شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه، مجموعه احادیثی را نقل کرده که مفاد مشترک آن ها جواز و اباحه عمل است. وی با پذیرش این گروه از احادیث، بنیاد قاعده ای را بنا نهاده و براساس آن، فتوا نام دارد، یکی از روش هایی است که « رخصت » ، صادر کرده است. این قاعده که در ادبیات شیخ صدوق وی در حل تعارض اخبار به کار گرفته است. لکن این قاعده نسبت به دیگر روش های حلّ اختلاف اخبار، دامنه ای فراگیر ندارد و به دلیل فقدان ضابطه ای مشخص در کاربست، از اعتبار لازم برخوردار نیست و به نظر می رسد که از آن، به عنوان قاعده ای عمومی نتوان یاد کرد. مفهوم شناسی قاعد ه رخصت، تبیین کارکرد آن از منظر شیخ صدوق و اعتبارسنجی قاعده رخصت، ازجمله محورهایی است که در این پژوهش، تحلیل و ارزیابی شده است.
این مقاله در صدد بررسى سه مسئله پیرامون احیاى زمین هاى موات است. در ابتدا با استفاده از چهار دسته روایات، اثبات مى شود که زمین هاى موات به حسب طبیعت اولیه شان ملک امام معصوم(ع) است. سپس به بررسى چگونگى تملیک زمین پس از احیاى آن پرداخته شده و با بررسى چهار دسته از روایات و جرح و تعدیل میان آنها اینگونه نتیجه گرفته مى شود که تمام زمین ها بعد از احیا نیز به صورت مطلق در ملکیت امام(ع) باقى مى ماند و کسى که در آنها تصرف مى کند، در صورتى که اجرت معینى از سوى امام(ع) براى زمین مشخص نشده باشد باید اجرة المثل آن را به امام پرداخت کند، البته به جز شیعیان.
مسئله سومى که مقاله به آن پرداخته این است که اگر شخصى زمینى را احیا کند و سپس آن را رها کرد تا دوباره تبدیل به موات شود در صورتى که از اصل زمین اعراض کرده باشد فرد دومى که زمین را احیا مى کند نسبت به زمین اولویت دارد ولى اگر فرد اول از اصل زمین اعراض نکرده و فقط نسبت به
کارکردن روى زمین اهمال کرده باشد خود او نسبت به زمین سزاوارتر است.