هدف پژوهش حاضر مشخص کردن تأثیر استفاده از ماهواره در بی ثباتی ازدواج، با آزمون نقش واسطه ای دینداری و نگرش مثبت به رابطه با جنس مخالف است. تعداد 360 نفر نمونه این پژوهش از بین زوجینی که در سال 1393 در شهرستان کرمانشاه سکونت داشتند به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های سنجش دین داری، استفاده از ماهواره، شاخص بی ثباتی ازدواج (MII) و مقیاس رابطه خارج از عرف با جنس مخالف، بر روی افراد نمونه اجرا شد. داده ها به روش آزمون رگرسیون تحلیل شد که نتایج حاکی از معناداری روابط متغیرهای پژوهش داشت. رابطه استفاده از ماهواره و بی ثباتی ازدواج و استفاده از ماهواره و نگرش مثبت نسبت به رابطه با جنس مخالف مثبت و معنادار بود. همچنین رابطه استفاده از ماهواره و دینداری و همچنین دینداری و نگرش مثبت نسبت به رابطه با جنس مخالف منفی و معنادار بود. بنابراین، نتایج این پژوهش حاکی از تأثیر منفی ماهواره بر ثبات ازدواج است. ماهواره این تأثیر را از طریق خرده مؤلفه های گوناگون برجای می گذارد که در پژوهش حاضر از دو مؤلفه آن بررسی شد.
دیدگاههای متفاوت و گاه متعارضی درباره تاثیرپذیری مخاطبان از مطالب سیاسی رسانهها وجود دارد. نویسنده دراین مقاله کوشیدهاست تا مبانی نظری این اختلاف دیدگاهها و جابهجایی های عمده روش شناختی را در بررسی تاثیرپذیری مخاطبان از مطالب سیاسی رسانهها تبیین کند.
همواره محققان به این پرسش اندیشیدهاند که چه عواملی سبب شده است تا بحث درباره تاثیرپذیری مخاطبان از رسانهها چنین طولانی و دنبالهدار شود و نتایجی گاه متضاد و در تعارض کامل با یکدیگر به دنبال داشته باشد.
برخی از دیدگاهها علت این تعارضات را در استفاده پژوهشگران از نظریههائی میدانند که بر پایه روشهای تحقیق نامناسب شکل گرفتهاند و راه حل این تعارضات را دستیابی به نظریهای جامع با به کارگیری روشهای فراگیرتر میدانند. راه حلی که پیش روی همه محققان علوم اجتماعی قرار داشتهاست اما با موفقیت و پیشرفت بسیار کمی همراه بودهاست. از این رو به نظر میرسد که نگاه تردیدآمیز تاثیر رسانهها بر مخاطب ریشهای عمیقتر از این داشته باشد که کشف آن تنها در سایه توجه به ملاحظات فرهنگی، ایدئولوژیکی و فنی میسر میگردد.
گفتمان با نقش معنادار رفتارها و ایده های اجتماعی در زندگی سیاسی اجتماعی انسان ها و جوامع سروکار دارد، به گونه ای که در آن، سیستم های معانی، جهان بینی و فهم مردم از نقش خود در جامعه را جهت می دهد. گفتمان ها با باید و نبایدها سرو کار دارند و به اصطلاح، هنجاری و شبه ایدئولوژیک هستند که با تغییر ارزش ها، نگرش و رفتار افراد و جامعه پیوند می یابند.
نظریه گفتمان به زبان ساده؛ یعنی ایجاد فضایی از اندیشه ها به گونه ای که این اندیشه ها، بر دیگر حوزه های اندیشه ای حاکم و مسلط شود تا جایی که الگوی رفتاری مردم بر اساس آن شکل گیرد. به تعبیر دیگر، در گفتمان به گونه ای با تصویرسازی برای جامعه سر و کار داریم که از طریق خلق واژگان، اصطلاحات، تصاویر، ایده ها و گزاره های مرتبط و منسجم و به اندازه کافی، قانع کننده، به تغییر و شکل دهی رفتار مخاطب و مردم نظر داریم.
گفتمان در فضای تعاملی ایجاد می شود؛ تعامل با تاریخ، تعامل با شرایط اجتماعی، تعامل با قدرت و تعامل با نهادها به ویژه نهادهای ارتباطاتی و رسانه ای. در بحث سیاست گذاری عمومی با توجه به این امور و از طریق اقناع و ترغیب، به وسیله رادیو و تلویزیون می توان از گفتمان به مثابه یک ابزار سیاست گذاری در سطح کلان جامعه و بین الملل بهره جست. به طور کلی، دال مرکزی، مفصل بندی، هژمونی و سلطه، عاملیت، ضدیت و غیریت سازی، ایجاد یک نظم اندیشه ای و نظم اجتماعی نوین و... از مؤلفه های اصلی گفتمان تلقی می شوند.
در مورد پایان هستی و جهان، دو دیدگاه بدفرجام انگاری و خوش فرجام انگاری وجود دارد که در تضاد و تقابل یکدیگر قرار دارند. ما بر این مدعا هستیم که بر اساس آموزه های اسلامی به ویژه تعالیم تشیع، آینده و پایان خوش و پر از نشاط، امید و زیبا برای انسان و جهان تصویر شده است. این ایده را به واسطه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به صورت یک گفتمان غالب با حوزه گستره جهانی می توان مطرح کرده و بدین شکل، فضای غالب گفتمانی را با محوریت جمهوری اسلامی توسعه داد. با توجه به اصول و مبانی اندیشه ای و جهان بینی اسلامی، مؤلفه های گفتمان خوش فرجام انگاری جهان که در نظریه فرج و موعودگرایی مکتب تشیع منعکس شده است و در آن، به توحیدمحور بودن، حکیمانه و هدفدار بودن خلقت و نظام آفرینش، بهره مندی هستی از غایت و نهایت حکیمانه، خلافت الهی انسان، حکومت عدل صالحان در آخرالزمان، برقراری صلح و امنیت جهانی، برقراری جامعه صالح و دولت کریمه به عنوان مفصل بندی این گفتمان اشاره شده است.
در دیگر نظام های فکری و سیاسی نسبت به پایان تاریخ و پایان هستی چنین صراحتی منطقی و منسجم با عنوان گفتمانی خوش فرجام انگاری وجود ندارد، بلکه به ناخوش فرجام انگاری تمایل دارند یا در برخی از نظام های فلسفی و عقیدتی، دیدگاه های نزدیک به موعودگرایی موردنظر فلسفه انتظار و فرج وجود دارد که به انسجام گفتمانی فلسفه فرج نیست. از آنجا که این گفتمان، نویدهای امیدوارکننده و نشاط آفرینی برای بشر حیران شده امروزین در انواع مکاتب و فلسفه ها دارد، می تواند به صورت شایسته گسترش بیابد.
اطلاع رسانی رسانه، از راه های تغییر رفتار زیست محیطی است که در صورت وجود تعامل مناسب میان رسانه و مخاطب، واکنش های غیرمنتظره در رفتار شهروندان را کاهش می دهد و کنشی به نسبت قابل پیش
بینی را در سیاستگذاران، جامعه موجب می شود. این تعامل در مسائل غیرمتعارفی همچون استفاده از آب بازیافتی حساسیت و اهمیت بیشتری دارد. پژوهش حاضر با هدف واکاوی معنایی در واکنش شهروندان نسبت به این مسئله، با روش نظریه زمینه ای انجام شده است. در روش نمونه گیری با حداکثر تنوع با 23 نفر از افراد مصاحبه شد و داده ها در قالب 107 مفهوم، 39 مقوله محوری و یک مقوله هسته کدگذاری شدند. نتایج نشان داد که افراد «بی اعتمادی نهادی» را زمینه نپذیرفتن اخبار رسانه در نظر می گرفتند و «مخاطره ادراکی» و «درک قدرت منفعت طلب» از شرایط علّی مهم تلقی می شد. در این پژوهش، مقوله هسته «استحاله اعتبار خبر رسمی و پذیرش ریسک هدفمند شایعه» است.
"آنچه پیشروست، حاصل پژوهشی است که از سوی نگارندگان، در سال 1385 انجام شده است. این پژوهش، در مرکز تحقیقات صداوسیما به روش پیمایشی انجام شده و جامعة آماری آن، شامل تمام افراد بالای 15 سال ساکن تهران است.
هدف پژوهشگران، سنجش میزان اثرگذاری عوامل شخصی، رسانهای و روانشناختی بر شکلگیری، پذیرش و انتشار شایعه بوده است.
در بخش مبانی نظری مقاله، مطالعات مربوط به تعریف شایعه، ضریب نفوذ، عوامل مؤثر بر شکلگیری، تحول و پذیرش شایعه، از دیدگاه نظریهپردازانی چون آلپورت، پستمن، بورینگ و کاپفرر بررسی شده و در بخش دوم، به تأثیر عواملی چون نوع رسانه، اعتماد به شایعه به مثابه یک رسانه، اعتماد به اخبار صداوسیما، بیاعتمادی به مسئولان، وجود فرهنگ شفاهی، احساس ناامنی، ناامیدی، فرافکنی، تفکرات قالبی و نوع فعالیت افراد بر پذیرش و انتقال شایعه پرداخته شده است.
"