فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۸۱ تا ۳٬۳۰۰ مورد از کل ۳٬۷۸۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات پرداخته شده در مثنوی معنوی، موض وع خیره کننده، حیاتی و مه یّج مرگ)death) است . مولانا با تمسّک به آموزه های اسلامی و عرف انی، به تبی ین و ت شریح این م هم پرداخ ته و رس الت خویش را به اب نای الزّمان، خاص ّه طی طریق کنندگان کوی دوست ادا نم وده است. ضرورت توجه ب ه این موضوع از آن روست که تا چیستی، چرایی و فلسفه وجودی مرگ از دیدگاه عرفانی و دینی به عنوان یکی از گذرگاه های مهم زندگی انسان موشکافی شود و برای اذهان سالکان، روش ن گردد که مرگ نه تن ها نابودی نیست بلکه ت ولد است نه تن ها ناگوار نیس ت بلکه از بین برنده حجابی (curtain) بین عاشق و معشوق است .به س خن دی گر م رگ در حک م «جسرٌ یوص ل الحبی ب ال ی الحبیب» اس ت. م رگ آزم ون و مح کی اس ت ب رای م دعی ان ک وی دوس ت و مشتاق ان محبوب ازل ی. م ولانا با ای ن نگ رش، م رگی که برای بسیاری از انسانها ناشناخته و منزجرکننده بوده است به گون ه ای دل نش ین عرضه داشته است و خاط ر ن شان می سازد که هی چ چی ز در آفرینش از جمله مرگ، بی حکمت آفریده نشده است.
«نسبت «ارواح مهیّمین» با «قلم اعلی» در عرفان ابن عربی و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مهیمین» عنوانی است که در مکتب ابن عربی و حکمت متعالیه در مورد ارواح یا فرشتگانی به کار رفته که از شدت عشق به خداوند در جلال الهی متحیر و به تسبیح او مشغولند و از خود و آفرینش جهان و انسان بی خبرند و بنابراین روح محض اند و تنها از روی توسع به آنان ملائکه گفته می شود.بدین سان آنان به سجده در برابر آدم مکلف نبوده اند و به همین دلیل گفته شده که مراد از «عالین» درآیه «قال یا ابلیس ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی استکبرت ام کنت من العالین»(ص:37) همین ارواح هستند. البته گاهی به این ارواح،«کروبیون» نیز گفته شده و بعضی از اندیشمندان حکمت متعالیه آن ها را با «انوارقاهره» درحکمت اشراق تطبیق نموده اند. این ارواح در اثر «تجلی بنفسه لنفسه» حق تعالی و از مرتبه «عماء» و به مدد « نفس رحمانی» مورد « آفرینش»، یا به تعبیر دقیقتر « ابداع» قرار گرفته اند. از میان طبقات عارفان، «أفراد» را می توان مظاهر آنان ارواح دانست. این ارواح از جهتی برتر از قلم اعلی یا عقل اول قرار دارند اما از جهتی دیگر با آن هم رتبه هستند.هم چنین از دیدگاه برخی اندیشمندان مثل ملاصدرا این ارواح برتر از اهل جبروت هستند اما از دیدگاه قیصری بخشی از عالم جبروت به شمار می آیند
انسان کامل از دیدگاه حکیم سنائی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موحد واقعی همان انسان کامل است که به مقام شهود و تجلی رسیده که بالاترین مرتبه آن متعلق به حضرت ختمی مرتبت (ص) است. یکی از افرادی که به این موضوع پرداخته در عین عدم به کارگیری اصطلاح «انسان کامل» آن را به صورت محوری در اشعار خود بیان نموده، سنایی غزنوی، شاعر و عارف قرن ششم هجری قمری است. وی در بیان مرتبه انسان کامل از پیامبران الهی و نقش آنان در هدایت بشر به سوی معرفت الهی بسیار سخن گفته و راه رسیدن به مقصد نهایی را در پیروی از آنان می داند. ایشان به مقام «حیرت» به عنوان خواسته انبیاء الهی در معرفت و وصول به حق و مقام فناء فی الله و بقاء بالله و نقش عقل بشر در رسیدن به این مقام اشعار پر محتوایی دارد. همچنین ایشان معتقد به پیروی از شریعت در مسیر طریقت تا وصول به حقیقت می باشد و آن را روش انسان کامل در رسیدن به حق می داند
وحدت و کثرت ادیان با رویکرد عرفانی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرواضح است که مولوی بلخی یکی از شگفتیهای ادبی و عرفانی است که در بسیاری از اشعار خود بر وحدت ادیان در مثنوی تأکید دارد. مولوی پژوهی فراوان ایران و جهان گویای این است که مولانا دارای اندیشه های بلند و فراجهانی است. او بر این باور بوده است که یکی از بزرگ ترین بیماری های بشریت، بیماری نفس اماره، خودخواهی وتکبر انسان ها برای رسیدن به مراتب مادی ودنیایی است. این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی به چگونگی تأثیر وحدت ادیان در آموزه های مولانا همت گمارده است که شاخص اصلی این بحث عرفان اسلامی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مولوی در تمثیلاتی که به ویژه از ادیان می آورد، تأویلات آزاداندیشانه اش درپذیرش عقاید را آشکارابر زبان جاری می سازدو گوناگونی حکایات و موضوعات، یک هدف واحد دارد، همچون جامعه متکثری که دارای وحدت و یکرنگی است وتأکید بحث بر عرفان است که در تقویت روحیه معنوی، عشق ورزی و محبّت به انسان ها دورنمایی دارد و دروحدت و اتّحاد ادیان متکثرپیوندی شگفت انگیزبرقرارمی کند و انسان را به حقیقت هستی پیوند می دهد.
مناظره با ابلیس در ادب عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابلیس در متون نظم و نثر فارسی هم مطرح گردیده است و گفتگو یا مناظره با ابلیس به گونه ای اختصاصی در ادبیات عرفانی قابل شناسایی است. عارفان با الگو گرفتن از قرآن کریم و دیگر کتاب های آسمانی، در قالب حکایات و مجادله هایی که بین ابلیس و پیامبران و یا عارفان ترسیم نموده اند که در ضمن آن به پرسش و اشکال هاییعقیدتی هم پاسخ داده اندجنبهبرجسته ای از ادبیات تعلیمی را به نمایش گذاشته اند و ابلیس در اغلب مناظرات تلاش دارد که عمل خود را توجیه کند و خود را عاشق راستین معرفی نماید. برخی ابلیس را مظهر اخلاق ناپسندی چون تکبر و غرور و تند خویی و نمادی برای قهر الهی دانسته اند، از طرفی چون خداوند را احسن الخالقین می دانسته اند که همه چیز را حکیمانه و خیرخواهانه آفریده است، برای خلقت ابلیس هم حکمت هایی سودمند جستجو نموده اند که ناآشنایان گمان کرده اند از ابلیس دفاع شده است، چنانکه او را کارگزار الهی برای آزمایش انسان ها خوانده اند. در اینجا مناظره با ابلیس در پنج شیوه مناظره با خداوند، انبیا، عرفا، باخود و افراد ناشناس بررسی گردیده است و نمونه های آن از ادبیات عرفانی استخراج شده است.
بررسی مضامین عرفانی در شعر احمد عزیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
123 - 146
حوزه های تخصصی:
عرفان و مضامین عرفانی از دیر باز با ادبیات پیوندی عمیق داشته است. آموزه های عرفانی نه تنها در اشعار شاعر ان برجسته عرفانگرا و عارف گذشته، بلکه در شعر شاعران معاصر نیز از جایگاه ویژه ای بر خوردار است. از آنجاکه درونمایه شعر شاعران معاصر بیشتر مسائل اجتماعی و فرهنگی است، در گام اول به نظر می رسد که این شاعران از مضامین عرفانی کمتر بهره برده اند، لذا انجام این تحقیق به منظور بررسی مضامین عرفانی و جایگاه عرفان در شعر احمد عزیزی، یکی از شاعران شاخص معاصر ضروری به نظر می رسد. بدین جهت، تحقیق پیش رو به روش کتابخانه ای و محدوده پژوهش بیشتر پیرامون کتاب های «قوس غزل» و «کفش های مکاشفه» احمد عزیزی صورت پذیرفته است. احمد عزیزی به عنوان یک شاعر عرفانگرا از فرهنگ عرفانی در اشعارش به طور کامل بهره برده است. علاوه بر این در بیان اندیشه های عرفانی خویش از مولوی و حافظ الهام گرفته است. اهمیت دادن به قطع تعلقات نفسانی و دنیوی، دوری از خلق و خلوت گزینی برای دریافت تجلی حق و مضامینی مانند عشق، وحدت وجود، فنا و بقا، تجلّی، حیرت و رموز عرفانی چون ساقی، می، میکده، خرابات، در اشعارش موج می زند.
نمود عینی عرفان و وحدت وجود در باغ ایرانی(موردمطالعه باغ تخت شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سالک راه حقیقت کسی جز هنرمند نمی تواند باشد کسی که عین الحال است و بهره مند از معرفت و شهود باطنی که از دل به جان راه می یابد و رهنمائی طریقت او در هستی است، هنرمند(معمار) کسی است که با دست یافتن به شهود عالم مثال را در طرح خود می آفریند و نمود واقعی وجاوید وحدت وجود و کلمه الله را در بستر طبیعت به اجرا در می آورد،در هیچ کدام از متون، از عرفان هنرمند کسی سخن نرانده است در صورتی که تنها هنرمند است که می تواند نمود عینی و صورت واقعی حقیقت ازلی را آشکار سازد، تعریف باغ تخت شکل همان است شور همان،ولی عشق در آستین الهی است عشقی ازلی که بر دل معمار می نشیند تا با تکیه بر معرفت اندوخته دست در قلم تدبیر برده و به طرح ختم شود، معمار ایرانی با دست بردن به این عشق تمثیلی از یک بهشت برین را در عالم ناسوت پدید آورده است، ریشه یابی باغ و تبیین ساختاری و محتوایی باغ به لحاظ الگویی از چهار باغ و تفکری که در این زمینه به عنوان نماد و شکل مطرح شده در داخل مقاله بدان پرداخته ایم، این مقاله بابررسی عرفان اسلامی علی الخصوص دیدگاه اشراقیون (شیخ شهاب الدین سهروردیالف) سعی درایجاد رابطه ای معقول ومنطقی بامباحث عرفان اسلامی دارد تا تأثیر نگاه فلسفه اسلامی به شکل عینی در بعد معماری نگاشته گردد، با اشاره به تاریخچه باغ و ساختار الگویی باغ سعی در تبیین و بازشناسی عرفان اسلامی بر طراحی باخ تخت را داریم تا به نحوی هم از لحاظ مورفولوژیب (ریخت شناسی) و معناگرایانه به ایراد و اثبات گفته های خود برآییم، فرضیه ای و هدفی که در این مقاله مطرح می باشد این است که آیا باغ ایرانی می تواند به عنوان بازخورد و ارائه دهنده تفکری ناب از عرفان اسلامی و علی الخصوص وحدت وجود باشد واین که باغ تخت با سه مطبقی که دارد می تواند به عنوان سه سطح از سطوح عرفان مطرح گردد(شریعت، طریقت، حقیقت)، مقاله حاضر به صورت توصیفی تحلیلی سعی در نگارش، تبیین و جریان شناسی روی این موضوع را دارد تا بتواند مبانی و نحله فکری خاصی را در اینجا به رخ بکشد.
نقش تصوف و عرفان اسلامی در گسترش اسلام در جهان مالایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
127 - 147
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقش تصوف و عرفان اسلامی در گسترش اسلام در جهان مالایی پرداخته است. تصوف و عرفان اسلامی را نمی توان از حیات دینی مسلمانان مالایی جدا کرد. مناطق مالایی که امروزه شامل کشورهای برونئیِ، اندونزی، مالزی، سنگاپور، بخش های جنوبی تایلند و فیلیپین می شود، پیش از ورود اسلام، این منطقه در سیطره ادیان بومی (آیین شمنی و انیمیسم) و هندی (بودایی و هندویی) بود. اسلام در حدود سده هفتم / سیزدهم در این منطقه ظهور و گسترش یافت و صوفیان در اسلامی شدن این منطقه نقش مهمی ایفا کردند. آنچه مهم است نحوه تبلیغ اسلام در این مناطق از سوی صوفیان است که اسلام را در این مناطق به گونه ای تبلیغ کردند که با ارزش ها و فرهنگ بومی کمتر تعارض داشته باشد. در واقع اسلام عرفانی با انعطاف و روح تساهل و مدارا، این ظرفیت را پدید آورد که مفاهیم و ارزش های مشترک فرهنگی برجسته شود و امکانات و ظرفیت های فرهنگ بومی در خدمت گسترش اسلام قرار گیرد.
مبانی الهیاتی و اصول راهبردی در گفتگوی ادیان و مذاهب با رویکرد اسلامی
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
214 - 231
حوزه های تخصصی:
از دیر باز تاکنون، «گفتگو» به عنوان فرآیند و راهکاری مؤثر و معقول برای تأمین مصالح و منافع انسان از سوی حکما به کار گرفته شده است. یکی از عرصه های مهم کاربست گفتگو، گفتگو بین ادیان مختلف است. کارآمدی راهکار گفتگو از یک سو و رسالت بنیادین ادیان به عنوان نقشه هدایت و سعادت ابدی بشر، متولیان ادیان را موظف به استمداد جستن از این راه کار کم نظیر و تجربه شده می نماید. این پژوهش با بررسی منابع و متون دینی، مبانی و اصول الهیاتی گفتگوی بین ادیان و مذاهب را استخراج نموده و با روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری کتابخانه ای داده ها به بررسی و تحلیل محتوا و مدارک دست یافته پرداخته و نشان می دهد که استخراج مفاهیم و مبانی از معارف اسلامی از مهم ترین و بهترین مدلها جهت گفتگوی بین ادیان است. بر اساس نتایج حاصله مبانی و شاخصه های 1- محدودیت دانش بشری و معارف مدون یک مذهب؛ 2- ضرورت تبیین و عدم کتمان علم توسط فرهیختگان هر مذهب؛ 3- تصریح قرآن بر حفاظت از معیارها، اصول و ارزش های مشترک بین ادیان؛ 4- الزام علما به تبلیغ رسالات الهی؛ 5- بیان آداب گفتگو در قرآن؛ 6- سیره عملی پیامبر اکرم و اولیای دین در اعصار مختلف در گفتگوی بین ادیان؛ در منابع و معارف اسلامی پر تکرارتر است. معارف اسلامی ضمن توجه به ضرورت گفتگوی بین ادیان؛ تأکید به برخی اصول و مؤلفه های راهبردی را نیز گوشزد می نماید: الف) گفتگو با هدف حقیقت جویی و روشن گری؛ ب) کاردانی و تخصص کافی طرفین مناظره؛ ج) زمان شناسی و بصیرت، قاطعیت و صراحت و اخلاق مداری همه جانبه با موافقان و مخالفان و حتی معارضان در گفتگو. در نتیجه یکی از راه کارهای موفق و کارآمد برای روشن گری اذهان به منظور رفع سوء تفاهم ها و منازعات بین ادیان و مذاهب اعتصام به حبل الهی و تمسک به گفتگو و رونق مناظرات علمی تقریب مذاهب است.
تحلیل استعاره شناختی عشق از منظر عرفانی در بعضی از اشعار مثنوی مولوی و غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
353 - 374
حوزه های تخصصی:
در نگاه عرفانی، به ویژه عرفان عاشقانه، عشق قطب عالم آفرینش و اساس موضوع و منشأ پیدایش انسان ها و عالم هستی است. خداوند حکم «کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف» (رجایی بخارایی: 591). دلیل آفرینش آدمی را عشق و عاشقی می داند و شاعران عارف پیشه و اهل عرفان زیباترین و عمیق ترین تعابیر در مختلف کلام و اندیشه را برای عشق بیان کرده اند. مولانا جلال الدین محمد بلخی و عبدالقادر بیدل دهلوی ازجمله عارفان شاعری هستند که عشق را با زیباترین و عمیق ترین تعابیر استعاری به تصویرکشیده و مفهوم سازی نموده اند. مولوی در استعاره های شناختی خود از عشق در قلمرو مبدأ از عناصری مانند آتش، می، جانداری، طبیب، نور، راه، قاتل، سفر و غیره بهره می برد و از این میان سه عنصر آتش، می و جانداربودن عشق بیشترین بسامد را در مثنوی دارد درحالی که بیدل چهره ای انتزاعی تر از عشق نسبت به مولوی ارائه می کند و استعاره های شناختی او شعله، حرف، مکتوب، خورشید، وادی، دُرّ، نقش، انجمن، گنج، اسرار، منزل و غیره است. بیدل هنگام خلق استعاره های شناختی، آگاهانه ابهامی را در کلام خود قرارمی دهد که باعث پیچیدگی ظاهری کلام می شود. امّا با گسترش کلام به کمک کلمات عادی دست به گسترش استعاره خود و تفهیم اندیشه اش می زند و خوشه های تصویری زیبایی را می آفریند. وی عشق را همچون دریا، آفتاب، آب، وادی، سلطان، پهلوان، حکیم، آینه، طریق و غیره می داند.
اشارات عرفانی غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر که به تبیین اشارات عرفانی حافظ با توجه به تفکرات اسلامی علل خصوص نهج البلاغه پرداخته است. به صورت توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای با استفاده از فیش برداری منابع مختلف و همچنین برداشت های نگارنده تدوین گردیده است. برخی از غزلیات عرفانی حافظ که در این پژوهش آمده حاکی از آن است که روح آدمی در قفس تن اسیر شده و با آزادی به سوی ملکوت و منبع اصلی خویش عروج خواهد کرد و دنیای مادی را مانعی برای رسیدن روح به معنویات و سیر در ملکوت می داند. همچنین خطب نهج البلاغه و آیات قرآن کریم، فرایند بازگشت پذیری روح به مبدأ الهی را با دلایلی عقلی تر و بیانی قابل ادراک برای هر خواننده ای به تصویر می کشد و حافظ که پرورش یافته مکتب قرآن است متأثر از این آموزه های معرفتی و با بیانی دلنشین این فراق و سرگشتگی روح را از منزل ازلی یادآوری نموده است.
وحدت وجود از دیدگاه حکیم سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی دیدگاه سنایی درباره نظریه «وحدت وجود» به جایگاه خدا، جهان و انسان در نگرش سنایی پرداخته شده است. خداوند ذات یگانه ای است که دوئیت بردار نیست. انسان از نظر سنایی، زبده و خلاصه تمامی عوالم هستی و در برگیرنده قوس نزول و صعود بوده، که هدف از آفرینش او معرفت خداوند می باشد. او از عالم اعیان (عدم) پای به عرصه جهان نهاده تا در سایه عشق الهی و فنای خویش و ماسوی الله به وادی معرفت و وحدت با حق و بقاء بالله نائل گردد. جهان هستی نیز تجلی جمال الهی و ظل و سایه حق است.
جدال بی امان روح با شش فرزند خویش در الهی نامه عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ فرید الدین عطار، پیر نیشابور، شاعری عارف و عارفی شاعر و شوریده ایی معنی آفرین است؛ البته مهارت او تنها به فن گویندگی خلاصه نمی شود؛ چرا که وی در میدان نویسندگی نیز گامی بس استوار دارد. عظمت اندیشه عطار تا بدان جاست که پرده هایی از حقیقت وجود آدمی بر می دارد و خواننده را از خویشتنِ خویش رها می کند و به افق بی کران اندیشه های الهی می کشاند. عطار صاحب آثاری است که اغلب آنها نتیجه ژرف نگری های عرفانی و ادبی اوست که از آن جمله است: مثنوی «الهی نامه». این سروده که عطار خود آن را «گنج الهی» معرفی می نماید و سخنانش را درآن «توحید پاک» می داند، منظومه ای است روحانی و عرفانی و در عین حال رمزی، که در برگیرنده حکایات و قصه های فراوانی است و از آن جایی که در سخنان عطار همواره احوال روح را باید جست، این اثر نیز نمایان گر جدال بی امان روح است، روحی که طایر عالم ملکوت است و تعلق بدین جهان خاکی ندارد و عطار درصدد آن است که با همت والای خویش این ودیعه افلاکی را پاک و بی آلایش به موطن حقیقی خود برساند؛ پس روح که در این منظومه نقش خلیفه و صاحب شش فرزند است با هر عامل بازدارنده ای به مبارزه می پردازد.
مناسبات مولوی و سنایی در باب علم و تقلید در عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله تقلید و تحقیق و به ویژه علوم تقلیدی و تحقیقی از نظر عارفان جایگاهی مهم دارند. عارفان تقلید و به ویژه علومی را که حاصل تقلید باشد نکوهش می کنند، زیرا آن را چیزی جز قیل و قال نمی شناسند؛ به همین دلیل این گونه علوم از نظر عارفان راهگشا نیستند و نفع و ارزشی ندارند. در مقابل این علوم تقلیدی که کسبی یا تجربی هستند علوم لدنّی یا تحقیقی قرار دارد که باید از طریق ریاضت و مجاهدت و مراقبت و تصفیه دل به آن دست یافت. عارفان و به ویژه مولانا اجتهاد در اصول را پیشنهاد و پیروی بی خردانه از اندیشه و روش آبا و اجداد را نکوهش می کنند و تسلیم در مقابل اصول اثبات شده را بی خردانه می دانند. عارفان معتقدند علم تقلیدی برای فهم حقایق جهان بسنده نیست و برای رسیدن به یقین، استدلال کارآیی کافی ندارد و بی تردید تا به تحقیق نرسند به حضرت حق نخواهند رسید.
دیوان شمس تبریزی، آینه بازتاب شعورمندی کائنات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
78 - 97
حوزه های تخصصی:
دیوان شمس تبریزی، اثر معروف مولانا جلال الدّین محمّد بلخی، عارف بزرگ مسلمان قرن هفتم هجری، مانند اثر ارزشمند دیگر وی، مثنوی معنوی و همچنین همه آثار عرفانیِ اسلامیِ فارسی، آینه بازتاب باورهای خاصّ عارفان بزرگ مسلمان است. یکی از این باورها، «شعورمند دانستن کائنات» است که الهام بخش اصلی ایشان در این خصوص، آیات قرآن کریم و روایات اسلامی است. عارفان بزرگی چون مولوی، با تأثیرپذیری از این گنجینه های ارزشمند دینی، به ویژه آیاتی که به تسبیح موجودات یا مورد خطاب قرارگرفتن آن ها از سوی خالق خویش اشاره دارند، همه عالم وجود را حیّ و ناطق و دارای شعور می دانند. علاوه بر این، رسیدن به این باور، آن گونه که خود اذعان نموده اند، از طریق کشف و شهود نیز بر ایشان محقّق شده است. در این مقاله که از روش سندکاوی در جمع آوری اطّلاعات، استفاده گردیده، سعی شده است تا نمونه های برجسته بازتاب شعورمندی کائنات، از دیوان شمس تبریزی، استخراج و تحلیل و توصیف گردد. از مهم ترین نتایج مقاله حاضر، آن است که مولوی در انعکاس این باور عرفانی اسلامی در دیوان شمس تبریزی، هم از نظر میزان، هم صراحت بیان، گوی برتری را از دیگران ربوده است
تقابل عرفان زاهدانه و عاشقانه در تذکرهالاولیای عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
375 - 393
حوزه های تخصصی:
تذکرهالاولیا عطار نیشابوری یکی از چند منبع برجسته در شناخت احوال عارفان قرون مختلف از اول هجری تا زمان تألیف(قرن هفتم) است. در آن شرح زندگانی 97 تن از مشایخ صوفیه که هرکدام وابسته به یک مشرب عرفانی بوده اند آمده است. بررسی احوال و اقوال این مشایخ، راهگشایی برای شناخت عقاید مختلف عرفانی است و سند قابل اعتباری در بررسی جریان شناسی عرفان می تواند باشد. در این مقاله مؤلفه های عرفان زاهدانه و عرفان عاشقانه از اقوال و روایت های تذکرهالاولیاء بررسی شده است، عطار دسته بندی خاصی در گرایش های فکری اولیاء انجام نداده و به دیده احترام احوال و اقوال هرکدام را ذکرکرده است. اما بررسی تقابل های عرفان عاشقانه و زاهدانه در زندگی آن ها نشان می دهد، اولیا درمقابل عقاید همدیگر واکنش نشان می دهند؛ شریعت، کرامت و سماع، سه موضوع اصلی تقابل اولیاست؛ در اقوال اولیای زاهد، پای بندی به شریعت اصل است و مؤلفه های عرفان عاشقانه دیده نمی شود. اما در اقوال اولیای عاشق، اولیا با عبور از عرفان زاهدانه، گاه اعمال غیرشرعی انجام می دهند، دلسوزی برای ابلیس، شطحیات کفرگونه، اعتقاد به سماع، نفی کرامت ظاهری در ذکر اولیای عاشق آمده که در احوال اولیای زاهد نیست، موضوع مشترک در اقوال اولیا در عرفان زاهدانه و عاشقانه، دنیاستیزی است که در ذکر تمامی آن ها بیان آمده است، خود عطار در گروه عرفان عاشقانه است و این گرایش فکری را در تذکره نیز نشان داده است.
دیالکتیک غم و شادی در اندیشه عطار و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی امکان خوانشِ دیالکتیکی غم و شادی در تجربه های عرفانی دو عارف بلندآوازه فریدالدین عطار و مولانا جلال الدین محمد بلخی پرداخته است. بدین منظور کوشیده ایم تا راهی را برای درک مفهوم ِ دیالکتیک و شهودِ دیالکتیکی در تجربه های رنگارنگ عطار و مولوی هموار کنیم، و مدعی شویم بیان دیالکتیکی ایشان ازعیان دیالکتیکی شان برآمده است. سپس غم و شادی را درزیست جهان ِ این دو عارف بررسی کرده ایم و نشان داده ایم که اندوه و یا خرسندی آن گاه که روی در دنیا داشته باشند، غم نُما و شادی نُما هستندوآن گاه که فرد از چنبر زمان و مکان این عالم خود را رها کرد همه گریه و خنده اش، قبض و بسطش، فرح وملالش و غم و شادیش از گونهء دیگری می شود
اگر با این رویکرد به این تجربه عطار و مولوی نظر افکنیم، در خواهیم یافت که چگونه غرق شدگی در عشق و زیست در بی کرانگی، انسان را درموقعیت های زیسته متفاوتی قرار می دهد که رنگ و بوی تروتازه به آن خواهد بخشید. به مدد همین نظرگاه است که در می یابیم چرا عطار سراسر دردمندی و اندوه است وهر که راغم دارتراست،مقرب تر می بیند وچرا اساسا مولوی در عشق یکسره سخن ازطرب و دست افشانی دارد.
تحلیل مقابله ای مؤلفه های معنایی و راه کارهای ترجمه اصطلاحات عرفانی از فارسی به انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
162 - 191
حوزه های تخصصی:
اصطلاحات عرفانی ایرانی و اسلامی به خاطر مقید بودن به فرهنگ و ویژگی های زبانی و فرهنگی فارسی مشکلاتی فراراه مترجمانی ایجاد می کنند که متون عرفانی فارسی را به انگلیسی برمی گردانند. مترجمان در طول تاریخ ارتباط بینازبانی روش ها و راهکارهایی را به کار گرفته اند و در انتقام پیام و مفهوم آن ها به درجات گوناگونی از موفقیت یا شکست رسیده اند. در تحقیق حاضر که به روش توصیفی و کتابخانه ای صورت گرفته، بیست اصطلاح عرفانی و بیست کلمه مشتق و مرکب آن ها انتخاب شده و معادل های انگلیسی آن ها از پیکره انتخابی استخراج شده است. داده ها بر اساس اصول ترجمه پژوهی و زبان شناسی مقابله ای تحلیل شده، راه کار های مورد استفاده مشخص شده، ویژگی های معادل ها از نظر معنایی و منظورشناختی بررسی شده و نقاط ضعف و قوت معادل ها و راه کارها بیان شده است. این تحلیل ها نشان می دهند که مترجمان در برگردان اصطلاحات عرفانی علاوه بر در نظر گرفتن تفاوت های زبانی و فرهنگی معادل ها، ابتدا باید اصطلاحات را به لحاظ مؤلفه های معنایی و منظورشناختی شان در دو زبان با هم مقایسه و مقابله کنند و سپس به ارزیابی راه کارها و معادل های مورد نظر بپردازند و در نهایت دست به انتخاب نزدیک ترین و طبیعی ترین و مصطلح ترین معادل بزنند. بدیهی است که دست یافتن به تناظر یک به یک بین معادل ها امری نادر است اما مترجمان با عنایت به نکاتی که در این مقاله بحث شده است می توانند درصد خطای معادل سازی و معادل یابی شان را کمتر کنند و ترجمه های مطلوب تری ارائه دهند.
تحلیل عرفانی یکصدوده کلمه از مناقب اهل البیت در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
281 - 300
حوزه های تخصصی:
نهج البلاغه گوشه هایی از سخنان انسان والایی است که هم در عرفان نظری و هم در عرفان عملی، عارف کامل است، اگر چه تمام آموزه های عرفانی امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه گرد آوری نشده است .امام عارفان علی ((ع)) خود در این باره می فرماید: "نحن شجره النبوه و محط الرساله و مختلف الملائکه، و معادن العلم و ینابیع الحکم...."؛ یعنی ،این ماییم که نبوت را درخت، رسالت را فرودگاه، فرشتگان را جایگاه آمد و شد، دانش را کانون و حکمت را چشمه های جوشانیم، پس اگر علم و دانشی هست و اگر عرفانی وجوددارد، در خاندان وحی و رسالت یعنی علی و فرزندانش یافت می شود. مولای متقیان در جای جای نهج البلاغه در مناسبت های مختلف به فضایل و مناقب انحصاری اهل بیت اشاراتی دارد تا در حد توان و مقدورات دغلبازان و توطئه گران را رسوانماید. مولای متقیان به آن دسته از فضایل و مناقب اهل البیت اشاره می کند که جز مدعیان کذّاب جرأت نکردند مدعی داشتن آن مناقب و فضایل باشند. در مقاله حاضر به استناد قرآن کریم و احادیث نبوی و به اتکا گفته های اهل عرفان و لغت در معنی اهل بیت نقد و بررسی می شود و با دلایل متقن ثابت خواهدشد که مقصود از اهل بیت در کلام رسول خدا (ص) و ائمه طاهرین (ع) فقط ال عباست و بس و شامل زوجات رسول خدا (ص) در آیه تطهیر نمی شود و پس از آن به فرازهای از نهج البلاغه اشاره خواهدشد که مولای متقیان امیرالمؤمنان به ذکر فضایل و مناقب انحصاری آنان می پردازد و در توجیه و تفسیر این فضایل و مناقب از مهم ترین و معتبرترین شارحان نهج البلاغه استفاده شد. باشد که هدیه ای ناقابل به پیشگاه اهل بیت و ائمه طاهرین (ع) باشد و شکی نیست همه این مناقب نشأت گرفته ازمقام عرفانی اهل بیت (ع)است. ایشان می فرماید: هُم موضع سِرّه. آنان جایگاه راز خدایند. باید عارف به رازهای خداوند باشد وگرنه چگونه می توان گفت آنان جایگاه رازخداوندند.
آرکی تایپ و مفهوم عرفانی پل در مصیبت نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
254 - 273
حوزه های تخصصی:
مقاله آرکی تایپ و مفهوم عرفانی پل در مصیبت نامه عطار برگرفته از پایان نامه دکتری می باشد. در مصیبت نامه چند حکایت بر روی پل اتفاق می افتد: 1- حکایت عبدالله طاهر در شکار 2- حکایت ملکشاه و گاو پیرزن 3- حکایت بهلول و هارون. هدف از این تحقیق مطابقت برخی نماد های به کار رفته در مصیبت نامه با نظریه کهن الگوی کارل گوستاو یونگ است. سپس به میزان خود آگاهی عطار در به کار بردن نماد های به کار گرفته شده در مصیبت نامه پرداخته شده است؛ تا چه اندازه عطار نماد ها را ناخودآگاهانه به کار برده است؟ می توان نتیجه گرفت که پل استعاره از دنیا است که با دیدی دیگر می توان آنرا در ارتباط با کهن الگوی عبور از آب دانست. یکی از دلایل استفاده از نماد پوشیدن اسرار عرفانی از نا اهلان بوده است. عطار با استفاده از عناصر و شخصیت های مشخصی به ساخته و پرداخته کردن دیدگاه خود پرداخته است. همچنین درکنار مصیبت نامه از منابع عرفانی دیگر جهت بررسی در این نظریه استفاده شده است. این تحقیق به شیوه کتابخانه ای و به وسیله ابزار فیش به شکل تحلیلی توصیفی انجام شده است.