بعضی از گزاره های کلامی به صورت مستقیم در استنباط فقهی تاثیرگذار است. جامعیت و کمال شریعت یکی از گزاره های کلامی است که در تفسیر متون دینی تاثیر مستقیم و بدون واسطه دارد. طبق قول مختار، دین برای سعادت دنیا و آخرت است. بر اساس جامعیت دین و بر اساس این بینش، متون دینی قابل تفسیر، در همین زمینه تفسیر می گردند. دین اسلام به تشریع احکام کلی و جزیی پرداخته، اما این گونه وضع قوانین به معنای کافی بودن قوانین در همه ابعاد زندگی انسان ها نیست و لازم است در چارچوب قوانین شرع اقدام به وضع قوانین مورد نیاز کرد. یکی از نتایج مهمی که در بحث جامعیت در کمال پذیرش این قول «شریعت باز می شود اشتمال دین بر دولت و نهاد اجرایی است به معنای تاسیس همه قواعد و اصول حکوم تداری نیست، بلکه شریعت می تواند بعضی از قواعد و اصول عقلایی را تایید، برخی را تخطئه و رد نماید و به اظهار دیدگاه خود بپردازد.
علامه طباطبایی ضمن تعریف پذیر دانستن دین از زوایای گوناگون به تعریف مفهومی، ساختاری و غایت گرایانه دین پرداخته اند. بر این اساس دین در نظر علامه نوعی روش زندگی اجتماعی است که انسان اجتماعی آن را برای نیل به سعادت اتخاذ می کند و چون حیات بشر محدود به دنیا نیست این روش مشتمل بر معارف و قوانینی است که از یک سو، سعادت دنیوی و از سوی دیگر سعادت اخروی او را تامین می نماید. چرایی و ضرورت دین در نظر علامه، همسو با تحلیل دین شناختی او و مبتنی بر نظریه انسان فطری، هویت اجتماعی بشر و حیات اخروی او تبیین می گردد. تبیین علامه گرچه بر اساس انسان شناسی فلسفی و تحلیل جامعه شناختی بشر وافی است، اما مستند و ملهم از متون دینی است. دین رافع اختلافات بشر، و تنها تامین کننده قانون سعادت بشر، و مشتمل بر نظام اخلاقی است که با اعتقاد به مبدا و ایمان به معاد از ضمانت اجرایی مطمئن برخوردار است.
این مقاله در پى گزارشى نو درباره یکى از اصول و مبانى مدرنیته مىباشد. سکولاریسم به معناى دقیق دنیوى شدن در سه لایه روابط انسانى (روابط فردى، روابط اجتماعى و روابط انسان با طبیعت) در دنیاى مدرن رخ نمود و دین از دخالت در تنظیم و احکام این روابط بر کنار و بالطبع قرائتهاى گوناگونى چـون سمبلیک بودن، تک بعدى کردن، شخصى شدن، عصرى کردن، بشرى ساختن و دنیوى شدن دین، جهت حذف دین یا رفع تعارض آن با مدرنیته تماما سکولار ارائه گردید. البته این فرآیند سکولاریسم، محصول علل و عوامل خاصى در دین مسیحیت و روند شکلگیرى مدرنیته و دنیاى غرب مىباشد.
پژوهش حاضر نیز به دنبال بررسی کارکرد و نقش دین در عرصه های مختلف جامعه از دیدگاه ابن سینا بوده است. از آن جا که نوع نگاه و تبیین و تفسیر اندیشمندان و جامعه شناسان به دین و جامعه مختلف است، در ابتدا لازم شد به تعریف دین و جامعه و رابطه ی میان آن دو از دیدگاه ابن سینا پرداخته شود و سپس کارکردهای دین در درون جامعه از دیدگاه ایشان بیان گردد. حاصل بحث چنین شد که ابن سینا وجود دین را امر قدسی از جانب خدا دانسته، با بیان کارکردهای مختلف، آن را برای حفظ حیات و پیش رفت جامعه و سعادت اخروی لازم و ضروری می داند.
نظام دنیا در پرتو تضادها و تعارض ها و محدودیت های طبیعی، مستلزم کمبودها، مسایل و حوادث ناخوشایند و رنج های بسیاری برای انسان است. بعضی با نداشتن تحمل و اندیشه مناسب، خود را می بازند و برخی تنها به جنبه های منفی ناملایمات توجه دارند. اما در این میان، افرادی هستند که با اندیشه و درک صحیح در مواقع گرفتاری و سختی ها از پیشامدها و حوادث تلخ زندگی در جهت تربیت و رشد و مقاوم سازی خود کمک می گیرند و داشته ها و ابزارهای رفاهی خود را می نگرند و به جای احساس رنج و اندوه از کمبود و مصیبت زندگی، می کوشند. این نوع برخورد با ناملایمات، مقتضای عقلانیت و مثبت نگری در مواجهه با نابسامانی ها خواهد بود.
مقاله حاضر، به تشریح و ستایش این نگرش و ارزش های آن می پردازد. یکی از نکته های مهم در نگارش این مقاله با توجه به بعضی راهکارها در پیشامد حوادث ناگوار زندگی، پیشگیری از حالت یاس و جلوگیری از افسردگی و کسالت های روحی همگان، به ویژه در دوران جوانی است.