فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۱٬۸۵۴ مورد.
حلاج در زبان روایت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در نقد افراد، گروه ها و عقاید آنان، روایت، ابزاری بسیار مهم و تأثیرگذار محسوب می شود. این تأثیرگذاری موجب شده است که مخاصمان، به ویژه در حوزة عقاید، برای کوبیدن خصم و تقویت خود از این ابزار مهم سود برند. اما در این میان، برخی بی دقتی ها در استفاده از روایت، سبب قضاوت های نابجایی شده و پیامدهای سوئی داشته است. تصوف و عرفان و به طور خاص سران صوفیه، از مواردی هستند که از روایت به عنوان ابزار تخطئه، علیه آن (آنها) استفاده شده است. یکی از این سران نامی در این زمینه، حسین بن منصور حلاج است. مخالفان عرفان و تصوف مدعی اند که حضرت ولیعصر(عج) توقیعی علیه او صادر کرده اند. این توقیع بدون ملاحظة شرایط استناد، مورد استفاده قرار گرفته و تلقی به قبول شده است. این نوشتار می کوشد با ملاحظة شرایط استناد روایت، میزان پذیرایی توقیع مزبور را نشان دهد. در این پژوهش، افزون بر بررسی سند، محتوای روایت و شرایط زمانی که روایت در آن صادر شده نیز مدّ نظر قرار می گیرد.
آیا عرفان نظری ممکن است؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عرفان نظری از علومی است که در حدود قرن هفتم هجری در جهان اسلام، عمدتا به ابتکار محیی الدین ابن عربی شکل گرفت و از آن زمان تاکنون در حوزه های معنوی و حِکمی اسلامی مطرح بوده است. این علم عهده دار ارائهٴ جهان بینی عرفانی است و در آن یافته های شهودی عرفا تجزیه و تحلیل و احیانا بر دعاوی آنان استدلال عقلی یا نقلی می شود. اما استخراج یک جهان بینی نظری از تجربه های عرفانی، هنگامی میسر است که اولا شهود عرفانی را ممکن بدانیم؛ ثانیا فی الجمله برای آن اعتبار و حجیت قائل باشیم؛ ثالثا به توانمندی عقل بر فهم شهودهای عرفانی معتقد باشیم؛ رابعا تجربهٴ عرفانی را قابل توصیف و بیان بدانیم. اینها از مهمترین پیش فرض های امکان عرفان نظری است. اما این پیش فرض ها چه از سوی برخی از عرفا و چه از طرف برخی فلاسفه در شرق و غرب، همواره مورد مناقشه بوده است. بنابراین، امکان عرفان نظری به عنوان یک علم، وابسته به اثبات این پیش فرض ها است. مفروضات مزبور از مبادی تصدیقی عرفان نظری است که باید در «فلسفهٴ عرفان نظری» تحقیق شود. از سوی دیگر، از آنجا که عرفان نظری و فلسفهٴ اولی، مسائل مشترک بسیاری دارند، توجیه علمی همچون عرفان نظری، در گرو پاسخ به این پرسش است که تفاوت عرفان نظری با فلسفهٴ اولی، به ویژه فلسفه هایی که رنگ وبوی عرفانی دارند، چیست.
نسیمی از حافظ
عبدالله افندی بوسنوی (992-1054ه ) و رساله سر یقین او(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عبدالله بوسنوی، از عارفان قرن یازدهم هجری است که تأثیر بسیاری بر گسترش فرهنگ اسلامی در منطقه بالکان داشته است. وی صاحب آثار بسیاری در عرفان نظری است که مهم ترین آنها شرح فصوص است. وی رساله سرّ یقین را در تفسیر آیه شریفه ﴿واعبُد رَبَّکَ حَتّیٰ یأتِیکَ الیقین﴾ به رشته تحریر درآورد و در آن از مقام احمدی و معانی یقین سخن گفت و ضمن رد این دیدگاه که یقین به معنای موت است، با استناد به سخنان شیخ با کلنجار در کتاب مناقب العارفین جامی، یقین را به معنای مشاهده عین قدیم تفسیر نموده است. مقاله حاضر حاوی توضیحاتی درباره نگارنده این رساله و متن اصلی رساله است.
گونه شناسی تفاسیر عرفانی در موضوع حروف مقطعه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله طبقه بندی نظرات مندرج در تفاسیر عرفانی درباره ماهیت حروف مقطعه و انواع معنایابی از این حروف است. در این مقاله آرای ده مفسر عارف و صوفی [سهل تستری، سلمی، قشیری، میبدی، روزبهان بقلی، عبدالرزاق کاشانی، ملاصدرا، اسماعیل حقی، صفی علی شاه، و گنابادی] از قرون مختلف، درباره حروف مقطعه قرآن بررسی و یافته ها در دو سطح طبقه بندی شده است. در سطح نخست انواع یافته های آنان درباره ماهیت حروف مقطعه و در سطح دوم درباره روش و انواع این معنایابی از نظر محتوایی بحث شده است. در سطح نخست هفت نظر طبقه بندی شد: تشابه حروف مقطعه؛ از اسرار بودن این حروف؛ داشتن جنبه بلاغی؛ سوگند خداوند بودن همه یا برخی از این حروف؛ اسامی سوره های قرآن کریم بودن برخی از این حروف؛ اسامی پیامبر بودن برخی از حروف، و اسامی خداوند بودن حروف و نهاده شدن اسم اعظم الهی در آنها. هریک از این نظرات با تفاسیر جامعی مانند جامع البیان طبری، روض الجنان رازی و مجمع البیان طبرسی مقایسه و نشان داده شد که سخنان عرفا درباره ماهیت حروف مقطعه عموماً در تفاسیر رسمی انعکاس داشته است. در سطح دوم معنایابی بر اساس مشابهت و مشاکلت حروف با مفاهیم عرفانی توضیح داده شده است. در این نوع از معنایابی، چهار نوع محتوا مد نظر مفسران عارف بوده است که عبارتند از: معنایابی ناظر به حق و اسماء و صفات او؛ معنایابی ناظر به پیامبر و جامعیت حقیقت و مراتب او؛ معنایابی ناظر به سلوک سالکانه و مواجید عارفانه؛ و معنایابی ناظر به مراتب عالم و مراتب تنزلات وجود.
تربیت غیرمستقیم مرید در حکایات عرفانی (با تکیه بر تذکره الاولیاء عطار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پایه های اساسی تشکیل و تحکیم مبانی یک تمدن ماندگار، تعلیم و تربیت مؤثر و جریان آفرین است. در واقع دست یابی به اثر بخشی پایا و مؤثر در نظام تربیتی، مستلزم بینش صحیح و انتخاب درست روش تربیت است. یکی از برجسته ترین مکاتب تربیتی، مکتب تربیتی عرفای اسلامی است؛ کسانی که توانسته اند با کمترین امکانات، یکی از تأثیرگذار ترین گونه های تربیت را در مواجهه با متربیان خود به کار گیرند. این مقاله بر آن است که با بررسی حکایات مربوط به نوع سلوک عارفان مسلمان، شیوه های تربیت غیرمستقیم مرید را با تکیه بر حکایات کتاب تذکرﺓالاولیاء عطار، با روش توصیفی- تحلیلی و با توجه به بسامد کارکرد آن ها در حکایات این کتاب مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. مقصود از شیوه های تربیت غیرمستقیم، شیوه هایی است که تکیه آن بیشتر بر کنایه و تعریض است و صراحت به تربیت، توسط مربی در آن وجود ندارد. با توجه به بررسی انجام شده، مشایخ از سه شیوه اصلی تربیتی شامل شیوه های: مشاهده ای، اکتشافی و کشفی- شهودی بهره برده اند که هر یک از این شیوه ها دربردارنده فروعاتی هستند. روش مشاهده ای شامل روش-های نمایشی و استفاده از طبیعت و محیط پیرامون؛ روش اکتشافی شامل طرح معما و بیان رمزگونه و استفاده از تاویل و تمثیل؛ و روش کشفی-شهودی شامل استفاده از سفر و هنر در تربیت مرید است.
اهل حق
کثرت گرایی دینی در کتاب الانسان الکامل عزیزالدین نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه کثرت گرایی دینی در تفکر غربی با وجود اینکه سابقه چندانی ندارد؛ از تأثیر و گسترش آن در اندیشه دینی در جوامع مختلف نمی توان غافل شد. زمینه های پذیرش این نظریه در فرهنگ ایرانی- اسلامی، با توجه به میراث عرفانی- اسلامی و ظرفیت های روادارانه موجود در آن فراهم شده است. تسامح و تساهل در آثار عرفانی چنان گسترده و فراگیر است که تا مرز کثرت گرایی به معنای امروزی آن پیش می رود. در این مقاله، پس از معرفی مختصر آراء جان هیک که به طبقه بندی و بسط این نظریه اقدام کرده است، به بررسی پاره ای مضامین کثرت گرایانه در میراث عرفانی- اسلامی پرداخته شده است، و در پی آن، آراء کثرت گرایانه عزیزالدین نسفی در کتاب الانسان الکامل مورد تحلیل قرار گرفته است. تحلیل آراء نسفی این باور را تقویت می کند که مبانی معرفت شناختی نسفی بر مبانی هستی شناختی او استوار است. وی با تفکیک حقیقت بودین از حقیقت نمودین، قائل به وحدت درونی در ورای کثرت آشکار هستی است. نسفی این وحدت باطنی را به کل شئونات هستی تعمیم می دهد و علت اصلی اختلافات را توجه کردن به کثرت ظاهری و متوقف شدن در آن می داند. این مقاله با ذکر شواهدی از کتاب الانسان الکامل درباره مسائلی چون برابری افراد، اختلاف مذاهب، کثرت راه های رسیدن به خدا و مانند این ها در پی مشخص کردن نسبت آن با کثرت گرایی است.