سالک راه حقیقت کسی جز هنرمند نمی تواند باشد کسی که عین الحال است و بهره مند از معرفت و شهود باطنی که از دل به جان راه می یابد و رهنمائی طریقت او در هستی است، هنرمند(معمار) کسی است که با دست یافتن به شهود عالم مثال را در طرح خود می آفریند و نمود واقعی وجاوید وحدت وجود و کلمه الله را در بستر طبیعت به اجرا در می آورد،در هیچ کدام از متون، از عرفان هنرمند کسی سخن نرانده است در صورتی که تنها هنرمند است که می تواند نمود عینی و صورت واقعی حقیقت ازلی را آشکار سازد، تعریف باغ تخت شکل همان است شور همان،ولی عشق در آستین الهی است عشقی ازلی که بر دل معمار می نشیند تا با تکیه بر معرفت اندوخته دست در قلم تدبیر برده و به طرح ختم شود، معمار ایرانی با دست بردن به این عشق تمثیلی از یک بهشت برین را در عالم ناسوت پدید آورده است، ریشه یابی باغ و تبیین ساختاری و محتوایی باغ به لحاظ الگویی از چهار باغ و تفکری که در این زمینه به عنوان نماد و شکل مطرح شده در داخل مقاله بدان پرداخته ایم، این مقاله بابررسی عرفان اسلامی علی الخصوص دیدگاه اشراقیون (شیخ شهاب الدین سهروردیالف) سعی درایجاد رابطه ای معقول ومنطقی بامباحث عرفان اسلامی دارد تا تأثیر نگاه فلسفه اسلامی به شکل عینی در بعد معماری نگاشته گردد، با اشاره به تاریخچه باغ و ساختار الگویی باغ سعی در تبیین و بازشناسی عرفان اسلامی بر طراحی باخ تخت را داریم تا به نحوی هم از لحاظ مورفولوژیب (ریخت شناسی) و معناگرایانه به ایراد و اثبات گفته های خود برآییم، فرضیه ای و هدفی که در این مقاله مطرح می باشد این است که آیا باغ ایرانی می تواند به عنوان بازخورد و ارائه دهنده تفکری ناب از عرفان اسلامی و علی الخصوص وحدت وجود باشد واین که باغ تخت با سه مطبقی که دارد می تواند به عنوان سه سطح از سطوح عرفان مطرح گردد(شریعت، طریقت، حقیقت)، مقاله حاضر به صورت توصیفی تحلیلی سعی در نگارش، تبیین و جریان شناسی روی این موضوع را دارد تا بتواند مبانی و نحله فکری خاصی را در اینجا به رخ بکشد.