فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۹۹ مورد از کل ۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
توصیف دستگاه واجی گویش دلواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستگاه واجی گویش دلواری دارای 23 هم خوان و 9 واکه (6 ساده و 3 مرکب) و آرایش واجی CV(C)(C) است. این گویش فاقد انسدادی ملازی واک دار /G/ است و این هم خوان به صورت /k/ ، /γ/ و /x/ در واژه های این گویش ظاهر می شود. در میان فرایندهای مهم واجی، می توان این فرایندها را نام برد: الف تضعیف: /b , v , f/ ← [w] ؛ /δ/ ←/d/ ؛ و /h/ ← /x/؛ ب تقویت (بر روی واژه هایی از ریشة زبان پهلوی): /b/ ← /w/ ؛ /p/ ← /f/ که در آغاز هجا رخ می دهد؛ ج. درج /t/ پس از /š/ پایانی؛ د تبدیل /r/ و /L/ ؛ ه حذف /h/ و /n/ پایانی؛ و دگرگونی واکه ای /u/ ← /i/ ، /u/ ← /ā/ ، /e/ ←/a/ ، /e/ ، /ā/ ← /a/ ؛ ز تغییر هجاهای /āb/ ، /ab/ و /af/ به /ow/ در نتیجة دو فرایند تضعیف و هم گونی؛ ح تغییر ساختار هجاهای اسم های مصغر و حذف برخی واج ها
نمونه ای از فرایند پیشین شدگیِ واکه ای در مطالعاتِ تاریخیِ زبان بلوچی (تبدیلِ تاریخیِ ū به ī)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحول تاریخیِ زبان ها، اصواتِ آن ها تحتِ تأثیر عواملِ زبانیِ خاصی تغییر می کنند و از صورتی به صورتِ دیگر درمی آیند. در این مقاله، با بررسیِ 100 واژه در زبانِ بلوچی، یکی از زبان هایِ ایرانی، معلوم شد که واکه /ū/ در ایرانیِ قدیم، تحت تأثیر فرایند پیشین شدگیِ واکه ای، در بخشی از بلوچستانِ ایران، از جمله نواحیِ جنوبی و مرکزی، به /ī/ تبدیل شده و، در حالِ حاضر، در این مناطق به صورت گونه آزادِ دوگانه ای به دو صورتِ /ū/ و /ī/ رایج است. به علاوه، با بررسیِ این پدیده در بعضی از دیگر زبان هایِ ایرانی از شرقی ترین نواحی(حوزه پامیر) تا غربی ترین نواحی(حوزه های کُردی و بختیاری)، معلوم شد که این تحولِ تاریخی در آن زبان ها نیز اتفاق افتاده است و می توان آن را یک پدیده گسترده و عمومی در زبان های ایرانی به حساب آورد. در نهایت این که بررسی این پدیده در زبانِ بلوچی در زمینه هایی مانند رده بندی، توصیف هایِ زبانی و مطالعاتِ تاریخی زبانِ بلوچی و گویش ها و لهجه های آن قابل استفاده است.
دیرشِ واکه، دیرشِ بست و واک داریِ بست در انفجاری های پایان کلمه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داری یی از مشخصه های تمایزدهنده در انفجاری های زبان فارسی است. با توجه به این انفجاری ها ییگاه های آغازی (cv)، میانی (vcv) و یا پایانی (vc) قرار بگیرند، ویژگی های صوت شناختیِ متفاوتی پیدا می مطالعاتِ پیشین نشان داده شناختیِ دیرشِ بست و دیی جایگاه ها ازجمله سرنخ های بالقوه داری به شمار می روند. دییز از سرنخ های شناخته شده این تقابل در محیط (vc) است. مطالعه حاضر با هدف بررسیِ این سرنخ های بالقوه در ایجاد تمایز میان انسدادی های دار و بی یگاه پایانیِ صورت گرفته است. در این مطالعه با استفاده از نرم افزار پرات متغیر دیه ماقبل همخوان، دیرش بست و دیِ بست، در واژه هایی قرار گرفته است. پس از تجزیه و تحلیل آماری به وسیله نرم افزار spss یرِ فوق می توانند به عنوان سرنخِ تمای داری در جایگاه پایانییرگذار باشند.
بررسیِ تأثیر پوششِ صورت بر ویژگی های آکوستیکی سایشی های بی واک زبان فارسی: پژوهشی در چارچوب آواشناسی قضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب آواشناسی قضایی به بررسی تأثیر پوشش های مربوط به صورت بر ویژگی های آکوستیکی سایشی های بی واک //f, s, ʃ در زبان فارسی می پردازد. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که آیا پوشش های مربوط به صورت بر ویژگی های آکوستیکی سایشی های بی واک //f, s, ʃ تأثیر می گذارد؟ به این منظور، صدای پنج گویشور زن فارسی زبان در محیط آزمایشگاهی و در پنج موقعیت عادی، دارای ماسک جراحی، ماسک پلاستیکی، کلاه اسکی و کلاه کاسکت موتورسواری ضبط شد. نمونه های آوایی با استفاده از برنامه ی PRAAT نسخه ی ۳۴، ۲، ۵ مورد تجزیه و تحلیل آکوستیکی قرار گرفت و تحلیل آماری داده ها و مقادیر به دست آمده از بررسی آکوستیکی نمونه های آوایی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی ۰/۲۱ صورت گرفت. پارامترهای مربوط به مشخصه های طیفی و شدت سایش مانند مرکز تجمع انرژی، قله ی طیفی و شدت برای تحلیل انتخاب شد. تحلیل داده ها نشان می دهد که پوشش های صورت به طور معناداری بر مقدار شدت، قله ی طیفی و مرکز تجمع انرژی سایشی ها بی واک //f, s, ʃ تأثیر می گذارد که این امر به دلیل اختلالاتی است که برخی پوشاننده ها در جریان تولید آواها به وجود می آورند و در نهایت ویژگی های آکوستیکی آواها را نیز تحت تأثیر قرار می دهند. همچنین نتایج حاکی از آن است که بیشترین میزان تغییرات در شدت سایشی-های بی واک مورد بررسی در حالت دارای کلاه کاسکت و بیشترین میزان تغییرات در مرکز تجمع انرژی در حالت دارای کلاه کاسکت و ماسک پلاستیکی رخ داده است. نتایج نشان می دهد که قله ی طیفی سایشی های بی واک /f, s, ʃ/ نسبت به شدت و مرکز تجمع-انرژی شان تغیرات کمتری داشته است.
تعیین هویت واجی چهار همخوانِ گرفته در ترکی آذری (گونه های تبریزی و گوگانی ترکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یی از مسائلی ی آذری بر سر آن اختلاف نظر دارند، تعداد همخوان های این زبان است. اجزای همخوانیِ مسئله ساز در تحلیل ها عبارتند از [Ρ]، [γ]، [] و []. نگارندگان با ارائة داده هایی از دو گونة تبریزی و گوگانی و تحلیلِ آنها بر اساسِ انگارة واج شناسی زایشیین اختلاف نظر در سایر پژوهش ها به این دلییین هویت واجیِ همخوان هاییی (مجموعه هایینه) بوده است و معیار پیش بینی پذیری و گرایش های همگانیِ نظام های آوایی را در نظر نگرفته اند. داده های این پژوهش به دو شیوه گردآوری شده اند: یی در محیط طبیعی ادای پاره گفتار و دیگری به شیوة هدایی گفتارهایبه اعتقاد نگارندگانِ پژوهش حاضر، گونه های مورد مطالعه، بیست ویی دارند. به ای[Ρ] و [γ] واج گونه هایی از واجِ // محسوب می شوند، // واجی دییع ناقص دارد و فقط در آغازة هجا نمود آوایی دارد، و [] واج گونه ای از همخوان انسدای- سایشیِ /δζ/یانة هجا نمود آوایی می یابد. همچنین، ییش قوی به نرم شدگی در پایانة هجا در این گونه ها مشاهده می شود.
خوشه دوهمخوانی آغازین در گویش سیستانی از دیدگاه واج شناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش سیستانی یکی از گویش های شرقی ایران امروز است که برخی ویژگی های آوایی، واجی، صرفی و نحوی متفاوت با زبان فارسی در آن مشاهده می شود. یکی از ویژگی های واجی منحصر به فرد این گویش، کاربرد متعدد خوشه دوهمخوانی آغازین در ابتدای هجا است. شواهد به دست آمده از گویش سیستانی نشان دهنده وقوع فرایندهای واجی در آغاز هجا و منتهی شدن به خوشه دوهمخوانی آغازین در این جایگاه می باشد. این پژوهش قصد دارد فرایندهای واجی به کاررفته در آغاز هجا را که منجر به ایجاد برخی خوشه های دوهمخوانی آغازین می شوند دریابد و از طریق واج شناسی خودواحد به طور کامل به ساختار درونی هجاهای این گویش نفوذ نموده و آنها را تحلیل و بررسی کند. واج شناسی خودواحد اولین بار توسط گلداسمیت (1976) مطرح گردید. گلداسمیت بازنمایی واجی را به صورت شبکه ای از چند لایه و در فضای چندبعدی که هر بعدش یک یا چند مشخصه آوایی مستقل دارد، مطرح نموده است. در این پژوهش ابتدا هجاهایی که دارای خوشه همخوانی آغازین هستند، جدا گشته و سپس بر طبق نظریه گلداسمیت تحلیل خودواحد بر روی آنها صورت گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که گویش سیستانی علاوه بر ساختار هجایی CV(C)(C) دارای ساختار هجایی C(C)V(C)(C) نیز می باشد و این ساختار که دارای خوشه دوهمخوانی آغازین است، منجر به اعمال دو فرایند واجی مرکزی شدگی و حذف واکه مرکزی به طور پی در پی در بعضی واژه های بسیط و غیربسیط می گردد.
بومی سازی واجی و صرفی وام واژه ها در زبان ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تغییرات واجی و صرفی وام واژه ها در زبان ترکی آذربایجانی می باشد. سخن گویان هر زبانی برای استفاده از وام واژه ها، آنها را در دستگاه صرفی و واجی بومی خود تغییر می دهند. در این پژوهش ابتدا واژگانی که از زبانهای فارسی و عربی وارد این زبان شده مشخص گردیده سپس به بررسی تغییرات واجی مانند هماهنگی واکه ای ،ابدال، درج، حذف، نرم شدگی، همگونی و تغییرات صرفی از جمله ترکیب و اشتقاق پرداخته شده است. در این پژوهش از روش توصیفی و تحلیلی و به منظور جمع آوری داده ها از فرهنگهای لغت ترکی- فارسی استفاده شده است. در حوزه واج شناسی چارچوب نظری واج شناسی زایشی است. در این پژوهش 704 وام واژه از زبانهای فارسی و عربی بررسی شدند. در این پژوهش مشخص گردید که از میان فرایندهای واجی فرایند هماهنگی واکه ای بیشترین بسامد را دارا بوده وکمترین بسامد مربوط به فرایند همگونی است. در حوزه صرف فرایند اشتقاق و ترکیب مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین بسامد مربوط به اشتقاق و کمترین بسامد مربوط به ترکیب می باشد.
اثرات شفافیت و تیرگی خط فارسی بر مهارت های نوشتن کودکان طبیعی و خوانش پریش از طریق آزمون های آگاهی واج شناختی و املای واژه ها
حوزه های تخصصی:
آگاهی واجی عبارت است از مهارت کودک در تشخیص و تغییر اجزای گفتار که توسط سیستم نوشتاری بازنمایی می شود وعاملی مهم در یادگیری نوشتن به شمار می آید. شفافیت خط نیز به معنای میزان سهولت پیش بینی تلفظ از خط در نظر گرفته می شود. خط هایی که بازنمایی میان خط و تلفظ آن بسیار قابل پیش بینی است، خط شفاف (مانند ترکی، ایتالیایی و اسپانیایی) و خط هایی که بازنمایی میان خط و تلفظ در آنها غیرقابل پیش بینی است، خط تیره نامیده می شوند (مانند انگلیسی، فرانسه و عربی). هدف از انجام این پژوهش، درک بهتر عملکرد نوشتن کودکان طبیعی و خوانش پریش فارسی زبان از طریق آزمون های آگاهی واج شناختی و املای واژه ها با توجه به شفافیت و تیرگی خط فارسی است. به این منظور، تأثیر دو متغیر میزان آگاهی واج شناختی و شفافیت خط بر فرایند نوشتن کودکان طبیعی و خوانش پریش بررسی شد و نتایج به دست آمده با یافته های سایر مطالعات در این زمینه مورد مقایسه قرار گرفت. در این پژوهش، عملکرد 10 کودک فارسی زبان پسر (با میانگین سن 2/9 سال) که خوانش پریش رشدی معرفی شده و تحت آموزش بودند، با 20کودک طبیعی فارسی زبان پسر (با میانگین سنی 2/9 سال) که در مدارس عادی مشغول به تحصیل بودند، مقایسه شد. تحلیل داده های حاصل نشان داد که کودکان خوانش پریش تقریباً در تمام آزمون ها عملکرد ضعیف تری نسبت به کودکان طبیعی داشتند. نتایج مربوط به تأثیر شفافیت خط با فرضیه وابسته به خط همخوانی داشت؛ به این معنا که انجام آزمون های آگاهی واج شناختی مربوط به واژه های تیره برای هر دو گروه دشوارتر از انجام آزمون های مربوط به واژه های شفاف بود. تنها در آزمون تولید واژه های هم قافیه، عملکرد دو گروه کاملاً عکس یکدیگر بود؛ یعنی کودکان طبیعی واژه های تیره هم قافیه بیشتری و کودکان خوانش پریش واژه های شفاف هم قافیه بیشتری تولید کردند. نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین درصد خطاهای کودکان طبیعی در آزمون املای واژه ها مربوط به خطاهای آوایی، و بیشترین درصد خطاهای کودکان خوانش پریش در این آزمون مربوط به خطاهای غیرآوایی است که با فرضیه نقص واج شناختی هم سویی دارد.
XML تبیین تشدیدزدایی از پایانه مشدّد وام واژه های عربی در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه هایی در زبان عربی وجود دارند که پایانه هجایشان دارای همخوان مشدّد است. این واژه ها وارد زبان فارسی شده اند. ولی از آنجا که در زبان فارسی وجود همخوان مشدّد در پایانه مجاز نیست، این پایانه ها از حالت مشدّد به غیرمشدّد یا ساده تبدیل شده اند. این فرایند، تشدیدزداییِ پایانه نامیده می شود. هدف این پژوهشِ تحلیلی، تبیین این فرایند در چارچوب نظریه بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 1993/2004) است. نخست، تشدید و گونه های آن تعریف می شود تا بر آن اساس بتوان تشدیدزدایی را مورد تحلیل قرار داد. سپس، استدلال می شود که این واژه ها در درون داد مشدّدند و از توالی دو همخوان یکسان تشکیل شده اند، نه یک همخوان کشیده. در تحلیل فرایندهای مربوط به تشدید و تشدیدزدایی، معمولاً واج شناسانِ نظریه بهینگی از نظریه مورایی یا نظریه ایکس بهره می گیرند. در این پژوهش استدلال می شود که نظریه مورایی برای تبیین فرایند تشدیدزداییِ پایانه در زبان فارسی کارایی لازم را ندارد و هرچند نظریه ایکس کارآمدتر است، دچار یک نارسایی است. بدین منظور این واژه ها در سه بافت مورد تحلیل قرار می گیرند؛ در حالت مجزّا و در بافت هایی که نخستین واجِ تکواژ یا واژه ای که در پی آنها می آید یک همخوان یا یک واکه باشد. محدودیت هایی که عامل رخداد تشدیدزداییِ پایانه در هر گروه هستند در قالب رتبه بندی ارائه می شوند. هدف دست یابی به یک رتبه بندیِ دربرگیرنده نهایی است که قابلیت تبیین تشدیدزداییِ پایانه در هر سه بافت را داشته باشد.
بررسی تحلیلی نگرش های داخلی و خارجی به مسئله ی تغییر نظام خطی زبان فارسی: مورد های اوروفارسی، یونی پرس و پارسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ی تغییر نظام خطی زبان فارسی و نگارش آن با الفبای لاتین بنیاد، دیرزمانی است توجه برخی زبان شناسان و دستوردانان را به خود جلب کرده است. در کنار عوامل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و همچنین آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان؛ پیشرفت تکنولوژی و پدیده هایی چون گفتگوی اینترنتی (chat) و نامه های اینترنتی (e-mail) و پیامک(sms) اهمیت بیشتری به این موضوع داده است. دلایل گوناگونی از سوی گروه ها و اشخاص مختلف برای تغییر نظام خطی کنونی ارائه شده است و شیوه ها (یا الفباها)یی نیز پیشنهاد شده اند. آما آیا دلایل ارائه شده همیشه علمی و منطقی هستند؟ آیا نظام های خطی پیشنهادی در عمل کاربردی و قابل اجرا هستند؟ در این مقاله، ، ضمن نقد و بررسی استدلالات سه گروه اوروفارسی، یونی پرس و پارسیک، شیوه های خطی پیشنهادی آنها و همچنین شیوه ی خودجوش فراگیر مورد استفاده ی عموم را مورد بررسی قرار می دهیم. بررسی ها نشان می دهند که استدلالات این گروه ها احساسی و غیر منطقی هستند و بر پایه ی این پیش فرض بنا شده اند که دشواری های خط فارسی باعث مشکلات فراوان در یادگیری زبان فارسی می شود. اما شیوه های خطی پیشنهادی این گروه ها نیز کارآمد نیستند.
آهنگ ساخت ندایی در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مقالة حاضر آهنگ ساخت ندایی در فارسی است و در آن سه نوع ندا[1] توصیف و تحلیل شده اند: «ندای عادی»، ندا در حالت عصبانیت «ندای خشمگین» و ندا در حالت تعجب «ندای شگفت زده». توصیف این سه گونه با استفاده ازضبط صدای چهار گویش ور و تحلیل آن در چارچوب واج شناسی لایه ای[2] انجام شده است. نظام نمایش آهنگ در این مقاله نظام نواخت و فاصله نما[3] می باشد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سه گونة مذکور دارای تکیة زیروبمی[4] یکسان هستند (L*+H). اختلاف این سه گونه در نواخت مرزنمای گروه تکیه ای[5] آن ها و همچنین عوامل آواشناختی ای چون دامنة زیروبمی[6] و دیرش[7] مشاهده شد.
بررسی کاهش واکه ای و مشخصه های آکوستیکی واکه /æ/ در لهجه کرمانی
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله مطالعه کاهش واکه ای واکه /æ/ در لهجه کرمانی است. کاهش واکه ای فرایندی است که در هجای بدون تکیه صورت می گیرد و طی آن واکه های بدون تکیه تغییر یافته و به سوی واکه های دیگر گرایش می یابند. به منظور بررسی کاهش این واکه در لهجه کرمانی، تعداد 6 نفر گویشور مرد بومی زبان فارسی شرکت کرده اند که سه نفر از آنها گویشور بومی لهجه کرمانی و سه نفر دیگر گویشور بومی لهجه معیار هستند. داده های این تحقیق شامل 4 کلمه می باشد که با استفاده از میکروفون Shure و نرم افزار Praat در اتاق آکوستیک گروه زبان شناسی دانشگاه صنعتی شریف توسط گویشوران خوانده شده و ضبط شده اند. سپس مقدار دیرش، انرژی، فرکانس سازه های اول، دوم و سوم، فرکانس پایه و مرکز ثقل طیفی واکه موردنظر اندازه گیری شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که دیرش، انرژی و فرکانس پایه این واکه در لهجه کرمانی کمتر از دیرش، انرژی و فرکانس پایه آن در فارسی معیار است. همچنین، نتایج بررسی فرکانس سازه های اول و دوم واکه موردنظر تأئیدی است بر این ادعا که واکه /æ/ در لهجه کرمانی گرایش به سوی مرکز دارد؛ بنابراین، این نوع کاهش واکه ای در لهجه کرمانی کاهش مرکزگرا نامیده می شود.
سازگاری واژگان قرضی: رویکردی درکی-واجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی فرایند سازگاری واژگان قرضی انگلیسی در زبان فارسی در قالب رویکرد درکی-واجی سیلورمن (1992) می پردازد. در این پژوهش در پی پاسخ به این دو سوال هستیم که آیا درج واکه به عنوان یک راهکار اصلاحی در سازگاری واژه قرضی نوعی توهم درکی است یا اساس واجی دارد و فرایند سازگاری واژه های قرضی انگلیسی در فارسی را در قالب کدام یک از رویکردهای مطرح در این حوزه می توان مورد بررسی قرار داد. در پاسخ به پرسش اول دو آزمایش با حضور 12 شرکت کننده که با زبان انگلیسی آشنایی کمی داشتند ترتیب داده شد که نتایج حاکی از آن بود که پدیده درج واکه در خوشه های همخوانی وام واژه های انگلیسی در فارسی نوعی توهم درکی است و در سطح درک کلام اتفاق می افتد. در خصوص پاسخ پرسش دوم نیز نتایج نشان می دهد فرایند سازگاری واژگان قرضی بهتر است با نگاهی درکی-واجی مورد بررسی قرار گیرد، که در این میان مدل دو سطحی سیلورمن (1992) به عنوان یک مدل درکی-واجی می تواند گزینه مناسبی باشد.
تأثیر دمش بر تقابل واکداری- بی واکی انسدادی های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دربارة تظاهر آوایی انسدادی های بی واک فارسی بعد از سایشی های بی واک دو فرضیة واجی مطرح است. بر اساس فرضیة اول، انسدادی های بی واک در این جایگاه به گونة واک دار خود تبدیل می شوند. این مستلزم آن است که هم زمان با کاهش میزان دمش، بر میزان ارتعاش تارآواها به هنگام تولید آن ها افزوده شود. فرضیة دوم چنین بحث می کند که با کاهش میزان دمش انسدادی های بی واک در جایگاه مورد نظر، لزوماً بر میزان ارتعاش تارآواها افزوده نمی شود؛ بنابراین انسدادی های بی واک در این جایگاه از نظر تولیدی در حد فاصل انسدادی های دمیده و انسدادی های واکدار قرار می گیرند و تظاهر آن ها به صورت همخوان های بی واک نادمیده یا نیم دمیده درمی آید. در این مقاله در چارچوب واج شناسی آزمایشگاهی، میزان صحت و اعتبار این یافته های نظری را محک می زنیم. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در این جایگاه، از میزان دمش انسدادی ها کاسته می شود ولی بر میزان واک آن ها افزوده نمی شود؛ بنابراین تولید انسدادی های بی واک در این جایگاه در حد فاصل انسدادی های بی واک دمیده و انسدادی های واکدار قرار می گیرد.
شناسایی طبقات طبیعی همخوان ها با توجه به سجع پایانی آیات قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی طبقات طبیعی موجود در سجع پایانی برخی از سوره های قرآن کریماست. بسیاری از سوره های قرآن، به ویژه جزء سی اُم سجع پایانی دارند و به واکه ها و همخوان های یکسان ختم شده اند. برخی دیگر با وجود نداشتن واکه ها و همخوان های یکسان در سجع پایانی، موزون و گوشنوازند. دلیل این امر را می توان در رابطه ای دانست که واکه ها و همخوان ها در پایان هر آیه با آیة دیگر دارند که در قالب طبقات طبیعی قابل تبیین است. متن مورد استفاده در این پژوهش را کلیة آیات قرآن کریمتشکیل می دهند. برخی نتایج این تحقیق عبارتند از: 1 با وجود آنکه همخوان ها در واژه های پایانی برخی آیات با یکدیگر تفاوت دارند، از دیدگاه واج شناسی در یک طبقة طبیعی جای می گیرند. 2 در یک سوره، برخی از آیات به /m/ و برخی به /n/ پایان می یابند که این دو همخوان در یک طبقة طبیعی جای می گیرند. 3 طبقة طبیعی «رساها» بیشترین بسامد را در سجع پایانی آیات قرآنبه خود اختصاص داده اند.
نقد و تصحیح مقاله محمدرضا مجیدی و المار ترنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این تحقیق بررسی نکته های مثبت و منفی در مقاله محمدرضا مجیدی و المار ترنز درباره ""واحدهای واجی زبان فارسی"" در کتاب راهنمای انجمن بین المللی آوایی: راهنمایِ استفاده از IPA (1999: 124-125) است. تعدادی از واج شناسان ایرانی، طی سه نشست به بحث پیرامون مسائل موجود در این مقاله پرداختند. سپس کمبودها و اشتباهات و اطلاعات غلطی که در آن وجود داشت مطرح شد و در پایان به تصحیح آن اقدام کردند. این نقد، حاصلِ مباحثِ مطرح شده این سه نشست است. همچنین منابعی در نگارش این نقد مورد استفاده قرار گرفتند که در کتابنامه ذکر شده اند.
Optionality and Gradience in Persian Phonology: An Optimality Treatment(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The distribution of the allophones of /?/in certain contexts involves free variation and gradient preferences. An organized survey was conducted to elicit the judgments of 37 native Persian speakers concerning the well-formedness of /?/allophonic behavior in five different phonological positions. The results showed that the differences in judgment between the various categories are not just the result of random variations, but are an authentic reflection of the underlying structural differences. Following Boersma and Hayes (1999) and Hayes (2000), a stochastic model is proposed within optimality theory to account for the gradient judgments involved. The model assumes that constraints are arranged along a continuum of constraint strictness, with a band of strictness value assigned to each. When the strictness bands of two constraints overlap, then both rankings of the two constraints are equally available for the generation of outputs, yielding free variant forms. However, when a particular form can be generated only by assigning a constraint a strictness value (/?/ or /??/) within a designated “fringe” of the strictness band, the model generates the form marked with an intermediate degree of well-formedness.