فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱۰٬۷۸۴ مورد.
منبع:
پژوهشنامه کلام سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷
49 - 72
حوزه های تخصصی:
اعتبار وجوب باید یکی از مصادیق اعتباریات عملی مطرح شده در نظریه اعتباریات علامه طباطبایی است. علامه معتقد است هیچ فعلى از انسان بدون اعتبار یک باید عمومی صادر نمى شود. در مقابل، بزرگانی بر این باورند که اعتباری دانستن باید، موجب تسرّی نسبیت به حوزه های فقه و اخلاق می شود، لذا یا به انکار چنین بایدی ملتزم شدند و یا با برگرداندن آن به معقولات ثانوی مشکل بایدِ مسائل فقهی و اخلاقی را حل کردند. اما مفاد بایدِ عمومی چیست و آیا منجر به نسبی گرایی می شود؟ این تحقیق به شیوه تحلیلی و نقادانه نشان داده است که مفاد باید عمومی از نگاه علامه غیر از آن چیزی است که منتقدانش برداشت کرد ه ا ند. ماهیت و کارکرد باید اعتباری با بایدهای فقهی و اخلاقی متفاوت است و شبهات مطروح شده، ناشی از خلط بین این دو مطلب می باشد. اعتبار باید عمومی هیچ گاه منجر به نسبیت نمی شود و اصولاً خاستگاه و جایگاه این باید به گونه ای است که نسبت به ارزشی و غیر ارزشی بودن افعال خنثی است.
رویکرد فخر رازی به تحلیل معناییِ «معرفت» و واژگان مرتبط با آن در متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رازی با تحلیل واژگان مرتبط با مفهوم معرفت از جمله شعور، ادراک، فقه، فهم و ... که از متون دینی استخراج کرده است، نتایجی معرفت شناختی را در اختیار ما قرار می دهد. از جمله نتایج به دست آمده آن بوده که کسب معرفت برای انسان امری ممکن است و در عین حال انسان محدودیت های معرفتی دارد؛ معرفت امری مشکک است؛ افراد بر اساس استعداد خویش در یکی از مراتب معرفت قرار می گیرند و این گونه نیست که تمام باورهای انسان موجه باشند؛ همچنین اینکه معارفی مانند علم لدنی، علم حدسی و فراست را نمی توان توجیه عقلانی کرد. تحلیل فخر از واژگان مرتبط با معرفت نشان می دهد که معرفت با سایر ابعاد وجودی انسان دارای تأثیر متقابل است. همچنین تحلیل وی زمینه ساز استخراج نکاتی بود که امکان تعریفی دینی از معرفت را در اختیار ما قرار می دهد. در این تعریف، علاوه بر مؤلفه های باور و صدق، به تنوع کمّی و کیفی قوای معرفتی انسان ها و نقش اعتماد به دیگران (به ویژه پیامبران) نیز توجه شده است. این تعریف، برون گرایانه است و نشان می دهد که اموری چون رفتار و عوامل ماورایی بر معرفت با محوریت باور مدخلیت دارند. بنابراین تفاوت نحوه ارتباط انسان ها با ماوراء سبب تشکیک در معرفت است. بر این اساس هدف این مقاله ارائه تعریف جدیدی از معرفت در فضای مباحث معرفت شناختی با استفاده از مطالب ارائه شده توسط فخر رازی است و برای این هدف از روش توصیفی - تحلیلی بهره برده ایم.
فهم و اثبات بساطت حق تعالی در پرتو قیومیت الهی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهتمام صدرالمتألهین به صفت قیوم پروردگار در مجموع صفات الهی، مسئله ای غیر قابل انکار است. آن سان که وی جمیع معارف ربوبی و مسائل معتبر در علم توحید را منشعب از آن می داند که به همراه اسم حیّ به عنوان اسم اعظم حق تعالی در برخی از روایات بیان شده است. نوشتار حاضر در صدد تبیین بساطت حقیقی پروردگار بر مبنای قیومیت الهی است. ملاصدرا به کرّات، با ترسیم جایگاه صفت قیوم به عنوان مبدأ صفات اضافی، آن را واسطه اتصاف ذات به صفات فعلیِ متأخر از ذات می داند که در نتیجه خللی در بساطت ذات الهی وارد نمی شود. بر اساس مبانی صدرایی، فهم و اثبات مقدمات قاعده بسیط الحقیقه نیز بر پایه قیومیت امکان پذیر است؛ به گونه ای که اثبات بساطت ذات الهی و فهم نحوه کل الاشیاء بودن آن، در پرتو این اسم صورت می پذیرد.
بررسی و نقد رویکرد پدیدارشناسی دینی هانری کربن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی کربن، بر دو ستون اسلام ایرانی و تأویل استوار شده است، اساساً ماهیتی دینی دارد و شناخت پدیدارشناسانه از امور و چیزها در منشور پدیدارشناسی کربن، به معنای سنجش نسبت میان آن ها و امر قدسی است. با این اوصاف باید در انتساب کربن به سنت پدیدارشناسی و پدیدارشناس خواندن کربن جانب احتیاط را رعایت کرد؛ پدیدارشناسی مدنظر کربن اساساً صبغه ای دینی دارد و کربن به دنبال طرح چهارچوبی است که پروژه ی دین شناسانه اش در آن جای بگیرد؛ او در این مسیر آنچه را فراخور کار خود می یابد، به کار می بندد: چه پدیدارشناسی هیدگر و چه عرفان ابن عربی یا فلسفه سهروردی. این پدیدارشناسی راستین یا تأویل، چیزی نیست که مشابهی در مکاتب غربی داشته باشد؛ لذا اگر سخن از پدیدارشناسی هم در میان است، مراد، نوعی خاص از پدیدارشناسی است که اگر حتی بپذیریم در روش متأثر از هوسرل یا هیدگر است، در جهان بینی نمی تواند با آن ها هم داستان باشد و چنین نیز نیست. پدیدارشناسی کربن یا تأویل، با فراهم ساختن امکان به اول بردن چیزها، نسبت آن ها را با امر قدسی روشن می کند؛ چیزی که منجر به آشکارشدن ساختارهای مشترک ادیان می شود و به مبنایی برای «دین شناسی تطبیقی» و «تقریب ادیان» تبدیل می شود. نوشتار حاضر پس از مقدمه، با بخشی پیرامون «پدیدارشناسی کربن» ادامه می یابد و پس از طرح هایی پیرامون «اسلام ایرانی» و «تأویل»، با بخشی با عنوان « پدیدارشناسی دینی کربن: از اسلام ایرانی تا تأویل » خاتمه می یابد.
بررسی انتقادی چیستی لذّت درفلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لذت به عنوان محوری ترین کیفیت نفسانی که غالب حالت ها و ملکات درونی و تحرکات جوانحی و افعال جوارحی آدمی را متأثر می سازد و زیرساختی برای بسیاری از خواسته ها وتمایلات او به شمار می آید، فیلسوفان مسلمان را بر آن داشته تا ماهیت و عناصر شکل دهندة آن را مورد کاوش نظری و تأمل عقلانی و تجربی قرار دهند، نظر به تفاوت برجسته ترین دیدگاه های ارائه شده و اهمیت موضوع در انسان شناسی فلسفی بر آن شدیم ضمن تجزیه و تحلیل آرای مطرح، به مقارنه و مقایسه آن ها بپردازیم. از میان این نظریات سه دیدگاه علمی بنیانی برای دیگر آرای مطرح شده محسوب می شوند، نظریة بازگشت انگاری به حالت طبیعی که برای نخستین بارتوسط محمدبن زکریای رازی عنوان شد؛ نظریة آسایش انگاری اخوان الصفّا و نظریة سازگاری ادراکی لذت با موقعیت و شرایط نفسانی طبیعی انسان که از سوی مشهور فیلسوفان مسلمان طرح شده است. با انتقاد از دو دیدگاه نخست، نظریة سوم را نزدیک به واقعیت یافته ایم، لیکن آن را نیازمند تکمیل دیده ایم.
سنت پژوهی؛ رویکردی نوین به آینده پژوهی مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تحلیل آموزه امامت در زیارت نامه اربعین
حوزه های تخصصی:
یکی از زیارت نامه های معتبر در زیارت امام حسین(ع)، زیارت نامه اربعین آن حضرت است که در روز اربعین خواندن آن بسیار سفارش شده تا جایی که طبق روایت امام حسن عسکری(ع) یکی از علامت های مؤمن، زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین شمرده شده است. این زیارت نامه گنجینه-ای ناب در باب شناخت آموزه امامت ولایت است. در این نوشتار برآنیم تا با تحلیل فرازهایی از این زیارت نامه، این آموزه شیعی - یعنی اعتقاد به امام به عنوان حجت خداوند بر خلقش - و اوصاف ویژگی های او را بازشناسیم.
مقایسه علم و دین از دیدگاه «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در عرصه دین پژوهی، نسبت میان «علم و دین» و تبیین حوزه های آموزه های دینی و یافته های علمی است. با تحولات فکری و فرهنگی پس از رنسانس، تعارض های علم و دین در مسیحیت نمایان شد ؛ «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت» از شاخص ترین چهره هایی بودند که در جهت سازگاری دین با اقتضائات دوران مدرن تلاش کردند. این دو هر چند در جریان نواندیشی دینی، رویکردی جدید و بازسازی کننده داشتند و در پی اثبات استقلال دین از علم و ایجاد حوزه ای حفاظتی برای دین بودند؛ اما با ارائه ی طرح های خود در راستای بازگشت به گوهر دین، قرائت هایی از دین بیان نمودند که به دلیل تک بعدی بودن از مشکلات قابل توجهی برخوردار بود. شلایر ماخر، خدا و عناصر مهم دین را در حد احساس و تجربه شخصی کاهش داد؛ نوعی انسان محوری و تفسیر آموزه های دینی بر اساس معارف بشری که کارل بارت آن را نادرست خواند. اما بارت هم در معرض خطر قرار گرفت؛ تنها معیار سنجش را آموزه های مسیحی دانست و بزرگ داشت خدا را با کوچک ساختن انسان همراه ساخت؛ یعنی درست خلاف جهتی حرکت نمود که شلایر ماخر پیموده بود.
تحلیل مفهومی و گزاره ای قاعده زرّین اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۹
حوزه های تخصصی:
«آنچه را بر خود می پسندی، بر دیگران هم بپسند.» این گزاره در اخلاق به قاعده زرّین (طلایی) معروف است. به نظر می رسد دشواری های نظری و کارکردیِ احتمالیِ قاعده به عدم وضوح محتوای آن باز می گردد. بررسی و تحلیل مفهومی و گزاره ای این قاعده نشان می دهد مؤلفه های مهم این قاعده که عبارت اند از: «خود»، «دیگری»، «پسندیدن» و مشارالیه «آنچه» هر کدام حاوی دشواری هایی هستند که در آغاز، امکان فهم و عمل به قاعده را با تردید مواجه می کند. تحلیل گزاره ای قاعده و نقایص ناظر برآن نیز به گونه ای با مؤلفه های مذکور پیوند می خورد. نوشتار حاضر با تدقیق در محتوای قاعده نشان می دهد خودگروی، نسبی گرایی فرهنگی، سلایق متفاوت در پسندها و ناپسندها و بی شماری افعال در مواجهه عملی با دیگران، هیچ کدام زیانی به قاعده نمی زند؛ درنتیجه امکان تصور معقول و عمل به قاعده وجود دارد.
تأثیر متقابل باورها و کردارها از دیدگاه علم سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مسائل کلیدی که باید در عرصه بسیاری از علوم انسانی به گونه عام و در عرصه دانش سلوک به گونه خاص، به آن پرداخت و از بعد انسان شناسی سلوکی آن را بررسی کرد، تأثیر متقابل باورها و کردارها بر یکدیگر است که در گستره حقیقت انسانیه رخ می دهد و در چهار ساحت امکان بررسی دارد: تأثیر علوم قلبی بر اعمال بدنی، تأثیر اعمال قلبی بر اعمال بدنی، تأثیر اعمال بدنی بر اعمال قلبی و تأثیر اعمال بدنی و قلبی بر علوم قلبی. چون تصدیقات پایه اعمال هستند، پس بر اعمال مؤثرند و از آن رو که اعمال بدنی از آثار ملکات قلبی هستند و ملکات قلبی از اعمال قلبی به شمار می آیند، بر اعمال قلبی مؤثرند و چون تکرار اعمال بدنی موجب ایجاد هیأت راسخ و صورت جوهری در حقیقت انسانی می شوند و ملکات قلبی را به وجود می آورند، بر اعمال قلبی مؤثرند و اعمال، چه قلبی و چه بدنی نیز به تناسب، موجب فعلیت خصایص کرداری هر یک از دو قوه عقل و جهل هستند و فعلیت هر یک از آن خصایص، به ضعف و قوّت هر یک از دو قوه عقل و جهل منجر می شود که این ضعف و قوّت تصدیق و تکذیب معارف و علوم قلبی را در پی دارد، لذا بر این علوم تأثیرگذارند. .
سیر تطور کیفیت رجعت از دیدگاه مفسران انفسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تمثیل شبه عرفانی غزالی و تبیین فلسفی علامه طباطبایی درباره «شفاعت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶
25 - 46
حوزه های تخصصی:
مباحث کلامی پیرامون «شفاعت» بیشتر معطوف به اختلاف آراء درباره تعریف اصطلاحی و اینکه آیا نتیجه شفاعت اسقاط عقاب است یا ازدیاد منافع، بوده است؛ اما آنچه مورد نظر تعداد اندکی از اندیشمندان قرار گرفته است تبیین چگونگی شفاعت است. اهمیت رویکرد دوم از آن جهت است که می تواند پاسخ به دیدگاهی باشد که شفاعت را باوری نامعقول می داند. از جمله کسانی که با این رویکرد به بحث پیرامون شفاعت پرداخته اند ابوحامد غزالی و علامه طباطبایی می باشند؛ با این تفاوت که غزالی با تمثیلی عرفانی تلاش می کند چیستی و چگونگی شفاعت را وضوح ببخشد، ولی علامه طباطبایی تبیینی عقلی و فلسفی از شفاعت ارائه داده است. سخنان رشید رضا نمونه دیدگاهی است که «شفاعت» را امری غیرمعقول تلقی نموده است. این پژوهش با رویکردی تطبیقی و با روش تحلیلی، دیدگاه ابوحامد غزالی و علامه طباطبایی و نسبت آن دو را مورد بررسی قرار می دهد و به این نتیجه منتهی می شود که دیدگاه این دو اندیشمند علی رغم تفاوت ظاهری، مکمل یکدیگر بوده و می تواند تبیینی معقول از شفاعت ارائه داده و پاسخی به شبهات عقلی «شفاعت» به طور عام و دیدگاه رشیدرضا به طور خاص باشد.
ارزیابى نظریه نولدکه در اقتباس قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تئودور نولدکه آلمانى ازجمله خاورشناسانى است که درباره اصالت قرآن پژوهش کرده است. این پژوهش، با روش توصیفى تحلیلى و با رویکرد انتقادى، به ارزیابى نظریه وى در مورد اقتباس قرآن پرداخته است. به اعتقاد او، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله اغلب آموزه هاى قرآن را از طریق ارتباط با ادیان و سایر فرهنگ ها به دست آورده است. نولدکه در نظریه اقتباس قرآن، بیش ترین سهم را به آموزه هاى یهودى و سپس مسیحى و در نهایت، فرهنگ جاهلیت مى دهد. وى براى ادعاى اقتباس قرآن از منابع یهودى مسیحى، دو دلیل مى آورد: نخست، مشابهت قرآن به کتب یهودى مسیحى و دیگرى، ارتباط پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با پیروان ادیان یهودى مسیحى است. نولدکه میان فرهنگ جاهلى و قرآن شباهت هایى را برشمرده و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را مؤدب به آداب جاهلى معرفى مى کند. ادله وى درباره مسئله اقتباس قرآن مردود مى باشد؛ زیرا اولاً، مشابهت چشمگیرى بین قرآن و کتب یهودى و مسیحى و فرهنگ جاهلیت وجود ندارد. ثانیا، ادعاى ارتباط علمى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با پیروان ادیان یهودى و مسیحى، و مطابق بودن رفتار آن حضرت با فرهنگ جاهلى، عارى از استناد صحیح تاریخى است.
اعتبارسنجی و طبقه بندی دلالی روایات رجعت معصومین بعد از امام زمان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نقد و بررسی کتاب «جبر و اختیار» اثر استاد محمدتقی جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
کتاب «جبر و اختیار» از جمله آثار نوشته شده در مورد بحث جبر و اختیار به قلم مرحوم استاد محمدتقی جعفری می باشد. از آنجا که این بحث در علوم گوناگونی از جمله فلسفه، کلام و مباحث انسان شناسی مورد دقت و بررسی قرار می گیرد، کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شده اند و هریک از زوایای مختلف به موضوع نگاه کرده اند. استاد محمد تقی جعفری خواسته نگاه جامعی به موضوع جبر و اختیار داشته باشد. همین ویژگی آن را از سایر کتب نوشته شده در این زمینه متمایز ساخته است. این نوشتار درصدد بررسی و نقد این اثر می باشد.
ارزیابی نظریه روان کاوی فروید از منظر معارف وحیانی به ویژه نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه روان کاوی فروید، یکی از نظریات مهم در قرن نوزدهم بوده که تأثیر شگرفی در تربیت داشته است. این نظریه از منظر روش، بر روش تجربه گرایی در غرب تکیه دارد و از منظر ماهوی، با مکتب مادی گرای اومانیسم هم سان است. نظریه پیش گفته دو رکن اساسی دارد؛ یکی ساختهای سه گانه ذهنی و دیگری حالات سه گانه روانی. به باور فروید، از میان ساخت های سه گانه ذهنی، نهاد برترین و بنیادی ترین ساخت است و منبع انرژی های غریزی جنسی به شمار می آید. وی ناخودآگاه را عامل اساسی در تربیت معرفی می کند. نظریه فروید از منظر معارف دینی به ویژه نهج البلاغه، در هر دو رکن پیش گفته، مخدوش است: نخست، روش تجربه گرایی انحصارگرا، روشی درست در شناخت انسان نیست. دوم، اومانیسم مکتبی انحرافی در شناخت انسان است که به ابعاد مترقی انسان توجهی ندارد. سوم، انسان دارای ساختهای سه گانه ذهنی نیست و صرفاً یک ساخت ذهنی دارد و چهارم، برخلاف نظر فروید، ضمیر ناخودآگاه بیشترین تأثیر را در رفتارهای انسان ندارد.
بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور با رویکرد تحلیل روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جایگاه تحلیل معناشناختی وحی در تفسیر تسنیم ( با تأکید بر رویکرد شناختی)
حوزه های تخصصی:
تأمل در متون دینی، به ویژه قرآن کریم و چگونگی فهم گزاره های گوناگون این متون از مشغله های دیرین دین پژوهان است. تلاش های تفسیری دلیل بر این مدعاست. ازسویی توجه به قرآن به عنوان متن آسمانی تحریف نشده، فرصت بهره گیری از روش های نوین بررسی متون را فراهم می آورد. یکی از این روش های نوین، بررسی های معناشناسانه است که می تواند باتوجه به ظرفیت هایش در خدمت قرآن و فهم معارف آن قرار گیرد. یکی از تفاسیر در دست تألیف در سده حاضر، تفسیر تسنیم است. آیت الله جوادی آملی در این تفسیر، ضمن بررسی ترتیبی آیات، از روش تفسیر قرآن به قرآن مدد گرفته اند. گزینش این روش تفسیری و نیز نوع نگاه ایشان، باعث وجود برخی ملاحظه های معناشناسانه شده است؛ مانند توجه به شبکه های معنایی، روابط بینامتنی، سیاق آیات و مباحث لفظی. البته رسالت اصلی مفسر، تفسیر برمبنای اصول و قواعد معناشناسی، به ویژه معناشناسی شناختی نبوده است؛ ازاین رو به کارگیری آن پراکنده و نامنسجم است.