فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۸۰۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
در طول سدة گذشته تقابل با غرب باعث مقاومت هایی در برخی کشورهای پیرامونی شده و بحث های جدی در حوزة هویت آنها ایجاد کرده است. در ایران نیز ابزار این تقابل در ارایة چارچوبی متمرکز به صورت هویت ملی دیده شده که نادیده گرفتن هویت های منطقه ای را در پی داشته است. حال آنکه هر یک از این نقاط دارای ویژگی های خاص و حتی رویارویی متفاوتی با نوگرایی بوده اند که خوزستان به واسطه اکتشاف نفت و تجربة منحصر به فردی در نوگرایی، یکی از این مناطق است.
لذا این پژوهش با این فرض که نظریة هویت اجتماعی دارای قابلیت هایی است که می تواند این نقیصه را پوشش دهد سعی می کند با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از اسناد کتابخانه ای و بایگانی ها به ارایة الگویی از هویت در قالب هویت اجتماعی بپردازد که علاوه بر ابعاد هویت ملی ایران همچون دین و سیاست، ویژگی های منطقه ای هویت ساز از جمله فرهنگ، تمدن، سنت و محیط هر منطقه از کشور و قابلیت تبیین تحولات ایجاد شده در هر هویت را نیز در بر داشته باشد. سپس با استفاده از آن، سؤال اصلی پژوهش که چگونگی تأثیر معماری و شهرسازی نوگرا بر تحول هویت در شهرهای نفتی خوزستان است را پاسخ می دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که جامعة عشایری و روستایی خوزستان به راحتی جذب تمدن غرب شده و با آن سازگار شده اند که منجر به تحول تدریجی هویت سنتی و شکل گیری هویتی جدید در شهرهای نفتی شده است. تعمیم این موضوع برای کشور ما - که بخش عمده ای از آن را مردم عشایری و روستایی تشکیل می داده است – می تواند در ایجاد نگاهی نو به هویت یابی معماری و شهرسازی مفید باشد.
تبیین جامعه شناختی گرایش جوانان به سبک زندگی مدرن در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به علت روند سریع تحولات اجتماعی در نیمه دوم قرن بیستم و پس از آن در آغاز هزاره جدید، ماهیت موجودیت های اجتماعی به شدت سیال و متحول شده است. در نتیجه جامعه به مفاهیمی جدید برای تحلیل جامعه نیازمند است و مفهوم ""سبک زندگی"" چنین خصایصی را داراست. مفهوم سبک زندگی را می توان در ارتباط با مدرنیته بررسی کرد. مدرنیته با امکانات خود از طریق خلق تنوع، فرد را با انتخاب های گوناگون و پیچیده مواجه می سازد و در این پژوهش سبک زندگی مدرن شامل: اعمال و کار ها، روش ها، الگوها، طرز برخورد و روابط اجتماعی مبتنی بر عناصر زندگی مدرن است. هدف اصلی این مطالعه تبیین جامعه شناختی گرایش جوانان به سبک زندگی مدرن است. در این رابطه، متغیر های سرمایه فرهنگی به عنوان فرضیه اصلی و متغیرهای زمینه ای به عنوان فرضیه های فرعی با گرایش به سبک زندگی مدرن بررسی شده است . در این پژوهش، با استفاده از روش پیمایش و اجرای پرسشنامه در میان 451 نفر از جوانان که براساس روش نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی در شهر شیراز انتخاب شده بودند، اطلاعات لازم جمع آوری گردید. برای پایایی ابزار سنجش از روش آماری آلفای کرونباخ و برای سنجش اعتبار تحقیق از روایی صوری بهره گرفته شده است. برای آزمون فرضیات از ضریب همبستگی پیرسون و برای آزمون مقایسه میانگین ها از تحلیل واریانس و نهایتاً رگرسیون به کار گرفته شده است. نتایج نشان می دهد که با توجه به ضریب تبیین (15/٠ R²= )، 15 درصد از تغییرات سبک زندگی مدرن جوانان توسط سرمایه فرهنگی تبیین می شود.
سنجش نگرش زنان شهر یزد درباره ی آپارتمان نشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آپارتمان نشینی مانند بسیاری از دیگر مظاهر شهرنشینی، بیش از آنکه از دل جامعه ی ما جوشیده باشد از غرب اقتباس شده است. گسترش روزافزون این پدیده می تواند پیامد های مثبت و منفی زیادی به همراه داشته باشد. در جامعه ی ما چون زنان معمولاً کمتر از مردان شاغلند و بیشتر در محیط خانه و آپارتمان هستند، بنابراین تجربه ی زندگی در این محیط ها باعث شکل گیری نگرش خاصی نسبت به آپارتمان نشینی در ذهن آنها می گردد. از آنجا که نگرش ها می توانند روی رفتار، سلامت روانی و ذهنی افراد، روابط اجتماعی، استحکام خانواده و دیگر ابعاد زندگی تأثیرگذار باشند، بنابراین با توجه به این تأثیرات بررسی نگرش نسبت به آپارتمان نشینی دارای اهمیت است. روش این تحقیق پیمایشی است؛ داده ها با ابزار پرسشنامه و با استفاده از شیوه نمونه گیری دومرحله ای که درمرحله اول خوشه ای ودرمرحله دوم درداخل خوشه های انتخابی به روش سیتماتیک زنان انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند از ۳۸۴ نفر از زنان متأهل شهر یزد گردآوری شده است. یافته های تحقیق بیانگر آنست که میانگین نگرش زنان شهریزد نسبت به آپارتمان نشینی، از حد متوسط پایین تر است. وزنان آپارتمان نشین در مقایسه با زنان ویلایی نشین، نگرش مثبت تری نسبت به آپارتمان نشینی دارند. همچنین، زنان غیر بومی در مقایسه با زنان بومی، نگرش مثبت تری نسبت به آپارتمان نشینی دارند.واین تفاوت ها ازنظر آماری معنادار است. و زنان شاغل نیز در مقایسه با زنان غیر شاغل نگرش مثبت تری نسبت به آپارتمان نشینی دارند اما این تفاوت ازنظر آماری معنادارنیست. از سویی دیگر، بین متغیرهای سن و بعد خانوار و نگرش نسبت به آپارتمان نشینی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. در حالیکه بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی و نگرش نسبت به آپارتمان نشینی رابطه معناداری وجود ندارد.
تحلیلی بر فرهنگ شهروندی با تأکید بر آموزشهای شهروندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به فرهنگ شهرون دی و آم وزش آن، رویک ردی نوین است که بیش تر کش ورهای توسعه یافته به آن پرداخته اند و نتایج مؤثر آن در توسعه ی پایدار، رفاه و پیشرفت های فرهنگی و اجتماعی، باعث شده که کشورهای در حال توسعه نیز ضرورت آن را درک کرده و زمینه ی آموزش و تحقیق آن را فراهم آورند.
هدف از این تحقیق، بررسی فرهنگ شهروندی با تأکید بر آموزش های شهروندی توسط شهرداری شهر آران و بیدگل است. در این مقاله فرهنگ شه روندی با ابعادی چون مسؤولیت پذیری، مشارکت جویی و رعایت قوانین و مقررات سنجیده شده است. روش تحقیق، پیمایشی است و نمونه ی مورد مطالعه ۱۸۰ نفر از شهروندان شهر آران و بیدگل هستند و پرسش نامه ها به صورت نمونه گیری سهمیه ای بین شهروندان تقسیم شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های پرسش نامه ها نشان می دهد که بین آموزش های شهروندی با میزان پای بندی به فرهنگ شهروندی رابطه ی مستقیمی وجود دارد و آموزش آموزه های شهروندی نقش مؤثری در پای بندی مردم به فرهنگ شهروندی داشته است. طبق نتایج به دست آمده از جدول ماتریس همبستگی، یعنی ضریب همبستگی (۱۷/۰)، بین آموزش های شهرداری با میزان پایبندی به فرهنگ شهروندی در جامعه رابطه وجود دارد. به عبارت دیگر، آموزش های شهرداری می تواند در افزایش میزان پایبندی مردم به فرهنگ شهروندی نقش بسزایی داشته باشد. همچنین، از میان ابعاد سه گانه ی آن، آموزش های شهرداری در افزایش میزان مسؤولیت پذیری شهروندان، با ضریب همبستگی (۳۳/۰)، بیش تر نقش داشته است اما در مورد ابعاد مشارکت جویی و قانونمندی همبستگی معناداری وجود ندارد.
بررسی تأثیر نحوه عملکرد سازمان های رسمی بر اعتماد نهادی شهروندان (مورد مطالعه : جوانان شهر یاسوج)
حوزه های تخصصی:
اعتماد اجتماعی از الزامات زندگی اجتماعی در دوران مدرن محسوب می شود. یکی از مهمترین انواع اعتماد، اعتماد نهادی است. اعتماد نهادی، بیانگر اعتماد مردم به نهادها و سازمانهایی است که وظیفه تدوین، اجرا و نظارت بر قانون، اطلاع رسانی و تأمین نیازهای اساسی مردم را بر عهده دارند. در این مقاله تأثیر کیفیتِ عملکردِ خودِ این نهادها بر اعتماد نهادی جوانان شهر یاسوج مورد بررسی قرار گرفته است. روش بررسی، پیمایشی و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده است. بر اساس نتایج تحقیق، متغیر عملکرد مناسب دادگاه ها بالاترین همبستگی مثبت و مستقیم را با میزان اعتماد به نهادهای سیاسی و غیر سیاسی داشته است. همبستگی متغیرهای میزان عدم پایبندی به قوانین، احساس افزایش جرایم اجتماعی، رواج پارتی بازی و رسانه های خارجی با هر دو نوع اعتماد، منفی و معنی دار بوده است. بر اساس نتایج رگرسیون، متغیرهای پیش گفته توانسته اند 42 درصد از واریانس اعتماد به نهادهای سیاسی، و متغیرهای عملکرد مناسب دادگاه ها و میزان عدم پایبندی به قوانین توانسته اند 21 درصد از اعتماد به نهادهای غیرسیاسی را تبیین کنند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که رعایت قواعد و قوانین داخلی توسط مسئولین و مردم، به ویژه، عملکرد مناسب دادگاه ها بیشترین تأثیر را بر میزان اعتماد نهادی پاسخگویان دارد.
همکاری و خیر جمعی در یک مجتمع مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگی در مجتمع های مسکونی بدون همکاری و سازمان دهی کنش های جمعی دشوار است. نادیده گرفتن اهمیت همکاری، سرمایه های کوچک و پراکنده را بی اثر کرده، تلاش های خرد و دارایی های جمعی افراد را هدر می دهد و محیط ناامنی را برای افراد به وجود می آورد؛ ازاین رو در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از روش مطالعه ی موردی بر پایه ی تحلیل نظریه ی زمینه ای و مصاحبه با ساکنان مجتمع های مسکونی در شهر مشهد، به فهم ذهنی آنان از همکاری دست یابیم؛ بنابراین مجتمع مسکونی لاله در شهر مشهد را از تمام زوایا مورد بررسی قرار دادیم. بر این اساس ۳۵ مصاحبه ی نیمه ساختاریافته در مورد خانوار صورت گرفت. بر پایه ی تحلیل یافته ها در مدل پارادایمی تحقیق، همکاری شکننده به عنوان هسته ی مرکزی شناخته شد. ساختار محدود کننده به عنوان شرایط زمینه ساز این امر مطرح گردید؛ ساختارهایی که افراد ممکن است قادر به تأثیرگذاری بر این عناصر باشن د ولی کنت رلی بر آن ها ندارد. خصایص شخصی همکاری گریز، فاصله ی تعاملی، ذهنیت منفی و کنترل مرکزی ضعیف نیز از جمله شرایط علی مدل برای شکل گیری همکاری شکننده است. پیامد چنین تعاملاتی این است که حتی اگر هنجارها و قواعد روشنی در مجتمع وجود داشت باشد و انضباط حاکم باشد، این شرایط بسیار ناپایدار است و در صورت وجود اقلیت مفت بران، به سادگی خیر جمعی مزبور می تواند نابود شود.
تحلیل تجربی تأثیر فرم شهر بر رفتار سفر خانوارها در محلات مختلف شهری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرم شهر تأثیر بسیار زیادی بر رفتار سفر و وابستگی خانوارها به اتومبیل شخصی و نیز بر مصرف سوخت های فسیلی در بخش حمل و نقل دارد. از آنجایی که کاهش مصرف سوخت های فسیلی از مهم ترین اهداف توسعه پایدار است، شناخت و بررسی فرم های شهری مختلف و تأثیر گذار بر الگوی سفر و در نتیجه مصرف سوخت های فسیلی از موضوعات بسیار مهم است.
با در نظر گرفتن این ضرورت، مقاله حاضر یافته های یک تحقیق تجربی در ارتباط با تأثیر متغیرهای فرم شهری بر رفتار سفر ساکنین و همچنین مالکیت اتومبیل را بیان کرده است. در بررسی این تأثیر متغیرهای فاصله از مرکز شهر، زمان پیاده روی تا حمل و نقل عمومی، اختلاط کاربری و تراکم به عنوان متغیرهای فرم شهری مورد مطالعه قرار گرفته اند. همچنین متغیرهای فراوانی، زمان، طول و وسیله سفر به عنوان متغیرهای رفتار سفر مورد پژوهش قرار گرفته اند.
در این ارتباط سه محله شهری کلان شهر شیراز، با خصوصیات مختلف فرم شهری انتخاب شده اند. برای دستیابی به اطلاعات مربوط به متغیرهای فرم شهری، به غیر از زمان پیاده روی تا حمل و نقل عمومی، از نقشه های GIS شهر و در ارتباط با متغیرهای رفتار سفر و همچنین زمان پیاده روی تا حمل و نقل عمومی، از پرسشنامه استفاده شده است. تعداد پرسشنامه های این تحقیق 260 پرسشنامه است. برای بررسی ارتباط بین متغیرهای فرم شهری و رفتار سفر و همچنین مالکیت اتومبیل از تحلیل همبستگی استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر وجود ارتباط بین متغیرهای فرم شهری و رفتار سفر است، و خانوارهای ساکن در محله های نزدیک به مرکز شهر، با تراکم و اختلاط کاربری بالا، رفتار سفر متفاوت تری با ساکنین سایر محله ها دارند.
تأویل کارکردشناختی فضاهای عمومی محله ای از منظر هویت نمونة موردی: محلة نازی آباد و مهران تهرانروستا و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعة شهر ایرانی، محلات همواره یکی از قدیمی ترین و پایه ای ترین عوامل ساختاری شهرها به شمار می رفتند که در مقام ابژه ای قابل تأمل و به دور از نگاهی نوستالژیک، از ویژگی های تکامل یافته ای برخوردار بودند. از مصادیق این تکامل یافتگی که خود نیازمند مداقة مفصل است، می توان به وجود طیفی از فضاهای عمومی از مشترک میان چند خانوار تا مشترک میان تمامی ساکنان محله اشاره کرد که زمینة بسط و رونق تعاملات اجتماعی در سطوح مختلف محله را فراهم می کردند.
با آغاز دورة شهرنشینی فزاینده از اوایل دهة 1340، شهر ایرانی با تغییرات معناداری در کمیت و کیفیت فضاهای عمومی خود مواجه شد. از این رو و در مقایسه با کارکرد و اهمیت این فضاها، نوشتار تلاش دارد تا روشنگری را در خصوص کارکرد فضاهای عمومی در پشتیبانی از هویت محلات شهری ایجاد کند. به این منظور دو محلة «نازی آباد» و «مهران» که وجوه مشترکی از منظر سال های شکل گیری و طبقة اجتماعی ساکن، و وجوه افتراقی در سازمان فضایی و کمیت و کیفیت فضاهای عمومی خود دارند، مورد مطالعة تطبیقی قرار گرفتند.
در تبیین چارچوب نظری پژوهش از نظرات و آرای صاحب نظرانی چون راپاپورت[1]، رالف[2]، کارمونا[3]، لینچ[4] و گِل[5] بهره گرفته شد. همچنین در انتخاب روش تحقیق، با توجه به ماهیت پژوهش که معنای خود را وام دار مجموعه عوامل چندبعدی است، از تلفیق دو روش کمّی و کیفی بهره گرفته شد.
نتایج پژوهش برآمده از خلال پرسشگری ها و مصاحبه های عمیق، نشان از نقش بسزای فضاهای عمومی در تولید و پشتیبانی از معیارهای برسازندة هویت در محلات شهری دارد.
سنجش رضایتمندی از تفکیک جنسیتی فضاهای عمومی شهری از دیدگاه گاربران؛ مطالعه موردی پارک بانوان شمس تبریزی
حوزه های تخصصی:
احساس امنیت شهروندان موجب بالا رفتن آسایش، رفاه شهروندان و پذیرش انجام امور تعهدات و مسئولیت نخواهد شد. امنیت از شاخصه های کیفی زندگی در شهرهاست و آسیب های اجتماعی از مهم ترین پیامدهای مختلف امنیت به شمار می روند. زنان نیز در مقام نیمی از اجتماعات انسانی، به واسطه خصوصیات بیولوژیک، مسئولیت ها و نگاه متفاوت، ارتباط متمایز تری با فضا برقرار می کنند. این تحقیق به سنجش میزان رضایتمندی از تفکیک جنسیتی فضاهای عمومی شهری در بین زنان مراجعه کننده به پارک بانوان شمس شهر تبریز پرداخته است. تحقیق حاضر از نظر هدف توصیفی و در قالب مطالعات پیمایشی است. از نظر زمانی مقطعی بوده و از نظر نتایج کاربردی است. جامعه آماری تحقیق، زنان بالای هجده سالی است که در زمان پژوهش به تنهایی در پارک حضور داشتند. بر مبنای فرمول کوکران، حجم نمونه 114 نفر تعیین شد و نمونه گیری به صورت خوشه ای در سطح پارک انجام شد. نتایج تحقیق نشان می دهد دامنه معیارهای امنیت محیطی هم گسترده بوده و هم از اهمیت بالایی برخوردار است. توجه به جایگاه زنان در جوامع کنونی و محدودیت ها- شاخصه ها را تا حدودی پررنگ تر نمود تا احساس امنیت محیطی در بخش های مختلف فضاهای شهری به ویژه پارک ها و فضاهای گردشی در ساعات مختلف شبانه روز برای زنان فراهم شود. عواملی همانند طراحی مناسب فضای درونی پارک نسبت به اشرافیت ساختمان های مجاور، نحوه توزیع کاربری های مختلف در درون پارک(چیدمان عناصر)، مکانیابی و نحوه دسترسی به پارک و احساس امنیت و آرامش روانی در پارک با افزایش رضایتمندی پاسخگویان از حضور در پارک بانوان رابطه معناداری دارد.
بررسی نقش ارتقاء روستاها به شهر در توسعه نواحی روستایی مطالعه موردی: دهستان ایج(شهرستان استهبان)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر توسعه و تقویت شهرهای کوچک همواره بعنوان راهبردی برای توسعه منطقه ای و روستایی مورد توجه قرار گرفته و چنین بیان می شود که این شهرها بعنوان مکانهای مرکزی، بیشترین روابط را با سکونتگاههای روستایی اطراف خود برقرار می سازند، لذا پتانسیل آنرا دارند تا در توسعه نواحی روستایی ایفای نقش کنند. در ایران در پی سیاست تبدیل روستاها به شهر بسیاری از نقاط روستایی به شهر ارتقاء یافته و در نظام سلسله مراتب سکونتگاهی بعنوان شهرهای کوچک بشمار می آیند. از جمله این شهرها شهر کنونی ایج واقع در شهرستان استهبان(استان فارس) است که در سال 1381 به نقطه شهری ارتقاء یافته است. لذا در پژوهش حاضر تلاش گردیده به این سوال کلیدی پاسخ داده شود که « آیا ارتقاء ایج به نقطه شهری توانسته نقش موثری در توسعه نواحی روستایی دهستان داشته باشد؟». روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی و جمع آوری داده ها مبتنی بر روش اسنادی و میدانی است. جامعه آماری پژوهش خانوارهای ساکن در روستاهای دهستان ایج است که با بهره مندی از روش کوکران تعداد 270 خانوار بعنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. نتایج بدست آمده نشان از آن دارد که ارتقاء ایج به نقطه شهری توانسته نقش موثری در توسعه روستاهای این دهستان داشته باشد که البته در خصوص نقش شهر بر شاخص های مورد در بین روستاها تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که بین مراجعه و ارتباط روستائیان به شهر ایج با ارزیابی آنها از نقش این شهر در توسعه روستایی و نیز رضایت مندی آنها از شهر شدن ایج، رابطه معنادار مستقیم آماری وجود دارد.
تبیین یک چهارچوب مفهومی برای «شهر اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«شهر اسلامی» انگاره ای است که سؤالات بسیاری در باب چیستی، ماهیت و ویژگی های آن مطرح بوده است و نظام های علمی گوناگون، از زوایای مختلف بدان پرداخته و تلاش در تبیین و تشریح آن داشته اند. با این حال، مروری انتقادی بر ادبیات مربوطه، نشانگر حجم بالایی از سوءتعبیرها و آشفتگی ها درباره این انگاره و مفاهیم، موضوعات و اهداف مرتبط با آن است. بر این اساس، شهر اسلامی انگاره ای است مبهم، فاقد تعریفی کاربردی و غیرشفاف که توصیفی فراگیر از ابعاد آن وجود ندارد. به طور کلی چهارچوب نظری جامعی که ماهیت و پیچیدگی شهر اسلامی را به طور جامع نشان دهد، ارائه نشده است. مقاله حاضر در پی آن است تا با ترکیب نظری ادبیات مربوطه، چهارچوبی مفهومی برای انگاره «شهر اسلامی» تبیین کند. در این راه از تکنیک تحلیل چهارچوب مفهومی استفاده شده است که ادبیات میان رشته ای در خصوص شهر اسلامی را مرور کرده، الگوها و مشابهت های موجود آنها را شناسایی نموده و آنها را ذیل مفاهیم و دسته های متمایز اما به هم پیوسته ترکیب می نماید. مقاله نه دسته شامل هجده مفهوم را شناسایی کرده است که همراه با یکدیگر، جهانِ نظری شهر اسلامی را تشکیل می دهند که هر یک از مفاهیم بیان کننده معنایی مستقل از چهارچوب مفهومی هستند.
مطالعه کیفی سنخ شناسی سبک های زندگی: مطالعه جوانان شهر مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر مهاباد از نظر تراکم نشانگان فرهنگ قومی، شیوه های مصرف و سبک های زندگی همواره مورد توجه دیگر شهرهای کُردنشین و حتی غیر کُردنشین بوده است. تغییر و دگرگونی های ناشی از توسعه، موقعیت خاص جغرافیایی این شهر و وجود امکانات مناسب در مقایسه با دیگر شهرهای کُردنشین، باعث مهاجرت فراوان مردم از شهرها و روستاهای اطراف به این شهر شده است.این پژوهش برای سنخ شناسی سبک های زندگی در بین جوانان پسر شهر مهاباد، با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی، کنش ها و ایده های شکل دهنده سبک زندگی را بررسی می نماید. در بخش نظری، با استفاده از آرای اندیشمندان مختلف در حوزه مصرف و سبک زندگی چارچوبی مفهومی تنظیم و برای سنخ شناسی سبک های زندگی استفاده شده است. روش کار، کیفی (نظریه مبنایی) است، و داده های میدانی با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق و معیار اشباع نظری در بین 25 نفر از جوانان پسر 18 تا 29 سال شهر مهاباد گردآوری شده اند. یافته های به دست آمده، شامل شش سبک زندگی به شرح ذیل است: پیشامدرن، مدرن، علمی، ورزش محور، شادزیست و جهان محلی.
نقش سرمایه ی اجتماعی در توسعه ی پایدار محلی (مورد مطالعه: محله ی نارمک تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسست در ساختار فضایی اجتماعی شهرها در روند برنامه های توسعه ای حاضر، رشد فزاینده شهرنشینی و تغییر در ماهیت و پیچیدگی مسائل شهری، موجب ناکارآمدی برنامه ریزی و مدیریت شهری در مقیاس کلان شده است. این امر ضرورت توجه به سطوح پایین تر و داشتن نگاه از پایین به بالا را به منظور حل پایدار مسائل شهری، بیش از پیش آشکار ساخته است. در این راستا توجه به سرمایه های اجتماعی به عنوان دارایی که در میان اجتماعات این سکونتگاه ها جاری است، راه حلی مناسب برای دستیابی به مؤلفه های توسعه ی پایدار این محلات به شمار می آید. هدف پژوهش حاضر تبیین توسعه ی پایدار محلی و مؤلفه های آن و تأثیر سرمایه ی اجتماعی به عنوان رویکرد دارایی مبنا در دستیابی به پایداری در سطح محله ی نارمک تهران است. روش شناسی تحقیق، رویکرد کمی تحلیلی است. در بخش مبانی نظری و ادبیات موضوع از روش اسن ادی استف اده گردید و از روش های میدانی و پیمایشی مانند تهیه ی پرسش نامه استفاده شده است. برای برآورد حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران ۳۸۳ نفر از ساکنان محله ی نارمک با استفاده از نمونه گیری تصادفی برای توزیع پرسشنامه انتخاب شدند. فرضیه ی تحقیق بر این استوار است که بین سرمایه ی اجتماعی موجود در اجتماعات محلی و توسعه ی پایدار محلی ارتباط معناداری وجود دارد. شاخص های مورد بررسی از مطالعات و تجربیات داخلی و خارجی استخراج گردید و با روش پیمایش و تحلیل پرسشنامه در محله ی نارمک شهر تهران مورد سنجش قرار گرفته است. برای تعیین ارتباط بین سرمایه ی اجتماعی و توسعه ی پایدار از آزمون همبستگی پیرسون بین مؤلفه های سرمایه ی اجتماعی و توسعه ی پایدار محلی استفاده گردید. نتایج پژوهش بیانگر این امر است که مقدار ضریب پیرسون در بین تمامی مؤلفه های سرمایه ی اجتماعی و توسعه ی پایدار بیش از ۹۲/۰ است. که این امر بیانگر رابطه ی مثبت و معناداری میان مؤلفه های سرمایه ی اجتماعی و توسعه ی پایدار محلی است.
تأثیر کیفیت محیطی محلات مسکونی بر سلامت ساکنان در شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت به وضوح تابعی از شرایط اقتصادی،اجتماعی و جغرافیایی است. در این میان کیفیت محله ی سکونت افراد چه از بعد اجتماعی و چه از بعد فیزیکی از تعیین کننده های مهم سلامت محسوب می شود. امروزه علم پزشکی هم بر نقش بی چون و چرای نیروهای اجتماعی در تعیین الگوهای بیماری رایج در هر جامعه و ساختاردهی به آن تأکید می ورزد. اعتقاد بر آن است که هر گونه مداخله ی موفق به منظور ارتقای سطح سلامتی و بهداشت بدون شناخت محیط اجتماعی و مکانی امکان ناپذیر است. این تحقیق با هدف شناسایی تأثیر کیفیت زندگی محله ای بر سلامت عمومی ساکنان انجام شده است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی و تحلیلی می باشد. جامعه ی آماری کلیه ی ساکنان محلات شهر کرمان می باشند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین آنها نمونه ای ۳۵۰ نفری انتخاب شد و ابزار پژوهش پرسشنامه بود. نتایج نشان داد که آنچه که در یک محله می تواند پیش بینی کننده ی سطح سلامت ساکنان باشد به ترتیب عبارت است از: مخاطرات شهری، دسترسی به امکانات و تسهیلات شهری، وجود تعاملات و رویارویی های اجتماعی و مسؤولیت پذیری در قبال محله و ساکنان.
ظرفیت سازی اجتماعات محلی به مثابه ی رویکردی در توانمندسازی نهادهای اجتماعی
حوزه های تخصصی:
ظرفیت اجتماعات محله ای رویکردی سیستماتیک بر مبنای مقیاس زمان بندی است که دربرگیرنده ی رهبری، قلمرو اجتماعی، فعالیت های فردی، تغییرات سازمانی و نهادی است تا رفاه افراد، سازمان ها و اجتماعات محلی را پایه ریزی نماید. هر فرایندی از ظرفیت سازی می باید ارزش ها را تشخیص دهد و بر پایه ی مهارت های موجود، دانش و استعدادهای مردمی شکل بگیرد. برخی محققان بر این باورند که ظرفیت اجتماعات می تواند به عنوان ابزاری برای حمایت از مسائل مرتبط با ساختارهای پیش روی اجتماعی و انسانی، ابزار اجتماعی برنامه ریزی و ابزاری جهت توانمندسازی به کار رود. برخی دیگر مشخصاً فرایند ظرفیت سازی اجتماعات محلی را در تغییرات سیستمی و ساختاری وسیع تری در نظر می گیرند؛ حال آنکه عده ای دیگر معتقدند که این مفهوم و تغییراتش تنها در سطح «اجتماعات محلی» قابل اجراست. در این مقاله سعی شده است با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی ضمن مرور ادبیات نظری مطرح در این زمینه و ریشه های نظری آن با هدف تبیین مفهوم ظرفیت اجتماعات محلی و ارزیابی کیفی آن، تجاربی از مدل های اجرایی را مورد بررسی قرار داده شود و در نهایت با ارزیابی قلمروهای ظرفیت سازی و طبقه بندی آنان در حوزه های مشخص، به تدوین شاخص های مرتبط در اجتماعات محلی با در نظر گرفتن سطح تحلیل بپردازد. نتایج بررسی ها نشان داد که این رویکرد تأثیر قابل توجهی بر توانمندسازی افراد و گروه ها از طریق مشارکت و درگیر کردن ذی نفعان به وسیله ی پذیرش برنامه های مشخص در اجتماعات محلی، ارتقای مهارت و دانش، افزایش پیوندهای اجتماعی و ارتباطات با استفاده از مباحثه ها در اجتماعات محلی و بسیج منابع به منظور رفع نیازهای مربوط به اجتماعات محلی برجای می گذارد.
بررسی رابطه ابعاد سرمایه اجتماعی و دیدگاه شهروندان نسبت به توسعه شهری (نمونه مورد مطالعه: شهر کرمانشاه)
حوزه های تخصصی:
مفهوم سرمایه اجتماعی در دوسه دهه گذشته در مباحث مربوط به توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع بسیار مطرح شده است. یکی از حوزه هایی که می تواند متأثر از سرمایه اجتماعی باشد توسعه و به ویژه توسعه شهری است. توسعه شهری در ابعاد عینی بیشتر ناظر بر بالا بردن سطح زندگی عمومی از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهینه در زمینه های فقر زدایی، تغذیه، بهداشت، اشتغال، آموزش و چگونگی گذران اوقات فراغت است. با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش با استفاده از روش میدانی،تکنیک پیمایش و ابزار تحقیق پرسشنامه به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی هستیم که چه رابطه ای بین ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی و توسعه شهری از دیدگاه شهروندان شهر کرمانشاه وجود دارد؟ جامعه آماری پژوهش حاضر شهر کرمانشاه است که تعداد 380 نفر از شهروندان 18 سال به بالای این شهر به عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفته است. در جهت پاسخگویی به سؤال اصلی این پژوهش به بررسی و تحلیل ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی چون اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی، آگاهی و تعامل اجتماعی به عنوان متغیرهای مستقل و رابطه آن با تحقق توسعه شهری به عنوان متغیر وابسته پرداخته شده است. نتایج تحقیق حاکی از ان است که بین تمامی متغیرهای مستقل تحقیق با متغیر وابسته رابطه مثبت و مستقیم معناداری وجود دارد.
فرایندها و الگوهای شهرنشینی در ایران
حوزه های تخصصی:
فرایند شهرنشینی در مناطق مختلف جهان برآیند اندرکنش پیچیده فاکتورهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فناوری، جغرافیایی و فرهنگی جهانی و محلی است. این فرایند در مراحل مختلف خود در طول زمان و بنابر مقضیات محلی، در حال تولید الگوهای مختلف شهری در مناطق گوناگون دنیا می باشد. بررسی تحولات شهری ایران در قالب عوامل محرک، فرایندها و الگوها هدف اصلی مطالعه حاضر است. نتایج تحقیق نشان می دهد، فرایند شهرنشینی و رشد شهری در ایران، همچون بسیاری از مناطق دنیا شامل دو فاز اصلی تمرکزگرایی و تمرکززدایی می باشد. تا اوایل دهه 1360، فرایند شهرنشینی در مسیر تمرکزگرایی گام برداشته و الگوی ناشی از آن نخست شهری بوده است. با تضعیف نیروهای مرکزگرا از اوایل دهه 1360 تحت تاثیر هزینه های ناشی از ازدحام در شهرهای برتر کشور، فرایند شهرنشینی در ایران وارد فاز تمرکززدایی می-شود. اما این تمرکززدایی غالباً به صورت پراکنش متمرکز روی می دهد، که الگوی فضایی حاصل از آن شکل گیری مناطق کلان شهری از قبیل منطقه کلان شهری تهران است. تحلیل اکتشافی داده های مکانی نیز با تایید این روند، شکل گیری وضعیت مرکز-پیرامون را در نظام شهری ایران نشان می دهد. در مقیاس کلان و ملی، منطقه کلان شهری تهران به عنوان مرکز و سایر شهرهای کشور به عنوان پیرامون محسوب می شوند. با این حال در مقیاس منطقه ای نیز با شکل گیری زیرنظام های شهری، شهرهای برتر منطقه ای دارای نقش مرکز و سایر شهرهای اطراف نقش پیرامون را ایفا می کنند.
بررسی میزان مسؤولیت پذیری اجتماعی شهروندان بندرعباس و عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر برآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق، با هدف «بررسی مسؤولیت پذیری اجتماعی جوانان و عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر آن» انجام شده است. چارچوب نظری مقاله با استفاده از نظریه های دورکیم، پارسونز، بوردیو ،پاتنام و زتومکا تدوین شده است. روش تحقیق ، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته بوده است. جامعه ی آماری پژوهش شهروندان (۱۸سال به بالای) شهر بندرعباس بوده اند. نمونه ی آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، گردآوری شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مسؤولیت پذیری اجتماعی مردم شهر بندرعباس ۶/۶۱ و در مجموع بالاتر ازحد متوسط می باشد. میزان مسؤولیت پذیری شهروندان در ابعاد اقتص ادی، سیاسی، اجتماع ی، فرهنگ ی و زیست محیطی متفاوت است. کمترین مسؤولی ت پذیری مردم بندرعب اس در بُعد سیاسی است. تجزیه و تحلیل اطلاعات، مؤید فرضیه های تحقیق بوده و روابط معنادار متغیرهای مستقل اصلی پژوهش – عام گرایی به میزان۲۳۵/۰، اعتماد اجتماعی به میزان ۲۶۱/۰، دین داری به میزان ۲۴۶/۰- را با مس ؤولیت پذیری اجتم اعی نشان می دهد. از میان مؤلفه های متغیر پایگاه اقتصادی و اجتماعی، درآمد تأثیری روی مسؤولیت پذیری اجتماعی نداشت، اما نوع شغل و تحصیلات با مسؤولیت پذیری اجتماعی ارتباط داشتند.در این بین، متغیر اعتماد اجتماعی، بیشترین قدرت تبیین و اثرگذاری را بر مسؤولیت پذیری اجتماعی به میزان ۲۹۱/۰ داشته است.
بررسی تأثیر فرهنگ اسلامی ایرانی در مدیریت فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی اثرات فرهنگ و سنت دینی در مدیریت فعلی شهرها است. روش تحقیق، بررسی نظریه ها و سپس آزمون فرضیه و تبیین روابط بین پدیده ها و افزودن به مجموعه دانش موجود در زمینه خاص عناصر مدیریت فضای شهر اسلامی است که با توصیف اسنادی و تحلیل پیمایشی در جهت رد یا قبول فرضیه با کمک روش پیمایشی و توصیفی و تحلیل علّی فرضیه ها در بوته آزمایش قرار می گیرد (علّی یا پس رویدادی). یافته ها حاکی از آن است که مدیریت شهری بخش مرکزی تهران با الگوهای ایرانی اسلامی بر جای مانده از گذشته برای حفظ و احیای این عناصر مطابقت دارد.