فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۶۶۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
در هفتاد سالی که از ابداع نظریه بازی گذشته است، فیلسوفان هم به خوبی از ابزارهای این نظریه ریاضیاتی در مسائل فلسفی سود جسته و هم مفاهیم نظریه را با موشکافی های خود روشن تر ساخته اند. این مقاله، ضمن ایجاد تمایز میان این دو رویکرد، به شقّ اول این رابطه دوسویه، یعنی استفاده از ابزارهای نظریه بازی در فلسفه علوم اجتماعی، خواهد پرداخت. نخست به این امر توجه می شود که چرا در بیان تاریخی کاربست های این نظریه مواردی از صدها سال پیش از ابداع نظام مند نظریه بازی به گواه گرفته می شوند؛ پس از آن با بیان نمونه هایی از تبیین های مبتنی بر نظریه بازی در علوم سیاسی و آموزه یگانگیِ دانش ها، به بیان دوراهه زندانی به عنوان مثال شاخص در این نظریه پرداخته می شود و از سودمندی و کارایی نظریه بازی برای فلسفه علوم اجتماعی دفاع خواهد شد. اما کاربست نظریه در تبیین های علوم اجتماعی با معضلاتی نیز مواجه است که کوشش شده، به اساسی ترین آنها اشاره شود.
علت و دلیل در علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علت و دلیل دو مفهوم متفاوت اند نه مترادف. تحویل دلائل به علل ادعایی بدون دلیل است. با توجه به این تفاوت نگاه علت گرایانه در علوم اجتماعی به دنبال شناخت مشابهت های بیرونی و نظم حاکم بر آنهاست. واقعیت این است که در پدیده های طبیعی مشابهت های بیرونی و نظم حاکم بر آنها را می توان مشاهده و آنگاه آن را در قالب رابطه قانونی بیان کرد. از این رو تعقل، اندیشه، اختیار، اعتبارات در این رابطه قانونی تأثیری ندارد ولکن در واقعیت ها و اعمال اجتماعی صرف مشابهت های بیرونی نمی تواند راهبرد منطقی برای درک آنها باشد. زیرا در شکل گیری این نوع اعمال و واقعیت هایی حیات اجتماعی، عنصر آگاهی انسان، اختیار، اعتباراتِ مورد پذیرش او، به عنوان دلیل تأثیر تمام دارد. با توجه به تفاوت واقعیت های طبیعی و اجتماعی، آثار و نتایجی نسبت به روش شناسی، کارکرد روش تجربه، جنس ادراکاتِ تئوری و نظریه علمی، در دو حوزه علوم طبیعی و اجتماعی شکل می گیرد
رابطه ی علم و دین: نسبت علم دینی با علوم اجتماعی
حوزه های تخصصی:
مسئله ی اصلی نوشتار حاضر، بررسی رابطه ی علم دینی با علوم اجتماعی رایج و تبیین مساعدت هایی است که علم دینی می تواند برای حل پاره ای از مشکلات علوم اجتماعی داشته باشد. نویسنده پس از مرور مجموعه ی رویکردها یا گفتمان های موجود درباره ی رابطه ی علم و دین، رویکرد تأییدی یا تکمیلی میان علوم دینی و علوم اجتماعی را پذیرفته است و تصریح دارد که علی رغم تفاوت های جدی در موضوع قلمرو و روش دین و علم مبانی و رویکردهای مطرح در اندیشه ی دینی می تواند در رفع مشکلات و خلأهای علوم اجتماعی یاری رساند. تأکید اصلی در این جا بر آن است که اساساً آنچه در حوزه ی علم مهم است، شناخت واقعیت هاست؛ لذا این شناخت از هر نوع منبعی می تواند بهره ببرد. نگارنده بر آن است که دین می تواند به مثابه ی یک منبع مهم معرفتی به حل مشکلات موجود علوم اجتماعی کمک کند که این امر هم منوط به رسمیت شناختن نظریه ها و روش های رایج در علوم اجتماعی و نقد و ارزیابی آن ها با مفاهیم دینی است. علم دینی با در نظر گرفتن واقعیت علوم اجتماعی و دستاوردهای آن می تواند روش ها و مفاهیم جدیدی را مطرح کند که البته منوط به عدم تعجیل در این زمینه و واسپاری فرایند تولید علم اجتماعی دینی به نهادهای دانشگاهی و حوزوی خارج از مراجع رسمی است.
آسیب شناسی فلسفی دانش جغرافیا (درنگی در پژوهش های شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
wاین نوشتار تلاش می کند، دانش جغرافیا را آسیب شناسی کند، تحلیلِ محتوای صد مقاله اخیر مجلات جغرافیایی نشان می دهد که هستی شناسی، شناخت شناسی و روش شناسی جغرافیا به ترتیب دچار سه آسیب شده است: 1. فضای جغرافیایی به فضای عینی فروکاسته شده است و فضای ذهنی و فضای زندگی نادیده گرفته شده اند؛ 2. جغرافیا تنها بر فلسفه تحلیلی تکیه زده، در شناخت فضا تنها به حس تجربه و خِرَد استدلال بسنده کرده است، از فلسفه هرمنوتیک و از زبان که نقش کارایی در شناخت «فضای زندگی» دارد، تهی دست مانده است؛ 3. جغرافیا تنها بر روش تجربی تحلیلی پافشاری کرده و از روش هرمنوتیکی که در آن انسان ها به سانِ سوژه درنظرگرفته می شوند نه ابژه بی بهره مانده است. فضای جغرافیایی را تنها، فضای عینی دانستن، عدم احساس نیاز به «زبان» را به دنبال می آورد که پیامدش، بی بهره ماندن جغرافیا از روش شناسی هرمنوتیکی است .
مدیریت دانش نگهداری خوراک در ایران (مورد مطالعه: طبقه بندی سنتی خوراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخن گفتن دربارة اهمیت غذا آنچنان بدیهی است که نیازی به اثبات ندارد. هم زیست شناسان و هم روان شناسان و بیش از آن دانش مردمی این ضرورت مبرم را احساس کرده است. اما برخی از جوامع و از آن جمله جامعه ایران به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و تاریخی خود و به دلیل کمبود غذا و حتی آب از سویی و حوادث طبیعی نسبتاً فراوان و هجوم های فراوان اقوام بیگانه، در چهار راه حوادثی چندین و چند هزار ساله قرار گرفته است، بنابراین صاحب تجربیات فراوان و گاه کم نظیری در مسائل مربوط به امنیت و مدیریت غذایی و نگاهداری و ذخیره سازی و پس انداز غذا می باشد که متأسفانه این تجربیات به سرعت در حال فراموشی اند.
در اغلب مناطق ایران، چه کوهستان هایی که آب دارند، خاک ندارند. و چه دشت هایی که خاک دارند آب ندارند. در ضمن وفور گیاهان، محصولات زراعی، باغی و دامی به ماه هایی از سال محدود و قابل تکرار نبوده است. از سویی دیگر آفات خطرناکی همچون ملخ، سن، رنگ، خشکسالی، سرماهای نابهنگام، سیل و تگرگ از بلاها و ناامنی های طبیعی و بدتر از آن بلاها و ناامنی های اجتماعی و از آن جمله هجوم های خارجی که تاریخ کشور ما یکی از رکورددارهای جهانی آن محسوب می شود سبب شده است که مردم ایران در طی چند هزار سال یکجانشینی در این شرایط ویژه، تجربیات فراوانی را اندوخته و برای روز مبادا و قحط سالی ها و خشکسالی ها و بدبیاری ها، راهکارهای گوناگون را ابداع کنند؛ که حتی توانستند فاسد شدنی ترین خوراکی ها همچون شیر - را از یک هفته تا یکی دو سال نگاهداری کنند. همچنین است نگاهداری سبزی، گوشت و میوه های تازه.
این مقاله مقدمه ای است بر کاری بزرگ در باره شیوه های سنتی نگاهداری و پس انداز مواد غذایی و راه های سنتی مقابله با قحط سالی ها که اجداد ما برای هزاران سال از آن بهره می برده اند. این نوشتار بر آن است که تا بیش از این دیر نشده بخشی از آخرین تجربیات پیرمردان و پیرزنان ایلی، روستایی و داستان هایی را که از اجدادشان دربارة قحط سالی ها و شیوه های مقاومت در برابر آن و شیوه های نگهداری و پس انداز مواد خوراکی و راه های مدیریت رژیم غذایی در شرایط کمیابی شنیده یا خود به کار برده اند را ثبت و ضبط نمایند. از یافته های این مقاله می توان به ترسیم نمودار اولیه طبقه بندی خوراک در فرهنگ ایران اشاره کرد.
تبیین رابطه هویت جنسیتی و سلامت اجتماعی زنان و مردان جوان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت اجتماعی، مفهومی است که در کنار ابعاد جسمی و روانی سلامت مورد توجه قرار گرفته است و جنبه اجتماعی آن با محور قرار دادن فرد بررسی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه هویت جنسیتی و سلامت اجتماعی جوانان است. روش بررسی در این پژوهش، پیمایش مقطعی است که زنان و مردان 29-18 ساله شهر تهران به عنوان جامعه آماری آن در نظرگرفته شده اند. حجم نمونه 384 نفر هستند که از طریق نمونه گیری خوشه ای، اطلاعات پاسخگویان با استفاده از پرسشنامه با طیف لیکرت، جمع آوری و از طریق نرم افزار spss داده ها تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه بین جنسیت، وضعیت تأهل زنان، سن زنان و سلامت اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین، بین هویت جنسیتی شخصی، هویت جنسیتی اجتماعی و سلامت اجتماعی زنان و مردان جوان رابطه معنادار و مستقیم مشاهده شد. تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که شش متغیر (هویت جنسیتی شخصی، هویت جنسیتی اجتماعی، اعتماد، جنسیت و تحصیلات پاسخگو و سن) در مجموع 430 /0 از تغییرات متغیر وابسته سلامت اجتماعی را تبیین کردند. نمودار تحلیل مسیر نشان داد که متغیر اعتماد، در مقایسه با دیگر متغیرها، تأثیر بیشتری بر سلامت اجتماعی داشته است.
شناسایی و اولویت بندی عوامل اثرگذار بر توسعه آموزش عالی ایران (بررسی در سه حوزه آموزش، پژوهش و فناوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقق اهداف و برنامه های توسعه کشور در حوزه آموزش عالی مستلزم تأمین پیش نیازها و بسترهایی است که با بهره گیری از توان و ظرفیت موجود، مسیر تعالی در این عرصه را هموار کرده و شتاب فزاینده ای به آن بدهند. در این میان، تعیین مؤلفه ها و شاخص های توسعه آموزش عالی کشور به منظور تدوین الگویی برای برنامه ریزی در این حوزه از اهمیت به سزایی برخوردار است.
این مقاله با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل اثرگذار بر توسعه آموزش عالی ایران در سه حوزه آموزش، پژوهش و فناوری که سه کارکرد اصلی این نظام می باشند، ابتدا به مطالعه و شناسایی مؤلفه های اثرگذار بر این حوزه پرداخته و سپس با بررسی نحوه و میزان اثرگذاری و مشارکت هریک از این عوامل در توسعه آموزش عالی، به تعیین و تبیین اولویت بندی این عوامل در ارتباط با توسعه آموزش عالی می پردازد.
تحقیق حاضر از نوع توسعه ای بوده و روش آن توصیفی و پیمایشی می باشد و ناظر به زیرساخت های مفهومی و کلان در حوزه آموزش عالی است. در این تحقیق به منظور ارائه مدل اولیه از روش مطالعه کتابخانه ای، مطالعات میدانی به همراه مصاحبه با خبرگان بهره گرفته شده است. همچنین به منظور جمع آوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه از خبرگان نظرسنجی شده است و با استفاده از روش های آماری بهینه سازی مقیاس[1] و تحلیل چند متغیره، داده های تحقیق تحلیل شده است. به واقع در ساختاری روشمند، سعی بر آن بوده است که نظرات خبرگان، اسناد بالادستی، منابع و مراجع موجود و همچنین رویکردها و رهیافت های جاری و محتمل مورد تحلیل و بررسی قرار گیرند تا در نهایت عوامل اثرگذار بر توسعه آموزش عالی ایران و اولویت بندی آنها در بخش های سه گانه (آموزش، پژوهش و فناوری) شناسایی و تبیین گردند.
پایش راهبردها و راه کارها
حوزه های تخصصی:
راهکار اول - رصد فرهنگی جامعه
راهکار دوم - برنامه ریزی فرهنگی
بررسی عوامل مؤثر بر تمایل باغداران به مشارکت در تشکیل تعاونی های تولیدگردو در شهرستان تویسرکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی عوامل مؤثر بر تمایل باغداران به مشارکت در تشکیل تعاونی های تولید گردو در شهرستان تویسرکان، از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی است و در آن، از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین، کمینه و بیشینه) و آمار تحلیلی (همبستگی، رگرسیون و آزمون من- ویتنی) استفاده شد. بررسی همبستگی میان متغیر ها نشان داد که بین میزان عملکرد، درآمد غیرکشاورزی، درآمد کشاورزی، حمایت های مالی دولتی، زمینه های اجتماعی و نگرش باغداران و متغیر « تمایل به مشارکت » رابطه مثبت و معنی دار و نیز بین متغیرهای سن و سابقه باغداری و متغیر « تمایل به مشارکت » رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. همچنین، تجزیه و تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای نگرش باغداران، درآمد غیرکشاورزی، حمایت های مالی دولتی، سابقه باغداری و زمینه اجتماعی 42 درصد تغییرات متغیر وابسته پژوهش حاضر را تبیین می کنند . با توجه به ضرایب استانداردشده، متغیر «نگرش باغداران» مهم ترین عامل در پیش بینی تغییرات متغیر وابسته شناخته شد.
علّامه طباطبائی و فلسفة علوم اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فلسفة علوم اجتماعی درصدد بررسی چیستی، امکان، اعتبار، غایت، موضوع و روش های معتبر در علوم اجتماعی است و تعین آن متأثر از متغیرهای متعددی است. جریان مسلط تفکر و علوم غربی به تناسب هستی فردی و اجتماعی آن زمینی و مادی گرایانه است و قهراً فلسفة علوم اجتماعی هم در چنین زمینی ارتزاق خواهد کرد. از منظر علّامه طباطبائی در المیزان اصول و مفاهیم بنیادینی از قبیل: «حق» به منزلة ملاک عالم تکوین و تشریع، «غایات جوامع» به مثابه امری تأثیرگذار در هویت، قوانین و اعتباریات جوامع، «سعادت و کمال انسان» به عنوان امری عینی و مؤثر در بازشناسی نیازهای حقیقی انسان، و «عدم تمایز حقیقی جامعه با مقتضای طبیعت فردی انسان» جملگی در متن ماهیت علوم حقیقی، اعتباری و اجتماعی تأثیر خود را می نشانند. از این منظر هریک از اصول فوق دلالت هایی دارد که علوم اجتماعی و فلسفه آن را از نسبیت مفرط و سکولار خارج می کند و ظرفیت علم اجتماعی را در مفهوم سازی، توصیف، تبیین و ارزیابی جهان اجتماعی افزایش می دهد.
اخلاق علم در فضای آموزش علوم اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق در آموزش بهمثابه بخشی از اخلاق حرفهای آکادمیک، مجموعهای از قواعد و ضوابط ایجابی و سلبی حرفهای مورد توافق اجتماع علمی است که کنشگران حوزهی آموزش را ملزم به رعایت اخلاق و پرهیز از بیاخلاقی در فرآیند آموزش علم مینماید. اعضای هیات علمی، دانشجویان و مدیران سه دسته از کنشگران اصلی در فضای آموزش هستند که متناسب با نقش و انتظارات نقش خود ملزم به رعایت اخلاق حرفهای و حفظ شرافت دانشگاهی هستند. نظر به مسالهمندی رعایت اخلاق علم در فضای آموزش دانشگاهی پرسش از «گونههای عدم تبعیت از هنجارهای مرتبط با نقش کارگزاران اصلی (اساتید، دانشجویان و مدیران) فضای آموزش علوم اجتماعی در ایران» موضوع این پژوهش است. این پژوهش با کاربرد تکنیک تحلیل محتوای کیفی و استفاده از مصاحبهی نیمهساختمند و مراجعه به تجربیات دانشجویان دکتری رشتههای علوم اجتماعی دانشگاههای علامه طباطبایی، تهران، شهید بهشتی، الزهرا و تربیت مدرس قصد دارد تا گونههای هنجارشکنی اخلاق علم در فضای آموزش علوم اجتماعی ایران را با توجه به موقعیت و نقش هر یک از کنشگران اصلی این رشته شناسایی نماید. نتایج پژوهش نشان میدهد دامنهی عدم تبعیت از هنجارهای اخلاق علم در آموزش علوم اجتماعی گسترده است و نهفقط صرفا به کنشگران رشتهی علمی (اساتید، دانشجویان و مدیران) برحسب میزان و نوع هنجارشکنی علمی محدود نمیشود بلکه متاثر از ساختار آموزش در سطوح دانشگاه، دانشکده و گروه آموزشی شامل قواعد، قوانین و رویههای سازمان آموزش است. انتظار میرود اتخاذ یک رویکرد تلفیقی در شناسایی گونههای عدم تبعیت از هنجارهای اخلاق علم در دو سطح کنشگر و ساختار و پرهیز از یکسونگری در بررسی این موضوع بتواند درک روشنبینانهتری از وضعیت اخلاق علم در ساختار آموزش عالی ایران ارائه نماید.
منطق فازی ابزاری جهت ساخت و سنجش مفاهیم در علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفاهیم اجتماعی بر معانی فهمیده شده ای دلالت دارند که می توان آنها را در ""مصادیق""[1] مشخص و مطالعه کرد. بنابراین، مفاهیم اجتماعی از دوپارة ذهنی[2] و عینی[3] تشکیل شده اند. به عبارت دیگر، وجود رابطة دیالکتیکی بین ذهن و عین است که مفهوم اجتماعی را می سازد. گاه چگالی تأثیر پارة ذهنی بالاتر است و گاه پارة عینی، اما در هردو صورت، درجه ای از چگالی تأثیر پارة دیگر نیز در مفهوم وجود دارد. بنابراین، درباب مفاهیم اجتماعی با درجاتی از انتزاع[4] و انضمام[5] روبه رو هستیم که سبب ساز وجود نوعی ابهام در صدق معنا به مصداق می شود. به عبارت دیگر، به جای حالات دوگانة ""صدق""/""عدم صدق"" با حالات چندگانة ""درجات صدق"" مواجهیم که می توانند در موقعیت هایی بین حالات دوگانة مزبور قرار گیرند. ازاین روست که رویکرد مبتنی بر منطق فازی[6] در ساخت و سنجش این مفاهیم می تواند مؤثر واقع شود.
رابطه عاملیت و ساختار از دیدگاه علّامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علّامه طباطبایی به منزلة یکی از متفکران پیشتاز و مبتکر در حوزه مباحث اجتماعی، به گونه ای در تفسیر و تبیین آیات قرآن کریم کوشیده است که می توان دیدگاه ایشان را با بسیاری از مباحث جامعه شناختی برابر دانست. با استناد به دیدگاه های ایشان ذیل آیات اجتماعی و به ویژه آیاتی که از سرنوشت مشترک، عمر، کتاب، شعور، فهم، عمل، اطاعت و معصیت برای «امت» سخن می گوید، می توان گفت از دیدگاه علّامه جامعه به مثابه ساختار کلان اجتماعی، دارای وجود حقیقی و اصالت است. از سویی با توجه به اینکه ایشان عاملیت انسانی را بر اساس فطرت، آگاهی و اراده توضیح می دهد، همچنین می توان گفت که نظریة ایشان، در رویکرد تلفیق گرایی قرار می گیرد و متعاقب آن تعامل دوسویه عاملیت و ساختار توضیح داده می شود. علّامه برای توضیح این تعامل از مفهوم «شاکله» استفاده کرده و معتقد است که همان گونه که ساختارها می توانند شرایط را برای به فعلیت رسیدن گرایش های فطری و ذاتی انسان مهیا سازند و از این طریق سهم بسزایی در درونی سازی ایستارها، قواعد، هنجارها و... به عهده گیرند، همچنین افراد و عاملان اجتماعی از این توانایی برخوردارند که با نوع کنش های خویش، در ایجاد، تغییر و بازتولید ساختار اجتماعی تأثیر بگذارند.
جای گاه علم در فرهنگ اسلامی: بررسی دو نظریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بین مورخان علم دو نظریة عمده دربارة جای گاه علم در فرهنگ اسلامی وجود دارد: برخی بر این باورند که علم در اسلام مسئله ای حاشیه ای است و اساساً در دستگاه تعلیم و تربیت اسلامی، پدیدة علم از جای گاه جدی و بااهمیتی برخوردار نبوده و در حاشیه قرار داشته است. طرف داران این نظریه آن را «نظریة حاشیه ای» می نامند. بنا بر این نظریه، دستاوردها و موفقیت های بزرگ و انکار ناپذیر علمیِ دانش مندان مسلمان و فیلسوفان طبیعی را باید ثمرة محفل های خصوصی دانست که از فشارها و تضییقات راست دینان و سنت گرایان در امان ماندند. عده ای هم بر این اعتقادند که علم در فرهنگ اسلامی از شأن و منزلت والایی برخوردار بوده و اساساً واژة علم و دانش در هیچ تمدنی، به جز تمدن اسلامی، چنین جای گاهی نداشته و واژه ای کلیدی در این تمدن بوده است. طرف داران این نظریه آن را «نظریة ضبط و تخصیص» نام نهاده اند. بر اساس این نظریه، اگرچه علوم معقول در جهان اسلام بر علوم منقول غالب نشد، ولی با آن از در آشتی درآمد. این مقاله بنا دارد با بهره گیری از منابع معتبر به بررسی این دو نظریه بپردازد.
روش شناسی نظریة معرفتی اجتماعی علّامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این جستار ابعاد جامعة چهاربعدی (خداوند، انسان، زمین، و پیوند) مدنظر قرار گرفته است. در درجة اول، خداوند سبحان است که دارای اثرگذاری حتمی و قطعی در همة حوزه های معرفت است. دربارة اعمال اختیاری انسان، البته ارادة تکوینی الهی، از مسیر ارادة انسان می گذرد. در درجة دوم اثرگذاری، انسان قرار دارد که ارادة انسانی در این میان شاخص است. در درجة سوم، باید از موجودات غیبی همچون فرشتگان یاد کرد که مأموران خدای سبحان اند. شیطان (و اعوان و انصارش) نیز در همة اوقاتی که دربارة خدا، خود، طبیعت، و دیگران می اندیشیم می کوشند تا گونه ای انحراف در آن ایجاد کنند. در مرتبة چهارم، اثرگذاریِ عوامل طبیعی و نیز اجتماعی (مبتنی بر پیوندهای انسان) قرار دارند. همة اثرگذاری های مزبور در سایة احاطه و حضور باری تعالی صورت می گیرد و همة عوامل یادشده پرتوی از وجود حضرت حق هستند: «وَاللّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحیط» (بروج: ۲۰)؛ و خدا از هر سو برایشان محیط است .