فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۹۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
دربارة واحد های اندازه گیری در ایران باستان اطلاعات کمی در دست است. مهم ترین متنی که از ایران باستان باقی مانده است، یعنی اوستا، آگاهی چندانی در این باره به دست نمی دهد. خوش بختانه یکی از فصول فرهنگ نامه ای کهن، مشتمل بر واژه های اوستایی و ترجمة پهلوی آن ها، دربردارندة تعدادی از واحدهای سنجش طول در دوران باستان است. در فصل بیست و هفتم فرهنگ اویم، نام واحدهای اندازه گیری طول و نسبت آن ها با یک دیگر به زبان اوستایی و پهلوی آمده است. نام برخی از این مقیاس ها در متون اوستایی تک آمدند و تنها در این فرهنگ باقی مانده است. به این ترتیب، می توان این متن را مهم ترین منبعی دانست که دربارة واحدهای اندازه گیری در ایران باستان اطلاعاتی به دست می دهد. در این مقاله، واحدهای اندازه گیری طول، که در فصل بیست و هفتم فرهنگ اویم نام برده و تعریف شده است، به کمک بخش های دیگر اوستا و منابع پهلوی و زند طبقه بندی و بررسی شده است. نتیجه این بررسی و طبقه بندی را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
قواعد ساخت سازه ایِ فارسی باستان در کتیبه بیستون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی قواعد ساخت سازه ای فارسی کتیبه بیستون می پردازد. قواعد ساخت سازه ای ایی یگاه هسته را نسبت به وابسته هایش در گروه های نحوی مختلف از قبیل گروه اسمی، گروه فعلی، گروه حرف اضافه ای، گروه صفتی و گروه قیدی تعیییه و تحلیل داده یه بر نمونه ها و مثال هایییبه بیستون، به عنوان مهم ترین و مفصل ترین متن فارسی باستان، صورت گرفته است. از تحلیل گروه های نحویِ فارسی باستانِ به کتیبه بیستون و با توجه به ویژگی تصریفی این زبان چنین استنباط می های نحوی، هسته تمایل به جایگاه پایانیِ گروه دارد. بنابراین بر اساس بسامد وقوع، شاید بتوان فارسی باستان را، در ساخت های بی نشان، زبانی هسته پایان دانست.
گزارش دینکرد از دعای ینگهه هاتام*
حوزه های تخصصی:
نیایش «ینگهه هاتام» (yeŋ́hē hātąm) یکی از دعاهای مقدس زردشتی است. این دعا به زبان اوستایی جدید است که به گونه گاهانی درآمده و به احتمال بسیار از بند بیست و دوم یسن گاهانی 51 مشتق شده است ولی فهم آن، به مراتب، از الگوی گاهانیِ آن، ساده تر است. ینگهه هاتام، که در اوستای کنونی بند پانزدهم از یسن بیست و هفتم است، در پایان یسن هایی که در آن ها نام بسیاری از ایزدان برشمرده شده است و نیز پس از سرودن یشت هایی که ستایش ایزدان ِخاص است زمزمه می شود و مراد از آن، ستایش همه ایزدانی است که به آفرینش مینوی تعلق دارند و نیایش آنان بر بهدینان واجب است. سومین فرگرد بغ نسک از کتاب نهم دینکرد در تفسیر این نماز دینی است که در این گفتار متن آن بر اساس دستنویس های J5 و D10، متن پهلوی ویراسته مدن (Madan) و سنجانا (Sanjana) و نسخه درسدن (Dresden)، تصحیح، آوانویسی و به فارسی ترجمه شده است.
بررسی ونقد معانی حرف جر «باء» از دیدگاه ابن هشام انصاری
حوزه های تخصصی:
جمال الدین بن هشام انصاری (761م) در تاریخ نحو عربی و تحول و پیشرفت و احیای این علم، سهمی بسزا و نقشی عظیم دارد. او که خالق اثر «مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب» است، نحوی مبتکر و صاحب نظری است که در فهم، بررسی، مقایسه، استنباط و بیان مسائل و قضایای نحوی از شیوه ها و اسلوب های بدیع و منحصر به فرد خود استعانت می گیرد. حرف جر «باء» از دیدگاه ابن هشام دارای چهارده معناست که یک معنای آن زائد و سایر معانی غیر زائد است. از جمله این معانی می توان به الصاق، تعدیه، استعانت، سببیت، مصاحبت، ظرفیت، بدل، مقابلة، مجاوزت، استعلاء، تبعیض، قسم، غایت، تفدیة و تأکید اشاره نمود. نگارندگان در این مقاله می کوشند به بررسی و نقد مقوله حرف جر «باء» از دیدگاه ابن هشام انصاری از طریق قرائن مقالیه و حالیه بپردازند.
بازجستن ضراب خانه های ساسانیان در فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استان پارس، در جنوب ایران، به لحاظ نقش خاستگاهی، مرکزیت دینی، سیاسی و موقعیت اقتصادی و تجاری، مهم ترین ایالت شاهنشاهی ساسانیان (226 - 651 م) محسوب می شد. تولیدات انبوه این ایالت، همچون پارچه های کتانی و ابریشمی یا فرش و مروارید که تا چین و سایر نواحی دوردست نیز صادر می شد و موقعیت جغرافیایی آن، در پس کرانه خلیج فارس، آن جا را به مکان مهمی برای حمل و نقل و تجارت زمینی و دریایی تبدیل کرده بود. رونق تجارت با سایر سرزمین ها موجب افزایش میزان ضرب سکه در آن ایالت شده بود و بسیاری تعداد سکه های مکشوفه در این ایالت حکایت از کثرت ضراب خانه هایی دارد که در این منطقه قرار داشته اند. در این پژوهش ضراب خانه های منطقة پارس در دورة ساسانیان بر اساس سکه های نبشته دار ساسانی بررسی شده اند و بر پایة شواهد موجود پیشنهادشده علامت اختصاری WLC، که به گفتة اکثریت سکه شناسان تاکنون ناشناس باقی مانده است، اشاره به شهر برازگان (برازجان) در جنوب ایالت پارس دارد.
یک ناﻣﺔ سغدی (نامة باستانی سغدی شمارة یک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نامه نگاری از دیرباز از جمله ابزارهای ارتباط انسان ها بوده است و ایرانیان باستان نیز از آن آگاه بودند. از جمله کهن ترین شواهد موجود از نامه نگاری در ایران متعلق به دوره هخامنشیان است. از دورﮤ اشکانیان نیز آثاری در دست است، اما دورﮤ ساسانی را می توان اوج شکوفایی نامه نگاری در ایران پیش از اسلام دانست. در میان آثار به جای مانده از دورة میانه نیز، نوشته هایی به زبان سغدی به شیوة نامه نگارش شده که مطالعة آن ها نه فقط از لحاظ زبان شناسی اهمیت بسیار دارد بلکه بسیاری از زوایای تاریک تاریخ اقوام شرق ایران را نیز در این دوره مشخص می کند. اورل استاین، در سال 1907 م، مجموعه ای از چند نامة سغدی را در ویرانه های یکی از برج های دیده بانی دیوار چین پیدا کرد. این نامه ها، که بعدها «نامه های باستانی سغدی» نامیده شدند، امروزه کهن ترین متون سغدی نوشته بر کاغذ شمرده می شوند. نامة نخست را زنی به مادرش نوشته و در آن شرح حال خود را برای مادر بازگو کرده است. در مقالة حاضر، به خوانش و ترجمة این نامه، ریشه شناسی واژگان و تحلیل شیوة نامه نویسی در آن پرداخته شده است.
اهمیت ادبی درخت آسوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درخت آسوری یک اثر منظوم به زبان پارتی است که به خط پهلوی تحریر شده است. این اثر به دلایلی چند از مهم ترین آثار ادبی ایران در دوره میانه محسوب می شود. گذشته از این که تحقیقات روش مند وزن شناختی ایرانی میانه با آن شروع شد، خود اثر نمودار انواع گوناگونی از تجربیات ادبی در دوره میانه است؛ تجربیاتی که در شعر فارسی به ویژه در قصاید سخنوران پارسی گوی پس از اسلام نیز دیگربار مجال ظهور یافت. در این گفتار عناصر مهم ادبی در درخت آسوری شامل مناظره، مفاخره، لغز، تمثیل حیوانی (فابل)، شریطه و آرایه های ادبی موجود در آن مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
بررسی اعداد در زبان ختنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی اعداد در زبان ختنی و به شرح ریشه شناسی برخی از این اعداد که مورد تردید است می پردازد و همچنین شیوه ساخت اعداد ترتیبی، توزیعی، تقریبی، و ترکیبی در این زبان توضیح داده می شود و به رایج ترین مقوله زبانی مربوط به اعداد یعنی تکرار اعداد و کاربردهای آن در ختنی و مقایسه آن با کاربرد این پدیده در زبان های باستانی همچون اوستایی و سنسکریت اشاره می شود.
بررسی دو ساخت نحوی در زند اوستا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله دو نمونه از ساخت های نحوی زند اوستا بررسی شده است. نخست ساخت نحوی ایکه صفت مفعولی آینده مختوم به -iia- از اوستا به آن ترجمه شده و ظاهراً در آثار فارسی میانه زردشتی باقی نمانده و دربردارنده همان مفهوم صفت مفعولی آینده در اوستا است؛ سپس ساخت نحوی ای بررسی می گردد که افعال ساخته شده بر ماده تشدیدی بدان ترجمه می شوند و به آثار فارسی میانه زردشتی راه یافته است. مفهوم این ساخت نحوی مطابق با مفهوم مفعول مطلق تأکیدی در زبان عربی است.
بررسی تمثیلی مانوی بر اساس الگوی اسطوره آفرینش به زبان پارسی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جُستار خواننده نخست با کلیاتی درباره مانویت و اسطوره آفرینش در کیش مانی آشنا می شود. آن گاه نگارنده، با تعریف نوع ادبی تمثیل و داستان تمثیلی، اسطوره آفرینش مانویت را به مثابه داستانی تمثیلی در نظر می گیرد و بر نقش تمثیل، در جایگاه یکی از ابزار های فن بلاغت در آسان فهم کردن اصول دینی، فلسفی و اخلاقی برای تودة مردم، تأکید می کند. با این مقدمات، تمثیلی مانوی به زبان پارسی میانه بر اساس الگوی اسطوره آفرینش مانی بررسی و تحلیل می شود. این داستان با بیانی نمادین به اسارت نخستین انسان در زندانِ ماده اشاره دارد. بررسی حاضر به یاری مقایسه شخصیت ها و عناصر سازنده اسطوره آفرینش مانی با این داستان تمثیلی صورت می گیرد.
دست نوشته ای نو از اندرز اوشنر دانا (دست نوشتة TD26)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اندرزنامه ای که به نام اندرز اوشنر دانا مشهور است تاکنون پنج نسخة دست نویس یافت شده (K20، P33، M90، R410 و C165)، که همگی مضمونی یکسان دارند، به جز آن که دست نوشته های R410 و C165 فقط مشتمل بر 22 بند از سه دست نوشتة دیگر است. در این مقاله، دست نوشته ای نو منسوب به اوشنر دانا معرفی می شود (دست نوشتة TD26) که با پنج دست نوشتة دیگر بسیار متفاوت است. برخی از اندرزهای متن پیشین را ندارد و تعدادی اندرزهای دیگر دارد که به همان سبک نوشته شده است و به همین دلیل می توان یقین داشت که TD26 مشتمل بر بخشی از اندرزنامة اصلی اوشنر است که در پنج دست نوشتة پیشین باقی نمانده است.
معرفی نسخه ای دیگر از نسخه های خاندان مرزبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به معرفی دست نویسی از وندیداد ساده می پردازد که اخیراً در مشهد یافت شده است. بر اساس سرنگار کتاب، این نسخه را می توان از جمله نسخ رَسته یزشنی دانست که شامل یسنا، ویسپرد، وندیداد به همراه ادعیه و نیرنگ هاست که برای برگزاری آیین کهن یزشنی و خوانش در آن مراسم به کار می رفته است. این دست نویس را دو نویسنده در فاصله زمانی پنج ماه نوشته اند. کاتبِ نخستین بخش شَهمردان پسر بهرام پسر مرزبان پسر فریدون پسر بهرام پسر رستم پسر بُندار پسر شَهمردان پسر دینیار است که نسخه را در تاریخ گوش روز از ماه اَمرداد سال 1025 یزدگردی از روی نُسَخ پدرش، بهرام، و عمویش، فریدون، رونویسی کرده است. کاتبِ بخش دوم، فریدون پسر گوبَدشا پسر رستم پسر فریدون پسر گوبَدشا پسر رستم پسر بُندار پسر شَهمردان پسر دینیار، از عموزادگان کاتب اوّل، می باشد که این دستنویس را در آذرروز از ماه آذر همان سال (1025 یزدگردی) به انجام رسانیده است. این نسخه فرجامه سِومی نیز دارد که، در آن، فردی به نام جاماسپ پسر حکیم پسر اردشیر ادعا می کند که این نسخه را از دست نویس فریدون پسر گوبدشا رونویسی کرده است. با بررسی دست نویس هایی که تاکنون از خاندان مرزبان یافت شده شاید بتوان ردّی از نسخه اصلی و مادر را که، از آن، برای رونویسی سایر نسخ وندیداد استفاده می شده پیدا کرد.
چند به اصطلاح دست نامة آموزشی از مجموعه دست نویس های مانویِ تورفان در برلین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، چهار قطعة تاکنون منتشرنشده از مجموعه دست نویس های مانویِ بازیافته از تورفان با شناسة M409b، M1206، M7380، و M1571a که در فرهنگستان علوم براندنبورگ (برلین) نگهداری می شود قرائت، ترجمه، و تفسیر شده است. این قطعات، که مشتمل بر الفبای مانوی با ترتیب ابجدی اند، در واقع برای نوآموزان سغدی، که قصد داشتند شعرِ بیت دارِ پارتی تصنیف کنند، نوعی دست نامه آموزشی بوده اند. در این پژوهشِ کاملاً نو، به نظام ابجدی متن های مانوی و علت وجود برخی از نویسه های غیر ابجدی، به ویژه علت وجود حرف <n> (پس از قرشت)، در فهرست های الفبایی پرداخته شده و فنون کاتبان برای آموزش شاگردان تجزیه و تحلیل شده است. در پیوست، دست نویس مانویِ نویافته ای از نیشابور، که همانند قطعات تورفان دست نامه ای آموزشی بوده، بررسی شده است.
دربارة واژة bayaspān در زبان پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این گفتار به واژة bayaspān در زبان پهلوی پرداخته شده است. این واژه تنها به معنی «پیک شاهی، پیغام آور» در فرهنگ های موجود زبان پهلوی درج شده است و معنی و کاربرد دیگر آن از قلم فرهنگ نویسان افتاده است. نویسنده، ضمن یادآوری واژة bayaspān به معنی «نوعی ازدواج» در متون فقهی و حقوقی زبان پهلوی و آوردن نمونه و مثال از آن متون، استدلال می کند که این واژه ریشه شناسی متفاوت نیز دارد. در نتیجه، بهتر است واژة یادشده در تدوین فرهنگ های آیندة زبان پهلوی، در دو سرواژه (مدخل) جداگانه و متفاوت ضبط و ثبت شود.