فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۶۱ تا ۲٬۲۸۰ مورد از کل ۵٬۶۵۷ مورد.
اندیشه پیشرفت در فلسفه ابن رشد و روشن اندیشی
حوزه های تخصصی:
غالباً اندیشه پیشرفت یکی از سه اصل بنیانی روشناندیشی (سده هجدهم میلادی) شناخته میشود. اما میتوان ریشه این تفکر را در شش قرن پیش از آن، در اندیشه های ابن رشد، فیلسوف برجسته مشائی مسلمان دید. این مقاله در سه بخش میکوشد تا نخست معنایی از اندیشه پیشرفت به دست دهد، سپس نسبت آن را با عقلانیت، فلسفه و واقعبینیِ روشناندیشی بکاود، آن گاه به بررسی دیدگاه ابن رشد نسبت به این تصور بپردازد و نشان دهد که فیلسوفی مسلمان، قرنها پیش، این اصل را اذعان داشته و به لوازمی از آن پایبندی نشان داده است. باور به پیشرفت به نظر هر دو فلسفه بر لزوم تلاش و مسئوولیت پذیریِ متعاطیان فلسفه می افزاید و آنان را به گشایش دریچههای نو فرا می خواند. فلسفه روشن اندیشی بر اساس تحلیل ارنست کاسیرر و فلسفه ابن رشد عمدتاً بر اساس رساله ماندگار وی «فصل المقال» کاویده شده است.
وجودشناسی ابن سینا زمینه ساز نزدیکی عین و ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
براساس دلایل ابن سینا منظور ارسطو از «موجود» در موضوع فلسفه «موجود از حیث وجود» بوده است. یکی از جنبه های اهمیت این تفسیر، فراهم ساختن مجال طرح مسائلی چون وجود و ماهیت و واجب و ممکن در فلسفه است. از سوی دیگر ابن سینا به تحلیل مفهومی وجود بیش از ارسطو توجه کرده و عمدتاً بحث از وجود را، با طرح مسئله بیواسطه معنای آن آغاز میکند. وی اصولاً در مباحث فلسفی، صرفاً به موجود انضمامی نظر ندارد، بلکه به نظر می رسد هستی را در اصل و حقیقت خود، دارای وسعتی غیرقابل تقیید می بیند که عین و ذهن، هر دو را دربرمی گیرد. وی در همان اوایل مباحث وجود، از سویی به مفهوم شیء و ملازمت آن با مفهوم وجود و از سوی دیگر به نوعی تمایز هستی شناسانه میان ماهیت و وجود توجه کرده است. این بررسی ها نشان میدهد روش ابنسینا در هستی شناسی از جهاتی با روش ارسطو تفاوت دارد. وی از روش تحلیل مفهومی بیش از ارسطو استفاده میکند اما از سوی دیگر، مسائلی چون صدق و وجوب را، که در ارسطو بیشتر وجهه منطقی دارند، از جنبه هستی شناسانه آن نیز مورد واکاوی قرار میدهد. یعنی گویی ابن سینا در هستی شناسی خود، دائماً از عین به ذهن در تردد است.
به این ترتیب حکمت سینوی زمینه ظهور دو معنای تشکیک وجود و امکان فقری، را فراهم کرده است.
تحلیل مبادی تصوری و تصدیقی مسئله ارتباط نفس با بدن
حوزه های تخصصی:
یکی از بزرگترین معضلات فلسفه، تبیین چگونگی رابطه نفس و بدن است این بحث با همه تحقیقاتی که در آن صورت گرفته بحث در آن همچنان ضرورت دارد. در این مقاله ابتدا دیدگاه برخی از فلاسفه در مورد رابطه نفس و بدن مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به اهمیت دیدگاه ملاصدرا تاکید و توجه بیشتری در نظریه وی صورت گرفته و اثبات شده که دیدگاه وی با وجود برخی از مناقشات ، کامیاب ترین دیدگاه در حل مساله رابطه نفس و بدن است . سپس به ماهیت روح بخاری و نفش آن در تئوری ملاصدرا و میزان وابستگی نظر وی به این دیدگاه اشاره شده در پایان، مسائل زیر را مورد بازخوانی قرار داده است: تحریر محل نزاع است که پنج تقریر از آن قابل ارائه است که محور اساسی هر یک عبارتند از: «ارتباط»«تاثیروتاثر»««ترکیب نوع واحد طبیعی از مادی و مجرد »«تعلق و تدبیر »«اتحاد». نگارنده برآنست که محل نزاع صرفا «اتحاد» است و سایر اقسام خارج از محل نزاع است؛ ارتباط اصل سنخیت با این چالش؛ و در نهایت نگارنده بر اساس برخی از اصول ، پیشنهادی را برای حل این معضل مطرح می کند.
بنیانهای فکری مولانا و حکیم سبزواری در عرفان و حکمت
حوزه های تخصصی:
عرفان معرفتی است مبتنی بر حالتی روحانی و توصیف ناپذیر که در آن حالت ، انسان ارتباط مستقیم با وجود مطلق یافته است که ذات مطلق را به مدد ذوق و وجدان درک می نماید.عرفان اسلامی به معنای واقعی که موسس آن شریعت محمدی است همان سیر و سلوک به حق است و از طریق عقل نظری «علم الیقین» و عقل عملی و تنویر روح «عین الیقین» و «حق الیقین» حاصل می شود. مآخذ مبانی عرفان اسلامی ، کتاب الهی و احادیث صادر از مقام معصوم (ع) است.عرفان مولانا جلال الدین رومی (م 604 و 672) بر پایه وحدت وجود و عشق الهی بنیان شده است. او قائل به وحدت وجود و موجود و وحدت در کثرت است. او می گوید : حیات و هستی جمیع موجودات قائم به عشق است و جذبه عشق و عاشقی در سراسر عالم وجود جاری و ساری است.حکیم سبزواری (م 1212 و 1289) قائل به وحدت وجود است و تحت تاثیر ابن عربی و مولانا بوده است و شرحی بر مثنوی دارد و از این شرح تسلط حکیم بر اقوال عرفا و اخبار و آیات و احادیث که در کتب اهل تحقیق در سیر و سلوک به آنها استدلال و استشهاد شده است ظاهر می گردد.مولانا با استفاده از عرفان نظری و وحدت وجود و عرفان عملی و به شیوه کشف و شهود ، هستی را تفسیر می کند. او برای عقل معانی مختلف قائل است :1-عقل ممدوح 2-عقل مذموم 3-عقل جزوی 4-عقل کلی البته مولانا عقل بحثی فلسفی را ناچیز دانسته و آن را انکار می کند.مولانا و حکیم سبزواری : در عرفان نظری هر دو وحدت وجود و عشق الهی و انسان کامل را مبنا قرار می دهند و از شیوه ذوق و شهود استفاده می نمایند. در حکمت هم از وحدت وجود استفاده می کنند و هم از شیوه کشف و شهود بهره می برند.اما تفسیر این دو از وحدت وجود متفاوت است. حکیم سبزواری از استدلال و عقل فلسفی نیز استفاده می کند ولی مولانا آن را ناچیز می داند.
نقد و بررسی دیدگاه ابوالبرکات بغدادی درباه چگونگی پیدایش کثیر از واحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالبرکات بغدادی قبل از بیان دیدگاه مختار خویش درباره مسئله چگونگی پیدایش کثیر از واحد، با نگاه تاریخی، نظریه مشائیان را تبیین می کند و سپس به نقد دیدگاه حکیمان مشایی می پردازد و در نهایت دیدگاه خویش را در طی چهار تقریر بیان می کند. در نقد و بررسی دیدگاه او نکات ذیل قابل طرح اند. او در بررسی دیدگاه مشائیان دچار خطای تاریخی شده است. میان دیدگاه او و برخی از متکلمان مشابهت ها و اختلاف هایی دیده می شود. ابوالبرکات به دیدگاه های فارابی و ابن سینا اشراف کامل ندارد و حتی در بیان نظریه خویش دچار تزلزل است. در دیدگاه او روابط موجودات در عوالم متعدد به صورت دقیق بیان نشده اند. ابوالبرکات در بیان دیدگاه خویش به هیئت بطلیموسی بی توجه بوده و نقد او بر نظریه حکیمان مشایی صائب نیست.
تحلیل معنایی علیت در فلسفه ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
ارسطو برای نخستین بار در تاریخ فلسفه، نظریه علل اربعه را مطرح کرد و از آن برای بررسی ساختار رویدادهای طبیعت و توجیه تغییرات عالم بهره گرفت. علل در فلسفه ارسطو هم باعث تحقق شیء در خارج میشوند و هم سبب شناخت آن. ابن سینا با استفاده از منابع فکری متعدد، از نوافلاطونی گرفته تا اندیشه های دینی در اسلام، علیت را به گونه ای دیگر تفسیر کرد و توانست با آن نظام خلقت را تبیین فلسفی نماید. علیت در نظام فلسفی ابنسینا بر مدار وجود است، نه حرکت؛ و علیت، هستی موجودات را تبیین می کند، نه فقط حرکت آن ها را. از این رو با وجود آن که علیت و توابع آن هم در فلسفه ارسطو و هم در فلسفه ابن سینا نقش محوری دارد، اما نگرش این دو فیلسوف به این نظریه متفاوت بوده است. به نظر می رسد این تفاوت در تعاملی دوسویه با تطور معنایی علت از فلسفه ارسطو به فلسفه ابن سینا شکل گرفته است. برای روشن شدن علت این تفاوت لازم است تا معنای علیت نزد این دو فیلسوف به خوبی تبیین گردد تا واضح شود که هر یک از این دو فیلسوف برای علیت و علت چه واژه ای را به کار می بردند و از آن چه معنا و کاربردی انتظار داشتند.
حرکت جوهری معلوم و ثبات معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس پذیرش حرکت جوهری که سراسر عالم ماده و طبیعت را یکپارچه حرکت می داند این پرسش پیش می آید که در این صورت آیا می توان به هیچ موجود مادی، معرفت پیدا کرد؟ به این معنا که اگر جوهر اشیاء مادی و به تبع آن، همه اعراض آن، یکپارچه حرکت باشد، به محض اینکه برخوردی میان شیء خارجی با قوا و اندام های شخص مدرِک روی دهد، آن شیء خارجی محو و ناپدید، بلکه نابود می شود و شیء دیگری موجود می گردد. بنابراین، آنچه که در مرتبه دوم با قوا و اندام های مدرِک برخورد می کند، همان چیزی نیست که بار اول با آنها برخورد کرده است و بر این اساس، معرفتی که از اشیاء مادی به ظاهر ثابت و پایدار، از حیوان گرفته تا نبات و جماد حتی صخره و پولاد، به دست می آید، به واقع معرفت به یک واقعیت نیست، بلکه معرفت به واقعیت های فراوان و حتی قسمت ناپذیر است. بنابراین، خود معرفت هم، شناخت واحدی نیست بلکه در حقیقت، معرفتی گسسته و تغییرپذیر و ناپایدار است.
برای پاسخ به این پرسش باید دید که بر اساس نگرش ملاصدرا در خصوص حرکت، حرکت جوهری، حقیقت علم و معرفت، و به طور کلی هستی، پاسخ پرسش های مزبور چیست و در این زمینه چه دیدگاه هایی مطرح شده است، تا بتوان بر اساس آن ثبات معرفت را در عین حرکت جوهری معلوم استنتاج کرد.
«معرفت النفس» از رهگذر پیوند میان عقل و فطرت و دین از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأملات در باره نفس ناطقه بشری از دیرباز کانون توجه فیلسوفان و متفکران و متألهان بوده و هست؛ در میان فیلسوفان یونان به ویژه ارسطو و کتاب مستقل او (در باره نفس)، تا سایر فیلسوفانِ مشاء و اشراق و حکمت متعالیه میتوان تطور و سیر تکاملی اندیشه در باره نفس را مشاهده نمود. و اینک، در حکمت متعالیه صدرا عوامل مؤثر بر شناخت حقیقی نفس، افزون بر منابع عقلی و شهودی، تعالیم و آموزه های دینی نیز مورد تأکید قرار گرفته است، تا جایی که به باور صدرا عقل و اندیشه آدمی بدون استمداد از وحی و آموزه های دینی، هم چنین بدون ریاضت و تهذیب نفس و تلاش های عملی در فهم و شناخت صحیح از ذات خویش، قاصر، بلکه عاجز و ناتوان است. و این موضوع، رهیافت جدیدی در حوزهٴ معرفت النفس است که مدعی است آموزه های دینی که از سرچشمه وحی میجوشد به یاری دست آوردهای عقل بشری میشتابد تا حقیقت وجودی خویش را به او بنمایاند. و این مطلب عنصر مهمی است که اندیشمندان پیشین کمتر به آن پرداخته اند.
لذا، در این تحقیق کوشش برآن است تا به روش توصیفی – تحلیلی نقش سه عامل فوق در شناخت و تهذیب نفس را بر مبنای آراء صدرالمتألهین شیرازی تبیین شود. و لزوم و اجتناب ناپذیر بودن تمسک به دین را برای سالکان طریق معرفت النفس آشکار سازد. براهین عقلی وی در باب تجرد نفس به وجه ایجاز، روش کشفی او و مستندات قرآنی و روایی این متفکر بزرگ اسلامی _به خواست خدا_هدف اصلی پژوهش حاضر خواهد بود.
آثار منطقی ابن سینا
فرآیند تأثیر حکمت سینوی و اسلامی در اندلس و اسپانیای معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با مطالعه دقیق فرآیند شکلگیری تفکر فلسفی در جهان اسلام و ورود آن به اندلس، و سیر در مکتب مترجمان طلیطله و سپس ترویج آن در دیگر کشورهای جهان غرب و با بررسی و تحلیل نقش هر یک از فلاسفه اسلامی و آثار آن ها در می یابیم که ابن سینا از معماران اصلی بنای تفکر، فلسفه و علم در شرق و غرب بوده است، تا حدی که میتوان ابنسینا و حکمت سینوی را سرچشمه رشد و تحول تفکر فلسفی غرب در سده های میانی، تصور کرد. نقش مؤثر و پویای تفکر اسلامی در کشور اسپانیا به دلیل هویت تاریخی800 ساله آن تحت تأثیر حکومت اسلامی اندلس، این کشور را در سده های میانی به عنوان ناقل اصلی تفکر اسلامی به جهان غرب مبدل نمود. در عصر حاضر نیز موضع واقع گرای اندیشمندان و محققان اسپانیایی، در شیوه برخورد با نقش متفکران اسلامی در فلسفه و تأثیر آن در فلسفه مدرسی و سپس در رنسانس، بهترین تصویر را از جایگاه و نقش تفکر اسلامی در جهان غرب ارائه میکند. این مقاله در صدد است به تبیین فرآیند سیر و میزان نقش و تأثیر ابنسینا و حکمت سینوی بر اندلس و اسپانیای معاصر به عنوان گذرگاه انتقال فلسفه اسلامی به جهان غرب بپردازد.
تحول تاریخی انسان نزد ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان ملاصدرا افزون بر دو حرکت وجودی اضطراری و حرکت وجودی ارادی، برخوردار از تحولی تاریخی است، یعنی در دوره های تاریخی متفاوت، با انواعی از انسانها روبرو هستیم، نه نوع واحدی از انسان. ملاصدرا تحول تاریخی انسان را متأثر از تعالیم دینی، طرح کرده است که براساس روش شناسی ملاصدرا و نگاه عرفانی او می توان تحول یاد شده را تبیین نمود؛ تاریخ انسانی نزد ملاصدرا از حس آغاز شده و به مثال، توهم، عقل و مقام عبدیت ختم می شود، بنابراین تاریخ انسانی نیز همانند نفس انسانی مشمول حکم جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء است و تعریف ارسطویی از انسان به حیوان ناطق، برای انسان متحول به حرکت جوهری ارادی و تحول تاریخی، تعریفی انتزاعی و میان تهی است. در این جستار سعی شده است پس از گزارش دوره های تاریخی نزد عارفان مسلمان و ارتباط آنها با انسان، شواهد و دلایل متعدد ملاصدرا در باب تاریخیت انسان ارائه و مورد بررسی قرار گیرد.