بحث و بررسی درباره اهداف تربیت از رسالت های اصلی فلسفه تعلیم و تربیت است. با توجه به همزادی قدیمی «تربیت» و «دیانت» و همچنین اهمیت و نقش دین در زندگی انسان، دین و آموزه های دینی به عنوان یکی از منابع اصلی استخراج اهداف تربیت در جوامع مذهبی محسوب می شود. بنابراین، ضروری است تا در جوامع مذهبی، اهداف تربیتی از منظر مبانی دینی نیز بحث و بررسی شود. پژوهش حاضر درصدد است تا نوع دوستی را به عنوان یک هدف در تربیت اسلامی به شیوه تحلیلی استنتاجی بررسی کند. بدین منظور، ضمن تبیین مفهوم «نوع دوستی» و همچنین تبیین رابطه نوع دوستی با تعلیم و تربیت، معنویت و دین داری، مشخص می گردد که نوع دوستی در اسلام بر کدام پیش فرض های هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی مبتنی است. ازاین رو، مبانی مذکور با مراجعه به شماری از آیات قرآن، سنت پیامبر و ائمه اطهار (در قالب احادیث و روایات آنان) و همچنین آراء برخی اندیشمندان اسلامی تجزیه و تحلیل شد و در نهایت، نشان داده شد که این مبانی از نوع دوستی به عنوان یک هدف در تربیت اسلامی حمایت می کند.
ساخت گرایی اجتماعی به روایت راولز، عینیت اخلاقی را فرآورده دیدگاهی اجتماعی میداند که منسجم ساخته شده باشد و همگان نیز آن را بپذیرند. بر این اساس، شناخت الزاماً بازتابی از واقعیت عینی نیست؛ بلکه ساختاری پویاست که فرد به طور ذهنی آن را تجربه میکند. راولز با اتکای بر این رهیافت معرفت شناختی، تمایز میان حق و خیر و نیز تقدم اخلاقی حق بر خیر را مطرح میکند.
این نوشتار با تبیین سه مفهوم خیر اجتماعی، خیر طبیعی و حق فطری نشان می دهد تقدم اخلاقی حق در ساخت گرایی اجتماعی به دلیل نااستواری «باور به اراده محض و عمل سازندگی»، «نقش انحصاری اراده آزاد و عقل در فرآیند اعتبارسازی» و «تقدم بخشیدن ایدئالیستی به ذهن، نفی مطابقت خارجی مفاهیم اخلاقی و فروکاستن گزاره های اخلاقی به معقولیت» دچار کاستی است.
مقالهٴ حاضر با عنوان « اخلاق و رفتار مسالمت آمیز با پیروان مذاهب» در نظر دارد بایسته های رفتاری شیعیان را در برخورد با سایر مذاهب اسلامی بیان دارد. برای این منظور، مطالب در دو بخش معضلات و ارزش های اخلاقی در رفتار با پیروان مذاهب بیان شده است. در بخش معضلات، نبایدهای اخلاقی و رفتارهای مذموم آورده شده است؛ در بخش دوم نیز ارزش های اخلاقی ای بررسی شده اند که باید در رفتار با پیروان دیگر مذاهب در نظر داشت. حقیقت این است که رعایت اخلاق نسبه به دیگر مسلمانان؛ دستور قرآن به وحدت ﴿وَاعتَصَمُوا بِحَبلِ الله جَمیعاً وَ لا تَفرّقُوا﴾، و عملی شدن نظریه تقریب مذاهب اسلامی، هماهنگ است؛ چراکه به نظر نگارنده، تنها مانع قابل رفع بر سر راه همبستگی پیروان مذاهب، عدم رعایت اخلاق اسلامی است. از این رو، اگر حساب اختلافات عقیدتی از رفتار اخلاق مدارانه با آنان جدا گردد، اختلافات مذهبی مانع رعایت اخلاق و رفتار مسالمت آمیز با مسلمانان نخواهد شد. بنابراین این پژوهش در صدد بیان این حقیقت است که پیروان همهٔ مذاهب اسلامی، به رغم تمام اختلافات و تفاوت هایی که در نگرش های مذهبی خویش دارند، می توانند بر اساس معیارهای اخلاقی مشترک که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به ارمغان آورده و برای تکمیل آن، مبعوث گشته، به تقریب و یک زندگی مسالمت آمیز، دست یابند.