مطالعات جامعه شناختی شهری
مطالعات جامعه شناختی شهری سال پنجم زمستان 1393 شماره 13 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر با جهانی شدن و تغییرات شتابان در اقتصاد شهرهایی چون شانگهای، هنگ کنگ، توکیو و… شاهد مفهوم نوظهوری چون شهر مطلوب در مطالعات شهری هستیم. به طوری که مفهوم یاد شده در رقابت مستقیم با شهرهای جهانی قدیمی (چون نیویورک، لندن و پاریس) بیشتر از گذشته توجه اندیشمندان را به خود جلب کرده است. بر این اساس، موضوع پژوهش حاضر، مقایسه ی شهر مطلوب با شهر جهانی است؛ بدین منظور، ابتدا مفهوم شهر جهانی و خصوصیات آن از نگاه اندیشمندانی چون ساسن، فریدمن، شورت، کاستل و… تشریح می گردد و سپس مفهوم شهر مطلوب و خصوصیات، وجوه افتراق و اشتراک این دو مفهوم برجسته می شود. کوشش این مقاله معطوف به یافتن پاسخ به این پرسش اساسی است که شهر مطلوب و شهر جهانی چه تفاوت ها و تشابهاتی با هم دارند؟ در مسیر یافتن پاسخ علمی به سؤال یاد شده، نتیجه ای که با بهره گیری از روش اسنادی به دست آمد عبارت از این است که شهر مطلوب شهری است که با تکیه بر مدل توسعه ی پایدار محلی و با تأکید بر حکمرانی شهری دارای سرمایه های اقتصادی، اجتماعی و محیطی قوی و به دنبال توسعه ی درون زاست. این در حالی است که تئوری شهر جهانی معطوف به الگوی توسعه ی برون زا و فاقد مقیاس ه ای عینی است و به همین دلیل است که شهر جهانی، قطبی شدن و بحران های زیست محیطی را تشدید می کند.
زنان شهری و اولویت های استفاده از امکانات آموزشی – فرهنگی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امکانات آموزشی و فرهنگی در شهرها یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر ارتقای سطح فرهنگ و دانش انسانهاست. از سوی دیگر با توجه به نقش زنان در جامعه و شرایط خاص فرهنگی جامعه ی ما مطالعه ی جامعه شناخت ی زنان در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است. مطالعه ی حاضر به این موضوع پرداخته و میزان استفاده ی زنان از امکانات آموزشی – فرهنگی شهر شیراز را مورد بررسی قرار داده است. جامعه ی آماری تمام زنان شهر شیراز بوده و داده ها از ۶۰۰ نفر از آنها با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شد. نتایج نشان داد که بیشترین فراوانی میزان استفاده از این امکانات، مربوط به گزینه ی متوسط (۸/۳۴ درصد) بوده و کمترین فراوانی متعلق به گزینه ی خیلی زیاد است که (۲/۵ درصد) از آنها را دربر می گیرد. همچنین نتایج استنباطی نشان می دهد میانگین میزان استفاده از این امکانات کمتر از حد متوسط بوده و هر چقدر سن افراد بالا رود میزان استفاده از امکانات آموزشی – فرهنگی نیز بالاتر می رود. در نهایت نتایج حاصل از مدل سازی معادله ساختاری نشان داد که میزان استفاده از امکانات آموزشی – فرهنگی در شهر شیراز تأثیر مثبت و مستقیمی بر ارتقای سطح فرهنگ و دانش زنان شهر شیراز دارد.
ساختار طبقاتی جامعه ی ایران و روند تحولات آن فاصله سال های ۱۳۳۵ الی ۱۳۹۰(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمعیت ده سال به بالای جامعه ی ما در طول سال های دهه ی ۱۳۳۰ تاکنون نزدیک به پنج برابر شده؛ در همین مدت تعداد شاغلان کشور کمتر از سه و نیم برابر شده است. نسبت جمعیت شاغل به جمعیت ده سال به بالای کشور شاخص دیگری است که هرچه به عدد یک نزدیک تر شود، نشانگر سلامت ساختار اقتصادی جامعه است، و برعکس. این مقیاس در فاصله سال های ۱۳۳۵ الی ۱۳۵۵ هرچه بیشتر از عدد «یک» دور شد و از ۴۶/۰ به ۳۳/۰ تنزل یافت. این شاخص در فاصله سال های ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۰ با فراز و فرود مواجه شد؛ اما در نهایت با کمی کاهش به ۳۲/۰ رسید. شکاف عظیم، درازمدت و تا حدی فزاینده میان افراد شاغل و شاغلان بالقوه، نشانگر بیماری مزمن و ساختاری اقتصادی است؛ وضعیتی که برای همه ی طبقات اجتماعی و بخصوص طبقات فرودست جامعه موجب خسران است. ما به ازای طبقاتی چنین روندی در عدم تناسب رشد طبقات مختلف اجتماعی بازتاب می یابد. جامعه ی ما در این سال ها پس از پشت سر گذاردن مرحله ی معیشتی تولید در دوره ی قبلی تاریخی خود، در حال قوام دهی مراحل مختلف مناسبات کالایی و سرمایه دارانه بوده است. شرایطی که باید در آن دو طبقه ی اصلی و برسازنده ی این مناسبات (طبقه ی سرمای ه دار و طبقه کارگ ر) هرچه بیشت ر تق ویت می شدند و در مقابل طبقه ی خرده بورژوازی تحلیل می رفت. ولی روند امور برخلاف انتظار پیش رف ت. در جوام ع پیشرفته نیز روند عمومی در طول زمان به سمت کاهش تعداد طبقه ی سرمایه دار و طبقه ی کارگر بوده است؛ اما جوامع مذکور با استفاده از انقلاب فن آورانه، عقلایی کردن هرچه بیشتر سازمان کار و بالا بردن بازدهی نیروی کار به تدریج با بالا بردن رفاه در جامعه به این جایگاه ارتقا یافته اند. اما جامعه ما عمدتاً به سبب وجود درآمدهای نفتی و تکیه بر کالاهای وارداتی، با آهنگی سریع به قعر چنین مرتبه ای سقوط کرده است. قشر مهمی از طبقه ی خرده بورژوازی، بزرگترین طبقه ی جامعه ما، غیر مولد بوده و مشغول رتق و فتق توزیع کالاهای مصرفی وارداتی است. وضعیتی که با قشر مهم دیگر این طبقه، قشر خرده بورژوای تولید کننده، در تضاد است. شکل گیری و قوام یابی قشر سرمایه دار رانتی، معضل دیگر نظام طبقاتی در جامعه ی ماست. در این نوشته به دگرگونی ساختار طبقاتی جامعه مان و قشربندی درونی طبقات آن در فاصله ی سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۰ پرداخته شده تا الگوی تحول طبقات و آسیب های مزمن آن مشخص شود.
برساخت های شخصی پسران از نزاع های بین فردی خود در بستر محلات شیراز (مشارکت کنندگان: مهرجویان کانون اصلاح و تربیت استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، ارائه ی یک چارچوب نظری و مدل پارادایمی از برساخت های شخصی پسران از نزاع هایِ بین فردی شان در بستر محله های زندگی آنهاست. برای تحقق این هدف از روش شناسی کیفی و روش نظریه ی زمینه ای استفاده شد. مشارکت کنندگان این تحقیق را با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار، هجده پسر ۱۵ تا ۱۸ ساله ی شیرازی تشکیل دادند که در کانون اصلاح و تربیت استان فارس به علت ارتکاب نزاع های بین فردی حضور داشتند. برای دستیابی به چارچوب نظری و مدل پارادایمی از طریق ۳ مرحله ی کدگذاری، بیش از ۵۰ مفهوم، ۱۳ مقوله ی فرعی، ۶ مقوله ی اصلی و یک مقوله ی هسته با عنوان «قمپزشدن برای سازگاری با شرایط زندگی در محلات» استخراج گردید. چارچوب نظری کشف شده حاصل از این پژوهش مطرح می کند که پسران در فضای اجتماعی نامساعد محلات خود، به طور مکرر در معرض نزاع های متنوع قرار می گیرند. با این مواجهه، علاوه بر حساسیت زدایی نسبت به پدیده ی نزاع و مشروعیت بخشی به کاربرد آن، این قضیه در ذهن پسران خطور می کند که آنها نیز ممکن است قربانی نزاع شوند؛ بنابراین ترس از بزه دیدگی و همچنین پیش بینی قربانی شدن، آنها را به فکر چاره ای اساسی می اندازد. بر این اساس پذیرش ارتکاب نزاع، مطلوب ترین و اجتناب ناپذیرترین راهبرد برای حل مسائل شخصی و خانوادگی، در دسترس پسرانِ محلات پایینِ شهری است. آنها با ارائه و نمایش یک نزاع شکوهمند و فتح آن، نه تنها مشکل حاضر خود را حل می نمایند، بلکه با کسب یک هویت قمپزی، از خطرات احتمالی آتی نیز پیشگیری می کنند. از نظر پسران، کسب هویت قمپزی در این محلات برای ادامه ی حیات ضروری است که منجر به کاهش آسیب و در نهایت باعث بیمه شدن خود و دگران مهم آنها در برابر انواع قربانی شدن می شود.
بررسی میزان مسؤولیت پذیری اجتماعی شهروندان بندرعباس و عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر برآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق، با هدف «بررسی مسؤولیت پذیری اجتماعی جوانان و عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر آن» انجام شده است. چارچوب نظری مقاله با استفاده از نظریه های دورکیم، پارسونز، بوردیو ،پاتنام و زتومکا تدوین شده است. روش تحقیق ، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته بوده است. جامعه ی آماری پژوهش شهروندان (۱۸سال به بالای) شهر بندرعباس بوده اند. نمونه ی آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، گردآوری شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مسؤولیت پذیری اجتماعی مردم شهر بندرعباس ۶/۶۱ و در مجموع بالاتر ازحد متوسط می باشد. میزان مسؤولیت پذیری شهروندان در ابعاد اقتص ادی، سیاسی، اجتماع ی، فرهنگ ی و زیست محیطی متفاوت است. کمترین مسؤولی ت پذیری مردم بندرعب اس در بُعد سیاسی است. تجزیه و تحلیل اطلاعات، مؤید فرضیه های تحقیق بوده و روابط معنادار متغیرهای مستقل اصلی پژوهش – عام گرایی به میزان۲۳۵/۰، اعتماد اجتماعی به میزان ۲۶۱/۰، دین داری به میزان ۲۴۶/۰- را با مس ؤولیت پذیری اجتم اعی نشان می دهد. از میان مؤلفه های متغیر پایگاه اقتصادی و اجتماعی، درآمد تأثیری روی مسؤولیت پذیری اجتماعی نداشت، اما نوع شغل و تحصیلات با مسؤولیت پذیری اجتماعی ارتباط داشتند.در این بین، متغیر اعتماد اجتماعی، بیشترین قدرت تبیین و اثرگذاری را بر مسؤولیت پذیری اجتماعی به میزان ۲۹۱/۰ داشته است.
بررسی تأثیر فرهنگ توسعه بر مشارکت اجتماعی شهروندان (مورد مطالعه: شهروندان مناطق یک، ده و بیست شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت و روش عضویت و همکاری اعضای جامعه در فعالیت های دسته جمعی و گروهی سازمان یافته برای رسیدن به اهداف بلند توسعه ی درونزا، امری است حیاتی و بسیار مهم، بنابراین دستیابی به این مهم تحت تأثیر عوامل متعددی می باشد. فرهنگ به عنوان بن مایه ی اصلی حوزه های مختلف جامعه، همواره در روند رشد و تکامل برنامه ها (بویژه در حوزه ی توسعه) در ابعاد گوناگون تأثیرگذار بوده است. تحقیق حاضر در پی بررسی تأثیر فرهنگ توسعه بر مشارکت اجتماعی است. فرضیه های تحقیق با توجه به رویکرد غالب کارکردی ساختی که ارتباط نزدیکی با مشارکت اجتماعی داشته اند، استخراج شده و با داده هایی که از روش پیمایشی به دست آمده اند، مورد آزمون قرار گرفته اند. جامعه ی آماری تحقیق، ساکنان سه منطقه ی یک(مرفه نشین)، ده(متوسط نشین) و بیست (پایین نشین) تهران در نظر گرفته شده است. حجم نمونه با توجه به فرمول کوکران برای هر منطقه ١٠٠ نفر(جمعا ٣٠٠ نفر) در نظر گرفته شده که به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای و در درون آن به صورت نمونه گیری سهمیه ای، انتخاب شدند. یافته های تحقیق وجود رابطه ی معنادار بین فرهنگ توسعه و مؤلفه های آن با مشارکت اجتماعی شهروندان را تأیید می کند(۳۹۷/۰= r). نتایج تحقیق نشان داد برخورداری از فرهنگ متعالی بهترین پیش بینی کننده برای مشارکت اجتماعی است و در نهایت با میزان همبستگی بالایی که بین متغیرها وجود داشته، مشخص شد که با افزایش متغیر فرهنگ توسعه، مشارکت اجتماعی افزایش می یابد؛ بنابراین طبق داده های به دست آمده، افرادی که دارای ابعاد مختلف اعتماد، اعتقاد به توسع ه و برخوردار از فرهنگ متعالی هستند، معمولاً در مشارکت های اجتماعی جامعه پذیرتر و مشتاق تر از دیگران هستند.
بررسی مهاجرت معکوس و تأثیر آن بر توسعه ی اقتصادی،اجتماعی و تغییرات فرهنگی و سیاسی در روستاهای شهرستان های تنکابن و رامسر واقع در استان مازندران ۱۳۸۵-۱۳۹۰(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرهای تنکابن و رامسر از شهرهای ساحلی شمال کشور هستند که مهاجرت معکوس در آنها جریان دارد. پژوهش حاضر به تأثیر مهاجرت معکوس بر توسعه ی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در روستاهای شهرستانهای تنکابن و رامسر می پردازد. روش تحقیق توصیفی، پیمایشی است و از روش اسنادی (کتابخانه ای) نیز استفاده شده است. نظریات غالب در تحقی ق عبارتن د از: نظریه ی کارکردگرایی و نظریه ی چرخه ی حیات. دو شیوه ی نمونه گیری در این تحقیق با توجه به وجود ۲ نمونه ی آماری وجود دارد. نمونه گیری سهمیه ای با روش توزیع اتفاقی بین ۳۷۰ نفر از مهاجران به روستا توسط پرسشنامه ی شماره ی ۱ و یک روش نمونه گیری هدفمند با روش توزیع گلوله ی برفی با پرسشنامه شماره۲ بین همان ۳۷۰ نفر مهاجر به روستا و هم ۹۳ نفر از ساکنان روستایی که دارای مقام دولتی و محلی در روستا بوده اند انجام شد و در نهایت نتایج به دست آمده با هم مقایسه شده است.
برای آزمون متغیرهای پژوهش از آماره های متناسب در نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج به دست آمده حاکی از وجود تأثیر مثبت و معنادار مهاجرت معکوس بر توسعه ی اقتصادی-اجتماعی و سیاسی و تأثیر منفی و معنادار مهاجرت معکوس بر توسعه ی فرهنگی است. مؤلفه ی کارکرد اقتصادی با بار عاملی ۷۴/۰ دارای بیشترین تأثیر، همچنین مؤلفه کارکرد اجتماعی با بار عاملی ۷۳/۰، مؤلفه ی کارکرد سیاسی با بار عاملی ۷۰/۰ و مؤلفه ی کارکرد منفی فرهنگی با بار عاملی ۶۵/۰، رتبه های بعدی میزان تأثیر در مؤلفه ی مهاجرت معکوس را دارند. در عین حال با مقایسه ی دیدگاه ساکنان روست ا و مهاجران و مقایسه ی پرسشنامه شماره ی ۱ و ۲ پاسخهای بسیار شبیه و یکسانی به دست آمد.