فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۸۶۸ مورد.
نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و تأثیرات آن در فلسفه و اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
یکی از نوآوری های مهم علامه طباطبایی در فلسفه، نظریه ادراکات اعتباری است. او ادراکات اعتباری را در سه بخش: کیفیت پیدایش علوم اعتبارى از انسان، کیفیت پیدایش کثرت در علوم اعتبارى و کیفیت ارتباط علوم اعتبارى با آثار واقعى و حقیقى مورد بررسی دقیق قرار داده است. این نظریه در بُعد معرفت شناسی، می تواند بر بسیاری از مسائل در علوم مختلف تأثیری عمیق بگذارد یا دست کم گمان شده که چنین است. این تأثیر به حدی است که می توان این نظریه را از حیث تأثیرگذاری بر مسائل مختلف با نظریه حرکت جوهری ملاصدرا مقایسه کرد. نوشتار حاضر تلاشی است در راستای تبیین تأثیرات این نظریه در علوم مختلف و در صدد است، ضمن تبیین اجمالی آن، به بررسی برخی از این تأثیرات در دو حوزه فلسفه و اخلاق و نقد بعضی دیدگاه ها در این باره بپردازد.
صورت نخستین علم حضوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۸
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار سعی و تلاش مؤلف (ره) بر آن است که بجای تعریفی پیشینی و متافیزیکی محض از علم حضوری با ارائه و اثبات مصداق بارز و روشنی از آن، رویکردی عینی و ملموس به موضوع داشته باشد.
البته مولف پیش از این نیز نمونهها و مصادیقی از علم حضوری همچون دریافتهای حسی و احساسات را بیان کرده بود لیکن مورد حاضر؛ یعنی علم حضوری انسان به خود؛ بهگونهای اساسی با موارد قبلی متفاوت است زیرا این معرفت مبنا و بنیاد تمامی معارف و دانشهای دیگر بشر است.
وی، که در این بحث عمدتاً بر دیدگاههای شیخ شهاب الدین سهروردی تکیه کرده است ضمن بیان مبانی وجودشناختی و معرفتشناختی شیخ اشراق به اثبات اینگونه از علم حضوری انسان به خود میپردازد.
کاربست عقل ابزاری در روش نقلی کلامی با تکیه بر متون کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقصود از روش عقلی و روش نقلی در این نوشتار منبع بودن عقل و نقل در کسب معرفت است؛ اما عقل گذشته از منبع بودن، در روش نقلی نیز نقش آفرینی می کند. بدیهی است در روش نقلی، عقل نیز کارایی دارد، ولی نه به منزلة منبع بلکه به مثابه ابزاری در اختیار متن. کاربست عقل ابزاری در روش نقلی کلامی به معنای نقش آفرینی عقل در استنباط و دفاع از نقل است. نشان دادن نحوة به کارگیری عقل در استفاده کردن از متون وحیانی در کسب معرفت یکی از ضرورت های این تحقیق است که در کتب کلامی کمتر به این امر مهم پرداخته و بیشتر به تبیین نقش های کلی عقل اشاره شده است. هدف از این نوشتار تبیین نقش های مختلف عقل به منزلة ابزاری در اختیار نقل است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی تحلیلی بهره گرفته می شود. به همین جهت به کتب کلامی جهت یافتن نمونه های مختلف به کار گیری عقل در بهره بردن از نقل مراجعه می شود. نقش استنباطی، نقش تبیینی دفاعی و نقش اعتباربخشی از جمله کارکردهایی اند که در نوشتة حاضر بدانها اشاره شده است.
صورت نخستین علم حضوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۸
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار سعی و تلاش مؤلف (ره) بر آن است که بجای تعریفی پیشینی و متافیزیکی محض از علم حضوری با ارائه و اثبات مصداق بارز و روشنی از آن، رویکردی عینی و ملموس به موضوع داشته باشد.
البته مولف پیش از این نیز نمونهها و مصادیقی از علم حضوری همچون دریافتهای حسی و احساسات را بیان کرده بود لیکن مورد حاضر؛ یعنی علم حضوری انسان به خود؛ بهگونهای اساسی با موارد قبلی متفاوت است زیرا این معرفت مبنا و بنیاد تمامی معارف و دانشهای دیگر بشر است.
وی، که در این بحث عمدتاً بر دیدگاههای شیخ شهاب الدین سهروردی تکیه کرده است ضمن بیان مبانی وجودشناختی و معرفتشناختی شیخ اشراق به اثبات اینگونه از علم حضوری انسان به خود میپردازد.
درآمدی به معرفت شناسی جدید عرفان
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر، در سه بخش با عناو ین عرفان و علم، عرفان و منطق و عرفان و د ین، به بررسی نظریه های معرفت شناختی جد ید در باره عرفان می پردازد . در بخش عرفان و علم سخن بر سر این اصل است که معرفت شناسی جدید عرفان، به تبع معرفت شناسی جدید دین، در دامن معرفت شناسی جدید علم پرورش مییابد. در این بخش، چند ین نظریه با دسته بند ی محتوا یی مورد مطالعه قرار گرفته است؛ نظریه هایی که از مفهوم عینیت، به عنوان قاعده بحث، تلقّی تحد یدی ارائه میکند یا تلقّی توسعی قر یب و یا تلقّی تو سعی بعید. بخش عرفان و منطق نیز، به مطالعه چند ین نظر یه د یگر در باره نسبت میان ا ین دو پد یده میپردازد تا از این رهگذر، جنبه های عقلانی و غیر عقلانی تجربه عرفانی را بررسی نماید . این بخش با طرح سه دسته نظر یه غیرمنطقی، منطقی و فرامنطقی بودن این نوع تجربه پایان مى پذیرد. در بخش رابطه دین و عرفان نیز دو تلقی از د ین؛ یعنی سنت د ینی و تجربه دینی مبنا ی دو نظر یه در رد و قبول نسبت میان آن دو قرار میگیرد تا در کنار نظریه سوم؛ یعنی فرا دینی بودن تجربه عرفانی ، نمایانگر تشتت آرا صاحب نظران در این زمینه باشد . به طور کلى، می توان گفت درباره نسبت عرفان با علم، منطق و دین سه دسته نظریه قابل شناسایى است: نظریه هاى نفیى که معتقد به غیر علمى، غیر منطقى و غیردینى بودن تجربه عرفانى هستند . نظریه هاى اثباتى که به علمى، منطقى و دینى بودن ا ین نوع تجربه باور دارند و نظر یه هاى تبا ینى که آن را فراعلمى، فرامنطقى و فرا دینى میدانند. بیگمان، از ا ین میان، نظریه هاى دسته سوم که معرفت شناسى جد ید عرفان در واپسین گامهای پیشرفت بدآنها دست یازیده است، با تجربه عرفانى، همسویى بیشترى دارد.
مساله معدومات، وجود ذهنی و وقضیه حقیقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسانها، به طور طبیعی، دارای استعدادی هستند که به وسیلة آن می توانند در مورد اشخاص یا اشیاء جزئی موجود حکم صادر کرده یا تصدیقی انجام بدهند. آنان در موقعیتهای گوناگون و به دلایل مختلف، احکام و تصدیقات خود را در قالب الفاظ مرکب، نظیر جمله های حملیه، تعبیر می کنند، مثلاً: «حافظ شاعر است» و «شما در حال خواندن هستید» در مواقعی نیز، انسانها، به احکام و تصدیقاتی دربارة معدومات نائل می شوند؛ که آنها را نیز در قالب جمله های حملیه موجبه تعبیر می کنند، مانند «مربع مستدیر مستدیر است» و « کوه طلایی مرتفع است » مسأله اینجاست که چگونه می توان در مورد موضوعاتی که معدوم است حکمی صادر کرد؟ اعتقاد مشهور فیلسوفان مسلمان بر این است که به دلیل وجود ذهنی معدومات و حصول ماهیت آنها در ذهن است که می توان آنها را موضوع احکام ایجابی قرار داده و توسط جملات حمیله از آنها تعبیر نمود. در این گفتار تلاش می کنیم نشان دهیم که تقریر مشهور از دلیل معدومات نه تنها از ارائة راه حلی برای «مسأله معدومات» ناتوان است، بلکه از توجیه و تبیین «نظریه وجود ذهنی» نیز عاجز است.
حقیقت ادراک حسى از دیدگاه علّامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علّامه طباطبائى در اصول فلسفه و روش رئالیسم، براى نشان دادن ارزش ادراکات و خارج نمایى مفاهیم کلى کوشیده است تا آنها را از طریق ادراک حسى مربوط به واقعیت هاى عینى نشان دهد و ازاین رو تحلیلى از ادراک حسى به دست داده است. در نظر او ادراک حسى حاصل تأثیر محسوس عینى بر اندام قوه حسى و تشکیل پدیده اى مادى در آن است. این پدیده مادى معلوم به علم حضورى است و سبب حصول صورت حسى در حاس و شکل گیرى ادراک حسى است؛ اما او در بدایة الحکمه و نهایة الحکمه تأثیر محسوس بر اندام حسى و فعل و انفعالات مادى به وجود آمده در آن را علت معدّه حضور صورت هاى حسى و خیالى نزد نفس دانسته است. صور حسى و خیالى، صورت هاى قائم به ذات اند که نفس به آنها علم حضورى دارد و با اعتبار خاصى درباره آنها و مقایسه با محسوسات خارجى که منشأ آثار خارجى اند، از آنها علم حصولى مى سازند. نظریات او در این کتاب ها با هم یکسان نیستند و تا اندازه اى ناسازگارند. با توجه به اینکه کتاب هاى بدایة الحکمه و نهایة الحکمه آثار نهایى علّامه طباطبائى هستند، نظریه نهایى او را باید نظریه اى دانست که در این کتاب ها ارائه شده است؛ یعنى ادراک حسى اعتبار خاصى است که ذهن نسبت به صورت مجرد مثالى معلوم به علم حضورى اعمال مى کند.
قوای مدرکه و بیان حقیقت ادراک از نظر ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم النفس یا روانشناسی پس از الهیات ، از برترین مباحث فلسفی شناخته شده است ، موضوع این رساله است. عناوین رساله عبارتند از : 1- تجرد قوای ادراکی نفس 2- اتّحاد عاقل و معقول 3- وجود ذهنی 4- وحدت نفس و بدن 5- کیفیت ادراک نفس توسط انسان 6- علم حضوری و شهودی 7- برهان رجل معلق ابن سینا 8- برهان تداوم و استمرار
علم دینی از دیدگاه پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری فلسفه علوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی اسلامی سازی علوم انسانی بررسی مسئله سازگاری یا عدم سازگاری عقل و دین
رویکردی هستیشناسانه و معرفت شناسانه به اثبات خدا در برهان وجودی دکارت و برهان دیقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
پرسش از وجود خدا در حقیقت پرسش از آغاز و انجام هستی است که جایگاه خاص و ممتازی را در فلسفه به خود اختصاص داده است. این امر را می توان در تلاش گسترده فیلسوفان در سازماندهی نظام فلسفی شان با توجه به وجود خدا مشاهده کرد. با ترسیم جایگاه بحث خدا در فلسفه دکارت و صدرالمتألهین، بین آنها وجوه تشابه و افتراق دیده می شود. این مقاله ضمن تبیین جایگاه الهیات در فلسفه دکارت، به تبیین، تطبیق و تقریب اندیشه این دو فیلسوف هم عصر غرب و اسلام پیرامون اثبات خدا می پردازد.
التفات به جایگاه هستی شناسانه و معرفت شناسانه بحث خدا در فلسفه ملاصدرا و دکارت، نکته مهمی است. البته بحث خدا در فلسفه دکارت بیشتر از دیدگاه معرفت شناسی مطرح است تا از دیدگاه وجود شناسی، و تقدم معرفت شناسانه خدا موضوعی است که آن را به صراحت در فلسفه دکارت و به تلویح در اندیشه ملاصدرا می توان یافت. به همین منظور ابتدا به بحث خدا از لحاظ معرفت شناسی و اهمیت اثبات وجود خدا در فلسفه دکارت و سپس با رویکردی هستی شناسانه، به مقایسه برهان وجودی دکارت و برهان صدیقین پرداخته می شود.
اعتبارات عقلی نزد سهروردی (بررسی قاعده «کل ما یلزم من تکرره محال فهو اعتباری»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاعده «کلّ ما یلزم من تکرّره محال فهو اعتباری» که در حکمت اشراقی و توسط سهروردی ارائه گردیده است، در زمره مبحث اعتبارات عقلیه بوده و در راستای بیان استحاله تحقق خارجی مصادیقِ مفاهیمی مانندِ وجود، ماهیت، شیئیت و... می باشد. این قاعده که در شکل شبهه ای بر مشاییان تنظیم گردیده، تحقق خارجی مابِاِزای این گونه مفاهیم را مستلزم تسلسل دانسته و آن را محال می شمارد. بر اساس این انتقاد، سهروردی اصل مبنایی مشایی را در مورد تمایز فراطبیعی وجود و ماهیت نفی کرده، در نتیجه ممکنات را مرکب از وجود و ماهیت نمی داند. او واقعیت را انوار متکثره ای می داند که همان ذوات یا ماهیات متحصله اند. این اصل، دیگر فیلسوفان مانند ملاصدرا را نیز تحت تأثیر قرار داده و پیامدهای ویژه ای در فلسفه متعالیه داشته که می توان به اصولی مانند اصالت وجود و اعتباریت ماهیت و توجه به حقیقت وجود در برابر مفهوم آن اشاره نمود.
بررسی و نقد دیدگاه های معرفت شناختی در باره وجود ذهنی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در مبحث وجود ذهنی، آنچه از بُعد معرفت شناختی مورد توجه است این است که آیا صورت ذهنی از خارج حکایت میکند؟ و آیا ماهیت این صورت با ماهیت شیء خارجی یکی است؟
حکیمان مسلمان با پیش فرض بداهت علم با بحث وجود ذهنی برخورد کرده اند. بنابراین، پاسخ آنها به پرسش نخست مثبت است. در برابر پرسش دوم، گروهی به عینیت ماهوی باور دارند. اینان برای اثبات مدعای خود گاه به بداهت و گاه به استدلال متوسل شده اند. گروهی نیز نظریه اشباح حکایتگر را ارائه کرده اند که بر اساس آن، ذهن کاشف از عین است، اما ملاکی که این نظریه برای حکایت ذهن از عین به دست می دهد روشن نیست.
در مواردی نیز، این نظریه از تبیین ادراک ناتوان است. نظریه عینیت ماهوی، تبیین روشن تری برای حکایت ذهن از عین ارائه می دهد، اما اشکال این نظریه اولاً برهانی نبودن آن و ثانیاً ناسازگاری هایی است که هم در درون این نظریه و هم در تقابل این دیدگاه، با برخی مواضع فلسفی دیگر مثل بحث اصالت وجود و اعتباریت ماهیت رخ می نماید
ما در این مقاله با الهام از چگونگی شناخت واجب تعالی و بهره گیری از دیدگاه حکیمان متقدم، ادراک اشیا را به شناخت صفات و خواص و آثار آنها تفسیرکرده ایم.
عصمت عقل و خطای عقلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید عقل حد مشخصی دارد و (مستقل از دیگر قوا) از درک پاره ای امور عاجز است؛ اما محدودة عقل تا کجاست و چه کسی می تواند حدود آن را مشخص کند؟ آیا عقل در قلمرو خود نیز خطا می کند؟ در این مقاله، به دنبال اثبات این ادعا بوده ایم که حجیت و عصمت عقل در محدوده ای که خود تشخیص می دهد، ذاتی است و قابل کم و زیاد شدن از بیرون نیست؛ یعنی اولاً تعیین حدود عقل را نمی توان به غیر عقل سپرد؛ و هر تلاشی برای تحدید عقل از بیرون عقل، تنها می تواند تنبیهی برای عقل باشد تا خود را از جهل بسیط یا مرکب به در آورد و به محدودیت های خود، «علم» یا «علم به علم» پیدا کند؛ ثانیاً عقل در قلمرو خود خطا نمی کند و خطاهای به ظاهر عقلی، به دیگر ابعاد انسان عاقل بازمی گردند؛ ثالثاً تشکیک در توان عقل و انکار عصمتِ عقل در محدوده ای که برای آن آفریده شده است، سرانجامی جز گرفتار شدن در نوعی شکاکیت فراگیر و خلاف فطرت ندارد.
از شناخت علمی تا معرفت فلسفی
حوزه های تخصصی:
جایگاه و نقش عقل در منظومه معرفت دینی با تأکید بر آراء علامه طباطبائی در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند منابع دینی ما اعم از قرآن و سنت معصومان علیهم السلام مخاطبان خود را به تعقل و تفکر دعوت نموده، و اندیشه ورزان مسلمان نیز عقل را به عنوان ابزاری مطمئن برای دستیابی انسان به معرفت لحاظ نموده اند، اما درباره حدود و گستره توانایی های عقل و نیز نقش و جایگاهی که عقل در منظومه معرفت دینی می تواند ایفا نماید، اختلاف نظر جدی میان متفکران اسلامی مشاهده می شود. علّامه طباطبائی با پرهیز از هرگونه افراط و تفریط در این مسئله، ضمن اینکه برای عقل در منظومه معرفت دینی نقش و جایگاهی رفیع قایل شده، و حتی حقانیت احکام قطعی عقل را مبنای حقانیت دین معرفی نموده اند، در عین حال، نسبت به محدودیت های ادراکی عقل در برخی از حوزه های معرفتی دین نیز بی توجه نبوده، و در آثار و نوشته های خود به ویژه تفسیر المیزان آن محدودیت ها را مورد تذکر قرار داده اند.
نقد و بررسی اشکالات علامه طباطبایی بر برهان تضایف در اثبات اتحاد عاقل و معقول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهان تضایف یکی از مهم ترین براهینی است که ملاصدرا برای اثبات اتحاد میان عاقل و معقول اقامه کرده است. این برهان پس از ملاصدرا مورد مناقشة فراوانی قرار گرفت؛ برخی از حکما آن را پذیرفتند و برخی دیگر به چالش کشیدند. مرحوم علامه طباطبایی از آن دسته حکمایی است که برهان مذکور را تام ندانسته و بر آن اشکالات متعددی وارد کرده است و خود در بدایة الحکمة و نیز نهایة الحکمة برای اثبات اتحاد عاقل و معقول راه دیگری را در پیش می گیرد. اما به نظر می رسد که هیچ یک از اشکالات علامه بر این برهان وارد نیستند.