آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

مقوله اصلاحات و اصلاح طلبى مدتى است که در کشور ما تنور گرمى یافته و برخى با استفاده از آن نان خود را برگرفتند! و همچنان برمى گیرند!
روح سخن در باب اصلاحات همان است که مقام معظم رهبرى مدظله فرمودند: اصلاحات اسلامى آرى, اصلاحات آمریکائى هرگز.
اصلاح طلبى آمریکایى عبارت است از دین زدایى, ارزش زدایى, ولایت زدایى, اصلاح طلبى آمریکایى عبارت است از بیگانه مدارى, تلاش براى براندازى نظام اسلامى, و عبور از خطوط قرمز نظام اسلامى.
اصلاح طلبى اسلامى عبارت است از تلاش همه جانبه براى سامان دادن امور کشور در تمامى ابعاد فرهنگى, سیاسى, اقتصادى, ادارى و نظامى و...
اصلاح طلبى اسلامى عبارت است از ((ضابطه مدارى)) در برابر ((رابطه مدارى و رشوه مدارى)).
اصلاح طلبى اسلامى عبارت است از تلاش براى تإمین زندگى در حد کفاف ((تإمین نیاز)) براى تمامى کسانى که در سایه نظام اسلامى زندگى مى کنند.
اصلاح طلبى اسلامى عبارت است از تلاش گسترده در جهت رشد و ارتقإ دینى ومعنوى مردم ((الذین ان مکناهم فى الارض اقاموا الصلوه و آتوا الزکاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبه الامور)) آنان که وقتى در زمین اقتدارشان مى دهیم نماز را برپا مى دارند و زکوه مى پردازند و امر به معروف و نهى از منکر مى کنند و عاقبت امور از آن خداوند است.
پرواضح است که اصلاح طلبى آمریکایى دقیقا نقطه مقابل اصلاح طلبى اسلامى قرار دارد.
این تقسیم از اصلاح طلبى برگرفته از متن قرآن است.
در قرآن کریم منطق انبیإ چنین آمده است.
((ان ارید الا الاصلاح ما استطعت...))(1)
اراده اى جز اصلاح تا آنجا که بتوانم ندارم.
این همان اصلاح طلبى اسلامى به تعبیر مقام معظم رهبرى مدظله است از طرفى در قرآن آمده است که وقتى به منافقان گفته مى شود زمین را به فساد نکشید مى گویند: ((انما نحن مصلحون))(2) آنها فساد خویش را اصلاح مى نامند این همان است.
که اصلاح طلبى آمریکایى نامیده شد.
امام على(ع) در کلمات درربار خویش فراوان از اصلاح و اصلاح طلبى سخن گفته است.
حضرت در سخنى خود را اصلاح طلب مى نامند:
در نامه اى به معاویه مى نویسد:
((و ما اردت الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقى الا بالله علیه توکلت و الیه انیب))(3) من قصدى جز اصلاح در حد توانایى ندارم و موفقیت من تنها به لطف خداست و توفیقى را جز از خدا نمى خواهم. حضرت در سخنى دیگر از جمله اهداف خویش را در بدست گرفتن حکومت, ایجاد اصلاح در جامعه معرفى مى کند, ((اللهم انک تعلم انه لم یکن الذى کان منا منافسه فى سلطان و لا التماس شىء من فضول الحطام ولکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فى بلادک فیإمن المظلومون من عبادک و تقام المعطله من حدودک.))(4)
پروردگارا تو مى دانى آنچه ما انجام دادیم نه براى این بود که ملک و سلطنتى به دست آوریم و نه اینکه از متاع پست دنیا چیزى تهیه کنیم بلکه بخاطر این بود که نشانه هاى از بین رفته دینت را باز گردانیم و اصلاح را در شهرهایت ظاهر کنیم تا بندگان ستمدیده ات در امان قرار گیرند و مقررات تعطیل شده اسلامى اجرا گردد.
در این سخن امام على(ع) اصلاح طلبى را تفسیر کرده اند که اصلاح واقعى جامعه در سایه دو امر است 1ـ ایجاد امنیت در جامعه به گونه اى که مظلوم در امان بوده بتواند براحتى احقاق حق کند. حضرت فرمود:
((فانى سمعت رسول الله(ص) غیر مره قال لن تقدس امه لاتوخذ فیها حق الضعیف عن القوى غیر متعتع))(5) همانا چند بار از پیامبر شنیدم که پاکیزه (و سرافراز) نیست امتى که در آن حق ضعیف از قوى بدون لکنت زبان گرفته نشود.
2ـ اجراى احکام دینى. در این سخن مراد مولى از حدود معناى عام آن است نه تنها معناى خاص که در مقابل دیانت قرار دارد. مقصود اجراى تمام احکام دینى است اصلاح طلبى مولى على(ع) با دین مدارى, ارزش مدارى حضرت عجین است.
اصلاح طلبى مولى با ((عدالت مدارى)) عجین است اصلاح طلبى مولى با ((دشمن ستیزى)) عجین است.
اصلاح طلبى علوى تلاش در جهت حاکمیت ارزشها است حضرت در اولین خطبه حکومتى خویش سخن از انقلاب همه جانبه و حاکمیت ارزشها و ارزشى ها دارد:
((والذى بعثه بالحق لتبلبلن بلبله و لتغربلن غربله ولتساطن سوط القدر حتى یعود اسفلکم اعلاکم و اعلاکم اسفلکم و لیسبقن سابقون کانوا قصروا و لیقصرن سباقون کانوا سبقوا)).(6)
سوگند به خدایى که پیامبر را به حق مبعوث ساخت به سختى مورد آزمایش قرار گرفته غربال مى شوید و همانند محتویات دیگ هنگام جوشش زیرورو خواهید شد آنچنان که بالا به پایین و پایین بالا قرار خواهد گرفت آنان که به راحتى در اسلام سبقت داشتند و کنار رفته بودند بار دیگر سر کار خواهند آمد و کسانى که با حیله و تزویر خود را پیش انداخته بودند عقب زده خواهند شد. اصلاح طلبى علوى تلاش در جهت اقامه حق و از صحنه بیرون راندن باطل است نه تلاش در جهت حاکمیت خارج و باند خاص.
عبدالله بن عباس گوید در سیر حرکت مولى براى نبرد با پیمان شکنان در محلى بنام ذى قار محضرش مشرف شدم در حالى که حضرت مشغول وصله کردن کفش خود بود به من فرمود ((ما قیمه هذ النعل)) ارزش این کفش چقدر است گفتم ارزشى ندارد حضرت فرمود: ((والله لهى احب الى من امرتکم هذه الا ان اقیم حقا او ادفع باطلا))(7)
به خدا سوگند همین کفش بى ارزش برایم از حکومت بر شما محبوب تر است مگر اینکه با این حکومت حقى را به پا دارم و یا باطلى را دفع نمایم.
اصلاح طلبى علوى به کار بردن تمام توان در جهت اجراى عدالت همه جانبه است. در این راستاست که درخواست نزدیک ترین کسان خویش را در جهت امتیاز بیشتر از بیت المال رد مى کند. درخواست عقیل برادرش, ام هانى خواهر رضاعى اش, عبدالله بن جعفر دامادش و آنچنان بر این امر پا مى فشارد که ((قتل فى محراب عبادته لشده عدالته)) عدالتش مشهدش مى شود.
اصلاح طلبى علوى عبارت است از شایسته سالارى در سپردن مسئولیتها. منطق مولى على(ع) این است که : ((من احسن الکفایه استحق الولایه))(8) آن کس که درست از عهده اداره امور برآید شایستگى ولایت را دارد.
و بیشترین تإکید حضرت به کارگزاران خویش این است که در انتخاب همکاران تعهد و تخصص را مدنظر قرار دهید. اصلاح طلبى علوى مقابله با توطئه گرانى است که در پى براندازى نظام اسلامى اند و در این جهت تا آنجا پیش مى رود که سکوت و عدم مقابله با آنان را در حد کفر مى داند: ((و لقد ضربت انف هذا الامر و عینه و قلبت ظهره و بطنه فلم ارلى فیه الا القتال او الکفر بما جإ محمد صلى الله علیه)).(9)
من بارها این موضوع (نحوه رفتار با معاویه) را بررسى کرده ام و پشت و روى آن را مطالعه نموده ام دیدم راهى جز پیکار و یا کافر شدن نسبت به آنچه پیامبر اسلام آورده ندارم.
اصلاح طلبى علوى دادن آزادى معقول به همه مخالفان تا آنجا که درصدد براندازى نباشند.
حضرت به خوارج نهروان که بى ادبانه ترین رفتار را با آن جناب داشتند فرمود:
((لکم عندنا ثلاث خصال لانمنعکم مساجد الله ان تصلوا فیها و لا نمنعکم الفىء ما کانت ایدیکم مع ایدینا و لا نبدإکم بحرب حتى تبدإنا))(10)
شما نزد ما سه چیز دارید: 1ـ مانع نماز خواندن شما در مسجد نمى شویم. 2ـ حقتان را از فىء بیت المال قطع نمى کنیم مادامى که دستتان در دست ماست (یعنى دست به توطئه عملى علیه حکومت نزدید) 3ـ تا شما جنگ را آغاز نکردید ما نبرد نمى کنیم (ما آغازگر جنگ با شما نیستیم).(11)
در اصلاح طلبى علوى آزادى بیان همراه با برخورد قاطع با توطئه گران است.
در اصلاح طلبى علوى باید کارگزاران نظام اسلامى با فرهنگ خدمتگزارى انس داشته باشند, مسئولیت را امانت بدانند, استبدادگرا نباشند, با مردم مهربان و صمیمى بوده, منش مردمى داشته باشند, از برخورد تبعیض آمیز و دوگانه با مردم بپرهیزند و بکوشند بندگان صالح خدا را در رإس مسئولیتها بگمارند.(12)
و روح و جان اصلاح طلبى همان است که حضرت هدف اول حکومت خویش بیان کرد که ((لنرد المعالم من دینک)) بازگرداندن نشانه دین به حکومت. دین منزوى را به صحنه آوردن بالاترین جلوه اصلاح طلبى علوى است همان که اصلاح طلبى اسلامى نامیده شد. و در رإس اهداف استکبار در جهت مطرح کردن اصلاح طلبى آمریکایى کنار زدن دینى است که بحمدالله با به صحنه آمدن ملتى بزرگ را از یوغ استکبار رهانید و اینک بیش از بیست سال است همانند سر و قامت کشیده در برابر دنیاى توطئه ایستاده است. سران استکبار در پى منزوى کردن این دین اند! آنان با دین منزوى, دینى که محدود در مسجد, محراب و منبر, و مدرسه و... باشد کارى ندارند. آنان با دین زنده جان دار که در مقابل استکبار نستوه و مقاوم باشد, در ستیزند آنان با دینى که مى گوید ذلت در برابر بیگانه گان هرگز در ستیزند و متإسفانه برخى از ناآگاهان یا مغرضان داخلى هم ساز بیگانان را مى نوازند. آیا ((دین را افیون توده ها و حکومتها خواندن)) همنوایى با اصلاح طلبى آمریکایى نیست؟ آیا این توجیه که اگر نهاد دین و قدرت ادغام شد, دین افیون مى شود اهانت به حکومت امیرمومنان على(ع) نیست؟ در حکومت حضرت قدرت در دین ادغام شد. آیا این دین افیون مى شود؟
ممکن است بگویند که امام على(ع) معصوم بود ولى آیا همه کارگزاران حضرت هم معصوم بودند؟ بى تردید این نوع هجمه به دین از مصادیق بارز اصلاح طلبى آمریکایى است.

آیا این سخن که:
((دین رسمى و ایدئولوژى حکومتى در کشور ما به تدریج کفگیرش به ته دیگ خورده و نمى تواند پاسخگوى نیازهاى آدمى باشد و به تدریج معلوم مى شود که امر شریعت یک امر شخصى است و سیاست راهش را از دیانت جدا مى کند)).
دقیقا در راستاى اهداف کسانى که حکومت لائیک را در کشور دنبال مى کنند نیست؟ آیا اصلاح طلبى آمریکایى غیر این است؟
آیا این سخن که:
((دوران مدرن دوران حکومت و رهبرى عقل است و دین باید به زندگى خصوصى باز گردد. رهبرى ائمه و پیامبر هم به خاطر آن بود که هنوز مردم آن زمان, عقل را مرجع استناد خود قرار نداده بودند)).
چیزى جز دین ستیزى و حذف دین از صحنه حکومت است؟ براستى اگر سران استکبار مى خواستند در رابطه با دین سخن بگویند از این جسورانه تر سخن مى گفتند؟ بى تردید ((دین ستیزى)) در رإس اهداف استکبار است و این را در پوشش اصلاح طلبى پى گیرى مى کنند.
اصلاح طلبى که آمریکا و اذنابش در پى آنند. امام على(ع) اصلاح طلبى را مى پسندد که از دین شروع و به دین ختم شود ابتدا سخن از ((لنرد المعالم من دینک)) است و در پایان هم ((تقام المعطله من حدودک)).
البته در سایه تفسیر دین با تفسیر علوى سعادت دنیا و آخرت انسان تإمین است.
بحمدالله در کشور ما نه تنها کفگیر حکومت دینى به تک دیگ نخورده بلکه سرافرازتر از گذشته به سیر پرنشاط خود ادامه داده و مى رود انشإالله با همت وپشتکار مسئولان و مردم در نظام اسلامى اسوه و الگوى مشتاقان حکومت اسلام در جهان گردد.
اگر هیچ دلیلى بر موفقیت حکومت دینى در کشور ما نبود, مگر اینکه بعد از بیست سال در برابر دنیاى توطئه ها مثل سرو قامت کشیده همچنان ایستاده است , همین کافى بر موفقیت آن است اگر در این کشور حکومت دینى حاکم نبود بى تردید حاکمیت در برابر این همه توطئه کمر خم مى کرد.
دعواى اصلى اینان حکومت دینى نیست, بلکه اصل دین است آنان ((دین)) را نمى پسندند ((و لایزالون یقاتلونکم حتى یردوکم عن دینکم ان استطاعوا))(13) آنقدر با شما مى جنگند تا شما را از دینتان برگردانند اگر بتوانند.
که به یارى خداوند نخواهند توانست. دین نیاز بشر و گوهر سربلندى و عظمت انسان در تمامى ادوار است هرچه بشر به پیشرفت عقلانى خود ادامه دهد نیازش به دین بیشتر خواهد شد زیرا که این دین است که سیاست و قدرت در جهت رشد جامعه و خدمت به مردم هدایت مى کند و در غیر این صورت پیشرفت فنآورى به جاى آنکه در خدمت انسانها باشد بلاى جانشان مى شود.
بترس آنگه که دزدى با چراغ آید
چو دزدى با چراغ آید گزیده تر برد کالا
اصلاح طلبى علوى که همان اصلاح طلبى اسلامى است اساسى ترین محور آن ((دین مدارى)) است و بدون این اصل نام اصلاحات , همان اصلاح طلبى اموى و به تفسیر روز اصلاح طلبى آمریکایى است.
در اصلاح طلبى اموى دین منزوى است و هر آنچه جلوه ضد دینى دارد باز گرم مى یابد. امام على(ع) در نامه اى که به مردم مصر به هنگام نصب مالک اشتر مرقوم فرموده مى فرماید: ((و انى الى لقإ الله لمشتاق و حسن ثوابه لمنتظر ...)) من مشتاق ملاقات با پروردگارم و در انتظار پاداش حضرتش بوده امیدوارم.
یعنى در پى دنیا و جلوه هاى آن نیستم, براى من دنیا بى ارزش است ولکن حضرت راز تلاش در باب حکومت را چنین بیان مى کند که:
((ولکننى آسى إن یلى امر هذه الامه سفهاوها و فجارها فیتخذوا مال الله دولا و عباده خولا والصالحین حربا والفاسقین حزبا...;(14) از آن اندوهناکم که سرپرستى حکومت این امت به دست نابخردان و گنهکاران بیفتد پس بیت المال را به غارت برده (همانند اموال شخصى با آن رفتار کنند) و بندگان او را به بردگى گرفته و در نبرد با صالحان قرار گیرند و فاسقان را به عنوان دار و دسته خویش برگزینند حاکمیت نابخردان, استفاده ناشایست از بیت المال با مردم همانند برده برخورد کردن, با ارزشى ها برخورد کردن و میدان دادن به غیر ارزشى ها, از مصادیق بارز اصلاح طلبى اموى و آمریکایى است. تمام تلاش امام على(ع) این است که با اصلاح طلبى اسلامى جلوى این منحرفان را بگیرد و باید تمام تلاش رهروان راه مولى هم همین باشد چنین باد انشإالله.
پى نوشت ها:
1 . سوره هود , آیه 88.
2 . سوره بقره, آیه11.
3 . نهج البلاغه, نامه 26.
4. همان, خطبه131.
5. همان, نامه53.
6. همان, خطبه16.
7. همان, خطبه33.
8. شرح غرر و درر ج5, ص349.
9. نهج البلاغه, خطبه43.
10. مستدرک الوسائل ج2, ص254.
11. در این زمینه رجوع کنید به سیره سیاسى امام على(ع) به قلم نویسنده از ص 149 تا ص158.
12. سیره سیاسى امام على(ع) از ص117 تا ص125.
13. سوره بقره آیه217.
14. نهج البلاغه, نامه 62.

تبلیغات