این مقاله در پى گزارشى نو درباره یکى از اصول و مبانى مدرنیته مىباشد. سکولاریسم به معناى دقیق دنیوى شدن در سه لایه روابط انسانى (روابط فردى، روابط اجتماعى و روابط انسان با طبیعت) در دنیاى مدرن رخ نمود و دین از دخالت در تنظیم و احکام این روابط بر کنار و بالطبع قرائتهاى گوناگونى چـون سمبلیک بودن، تک بعدى کردن، شخصى شدن، عصرى کردن، بشرى ساختن و دنیوى شدن دین، جهت حذف دین یا رفع تعارض آن با مدرنیته تماما سکولار ارائه گردید. البته این فرآیند سکولاریسم، محصول علل و عوامل خاصى در دین مسیحیت و روند شکلگیرى مدرنیته و دنیاى غرب مىباشد.
بحث حقیقت ایمان و ویژگی ها و پیامدهای آن از محوری ترین مباحث دین شناسی است که تبیین و بررسی دقیق آن افزون بر اینکه می تواند در تصحیح دیدگاه های نظری و باورهای انسان تأثیر بسزایی داشته باشد، از جنبة عملی هم نقشی اساسی در اصلاح رفتارها و اعمال آدمی دارد. نوشتار حاضر می کوشد تا با استناد به آثار علّامه طباطبائی، به ویژه تفسیر المیزان، دیدگاه ایشان را دربارة این موضوع بررسی کند. در این بررسی ابتدا تعاریفی که ایشان از حقیقت ایمان ارائه کرده است، مختصراً تبیین می شوند و سپس عناصر مندرج در این تعاریف، تحت عناوینی کانون بحث و بررسی قرار می گیرند تا از این راه عناصر مندرج در ماهیت و ساختار ذاتی ایمان از منظر ایشان روشن شوند. پس از آن، برخی از ویژگی های ایمان مانند اختیاری بودن ایمان، مراتب و درجات ایمان، و افزایش و کاهش پذیری آن بررسی می شوند و سپس برخی از پیامدهای مهم ایمان، مانند ارتباط ایمان با عمل، ارتباط ایمان با اسلام و ارتباط آن با اخلاق از نظر ایشان کانون تبیین و بررسی قرار خواهند گرفت.
عقل و وحی، دو پیامبر درون و برون و دو حجت الاهی برای رسیدن به سعادت هر دو سرا هستند. سخن درباره چیستی و گستره هر یک از این دو منبع معرفتی، دغدغه ای فراگیر است؛ اما مهم ترین دغدغه که از گذشته ها مورد بحث بوده، چالش بر سر رفع تعارض آموزه های وحیانی و داده های عقلانی است که اندیشمندان بزرگ هر دوره فکری نیز بدان پرداخته اند.
این پژوهش در جستجوی رهیافت «فخررازی»، فیلسوف، متکلم و مفسر بزرگ قرن ششم و هفتم است که تلقی وی از آموزه های الاهی و بشری و میزان همخوانی این دو، بسیار مهم است. وی فردی «اشعری» است؛ اما در این منازعه، جانب عقل را گرفته، پشتوانه نقل را عقل دانسته و گستره آن را نیز بر عهده همان می داند. البته فخر رازی در دوران آخر عمر خویش، به پژوهش های قرآنی و عرفانی روی می آورد و نص گرایی را بر خردپیشگی ترجیح می دهد.
در این مقاله، با ارائه یک دسته بندی چهارگانه از معتقدان به سازگارگرایی و ضدسازگارگرایی تکامل داروینی با الهیات و خداباوری، آرای برخی از مهم ترین نمایندگان این دسته های چهارگانه مطرح شده است. داکینز و دنت از گروه ضدسازگارگرایان اتئیستی و علامه طباطبایی از گروه ضدسازگارگرایان خداباور انتخاب شده اند. جان هات در گروه سازگارگرایان تفکیکی و شهید مطهری و پلانتینگا نیز در گروه سازگارگرایان خداباور مورد بررسی قرار گرفته اند. پس از بررسی آرای هر گروه و بیان برخی از انتقادات، در پایان، در مورد امکان سازگاری تکامل داروینی (با برخی ویژگی های آن مثل انتخاب طبیعی) با الهیات و خداباوری تردیدهایی مطرح شده است.