فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۲۲۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
خانواده رکن اساسی جامعه انسانی است و شرط پویایی و استواری آن، وجوب روابط صحیح و پایدار میان زن، شوهر و فرزندان است. اسلام به عنوان عالی ترین راهنمای حیات بشری، 1400 سال پیش بهترین هدایتگری و نظریه پردازی در مورد خانواده را انجام داده، تمامی دستورهای اسلام به نوعی ناظر بر صیانت از خانواده است. جامعه کنونی ایران به عنوان مهم ترین کشور شیعی، سعی در پیاده کردن اصول و راهکارهای اسلام در زمینه های مختلف کرده، ولی این امر تحت تأثیر عوامل متعددی، از جمله: ورود فرهنگ غرب به کشور به خصوص آثار جنبش فمینیسم ، بازمانده فرهنگ پدر سالاری سنتی و... است که آموزه های اسلامی را در مواردی کم رنگ نموده است. در این مقاله سعی شده تا با روش مصاحبه به بررسی تأثیر فمینیسم بر نهاد خانواده (مطالعه کیفی زنان اصفهان) بپردازیم و در این میان، به نقش زن به عنوان زیربنای اصلی خانواده که مورد بیشترین هجوم فمینیسم رادیکال است، پرداخته شده است. در این پژوهش، از روش نمونه گیری در دسترس استفاده کردیم و این نتیجه به دست آمد که با وجود تفکر مردسالارانه در فرهنگ ایرانی و نفوذ تفکر فمینیستی در جامعه، همچنان تفکر اسلامی مبنی بر حفظ کانون خانواده، اهمیت نقش مادری و همسری، رشد و تعالی زن در کنار مراقبت از حریم خانواده و ..... سرلوحه زندگی زن ایرانی قرار دارد و هنوز هم زن مهم ترین نقش خود را در خانواده و حفظ و تعالی آن می بیند؛ ولی در زمینه حجاب و پوشش متأسفانه این مطلب بسیار کمرنگ شده و بروز تقیدات مذهبی در این زمینه بسیار کاهش یافته و لزوم فرهنگ سازی صحیح را در این زمینه ها نشان می دهد.
علل تکوین جنبش ملی شدن صنعت نفت براساس نظریه محرومیت نسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین وقایع بعد از جنگ جهانی دوم در ایران، ملی شدن صنعت نفت به واسطه حضور مردم در صحنه سیاست و بحرانی است که سبب قطع روابط سیاسی ایران و انگلیس شد؛ به همین دلیل جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران را می توان سرآغاز فصل نوینی درجهت مطالبات مردم مبتنی بر استقلال خواهی و استبدادستیزی به حساب آورد. تاکنون نویسندگان متعددی از ابعاد گوناگون، علل و عوامل شکل گیری و ناکامی جنبش ملی شدن صنعت نفت را بررسی کرده اند. مقاله پیش رو درصدد است تا ضمن افزودنِ زاویه جدیدی در تحلیل جنبش صنعت نفت با تمهید پشتوانه نظری مبتنی بر محرومیت نسبی، در مقام پاسخ گویی به این سؤال برآید که چه عواملی موجب شد تا مردم و رهبران ایران در برپایی جنبش ملی شدن صنعت نفت پافشاری و مشارکت داشته باشند. پژوهش پیش رو با روش توصیفی و تحلیلی صورت گرفته و گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای و اسنادی شامل کتاب ها، مقاله های تخصصی و اینترنت بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، عناصر بین الاذهانی استقلال خواهی و استبدادستیزی موجود در فرهنگ سیاسی ایران، محرومیتی را که حاصل انتظارها و توانایی های مردم و رهبران ملی- مذهبی به منظور رسیدن به پیشرفت است، باعث شده تا ایرانیان بر حقوق خود اصرار ورزیده و زمینه های ملی کردن صنعت نفت را فراهم کنند.
تحلیلی با رویکرد سیستمی از نشانه شناسی اجتماعی در قالب چهار نظام معنایی اریک لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد یا نگرش سیستمی در دهه های اخیر همواره به عنوان ابزاری کارآمد، مکمل مطالعات تخصصی پدیده های مختلف در حوزه های گوناگون دانش بوده و موجب درکی جامع و چند وجهی از چرایی و چگونگی روندهای حاکم بر رخدادها و پدیده ها می گردد؛ به خصوص در سده اخیر که علم با تولید و انباشت حجم عظیمی از داده های تخصصی بسیار متنوع روبرو بوده و بنا بر سنت دانش کلاسیک با تکیه بر تحویل گرایی مبتنی بر روش های تحلیلی سعی در تجزیه عناصر سیستم و کشف روابط بین آن ها داشت تا بتواند رفتار کل مجموعه را تبیین کند. این روش تحلیلی بر مبنای دو پیش فرض بود، نخست آن که اندرکنش بین اجزا وجود نداشته یا بسیار ضعیف باشد تا عناصر مجموعه قابلیت تفکیک دقیقی داشته باشند و دوم آنکه روابط میان اجزا با معادلات خطی ساده قابل توصیف باشد؛ امروزه به خصوص با مطرح شدن نظریه آشوب و ریاضیاتِ غیر خطی متصل به آن دیگر بدیهی است که اندرکنش اجزای تمامی سیستم ها از دو شرط یاد شده تبعیت نمی کنند؛ بنابراین نگرشی کل گرایانه در تحلیل سیستم ها لازم می باشد. در این مقاله بر اساس تعریفی سیستمی از فرآیند تولید معنا[1] توسط سیستم های پیچیدة سازگار[2]، نحوه اندرکنش بین سوژه و ابژه(فرد با دیگری در نظام اجتماعی) در چهار نظام معنایی لاندوفسکی[3] در مطالعه ای تطبیقی با حالات چهارگانه اندرکنش سیستم ها، مقایسه و پس از تبیین ساز و کار خلق معنا با رویکردی سیستمی در آن، نظام مبتنی بر کنش برنامه مدار را با وضعیت بازنده-برنده و نظام مبتنی بر کنش مجاب ساز را با وضعیت برنده-بازنده و نظام مبتنی بر تطبیق را با وضعیت برنده-برنده و نظام مبتنی بر تصادف را با وضعیت بازنده-بازنده منطبق شده است. دستاورد این پژوهش ارایه تحلیلی با رویکرد میان رشته ای در سه حوزه مختلف تئوری پیچیدگی، نشانه شناسی اجتماعی و علوم اجتماعی است که به ما نشان می دهد با رویکردی سیستمی می توان بسیاری از پدیده های نشانه شناختی با رویکرد اجتماعی و پدیدارشناختی را در سطحی اجتماعی – فرهنگی تحلیل کرده و به تبیین چرایی نتایج حاصل از روابط پیچیدة میان آن ها، از زاویه دید سیستمی پرداخت. در این بحث روش پژوهش ما به شیوه تحلیلی توصیفی می باشد.
تبیین اندیشه امام خمینی (ره) در باب حقوق بشر؛ مفهوم شناسی حقوق بشر در اسلام
حوزه های تخصصی:
حضرت امام خمینی(ره)، با توجه به اندیشه الهی سیاسی خود، در تمام عرصه های موجود زندگی بشر، الگوهای دقیق و واقع بینانه ای را طراحی نموده اند. بی تردید توجه به حقوق بشر و تاکید بر مزایای حقوقی همه انسان ها، مهر تأییدی بر نظام مردم سالاری دینی این رهبر اندیشمند می باشد. در خصوص تبیین جایگاه حقوق بشر در نظر امام خمینی (ره)، باید اندیشه ایشان را در خصوص حقوق شهروندی، آزادی، حق اقلیت ها و جایگاه زنان و ... بررسی کرد. این پژوهش با هدف تبیین اندیشه امام خمینی (ره) در باب حقوق بشر می باشد.
روش شناسی انتقادی عاملیت و ساختار در اندیشة گیدنز از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
چگونگی رابطة عاملیت و ساختار، معضل اساسی علوم اجتماعی است. نظریة ساخت یابی با هدف پایان دادن به امپراطوری نظریه های هرمنوتیکی از یک سو و ساختارگرایی و کارکردگرایی از سوی دیگر، در نظر دارد تبیینی کفایتمندتر در این زمینه ارائه دهد. در راستای هدف بومی سازی علوم انسانی و با توجه به محوریت مبانی معرفتی در نظریه های اجتماعی، این پژوهش با روش تحلیلی اسنادی در پی روش شناسی نظریة مزبور از منظر حکمت اسلامی است. پژوهش حاضر به این نتیجه رهنمون می شود که اگر چه نظریة ساخت یابی، علوم اجتماعی را از چنگال افراط و تفریط گرایی کل گرایی روش شناختی و فردگرایی روش شناختی در باب رابطة عاملیت و ساختار نجات می دهد، به دلیل عدم اتخاذ موضع واقع بیانه دربارة هستی، انسان و معرفت نمی تواند راه حل اساسی به شمار آید.
سیری در رویکردهای نظری متاخر به مقاومت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، موضوع مقاومت به عنوان مفهومی متداول، رایج و محوری در ادبیات جامعه شناسی سیاسی و مطالعات فرهنگی متاخر، مورد بحث قرار گرفته و از طریق روش اسنادی با رجوع به منابع کتابخانه ای و مطالعه و تحلیل نظری تلاش شده تا ویژگی ها و مولفه های مقاومت، اشکال و وجوه کاربردی آن بر حسب منابع اولیه در دسترس مطالعه شود. علاوه بر آن، رابطه مقاومت با قدرت در پرتو اندیشه فوکو و پنداشت پست مدرنیستی او از قدرت، بررسی و در نهایت، با معرفی آثار مطرح و محل ارجاع نظریه پردازان متاخری چون بوردیو، گیدنز، فیسک، دوسرتو، اسکات، کلی، بیات، کامروا و برخی از صاحب نظران و پژوهشگران داخلی، مؤلفه های مشترک مقاومت در این آثار استخراج شده است. یافته ها نشان می دهد هر چند اختلاف آرا در این زمینه مشهود است، اما به نظر می رسد دست کم ویژگی های بارز پی آیند را می توان به عنوان ویژگی مقاومت در رویکردهای نظری متاخر دانست: وقوع عینی کنش مقاومت آمیز، تضاد با وضع موجود، ماهیت متعامل مقاومت، وقوع در بستر زندگی روزمره، تلازم قدرت و مقاومت، وجود خلاقیت، اهمیت زمان در بروز مقاومت و دلپذیر بودن کنش مقاومت آمیز. با این همه، مقاومت همچنان مفهومی پیچیده است که به طور اجتماعی از سوی مقاومت کنندگان، مخاطبان مقاومت و شاهدان ساخته می شود و به نحوی با قدرت فراگیر، همه جایی و زایا ارتباط دارد.
گابریل تارد، تغییرات اجتماعی و ایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی مفهوم ایدئولوژی در اندیشه گابریل تارد می پردازد. تارد، در قرن 19، تفکر خود را در سنت فلسفی لایب نیتس و در رقابت با نظریه جامعه شناسی دورکیم دنبال می کرد. برونو لاتور جامعه شناسی تارد را «جامعه شناسی ترجمه» نام گذاری می کند که بر اصل پویایی و تغییرات اجتماعی دلالت دارد. این مفهوم مشخص می سازد که جامعه شناسی تارد تا چه مقدار می تواند با ایدئولوژی مسلط دچار تنش شود. رویکردهای نوین به اندیشه گابریل تارد، در جریان های متاخر جامعه شناسی، ضرورت شناخت او را با اهمیت تر می کنند. تارد با بررسی تغییرات قدرت در اجتماع بر اساس سه فرایند تقلید، تناقض و تطبیق به فهمی از کنشگر اجتماعی دست پیدا می کند که با کمک خلاقیت می تواند باعث شکل گیری جریان های نوین اجتماعی شود. از نظر او این نوآوری ها از طریق تقلید گسترده شده و به یک پدیده اجتماعی تبدیل می شوند. این پدیده نوین اجتماعی می تواند با ایدئولوژی مسلط دچار رویارویی شود. در نتیجه جریانی در حال تغییر از زندگی روزمره وجود دارد که از کوچک ترین ذرات اجتماع برخواسته می شود و بواسطه فرایند تقلید در برابر ایدئولوژی مسلط قرار می گیرد.
نشاط عمومی در زندگی اجتماعی فرهنگی شهر: مطالعه ای با رویکرد تئوری کیفیت اجتماعی در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این تحقیق مطالعه ی جامعه شناختی نشاط عمومی در شهر اردبیل با رویکرد تئوری کیفیت اجتماعی است. در این تحقیق با استفاده از تئوری کیفیت اجتماعی به تنظیم فرضیه و پرسشنامه مبادرت گردیده است. متغیر وابسته نشاط عمومی و متغیر مستقل کیفیت اجتماعی است. مفهوم کیفیت اجتماعی عبارت است از میزان توانایی شهروندان در مشارکت در زندگی اجتماعی و اقتصادی جوامع حاضر در آن، تحت شرایطی که رفاه و پتانسیل شخصی آنها ارتقا یابد. کیفیت اجتماعی، به چهار حوزه اشاره دارد: امنیت اقتصادی، انسجام اجتماعی، ادغام اجتماعی و توانمندسازی اجتماعی. در این پژوهش مدل کیفیت اجتماعی بر مبنای این فرضیه شکل گرفته که شادکامی افراد تحت تأثیر چهار مؤلفه ی ذکر شده قرار می گیرد. پژوهش حاضر از نظر کنترل شرایط پژوهش، پیمایشی، از نظر وسعت پهنانگر و از نظر زمانی مقطعی است. جامعه ی آماری آن همه ی شهروندان بالای ۱۵ سال شهر اردبیل است وحجم نمونه ۳۹۹ نفر تعیین شده است. اطلاعات با یک پرسشنامه ای ۳۲ سؤالی و با روایی سازه های مناسب (براساس ضریب آلفای کرونباخ) برحسب نسبت سن و جنس و از طریق نمونه گیری چند مرحله ای (ابتدا طبقه بندی شده و سپس تصادفی) تکمیل گردیده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که میانگین نشاط در مجموع با مقدار ۷۲/۳ نیز به طور معناداری از حد متوسط بالاتر است. در مجموع در جامعه ی آم اری م ورد مطالعه افراد، نش اط خود را بالاتر از ح د متوسط ارزیابی می کنند. همچنین کیفیت اجتماع ی در شه ر اردبیل در حد متوس ط ارزیابی می شود. طبق یافته های تحقیق، بین کیفیت اجتماعی و نشاط عمومی همبستگی و رابطه ی معناداری وجود دارد و بیانگر این واقعیت است که در این پژوهش، تئوری کیفیت اجتماعی هم به عنوان تئوری و هم به عنوان رویکرد برای تبیین نشاط عمومی، توسط نتایج این پژوهش، حمایت می شود.
توسعه به مثابه سلطه، واکاوی آثار ادوارد سعید
حوزه های تخصصی:
منطق انباشت و تمایل فزاینده به سود اساس نظام تولید سرمایه داری را تشکیل می دهد. به موازات حرکت های استعماری دولت های غربی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین با تعبیر سخاوتمندانه ی «رسالت متمدن سازی» دانشمندان علوم تجربی و انسانی نیز با خلق و بازتولید «دیگری» فروتر، زمینه های فرهنگی و روانی سلطه ی غرب بر بقیه ی جوامع را ممکن ساختند. مکانیزم شکل گیری این گفتمان به بهترین شکل در نوشته های و آثار ادوارد سعید ،خاصه دو کتاب ""شرق شناسی"" و ""فرهنگ و امپریالیسم"" منعکس است. این مقاله نیز با تاکید بر آثار این نویسنده، درصد پاسخگویی به این پرسش است که مفهوم توسعه در آثار و اندیشه های منتقدین توسعه، خاصه ادوارد سعید به چه نحو و معنایی بازتاب یافته است؟ این کار با روش اسنادی و به صورت تحلیل محتوای کیفی آثار انجام یافته است. ادوارد سعید هژمونی فرهنگی استعمار و سرمایه داری را به نقد کشیده و با تحلیل محتوای متون سفرنامه ها ، تاریخ نگاری هاو رمان های شرق شناسان، نقش آنان را در تجلیل از هویت فراتر غرب و تحقیر هویت فروتر شرق برملا می سازد. با تأمل در دو اثر سعید این نتیجه را می توان دریافت که در آثار شرق شناسان، توسعه زبان و نرم افزاری است که سلطه غرب بر شرق، در ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و بدون خشونت امکان پذیر شده و تداوم یافته است.
مقایسة امر سیاسی و جامعة سیاسی مطلوب در اندیشة هابرماس و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر دو نظریة رقیب، دموکراسی رایزنانة هابرماس و دموکراسی مجادله ای موفه، خود را به عنوان بدیلی برای دموکراسی لیبرال طرح کرده اند. به نظر می رسد هر نظریة سیاسی بر تعریفی از امر سیاسی و متناسب با آن جامعة سیاسی مطلوب بنا شده است. بر این اساس، می توان این پرسش ها را طرح کرد: هابرماس و موفه امر سیاسی را چگونه تعریف می کنند؟ و، متناسب با این تعاریف، جامعه سیاسی مطلوب آنان چه ویژگی هایی می یابد؟ به نظر می رسد هابرماس امر سیاسی را کنش زبانی میان سوژه های عقلانی اخلاقی در عرصة عمومی به منظور دست یابی به مفاهمه می داند. بر اساس این تعریف، جامعة سیاسی اجماعی شکل خواهد گرفت که نه تنها روابط عقلانی اخلاقی، خودآیینی، و مصالحه بر آن حاکم خواهد بود، بلکه وحدت جای تعدد و تکثر را خواهد گرفت. در مقابل، موفه امر سیاسی را کنش خصومت آمیز میان سوژه های متعارض در بستر اجتماعی می داند. بر اساس این تعریف، جامعة سیاسی مجادله آمیزی بر مبنای منطق هژمونی شکل می گیرد که در آن عنصر دشمنی به مخالفت بدل می شود. روش این پژوهش هرمنوتیک متن محور است.
واکاوی شاخصه های تمدن نوین اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری(مدظله)
حوزه های تخصصی:
تمدن اسلامی فراز و فرودهایی داشته و با پیروزی انقلاب اسلامی، بیداری اسلامی در ایران به اوج رسید و جهان اسلام به سوی بیداری حرکت کرد. مقام معظم رهبری برای توسعه تمدن اسلامی، نظریه جدید «تمدن نوین اسلامی» را مطرح کرده است. در مقاله حاضر، شاخصه های تمدن نوین اسلامی در اندیشه ایشان واکاوی گردیده است و با روش توصیفی – تحلیلی به پرسش هایی درباره تمدن نوین اسلامی از دیدگاه معظم له پاسخ داده شده است، از جمله اینکه تمدن اسلامی چیست و شاخصه های اصلی آن کدامند؟ محوریت قوانین قرآن، ایمان، علم، اخلاق، مجاهدت مداوم و حکومت مردمی، شاخصه های اختصاصی تمدن نوین اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، از دیدگاه مقام معظم رهبری گسترش و ترقی تمدن نوین اسلامی به همت و خرد دسته جمعی نیاز دارد که در سایه اخلاق، کار و تلاش، ایمان به خدا، عقلانیت، توانایی علمی، اقتصاد شکوفا، برخورداری از رسانه های قوی و روابط بین الملل به وجود می آید.
تغییرها و دگرگونی های اجتماعی در اندیشه شهید مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پرداختن به موضوع تغییرهای اجتماعی همواره در بین اندیشمندان اجتماعی به عنوان مسئله ای جدی مطرح و بحث های فراوانی را در تاریخ تفکر اجتماعی به خود اختصاص داده است. تغییر جامعه در برابر نظم و ثبات، مکانیسم تغییر و تبیین آن، تکامل و غایت تغییر در جوامع و مسائل دیگر بیان شده، صحنه صف آرایی اندیشه های متفاوتی تا به امروز بوده است. در این میان، استاد شهید مرتضی مطهری، به عنوان متفکر و فیلسوف اجتماعی مسلمان و با اتکا به مبانی دینی و فلسفه اسلامی، علاوه بر نقد و بررسی نظریه های موجود در این باره، نظر خود را طرح و با استناد به مبانی اسلامی، افقی نو درباره تحلیل و تبیین تغییرهای اجتماعی گشوده است. تفاوت مهم مشهود در آرای استاد شهید با نظریه های صاحب نظران این عرصه فرا رفتن از تبیین مادی تغییر در جامعه و بیان نقش علل معنوی در ایجاد تغییرها، نقد خودبنیادی مکانیسم تغییر و جمع بین نظریه های فردمحور و کل محور است. ایشان علاوه بر ضروری دانستن تغییر در زندگی بشر، از یک طرف با توجه به مبانی انسان شناسی اسلامی، نقش نیازهای اولی و ثانوی انسان را ذیل نقش علم و اراده در ایجاد تغییرها برجسته می کند و از سوی دیگر، شرایط محیطی و اجتماعی را نیز در تحقق تغییر مؤثر می داند. در این مقاله سعی شده با روش اسنادی و با تکنیک های تحلیل محتوای کیفی، علاوه بر تشریح نظریه استاد مطهری درباره تغییر اجتماعی، مکانیسم تغییر با توجه به مبانی فلسفه اجتماعی و انسان شناسی ایشان تبیین شود.
تکامل و پیشرفت انسان و جامعه از دیدگاه شهید مطهری
حوزه های تخصصی:
انسان به عنوان موجودی که از وجود اشتدادی برخوردار است و می تواند در ابعاد گوناگون هستی خود و در برخورداری از خصوصیات متنوع، شدت و ضعف و کمال و نقص داشته باشد، همواره در حال حرکت وجودی است و می تواند قوای خود را برای کمال و فعلیت آن ها به کار گیرد یا خود را از کمال ممکن محروم سازد. قوای گوناگون موجود در نفس انسانی و تزاحم خواهش های متناسب با هر یک از آن ها و امتداد این کشاکش در حیات اجتماعی، انسان را مجبور به انتخاب میان کمال قوای متفاوت خود می کند. همین لزوم انتخاب و اختلاف های ناشی از آن، مکاتب گوناگون را به لحاظ تعیین الگوی تکامل و پیشرفت انسان و جوامع بشری از یکدیگر متمایز می کند. آرای شهید مطهری در این زمینه به عنوان عالِم دینی و فیلسوف مسلمان، امکان نزدیکی به دست یابی به الگوی جامع اسلامی- ایرانی پیشرفت را فراهم می کند. واقع انگاری شهید مطهری در مواجهه با روح و بعد مجرد انسان، در همه آراء از جمله نظریه تکامل او توجه به اقتضائات و آثار این بعد مجرد را ممکن و ضروری می کند. در نظام اندیشه شهید مطهری، فطرت انسان به عنوان نوع خاص آفرینش و وجه تمایزبخش روح او، به عنوان مؤلفه و متغیری تعیین کننده در بحث تکامل خود را نشان می دهد. اقتضائات وجودی انسان در حوزه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقابودن نفس او موجب می شود که کمال انسان و جامعه نیز از همین دیدگاه و در مسیر استقلال هر چه بیشتر روح انسان از ماده تحلیل شود.
بازخوانی سنجه های سرمایه فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی چگونگی کاربرد مفهوم سرمایه فرهنگی در تحقیقات است. از این رو، پرسش این است که چگونه مفهوم سرمایه فرهنگی در پژوهشهای داخلی و خارجی سنجید ه شده است؟ و چه نسبتی از متغیرهای مختلف با سرمایه فرهنگی گزارش شده است؟ در این مقاله با تکیه بر تحقیقات خارجی و داخلی، ابتدا مفهوم سرمایه فرهنگی و ابعاد آن در آثار بوردیو بررسی و سپس ابعاد عملیاتی مفهوم سرمایه فرهنگی در پژوهشهای متأخر بررسی و در نهایت کاربرد مفهوم سرمایه فرهنگی در جامعه ایرانی بررسی شده است. مرور پژوهشهای خارجی نشان داده است که این مفهوم در هر دورهای، با توجه به مقتضای زمانی و مکانی هر جامعه، توسط محققان مورد بازنگری واقع شده است. در حالی که در پژوهش های داخلی، مفهوم سرمایه فرهنگی در قالبی مشابه با تقسیمبندی بوردیویی به طور یکسان و بدون بازنگری مورد استفاده قرار گرفته است. در واقع، مرور تحقیقات نشان میدهد که در پژوهشهای خارجی به زمینههای فرهنگی در سنجش سرمایه فرهنگی توجه شده است. این در حالی است که در پژوهشهای تجربی داخلی، معرفت فرهنگی و بومی مورد غفلت و بیتوجهی واقع شده است. معرفت فرهنگی آن دسته از اطلاعاتی هستند که از هر فردی انتظار میرود از آنها برخوردار باشد و معمولاً از کشوری به کشور دیگر فرق میکند. افزون براین، پیشنهاد شده تا با توجه به اینکه ما در عصر ارتباطات و تکنولوژی قرار داریم بهتر است برخی فناوریهای دیجیتالی از قبیل شبکههای اجتماعی در سنجش سرمایه فرهنگی مورد توجه قرار گیرد.
تحلیل محتوای صفحات و گروه های شبکه اجتماعی فیس بوک با نظریه حوزه عمومی هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همراه با توسعه و گسترش ارتباطات کامپیوتری و دسترسی روزافزون مردم جوامع مختلف به اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی، کوشش های نظری بسیاری صرف یافتن الگوهای مناسب برای مطالعه اینترنت و تاثیرات سیاسی و اجتماعی آن گردید. در جریان این تلاش ها مفهوم حوزه عمومی در چارچوب نظریه هابرماس جایگاه برجسته ای یافته است. بر این اساس، از گروه ها و صفحاتی که کاربران ایرانی در شبکه اجتماعی فیس بوک تشکیل داده اند، 10 مورد طبق نمونه گیری هدفمند با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافته های پژوهش حاکی از آن است که اگرچه فیس بوک در بین کاربران ایرانی منجر به افزایش دسترسی به اطلاعات شده است، اما تولید بیش از حد محتوا در نهایت منجر به چندپاره و متکثر شدن واقعیت می شود. به عبارتی ما در گروه ها و صفحات ایرانی حاضر در فیس بوک با همهمه ای مواجه هستیم که در آن کسی صدای دیگری را نمی شنود. بنابراین تولید صرف اطلاعات نمی تواند کمکی به شکل گیری حوزه عمومی سایبر نماید. همچنین اگر چه فیس بوک به مردم فرصت می دهد تا به طور برابر در گفتگو ابراز وجود کنند اما در گروه ها و صفحات ایرانی به ندرت گفتگو شکل می گیرد، حتی در مواردی که گفتگو شکل می گیرد در این گفتگوها به ندرت بحث منطقی در می گیرد و دسترسی به اجماع یا توافق غیر ممکن به نظر می رسد. در نهایت باید گفت که فیس بوک اگر چه ظرفیت هایی برای احیاء حوزه عمومی داراست اما در عمل نتوانسته به ایجاد حوزه عمومی بینجامد.
نهادگرایی جدید جامعه شناختی؛ رهیافتی برای تحلیل ثبات و تغییر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهادگرایی جدید جامعه شناختی نهادها را تولید کننده منافع، هویتها و الگوهای مناسب کنش در
نظر میگیرد که خود در زمینه های گسترده تر اجتماعی فرهنگی شکل گرفته اند. این رهیافت با
تاکید بر اولویت فرهنگ، در پی توضیح این مسأله است که چگونه ساختارهای اجتماعی، منابع و
معناها خلق میشوند و نتایج با اهمیت به بار می آورند. نوشتار حاضر تلاش می کند با مرور ادبیات
مربوط به نهادگرایی جامعه شناختی، مفاهیم، نظریه ها و دیدگاه این رهیافت به همسانی، همشکلی
و انطباق سازمانی، ثبات و تداوم رفتاری، میدان سازمانی، محیط نهادی، ارتباط بین کنش گران
(افراد و سازمانها) و محیط و در نهایت سطح تحلیل که میتوانند برای پژوهشهای اجتماعی و
« سرهم بندی » سیاسی کاربرد نظری داشته باشند، مورد بحث قرار دهد و با استفاده از مفهوم
استراوس الگویی برای تغییر نهادی در چارچوب نهادگرایی جدید جامعه شناختی ارائه نماید
نظریة ازهم گسیختگی نهادی و قانون گریزی؛ مطالعة موردی: دانشجویان دانشگاه شهیدچمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون نظریة ازهم گسیختگی نهادی در تبیین قانون گریزی است. برای این کار از یک سو به بررسی رابطة فردگرایی، پیشرفت گرایی، جهان گرایی و بت وارگی پول ـ به عنوان چهار ارزش فرهنگی برای موفق شدن ـ با قانون گریزی پرداختیم و از سوی دیگر رابطة پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی در دو بعد عینی و ذهنی را با قانون گریزی و ازهم گسیختگی نهادی و همچنین عناصر آن بررسی کردیم. روش این پژوهش پیمایش بود. پرسش نامة تهیه شده از مقیاس های ازهم گسیختگی نهادی، پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی عینی و ذهنی و قانون گریزی تشکیل شده بود. جامعة نمونة این پژوهش کل دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که از طریق نمونه گیری طبقه ای 400 نفر از آن ها به صورت تصادفی انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که ازهم گسیختگی نهادی با قانون گریزی رابطة معنادار و مثبت دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که اثر فردگرایی و بت وارگی پول بر قانون گریزی معنادار است و اثر پیشرفت گرایی و جهان گرایی قابل چشم پوشی است. از سوی دیگر، نتایج نشان داد که قانون گریزی با پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی رابطه ندارد. همچنین بین پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی عینی و ازهم گسیختگی نهادی همبستگی مثبت و ضعیفی مشاهده شد.