فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۳٬۷۸۹ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
297 - 314
حوزه های تخصصی:
نسخه خطی حدائق الانوار، رساله مفصّلی است در عرفان و توحید. با نثری ساده و مرسل که مؤلف در فصل اول مقدّمه، شرح حال خودش را ذکرنموده است. نویسنده، کتابش را در هشت حدیقه و هر حدیقه در چند گلزار و شجره تنظیم کرده و در آن اشعار و حکایات زیادی از شاعران و نویسندگان دیگر آورده است. حکایت های حدائق الانوار، نمونه ای از ادبیّات داستانی در متون نثر عرفانی فارسی است. نویسنده، در این کتاب مضامین تعلیمی، اخلاقی و عرفانی را به بهترین شکل بیان نموده است. در این مقاله برآنیم تا برجسته ترین آموزه های عرفانی و اخلاقی قومشمی از جمله طلب، عشق، معرفت، توحید، فقر و فنا، مبارزه با نفس، نکوهش دنیا و دنیاپرستان، ریاضت، یقین، قرب، انسان کامل و ...را بنمایانیم. بررسی ها نشان می دهد که قومشمی در حدائق الانوار، برای تبیین موضوعات عرفانی، به استفاده از اساطیر مختلف ملی و مذهبی دست زده است. بیشترین توجّه نویسنده، به اساطیر مذهبی بعد از اسلام است که در این بین، شخصیّت هایی چون پیامبر(ص) و امام علی(ع) و امام زمان(عج) بن مایه اصلی نوشته او را تشکیل می دهند. اساطیر دینی قبل از اسلام، در درجه دوم استفاده قراردارند و اساطیر ملی با فاصله ای کم در درجه سوم اهمیّت قرارمی گیرند. قومشمی از اساطیر ملی نیز برای تبیین مفاهیم مذهبی و عرفانی بهره جسته است. وی گاه برای برجسته تر کردن مفاهیم عرفانی، به بازگویی اساطیر گذشته پرداخته است.
تحلیل استعاره شناختی عشق از منظر عرفانی در بعضی از اشعار مثنوی مولوی و غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
353 - 374
حوزه های تخصصی:
در نگاه عرفانی، به ویژه عرفان عاشقانه، عشق قطب عالم آفرینش و اساس موضوع و منشأ پیدایش انسان ها و عالم هستی است. خداوند حکم «کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف» (رجایی بخارایی: 591). دلیل آفرینش آدمی را عشق و عاشقی می داند و شاعران عارف پیشه و اهل عرفان زیباترین و عمیق ترین تعابیر در مختلف کلام و اندیشه را برای عشق بیان کرده اند. مولانا جلال الدین محمد بلخی و عبدالقادر بیدل دهلوی ازجمله عارفان شاعری هستند که عشق را با زیباترین و عمیق ترین تعابیر استعاری به تصویرکشیده و مفهوم سازی نموده اند. مولوی در استعاره های شناختی خود از عشق در قلمرو مبدأ از عناصری مانند آتش، می، جانداری، طبیب، نور، راه، قاتل، سفر و غیره بهره می برد و از این میان سه عنصر آتش، می و جانداربودن عشق بیشترین بسامد را در مثنوی دارد درحالی که بیدل چهره ای انتزاعی تر از عشق نسبت به مولوی ارائه می کند و استعاره های شناختی او شعله، حرف، مکتوب، خورشید، وادی، دُرّ، نقش، انجمن، گنج، اسرار، منزل و غیره است. بیدل هنگام خلق استعاره های شناختی، آگاهانه ابهامی را در کلام خود قرارمی دهد که باعث پیچیدگی ظاهری کلام می شود. امّا با گسترش کلام به کمک کلمات عادی دست به گسترش استعاره خود و تفهیم اندیشه اش می زند و خوشه های تصویری زیبایی را می آفریند. وی عشق را همچون دریا، آفتاب، آب، وادی، سلطان، پهلوان، حکیم، آینه، طریق و غیره می داند.
تقارب محتوایی آموزه های عرفان اسلامی و روانشناسی فردی آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
57 - 76
حوزه های تخصصی:
چالش بین درمانگر و مراجعان مذهبی در روان شناسی مسأله ای کاملاً جدی است که به جهت اختلاف در بینش و نحوه نگاه به خداوند، انسان و جهان بین درمانگر و مراجع به وجودمی آید. دیدگاه ناباورانه درمانگر به مسائل معنوی و حقایق مذهبی، حجاب ضخیمی از بی اعتمادی را در بین او و مراجعان مذهبی می گستراند که روند درمان را تحت تأثیر قرارمی دهد. روان شناسی فردی آدلر از جمله مکاتب مهم در روان شناسی است که به دیدگاه معنوی و مذهبی مراجعان اهمیت می دهد. در روان شناسی آدلری، همت و اراده، همنوع انسانی، عشق و محبت و برخی شاخصه های دیگر وجوددارد. همین مفاهیم در عرفان اسلامی از ترقی و ساحت وجودی خاصی برخوردار است. این زمینه مشترک بین روان شناسی فردی آدلر و عرفان اسلامی مسئله قابل توجهی است که ضرورت پژوهش در تقارب محتوایی آموزه های روان شناسی و عرفان اسلامی را ایجاب می کند. پژوهش حاضر که به روش تحلیلی- توصیفی سرانجام یافته است؛ دستاوردش استخراج پاره ای افکار مرکزی در دو ساحت روان شناسی آدلری و عرفان اسلامی بوده است. وجود چنین مباحثی ظرفیت عرفان اسلامی را در ساحت درمانگری به خوبی نشان می دهد.
بنده آزاد (بررسی رابطه آزادی و بندگی در عرفان اسلامی با تأکید بر جایگاه آن در دیوان حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
103 - 126
حوزه های تخصصی:
آزادی و بندگی اگرچه درظاهر مفهومی متضاد دارند اما در عرفان اسلامی این دو مفهوم دارای ارتباط حقیقی با یکدیگر هستند. عبودیت و حریت مراتبی دارند که سالک در هر مرتبه از سیروسلوک بهره ای از آن دو را در خود متجلی ساخته و درنهایت به حقیقت عبودیت و حریت دست می یابد. حافظ این موضوع را در دیوان اشعار خود در چند بیت به وضوح آورده و آزادی را ثمره تجلی حقیقت بندگی در انسان می داند. این بندگی که حافظ آن را بندگی عاشقانه می نامد، ثمره سلوک عارفانه رهرو حقیقت است. عاشق، آزاده ای است که با بندگی، خود را از همه قیدوبندها رهاکرده و مظهر بنده آزاد گردیده است. در این مقاله سعی شده با تعمق در بعضی از آراء صوفیه و عرفا ضمن بررسی بن مایه های فکری رابطه آزادی و بندگی از منظر عرفان اسلامی، به بررسی مفهوم بندگی عاشقانه، مراتب و ارتباط آن با آزادگی از دیدگاه حافظ پرداخته شود.
واکاوی اندیشه های عرفانی عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
225 - 242
حوزه های تخصصی:
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری (618-540 ه.ق) آفریننده ی مثنوی های بزرگ عرفانی است. منطق الطیر، مصیبت نامه، الهی نامه و اسرار نامه عالی ترین آثار عطار نیشابوری هستند که اندیشه های عرفانی را با زبان رمز در خود جای داده اند. این مقاله با عنوان «بررسی اندیشه های عرفانی عطار نیشابوری» جهت وصول به اهداف به تبیین اقوال و آرای عطار نیشابوری در باب مسائل گوناگون عرفانی پرداخته است. وجود تناقض ها و پارادوکس های گوناگون، اندیشه ی عرفانی «موتوا قبل ان تموتوا»، داستان عرفانی شیخ صنعان، بحث توبه، تشبیه و تنزیه ذات اقدس الهی، وحدت وجود همه مباحث عرفانی نابی هستند که در آثار عطار مخصوصاً در چهار اثر ذکر شده به خوبی دیده می شوند. کوشش شده است با ذکر نمونه ها و شواهد شعری و ذکر ابیات و توضیح آن ها بحثی جامع به شیوه ی توصیفی و تحلیلی از این اندیشه ها و مباحث عرفانی ارائه شود.
اسرار نماز از دیدگاه ابن عربی و ابن ترکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
23 - 44
حوزه های تخصصی:
در مورد اسرار نماز و تمایز بین نماز شرعی و نماز حقیقی، تألیفات زیادی از عارفان و حکیمان به جای مانده که شباهت اندکی بین آثار مستقل آن ها وجوددارد. برجسته ترین آن ها متعلق به دو عارف نامدار جهان اسلام، صائن الدین ابن ترکه و محی الدین ابن عربی است. دیدگاه های ابن ترکه در رساله اسرارالصلوه ایشان بدون ذکر احکام فقهی آمده و اسرار ارکان کمی، وضعی و قولی نماز براساس علم حروف بیان شده است. ابن عربی در باب68 و 69 از کتاب فتوحات مکیه خویش ضمن بیان فتاوای فقهی خود، به ترتیب به اسرار جزئیات طهارت و رازهای نماز پرداخته است. به طوری که غیر از تعداد اندکی از عارفان، همچون سبزواری یا امام خمینی دیگران تحت تأثیر افکار وی، آثار خود را تألیف کرده اند. ایشان با ذکر جزئی ترین دستورات شرعی به صورت وجوبی و ندبی، سرّ آن ها را نیز بیان کرده که از نظر کمی و کیفی همانند دیگر دیدگاه های وی، گوی سبقت را از دیگران ربوده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای، همراه با تصحیح نسخه خطی با شیوه انتقادی می باشد. این نوشتار بر آن است که برجسته ترین نکات این دو اثر نفیس را به اختصار معرفی کرده و ضرورت رویکرد عرفان عملی را در پاسخگویی نیاز بشر به نیایش، خاطرنشان کند.
توحید در قرآن و عرفان(رشد اخلاقی)«مطالعه موردی: توحید در ستایش»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
63 - 84
حوزه های تخصصی:
ستایش یا معادل عربی آن، حمد به معنای پسندیدن صفتی زیبا یا فعلی نیکو و واکنش فطری در برابر آن است، قرآن مجید در آیه 36 سوره جاثیه، ستایش را تنها متعلق به خدا دانسته و برای اثبات آن، برهان هایی اقامه می کند، مفسران گوناگون براساس منابع تفسیری، هریک استدلال آیه را به گونه ای تقریرکرده اند؛ برخی براساس معنایی که برای واژه ربّ، که در آیه مذکور است، برگزیده اند و بعضی با توجه به سیاق آیات پیشین سوره. بررسی تطبیقی این دیدگاه ها در این مقاله نشان می دهد که مفهوم واژه حمد به تدریج از ستایشِ نعمت به ستایش زیبایی تغییرکرده است، همچنین شباهت های متعدد میان مفاتیح الغیب و الجامع البیان، احتمال تأثیر جدی فخر رازی از طبری را تقویت می کند، روش آلوسی در استفاده از سیاق برای اثبات توحید در ستایش و تأثیر آن در تفاسیر بعدی نیز حائز اهمیت است. غایت عرفان اسلامی توحید است (مشاهده یگانگی خدا) به طوری که وجود مطلق است و هیچ چیز غیر از او و تجلیاتش، وجود ندارد که لازمه این مشاهده، فنا دیدن همه چیز در حق تعالی است. نقش توحید در رشد اخلاقی چنان سازنده است که از انسان با انگیزه هایش، که خود منشأ بسیاری از ناهنجاری های اخلاقی است، انسان کامل خالی از رذایل اخلاقی و آراسته به فضایل اخلاقی می سازد و تمام ابعاد وجودی انسان، اعم از مادی و معنوی را در جهت کمال مطلق و بی نهایت و جاودانه قرارمی دهد.
بازشناسی مفهوم سکوت ذهن و بازتاب آن در کالبد بناها (مورد مطالعه: چینی خانه خانقاه شیخ صفی الدین اردبیلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
193 - 210
حوزه های تخصصی:
مفهوم سکوت ذهن که نوعی ادراک روانی یا عاطفی است، با اصطلاحات و واژه های گوناگونی در زبان و فرهنگ هر قوم و ملتی از جمله سکوت مطلق، پالایش جان، تخلیه ذهن، ظلمت درخشان و... بیان شده است. در جهان کنونی، دلایل متعدد و از همه مهم تر ارزش گذاری جامعه بر سرعت و انباشتگی اطلاعات، باعث شده است تا انسان کنونی حتی در دوران کودکی نتواند سکوت را تجربه کند. عدم امکان تجربه سکوت و قطع ارتباط با ناخودآگاه، موجب عدم تعادل و گسیختگی در شخصیت انسان می شود . از این منظر، بازشناسی مفاهیم معنوی و عرفانی و جست وجوی بازتاب آن ها در کالبد بناها و به ویژه بناهای هویت بخش برای ساکنان شهر، به نظر امری ضروری و لازم در فرایند برنامه ریزی و طراحی بناها می رسد. پژوهش حاضر در نظر دارد تا به بازشناسی مفهوم سکوت به واسطه تدقیق در متون، کتب و نظرات عرفان مولوی و عطار در کنار اندیشه های عرفانی امام الثقلین شیخ صفی الدین اردبیلی و تأثیر آن در کالبد چینی خانه خانقاه شیخ صفی الدین اردبیلی بپردازد. بدین ترتیب نوشتار به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و رجوع به نظریات عرفای این زمینه، به عنوان ابزار گردآوری انجام شده است. طبق یافته ها با لحاظ دوازده عنصر معماری موجود در بنا و هجده عامل زمینه ای سکوت طبق نظر عرفای مورد بررسی، عامل «حیرت» بیشترین نقش را در خلق سکوت ذهن در این مجموعه دارد که مطابق با نظر هر دو عارف مطمح نظر این نوشتار است. نور، مرکزیت، تکرار و نقوش نیز به ترتیب بیشترین عناصر معماری مؤثر در ایجاد این حس، شناخته شدند.
نقد استناد نظریه «رؤیاپنداری وحی» به متافیزیک وصال(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از اصول ادیان توحیدی، «نبوت» است که خود مبتنی بر وحی است. اندیشمندان دیدگاه های متفاوتی درباره حقیقت وحی و ابعاد گوناگون آن دارند. در این میان، گروهی از روشنفکران معاصر با استناد به برخی از کلمات عرفا، رویکردی متفاوت اتخاذ و نظراتی شاذ در باب وحی ارائه کرده اند. از جمله این افراد عبدالکریم سروش است. از منظر وی وحی همان رؤیا و رؤیا نیز همان وحی است و قرآن از جنس خواب، و نبی اکرم(ص) نیز راوی رؤیاهای رسولانه است. از دیدگاه وی، قرآن کلام محمد(ص) است و به صورت مجازی به خدا نسبت داده شده است. وی معتقد است: جبرئیل وجودی عینی و خارج از خیال پیامبر(ص) ندارد. درواقع وی نقش واسطه گری جبرئیل در انتقال وحی را نفی کرده و پیامبر(ص) را همه کاره وحی معرفی می کند. او برای تبیین دیدگاه خویش، از آراء اهل معرفت در باب متافیزیک وصال و قرب نوافل و فرائض بهره می جوید. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی اصل ادعای سروش و استشهادات عرفانی وی، می پردازد و روشن می سازد که اصل ادعای او مخدوش و استشهاد ایشان به متافزیک وصال، ناقص و نادرست است؛ زیرا انسان کامل با رسیدن به مقام فنا، فانی فی الله می شود و در نتیجه فقط مستمع است و سخنی از خویش ندارد.
بررسی اندیشه انسان کامل در رسائل شاه نعمت الله ولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
163 - 184
حوزه های تخصصی:
کمال طلبی، ذاتی انسان است و همین امر باعث شده که توجه به ارائه الگوی انسان کامل در همه ادیان الهی و عموم مکاتب بشری موردتوجه قرارگیرد. انسان کامل از جمله مباحث ریشه دار عرفان اسلامی است که همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است ، موضوعی که به همراه توحید ، هسته اصلی عرفان اسلامی را تشکیل می دهد. مقاله حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی انسان کامل در رسائل شاه نعمت الله ولی می پردازد و نتایج آن حاکی از این است که شاه نعمت الله ولی با رویکرد علم الاسمائی خود در این موضوع به نحو مطولی سخن رانده و بر جنبه شهودی و عرفانی و در مرحله بعد براساس آموزه های وحیانی بحثکرده است. وی با مبنا قراردادن نظام علم الاسمائی به تبیین رابطه حق با انسان کامل و عالم می پردازد. از نظر شاه نعمت الله ولی، انسان کامل با توجه به آیه امانت مانند آینه ای است که خداوند خود را در وجود او می بیند زیرا انسان کامل مظهر اسماء و صفات الهی است. انسان کامل، واسطه بین حق و خلق است و سبب فیض حق و مدد او به عالم است انسان کامل نزدیکترین تجلی به خداوند است، بنابراین انسان کامل مظهر ولایت حق است، کون جامعی که واسطه فیوضات حق به ممکنات است.
شیوه بیانی شمس تبریزی با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
123 - 140
حوزه های تخصصی:
این جستار، گفتمان انتقادی شمس تبریزی را از طریق شیوه های بیانی مورد بررسی قرارمی دهد. مفهوم قدرت و رابطه آن با ایدئولوژی که از مؤلفه های اساسی نظریه گفتمان انتقادی است را در گفتمان های شمس در نظرمی گیرد. این نوشتار، جایگاه و موضع قدرت ایدئولوژیکی شمس را بر اساس مفهوم دو کُنش تهدیدکننده وجهه و کُنش حافظ وجهه در مقابل قشرها و طبقات عرفانی (مراد- مریدی) و طبقات اجتماعی (عوام- فلاسفه، حکما و ...) نشان می دهد. در کنش تهدیدکننده وجهه ، شمس بی پروا با شیوه های بیانی مختلف، خود را در موضع قدرت و مخاطب را در موضع پذیرشِ قدرت شمس قرارمی دهد. در کنش حافظ وجهه نیز بسامد بالا به حفظ وجهه خود شمس تعلق دارد و در رده ای پایین تر از خود، مولانا را قرارمی دهد. روش ما در این پژوهش، کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی بوده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که موضع قدرت شمس مبتنی بر مؤلفه ایدئولوژی بوده است.
تحلیل عرفانی یکصدوده کلمه از مناقب اهل البیت در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
281 - 300
حوزه های تخصصی:
نهج البلاغه گوشه هایی از سخنان انسان والایی است که هم در عرفان نظری و هم در عرفان عملی، عارف کامل است، اگر چه تمام آموزه های عرفانی امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه گرد آوری نشده است .امام عارفان علی ((ع)) خود در این باره می فرماید: "نحن شجره النبوه و محط الرساله و مختلف الملائکه، و معادن العلم و ینابیع الحکم...."؛ یعنی ،این ماییم که نبوت را درخت، رسالت را فرودگاه، فرشتگان را جایگاه آمد و شد، دانش را کانون و حکمت را چشمه های جوشانیم، پس اگر علم و دانشی هست و اگر عرفانی وجوددارد، در خاندان وحی و رسالت یعنی علی و فرزندانش یافت می شود. مولای متقیان در جای جای نهج البلاغه در مناسبت های مختلف به فضایل و مناقب انحصاری اهل بیت اشاراتی دارد تا در حد توان و مقدورات دغلبازان و توطئه گران را رسوانماید. مولای متقیان به آن دسته از فضایل و مناقب اهل البیت اشاره می کند که جز مدعیان کذّاب جرأت نکردند مدعی داشتن آن مناقب و فضایل باشند. در مقاله حاضر به استناد قرآن کریم و احادیث نبوی و به اتکا گفته های اهل عرفان و لغت در معنی اهل بیت نقد و بررسی می شود و با دلایل متقن ثابت خواهدشد که مقصود از اهل بیت در کلام رسول خدا (ص) و ائمه طاهرین (ع) فقط ال عباست و بس و شامل زوجات رسول خدا (ص) در آیه تطهیر نمی شود و پس از آن به فرازهای از نهج البلاغه اشاره خواهدشد که مولای متقیان امیرالمؤمنان به ذکر فضایل و مناقب انحصاری آنان می پردازد و در توجیه و تفسیر این فضایل و مناقب از مهم ترین و معتبرترین شارحان نهج البلاغه استفاده شد. باشد که هدیه ای ناقابل به پیشگاه اهل بیت و ائمه طاهرین (ع) باشد و شکی نیست همه این مناقب نشأت گرفته ازمقام عرفانی اهل بیت (ع)است. ایشان می فرماید: هُم موضع سِرّه. آنان جایگاه راز خدایند. باید عارف به رازهای خداوند باشد وگرنه چگونه می توان گفت آنان جایگاه رازخداوندند.
بازتاب اندیشه های عرفانی در غزل های محمد قهرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
323 - 342
حوزه های تخصصی:
محمد قهرمان، شاعر و پژوهشگر معاصر است که ضمن سرودن انواع شعر به زبانِ فارسی و گویش محلّی تربت حیدریه، به تصحیح وانتشار دیوان چند تن از شاعران سبک هندی، همچون صائب تبریزی، همّت گماشت. او از زمره شاعران تاثیرگذار پنج دهه اخیر خراسان است. وی بیشتر اشعارش را در قالب غزل سنتی سروده است. قهرمان از متابعان سبک هندی است و به لحاظ ساختارو محتوا از این سبک مشهور بهره برده، این شاعر معاصر در غزل هایش توجه ویژه ای به مفاهیم و اصطلاحات عرفانی داشته است. در پژوهش حاضر که به شیوه اسنادی انجام شده، نگاه شاعر در غزل های عرفانی بر اساس متون سنتی عرفانی است. توجه به مقامات و اصطلاحات عرفانی، ذکر تحمیدیه و نیایش های زیبای عارفانه، سرایش هشت ساقی نامه در قالب غزل و استخدام ملزومات میخانه و شراب در خدمت عرفان کتاب شعر حاصل عمر او را خواندنی کرده است. نویسندگان این مقاله پژوهشی، ضمن تحلیل محتوای غزل های عرفانی محمد قهرمان به بررسی روابط محتوایی شعر او با متون عرفانی پرداخته اند.
بررسی چندمؤلفه عرفانی درمنظومه شیخ صنعان ادب عامیانه کردی با روایت مام احمدلطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
302 - 320
حوزه های تخصصی:
مبانی عرفان وتصوف از مهم ترین درون مایه های فرهنگ اسلامی وادبیات فارسی وکردی بوده و درآثار بزرگان ادب وعرفان به ویژه ادب عامیانه کردی بازتاب فراوانی داشته است. مام احمدلطفی، یکی از راویان این داستان به صورت فولکلوریک (ادبیات شفاهی)«بیت کردی»است که به تأثیر از داستان شیخ صنعان عطار روایت کرده است اما به لحاظ مردم شناسی وجامعه شناختی، تلفیقی بین عرفان عطار و اعتقادات عرفانی دوره و جغرافیای راوی درآن نمایان است و دیدگاه های متفاوت عرفانی را ارائه داده است. این مقاله با هدف مؤلفه های عرفانی در منظومه شیخ صنعان ادب عامیانه کردی با روایت مام احمدلطفی باروش پژوهشی ، توصیفی تحلیلی نگارش شده است.یافته های مقاله نشان می دهد که داستان کردی شیخ صنعان هرچند در کلیّات و مضمون و مفهوم آن مطابق با شیخ صنعان عطار است اما هم در قالب و فرم وهم در محتوا تفاوت هایی دارد که نشان از تأثیرات فرهنگی قوی و تحولات فرهنگ عرفانی در دوره های گوناگون است. تغییرات در شخصیت های مهم تأثیرگذار و حتی بعضی آداب عرفانی آشکار است.
تحلیل مقوله زیبایی در اندیشه عطار با رویکرد به آراء فلوطین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
321 - 340
حوزه های تخصصی:
از زمان بی آغاز انسان هرگز نتوانست از چمبره صفت قدیسه زیبایی بی اعتنا بگذرد. به همین دلیل مقوله زیبایی همواره مورد عنایت فلاسفه و نظریه پردازان عرصه هنر و ادبیات بوده است. بدین جهت مقاله حاضر با استناد به مطالعات توصیفی و کتابخانه ای برآن است تا به واکاوی واژگان هم سنگ زیبایی در اشعار عطار بپردازد و آنگاه با مکتب زیباشناسی فلوطین مقایسه نماید و مفارقت ها و مقارنت های دیدگاهشان را واکاوی نماید. بر اساس تتبعات انجام شده تصادمات افکار فلوطین و عطار برآن است که زیبایی امری مدرّج است چه در عالم محسوسات و چه در عالم مغیبات و ماهیِ جان انسان ها در سه بحر متفاوت زیبایی را درک می کند؛ دریایِ حس، دریای عقل و دریای روح. نکته قابل تامّل در بیان افتراق افکار آن دو، این است که عطار حزن و اندوه را بستری برای رسیدن به زیبایی جانان می داند اما فلوطین درک شادی های جمال الهی را زمینه ساز بهجت روح می بیند. علاوه براین عطار که با مفهوم زیبایی از دیدگاه فلوطین مرافق است صبغه دینی و عرفانی را چاشنی درک زیبایی کرده است.
وفای مُشَکّک در فلسفه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
5 - 30
حوزه های تخصصی:
اندیشه مولانا دارای نظامِ معرفتیِ منسجمی است که از ویژگی های کلیِ یک نظامِ معرفتی برخوردار است و نظمِ معنویِ خاصی را تداعی می کند؛ این نظام با همه تفاوت ها، در امهاتِ مباحث با آموزه های بسیاری از حکمای اسلامی در موضوعاتِ مختلف هماهنگی دارد و یا دست کم قابلِ تطبیق است ؛ یکی از اصل های مهمِ مشترک در میانِ آموزه های حکمت اسلامی و عرفان مولوی، اصلِ تشکیک و لازمه های آن مانندِ مراتبی بودنِ هستی و معرفت است. تحققِ تشکیکی هریک از شاخه های وجود و معرفت، وجودِ نظمِ شگفت انگیزی از معانی در عالمِ معنا را جلوه گر می سازد. ویژگی کلی نظامِ معرفتی مطرح در عالم اسلام این است که بر سه گانه های «مجردِ محض، برزخ و مادی محض» مبتنی است؛ و سه گانه های مختلفی در حوزه های مختلفِ وجودی و معرفتی بر اساسِ این اصلِ کلی قابلِ طرح است. شئون سه گانه حق تعالی، مراتب سه گانه عالم، مراتب سه گانه نیروهای انسان، و نیز مراتبِ سه گانه حالاتِ انسانی یعنی بیداری، خواب و مرگ، با موضوعِ حاضر ارتباطی وثیق و عمیق دارد. حال موضوعِ مهمِ «وفا» نیز باید نسبتی با این نظامِ وجودی و معرفتی داشته باشد و جایگاهی در منظومه معرفتی مولانا به خود اختصاص دهد. ما ضمنِ اشاره به جایگاهِ وفا در نظامِ اندیشه مولانا در قالبِ نموداری، جوانبِ این موضوع را بررسی می کنیم.
بررسی تطبیقی هنجارهای اخلاقی در اخلاق مراقبت و اخلاق فتوت صوفیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
31 - 60
حوزه های تخصصی:
سامان بخشی به روابط میان انسان ها یکی از کارویژه های اخلاق است و نظریه «اخلاق مراقبت» به دلیل توجه محوری به تعاملات انسانی و ارزش گذاری عناصری چون همدردی، همدلی، خیرخواهی و شفقت در آن، یکی از کارآمدترین نظریه های اخلاقی برای ایفای این نقش است. اخلاق فتوت متصوفه نیز هرچند فاعل اخلاقی را در گستره وسیع تری از تعاملات انسانی می بیند، ایفای کامل مسئولیت وی در تعامل با دیگران را یک پایه مهم از سلوک اخلاقی او می داند. بر این اساس و با توجه به اشتراکاتی که این دو نظریه اخلاقی در اصول و معیارهای اخلاقی حاکم بر مناسبات انسانی دارند، این انگاره که دو نظریه مذکور از دیدگاه مشترکی به شکل بایسته روابط انسان ها می نگرند تقویت می شود. برای بررسی انگاره بیان شده، ضمن بررسی این دو نظریه و تبیین نوع نگاه آن ها نسبت به هنجارهای حاکم بر مناسبات انسانی، به بیان شباهت ها و تفاوت های آن ها در حوزه مذکور پرداخته شده است. به نظر نگارنده، هرچند تفاوت های این دو بیشتر از شباهت آن ها به نظر می رسد، توجه به جایگاه محوری عنصر «مراقبت» در اخلاق مراقبت می تواند نتیجه ای متفاوت را پیش روی ما نهد؛ زیرا بسامد واژگانی همچون «شفقت»، «احسان»، «سخاوت»، «خدمت به دیگران»، «ایثار» و «گذشت» در بیان شروط صاحب نظران اخلاق فتوت برای فردی که بخواهد به اصول این نظریه اخلاقی در حوزه تعاملات انسانی پایبند باشد، می تواند دلیلی بر این ادعا قلمداد شود که در اخلاق فتوت نیز ارزش های مراقبتی در سامان بخشی به روابط انسانی بازنمایی می شوند و بر همین اساس، این دو نظام اخلاقی در حوزه تعامل با دیگران به همگرایی می رسند.
نقد نوع شناسی دینی در جامعه شناسی دین ماکس وبر (بر اساس حیات دنیوی بزرگان طریقت نعمت اللهی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۲۵۰-۲۱۷
حوزه های تخصصی:
ماکس وبر در حوزه جامعه شناسی دین، به مطالعه جامع و مفصّل ادیان سراسر جهان اقدام و پیوندهای میان ادیان گوناگون و گروه های خاص اجتماعی و تأثیر انواع دیدگاه های دینی بر سایر جنبه های اجتماعی نظیر رفتار اقتصادی را بررسی کرده است. یکی از جنبه های مثبت و بی نظیر جامعه شناسی دین وبر، نوع شناسی دینی وی و برساخت انواع مثالی نگرش های دینی سه گانه زهد در دنیا، زهد فارغ از دنیا و عرفان دنیاگریز است. مسئله پژوهش حاضر از این امر نشئت گرفته که وبر، صوفیه را در نوع مثالی عرفان دنیاگریز جای داده است و حال آنکه به نظر می رسد که این دیدگاه با واقعیات تاریخی تصوف و بزرگان صوفیه ایران همخوانی نداشته باشد. بنابراین با استفاده از روش اسنادی و بررسی متون و منابع تاریخی مرتبط، به بررسی حیات دنیوی برخی بزرگان طریقت نعمت اللهی در ایران اقدام شد. یافته ها نشان می دهند که برخلاف دیدگاه وبر، این مرشدان صوفی، هم به کار اشتغال داشته و هم در امور اجتماعی و انجام اعمال خیر و عام المنفعه کوشا بوده اند و نیز به تحصیل و تدریس علوم زمانه خود اهتمام داشته اند. بر همین اساس، انواع مثالی سه گانه وبر در نوع شناسی دینی وی، با نوع مثالی چهارمی موسوم به عرفان جامع ، که مصداقش صوفیه هستند، تکمیل شدند.
شبکه معنایی تقریب ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
112 - 91
حوزه های تخصصی:
ادیان ابراهیمی که در طول تاریخ بر بشریت نازل شدند، به سبب نوع قرائت و تفسیر عالمان دینی از آن ها و همچنین مطامع سیاسی صاحبان قدرت، تاریخ پر فراز و نشیبی در مواجه با هم داشته اند. صدور فتواهای دینی علیه یک دیگر، درگیری های خونین نظامی، جنگ های طولانی مدت، کشتار، و هتک حرمت یک دیگر به اسم خدا و دین و... گوشه ای از اختلاف و تفرقه پیروان ادیان ابراهیمی است که در منابع تاریخی موجود می باشد. تفکیک و دوقطبی ناشی از این تقابل در میان ادیان ابراهیمی به خصوص مسیحیت و اسلام، سبب پیدایش اصطلاحاتی چون دنیای مسیحی و دنیای اسلام شد. این در حالی است که قرآن به عنوان آخرین کتاب آسمانی بر تقریب و همگرایی ادیان ابراهیمی توجه داشته است. آنچه اهمیت دارد این است که عناصر و مؤلفه های تقریب ادیان ابراهیمی از نگاه قرآن چه هست و چگونه در ارتباط معنایی با هم شبکه معنایی تقریب را به وجود می آورد. هدف و خروجی شبکه معنایی تقریب چیست؟ به نظر می رسد عناصر و مؤلفه های تقریب ادیان ابراهیمی در قرآن بیشتر مبتنی بر جوهره و ارزش وجودی انسان بماهو انسان است که سبب ایجاد گزاره های مشترک زیادی میان ادیان ابراهیمی شده است. بار معنایی که هر کدام از این عناصر و مؤلفه ها در قرآن حمل می کنند وقتی در ارتباط معنایی با هم قرار می گیرند، شبکه معنایی از تقریب ایجاد می کنند که نه تنها بر رشد فردی انسان، بلکه بر پیشرفت و رشد جامعه انسانی نیز تأکید دارند. بنابراین، اگر تفسیر و قرائت صحیح و به دور از پیش فرض های سیاسی و دینی از عناصر و مؤلفه های تقریب ادیان ابراهیمی در قرآن صورت گیرد، می تواند این جوامع را به سمت همگرایی و رشد سوق دهد و از تقابل و تعارض آن ها بکاهد.
شاخصه های عرفان مکتب نجف(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شناخت همه جوانب، ساحات و سطوحِ مکتب عرفانی نجف از اهمیت معرفتی و ضرورت سلوکی ممتازی برخوردار است؛ زیرا نزدیک ترین مکتب عرفانی به عرفان در مکتب اهل بیت است. این مکتب ازیک سو مبانی توحیدی (توحید وجودی شهودی) و امامت مداری و ولایت محوری (مرجعیت بینشی، گرایشی و کنشی سلوکی انسان کامل مکمل معصوم) را با مؤلفه هایی از عقلانیت شهودی منطبق با گزاره های قطعی شرعی و از سوی دیگر طی طریق را تحت تربیت استاد معنوی و اجتماعی بودن سیر و سلوک قرار داده است. برای طی این راه هم نقشه راهی را براساس اصول مورد تأیید کتاب و سنت ترسیم نموده و آن را مدار و معیار حرکت وجودی از خود تا خدا و سلوک تا شهود قرار داده است تا شاخصه های زیست سلوک توحیدی را برای سنجش کارکردهای معرفتی و معنویتی مکتب یادشده قرار دهد. روش پژوهش نوشتار حاضر نقلی عقلی با رویکرد توصیفی تحلیلی است.
بنابراین پرسش نوشتار حاضر این است که در مکتب عرفانی نجف چه شاخصه هایی برای اعتبارسنجی سلوک صائب و ارزش شناختی سلوک صادق مطرح است؟ در نهایت برونداد مقاله حاضر دستیابی به شاخصه های نظری (امکان نیل به ولایت الهیه، طریق معرفت نفس شهودی، اجتهادگرایی و عبودیت حبی) و شاخصه های سلوکی (شریعت گرایی، ولایت محوری، عقلانیت مداری، استادمحوری، اجتماعی بودن زیست عارفانه) در مکتب اخلاقی عرفانی نجف است که براساس شواهدی از آیات، احادیث و سبک سلوکی عارفان مکتب نجف تبیین گردیده است.