پس از آن که ثابت شد اثولوجیا ترجمة آزاد انئادهای (Enneads) چهارم، پنجم و ششم فلوطین بوده و از آنِ ارسطو نیست، سهم ارسطو در خداشناسی اندک شمرده شد و صبغة طبیعی فلسفة او برجسته گشت. اما گرچه اثولوجیای معروف از آنِ ارسطو نیست، به گواهی رسالهای که از اسکندر افرودیسی در دست است، وی کتابی به نام اثولوجیا داشته که اسکندر در این رساله، مطالب آن را گزارش کرده است.
برخی مطالب این رساله در آثار فیلسوفان مسلمان آمده است، و از این روی، میتوان گفت فیلسوفان مسلمان به این اثر توجه داشتهاند، اما ظاهراً به دلیل آنکه اثولوجیای منحول ارسطو، اثولوجیای ارسطو تلقی شده بود، چندان اعتنایی به خلاصة اسکندر از اثولوجیای راستینِ ارسطو نکردهاند.
انتشار گزارش اسکندر از اثولوجیای ارسطو، تحول مهمی در ارسطوپژوهیِ معاصر پدید خواهد آورد و دوباره صبغة الهیِ فلسفة او را برجسته خواهد ساخت.
امروزه, فلسفه اسلامى, با توجه به پیش رفت علوم, نیازمند آن است که در حرکتى پویا خود را به روز و کارآمد نماید تا نشان دهد که در پاسخ گویى به پرسش هاى جدید نیز تواناست. به نظر مى رسد که فلسفه اسلامى مى تواند بیشترِ پرسش هایى را که در حوزه هاى گوناگون فلسفه ـ در دنیاى امروز ـ مطرح است, پاسخ دهد. اما وظیفه تبیین این پاسخ ها و طراحى آنها بر اساس مبانى فلسفه اسلامى برعهده پژوهش گران این حوزه است. این مقاله کوشیده است تا با بررسى یکى از مقولات فلسفى نوین; یعنى فلسفه هنر و زیبایى شناسى در نظام فلسفى ملاصدرا, گامى نو در پاسخ به پرسش هاى جدید فلسفى برداشته و روشى را براى بازسازى اندیشه هاى فیلسوفان اسلامى در حوزه هاى جدید فلسفه, ارائه نماید.