فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱٬۹۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی ساختار متون ادبی، راهی است برای درک شیوه های ایجاد و انتقال معنا در این متون. حکایت های تعلیمی از پرکاربردترین انواع روایی در متون داستانی کهن فارسی هستند که مهم ترین رسالت آنها انتقال پیام و ترغیب مخاطب بوده است. به نظر می رسد، نویسندگان متون تعلیمی، حکایت ها را با توجه به ساختارهایی منطبق بر اهداف غایی خود مورد استفاده قرار می داده اند. در این مقاله به بررسی و معرفی ساختارها و الگوهای روایی مورد استفاده در حکایت های تعلیمی فارسی پرداخته شده است.. پرکاربردترین الگوهای روایی این متون عبارتند از: نخست، الگوی سرپیچی کنش گر از قانون و مجازات شدن وی (مجازات کلامی یا کنشی)؛ و دوم، الگوی پایبندی کنش گر به قانون و پاداش گرفتن وی.
این الگوها افزون بر اینکه ژرف ساختی برای بسیاری از حکایت های تعلیمی هستند، الگویی برای تفسیر و خوانش راوی نیز محسوب می شوند؛ چنانکه راوی برای تفسیر حکایت، آن را به صورت خطی داستانی منطبق بر یکی از همین دو الگو در نظر می گیرد. این مقاله، با استفاده از نتایج بررسی های ساختاری در تحلیل تفسیر حکایت های تعلیمی، در پی آشکارسازی الگوهای حاکم بر فهم حکایت های تعلیمی است. در نوشتار حاضر، نقش این الگوها در انتقال و شکل گیریِ مفاهیم و وجه غالب متون تعلیمی نیز مورد بررسی قرار گرفته اند.
کهن الگوی ایثار با نگاهی به حلاج در اشعار شفیعی کدکنی و آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن الگو تجربیات مشترک همة انسان ها است که از گذشته ها ی دور در ناخودآگاه جمعی آن ها باقی مانده است. به دلیل فراوان بودن تجربیات انسانی نمی توان تعداد کهن الگوها را مشخص کرد؛ اما شاخص ترین کهن الگوها عبارت اند از آنیما، آنیموس، خود، پرسونا، سایه، پیر فرزانه و مادر. ایثار یکی از مهم ترین کهن الگوها است که در ناخودآگاه جمعی بیشتر انسان ها نهادینه شده است. از دیدگاه روان کاوان، ایثار یکی از مکانیزم های دفاعی انسان در برابر خواسته های نهاد است که به علاقة اجتماعی منجر می شود. کهن الگوها خود را در رویاها، خیال پردازی ها و توهمات نشان می دهند. هنر و به ویژه ادبیات، یکی از تجلی گاه های اصلی کهن الگوها است. کهن الگوی ایثار و ویژگی هایش در آثار هنری فراوانی یافت می شوند. یکی از شخصیت هایی که ملازمات کهن الگوی ایثار در سرگذشت او برجسته است، حسین بن منصور حلاج است. در این نوشته، کهن الگو ی ایثار را با توجه به ویژگی هایش در شخصیت حلاج، در شعر «حلاج» شفیعی کدکنی و سرودة «مرثیة حلاج» آدونیس بررسی می کنیم و نقدی اسطوره ای- کهن الگویی از آن ها ارائه می دهیم.
جهان های تأثیرگذار در تکوین اثر هنری: تاریخ جامعه، تاریخ هنر، تاریخ هنرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثر خلاقانه، محصول تعامل تنگاتنگی است که میان بخش ناخودآگاه و خودآگاه ذهن برقرار می-شود. هنرمند به واسطه ی داده های انتزاعی و ذهنی به درک شهودیِ بدیعی از جهان پیرامون نائل می گردد و با یاری ابزارها و اسلوب های از پیش آموخته، اثر هنری شکل می گیرد. در این مجال، قصد اصلی رسیدن به الگویی برای نقد تکوینی اثر هنری است. چه ساحت هایی در شکل گیری اثر هنری تأثیرگذار هستند؟ هر یک از ساحت های مورد نظر چه مؤلفه های جزئی تری در خود دارند؟ به دلیل وسعت بحث، نظریه «ناخودآگاه» فروید به عنوان دیدگاه نظری مقاله انتخاب شده است. یافته-های نظری نشان می دهند، فرآیند خلق اثر توسط هنرمند محصول سه تاریخ متفاوتی است که به صورت توامان در ذهن وی اندوخته می شوند و با توجه به هر یک، امور مقدماتی معیّنی تکوین می-یابد. تاریخ جهان پیرامون مؤلف، که ناخودآگاه جمعی و خودآگاه جمعی را شکل می دهد. تاریخ هنر که اهمیت خود را در خوانش های بینامتنی آشکار می کند و تاریخ شخصی هنرمند که خودآگاه و ناخودآگاه فردی وی را ایجاد کرده و نقش به سزایی در تکوین «فردی بودنِ» متن هنری دارد. در حقیقت این مقاله قصد دارد با نگاهی روانکاوانه به نظریاتی که با سه تاریخ فوق الذکر مرتبط هستند، یک مدل از فرآیند تکوین اثر هنری به دست دهد.
خوانشی لاکانی از غمنامه رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روانکاوی فروید و به تبع آن نقد روانکاوی به دلیل وجود پاره ای از مشکلات اساسی و عمده از جمله فروکاست شدید و فردی شده این نظریه، مورد انتقاد بسیاری از روانشناسان و منتقدان قرار گرفت. فیلسوف و روانکاوِ پساساختارگرایِ فرانسوی، ژاک لاکان، با اصلاح این تناقض ها، رهیافت نوینی را نسبت به این یافته ی فروید، پیش روی همگان قرار داد و روانکاوی را از تنگنای محدود فردی به گستره اجتماع و نظم حاکم بر آن ارتقاء ببخشد. این جستار برآن است تا ضمن بیان نقش عمده پدر/قانون(و نه مادر) در هویت یابی سوژه، از گذرگاه این اندیشه ها، خوانشی متفاوت از متن باز و قابل تأویلِ غم نامه ی رستم و اسفندیار را به خوانندگان عرضه بدارد و به واسطه ی آن، تناقضات درونی و متوهم وار این پدر قانون گذار (که در این داستان گشتاسب نمود آن است) را درباره ی حس ربوده شدن لذتش، و انتقال این حس به سوژه/اسفندیار آشکار نماید تا در نهایت زوایای پنهان و علل اصلی به وجود آمدن این غم نامه را از دیدگاهی نو بررسی کند.
در باب راهبر کینه دار رویکردی ترامتنی به سازه ای حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت شناسان معتقدند هرگاه متنی، متنی دیگر را فرایاد آورد، میان آن ها رابطه ای بینامتنی (یا ترامتنی) برقرار شده است. برخی نیز معتقدند میان متون همواره چنین رابطه ای وجود دارد؛ در همین مسیر بود که ژنت، نظریه طبقه بندی انواع روابط میان متون را طرح کرد. عده ای دیگر از روایت شناسان مانند پراپ و تودوروف روشی خاص برای تحلیل روایات عرضه کردند: تجزیه روایت به کوچک ترین اجزای سازنده اش (واحدهای کمینه) برای بررسی و تحلیل علمی تر. در این تحقیق، سازه ای باستانی که علاوه بر شاهنامه، در دیگر انواع متون آمده، مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق ترکیبی از روش ژنت و تودوروف است؛ سازه مورد بحث به اجزای سازنده اش تجزیه شده و پس از تحلیل، نوع رابطه میان روایات بیان خواهد شد. تا آنجا که نگارنده می داند، این روش ترکیبی تاکنون در تحلیل شاهنامه و سازه های آن به کار نرفته است. نتایج تحقیق نشانگر آن است که اوّلاً میان شاهنامه و دیگر متون مورد بحث، در این سازه نوعی گفتگوی بینامتنی (ترامتنی) وجود دارد. دودیگر این که در این سازه خاص، شاهنامه، پیش متن یا زیرمتن است و بقیه متون، پس متن یا زبرمتن. سه دیگر این که ویژگی هایی ذهنی و اجتماعی نزد مردمان قدیم وجود داشته که چنین گفتگوهایی را به وجود می آورده و تسهیل می کرده است.
واکاوی جلوه های فرودست پسااستعماری در رمان جای خالی سلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی از آثار برجسته ادبیات معاصر فارسی است که پیامدهای نظام استعمارزده زمان روایت داستان در قالب سازکارهای داستان پردازی آن آشکارا بازتاب یافته است. بُعد اجتماعی و اقتصادی استعمار و سلطه گری که بار اصلی عواقب منفعت طلبی و سودجویی آن بر دوش فرودستان به حاشیه رانده شده است متأثر از بافت اجتماعی برون متنی اثر مبنای روایی رمان را شکل داده است. نقد پسااستعماری از حوزه پژوهش های میان رشته ای است که دورنمای کلی دیدگاه های آن به نظریه پردازی انتقادیِ مربوط به نفوذ استعمار و رهیافت استعمارزدایانه اختصاص دارد. مطالعات فرودستان از شاخه های نظری رویکرد پسااستعماری، به بازاندیشی اجتماع و متون با هدف فاعلیت بخشی به گونه های مختلف اقشار فرودست توجه دارد. این مقاله تلاش دارد روش دولت آبادی در خلق نظام پسااستعماری در گفتمان ادبی، زمینه های سلطه گری، جلوه های فرودست، واکنش شخصیّت ها و پیامدهای عمده استعمار پنهان را در رمان جای خالی سلوچ مورد تحلیل قرار دهد. این بررسی نشان می دهد که دولت آبادی با نگرش استعمارزدایانه و روش واسازانه به بازتاب دادن انتقادی بحران های ناشی از سلطه غیرمستقیم بیگانه در ساختارهای نوظهورِ تقلیدی و وارداتی کشاورزی و اقتصادی در قالب استعاره ماشین، ابزار و روش هایی نامأنوس و نفوذ مخرب آنها به عنوان علل بنیادین فروپاشی نظام روستایی پرداخته است. او با روایتی انتقادی و دیدی متفاوت امکانی برای برجسته ساختن فرودست بومی در داستان فراهم آورده است.
واکاوی چند کهن الگو در آثار ابوتراب خسروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها (به زعم یونگ) عناصرِ ساختاریِ اسطوره سازی هستند که همواره در روانِ ناهشیار بشر وجود دارند و زمینه ای برای نشان دادنِ واکنش های مشابه به محرک های معیّن اند. حضور کهن الگو در هر متن ادبی، به نوعی سبب دسترس پذیرشدنِ پنداره های ازلی به شیوه ای هنرمندانه می شود. ابوتراب خسروی از نویسندگانی است که در آثارش توجه زیادی به اساطیر و کهن الگوها دارد و تکرار مضامین اسطوره ای در داستان هایش از ویژگی های سبکی قلم اوست؛ چنان که در سه مجموعه داستان کوتاه (هاویه، دیوان سومنات، و کتاب ویران) و دو رمانش (اسفار کاتبان و رود راوی) برخی از این نمادها را با بسامد بالا به کار گرفته است.
با توجه به ویژگی های قلم خسروی، که او را در جرگة نویسندگان مدرن و پسامدرن امروزِ ایران زمین قرار داده است، بررسی این نماد ها می تواند پرده های بیش تری را از پیش چشم مخاطبان او کنار زند؛ زیرا این نمادهای اسطوره ای به داستان های خسروی ژرفای معنایی بخشیده است.
در این مقاله نمادهای اسطوره ای کلمه، درختان همیشه سبز (سرو و کاج) و تاک، و ماه و مار (به شیوة تحلیلی توصیفی) بررسی شده و از باب نمونه، تمام داستان «ماه و مار» خوانش کهن الگویی شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد این نمادها نه فقط در چهارچوب معنای ایرانیِ اسطوره ایِ خود، بلکه در معنای جهان شمول کهن الگویی به کار گرفته شده و در متن داستان ها خوش نشسته اند.
مبانی نقد بینامتنیت در ادبیات تطبیقی کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات کودک و نوجوان، دستاورد درک مفهوم کودکی در جهان مدرن است. التفات به این موضوع و باور سهیم بودن کودک و نوجوان در داشتن ادبیات مستقل، سبب پیدایش بابی تازه در دانش ادبی و تحقیقات و بررسی های علمی در این حوزه شده است؛ ادبیات تطبیقی کودک و نوجوان یکی از مقولات مورد توجه در این حیطه است. مطرح ساختن «جمهوری جهانی کودکی» در اواخر قرن بیستم میلادی در جهان، موجب پیدایش و التفات به ادبیات تطبیقی کودک و نوجوان شد و مقوله های متعددی همچون مطالعات میانجی، ژانرهای تطبیقی و بینامتنیت به این حوزه مطالعاتی راه یافت. در این مقاله با توجه به نظریه ویلکی نخست به بینامتنیت و ارتباط آن با ادبیات تطبیقی کودک و نوجوان پرداخته شده است، سپس عوامل مؤثر در پیدایش بینامتنیت از منظر تطبیق در حوزه کودک و نوجوان طبقه بندی شده و در ادامه، مؤلفه های بینامتنیت، معرفی شده و الگوی اصلاح شده آن بر اساس ادبیات تطبیقی کودک و نوجوان با توجه به یافته های مؤلف مقاله، ارائه شده است. به علاوه نویسنده مقاله در نظر داشته تا با توجه به مؤلفه های معرفی شده در ادبیات تطبیقی کودک و نوجوان، روش شناسی ای از واکاوی و تحلیل سازه های بینامتنیت با تکیه بر «نویسنده دوم»، «اثر جدید» و «خواننده دوم» در اختیار قرار دهد. حاصل آن که کیفیت پیدایش، مؤلفه ها و واکاوی بینامتنیت جزئیاتی دارد که مستقیماً در نقد ادبیات تطبیقی کودکان و نوجوانان دخیل است.
مقایسه ساختاری داستان های همای و همایون خواجوی و سلامان و ابسال جامی براساس نظریه ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل ساختاری پراپ روش عملی و دقیقی است که می توان آن را بر روی قصّه های ادب فارسی، به خصوص منظومه های غنایی و حکایات عرفانی و تعلیمی نیز اعمال کرد. هدف از این تحقیق آن است که همای و همایون خواجوی کرمانی و سلامان و ابسال جامی طبق الگوی پیشنهادی پراپ و براساس نقد ساختار گرایانه وی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. برای این منظور ابتدا مقدمه ای دربارة تعریف و تبیین ریخت شناسی، روایت شناسی، روش مطالعاتی پراپ، و معرفی خواجوی کرمانی و قصّة همای و همایون و معرفی جامی و قصّة سلامان و ابسال مطرح شده است. برای مقایسة ساختاری این دو داستان از نظر کارکردها، صحنة آغازین، راه های ترکیب حکایات، بسط داستان، شخصیّت ها و صفات شخصیّت ها جداولی تنظیم گردید تا تفاوت ها و شباهت های ساختاری این دو اثر براساس جدول ها، تحلیل و بررسی شود. یافته های این پژوهش گویای تطابق داستان همای و همایون و سلامان و ابسال با کارکردهای ریخت شناسانة پراپ است. مقایسة ساختاری داستان همای و همایون با سلامان و ابسال بیانگر این است که هر دو اثر از نظر خویشکاری ها، شخصیّت ها، و صفات اشخاص قصَه، ساختار حکایات، نوع بسط و صحنة آغازین ساختاری مشابه دارند.
بی نظمی زمانی در منظومه خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه خسرو و شیرین نظامی، پس از مخزن الاسرار سروده شده و در واقع دومین منظومه نظامی است. این منظومه، یکی از منظومه های فاخر ادب فارسی است که بعد از نظامی، شاعران زیادی به نظیره گویی و استقبال آن روی آوردند. بررسی عنصر زمان روایی در این اثر و نشان دادن چگونگی بهره نظامی از آن در خلق داستان، می تواند روشنگر مباحث زیادی باشد و تفاوت او را در چگونگی روایت داستان با شاعران پس از او روشن و مبرهن سازد. در این پژوهش، به بررسی یکی از شاخصه های زمان روایی، یعنی زمان پریشی در خسرو و شیرین نظامی پرداخته شده است. بر اساس داده های این پژوهش، آشکار می شود که نظامی، با انواع زمان پریشی (گذشته نگر و آینده نگر) نظام خطی روایت را شکسته و هر تمهید زمانی برای او در حکم مقدّمه ای است برای کش دارتر کردن روایت. بسامد گذشته نگرهای مکرّر بسیار زیاد است و همین یکی از دلایل اطناب این منظومه است و اغراضی مانند: تأکید بر کنش انجام پذیرفته، تعلیل وقایع داستان، هنرنمایی نظامی در بیان چندباره موضوع و... را در بر می گیرند. بسامد زیاد گذشته نگرها نسبت به آینده نگرها نیز تعلیق خواننده در داستان را رقم می زنند.
آسیب شناسی و توصیف رهیافت های نقدی در تذکره تحفه سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد ادبی در فرهنگ ایران تاریخی کهن دارد و با دقّت در آثار کلاسیک از جمله تذکره ها، رد پای بسیاری از نظریه های نقدی نوین را می توان دید. تذکره ها سوای گزارش های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، و...، سرشار از اشارات نقدی اند. نگارنده می کوشد به منظور نمایش سلیقه نقادی و ادبی سام میرزا در تذکره تحفه سامی و تبیین گرایش های ادبی شاعران عصر صفوی، با روش مطالعات کتابخانه ای به دسته بندی انواع رهیافت های نقدی مؤلّف بپردازد و گستره و سبک نگره های نقدی او را به نمایش بگذارد و آسیب شناسی کند. نتایج نشان می دهد که به سبب به کارگیری زبان ادب به جای زبان خبر، کلّی گویی و ابهام پراکنی از ویژگی اصلی داوری های سام میرزا است و نقد صفات شعر، نقد شاعران و اخلاق آن ها از پربسامدترین رویکردهای نقدی او می باشد.
شرح احوال و ارزشهای ادبی ماتمکده بیدل قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماتمکده بیدل قزوینی از جمله مقتل های مهم (به اعتبار دقت در استنادات و تأثیرگذاری بر روی آثار پس از خود) و کم نظیر (از حیث ادبیّت و بلاغت) تاریخ ادب فارسی است. مولاقربان ابن رمضان بادشتی قزوینی رودباری متخلص به بیدل (شاعر و مرثیه پرداز سده سیزدهم هجری، زنده به سال 1267 ق) در حدود 1248 ق اقدام به تألیف مقتلی به نظم (در قوالب گوناگون) و نثر (مسجّع) نموده و طی آن، احوال و جریانات حماسه عاشورای سال 61 هجری را مستند به بیش از ده منبع تاریخی و روایی به تصویر کشیده است. در این پژوهش به ترجمه حال بیدل و مسایل کلی ماتمکده او و نیز روش تصحیح و توضیح اثر اشاره گردیده است، سپس برخی از ویژگیها و ارزشهای ادبی کتاب از جمله آنچه به نظم، نثر، بلاغت، سبک و تأثیرها و تأثرها برمی گردد، به میان آمده و نهایتاً با ذکر نمونه هایی، به نقد محتوایی – ساختاری کتاب پرداخته شده است.
تحلیل روایت اسطوره ای منظومه آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر آرش کمانگیر، سروده سیاوش کسرایی، از نمونه های خوب اشعار روایی معاصر است که می تواند از دیدگاه نظریه های روایت شناسی امروز مورد تحلیل و تفسیر قرار بگیرد. در این مقاله براساس نظریه های تولان، ژنت، گرماس و ... علاوه بر مواردی چون طرح و پیرنگ، زمان، شخصیت پردازی، کانون سازی و ... به بازنمایی پیوند روایت پردازی کسرایی با ماهیت اسطوره ای این داستان نیز پرداخته ایم. بر این اساس می توان گفت که تحلیل های این پژوهش در حوزه روایت شناسی شناختی نیز وارد می شود. نتیجه این پژوهش، آشکارکننده استفاده شاعر از راویان متعدد، در راستای پیشبرد روایت و برجسته سازی شرایط حاکم بر جامعه از طریق شرح کنش کانونی سازان و کانونی شوندگان پویایی است که در شکل گیری یک طرح قهرمانانه و اسطوره ای به گونه ای مؤثر عمل کرده اند. همین روایت پردازی مناسب و هماهنگی آن با بافت حماسی و توصیفات غنایی متن، موجب تأثیر و تشخص کارکرد اساطیری، جامعه شناسانه و ادبی اثر ماندگار کسرایی شده است.
بررسی نظام گفتمانی شوشی در داستان سیاوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تحلیل نشانه شناختی گفتگو در فیلمنامة داستانی دوازده رخ هوشنگ گلشیری»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم اهمیت فیلمنامة داستانی و توجه پژوهشگران ادبی بر اولویت آن و خواندن آن همچون گونه ای از داستان روایی، این عرصه کمتر مورد نقد و تحلیل علمی قرار گرفته است. این مقاله بر آن است تا با توجه به جنبه های کاربردی نظریات گردآوری شدة کر الام در نشانه شناسی متن با تمرکز بر عنصر گفتگو و عوامل بافتی بیش از عرصه های دیگر در آن و بررسی اصولی چون؛ نظام نشانه ای فرا زبان (رمزگان مشترک، لهجة فردی، محدودیت زبان)، جهت گیری اشاره ای، صنایع بلاغی، تضمین دریافت و اصول مکالمه گرایس به تحلیل نشانه شناختی فیلمنامة داستانی دوازده رخ هوشنگ گلشیری بپردازد. داشتن نقش محوری کارکردهای نشانه ای گفتگو در این فیلمنامه آن را به اثری حائز اهمیت برای بررسی های نشانه شناختی اشاره شده تبدیل کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد شخصیت آقاجان در گفتگو با سایر شخصیتهای فیلمنامه علی رغم حضور فعالانه در گفتگو و درک شنونده و موقعیت گفتگوها (جهت گیری های اشاره ای) با زمینه سازی برای ایجاد نظام فرازبان با دو زیر مجموعة رمزگان و محدودیت زبان، نقض اصول مکالمه گرایس در چهار زمینة کمیت، کیفیت، ارتباط و شیوه، استفاده از صنایع بلاغی در چهار مورد (: این رانندة احمق، رستم، پیران و گم شدن)، بر آن است تا نشان دهد که چگونه با آشکارا ناقص کردن یا ناکامل بودن گفتار خود به بیش از آنچه گفته است نظر دارد ولی شخصیت های دیگر نمی توانند معنایی را که در ظاهر کلمات او وجود ندارد درک کنند.
بینامتنی قرآنی و روایی در شعر مهیار دیلمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ی «بینامتنی» رویکردی است که به روابط بین متونی پرداخته و موجب آفرینش متن جدید می شود. هر متن خود بینامتنی است که ریشه در متون گذشته داشته و در متون آینده نیز تأثیر خواهد داشت. این نظریه در دهه ی شصت قرن بیستم توسط ژولیا کریستوا بین سال های 1966و1967 میلادی مطرح شد.
ظهور آیات قرآن کریم و سخنان گهربار پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) در کلام شاعر برجسته ی شیعه، مهیار دیلمی، قبل از هر امری، نشانگر تأثیر پذیری وی از مضامین قرآن و سخنان آن بزرگواران بوده است و همین امر ما را بر آن داشت تا به بررسی روابط بینامتنی بین اشعار مهیار دیلمی و قرآن کریم و کلام پیامبر (ص) و أئمه أطهار(ع) بپردازیم. در این نوشتار گزیده ای از اشعار مهیار مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه ی بررسی و تحلیل این روابط نشان می دهد که این اشعار، به تناسب موضوع، با تأثیرپذیری آگاهانه از آیات قرآنی و سخنان گهربار پیامبر (ص) صورت گرفته است. اجرای عملیات بینامتنی، نشان دهنده ی این امر است که بیشترین شکل بینامتنی قرآنی و روایی در این اشعار، به صورت نفی جزیی یا اجترار و نفی متوازی یا امتصاص بوده است.
نمود نحوی روایت در مصیبت نامه عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه ساختارگرایی به متون ادبی، از منظرهای متعددی صورت پذیرفته است. یکی از این منظرها مطالعه روایی است. از میان ساختارگرایان روایت شناس، تزوتان تودوروف یکی از کامل ترین الگوها را برای مطالعه متون روایی به دست می دهد که شامل سه نمود معنایی، کلامی و نحوی است. این مقاله به بررسی نمود نحوی روایت در مصیبت نامه عطار، از دیدگاه تودوروف می پردازد. در این پژوهش، تنها روایت کلان مصیبت نامه مطالعه شده است. حاصل پژوهش آنکه مصیبت نامه را می توان در یک پی رفت پایه و چهل ودو پی رفت فرعی مطالعه کرد که از راه زنجیره سازی به یکدیگر متصل و همگی در اپیزود سومِ (اپیزود گذارِ) پی رفت پایه درونه گیری شده اند. زنجیره سازی پی رفت ها، مراتب چهل گانه را از نظر روایی در طول یکدیگر قرار داده و این سفر چهل مرحله ای را در دل تحول بزرگ سالک به صورت درونه گیری قرار داده است.
بررسی تطبیقی و بینامتنی مثنوی خموش خاتون و هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرآیند خوانش و ارزیابی یک اثر، بازیابی حضور متنی دیگر و آگاهی از چگونگی بازتولید آن در متن پیش رو، موجب غنای تحلیل می شود. امروزه پیوند ادبیات تطبیقی و بینامتنیت دستاوردی جدید است که تحلیل اثر در چارچوب الگوها و روش های آن آسان می شود. از مهم ترین عوامل تحلیل در حوزة ادبیات تطبیقی بررسی شباهت ها و تأثیرگذاری آثار بر یکدیگر و چگونگی تحقق یا انتقال یک موضوع و درون مایه است ولی خوانش بینامتنی دغدغة فرا رفتن از بررسی منابع مشابه و تأثیر و تأثر را دارد؛ یک متن بر پایة گفتمانی از پیش موجود بنا می شود و سپس آن گفتمان را از آن خود می کند و حتی موجب دگرگونی معنای متن محوری می شود. مقالة حاضر با تأکید بر این معنا و پیوند اصول نقد تطبیقی و بینامتنی بر آن است تا ضمن معرفی مثنوی خموش خاتون(که اصلی هندی دارد) به مهم ترین عناصر درون متنی که زمینه را برای ارجاع به هزار و یک شب فراهم می کند، بپردازد. پس از بررسی تطبیقی ( شباهت ها و تأثیرگذاری ها)، به چگونگی جذب و دگرگونی هزار و یک شب در گسترة مثنوی خموش خاتونپرداخته و با تأکید بر عناصری چون تعلیق، نقیضه، جایگشت و ... به بررسی بینامتنی می پردازد. این عناصر موجب معنا بخشیدن به روایتی دیگرگون شده و متنی دیگر را فرآوری کرده است. پیوند ساختار و عناصر نوین در این مثنوی با ساختار ابتدای هزار و یک شب (آغاز قصة شهرزاد) بستری دیگر را برای خوانشی تطبیقی- بینامتنی فراهم می کند.
شعر العلامة السید محمد حسین فضل الله فی ضوء النقد البنیوی (قصائد من دیوان فی دروب السبعین نموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یحظى دیوان فی دروب السبعین للعلامة السید محمد حسین فضل الله بأهمیة خاصة بقصائده الکلاسیکیة والحدیثة ولغته الصوفیة والشعور المتقد تجاه رؤیة الخالق والتأمل فی حصیلة العمر. إن ما کان مؤثراً فی نقل رسالة الشاعر هو الصور البیانیة وبنیة القصیدة. تحاول البنیویة (structuralism) شق طریقها فی سبیل الکشف عن العلامات الجدیدة وفهم العلاقات الداخلیة للعمل الأدبی. تحاول هذه المقالة التطرق إلى سیرة العلامة السید محمد حسین فضل الله وقریحته الشعریة والتعریف بدیوانه، إضافة إلى دراسة أسس النقد البنیوی فی بعض قصائده. لأجل ذلک، ستعنی المقالة بمستویین من مستویات اللغة الشعریة هما المستویات الخارجیة التی تمثل الوزن والقافیة الشعریة والبنیة الصوتیة والکلامیة والنحویة والترکیبات الحدیثة والمستویات الوسطی التی تتناول الصور الشعریة والعلامات والرموز مع الإشارة إلى الشواهد والأمثلة. یحاول هذا البحث تقدیم شرح أدق للأشعاربافتراض وجود نوع من الوحدة بین البنیة والمضمون.
رابطة ترامتنی عنوان های متون نثر تاریخی از آغاز دورة اسلامی تا پایان دورة افشاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیرگذاری و تأثیر پذیری آثار تاریخی از یکدیگر شرایط ویژه ای را برای مکالمة آن ها در بستر تاریخ فراهم کرده است و همواره در رابطه ای ترامتنی با یکدیگر قرار گرفته اند، تا جایی که حتی عنوان های این آثار نیز از این تأثیر و تأثر بی بهره نمانده است. عنوان های متون تاریخی نقش مهم و تأثیرگذاری در آفرینش عناوین آثار تاریخی پس از خود دارند؛ از این رو می توان گفت این عناوین نیز در طول حیات خود، همواره در یک رابطة ترامتنی ویژه قرار گرفته اند.
این تحقیق با بررسی عنوان های آثار نثر تاریخی از آغاز دورة اسلامی تا پایان دورة افشاریه، بر اساس نظریة ترامتنیّت ژنت، سعی در اثبات رابطة ترامتنی عناوین آثار نثر تاریخی در طول حیاتشان دارد. در نظریة ترامتنیّت ژنت، «عنوان»، پیرامتنی است که در جایگاه آستانة ورود به متن قرار می گیرد؛ یعنی در نقطه ای که نه کاملاً مستقل از متن اثر است و نه کاملاً وابستة به آن و همین جایگاه آستانه ای است که آن را از دیگر بخش های یک اثر متمایز می کند. مقالة حاضر در پایان به این نتیجه دست می یابد که عنوان های نثر تاریخی در محدودة مورد مطالعه، رابطة ترامتنی خود را در گونه هایبینامتنی، سرمتنی و بیش متنی برقرار کرده اند. همچنین ارتباط بینامتنی عناوین کتاب های نثر تاریخی با متون آن ها و تأثیرپذیری عنوان ها از شیوة نگارش کتاب های نثر تاریخی، از دیگر دستاوردهای این مقاله است.