در زمان سلطنت شاه شجاع مظفّری، برادرش شاه محمود حاکم اصفهان بود. شاه محمود حکومت اصفهان را برای خود اندک می دانست و در پی کسب استقلال نیز بود. وی بر آن بود تا با سلطه بر ابرکوه، در اصفهان حکومتی مستقل تشکیل دهد. از دیگر سوی، شاه شجاع، دچار مشکل اعمال اقتدار در قلمرو بود. وی نیز برای چاره کردن مشکل خود، سلطه بر ابرکوه را بایسته می دانست. دو برادر حدود یک و نیم دهه برای سلطه بر ابرکوه درگیر جنگ و کشمکش با یکدیگر بودند. برای پی بردن به نقش و اهمّیت ابرکوه برای دو دولتمرد مظفّری در راستای دستیابی به اهدافشان، افزون بر مقایسه مختصر اوضاع اصفهان و فارس در هنگامه حمله مغول و پس از آن، موقعیت اقتصادی ابرکوه، جایگاه سوق الجیشی و ظرفیت نیروی رزمی آن، نیز جغرافیای سیاسی و انسانی مرکز و جنوب ایران در آن دوران بایسته بررسی است. کشمکش میان دو برادر برای دستیابی به درآمدهای کلان ابرکوه بوده، البتّه موقعیت سوق الجیشی و ظرفیت انسانی آن نیز لحاظ می شده است.
با روی کار آمدن حکومت قاجاریه و مرگ زودهنگام آقامحمدخان روند اداره ایالات و ولایات مختلف به طور کلی تغییر کرد. همواره یکی از مهمترین اقدامات حکومت مرکزی برای نظارت و تسلط بر ایلات و طوایف ایجاد رابطه با حکام محلی بود که تحت تأثیر این شرایط شکل گرفت. این اقدام از طریق گماشتگان حکومت مرکزی در نواحی مختلف امکان پذیر بود. با روی کار آمدن حکومت قاجار و به تخت نشستن فتحعلی شاه این سیاست در پیش گرفته شد. او با گماشتن محمدعلی میرزا دولتشاه به حکومت کرمانشاهان توانست تسلط خود را بر والیان پشتکوه حفظ کند. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤال انجام شد که: روابط محمدعلی میرزا دولتشاه با والیان پشتکوه چگونه بوده است؟ یافته های این پژوهش که رویکردی توصیفی- تحلیلی داشت بیانگر آن بود که محمدعلی میرزا با سیاست مسالمت آمیز خود توانست تا پایان عمر والیان پشتکوه را با حکومت مرکزی ایران همراه کند
شیوه انجام پژوهش حاضر که با هدف بررسی وجوه اشتراک بین سوگ آیین های لری و کردی با سنت سوگواری در میان رودان انجام شده، توصیفی- تحلیلی بوده و برای گردآوری مطالب از تحقیقات میدانی و استناد به منابع کهن استفاده شده است. سوگواری از آن دسته آیین های فرهنگی می باشد که مرز نمی شناسند و در طول تاریخ در بین اقوام مختلف، مشترک بوده است. این سنت از جمله آیین های ماندنی است که با گذشت زمان نه تنها فراموش و منسوخ نشد، بلکه بر اعتبار و جایگاه آن افزوده گردید. به نظر می رسد که این سنت های سوگواری جزء کهن الگوهایی است که ویژگی اصلی آنها انتقال و تکراپذیریشان در بین اقوام است. اقوام ایرانی کرد و لر نیز در طول تاریخ همواره پاسبان و انتقال دهنده خوبی برای بسیاری از آداب و رسوم باستانی و مشترک در بین ملل مختلف بوده اند که یکی از آنها سنت سوگواری است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که میان سوگ آیین های لری و کردی با سنت سوگواری در میان رودان در مواردی همچون: روی خراشیدن، گیس بریدن، سیاه پوشیدن، خاک بر سر ریختن، مدت زمان سوگواری و ... تشابه وجود دارد.
مقاله حاضر، با استفاده از داده های سرشماری سال های 95-1365 کشور به تحلیل جریان های اخیر مهاجرت در استان یزد، با تأکید بر دوره پنج ساله 95-1390 پرداخته است. یافته های مطالعه حاضر، حضور و مشارکت فعّالانه استان یزد در نظام مهاجرتی سه دهه اخیر کشور را روشن می کند. براساس یافته ها، مهاجرت به عنوان یک مؤلّفه مهم، در گذر زمان، سهم فزاینده ای در افزایش جمعیّت استان داشته است. در دوره 95-1390، تعداد تقریبی 39 هزار نفر، در نتیجه خالص مهاجرتی مثبت به حجم جمعیّت استان افزوده شده است. علاوه بر آن، در همین دوره، جمعیّتی حدود 60 هزار نفر از سایر استان ها به استان یزد وارد شده اند. مسیرهای اصلی جریان مهاجرت واردشدگان به یزد، به ترتیب از استان های فارس، کرمان، اصفهان، تهران، سیستان و بلوچستان، خوزستان و خراسان رضوی (در دامنه ای از 5/14 درصد تا 6 درصد) بوده که جمعاً این هفت استان، مبدأ حدود 75 درصد از کلّ واردشدگان به مقصد استان یزد را دربر می گیرند. در نقطه مقابل، حدود 5/23 هزار نفر از مهاجران یزدی از محدوده استان خارج شده و در سایر استان ها سکنا گزیده اند. استان تهران (با سهم 19 درصدی) و سپس به ترتیب استان های فارس و اصفهان، کرمان (بین 11 تا 12 درصد) و خراسان رضوی (8 درصد)، پنج مقصد اصلی برای بیش از 62 درصد از مهاجرین یزدی خارج شده از استان بوده اند. در کنار مقولات فوق، در دوره مذکور، حدود 20 هزار جابجایی در داخل استان اتّفاق افتاده است. همچنین حدود 1800 نفر مهاجر نیز از خارج از کشور به استان یزد وارد شده اند که مبدأ حدود 81 درصد آنها کشور افغانستان بوده است. بررسی پیامد این حرکات جمعیّتی از جوانب اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیازمند پژوهش های علمی بیشتری است.