با ورود رسانه های نوین و افزایش سطح سواد عمومی، افکار عمومی و اقناع آن اهمیت دوچندان یافته است.. اقناع که به گفته ساروخانی غایت هر ارتباط، اعم از انسانی یا رسانه ای است، نقش کلیدی جهت تقویت جایگاه جهانی و دستیابی به اهداف راهبردی برای هرگونه جریان سیاسی، اقتصادی و ... ایفا می کند. پژوهش حاضر سعی نموده است با استفاده از قابلیت های بازی وارسازی به عنوان یک ابزار انگیزشی به رهیافتی جامع برای اقناع افکار عمومی در فضای مجازی دست یابد. برای دستیابی به چنین رهیافتی سعی شده است با استفاده از 3 گام متوالی متشکل از روش پژوهش اسنادی، دلفی و مصاحبه عمیق با کارشناسان حوزه بازی وارسازی و فضای مجازی مدلی جامع برای اقناع افکار عمومی در فضای مجازی ارائه شود. درنتیجه گام اول و دوم پژوهش و با استفاده از روش اسنادی و دلفی( در سه دور متوالی) مدل جامع تأثیرگذاری بر افکار عمومی (7 مرحله) و 13 قابلیت بازی وارسازی مشخص شدند. در گام سوم و نهایی پژوهش نیز بر اساس نتایج دو مرحله نخستِ پژوهش، مدل هایی برای بازی وارسازی مراحل تأثیرگذاری بر افکار عمومی ارائه شد. مدل هفت مرحله ای تأثیرگذاری بر افکار عمومی که به عنوان ابزاری مهم در دنیای تبلیغات شناخته می شود می تواند به عنوان مبنایی برای اقناع افکار عمومی در فضای مجازی استفاده شود. استفاده از فناوری بازی وارسازی که دارای پیشینه قوی در جذب و درگیر سازی مخاطبان دارد موفقیت مدل تأثیرگذاری بر افکار عمومی را تضمین می نماید. بازی وارسازی با تلفیق در مدل های اقناع افکار عمومی اثربخشی و کارایی آن ها را به مراتب افزایش می دهد.
کنکاش در نسبت دین و رسانه و به تعبیر دیگر یافتن فصلی مشترک میان مطالعات دو حوزه مهم دینی و رسانهای، فرصت مبارکی است تا نخست موضوع در هر دو حوزه چنان که بایسته است، مطرح شود و سپس ارائه دستاورد اندیشهورزیهای موجود و بیان نیازها سمت و سوی تکاپوهای آینده را نشان دهد......
سینمای ایران ما بین سال های 1337 تا 1357 الگوهای متفاوتی از لات و لوطی را به نمایش گذاشت. چگونگی روایت سینمای عامه پسند ایران از تحول این قشر، عملاً روایتی است از چگونگی مواجهه یکی از رادیکال ترین اقشار سنتی با برخی از مظاهر مدرنیته. قشر لات و لوطی مانند هر قشر اجتما عی دیگری، در یک ساختار اجتماعی خاص معنا می یابد. ساختاری که در این مقاله از آن با عنوان «ساختار محله ای» نام برده ایم. میزان قدرت این ساختار، قدرت لات و لوطی را تعیین می کند. مدرنیته این ساختار را درهم می ریزد. به تبع این درهم ریختن ساختاری، نظام ارزشی مطابق با این ساختار نیز تضعیف می شود. تحولات الگویی لات و لوطی به واسطه این تحول ارزشی ایجاد می شود. سینمای عامه پسند در پیش از انقلاب عرصه ای بود که چگونگی مواجهه لات و لوطی با فروپاشی نظام ارزشی سنتی- محله ای را روایت می کرد. این مقاله با اتکا به این تحول ساختاری و تحول ارزشی متناظر با آن، از خلال دو فیلم لات جوانمرد و قیصر، تغییرات الگویی لوطی و لات در مواجهه با مدرنیته را در سینمای ایران بررسی می کند. علت انتخاب این دو فیلم آن است که اولی به عنوان اولین فیلم شاخص جاهلی شناخته می شود و دومی به عنوان نقطه عطفی در این فیلم ها که هم عامه مردم و هم روشنفکران را به خود جذب کرد. برای مفهوم پردازی مفاهیم لات و لوطی از مفهوم مردانگی بیتسون بهره برده ایم و برای مفهوم پردازی «ساختار محله ای» از دوگانه گماینشافت- گزلشافت تونیس استفاده کرده ایم.
طنز هم مانند دیگر مقولات «ادبیات» هنوز تعریفی جامع و مانع نیافتهاست. تعریفهای متعددی هم که عرضه شدهاند هریک با اصرار برجنبهای سعی در تبیین دیدگاهی ویژه دارند اما آنچه درمیان همه تعاریف مشترک است، وجه انتقادی آن است که رویکردی اجتماعی دارد. نقطع اشتراک دیگر نیز ریشخندی است که لازمه طنز است تا از دیگر قالبهای انتقادی متمایز شود. طنز گونهای موثرتر و کاراتر از صریح گویی و حتی کنایهاست گرچه خود از کنایه بهره میجوید. در تناسب اجتماعی بودن کارکرد صداوسیما و کاربرد طنز بحثی نیست. پس محور سخن حول محتوای آن یعنی نقد اجتماعی و واکنش ریشخند در مخاطب خواهد بود.
جون شنیدن نقاط ضعفو انتقاد بر بنیآدم تلخ میآید، لازم است انتقاد با پوششی شیرین همچون خنده ارایه شود.این خنده دراثر تضاد میان حکم عقل و رفتار نمایشی شخصیت کمیک پیش میآید و ازخنده ناشی از هزل و هجوبه خوبی قابل تمیز است.
مقاله ذیل این دو موضوع را در برنامه های طنز صداوسیما بررسی میکند.
رسانه ها در زندگی امروز ما به جزو لاینفک زندگی مدرن تبدیل شده اند و در تصمیم گیری های سیاسی نقشی اساسی در اقناع مخاطب به عهده می گیرند. بی بی سی فارسی بخشی از سازمان رسانه ای پیچیده بین المللی است که هدایت کننده سلیقه عمومی است؛ قدیمی ترین رسانه دنیا است و در عین حال از نتایج علوم مرتبط با رسانه برای اقناع مخاطب استفاده می کند. سیاست ارتباطی به عنوان مجموعه ای از اصول و هنجارها برای رفتار راهبردی نظام های ارتباطی است. هدف این مقاله شناسایی سیاست های ارتباطی بی بی سی فارسی در پخش اخبار انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ است. روش پژوهش کیفی و از نوع تحلیل گفتمان انتقادی است. واحد تحلیل متن است و از روش فرکلاف توصیف، تفسیر و تحلیل برای تحلیل داده ها استفاده شده است و در نهایت سه سطح سیاست ارتباطی در بی بی سی فارسی شناسایی شد: سیاست های ارتباطی کلان (کل مجموعه بی بی سی) مانند استراتژی شفاف سازی، بیطرفی و اطلاع رسانی درست و به هنگام، سیاست های ارتباطی رسانه (بی بی سی فارسی) مانند استراتژی های بی بی سی فارسی برای ساخت برنامه در ایران و در دوران انتخابات، و سیاست های ارتباطی در سطح سردبیری رسانه مانند تکنیک های مختلف رسانه ای ساخت برنامه.
این تحقیق با هدف مطالعه تطبیقی نقش شبکه های اجتماعی در سبک زندگی اسلامی ایرانی از دیدگاه شهروندان و مدیران فرهنگی شهر تهران انجام شد. روش تحقیق پیمایشی بود. جامعه آماری تحقیق شامل شهروندان منطقه ۶ شهر تهران و مدیران فرهنگی شهر تهران بودند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران ۱۵۱نفر از مدیران و ۳۸۳ نفر از شهروندان تعین شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود. داده های بدست آمده با استفاده از آزمون تی مستقل تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که بین نقش شبکه های اجتماعی مجازی بر سبک زندگی اسلامی _ ایرانی ، الگوهای مصرف شهروندان، روابط بین شخصی، مدیریت بدن، اوقات فراغت، سلایق، عادات اجتماعی و گرایش های شهروندان از دیدگاه شهروندان و مدیران فرهنگی شهر تهران تفاوت معناداری وجود دارد.
عدالت از جمله مفاهیم و ارزشهایی است که در علم اقتصاد به آنها پرداخته نمیشود.اصولا بسیاری از اقتصاددانان معاصر، بویژه پیروان مکتب نئوکلاسیک، هیچ داعیهای در این زمینه ندارند و آن را مسکوت گذاشتهاند.علت این امر آن است که عدالت از مقوله «هست و نیست» خارج است و بیشتر به «بایدها و نبایدها» میپردازد، که علم اثبات گرای امروز به آنها بیاعتناست. نتیجه چننی وضعی، نابرابریهای شدید اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی در سطح کشورها و جوامع و به صورت وسیعتری در جامعه جهانی است.پیشرفتهای فنآورانه، رشد اقتصادی و حتی توسعه هم، نه خواستهاند و نه توانستهاند این درد کهنه بشری را التیامی در خور اعتنا بخشند. بلکه برعکس، به علت جهت گیری خاص و ظریف خود، روزبروز بر وخامت اوضاع افزودهاند.
اما جامعه مسلمانان نمیتواند نسبت به این وضع بیاعتنا باشد،زیرا هدف اسلام رشد معنویت انسانها و رساندن آنها به کمال است و این فهم، بدون برآورده شدن حداقل احتیاجات انسان ناممکن میگردد. عدم عدالت اقتصادی، باعث تامین نشدن احتیاجات گروه بزرگی از انسانها میشود و این مانع بزرگی برسر راه کمال معنوی آنهاست.
حضرت امامخمینی(ره)باتوجه به این موضوع، درجای جای سخنان خود برایجاد عدالت اقتصادی و نقش و اهمیت آن در بقای جامعه و حرکت آن به سوی اهداف عالی اسلام تاکید میورزند و به آن عنایت ویژهای دارند. در این قسمت از مقال برآنیم تا نظری براندیشه ها و فرمایشهای ایشان بیفکنیم تا بتوانیم سخنان حکیمانه آن فقیه فرزانه را چراغی فراروی آینده سازیم.