مقالات
حوزه های تخصصی:
«معنویت» (spirituality) در دوران معاصر، مفهوم با اهمیتی مجزا از «دین» شده است به گونه ای که حتی کسانی که خود را دین دار می دانند بسیار مایلند به معنویت هم متصف باشند. در نوشتار حاضر دو تعریف از معنویت پی گیری شده است: تعریف مفهومی و منطقی از سویی و تعریف راهبردی از سویی دیگر. فرضیه نگارنده این بوده است که در عین وجود انبوهی از تعاریف گوناگون می توان بر اساس علم ارتکازی و روش صحت یا عدم صحت سلب، به تعریفی قابل اعتماد رسید. بر این اساس، می توان چنین گفت که معنویت، مفهومی مستقل و جدا از مفهوم دین، عرفان، اخلاق و مفاهیمی از این دست است، هرچند به لحاظ مصداقی و تحقق خارجی، با آنها ارتباط وثیقی دارد. «دین» بیشتر ناظر بر امور بیرونی و نهادی است، حال آنکه «معنویت» به ابعاد درونی و تجربتی ناظر است. در یک جمع بندی، باید گفت مفهوم معنویت، جهت گیری عمیق درونی فرد به سوی گذر از عالم خاکی و زیست مادی به سوی امری فراتر و متعالی تر است. اما اگر از این تعریف منطقی بگذریم، و به دنبال تعریفی عملیاتی تر و قابل سنجش از معنویت باشیم باید بگوییم معنویت، یک فرایند و امری پویاست که در این امور متجلی و قابل مشاهده است: نوع دوستی، محبت غیر مشروط، لطافت در رفتار با دیگران و حتی حیوانات و محیط زیست، خود را فراتر از یک موجود خاکی و حیوانی دیدن، تواضع و فروتنی و خود را دارای ارزش های ملکوتی دانستن، و احساس آرامش و استواری در مشکلات و مصائب. البته به شرط آنکه همه این موارد ناشی از روی آوری انسان به عالم معنا و تعالی باشند.
جایگاه تاریخی و مشخصه های فکری حسیدیزم نوین در بستر دیگر جریان های عرفانی یهود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حسیدیزم یا حسیدیم نوین نام جنبش مذهبی یهود است که توسط بعل شم طوو و شاگردانش در اروپای شرقی در نیمه قرن هجدهم میلادی بنیاد نهاده شده و مبانی فکری متفاوت و جذابی نسبت به جریان های عرفانی پیش از خود در عالم یهودیت، حتی نسبت به جنبش های حسیدی، یافت و همین امر، مایه ماندگاری آن شده که هنوز هم، بویژه در ایالات متحده و اسرائیل پیروانی دارد. این مقاله پس از بیان اجمالی زمینه ها، چگونگی پیدایش و تاریخچه گسترش این نهضت، وضعیت کنونی و شخصیت های اثرگذار آن، آیین ها و همچنین باورهای ویژه آنان را توصیف می کند و اختلافات آموزه های حسیدیزم نوین(متأخر) را با دیگر طریقت های عرفانی یهود از قبیل حسیدیزم نخستین، اسنیان، عرفان مرکبه، حسیدیزم اشکنازی و قباله نشان می دهد. این بررسی نشان می دهد مهم ترین آموزه حسیدیزم متأخر، اهمیت بی نظیر صدیق - تا دوازده نفر همزمان در مناطق مختلف- در ارتباط سالک با خداوند و تقلید از آنان در همه امور است. البته آموزه های اتحاد با خدا یا دوقوت، عبادت شادمانه همراه با موسیقی و رقص، تأکید بر نجات فردی به جای نجات اجتماعی و سیاسی قوم یهود و غیره به گونه ای که در این نهضت وجود دارد، از ممیزات این جنیش عرفانی در مقایسه با دیگر طرایق عرفانی یهود به شمار می رود.
بررسی تطبیقی کشف المحجوب و رساله قشیریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده بینامتنیت که در قرون اخیر از سوی نظریه پردازان مطرح شده عملاً تازگی ندارد و در همه متون گذشته می توان ردّ پای تأثیر و تأثر را مشاهده کرد. بینامتنیت دارای ابعاد بسیاری است و می توان بر اساس آن دو اثر را از جنبه های گوناگون مورد بررسی تطبیقی قرار داد. تأثیرپذیری متون از یک دیگر، گاهی کاملاً آشکار و گاه کاملاً پوشیده است. این نظریه دارای ابعادی است که بر روی متون مختلف قابل پیاده کردن است. با توجه به این که متون عرفان و تصوف بر اساس آیین اسلام پدیدار شده اند؛ مبتنی بر آیات و احادیث و اقوال بزرگان اند و بیش از هر متن دیگری می توان در آن ها روابط بینامتنی را جست وجو کرد. در این پژوهش که بر اساس نظریه بینامتنیت انجام می شود، اشتراکات و اختلافات دو کتاب رساله قشیریه و کشف المحجوب با توجه به اصول مکتب فرانسوی و آمریکایی ادبیات تطبیقی مورد بررسی قرار می گیرد. کشف المحجوب که به فاصله کمی پس از رساله قشیریه نوشته شده از برخی جهات دارای تشابهاتی با رساله قشیریه است، اما تفاوت های فراوانی نیز در میان دو کتاب دیده می شود. بر اساس نتایج به دست آمده، روابط بینامتنی این دو کتاب بیشتر از نوع اشتراک در سبک ادبی است و تفاوت مهم آن ها در نحوه بیان مطالب است به این معنی که قشیری بیشتر به نقل اقوال مشایخ پرداخته و هجویری به نقد آراء و بسط موضوع اهتمام داشته است. در این نقاط اشتراک نکاتی مورد اهمیت است: نزدیکی زمانی دو نویسنده، تأثیرپذیری از سبک زبانی دوره، و تأثیرپذیری از تعالیم قرآن و حدیث.
بررسی و مقایسه عروج ارداویراف و بایزید بسطامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارداویراف، موبد پارسای ایرانی و بایزید بسطامی، عارف ایرانی سده سوم هجری، با آن که از نظر زمانی، چند قرن با یک دیگر فاصله و زبان و دینی متفاوت داشته اند ؛ هردو دارای تجربه دینی مشترکی بوده اند که در قالب کشف و شهود و طی عروج به آسمان برای آنان رخ داده است. آن ها در پی دستیابی به رازهایی نامکشوف و اسراری مکتوم، پای در سفری روحانی می گذارند و سرانجام به دیدار پروردگارشان نائل می شوند. گرچه بین این دو عروج تفاوت هایی از حیث تعلق داشتن به دو دین مختلف، کاربرد دو زبان متفاوت و برخی دیگر از تفاوت های ظاهری، ساختاری و محتوایی به چشم می خورد؛ امّا با استفاده از روش بررسی مقایسه ای این دو تجربه عرفانی، به وجوه و نکات مشترکی می توان دست یافت که این جستار در پی کشف و بیان همین مشترکات است. عبور از طبقات مختلف آسمان ها، دیدار بهشت و دوزخ و ساکنان آن ها، مشاهده فرشتگان و مراتب آنان و سرانجام رسیدن به بارگاه ایزدی از نکات مشترک این دو عروج است.
کثرت گرایی دینی در کتاب الانسان الکامل عزیزالدین نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه کثرت گرایی دینی در تفکر غربی با وجود اینکه سابقه چندانی ندارد؛ از تأثیر و گسترش آن در اندیشه دینی در جوامع مختلف نمی توان غافل شد. زمینه های پذیرش این نظریه در فرهنگ ایرانی- اسلامی، با توجه به میراث عرفانی- اسلامی و ظرفیت های روادارانه موجود در آن فراهم شده است. تسامح و تساهل در آثار عرفانی چنان گسترده و فراگیر است که تا مرز کثرت گرایی به معنای امروزی آن پیش می رود. در این مقاله، پس از معرفی مختصر آراء جان هیک که به طبقه بندی و بسط این نظریه اقدام کرده است، به بررسی پاره ای مضامین کثرت گرایانه در میراث عرفانی- اسلامی پرداخته شده است، و در پی آن، آراء کثرت گرایانه عزیزالدین نسفی در کتاب الانسان الکامل مورد تحلیل قرار گرفته است. تحلیل آراء نسفی این باور را تقویت می کند که مبانی معرفت شناختی نسفی بر مبانی هستی شناختی او استوار است. وی با تفکیک حقیقت بودین از حقیقت نمودین، قائل به وحدت درونی در ورای کثرت آشکار هستی است. نسفی این وحدت باطنی را به کل شئونات هستی تعمیم می دهد و علت اصلی اختلافات را توجه کردن به کثرت ظاهری و متوقف شدن در آن می داند. این مقاله با ذکر شواهدی از کتاب الانسان الکامل درباره مسائلی چون برابری افراد، اختلاف مذاهب، کثرت راه های رسیدن به خدا و مانند این ها در پی مشخص کردن نسبت آن با کثرت گرایی است.
پیش فرض های محبت در تفسیر میبدی بر آیه الست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیه 172 از سوره اعراف به آیه الست شهرت دارد. موضوع این آیه، پیمان ازلی خداوند با بندگانش در عالم ذر است. از آن جا که این میثاق، دلالت ضمنی بر عشق و محبت خداوند به بنی آدم دارد برخی اختلاف نظرهای مهم در بین مفسران قرآن درباره اینکه این محبت چیست یا به چه معنی است و چگونه ممکن است وجود داشته است. در خصوص محبت از یک طرف متکلمین بودند که آن را به اراده خداوند تأویل می کردند و از سوی دیگر، صوفیه و اهل حدیث بودند که معنی صریح آن را بدون هر گونه تأویلی قبول داشتند و میبدی هم یکی از آن ها بود. بر اساس رهیافت تفسیری اهل باطن و اندیشه های کلیدی عارفان طبق نظر صوفیه که میبدی هم از آن پیروی کرده است خطاب الهی در میثاق الست حکم شراب محبت را دارد که وجود عارف را مستی می بخشد و ماهیت پیمان الست تجربه ای ساده و صرفاً درباره ربوبیت پروردگار نبود، بلکه تجربه ای بود عرفانی و عمیق که ارواح در آن علاوه بر ربوبیت پروردگار درباره معشوقی او نیز پیمان بسته بودند. در این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی پیش فرض های میبدی در تفسیر و توجیه او درباره الست و محبت خداوند بررسی و رهیافت کلامی او در کتاب کشف الاسرار و عدهالابرار تبیین شده است.
نگاه استادان زرین کوب و شفیعی کدکنی به عرفان؛ مقایسه تحلیلی رویکردها، مبادی و پی آمدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصوف و عرفان در نگاه نخست، مفاهیمی آشنا و بدیهی به نظر می رسند؛ امّا در نگاهی عمیق تر کاربردهای مفهومی متنوعی را شامل می شوند. بر این اساس، پژوهش در باب تصوف تا حدی در گرو شناخت رویکردها و دیدگاه های مختلف آن است. مقاله حاضر با تکیه بر آرای دو تن از عرفان پژوهان معاصر، به توصیف و تحلیل تلقی این دو استاد می پردازد. عبدالحسین زرین کوب و محمدرضا شفیعی کدکنی دو تن از برجسته ترین عرفان پژوهان و محققان ادبی اند که دیدگاه های ایشان تأثیر قابل ملاحظه ای در مطالعات عرفانی دهه های اخیر داشته است. استاد زرین کوب با پیروی تاریخی از سنت تصوف و تأکید بر معرفت شهودی به عنوان مولفه محوری عرفان و استاد شفیعی کدکنی با تأکید بر زبان و فرم زیباشناختی به بررسی عرفان و تصوف پرداخته اند. این تفاوت دید نشانه هایی از خود در مقولاتی همچون ریشه ها، تاریخ و تبعات تصوف نیز برجای گذاشته است. بنابراین ملاحظات استاد زرین کوب همسو با بررسی های تاریخی و فرهنگی و مطالعات استاد شفیعی عمدتاً همسو با بررسی های زبانی و ادبی شکل گرفته است. در مجموع می توان گفت نگاه استاد زرین کوب به عرفان و تصوف نگاهی فراگیرتر و نگاه استاد شفیعی کدکنی نگاهی است نوگراتر.
بررسی حیله تمثّل در تمهیدات عین القضات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمثل یکی از مباحثی است که ریشه در قرآن و احادیث دارد. به تبع آن دو منبع، این اصطلاح در آثار عرفانی راه یافته است. عین القضات یکی از عارفانی است که این لفظ را در تمهیدات با دو تعبیر «حیله تمثّل» و «یادگار» به کار برده، و در برخی آثار از آن به تعبیر «نمودگار» یاد کرده است. آشنایی با اندیشه های قاضی در گرو شناسایی دو دوره حیات فکری اوست، که در دوره دوم حیات به آرای ابن سینا در باب امور اخروی و اندیشه تمثّل تمایل و باور یافته است. در این مقال، با توجه به بستگی مفهومی این اصطلاح در عرفان با معنی لغوی و قرآنی آن، مفهوم این لفظ و دیگر تعابیر و ماهیت تمثّل در تفسیر و ظرف ظهور مَلک برای مریم تبیین شده است. در بخش بررسی این موضوع در کتاب تمهیدات نیز تمثل، حیله تمثل و یادگار معرفی و شرح گشته است.