فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۲٬۰۱۴ مورد.
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
170 - 200
حوزه های تخصصی:
افزایش کمیت فرزندان در جامعه اسلامی مؤکداً مورد تشویق متون اسلامی است. اکنون، پرسش آن است که آیا قرآن و روایات به ارتقای سطح کیفیت فرزندان نیز توجه داشته اند. بدیهی است که این مسئله بر اندازه خانواده و جمعیت مسلمانان تأثیرگذار خواهد بود. با نیم نگاهی به متون، معلوم می شود که کیفیت فرزندان نیز قطعاً مدنظر بوده است؛ اما اینکه تا چه حد باید در پی ارتقای کیفیت بود و با کدام شاخص های کیفیت می توان آن را رصد کرد، نیازمند بررسی های بیشتر است. هدف از انجام این پژوهش، پاسخگویی به این پرسش است که در نگرش اسلام به فرزند و جمعیت، تعداد فرزندان اصل است یا کیفیت آنان. روش ما در گردآوری داده ها، کتابخانه ای و در حل مسئله، توصیفی تحلیلی تفسیری است. مهم ترین نتایج عبارت اند از: 1. افزودن بر کمیت فرزندان، نخستین اصل جمعیتی است؛ 2. به موازات این اصل، ارتقای «کیفیت»، اصل جمعیتیِ دیگری است که با فرزند آوری مرتبط است و این دو اصل باید به موازات یکدیگر پیش روند؛ 3. مهم ترین شاخص های اثباتی برای کیفیت فرزند از دیدگاه قرآن و روایات، بدین شرح اند: ایمان، اخلاص در بندگی، محبت اهل بیت علیهم السلام، پرهیزکاری، نیکوکاری به والدین و پیشواییِ پرهیزکاران.
طراحی الگوی مطلوب دعوت بر اساس غرر آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
104 - 135
حوزه های تخصصی:
با توجه به تحولات فن آورانه رخ داده در جهان، جایگاه «دعوت» نسبت به «امربه معروف» ارتقا یافته است؛ زیرا امربه معروف در جامعه ای قابل تحقق است که مردم بر پیمان های مشترک ملتزم باشند، درحالی که در جوامع امروزی، به دلیل «ازجاکندگی»، فضای اجتماعی برخی از افراد دگرگون شده و تعلق خاطر آن ها به مکان زندگی کمتر شده است. ازاین روی، تراکنش میان چنین افرادی جنبه دعوت به خود می گیرد. باوجود نیاز مبرم به ارائه الگوی مطلوب دعوت، کمتر در این زمینه نظریه پردازی صورت گرفته است. نگارنده در راستای نظریه پردازی اسلامی، با الهام از رویکرد تفسیر موضوعی، قرآن کریم را استنطاق نموده و بر اساس تحلیل «غرر آیات» به الگوی مطلوب کنش دعوتی دست یافته است. نتایج پژوهش نشان می دهد در الگوی مطلوب قرآن بنیان، تراکنش آرمانی و تمدن ساز، زمانی تحقق می یابد که انسان ها در جایگاه پیام فرست، «شاهد»؛ یعنی باورمند و عامل به محتوای پیام باشند. در جایگاه مخاطب «مستمع» بوده و بدون محدودیت، ضمن گوش فرادادن به همه صداها گزینشگ. ر باشند و بهترین را انتخاب نمایند. درنهایت، باید دعوت به لحاظ محتوای پیام ازجمله پیام های عاطفی و هنری در چهارچوب اصل «حکمت» قرار گرفته، استدلال پذیر و معطوف به عقل بشری باشد؛ بنابراین با سه کلیدواژه «حکمت»، «شاهد» و «استماع» با محوریت مفهوم «الله» الگوی تراکنش دعوتی طراحی می شود
بررسی روایت گری نوح در قرآن کریم و کتاب مقدس
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
130 - 159
حوزه های تخصصی:
روایت نوح× در کتاب مقدس و قرآن کریم از جهت موضوع مشترک است؛ اما شیوه روایت گری این متون درباره نوح× به دلیل تفاوت ها در درون مایه و هسته مرکزی، زمینه تفاوت روایت ها در بیان ویژگی های نوح× را فراهم کرد. متون دینی یادگشته با توجه به رهیافت های متفاوت در گستره خداشناسی، هستی شناسی و انسان شناسی به روایت گری از داستان نوح پرداخته اند و همین جهت منشأ اختلاف کتاب مقدس و قرآن کریم در روایت گری داستان نوح می باشد. در روایت قرآن کریم با محوریت توحید به عنوان هسته مرکزی متن، روایت نوح از جهت ساختاری و محتوایی با روایت کتاب مقدس متفاوت است. در این ساختار، قوام بخش روایت نوح× در گستره فردی، پیراستگی و بی آلایشی از گناهان دینی و برگزیدگی از جانب خدا شناخته شد که این هویت در حوزه اجتماعی نقش تبشیر و انذار قوم بازنمون یافت. پژوهش حاضر با شیوه توصیفی و تحلیلی و با استفاده از اسناد کتابخانه ای در بازنمایی ویژگی های فردی و اجتماعی و منش زیسته نوح× در روایت گری کتاب مقدس و قرن کریم است. تأثیرپذیری مستقیم روایت ها از درونمایه متون خود و واگرایی هرکدام از روایت ها در بازشناسی هویتی نوح× از یافته های پژوهش است.
مبانی و ویژگی های جامعه ولایی در قرآن با تاکید بر آرای تفسیری آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
101 - 134
حوزه های تخصصی:
در نگرش تفسیری آیه الله خامنه ای، اعتقاد به توحید از مهمترین مبانی شکل گیری جامعه ولایی است، از جمله مراتب توحید، توحید در ربوبیت الهی است، ربوبیت الهی شوون مختلفی دارد که از جمله شوون و مراتب آن، توحید در تشریع، حاکمیت و اطاعت است که اِعمال آن با تشکیل جامعه ولایی با محوریت امام، امکان پذیر است. پژوهش حاضر، با استفاده از روش شناسی توصیفی - تحلیلی و سازماندهی علمی، با هدف تحلیل جامعه ولایی، به بررسی و تحلیل سؤال اصلی موضوع این پژوهش: «با تکیه بر آرای تفسیری آیه الله خامنه ای، مبانی و ویژگی های جامعه ولایی چگونه در قرآن مطرح شده است؟» می پردازد. مهمترین دستاورد موضوع این پژوهش این است، در مبنای توحیدی، تنها خداست که حق تصرف کامل در افعال انسان و تشریع را داراست و این حق را از طریق تشکیل جامعه ولایی با محوریت امام، عملی می سازد. یعنی خداوند، در راستای توحید در ربوبیتش با دادن اذن ایجاد حکومت دینی به پیامبران و امامان معصوم و فقهای واجد شرایط، به عنوان امامان جامعه، حق انحصاری خود در حاکمیت و ولایت را، اِعمال می کند. امامانی که با اذن الهی محور شکل گیری جامعه ولایی اند که دارای سه ویژگی مهم، حفظ وابستگی های داخلی و نفی وابستگی های خارجی و وجود امام، ست.
چالش ها و موانع فردی و اجتماعی مؤثر در عدم پیشبرد جهاد علمی بر اساس آموزه های قرآنی و احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
136 - 169
حوزه های تخصصی:
جهاد علمی جهت دادن به علم و علم آموزی در راستای کسب رضایت و تعالی ارزش های الهی و تلاش مضاعف همراه باتحمل دشواری برای کشف مجهولات و حقایق علمی است یکی از راه های پیشبرد اهداف جهاد علمی، آسیب شناسی و آفت زدایی، چالش ها و موانع مؤثر در عدم پیشبرد آن است که در آموزه های دینی به طرح و تبیین آن ها پرداخته شده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از آیات و روایات، به تحلیل و بررسی این چالش ها و موانع فردی و اجتماعی پرداخته است. چالش های فردی را می توان تعصّب بی جا در عدم پذیرش آراء و نظریات علمی و معقول، پیش داوری بدون تعمّق، غرور علمی، فردگرایی، اتلاف وقت یا سرگرم شدن و تلاش در امور بیهوده، تأخیر در انجام کار، یأس و نامیدی از شکست دانست. چالش های اجتماعی را نیز می توان پس ران های اجتماعی در بستر جهاد علمی و ازخودبیگانگی دانست. شناخت این چالش ها و مانع زدایی از آن ها می تواند گامی مؤثر در جهت پیشرفت و اقتدار و تعالی جوامع اسلامی در رسیدن به خودکفایی علمی باشد.
اصول طنز اجتماعی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
28 - 57
حوزه های تخصصی:
نقد به وسیله طنز، از مهم ترین شیوه های انتقال پیام به مخاطب است و به آن دلیل که این امر با نشاط و خندیدن همراه است، می تواند عمیق ترین مرادهای مخاطب را در عبارت هایی آسان انتقال دهد و به سهولت، احساسات و عواطف مخاطب را به گونه ای تحت تأثیر قرار دهد که در کلام عادی، امکان آن وجود ندارد. دستیابی به اصول قرآنی طنز اجتماعی مبتنی بر نظام جامع آموزه های قرآن کریم به عنوان کامل ترین کتاب آسمانی مصون از تحریف، هدف اصلی این نوشتار است. اکنون این سؤال مطرح است که قرآن کریم در راستای معرفی طنز اجتماعی مقبول و صحیح، کدام اصول را معرفی می کند؟ این پژوهش از نوع بنیادی و روش پژوهش در دستیابی به اصول یادشده، از تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی و توصیف و تحلیل بهره می برد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که مبتنی بر آموزه های قرآنی، جهت گیری اصول قرآنی طنز اجتماعی، تک بُعدی و یک جانبه نگری نیست بلکه با رویکردی معناگرا و جامع، در ساحت دوگانه زیست مادی و معنوی و در بستر سیر عبودیت الهی به سمت غایت رشد آن (قرب الهی) مبتنی بر فطرت و سرشت لایتغیر انسانی، سامان می یابد که درنتیجه آن، اصولی همچون «اصلاح گری فرد و اجتماع، عقلانیت محوری، دو ساحتی محوری در محتوا، حفظ کرامت انسانی و واقع گرایی» از آیات قرآن استنباط گردیده است.
قرآن و آموزه «استعاذه»؛ چالشی پیش روی نظریه «تکثر معنا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
197 - 230
حوزه های تخصصی:
قرآن به عنوان متن و کلام الهی، دارای اعجاز تأثیری و از جهت «لفظ» و «معنا»، امری وحیانی است. از طرفی خدا به پیامبر (ص) هنگام قرائت قرآن، امر(ندبی) به «استعاذه» نموده است. از دیگر سو، «تکثر معنا» به عنوان یک نظریه معنایی در خصوص متون دینی و به طور خاص قرآن مطرح است. نوشتار حاضر به شیوه ای تحلیلی، بر اساس جدول تحلیل محتوا و ابزار کتابخانه ای، نظریه ی «تکثر معنا» را بر پایه اثر وجودی و کارکردی آموزه «استعاذه» پیش از قرائت قرآن مورد نقد قرار داده است. قرآن، در موارد مختلفی، امر به «استعاذه» نموده است. طبق بررسی های انجام شده، بالاترین فراوانی از جهت «مستعاذه منه»، به «شیطان» تعلق دارد. «صیانت و نفی سلطه شیطان»، «پیشگیری از لغزش در تلاوت و اشتباه در تفسیر» و همچنین «درمان روانی و معرفتی» از آثار وجودی و کارکردی عمده «استعاذه» است. توجه صرف به ظواهر لفظ، عبارت و جمله های متن، سهیم بودن تصورات ذهنی و عدم نیاز به کشف و اهمیت «مراد مؤلف» در فهم متن از جمله مفاد نظریه های معنایی است که موجب «تکثر معنا» در فهم متون می شود. با نظری به دلائلی چون؛ یک: «وحیانی بودن "لفظ" و "معنا" در قرآن»، دو: «تأکید به "استعاذه" پیش از قرائت قرآن» و سه: «کارکردهای سه گانه استعاذه قرائت»، «تکثر معنا» در قرآن با چالش مواجه می شود. بنابراین باید به آموزه «استعاذه» به عنوان راهبرد عملی قرآنی و دژ محکم در راستای «فهم صحیح قرآن» و پیشگیری از «تکثر معنا» بهره برد.
ارزیابی فرضیه شناختِ بدنمند در شکل گیری مفهوم «مالکیت» در زبان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناختِ بدنمند یکی از چارچوب های نظری در علوم شناختی است که بر اساس آن، شناخت امری جسمانی شده است که از طریق تعامل بین بدن، محیط و ذهن شکل می گیرد. این مقوله با بسیاری از مفاهیم انتزاعی قرآن که «مالکیت» یکی از مهم ترین آن ها است در ارتباط است. در پژوهش حاضر کوشش شده است با شیوه توصیفی– تحلیلی و با رویکرد معناشناسی شناختی، تأثیر شناخت بدنمند در شکل گیری مفهوم انتزاعی «مالکیت» در زبان قرآن مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد. داده های بررسی شده در این پژوهش عناصر واژگانی مرتبط با اعضای بدن و افعال مرتبط با این اعضا است که برای اشاره به مالکیت استفاده می شدند. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که شناخت و درک مفهوم مالکیت و انواع آن در زبان قرآن به تجربه جسمانی و فعالیت های بدنی انسان وابسته است و دانشِ تجربی انسان از اعضای بدنش، مانند دست، پا، سر، دهان و کنش های مرتبط با آن، مانند: گرفتن، ساختن، کسب کردن، به چنگ انداختن، ایستادن و خوردن، مبنای نگاشت استعاری برای شناخت مفهوم انتزاعی مالکیت بر مبنای استعاره مفهومی " رابطه انتزاعی به مثابه رابطه عینی» در زبان قرآن می باشد که می تواند به درک بهتری از این مفهوم در قرآن و ارتقای دانش ما در این زمینه کمک کند.
کارکرد توحید اجتماعی در عاملیت و ساختار اجتماعی با تأکید بر آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
142 - 173
حوزه های تخصصی:
توحید اجتماعی که حاصل فهم اجتماعی و عمل زا از اصل اعتقادی توحید است، در دیدگاه آیت الله خامنه ای به مثابه نظریه اجتماعی و ساختاری کلی برای زندگی است و فرضیه کارکرد توحید اجتماعی را در مبادی نظری جامعه توحیدی ازجمله عاملیت و ساختار اجتماعی مطرح می کند؛ ازاین رو هدف این مقاله بررسی کارکرد و ثمرات فهم اجتماعی از توحید در دوگانه عاملیت و ساختار اجتماعی با محوریت آیات قرآن است. این تحقیق که با روش توصیفی تحلیلی و براساس داده های کتابخانه ای و منطق فهم آیات و استدلال عقلی صورت گرفته، نشان داد هم عاملیت و هم ساختار از توحید اجتماعی متأثر می شوند. محوریت اطاعت از خدا در مناسبات اجتماعی و حق محوری و نفی هواپرستی در حرکت اجتماعی، برونداد کارکرد توحید اجتماعی در عاملیت هاست و نفی تعدد ولایت ها و ساختارهای شرک آمیز، هم سرنوشتی اجتماعی امت اسلام، کنترل اجتماعی از طریق فریضه امربه معروف و نهی ازمنکر، تحول در اعتبارات بعدالاجتماع و تأسیس نهادهای اعتباری و جهت دهی توحیدی به نهادها و سازمان های اجتماعی، برونداد کارکرد توحید اجتماعی در ساختار است. سنت های الهی نیز به عنوان قوانین اجتماعی تخلف ناپذیر که ناشی از عملکردهای اجتماعی و جمعی انسان هاست، به عنوان عاملیت فوق انسانی در تحولات کلان و سرنوشت جوامع دخیل اند.
پژوهشی در تمثل و تجسم فرشتگان از نگاه قرآن و روایات
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
36 - 68
حوزه های تخصصی:
از موضوعاتی که در رابطه با فرشتگان مطرح است، تمثل و تجسم آنهاست؛ یعنی ظاهرشدن آنها به شکل انسان نزد برخی پیامبران و دیگر افراد و جسم آدمی یافتن. این موضوع از موضوعات کلامی، تاریخی و حدیثی می باشد. ازآنجاکه فرشتگان از مجردات هستند، تمثل و تجسم آنها را نمی توان با حس، تجربه و عقل نفی یا اثبات کرد و فقط باید از راه وحی و نقل، اثبات یا نفی کرد. در قرآن از فرشته یا فرشتگانی یادشده که نزد حضرت مریم و حضرت ابراهیم× و لوط× ظاهر شدند که از این ظاهرشدن نزد حضرت مریم به تمثل یاد شده است. اما اینکه حقیقت تمثل چست، جز اندکی به آن نپرداخته اند. گویا نخستین بار فخررازی آن را مطرح کرده و چند احتمال آورده و اشکالاتی نموده و علامه طباطبابی& آن موارد و اشکالات را پاسخ داده است. در منابع اهل سنت از تمثل جبرئیل و حضور نزد رسول خدا| به شکل دحیه کلبی یا جوان خوش سیما به وفور یاد شده وگویند برخی اصحاب نیز جبرئیل را به صورت دحیه کلبی دیده اند. این موضوع شهرت گسترده یافته و از مسلمات به شمار آمده است. برخی نویسندگان شیعه نیز آن را آورده اند. در این مقاله موضوع با روش تحلیلی - انتقادی بررسی شده و مشخص گردید که روایات و مستندات اثبات تمثل از منظر سند ضعیف است و به نظر می رسد که از روایات اسرائیلی باشد و از منظر عقل نیز در این موضوع تردید وجود دارد و دلیلی بر تمثل جبرئیل به صورت دحیه کلبی، آن چنان که شهرت گسترده یافته، وجود ندارد.
The Goals and Components of Educational Reproach with an Emphasis on the Views of Allamah Ṭabāṭabāʼī in the Tafsir of al-Mīzān(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
139 - 172
حوزه های تخصصی:
In the Holy Quran, God addresses sinners in various ways and speaks to them through clarification of sins, admonition, prohibition, warning, and so on. It seems that sometimes God has reproached sinners: "O you who have believed, why you say what you do not do?" (Quran, 61:2) and "Why do you not spend in the way of Allah while to Allah belongs the heritage of the heavens and the earth?" (Quran, 57:10). Reproach is a communicative behavior, a speech-action, and a type of purposeful and active performance; when it is done correctly, can have positive individual and social effects. However, when it is unethical and irrational, it will leave destructive effects. Despite its importance, reproach has been neglected in research works and has not been addressed as an educational method in educational books. Some individuals have even focused on the negative aspects of reproach. Therefore, reproach as an educational method is almost unknown. The present study aims to extract the cognitive, emotional, and behavioral components of reproach and its goals in the Holy Quran based on the interpretation of al-Mīzān. Literature Review Some researchers have examined the reproachs of Imam Ali (AS) in Nahj al-Balagha. For example, Hashemizadeh and Fahimi Tabar (1393) have studied reproach in Nahj al-Balagha only regarding the people of Kufa. Kiani and Zare (1394) have focused on reproach in Nahj al-Balagha solely from a literary style perspective. Hassani Satehi (1395) has examined reproach only in the hadith of Imam Ali (AS) and found that it has been done in two forms: verbal and behavioral. Naseri Esfandagheh et al. (1401) have analyzed the meanings and examples of reproach in letters 17, 39, and 41 of Nahj al-Balagha. The mentioned researchers have not examined reproach in the Holy Quran nor analyzed its components. Tussoulis and Abdulhaidar (2012) have studied the Sufi (malamatiyya) method of reproach. Researchers who have focused on examining reproach in the Holy Quran have not specifically examined the components and objectives of reproach, especially from an educational perspective. For example, Sharifi Isfahani (1381) examined the apparent contradiction in God's reproachful addresses to Prophet Muhammad (PBUH) in relation to his impeccability and demonstrated that there is no contradiction between the two. Barati (1389) analyzed God's reproachful addresses to Prophet Muhammad (PBUH) and found that the existence of such reproachful verses is itself strong evidence that the Quran is the word of God. Karbalaei Pazooki and Taheri (1394) investigated the apparent contradiction between verses praising and condemning humans in the Quran and concluded that instances where God reproaches humans are related to situations where they have misused their instincts and talents. On the other hand, both positive and negative instincts and qualities of humans are necessary for their growth, and there is no contradiction between verses praising and reproaching humans. Bint Alameen et al. (2018) discussed reproach based on the Quran; however, this study pertains to reproach from humans towards other humans. The present study aims to examine the reproach of wrongdoers by God, provide a more detailed analysis of reproach, and analyze its components. Methodology The research method employed was descriptive-analytical of Tafsir al-Mīzān. To identify and collect relevant verses, keywords such as "Malāmah," "ʻItāb," "Dhamm," "Shimātah," "Tawbīkh," and "Tathrīb" were searched in the Quran and its interpretations. Additionally, other verses that seemed to contain reproachful content based on the Tafsir al-Mīzān were identified. A total of 81 verses were extracted and organized into 44 analytical units. The data was then coded, categorized, and organized, and the cognitive, emotional, and behavioral components of reproach, as well as the objectives of God (through reproach), were obtained through analytical study of the Quran based on the Tafsir al-Mīzān. Results According to al-Mīzān, in the Holy Quran, when reproaching a wrongdoer, God creates cognitions and emotions in the wrongdoer through words and actions, leading to their remorse for the mistake and encouraging them to repent and reform themselves. Therefore, we find cognitive, emotional, and behavioral components in reproach. Based on the findings, the cognitive component of reproach includes recognition of: humans, divine attributes, divine blessings, divine traditions, the Quran, the Holy Prophet (PBUH), virtues and vices, and strategies for reforming wrongdoers. Additionally, the emotional components of reproach include: shame towards God, shame towards oneself, feeling of sin, feeling of disgrace, and feeling of remorse. How exactly does God reproach sinners? Based on the findings, the behavioral components of educational reproach in the Holy Quran are as follows: questioning, gratitude, labeling, belittling, presenting arguments, inciting and drawing attention to speech, expressing disgust and aversion, giving examples, making comparisons, emphatic and decisive repetition, and explanation. Furthermore, the objectives of reproach (including: reforming thinking patterns, strengthening faith in God, attention to the resurrection, strengthening faith in the Prophet Muhammad (PBUH), respect and obedience to him, understanding the ugliness of one's mistakes, feeling regret and deciding to repent, performing obligations and avoiding prohibitions and mistakes) and the ultimate goal (guidance and true happiness of human beings) were obtained. Conclusion Based on the findings, the reproach in the Holy Quran carried out by God is a speech-action in which God creates or reminds a set of cognitions in the wrongdoer and incites feelings in them that lead to remorse for the wrongdoing and ultimately urge them to reform. In order to guide wrongdoers back on the right path, God deals with them both very seriously and very compassionately. He reminds them of how despite their faults and wrongdoings, they have been and is still under the mercy and grace of God. This intelligent behavior causes the sinner to feel regretful for what they have done, but not to lose hope entirely. On the other hand, the findings show that God's educational reproach is not only emotional but also has a cognitive aspect. During reproach, God creates deep cognitions in the wrongdoer and tries to correct their cognitive errors. He does not want to simply make them feel guilty, but rather wants them to fully understand the situation and consciously decide to abandon the wrongdoing.
بررسی مبحث تحریف قرآن از دیدگاه پطروشفسکی در کتاب اسلام در ایران
حوزه های تخصصی:
ایلیا پاولویچ پطروشفسکی، مستشرق و مورخ روسی، با نگاهی جدید، به مباحث تحریف درباره قرآن کریم پرداخته است. پطروشفسکی، با استناد بسیار به مستشرقان مشهور، همچون: نولدکه، هرشفیلد، گلدزیهر و... که درباره تحریف قرآن سخن رانده اند، مطالبی را عنوان کرده است که نشان از اعتقاد او به وقوع پدیده تحریف در قرآن دارد. پژوهش حاضر با بررسی کتاب اسلام در ایران و با توجه بیشتر به فصل سوم آن با عنوان «قرآن» به شیوه توصیفی - تحلیلی به نقل آرایی می پردازد که نزدیک به نظریه امکان وقوع تحریف در قرآن از نگاه پطروشفسکی است و سپس با نقد و تحلیل این موارد، درصدد اثبات عدم تحریف قرآن کریم است. ازجمله دیدگاه های این مستشرق روسی که در پژوهش حاضر بررسی و نقد شده اند عبارت اند از: ماهیت قرآن از نگاه پطروشفسکی، جمع قرآن، ناسخ و منسوخ در قرآن، حروف مقطّعه در قرآن و حذف نام علی× از آیات قرآن. نتایج بررسی نشان می دهد که نظرات این مستشرق، همچون بیشتر پژوهش های مستشرقین، به علت عدم آشنایی با زبان عربی، عدم دسترسی به منابع اصیل و صحیح، دارای ضعف هایی ساختاری و محتوایی درباره ماهیت و مفاهیم قرآن کریم است که یکی از نمودهای آن، اعتقاد به بروز تحریف در متن قرآن است. این موضوع در پژوهش پیش رو مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
The Anthropological Fundamentals of Self-Awareness and its Educational Functions according to the Holy Quran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Self-awareness is one of the key issues in life that every individual must possess for progress and advancement in their lives. It is highlighted in the Quran with terms such as insight and self-forgetfulness, and it is based on theological, ontological, and anthropological foundations. Each of these foundations has educational effects. The present study discusses the anthropological foundations of self-awareness in dimensions such as insight, orientation, and values, and aims to address the following questions: What are the cognitive foundations of self-awareness in the Quran, and what are their educational functions? What are the orientation foundations of self-awareness in the Quran, and what are their educational functions? What are the values foundations of self-awareness in the Quran, and what are their educational functions? Background Regarding the significant importance of this research, numerous activities have been carried out in the field of psychology with a religious approach, such as the book "Comparative Self-Awareness from the Perspective of Islam and Psychology" by Fatemeh Esfandiari, the book "Self-Awareness" by Samad Shah Mohammadi, the book "Self-Awareness and Self-Management" by Masoud Noorali Zadeh, the book "From Self-Awareness to Self-Knowledge" by Shahrbano Ghahhari, and articles like "The Relationship between Self-Awareness and God-Awareness" by Noorali Zadeh Miyaneji, Bashiri, and Jan Bozorgi in the Psychology and Religion Journal, no.19, article on the effectiveness of teaching self-awareness from the perspective of Islamic teachings on reducing students' psychological pressure by Amir Hossein Mousavi in the Psychology Studies Journal, no. 30, article on self-awareness and its educational functions in improving human social relationships in the Quran and Hadith by Fatemeh Saifali'i in issue 2 of volume 2 of the Journal of Educational Teachings in the Quran and Hadith, and others. However, no work has yet delved into the Quranic foundations that provide a fundamental and root-based look at this issue and its educational effects. It seems that this article may be the first work to address this topic. Methodology In this research, a descriptive-analytical method has been used to evaluate and analyze the main concepts including various dimensions of cognitive human foundations, self-awareness, and their educational effects in detail. This analytical method allows us to delve into a better understanding of the cognitive human foundations in dimensions such as attitude, orientation, values, self-awareness, and their educational effects from the perspective of the Holy Quran. General Research Findings Cognitive human foundations of self-awareness in the Quran are divided into attitude, orientation, and values foundations. The dual existence of human from body and soul, human's free will, and purposefulness are among the most important attitude foundations that significantly impact the fulfilling self-awareness and have educational effects such as attention to physical and spiritual dimensions, assisting human in the path of perfection, and enhancing human resilience, patience, and self-esteem. Purposefulness is directly related to self-awareness because without self-awareness, achieving one's goals and ultimate purpose is not possible, and without consideration of the hearafter, reaching the final goal is not achievable. Human nature and pure temperament, awareness of capacities, abilities, and shortcomings are among the most vital orientation cognitive human foundations that have a significant impact on the realization of self-awareness and have educational functions such as awareness of capacities, talents, and shortcomings as the starting point of self-awareness, recognizing capacities and shortcomings leading to strengthening confidence, increasing self-belief, and self-awareness. Human dignity, caliphate, and vicegerency of God are among the crucial values-based cognitive human foundations, each of which has a direct relationship with self-awareness and results in feelings of worthiness, self-esteem, and social status in society. Final Conclusion Cognitive human foundations of self-awareness in the Quran are divided into attitude, orientation, and values foundations, each of which has educational effects.
الگوی قرآنی سنت های الهی در تدبیر جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
114 - 141
حوزه های تخصصی:
سنت های الهی مجموعه قوانینی است که نظام بخش سلسله ای از رخدادهای جامعه و تاریخ انسانی بوده که شناخت آن ها ما را با علل پدیداری رخدادها و آثار و پیامدهای آن تحت قوانین مستمر آشنا می کند. در مقاله حاضر اجتماعی بودن سنت ها به حیثیات مختلفی ازجمله موضوع، کنشگران، اهداف و پیامدهایش موردبررسی قرارگرفته که در هر مرحله تاریخی شکل بروز ویژه و منطق واحدی داشته و در اشکال مختلف و صفات مشخصی در قرآن بیان شده است. نتایج حاصل از این جستار حاکی از آن است که علم به سنت های خلل ناپذیر الهی که نشانگر حسن تدبیر و قدرت او در آفرینش است، انسان را به احوال سرنوشت خود و تشابه سرنوشتش در تاریخ و اجتماع آگاه می کند تا با شناخت رخدادهای غیرمنتظره و آمادگی برای تقابل با آن، برنامه ریزی دقیقی برای مواجهه با آنچه سعادت و تکامل او را به مخاطره می اندازد و نهایتاً چاره اندیشی برای بهبود وضع موجودش داشته باشد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی صورت بندی سنت ها و مباحث نظری آن را از منظر آیات و شواهد قرآنی موردبررسی قرار داده و البته چون تحقیق نص بنیاد است به لحاظ ماهیت، کوشیده از روش عقلی نقلی که در زمره روش اجتهادی است بهره ببرد..
تحلیل و ارزیابی اقوال مفسّران درباره حرف (واو) مندرج در فراز «وَ لِیَکُونَ من الموقنین» (آیه 75 انعام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲شماره ۵۵
123 - 150
حوزه های تخصصی:
ترکیب (واو+ لام تعلیل+ فعل مضارع) از ترکیب های پرکاربرد در آیات قرآن کریم است. یکی از نمونه های قرآنی که ترکیب مذکور در آن استعمال شده، آیه 75 سوره انعام است که مفسران چهار دیدگاه عاطفه، استینافیه، اعتراضیه و زائده را درباره ماهیت واو، در ترکیب این آیه بیان کرده اند. اختلاف دیدگاه ها صرفا در جایی متصور است که فعلی متصل به ما قبل واو نباشد؛ زیرا در صورت وجود فعل، بر عاطفه بودن واو اجماع وجود دارد. این پژوهش به منظور نقد ادبی دیدگاه های عاطفه، استینافیه، اعتراضیه در باره واو آیه 75 سوره انعام سامان یافته و باور دارد ریشه تعدد دیدگاه ها، کم توجهی یا بی توجهی به قواعد مسلم نحوی- بلاغی مؤثر در تفسیر آیات مانند مرجوح بودن تقدیر و مطابقت کلام با مقتضای حال مخاطب است. هدف از نگارش این تحقیق، تبیین دقیق مراد استعمالی خداوند براساس اصول محاوره عقلایی، بیان ترکیب صحیح نحوی بر اساس این اصول و رسیدن به تفسیری صحیح ازآیه است. این مقاله از روش تحلیلی – توصیفی بهره می برد. حاصل پژوهش اینکه، الف: هر سه دیدگاه به قاعده مطابقت کلام با مقتضای حال مخاطب و قاعده مرجوح بودن تقدیر توجهی ندارند. ب: شرط جمله مستانفه انقطاع لفظی یا معنایی از جمله ماقبل است درحالی که این شرط در دیدگاه استینافیه ملحوظ نیست. ج: جمله معترضه میان دو شیء متلازمی واقع می شود که شأن آنها عدم انفصال توسط اجنبی است که مورد توجه دیدگاه اعتراضیه نیست. د: دیدگاه مختار در میان اقوال چهارگانه، دیدگاه زائده بودن است چرا که خالی از ایرادات مذکور است.
واکاوی مبانی نقلی اعتقاد به تأثیر آیه «وَ اِن یَکاد» برای دفع چشم زخم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲شماره ۵۵
181 - 213
حوزه های تخصصی:
آخرین آیات سوره قلم از مشهورترین آیات بین مردم است که به آیه «وان یکاد» مشهور است. شهرت و رواج این آیه در بین مردم بیشتر از آن جهت است که به عنوان حرزی در برابر چشم زخم شناخته شده است. در این نوشتار به ریشه یابی این باور پرداخته شده است. در منابع اهل سنت روایتی به نقل از کلبی گزارش شده که نشان می دهد در پی تلاش مشرکان برای آسیب رساندن به پیامبر از طریق چشم زخم این آیه نازل شد. این شان نزول باعث شده بیشتر مفسران نیز این آیه را مرتبط با چشم زخم بدانند در حالی که این روایت معتبر نیست و روایات صحیحی در منابع شیعی نزول این آیات را مرتبط با موضوع امامت دانسته اند. برخی از مفسران منظور از آیه را نگاه از روی خشم و دشمنی دانسته و ارتباط آیه با مسأله چشم زخم را انکار کرده اند. از سویی هیچ روایت و دلیل معتبری که نشان دهد این آیه برای دفع چشم زخم مؤثر است یافت نشد، تنها مستند این باور قول حسن بصری است که به پیامبر(ص) منتسب نشده و احتمالا برداشت او از آیه بوده است و در برخی منابع متاخر شیعه به اشتباه به امام حسن(ع) منتسب شده است.
Ways to Achieve “Mutual Consent” in Social Interactions According to Qur’anic Teachings(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The level of satisfaction of individuals with life is one of the important criteria in the ideal lifestyle, and "mutual satisfaction" is one of the crucial manifestations of "satisfaction with life." Speaking of "satisfaction" in bilateral relationships implies the presence of both "Rāḍī" (well- pleased) and "Marḍīyy" (pleasing) aspects for both sides of these relationships. Considering the presence or absence of these two qualities in interpersonal relationships, three conceivable assumptions are possible: 1) Both parties are "Rāḍī" with each other, hence each party is also "Marḍīyy" with the other; 2) Only one of the parties is pleased with the other, therefore one is "Rāḍī" and the other is "Marḍīyy"; 3) Both parties are not "Rāḍī" with each other, hence neither is "Marḍīyy" with the other. The best case is the first assumption, and the worst case is the third assumption. When we find ourselves in the third situation, we must strive to at least transform it into the second assumption and then elevate the second assumption to the first assumption. But how is this transformation possible? The present study suggests that in one's interactions with others, instead of expecting to find oneself "Rāḍī," one should try to "Rāḍī" the other and let oneself become "Marḍīyy" with the other; because in order to be "Rāḍī" with the other, we do not have control over all the factors that lead to satisfaction, as we cannot determine or change the behaviors of the other party according to our desires. However, everyone has the choice and actions are up to them and can act according to the desires of the other party. If both parties in all bilateral relationships follow this recommendation, they will reach the ideal situation (the first assumption), which means being "Rāḍī and Marḍīyy at the same time."
مَثل و تحلیل کاربست های اخلاقی اجتماعی آن درآیه261 بقره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکیه قرآن، در راستای تغییر و تحول نفوس، نیل به کمالات و بهبودی احوال اجتماعى بشریت، بر انسان و تربیت اوست. خداوند براى این هدف بزرگ از زبان خود مردم در قالب تمثیل استفاده نموده تا معارف آن، قابل درک گردد. باید اعتراف نمود، آنچه تا کنون درباره تمثیلات قرآنى به رشته تحریر درآمده، بخش اندکی از معارف نهفته در این پهناى ژرف است و گستره تنوع دانشی این عرصه را پوشش نداده از این رو ضرورت دارد، اندیشمندان و فرهیختگان با مداقه، مثالهاى قرآن را از زوایاى مختلف، مورد بررسى قرار دهند و به اسرار متجلّى آن ها دست بیابند.بدین جهت، در این مقاله، سعی شده است به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از داده های کتابخانه ای و کتب تفسیری و روایی به «مَثل و تحلیل کاربست های اخلاقی اجتماعی آن در آیه261سوره بقره»پرداخته شود. برآیند و یافته های حاصل از پژوهش،گویای این است که: پایبندی به دو اصل زکات و نماز، پویایی تمدن جامعه بشری، مقام عبودیت و بسترسازی حیات طیبه را فراهم آورده، انفاق، مقوله ای عام و فرا مالی است؛ و قُرب افق معیشتی مردم به یکدیگر از طرق: تحریم رباخوارى به طور مطلق، وجوب پرداخت مالیاتهاى اسلامى از قبیل زکات، خمس، صدقات، انفاق، وقف، قرض الحسنه، کمکهاى مختلف مالى و زنده کردن روح ایمان و برادرى انسانى در میان مسلمانان، میسر می گردد؛ و اهتمام به امور مسلمانان، دستاوردهای اجتماعی ذیل: انس و وحدت، تقویت دین، کاهش فاصله طبقاتی، همسان سازی معاش افراد جامعه، امید آفرینی، ممانعت از انحرافات اجتماعی، اعطای آرامش و زدودن غصه، را به همراه دارد.
خوانش همایندهای علّی شادی ممدوح و مفهوم شناسی آن در آیات و روایات؛ مطالعه موردی واژه های ضحک، داعب، فرح، سرور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن، معجزه جاودان اسلام ابعاد گوناگونی از اعجاز بیانی را دارا است. هدف از تحقیق حاضر طرح و توصیف مفهوم با هم آیی شادی در قرآن کریم و روایات و توجه به نقش ترکیبات هم آیند در مسائل کاربردی است. شادی در قرآن و احادیث، به دو بخش ممدوح و مذموم تقسیم می شود. شادی ممدوح شادی توأم با اهداف الهی و انسانی بوده که انسان در آن از نظر روحی، سبک بال شده و از شرایطی که در آن قرار گرفته است رضایت، کسب می کند؛ حال سؤال این است واژه های دال بر شادی ممدوح در قرآن به لحاظ مفهوم شناسی چه معنا، وابعاد و ویژگیهایی دارد؛ پژوهش حاضر به بررسی تحلیلی- توصیفی همایندهای علّی شادی ممدوح و مفهوم شناسی آن در آیات و روایات می پردازد. از این رو، در مقاله حاضر، در حوزه نظری مروری بر آرا زبان شناسی فرث، پالمر، در حوزه زبان شناسی کاربردی، داشته و در ادامه به تحلیل و توصیف مفهومی این پدیده زبانی در واژه های دال بر مفهوم شادی، می پردازد. نتایج بیانگر این است که یقین و رضامندی، نقطه اتّکای مطمئن، خوش رویی و محبت و دوری از شادی های ناپایدار، از جمله همایندهای علّی مرتبط با شادی ممدوح است. هفده واژه متناظر با مفهوم شادی در قرآن و روایات بکار رفته، که برخی جزء واژگان مشترکی بوده که هر دو مفهوم شادی ممدوح و مذموم را مد نظر داشته است. یکایک این واژگان دارای افتراق و تمایزهایی است که موجب امتیاز به کارگیری هر یک در موقعیت خاص و معین می شود.
بررسی آثار به کارگیری مجازات جایگزین حبس در تحقق بعد دینی تربیت اجتماعی فرزندان افراد بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رایج ترین مجازات کیفری در تاریخ نظام های قضایی جهان، مجازات حبس است. پیامدهای مخرب، منفی و نامطلوب این مجازات، در جامعه به طور محسوس قابل مشاهده است؛ ازاین رو صاحب نظران در عصر حاضر، نظریه جدیدی تحت عنوان «مجازات جایگزین حبس» طرح نموده اند که هم در مجامع علمی و تخصصی و هم در بین عموم مردم، مورد اقبال فراوانی قرارگرفته است. به نظر می رسد طرح این ایده و البته اجرای صحیح آن، علاوه بر تأثیرگذاریِ روانی بر فرد بزهکار، می تواند بر اجتماع انسانی و به ویژه اعضای خانواده و فرزندان او نیز مؤثر باشد. بر این اساس و بنا بر آنچه در مدت اجرای این ایده مشاهده شده است، می توان ادعا نمود ناملایمات و تبعات ناخوشایند ناشی از مجازات حبس تا سطح فراوانی کاهش یافته است؛ به علاوه ظاهراً این طرح، توانسته در بعد دینیِ تربیت اجتماعی فرزندان افراد بزهکار نیز اثربخش واقع شود. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی آثار به کارگیری مجازات جایگزین حبس در تحقق بعد دینی تربیت اجتماعی فرزندان افراد بزهکار بپردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که این آثار عبارت اند از: ۱. عدم تخریب نقش الگویی والدین بر کودکان؛ ۲. عدم محرومیت فرزندان از منبع محبت والدین؛ ۳. حفظ نقش نظارتی و مراقبتی والدین بر فرزندان و ۴. جلوگیری از انزوای فرزندان در محیط های اجتماعی.