زمینه: کودکان و نوجوانان یکی از تأثیرپذیرترین و آسیب پذیرترین مخاطبان رسانه های گروهی به حساب می آیند. مجلات به عنوان یکی از ابزارهای مهم برای انتقال مفاهیم دینی به کودکان و نوجوانان می باشند. هدف پژوهش، تحلیل محتوای مؤلفه های دینی در مجلات کودک و نوجوان می باشد. روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است که به روش تحلیل محتوا انجام شده است. جامعه آماری شامل مجلات کودک و نوجوان منتشر شده در سال های 92-1391 است که به صورت سرشماری مورد تحلیل قرار گرفتند. واحد تحلیل، صفحات مجلات بود. روایی محتوایی ابزار، توسط متخصصان حوزه معارف اسلامی مورد تأیید قرار گرفت. برای تعیین پایایی ابزار، از روش بازآزمایی استفاده شد که ضریب همبستگی 81/0 به دست آمد. یافته ها: مؤلفه داستان های اخلاقی با بار اطلاعاتی 872/0 و ضریب اهمیت 502/0 بیشتر از سایر مؤلفه ها مورد توجه قرار گرفته است. در مقابل، به مؤلفه فروع دین، با بار اطلاعاتی 521/0 و ضریب اهمیت 236/0 کمتر از سایر مؤلفه ها پرداخته شده است. نتیجه گیری: با توجه به نقش تربیتی داستان ها در انتقال مفاهیم اخلاقی و مناسب بودن آن با ویژگی های رشدی کودکان و نوجوانان، مجلات کودکان و نوجوانان تا حدود زیادی توانسته اند از این ابزار به درستی بهره بگیرند. اما به مؤلفه مهمی چون فروع دین، کم توجهی شده است.
مسئله این پژوهش، ابهام در مبانی روش شناختی تعریف تربیت و به دنبال آن، نبودن تعریفی مورد توافق و کارگشا برای جامعه تعلیم و تربیت کشور است. هدف این پژوهش، اولا مقایسه تعاریف تحلیلی و هنجاری تربیت، دستیابی به ویژگیهای تعریف مطلوب از تربیت، و سپس بررسی تعاریف از نظر توجه به این ویژگیهاست. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی انتقادی است. یافته ها نشان می دهد که در تعاریف کلی و عام از تربیت نیز وجود نظام فکری قابل مشاهده یا استنباط است و حتی تعریف به اصطلاح تحلیلی توصیفی از تربیت نیز نمی تواند بکلی خالی از هرگونه نظام فکری خاص باشد؛ گرچه میزان تصریح بر این نظام فکری در تعاریف مختلف، متفاوت است؛ هم چنین، عدم وضوح و شفافیت عناصر هر تعریف، یکی از کاستی های اغلب تعاریف است؛ سپس با بهره گیری از نقاط قوت تعاریف و با عنایت به معیارهای کارامدی تعریف هنجاری از تربیت، و بر پایه تحلیل شبکه مفهومی ""ولایت"" در تفسیر المیزان، تعریف دیگری برای تربیت پیشنهاد شده است.
این پژوهش در راستای بررسی چگونگی اثرگذاری پنهان عوامل آموزشی بر هویت اسلامی ایرانی دانش آموزان با رویکرد کیفی و با تلفیقی از روشهای مصاحبه پژوهی و تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. پنج مدرسه و سی دانش آموز به صورت هدفمند (با معیار زنجیره ای شاخص) انتخاب شده، و ابزار مصاحبه (از نوع نیمه رهنمودی) مورد استفاده قرار گرفته اند. تجزیه و تحلیل یافته ها بر مبنای تحلیل محتوای کیفی انجام شده، و کدگذاری یافته ها در سه مرحله کدگذاری باز، گزینشی و محوری صورت گرفته است. اعتبار و اعتمادپذیری یافته ها از طریق شیوه های کنترل اعضا، اجماع سه سویه، بازنگری ناظران و مصاحبه ها توسط پژوهشگر، تأمین شده است. یافته های پژوهش، حاکی از اثرگذاری پنهان عوامل آموزشیِ بررسی شده بر هویت اسلامی ایرانی دانش آموزان در سطوح سه گانه (شناختی، عاطفی و رفتاری)، در دو وجه مثبت و منفی است. این اثرگذاری در قالب جدولهای مقاله، ترسیم و الگوی برآمده از یافته های پژوهش نیز با ارائه شروط مقدماتی (حضور دانش آموز در جوّ مدرسه)، لازم (تعامل دانش آموز با انواع عوامل پنهان مدرسه)، کافی (بروز انواع مقوله های مثبت و منفی پنهان عوامل آموزشگاهی موثر بر هویت اسلامی ایرانی دانش آموز) و مکمل (فهرست راهکارهای کاهش تأثیرات مقوله های منفی و نیز تقویت تأثیر مقوله های مثبت پنهان مدرسه بر هویت اسلامی ایرانی)، چگونگی اثرگذاری عوامل پنهان آموزشگاهی بر هویت اسلامی ایرانی دانش آموزان را تبیین کرده است. پیامد مثبت تحقق شروط چهار گانه بر هویت اسلامی ایرانی دانش آموزان، حرکت دانش آموز در مسیر درک، گرایش و عمل به رفتارهای همسو با هویت اسلامی ایرانی است.