فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳٬۷۸۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
آیه «امانت» از آیات متشابه قرآن کریم و مرتبط با بحث عمیق معنای زندگی است. مفسران مصادیق «امانت» را طاعت و تکلیف، ولایت الهی، خلافت الهی، خلافت ائمه اطهار، نفس ناطقه و مانند آن دانسته اند. از منظر مولوی امانت بر مصادیقی همچون نفحات حق، عشق الهی، حیات وارونه انسان و اختیار قابل تطبیق است. از میان معانی مزبور، «اختیار» معنایی منحصربه فرد است که تنها مولوی از میان اندیشمندان حوزه قرآن و عرفان، آن را مصداق امانت دانسته است. وی اختیار را از منظر ترددزایی که مایه رنجش روح انسان و بازماندن از حیات آرام و لذت بخش ملکوتی است، منظور داشته و راه خروج از دوزخ فکر و ذکر اختیاری را سپردن اختیار کامل نفس در دست خداوند و بی اختیاری عاشقانه و عارفانه دانسته است. نگارنده اختیار را از حیث معصیت زایی و گرفتار آمدن در عقوبت الهی ارزیابی کرده که این عواقب، موجب اتصاف انسان به «ظلوم» و «جهول» گشته است.
بررسی ولایت در آثار قشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
1 - 22
حوزه های تخصصی:
اصل ولایت به عنوان اساس طریقت تصوّف و باطن نبوّت به شمار می رود. مقام ولایت متعلّق به کسانی است که خداوند متولّی ایشان گشته و به عنوان دوست ویژه خود برگزیده است. مسأله ولایت که به پیر و ولیّ این امکان را می دهد تا با تصرّف در احوال مرید او را به سر منزل مقصود برساند. از نکات مورد تأکید صوفیان در تمام دوره های عرفان و تصوّف اسلامی است. قشیری در آثار خود، بویژه در رساله قشیریّه به بیان بسیاری از مفاهیم بنیادین عرفان و تصوّف از جمله ولایت پرداخته و قدیمی ترین تعریف از آن را ارائه داده است و به دلیل تأثیر وی بر آثار پسین، بررسی آثار او در باب ولایت می تواند روشنگر عقاید کلّی پیرامون این مسأله در تصوّف اسلامی باشد؛ ازاین رو در این پژوهش که با نگاهی متن محور و به شیوه کتابخانه ای انجام شده، مبانی عرفانی ولایت و عوامل تحقق آن در انسان از دیدگاه قشیری تبیین و به نحو نظام مند ارائه شده است. نتایج حاکی از آن است که ولایت نزد قشیری امری عطایی و یا کسبی و متعلّق به کسانی است که خداوند افعال و اوصاف بشری را از آن ها زدوده و به اوصاف الهی بدل کرده و بیشترین کارکرد آن در رابطه مرید و مرادی است. او کرامات را امری موهومی و نشانه صدق ولیّ می داند.
نظریه عالم کبیر و عالم صغیر در مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
77 - 98
حوزه های تخصصی:
نظریه عالم کبیر و عالم صغیر یا تناظر انسان و عالم در جهان اسلام، در بیان اخوان الصفا و تفکر اسماعیلی، غزالی، شیخ اشراق، افضل الدین کاشانی، عطار و مولوی تبلور بیشتری یافت هاست.این نظریه در مکتب ابن عربی، اندیشه ای اساسی و زمینه ای است که با تمام مباحث جهان شناسی و انسان شناسی این مکتب، پیوندداشته و درپی تبیین مقام انسان و جایگاه او در عالم است. تناظر انسان و عالم در مکتب ابن عربی از دو رویکرد تناظر جزوی و تناظر کلی قابل بررسی است. تناظر جزوی یکا یک اعضای انسان را با تک تک اجزای عالم، مقابل قرارمی دهد، و بیشتر جنبه ذوقی و تمثیلی دارد. در طرح تناظر کلی عالم کبیر و عالم صغیر، این اندیشه را می توان عین الربط مباحث این مکتب تلقی کرد. براساس جهان شناسی و انسان شناسی ابن عربی، انسان و عالم، ظهورات اجمالی و تفصیلی حقیقت واحد هستند. تناظر کلی، متوجه ساحت نوعی و تکوینی انسان است و براین اساس، انسان و عالم، هر دو بر صورت الهی بوده و از این جهت، نشانگر یک حقیقت اند و هر سه با یکدیگر تطابق دارند. در این نگاه، انسان، کون جامع؛ خلیفه الهی؛ روح؛ معنی؛ و غایت عالم است. انسان، مختصری از کل عالم بوده، و از این رو، به لحاظ صورت ظاهری، عالم صغیر؛ اما در معنی، عالم کبیر تلقی می شود.
کارکردهای معرفتی بُعد جسمانی انسان از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۱۴۸-۱۲۵
حوزه های تخصصی:
نقش و کارکرد بُعد جسمانی انسان در ابعاد مختلف پس از اثبات ضرورت بعد جسمانی انسان، از مسائل مهم و قابل توجهی است که هرچند در فلسفه ملاصدرا و عرفان ابن عربی به آن اشاره مستقیمی نشده و باب مستقلی به آن اختصاص نیافته، از آراء و مبانی این دو دانشمند قابل استخراج است. از جمله این کارکردها می توان به کارکردهای معرفتی و نقش بعد جسمانی انسان در فرایند شناخت و معرفت اشاره کرد. این مقاله که بر اساس روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا نگاشته شده، بر آن است که موارد متعدد کارکردهای معرفتی بعد جسمانی انسان را از منظر ابن عربی و ملاصدرا استخراج نموده و میان آن ها از منظر این دو شخصیت، ارزیابی مقایسه ای بنماید. در نهایت این نتیجه به دست آمده است که بعد جسمانی انسان نزد این دو دانشمند از جهت معرفتی نقش مهمی در تحقق مقوله علم و معرفت و توابع آن، شکل گیری تخیل در انسان به عنوان یکی از مواد کسب معرفت، شناخت خداوند به عنوان عالی ترین موضوع معرفت و شناخت عالم و حقایق باطنی آن به عنوان موضوعی فراروی انسان دارد. این مقاله نشان می دهد که از منظر ابن عربی و ملاصدرا گذشته از اشتراکات زیادی که درباره کارکردهای بعد جسمانی انسان در تحصیل علم، شناخت خداوند و عالم وجود دارد که حاکی از تأثیر ملاصدرا از ابن عربی نیز هست، اختلافاتی هرچند اندک نیز در نحوه تبیین بر اساس مبانی و آراء آن دو دیده می شود.
کتاب سوزی و کتاب شوییِ صوفیه (ریشه ها و انگیزه ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۶۶-۳۵
حوزه های تخصصی:
در برخورد با پدیده ها و موضوع هایی که در متون کهن پارسی و عربی آمده است، همواره احساس می شود که برخی از پدیده ها، ریشه در سنّت و آیینی کهن تر داشته و گذشتگان ما آن ها را بی پرده یا درپَرده بازتاب داده اند. برخی از رفتارهای اجتماعی انسان، به ویژه هنرمندان و ادیبان نیز ریشه در سنّتی کهن داشته و پیروی از این سنّت بوده که آن ها را به انجام یا بازتولیدش وادار کرده است، بدون اینکه دلیلی منطقی در پس آن وجود داشته باشد. یکی از رفتارهایی که میان برخی دانشمندان مسلمان در سده های نخستین و میانه هجری و به ویژه میان صوفیان حوزه جغرافیایی ایران و عراق گسترش داشته، دست شستن از کاغذ و قلم و بلکه شستن و سوزاندن و اندر خاک کردن نوشته های خود بوده است. هرچند آن ها گاه به انگیزه های خود اشاره کرده اند، ولی می توان پنداشت که چنین رفتاری گونه ای خردگریزیِ دیوانه وار و غرق شدنِ چشم بسته در یکی از سنت های تصوف و اصلِ وحدتِ وجودی و فنای فی الله بوده که مایه از میان رفتن بخشی از تاریخ نگارش اسلامی شده است. در جستار پیش رو، نخست گزارش هایی چند از کتاب شویی و کتاب سوزی صوفیانِ سده های نخستین و میانه هجری آورده شده، سپس ریشه ها و انگیزه های این رفتار بررسی شده است. گزارش های موجود نشان می دهد که صوفیان به هنگام دگرگونی روحی و گاه محدثان به هنگام گرایش به تصوف، نوشته های خود را شسته یا سوزانده و پنداشته اند که این نوشته ها مانع دیدن حق و رسیدن به اوست. این رفتار یا برگرفته از سنّتی غیراسلامی و کهن میان هنرمندان گذشته بوده یا ریشه در آموزه صوفیانی داشته که علم و کتاب را حجاب راه خود در سیروسلوک روحانی پنداشته اند. بنابراین چنین رسم یا رفتاری که بیشتر در سده های سوم و چهارم هجری و به ویژه میان صوفیان مکتب بغداد گسترش داشته، به یک اندازه سرچشمه یافته از سنّت های غیراسلامی و سنّتی در عرفان اسلامی است.
فرایند سلوک و آداب و لوازم آن در تنتریسم هندویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۹۶-۶۷
حوزه های تخصصی:
تنتریسم آیینی رازورزانه است که با به کار گیری فنون و تمرین های ویژه ای در بستری از اعتقادات خاص می کوشد تا در یک فرایند باز اتحاد کیهانی، آیین گزار را از چرخه بازپیدایی آزاد سازد و طریقی برای ایصال وی به مرتبه «جیوان موکتی» فراهم آورد. تنتریسم را نمی توان نظام مستقل دینی به حساب آورد بلکه مجموعه ای از آموزه ها، اعمال و آیین های سلوکی است که علاوه بر هندوئیزم در دیگر سنت های دینی هند نیز یافت می شود. نوشته پیش رو با روش توصیفی تحلیلی درصدد تبیین این فرایند سلوکی معرفتی در تنتریسم هندویی است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که لطف خداوند که همان آکندگی و سریان شکتی یا انرژی الهی در سراسر هستی است، بستری را فراهم می کند تا از طریق پوجای تنتریک، که در دو ساحت بیرونی و درونی قابل اجراست، تلاش ها و تمرین های جسمی/ ذهنی آیین گزار برای الغای خودآگاهی بشری در خودآگاهی کیهانی به ثمر نشسته و خود مجازی (جیوا) در خود حقیقی (آتمن) فانی گردد. این فرایند در پوجای بیرونی که در محیط قدسی مندله شکل می گیرد، سالک را از صفات و قدرت های خدا/خدایانِ احضارشده و عینیت یافته برخوردار نموده و سرانجام به وحدت او با الوهیت می انجامد. اما در ساحتی دیگر، در پوجای درونی، همین رویداد در «سوکسما سریره» تحقق می یابد. در اینجا، «کوندالینی شکتی» با استفاده از فنون و انضباط های جسمانی/روحانی آزاد شده، با حرکت در امتداد نادی سوشومنا، چکره های هفت گانه محاذی محور نخاعی را فتح می کند. فتح هر چکره، تجربه معنوی جدیدی را برای سالک به ارمغان می آورد و او را در مقامات سلوکی به پیش می راند. وصول به چکره هفتم (چکره تاج)، مقام وحدت دو اصل شیوا و شکتی و پایان فرایند سیر و سفری انفسی است که آیین گزار را به مرتبه جیوان موکتی یا زنده آزاد نائل می گرداند.
بازشناسی شیوه های امر به معروف ونهی از منکر در تصوف عملی ابوسعید ابوالخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
261 - 280
حوزه های تخصصی:
ابوسعید ابوالخیر به عنوان عارفی انسان دوست علی رغم رفتارهای خشن متشرعه عصر خود، با تاثیرگذاری یک مرشد معنوی و به کارگیری شیوه های غیرمتدوال و خلاقانه، بدون آنکه موجبات آزردگی کسی را فراهم سازد، به امر به معروف و نهی از منکر می پرداخت و مانع بسیاری از نابهنجاری ها و مفاسد می شد. آنچه در این مقاله به عنوان مسئله اصلی مورد بررسی قرارگرفته، این است که التزام عملی ابوسعید به این فریضه دینی با وجود تساهل و تسامح وی از یک سو، و رویکرد ملامتی گری وی از سوی دیگر، چگونه صورت می گرفته است و آیا در شیوه هایی که او در انجام این فریضه به کارمی بسته، امر به معروف و نهی از منکر در معنای فقهی و اخص آن انجام می گرفته یا در معنای عام؟ آنچه از بررسی ها حاصل شد، این بود که روش اصلی ابوسعید در امر به معروف ونهی از منکر استفاده از زبان عامیانه متناسب با ظرفیت های فکری و فرهنگی مردم زمانه خود بوده و او با توجه به تفاوت های فردی و خصوصیات روحی افراد، به جای دعوت زبانی و موعظه مستقیم، به طور غیرمحسوس و غیرمستقیم به اصلاح و تربیت افراد می پرداخته است او در این شیوه به شکلی متناقض نما با عدم مبادرت به امر به معروف، موجب «امر به معروف و نهی از منکر» می شد.
مراقبه (دهیانه) در مهایانه بودایی براساس آمیتایور دهیانه سوتره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
46 - 29
حوزه های تخصصی:
مراقبه، که در آیین بودایی دهیانه نام دارد، از روش هایی است که با مهار ذهن به منظور دریافت حقیقت امور می تواند انسان را از فشارهای زندگی مادی رهایی ببخشد و به سوی زندگی معنوی توأم با آرامش روانی سوق دهد. با توجه به وجود روش های گوناگون دهیانه در سنت بودایی و ورودشان به کشور ما با فرهنگی متفاوت، نیاز به بررسی آن مطرح می شود. فقدان تحقیقات آکادمیک معتبر در این زمینه در کشور ما بر ضرورت انجام این تحقیق می افزاید. پرسش اصلی این نوشتار چیستی، تبیین مبانی، اهداف و چگونگی روش ها و مراتب دهیانه و نیز نتایج آن در شاخه مهایانه از دین بودایی بر اساس متن آمیتایوردهیانه سوتره است که از متون مراقبه ای مکتب «سرزمین پاک» بودیسم مهایانه است. ازاین رو، کوشیده ایم با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مطالب ارائه شده در سوتره فوق و نیز مراجعه به سایر منابع بودایی به پرسش های مذکور پاسخ دهیم.
مفهوم شناسی واژه کفر در تصوف تا سده پنجم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
179 - 200
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث اساسی در تصوف و عرفان اسلامی، بویژه در حوزه عرفان نظری، مفهوم کفر، جایگاه آن در هستی و همچنین نقش آن درباره دین و ایمان است. با جستجو در آثار و مکتوبات به جامانده از عرفای مسلمان می توان به دیدگاه های متنوعی در این خصوص دست یافت که اگرچه گاه در تضاد آشکاری باهم قراردارند؛ اما پس از بررسی و در کنار هم نهادن این نظرات می توان به وجود سیر تحولی تدریجی برای این مفهوم در تاریخ تصوف پی برد. مفهوم کفر از قرن دوم هجری هم زمان با ترویج سنت کتابت رسائل عرفانی نزد عرفا و درضمن نظرات گوناگون فقهی و حدیثی ایشان، با مضامینی نزدیک به تلقی متکلمان و فقهای مسلمان از آن مطرح شد و پس از گذشت حدود یک قرن معنای متفاوت و مجزایی یافت که در آثار نامدارانی چون جنید بغدادی و حلاج به وضوح قابل رؤیت است. کمی بعد این مفهوم در اندیشه عین القضات همدانی به نقطه متعالی خود در تصوف و عرفان اسلامی دست می یابد، مفهومی که نه تنها با مفهوم ایمان مانعه الجمع نیست، بلکه حتی در دست یافتن به حق و حقیقت نقشی اصلی ایفامی کند. در این جستار برآنیم از طریق بازخوانی و ارزیابی آراء صوفیانی که درباب کفر سخن گفته یا قلم زده اند، سرگذشت مفهوم کفر و تحولات معنایی آن در تصوف تا سده پنجم هجری را پیگیری و بررسی نماییم.
بررسی پرسش های بلاغی با بن مایه های عرفانی در غزلیّات کلیم کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
331 - 352
حوزه های تخصصی:
اغل ب شاع ران ع ارف ب رای ط رح آم وزه ه ای ع رف ان ی، از س ازه پ رسش ب لاغ ی ( Rhetoric Question ) بهره گرفته اند. کلیم کاشانی مشهور به خلّاق المعانی ثانی (990-1061) یکی از مشهورترین غزل سرایان سبک هندی بااستفاده از این شگرد زبانی، بن مایه های عرفانی از قبیل «دنیا، روح، استغنا، فنا، حسن، همّت، طلب، دل، وصل، صبر، حیرت، غیرت، معرفت، فقر، فنا، تقدیر، عشق، طایر مراد و... » را در قالب پرسش های بلاغی با مفاهیم ثانوی مختلف طرح کرده است. پرسش بلاغی با مفهوم ثانوی انکار و با درون مایه های عرفانی، در غزلیّات کلیم کاشانی، بیشترین سهم و کاربرد، یعنی (18/41%) را از آن خود کرده است. یکی از اصول اصلی عرفان عملی، این است که عارف برای اثبات حقیقت، لازم است به نفی تعلّقات دنیوی، بپردازد. رسیدن به مرتبه حیرت، محصول نفی تعلّقات دنیوی است. کلیم کاشانی پس از درک عظمت خداوند، با درک ناتوان ی خود، با طرح سؤالات بلاغی، به سرزنش خ ویش و انتقاد از نابسامان ی ه ای اجتماع ی پرداخته است. نگارندگان این مقاله، با بهره گیری از روش تحلیل محتوا، با هدف آشنایی هرچه بیشتر مخاطبین با آموزه های ع رفان عملی کلیم کاشان ی، ب ه بررسی بن مایه عرفانی پرسش های بلاغی در غزلیّات او، پرداخته اند. به کارگیری «صور خیال و ابزارهای ادبی اسلوب معادله، حسّامیزی، تلمیح، حسن تعلیل، و جناس» قالب پرسش های بلاغی کلیم را فخیم جلوه داده است. پرسش های بلاغی با مفاهیم ثانوی «انکار، اعجاب، عجز و توبیخ» چهار ضلع اصلی بن مایه های غزلیّات کلیم کاشانی را تشکیل داده اند.
تأثیر دیدگاه عرفانی بر آرای فقهی فقهاء(مطالعه موردی: فتوای ابن عربی به جواز امامت زنان بر مردان در نماز جماعت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
83 - 102
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر درصدد تبیین نسبت فقه و عرفان و بیان تأثیر نگاه عرفانی در فرآیند اجتهاد است. با تأمل در فرآیند اجتهاد می توان علوم مؤثر بر فرآیند اجتهاد را از انحصار چند علم محدود خارج نمود. از مسیر این پیش فرض ها است که مجتهد به فتوا می رسد و عرفان نیز اگر نگوییم مؤثر ترین، حداقل یکی از مبانیِ مؤثر بر فرآیند اجتهاد است. بر این اساس، بخش دوم مقاله به مطالعه موردی فتوای ابن عربی در مورد جواز امامت زنان بر مردان در نماز جماعت ( برخلاف نظر مشهور فقهای فریقین) می پردازد. در این راستا مبانی تفکیک انسانیت و حیوانیت، اشتراک زن و مرد در انسانیت، تأویل روایاتی که درظاهر حکم به برتری مردان می دهند و نگاه متفاوت به مقوله زوجیت و اجتهاد، از آثار ابن عربی استخراج شده است. لازم به ذکر است این نوشتار درصدد اثبات درستی این فتوای ابن عربی و تبیین وی از اجتهاد و جایگاه زنان نیست؛ بلکه هدف این است که اثبات گردد ابن عربی با چنین پیش فرضی، به چنان فتوای نادری رسیده است.
بررسی «سماع» بارویکرد به نظریات مطرح در نسخه خطی کتاب «لطایف اشرفی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
243 - 262
حوزه های تخصصی:
سماع صوفیانه از دیرباز در آثار نظم و نثر عرفا جایگاه ویژه ای به خود اختصاصداده و همواره مورداختلاف اهل تصوّف بوده است. برخی آ ن را غذای روح می نامیدند و برخی انکارمی کردند و بی زاری می جستند. در این میان با بررسی نسخه خطی کتاب لطایف اشرفی نظریات شیخ اشرف الدین سمنانی عارف نامیِ قرن هشتم و نهم ایرانی الاصلِ هندوستان درمی یابیم که وی به سماع نگاهی ویژه داشته و از آن به عنوان گوش سپردن به نغمه های زیبا و نیز به معنای پایکوبی یادنموده است. او آدمیان را به سه گروه تقسیم کرده و حکم سماع را باتوجه به ویژگی های روحی مستمع، موشکافانه معرفی نموده است. وی شروط خاصی برای سماع قائل است که اگر کسی آن شروط را به جای آورد، به حیات جاودانی نائل می شود. با اینکه اکثر مشایخ چشتیه از متقدّمین و متأخّرین سماع کرده و آن را جایز دانسته اند، لیکن اشرف الدین ملاک مباح بودنِ سماع را به مستمع و نحوه انجام شروط سماع منوط می داند. به طورکلّی، نگاه عابدانه وی به سماع، درخورتوجه است؛ تاآنجاکه بهترین مکان برای سماع را مسجد معرفیمی نماید. در این پژوهش برآنیم تا ضمن معرفی اجمالی سیّداشرف الدین سمنانی و کتاب لطایف اشرفی ، نظریات شاخص وی را در مورد «سماع» تحلیل و بررسی نماییم.
مراتب وجودی قرآن کریم از منظر عارفان مسلمان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عارفان مسلمان بر این باورند که قرآن کریم حقیقتی گسترده از عرش تا فرش و وجودی دارای مراتب متعدد است که در هر عالمی به صورت متناسب با آن عالم جلوه گر شده و در عالم طبیعت نیز خود را به صورت الفاظ و نقوش نشان داده است. نویسنده به منظور ترویج هرچه بیشتر علوم و معارف قرآنی و نیز به منظور نشان دادن استناد بسیاری از مدعیات عارفان مسلمان به ادله قرآنی و روایی، به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از اسناد کتابخانه ای، ضمن طرح اصل این ادعا و بیان نمونه هایی از سخنان عارفان، نشان داده است که این مسئله با ظواهر آیات و روایات متعدد قابل تأیید است؛ از جمله آیاتی که بر نزول قرآن دلالت می کند؛ آیاتی که از وجود حقیقت قرآن نزد خدا سخن می گوید؛ و همچنین آیاتی که از وجود قرآن در «لوح محفوظ» و یا در «کتاب مکنون» الهی خبر می دهد. از جمله روایات نیز به روایت دال بر محشور شدن قرآن به بهترین صورت و روایتی که قرآن را ریسمانی آویخته از عرش تا فرش معرفی می کند، استناد شده است.
بررسی تطبیقی عشق مجازی و عرفانی از منظر احمد غزالی و عین القضات (با تأکید بر سوانح العشاق و تمهیدات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
103 - 122
حوزه های تخصصی:
عشق انسانی که در آموزه های صوفیه غالبا با تعبیر عشق مجازی ظاهرمی شود یکی از مسائل پیچیده و دشوار در عرفان اسلامی است. برخی آن را مقدمه عشق عرفانی می دانند و برخی به انکار آن پرداخته اند. احمد غزالی و عین القضات همدانی از اولین افرادی هستند که در ادب فارسی به شکل خاص و ویژه به کتابت درباره عشق، انواع، اطوار و ویژگی های آن پرداخته اند. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی تهیه شده، سعی شده تا به این سؤال اساسی پاسخ داده شود که دیدگاه احمد غزالی و عین القضات درباره عشق مجازی و عرفانی چگونه است؟ و چه نقاط اشتراک و افتراقی در بین آن دو دیده می شود؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که غزالی، نظربازی را با استناد به احادیث نبوی مجاز می شمارد و از سویی دیگر ظاهر و صورت را پلی می داند برای رسیدن به حقیقت باطن. عین القضات نیز دل بستن به این ظواهر را در صورتی که در راه وصال محبوب و معشوق الهی باشد، بی ضرر می داند. ازلی بودن، جبری بودن و مسیر پرمخاطره عشق از نقاط مشترک عشق عرفانی در سوانح و تمهیدات است.
تحلیل و بررسی دیدگاه روزبهان بقلی در عشق عفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
181 - 202
حوزه های تخصصی:
در اندیشه صوفیان، عشق یکی از مهمترین مباحث عرفانی محسوب می شود. عرفا برمبنای حدیث قدسی «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف» اساس آفرینش را عشق و محبت حق می دانند. با توجه به معنای عشق، این اصطلاح در طول تاریخ تصوف مناقشه برانگیز بوده است. در قرون اولیه ابتدا عشق را در مورد امور جسمانی و مادی به کارمی بردند ولی با گسترش اندیشه های عرفان و ظهور عرفای بزرگی چون رابعه عدویه و غزالی و روزبهان بقلی این عشق جنبه لاهوتی می-یابد. این جنبه لاهوتی عشق، سبب ظهور عشق عفیف در عرفان شده است. عشق عفیف به فرایند تحقق این عشق لاهوتی در دو محور عشق عذری و عشق روزبهان بقلی می پردازد. هرچند عشق عذری و عشق روزبهان تحقق عشق الهی را ترسیم می کنند اما اندیشه خاصی که روزبهان بقلی درباره عشق عفیف بیان می کند جلوه ی ویژه ای به آن می بخشد. روزبهان بقلی برخلاف قائلین عشق عذری، که عشق عفیف را انتقال عشق انسانی به الهی می دانند از تحول عشق سخن می گوید. در این نوشتار سعی بر آنست تا عشق عفیف در دو دیدگاه عشق عذری و روزبهان بقلی بررسی و به تفاوت های چشمگیر آن ها پرداخته شود.
بازتاب اندیشه های عرفانی طریقت چشتیّه در مثنوی های امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
283 - 301
حوزه های تخصصی:
چشتیّه طریقتی صوفیانه و تأثیرگذار در هندوستان است. این طریقت جایگاه خود را به عنوان یک سیستم عرفانی برجسته تثبیت کرده است. امیرخسرو دهلوی شاعر مطرح هندوستان متأثّر از آموزه های این طریقت به آفرینش آثار ادبی خویش پرداخته، با بهره گیری از معارف صوفیانه طریقت چشتیّه، دیدگاه های عرفانی خویش را تبیین نموده است. این پژوهش با رویکرد توصیفی در پی آن است تا جنبه های عرفانی مثنوی های داستانی امیرخسرو را مورد بررسی قراردهد. آن چه مسلّم است، محوری ترین آموزه های فرقه چشتیّه که در آثار این شاعر نمودیافته است، عبارتند از: توحید، تجلّی، وحدت وجود، مشیّت و عنایت الهی، عشق و ازلی بودن آن، سریان عشق در جهان هستی، عشق مجازی، شفقت، سماع، پیر، ترک تعلّقات، رباضت و تجرید، که از این میان توحید، وحدت وجود، شفقت، مشیّت و اراده، الهی، شوق و نمونه هایی از این دست بررسی شده است که نتایج حاصل از این بررسی حاکی از این حقیقت است که اصول صوفیانه طریقت چشتیّه در آثار امیرخسرو دهلوی تأثیر مستقیم داشته و تعبیرات و اصطلاحات این فرقه در راستای تعلیم و ترویج این طریقت به کارگرفته شده است.
نگاهی به ایماژهایِ زندگی در نگره مولوی و کازنتزاکیس با تاکید بر ایماژِ «زندگی به مثابه سوءتفاهم/ جنگ»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
235 - 262
حوزه های تخصصی:
زندگی به مثابه فرایند تکامل و با توجه به دو ساحت باورها و عواطف- احساسات در نگاه اندیشمندان به اشکال مختلف بازنموده شده است. در این میان، ایماژهایِ برساخته از زندگی و معنایِ آن در لایه هایِ مختلف، یکی از نکاتِ برجسته در متون است که در قالب تصویرهای هنری و کلان استعاره ها مفصل بندی می شود. از سویی دیگر، در میان مجموعه متفکران، مولوی و کازنتزاکیس دو شخصیت کم نظیری هستند که با وجود تمایزهای معرفتی و گفتمانی از یک سو و تاریخی و جغرافیایی از سویی دیگر، مفهوم زندگی را در قالب استعاره/ ایماژهای هنری تصویرسازی کرده اند. در این مقاله، نویسنده سعی می کند این مسئله را با توجه به چهارچوب نظری انواع «ایماژهای زندگی» از منظر رابرت سالامون در مهم ترین آثار این دو متفکر بررسی کند. سالامون در این مبحث شانزده ایماژ از مهم ترین ایماژهای زندگی را شناسایی کرده که مهم ترین این موارد زندگی به مثابه بازی، داستان، غمنامه، کمدی، ماجرا و مأموریت است. این نوع طرز تلقی به زندگی، در آثار این دو تصویرسازی شده است که از بنیان هایِ معرفتی مشترک با وجود همه افتراق ها حکایت دارد. یکی از نکات مهم در تحلیل یافته ها اِشعار هردو به ایماژ ویژه ای است که در دستگاه فکری این دو به صورت برجسته مفصل بندی شده و آن «زندگی به مثابه سوءتفاهم» است. نویسنده ضمن بررسی مجموعه ایماژهای مشترک با تأکید بر ایماژ اخیر، اندیشه این دو متفکر را از منظر ارزش و کارکرد زندگی تحلیل کرده است.
بازخوانی و ارزیابی ایمان فرعون در اندیشۀ ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۳۲۲-۲۹۹
حوزه های تخصصی:
مسئله ایمان و سعادت حاصل از آن، که یکی از پراهمیت ترین مسائل الهیاتی است، فروعات متعددی را به دنبال دارد. یکی از مباحثی که ذیل مسئله ایمان می توان مطرح کرد، بررسی گستره نجات بر اساس وسعت دایره رحمت الهی و یکی از بهترین مصادیق قابل تأمل در این باب، مسئله «ایمان و سعادت فرعون» است. ابن عربی، عارف بزرگ مسلمان بر این باور است که فرعون در آخرین لحظات عمرش، ایمان خود را آشکار کرد و سرانجام رستگار شد. دیدگاه او دراین باره که مستلزم نوعی کثرت گرایی در نجات است، واکنش های مختلفی را به دنبال داشته است. برخی شارحان وی، از باور ابن عربی دفاع کرده، برخی او را نقد کرده و برخی دیگر تلاش کرده اند با استمداد و استناد به عبارات کوتاهی از فتوحات اثبات کنند شیخ، فرعون را مستحق بهشت نمی داند. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی نگاشته شده، می کوشد بدین پرسش پاسخ دهد که آیا ادله و نیز مبنای نظری ابن عربی، ایمان فرعون را ثابت می کند؟ نتیجه تحقیق نشان می دهد که اگرچه بیشتر انتقاداتی که بر ادله ابن عربی وارد شده ناتمام است، بر اساس مبانی ابن عربی نمی توان فرعون را از اهل سعادت دانست، زیرا او به رغم شناخت حق، در مقابل پروردگار استکبار ورزید.
بازنمایی «عبادت» از منظر اهل بیت(ع) با تأکید بر چیستی و بایستگی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عبادت یکی از نیازهای فطری بشر است که شناخت نادرست آن، انسان را به پرستش معبودهای غیرحقیقی یا انجام عبادات بی محتوا و باطل وامی دارد. اهل بیت(ع) به عنوان سرآمدان معرفت و عبادت، شناخت کاملی از این گرایش باطنی انسان ارائه کرده اند که این مقاله به منظور دستیابی به ماهیت عبادت، روایات ایشان را کاویده است. از منظر اهل بیت(ع)، عبادت برترین گرایش عقلی انسان است که از معرفت سرچشمه گرفته و ایمان را به ارمغان می آورد. مهم ترین عناصر تشکیل دهنده عبادت، خضوع و اطاعت، و قصد و نیت است. بایسته های عبادت در سه حوزه صحت، قبول و کمال پی جویی می شود. در منظومه معرفتی اهل بیت(ع)، مطابقت با کتاب و سنت، شرط صحت عبادت است. قبولی عبادت وابسته به وجود اخلاص و پذیرش ولایت اهل بیت(ع) است. شرط کمال عبادت نیز در دو ساحت ظاهری و باطنی قابل رهگیری است که اموری همچون مداومت بر عبادت، میانه روی در عبادت، مراعات قوای جسمانی و عدم تعارض با معیشت در بخش ظاهری، و خشوع و سکینه و خفا و عشق و بزرگ نشمردن عبادت در بخش باطنی موجب کمال عبادت خواهند بود.
دیدگاه ابن عربی بر وحیانی بودن قران و پاسخ به شبهات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
1 - 20
حوزه های تخصصی:
معانیی که از حضرت الهی فرودمی آیند یک صورت جسمانی مانند صورت خیال ما می پذیرند و سپس به عالم ملک فرودمی آیند. بدین لحاظ جهان مثال را « خیال منفصل» نیز می نامند. و ارواح کلی انسانی پیش از ظهورشان در بدن با آن صورت ها ظاهرند و اکثر مکاشفات در این عالم است که آن را « خیال مقید» می نامند انواع خواب ها مربوط به این عالم است و معبر نیز خواب را با توجه به این عالم تعبیرمی کند. پیامبر (ص) در مورد دو خواب فرموده : یوسف (ع) وقتی که برادرانش در برابر او سجده کردند صورت خارجیه حسیه را حق قرارداد و گفت خوابم تعبیر شد و آن را خیال اندر خیال دانست نه حقیقت و در مورد ابراهیم (ع) بایست خوابش را تأویل می کرد اما چون انبیاء امور را در عالم مثال مطلق مشاهد ه می کنند که مطابق با واقع است و نیازی به تعبیر ندارد آن را تأویل نکرد و به ذبح فرزندش پرداخت و این فدیه مربوط به آن چیزی بود که در ذهن ابراهیم (ع) بود نه آنچه در نفس الامر بود. به این دلیل خداوند فرمود: « ان یا ابراهیم قد صدقت الرویا» نفرمود در رویا صادق بودی. دکتر عبدالکریم سروش نیز به پدیدارشناسی قرآن پرداخته و در موردِ ماهیت رویا ، قرآن و وحی الهی نق. طه نظراتی دارد؛ از این رو ، هر دوی این مطالب را بررسی می کنیم زیرا بر این اعتقادیم که تضاربِ آراء نه تنها جمودِ فکری دینی را ازبین می برد بلکه بیش از آن ، باعثِ رشدِ و ارتقاء معرفتی نیز می گردد. این مقاله ، از ره آوردِ چالش های میانِ ادعای سروش و نقد های بر آن است که می تواند به درک و فهمی عمیق تر از مسائلِ مهم و تأثیرگذار در زندگی دینی راه یابد.