فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۶۴۶ مورد.
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۹ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
روشنفکران و فهم تمدن ها
حوزه های تخصصی:
مسیحیان ایران
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان و نقد الگوی خانواده مدرن مدنی در ایران پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسندگان با استفاده از نظریات و روشهای تحلیل گفتمانی تلاش می کنند تا در چشم اندازی از تاریخ اجتماعی و سیاسی معاصرِ جامعه ایران، عوامل الگوی خانواده مدرن مدنی را به عنوان محصول و کفایت تجربی گفتمان جامعه مدنی در سه سطح توصیفی، تفسیری و تبیینی تحلیل کنند. به این منظور، در این مقاله الگویی ترکیبی (برامده از آرای فرکلاف، لاکلاو و موفه) تنظیم و به کار گرفته شده است. در مجموع، مهمترین یافته ها و دستاوردهای تحلیلی و انتقادی مقاله عبارت است از: 1 الگوی خانواده مدرن مدنی تحت تأثیر دو پارادایم «تفسیری» و «انتقادی» و برخی مبانی معرفتی و نظری نظریه پردازانی همچون یورگن هابرماس و آنتونی گیدنز است. 2 این الگو بر محور مفاهیم «روابط و ارزشهای دموکراتیک» و «اصالت فرد» مفصل بندی شده و دالّ مرکزی آن «ارزشهای جامعه مدنی» است. 3 خانواده مدرن مدنی با ارکان هویتی جامعه ایران (بویژه آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی) سازگاری و تناسب ندارد.
سیر شکلگیری مدارس زنان در دوره مشروطه (با تأکید بر مطالبات اجتماعی زنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی سیر ایجاد مدارس زنان، در قالب ایجاد دبستانهای نسوان در دوره مشروطه و در فاصله زمانی سالهای 1324 ق/ 1285 ش تا 1330 ق/ 1291 ش است. بررسی این موضوع نه تنها از جهت رخداد آن در دوره زمانی مشروطه به عنوان نخستین دوره تجربههای مدرنیزه شدن آموزش و پرورش در ایران، بلکه به لحاظ ایجاد مدارس دخترانه، نقش نامهنگاریهای زنان در مطبوعات این دوره در رابطه با مسئله حق تحصیل زنان و طرح آن به صورت مطالبههای اجتماعی اهمیت دارد. در این دوره همچنین، حضور فعال اجتماعی زنان برای نخستین بار به شکل شبه صنفی آغاز شده است و زنان به مطرح کردن درخواستهای اجتماعی خود پرداخت هاند که در این بین ایجاد مدارس برای دختران اصلیترین مطالبه اجتماعیِ زنانِ ایرانی بوده است. این پژوهش که به روش اسنادی با تکنیک تحلیل محتوا گردآوری شده است، به ثمر رسیدن تلاش اجتماعی و احقاق حقوق اجتماعی زنان را نشان م یدهد. تلاشی که با گذشت کمتر از یک دهه از طرح آن در مطبوعات عصر مشروطه، منجر به ایجاد مدارس دخترانه در شهرهای متفاوت ایران گردید که بر آن اساس، دختران نیز مانند پسران از حق آموزش و پرورش برخوردار شدند.
زاگرس مرکزی و مسیرهای ارتباطی منطقه ای - محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، مطالعه، بررسی و معرفی مسیرهای ارتباطی است که از دوران گذشته مورد استفاده ی ساکنان منطقه ی زاگرس مرکزی، به ویژه کوچ نشینان قرار گرفته است. در گذشته، مطالعات جغرافیایی نسبتاً جامعی در زمینه ی معرفی مسیرهای ارتباطی منطقه صورت گرفته است؛ ولی در این پژوهش با رویکردی نو مطالعات باستان شناسی و مردم شناسی نیز انجام گرفته است. این مقاله در پی آن است که: آیا این مسیرهای ارتباطی از دوران گذشته تا کنون دچار تغییر و تحوّل شده اند یا نه؟ بنابراین، به عوامل شکل دهنده ی این مسیرهای ارتباطی و نقش و اهمیت راه های مذکور در برقراری ارتباطات منطقه ای و محلی پرداخته شده است. مطالعات و بررسی های جغرافیایی، باستان شناسی و مردم شناسی نشان می دهد که با وجود رشته کوه های بلند و صعب العبور منطقه ی زاگرس مرکزی می گذرد، حداقل از عصر مفرغ تاکنون راه های ارتباطی متعددی درون این حوزه شکل گرفته است. در شکل گیری این مسیرهای ارتباطی، جغرافیای فیزیکی منطقه نقش اصلی را ایفا نموده است. شرایط کوهستانی منطقه موجب شده که گروه های انسانی در امتداد مسیرهای خاصی حرکت نمایند و به نظر می رسد که در امتداد این مسیرها تغییرات چندانی رخ نداده است؛ به گونه ای که امروزه همین مسیرها مورد استفاده ی برخی از مردم منطقه به ویژه عشایر قرار می گیرند.
پیکرک های دوره مفرغ قدیم تپه زرنق، نمودی از جوامع مردسالار در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی فصل اول کاوش های باستانشناختی تپه زرنق آذربایجان شرقی در سال 1391، تعداد زیادی پیکرک گلی در اشکال انسانی و حیوانی مربوط به دوره مفرغ قدیم به دست آمد. در حالی که اکثر پیکرک های به دست آمده از کاوش های باستانشناسی در دنیا پیکرک های مونث الهه های باروری هستند؛ مطلب قابل توجه در اینجا پیکرک های انسانی از نوع مذکر است که مسلما وجود تعداد قابل توجهی از این نوع پیکرک، بیانگر نشانه هایی از ساختار اجتماعی و طرز تفکر آن جامعه بوده و حکایت از جایگاه اعتقادی ویژه این گروه پیکرک را دارد. با توجه به اینکه در اکثر محوطه های مربوط به دوره مفرغ قدیم فرهنگ کورا- ارس، بیشتر شیوه معماری و سفال های آن دوران مدنظر بوده و بر روی پیکرک های گلی به دست آمده پژوهش خاصی صورت نگرفته است، لذا در این مقاله تلاش شده است که با مطالعه پیکرک های فرهنگ کورا-ارس به تحلیل و طبقه بندی پیکرک های تپه زرنق و همچنین ارتباط این آثار با عوامل فرهنگی – عقیدتی و ساختار اجتماعی دوره مفرغ قدیم محدوده فرهنگ کورا – ارس پرداخته شود.
ایران سنتی داریم،اما.../ بسترهای جامعه شناختی سنت در ایران معاصر
حوزه های تخصصی:
ایران در «نامه های ایرانی» منتسکیو
حوزه های تخصصی:
تریاک
بررسی تطبیقی نقش ناکارآمدی دستگاه سرکوب در انقلاب های عربی: مطالعه موردی تونس، مصر، لیبی و یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی نقش دستگاه سرکوب در انقلاب های عربی سال 2011 به انجام رسیده است. در این سال چهار رژیم عربی (تونس، مصر، لیبی و یمن) یکی پس از دیگری از هم فروپاشید، اما برخی دیگر نظیر بحرین، مراکش، الجزایر و اردن با وجود این که با اعتراضات گسترده مردمی مواجه شدند، ولی رخداد انقلاب را تجربه نکردند. شروط علّی مشترک چندی در فروپاشی این رژیم های سیاسی یا آن چه به عنوان انقلاب های عربی شناخته می شود، مؤثر بوده است. این تحقیق با توجه به تجارب انقلاب های پیشین و انتظار برآمده از دستگاههای نظری انقلاب، بدنبال بررسی یکی از تعیین کنند ترین علل وقوع انقلاب هاست و در صدد است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا عامل «ناکارآمدی دستگاه سرکوب» و به طور مشخص ارتش، در وقوع انقلاب های عربی مؤثر بوده است؟ نتایج این تحقیق از طریق مقایسه چهار مورد انقلابی (تونس، مصر، لیبی و یمن) و دو مورد غیرانقلابی (الجزایر و مراکش) با استفاده از روش تطبیقی و با کمک تکنیک اختلاف میل نشان می دهد که عامل ناکارآمدی دستگاه سرکوب در هر چهار مورد انقلابی مشترک بوده است و کشورهای عربی که با وجود مشابهت ها با کشورهای فوق، واقعه انقلاب را در سال 2011 تجربه نکردند، فاقد شرط یادشده بوده اند و بنابراین حضور و غیاب این عامل در وقوع/ عدم وقوع این انقلاب ها تعیین کننده بوده است.
ارزیابی و نقد پارادایم نئومارکسیستی توسعه (با تأکید بر جامعه شناسی تاریخی توسعه در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل تاریخی مؤثر بر توسعه نیافتگی ایران از دغدغه های همیشگی محققان ایرانی بوده است. رویکرد نئومارکسیستی و نظریه وابستگی یکی از رویکردهای رایج در بررسی موانع تاریخی توسعه در ایران است. هدف این مقاله بررسی و ارزیابی این رویکرد به ویژه قرائت جان فوران از آن در تحلیل توسعه نیافتگی تاریخی ایران است. رویکرد نئومارکسیستی به توسعه در واقع تلاشی برای بسط مارکسیسم کلاسیک برای تحلیل روند توسعه سرمایه داری و پیامدهای آن برای اقتصادهای توسعه نیافته است. نظریه وابستگی با وجود شباهت های اصلی در قیاس با رویکردهای نئومارکسیستی، این مزیت را دارد که همه چیز را به اقتصاد جهانی و جایگاه کشورها در نظام جهانی سرمایه داری فرو نمی کاهد و می کوشد شرایط و ساخت اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک کشورهای مورد بررسی را نیز در تحلیل خود برجسته کند. در تحلیل پژوهش های انجام شده براساس نظریه وابستگی در ایران وجوه غایت انگارانه و دترمینیستی این تحلیل ها مورد نقد قرار گرفت. آن ها در تحلیل رابطه میان کشورهایی مانند ایران با نظام جهانی دچار تناقض هستند و نیز تحلیل دقیقی از نیروهای اجتماعی و سیاسی در ایران ترسیم نمی کنند. فقدان طرحی بدیل برای توسعه از مهم ترین مشکلات این رویکرد است. در تحلیل پژوهش فوران نکته مهم ناکامی او در تلاش برای پل زدن میان تحلیل مبتنی بر جزئیات از ساخت اجتماعی- اقتصادی ایران با مفاهیم کلان نظریه وابستگی است.