فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱٬۰۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمین لغزش ها از خطرات طبیعی به شما می روند که خسارات جانی و مالی فراوانی را به همراه دارند. شناسایی مناطق حساس به خطر زمین لغزش یکی از اقدامات اساسی در مدیریت منابع طبیعی و کاهش این خطرات است. مدل های مختلفی جهت پهنه بندی خطر زمین لغزش بر اساس شرایط محیطی و اهداف ارایه شده است. حوزه آبخیز معلم کلایه با مساحت 723.4 کیلومتر مربع یکی از مناطق لغزه خیز ایران است. با تفسیر عکسهای هوایی و بازدیدهای صحرایی نقشه پراکنش زمین لغزشها در مقیاس 1:50000 در این آبخیز تهیه گردید. 448 مورد ناپایداری با 232.44 کیلومتر مربع مساحت که معادل 31.81 درصد سطح حوضه شناسایی گردید. 50 مورد حرکت توده ای بصورت تصادفی انتخاب و با بررسی آنها عوامل 9 گانه، زمین شناسی، شیب، جهت شیب، فاصله از گسل، فاصله از راه، فاصله از رودخانه و آبراهه، طبقات ارتفاعی، کاربری اراضی و طبقات بارش بعنوان عوامل موثر شناسایی و لایه های اطلاعاتی آنها تهیه گردید. بخشی از حوضه با خصوصیات مشابه کل حوزه آبخیز معلم کلایه بعنوان شاهد جدا گردید. لایه های اطلاعاتی عوامل 9گانه حوضه اصلی با نقشه پراکنش زمینلغزشهای حوضه اصلی در محیط نرم افزار Arc-GIS قطع داده شد و پس از محاسبه CF عوامل 9گانه نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش برای حوضه اصلی و شاهد تهیه شد. ارزیابی مدل با دو روش ضریب همبستگی و روند توزیع کلاسهای خطر انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد مدل فاکتور اطمینان برای حوزه آبخیز معلم کلایه مناسب می باشد.
بررسی آسایش حرارتی در فضای آزاد جهت اکوتوریسم در شهرستان بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و شناسایی محدودیت ها و مخاطرات تهدید کننده جوی و اقلیمی و نیز آگاهی از جاذبه ها و پتانسیل های نهفته در ویژگی های طبیعی و اقلیمی جغرافیای گسترده کشور در فصل های مختلف سال به منظور لحاظ نمودن آنها در برنامه ریزی های مختلف ملی و استانی، از جمله توسعه صنعت گردشگری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مساله مهم برای جهانگردان جدا از مسایلی نظیر میراث فرهنگی و امنیت ملی، مکان یابی نقاط و محل های گردشگری با در نظر گرفتن شرایط آب و هوایی به لحاظ ریزش های رجوی، ویژگی های دمایی، رطوبت نسبی، ساعات آفتابی، یخبندان و باران های شدید و نظایر آن است، تا با آگاهی از آنها نقاط مورد نظر خود را از دیدگاه اقلیم در فصل های مشخص سال انتخاب نموده، مورد برنامه ریز قرار دهند.هدف از این مقاله، بررسی توان سنجی اقلیمی شهرستان بابلسر از لحاظ آسایش حرارتی در فضای آزاد برای اکوتوریسم است و با توجه به اهمیت بابلسر از نظر قطب گردشگری در فصل های مختلف سال اهمیت آن واضح است. در این تحقیق با استفاده از پارامترهای مهم اقلیمی (دما، رطوبت نسبی، باد، تابش و...) مستخرج از سالنامه آماری ایستگاه هواشناسی سینوپتیک بابلسر (1979-2004) و شاخص های زیست - اقلیمی بیکر، ماهانی و ترجونگ، شرایط آسایش حرارتی منطقه در فصول مختلف سال در فضای آزاد بررسی و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که شهرستان بابلسر از ماه اردیبهشت تا اواخر آبان ماه دارای شرایط بهینه برای گردشگری در طبیعت و فضای آزاد از نظر آسایش حرارتی است. هر چند که در دو ماه تیر و مرداد به علت افزایش نسبی درجه حرارت و بالا بودن رطوبت نسبی حالت شرجی در این شهرستان حاکم می شود، لیکن با وزش باد این وضعیت قابل تحمل شده، به شرایط بهینه تبدیل می گردد.
مبانی فلسفی مخاطرات محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین مسئله در تعریف و تعدیل مخاطرات محیطی بررسی مبانی فلسفی آن است. بدین جهت، در این مقاله، ابتدا، مخاطرات محیطی تعریف و روند تکوین و تحول آن شرح داده شد. سپس، به بحث درباره ی فلسفه های مؤثر پرداخته شد. در این زمینه، از دیدگاه دین اسلام هم بهره گرفته شد. سرانجام، نقش علم جغرافیا در تعریف، تحلیل و چاره سازی مخاطرات محیطی مطرح گردید. واژه ی خطر همیشه در رابطه ی انسان با شرایط محیطی تعریف شده است. در ابتدا، زمانی که زندگی انسان بسیار ساده و بیولوژیک بود، خطر در حد بیماری های واگیر و کشنده تعریف می شد. اما بعد ها، در پی توسعه ی جمعیت و انتظارات انسان و بهره برداری فزاینده او از طبیعت، خطر اتفاق های ناشی از رفتار انسان با محیط تعریف شد و به آن حادثه ای گفته شد که به انسان یا مایملکاو صدمه بزند. در زمینه ی ریشه ی فلسفی مخاطرات محیطی، اولین فلسفه، که هنوز هم آثار آن ادامه دارد، فلسفه انسان محور است. طبق این فلسفه انسان حاکم طبیعت است و باید برای توسعه و زندگی خود از آن بهره برداری کند. بعد از جنگ جهانی دوم و مسلط شدن انسان به تکنولوژی، این بهره برداری بسیار گسترده شد و بحران های امروزی را ایجاد کرد. در مقابل، فلسفه ی اکوسیستم محور بهره برداری انسان را از محیط محدود کرده و اجازه بیشتر از نیاز اولیه را نمی دهد. در این فلسفه محیط مقدس بوده و ارزش ذاتی دارد. از نظر دین اسلام هم عامل اصلی مخاطرات محیطی اسراف و رفتار نامطلوب انسان با محیط است. اما، از منظر جغرافیا مخاطرات محیطی بر اثر بهم خوردن نظم محیط طبیعی ایجاد می شود. در هر کجا که پراکندگی جمعیت با پراکندگی منابع محیطی هماهنگ نباشد مخاطرات رخ خواهد داد. در نتیجه، فلسفه ی ایجاد مخاطرات محیطی فلسفه ای مکان محور است. محور اصلی این فلسفه نظم محیطی است که در پراکندگی پدیده ها و ویژگی ها نمایان است. به هم زدن این نظم سبب بی عدالتی فضایی در توزیع منابع می شود. اخلاق محیطی از منظر جغرافیا بر هم نزدن این نظم و رعایت عدالت فضایی است. روش جغرافیا برای چاره جویی و جلوگیری از مخاطرات محیطی هم برنامه ریزی فضایی (آمایش سرزمین) است.
بررسی نقش مدیریت مخاطرات طبیعی در کنترل سوانح و تصادفات جاده¬ای مورد مطالعه: محور کرج - چالوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخاطرات طبیعی وقایعی هستند که بر روی ایمنی حمل و نقل جاده¬ای تأثیر گذارند، این مخاطرات سالانه خسارات جانی و مالی فراوانی را بر سیستم¬های حمل و نقل جهان بویژه در محورهای کوهستانی تحمیل می¬کنند. در این تحقیق با استفاده از پژوهشهای میدانی، روشها و تکنیکهای آماری، سیستم اطلاعات جغرافیایی و ماتریس وضعیتهای اقلیمی به بررسی نقش مدیریت مخاطرات طبیعی (ریزش سنگ، لغزش، بهمن، یخبندان و لغزندگی) در کنترل سوانح و تصادفات جاده¬ای در محور کرج – چالوس پرداخته¬ شده است. دستاورهایی که این تحقیق با خود به همراه داشت عبارت بودند از : الف) مهم¬ترین پارامتر طبیعی خطرساز در نیمه جنوبی این محور سقوط بهمن و در نیمه شمالی آن ریزش سنگ و لغزش است. ب) بین پدیده یخبندان و لغزندگی با عامل ارتفاع رابطه¬ی مستقیمی وجود دارد، بطوری¬که با افزایش ارتفاع، پدیده یخبندان زودتر اتفاق افتاده و دیرتر خاتمه می¬یابد. از نظر توزیع مکانی، بخشهای میانی محور مورد مطالعه (کیلومترهای 43 تا 128 کرج) تحت تأثیر شدید یخبندان است. ج) از نظر گستردگی مکانی و زمانی، مهم¬ترین پارامتر طبیعی خطرساز ریزش سنگ است، که بصورت پراکنده از کیلومتر 34 تا 110 کرج را شامل می¬شود. د) بطورکلی در حدود 57 درصد از طول محور کرج- چالوس تحت تأثیر مخاطرات طبیعی است، که از نظر موقعیت مکانی، بخشهای میانی و مرکزی محور مورد مطالعه از کیلومتر 33 تا 118 کرج را شامل می¬شود.
تحلیلی بر دیدگاههای نظری آسیبپذیری جامعه نسبت به مخاطرات طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاهش خسارتهای جبرانناپذیر بحرانهای طبیعی در ایران نیازمند فهم صحیح علل و راهحلهای کاهش آنها میباشد. در این ارتباط، امروزه آسیبپذیری به عنوان تعیین¬کننده اصلی بحران معرفی میشود و سه دیدگاه زیستی- فیزیکی، ساخت اجتماعی و ترکیبی در مورد آن شکل گرفته است که دلالتها متفاوت آنها بر فهم، تحلیل و کاهش آسیبپذیری، بررسی کامل آنها را ضروری میسازد. بنابراین این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و مطالعه تطبیقی، پاسخ به این سؤال را دنبال می کند که کدام دیدگاه در فهم و تحلیل آسیبپذیری جامعه در برابر مخاطرات طبیعی تبیین کاملی را ارائه میدهد. نتایج نشان میدهد که برای فهم و تحلیل آسیبپذیری (در مقیاس جامعه) در جایگزینی کامل هر یک از دیدگاههای زیستی- فیزیکی و ساخت اجتماعی به جای یکدیگر امتیازی وجود ندارد. در مقابل، دیدگاه ترکیبی به عنوان سازشی از دو دیدگاه قبلی و شامل نقاط قوت هر دوی آنها و نیز حاوی پیشرفتهای نظری و روششناسی چشمگیر در فهم و تحلیل آسیبپذیری، تبیین کاملی را از آن ارائه میدهد.
بررسی ابعاد پیشگیری از بحران زلزله (مطالعه موردی: شهر بابل)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوع هایی که بیشتر شهرهای جهان با آن دست به گریبانند، موضوع سوانح طبیعی است. سوانح طبیعی (بویژه زلزله) که اغلب خاموش و در عین حال بالقوه مستعد ایجاد آسیب هستند، به طور متوسط سالانه بیش از 150000 نفر تلفات جانی و بیش از 140 میلیارد دلار خسارت مالی در کشورها بویژه کشورهای در حال توسعه به بار می آورند. در این میان، کشور ایران از کشورهای حادثه خیز دنیا بوده چنانکه در چند دهه قبل (زلزله بوئین زهرا، 1342 تا زلزله بم، 1382) به موجب وقوع این دست حوادث متحمل خسارات (جانی و مالی) وسیعی شده است.
هدف این مقاله، بررسی و تحلیل ابعاد پیشگیری از بحران زلزله درچارچوب مناطق هفده گانه شهر بابل است. در این راستا، از روش معیاری-تحلیلی برای تحلیل ابعاد کالبدی و خصوصیات جمعیتی شهر بابل از نظر آسیب پذیری زلزله استفاده و به تحلیل تجهیزات امدادرسانی و آتش نشانی پرداخته شده است و در کنار آن از روش مقایسه ای برای جمع بندی یافته ها و تعیین سلسله مراتب آسیب پذیری مناطق مختلف شهری استفاده شده است. ابزارهای این تحقیق شامل: مشاهده، پرسشنامه، پژوهش میدانی، منابع کتابخانه ای و اینترنتی، بوده است. در این پژوهش، از تکنیک تحلیل SWOT برای ارائه راهبردها و اقدامات ضروری استفاده شده و جدول زمان بندی اقدامات و سازمان های مسوول به عنوان برنامه عمل ارائه شده است. بر مبنای یافته های تحقیق، مناطق 2، 9، 4، 15 و 10 دارای بالاترین آسیب پذیری از مجموع معیارها و مناطق 7و8 از بعد کالبدی آسیب پذیرتر از سایر مناطق است. بازنگری در طرح تفصیلی، بهسازی مساکن، تخصیص دو سایت امداد و نجات و نیز دسترسی سریع به عنوان بخشی از راهبردهای پیشنهادی برای پیشگیری ازاز تلفات جانی و مالی است.
ارزیابی مخاطرات محیطی و ژئومورفولوژیکی و نقش آن در حمل و نقل جاده ای (مطالعه موردی: گردنه الماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمل و نقل جادهای نقش کلیدی و موثر در اجرای برنامه توسعه پایدار کشورها ایفا میکند و سلامت عبور و مرور در طول سال از آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. گردنه الماس یکی از ارتفاعات البرز غربی بین خلخال و اسالم جادهای به طول 30 کیلومتر میباشد. این راه ارتباطی از بخش های پرشیب و از محدوده های پرخطری عبور میکند و همواره در معرض تهدید انواع خطرات، بویژه در معرض وقوع انواع حرکات دامنه ای قرار دارد. بررسی آثار ژئومورفیکی ایجاد خطوط ارتباطی و شناسایی مخاطرات طبیعی و تصادف جادهای ناشی از عوامل ژئومورفولوژیکی، رابطه بین پدیدههای اقلیمی، حوادث جادهای و تعیین نقاط پرخطر و ارائه پیشنهادات و راهکارهایی برای بالا بردن ضریب ایمنی حمل ونقل جادهای در یکی از محورهای ارتباطی شمال کشور یعنی محور اسالم-خلخال (گردنه الماس) اهداف این تحقیق را شامل میشوند. روش مطالعه در این پژوهش مبتنی بر مشاهدات میدانی و تفسیر این مشاهدات از نقشههای زمینشناسی و توپوگرافی، عکسهای هوایی میباشد. همچنین با تهیه نقشه پهنهبندی مخاطرات زئومورفولوِیکی منطقه نتایج نشان داد در مسیر ارتباطی بررسی شده 64 درصد از خطر بسیار زیاد و زیاد برخوردار است و در مجموع، از مسیری مخاطرهآمیز عبور میکند. ارزیابی ژئومورفولوژیکی انجام شده در این تحقیق، آسیبپذیری جاده و سایر تأسیسات ایجاد شده در منطقه را بخوبی نشان میدهد.
آسیب شناسی مدل اداره امور شهر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل مدیریت شهری، یکی از موضوعات کلیدی در ارتباط با نحوه اداره شهرهاست. تجربیات جهانی نشانگر کاربرد مدل های گوناگون اما برخوردار از تعریف، ویژگی ها و چارچوب نهادی و قانونی مشخص است. در ایران با وجود سابقه یک صد ساله تشکیل نهاد شهرداری، تاکنون در هیچ یک از متون قانونی، نامی از مدل مدیریت شهری برده نشده است. با این حال بررسی سیر تطور مدل های مدیریت شهری در ایران نشان می دهد تاکنون مدل شورا – مدیر شهر، رایج ترین مدل مدیریت شهری بوده است. در این مقاله مدل های مختلف مدیریت شهری در امریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی و نیز سیر تطور مدل های مدیریت شهری در ایران بررسی شده است. همچنین پس از تحلیل مدل کنونی مدیریت شهری در ایران، آسیب ها و نقایص این مدل شناسایی شده است. بررسی های انجام شده در این تحقیق نشان می دهد مهم ترین نقاط ضعف مدل رایج در مدیریت شهرهای ایران عبارتند از: عدم تفکیک رهبری سیاسی از مدیریت تخصصی، محدود بودن وظایف نهادهای مدیریت شهری، یکسان بودن مدل اداره امور شهر در تمام شهرهای کشور، ضعف مکانیسم های نظارت و تعادل بخشی در تنظیم رابطه شورا و شهردار، عدم شکل گیری شوراهای محلهای و منطقهای زیر مجموعه شوراهای شهر و نحوه انتخاب اعضای شورای شهر.
پیش بینی بارش های سنگین غرب کشور بر اساس برآوردهای رادار هواشناسی با استفاده از روش Z-R(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
59 - 74
حوزه های تخصصی:
میزان بارش اندازه گیری شده توسط رادار با میزان بارش دریافت شده در سطح زمین تفاوت دارد. این اختلاف علل متعددی دارد که برخی از آن ها به ماهیت رادار و برخی دیگر به شرایط آب وهوایی هر منطقه مربوط می شود. در نتیجه برای تعیین میزان بارش های دریافتی در سطح زمین از داده های حاصل از رادار، باید داده های رادار را بر اساس داده های زمینی تصحیح کرد. پیوند میان بارش و بازتابندگی رادار نمایی است از z=aRb. اگر مقادیر ضرایب این مدل درست انتخاب نشوند برآورد مقدار بارش توسط رادار با اشتباه همراه می شود. اندازه و توزیع چکه های بارش اثر زیادی بر مقادیر ضرایب این مدل دارد. دامنه ی وردش در ضرایب این مدل بسیار زیاد است. دراین پژوهش از داده های رادار کرمانشاه به عنوان نماینده غرب کشور استفاده شد. ایتدا بارش های 26 تا 27 آبان سال 1394 و 10 تا 12 آذر سال 1395 ایستگاه های کرمانشاه، سرپل ذهاب، قصرشیرین، اسلام آباد، کنگاور، روانسر، سنقر، گیلان غرب، جوانرود، هرسین، سومار و تازه آباد که در محدوده ی 30 تا 100 کیلومتری رادار کرمانشاه جا گرفته اند، بررسی شد. در بارش اول برای هریک از نقاط مورد مطالعه، زاویه ی ارتفاع بهینه ی پرتو انتخاب و رابطه ی مربوط به آن نقطه استخراج و ضرایب تصحیح بدست آمد. با استفاده از این رابطه مقدار بارش برآوردی رادار از 31 درصد به 96 درصد افزایش یافت و میانگین مجموع بارش برآورد شده رادار از 9/8 به 4/32 میلی متر رسید که از میانگین واقعی فقط 1 میلی متر کم تر است. در بارش دوم، با استفاده از داده های بارش تمام نقاط مورد مطالعه، فقط یک معادله استخراج شد و ضرایب تصحیح رادار به دست آمد. نتایج برآورد بارش رادار به این روش نیز با تقریب خوبی مورد قبول بود و میانگین مجموع بارش برآورد رادار از 6/9 به 5/23 میلی متر افزایش یافت که 4 میلی متر از مقدار واقعی کم تر بود.
بررسی الگوهای زمانی ـ مکانی در داده های مربوط به زمین لرزه های تاریخی ایران، با استفاده از شاخص ها و مدل های آمار فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاهش آسیب پذیری در برابر زمین لرزه و برنامه ریزی صحیح به منظور مقابله با آن، نیازمند اطلاعات درست و دقیق و روزآمد یا بهنگام است. در این مقاله داده های مربوط به زمین لرزه های بزرگ تر از 5 ریشتر در ایران از سال 1950 تا 2010 مورد ارزیابی های آماری قرار گرفته اند. ابتدا وجود روند کلی بین بزرگی زمین لرزه ها در دو جهت شمالی ـ جنوبی و شرقی ـ غربی بررسی گردیدند و مشخص شد که روند قابل تشخیصی در بزرگی زمین لرزه ها وجود ندارد. به منظور بررسی وجود خود همبستگی مکانی بین زمین لرزه ها، شاخص های میانگین فاصله تا نزدیک ترین همسایه و K(d) ـ که هر دو فاصله مبنا هستند ـ مورد استفاده قرار گرفته و نشان داده شده است که زمین لرزه ها به شدت از الگوی خوشه ای تبعیت می کنند. اما شاخص های واریوگرام، General G و Global Moran’s I نشان دادند که بزرگی زلزله ها خودهمبسته نیستند. برای اطمینان از فقدان خودهمبستگی بین بزرگی زمین لرزه ها با توجه به تعداد زیاد آنها، منطقه مورد مطالعه به شبکه های یک کیلومتری تقسیم بندی شد و مقادیر ماکزیمم و میانگین بزرگی زلزله ها نیز در هر شبکه تعیین گردیدند. سپس وجود خودهمبستگی بین هر یک از خصوصیات پیکسل ها با استفاده از واریوگرام بررسی شد. در مرحله بعد، به منظور بررسی رفتار زمانی زمین لرزه ها، نمودار فراوانی تجمعی آنها براساس زمان و نمودار بزرگ ترین زمین لرزه در هر سال رسم شدند. بررسی این نمودارها مشخص ساخت که زمین لرزه های بزرگ همیشه وجود داشته اند. در نهایت نمودار فراوانی تجمعی زمین لرزه ها براساس فاصله از گسل نشان داد که 90 درصد زمین لرزه های تاریخی ایران در فاصله کمتر از 40 کیلومتری گسل ها رخ داده اند. نتایج این تحقیق می تواند برای بررسی و کشف مناطق لرزه خیز و پهنه بندی لرزه ای، بررسی روند زمین لرزه ها و پیش بینی رخدادهای بعدی مورد استفاده قرار گیرد.
سنجش آسیب پذیری، نقطه آغاز مدیریت ریسک در خشکسالیمطالعه موردی: سرپل ذهاب، اسلام آباد غرب، جوانرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی از بلایایی است که بیشترین خسارات مالی را در ایران برجای می گذارد. شعاع تأثیر این بلای خزنده در مناطق روستایی بیش از سایر نقاط بوده و در این بین جامعه کشاورزی بیشترین تبعات ناشی از خشکسالی را تجربه می کنند. لذا، کشاورزان بیشترین گروه آسیب پذیر به شمار می روند. مدیریت خشکسالی در ایران مبتنی بر مدیریت بحران است. این در حالی است که محققان معتقدند که مدیریت ریسک، مؤثرترین شیوه مدیریتی برای مقابله با خشکسالی است. لذا برای بکارگیری چنین مدیریتی، سنجش آسیب پذیری، اولین گام برنامه ریزی برای مدیریت ریسک خشکسالی محسوب می گردد. بنابراین، هدف از این مطالعه، سنجش آسیب پذیری اجتماعی– اقتصادی در میان کشاورزان گندم کار در شهرستان های سرپل ذهاب، اسلام آبادغرب و جوانرود در هنگام خشکسالی در استان کرمانشاه بود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که از لحاظ آسیب پذیری اقتصادی، جوانرود (37/3) بالاترین ضریب آسیب پذیری و به دنبال آن سرپل ذهاب (30/3) و اسلام آبادغرب (20/3) در رتبه های بعدی قرارگرفتند. سنجش آسیب پذیری اجتماعی نشان داد که سرپل ذهاب با ضریب آسیب پذیری (28/3) بالاترین رتبه و اسلام آباد غرب (61/2) و جوانرود (54/2) در رده های بعدی جای گرفتند. نتایج این مطالعه می تواند دستاوردهای مناسبی را برای مسوولان مدیریت خشکسالی در استان کرمانشاه به همراه داشته باشد. لذا هرگونه تغییر رویه از مدیریت بحران به مدیریت ریسک مستلزم این امر است که مسوولان، سنجش آسیب پذیری مناطق را بطور مستمر انجام دهند و آن را مبنایی برای تخصیص اعتبارات با توجه به درجه آسیب پذیری هر منطقه قرار دهند.
بررسی روش های تحلیل سلسله مراتبی AHP، LNRF و FAHP در پهنه بندی خطر زمین لغزش (مطالعه موردی حوضه آبخیز النگ دره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمین لغزش از بلایای طبیعی است که هر ساله خسارات مالی و جانی زیادی به بار میآورد، اما در عین حال پیش بینیپذیری از ویژگیهای برجستة آن به شمار میآید. با پیش بینی وقوع زمین لغزش میتوان از بروز و گسترش خسارات ناشی از آن جلوگیری به عمل آورد. یکی از روش های پیش بینی این پدیده، مطالعة زمین لغزش های الگو در منطقه و پهنه بندی ناحیه یا حوضه آبخیز با توجه به آن الگوست. در این مقاله سعی شده است تا با مطالعه ویژگیهای لغزش الگو، کل حوضه آبخیز النگ دره که نشانه های بروز لغزش را به وضوح میتوان در قسمت های مختلف آن مشاهده کرد، از نظر خطر وقوع لغزش به روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، روش FAHP و LNRF پهنه بندی کرد و ضمن مقایسة روش ها نقاط خطرساز را به منظور پایدارسازی آن تعیین کرد. نتایج تحقیق نشان میدهد که روش LNRF در مقایسه با دو روش دیگر تطابق بیشتری با منطقه دارد. در این روش، اعمال نظر کارشناسی در حداقل قرار دارد و در نتیجه امکان بروز خطا در آن کمتر است. در روش سلسله مراتبی به علت وجود متغیرهای بیشتر و اعمال نظر مستقیم کارشناس، امکان بروز خطا در امتیازدهی پارامترها وجود دارد. در روش FAHP نیز تعیین حدود حداقل و حداکثر مقادیر مؤثر در امتیازدهی پارامترها مستقیماً بستگی به نظر کارشناسی دارد خطای بیشتری در آن بروز مییابد. بنابراین پس از مقایسة سه روش فوق، مدل به دست آمده از روش LNRF که تطابق بیشتری با شرایط محیط مورد مطالعه دارد، به عنوان مدل نهایی انتخاب شد.
بررسی گسل ها، توان لرزه زایی و خطر زمین لرزه در مخروط افکنه های شمال شرق دریاچه ارومیه
حوزه های تخصصی:
مخروط افکنه ها یکی از اشکال ژئومورفولوژیکی پایکوهی در مناطق خشک و نیمه خشک می باشند که با وجود موقعیت مناسب برای اجرای برنامه های عمران و توسعه سکونتگاهی، نسبت به فرایندهای مخاطره آمیز ژئومورفیک از جمله رخداد زمین لرزه حساس هستند. سطوح این مخروط افکنه ها در حال حاضر بستر فعالیت های مختلف انسانی خصوصا فعالیت های کشاورزی و استقرار سکونتگاه های متعدد است. این منطقه یکی از مراکز مهم تامین کننده نیازهای زراعی و کشاورزی بازار تبریز به شمار می آید. مخروط افکنه ها در این منطقه به دلایلی چند از جمله نزدیکی به گسل ها و دارا بودن سازندهای سست و متخلخل (آبرفت های کواترنر)، در معرض خطرات ناشی از زلزله هستند. فعالیت لرزه خیزی این گسل ها از طریق داده های تاریخی و دستگاهی مورد بررسی قرار گرفته است. باتوجه به سوابق رخداد زمین لرزه های متعدد و گاها بزرگ و احتمال رخداد آن در آینده، توان لرزه زایی گسل های منطقه با روش های زارع (1384)، اشجعی و نوروزی (پورکرمانی و همکار، 1376)، محاسبه و نتایج حاصله نشان می دهد، که گسل های منطقه و مجاور آن توان ایجاد زمین لرزه هایی به بزرگی بیش از 6 ریشتر را دارند. بررسی ها همچنین نشان می دهد قابلیت لرزه زایی گسل ها با طول گسل ارتباط مستقیم وجود دارد.
آسیب پذیری محله های اسکان غیر رسمی در مقابل مخاطرات طبیعی مطالعة موردی: محلة چاهستانی ها در شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش برای شناخت محدوده های آسیب پذیر دربرابر انواع مخاطرات طبیعی در محلة غیررسمی چاهستانی ها بر مبنای لایه های اطلاعاتی و برای پهنه بندی شدت آسیب پذیریِ پایگاه لایه های اطلاعاتی از نقشه های پایة طبیعی و کالبدی شامل مکانیک خاک، میزان و جهت شیب، تیپ اراضی، هیدرولوژی، تراکم ساختمانی و عرض شبکة معابر استفاده شد. با روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) عوامل مورد بررسی به صورت زوجی مقایسه و وزن هر یک از آن ها محاسبه شد که نشان دهندة میزان تأثیر آن ها در میزان آسیب پذیری محله است. سپس نقشة وزنی هر عامل و در نهایت با تلفیق آن ها نقشة آسیب پذیری محیطی با اعمال ضریب وزنی مربوط به هریک از عوامل تهیه شد. نتایج به دست آمده از مدل نشان می دهد نوار شمالی تا بخش های شرقی محلة چاهستانی ها به علت خطر پذیری درمقابل رانش زمین محدودة تپه های رسوبی، آب گرفتگی معابر بر اثر سطح بالای آب زیرزمینی و شیب تند موجود و زلزله بر اثر سستی بناها و ناپایداری بستر زمین، در محدودة آسیب پذیری بالایی قرار دارند. بخش های جنوب و غرب محدوده به دلیل شبکة معابر عریض تر و شیب ملایم با آسیب پذیری پایین مشخص می شوند.
ارزیابی میزان تاب آوری سکونتگاه ها در برابر مخاطره ی سیلاب در روستاهای منتخب حوضه ی نکارود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه های کاهش و پیشگیری از بروز فجایع از جمله سیاست هایی است که کشورها برای افزایش توان و ظرفیت جامعه شان در برابر بلایا، به دنبال آن هستند. سیلاب از جمله مخاطراتی است که در سال های اخیر خسارات زیادی در مناطق مورد مطالعه بر جای گذاشته است. با توجه به اینکه نمی توان از وقوع رخداد سیلاب جلوگیری کرد، ولی می توان با ارزیابی نقاط تاب آور و آسیب پذیر در برابر خطرات احتمالی، تا حدّ زیادی اثرات ناشی از سیلاب را کاهش داد. هدف از انجام این تحقیق، سنجش میزان تاب آوری و شناسایی نقاط قدرت و ضعف روستاهای تحت تأثیر سیلاب در حاشیه ی نکارود است که بر اساس نمونه گیری تصادفی 8 روستا از بین روستاهایی که تحت تأثیر سیلاب در سال های اخیر بوده اند، انتخاب شدند. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی- تحلیلی و ماهیت آن کاربردی است. بر این اساس برای ارزیابی تاب آوری روستاهای مذبور، از چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، زیرساختی و نهادی بر اساس مدل مکان محور (DROP) استفاده گردید. در مرحله ی بعد اطلاعات مورد نیاز از خانوارهای روستاهای نمونه در قالب پرسشنامه، جمع آوری و بعد از کدگذاری در SPSS مورد پردازش قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که سکونتگاه های مورد مطالعه در شرایط متفاوتی از نظر تاب آوری قرار دارند. با در نظر گرفتن هر چهار بعد تاب آوری، مشخص گردید که روستای زرندین سفلی با بیشترین نمره میانگین در رتبه ی اول از لحاظ تاب آور بودن در برابر مخاطره ی سیل قرار دارد. روستاهای کوهسارکنده و زرندین علیا در جایگاه های بعدی هستند. با توجه به نتایج بدست آمده، روستای گلبستان با کمترین میانگین رتبه ی آخر را از نظر میزان تاب آوری بدست آورده است
تحلیل ریسک مخاطرات چندگانه شهری در اثر سیل و زلزله (مطالعه موردی: منطقه بیست تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش جامعه (شهری) و اقتصاد، به تدریج نیاز به کاهش دادن مخاطرات، اطمینان در ارتباط با کنترل ریسک مخاطرات و دیگر اقدامات مهم و مدیریتی در جهت تهیه برنامه ها و پیگیری طرح های بازدارنده از بروز آسیب پذیری های بیشتر، زیاد شده است. با توجه به توسعه شهرنشینی و تراکم بالای ساختمانی در شهرهای بزرگ، به خصوص شهر تهران، ریسک خسارت مالی و تلفات انسانی توسط سوانح طبیعی نظیر سیل و زلزله به طور چشم گیری بالا می رود. در این تحقیق به بررسی ریسک مخاطرات چندگانه ساختمان های منطقه بیست شهر تهران بر اساس نتایج تحلیل خسارت پرداخته شده است. در راستای به دست آوردن ریسک خسارت های چندگانه، احتمال وقوع دو مخاطره سیل و زلزله محاسبه گردید. همچنین با توجه به اینکه عمر مفید سازه ها 50 سال است، احتمال خرابی سازه ها در سطوح مختلف هم برای مخاطره سیل و هم برای مخاطره زلزله با در نظر گرفتن این عمر مفید محاسبه شده است. در ادامه با در نظر گرفتن روش های احتمالاتی تعیین ریسک مخاطرات چندگانه، میزان ریسک خرابی تعیین گردید و در نهایت با استفاده از محیط GIS نقشه های ریسک مخاطرات چندگانه تولید شد. در این تحقیق، میزان درصد خرابی در ساختمان ها مشخص گردید و با توجه به نتایج به دست آمده، میزان درصد خرابی در ساختمان ها با توجه به سطوح خرابی مختلف در مخاطرات مجزا و چندگانه بدست آمد و تعداد ساختمان های آسیب دیده بنایی، فولادی و بتنی به ترتیب به میزان 25/1، 26/1 و 5/1 برابر افزایش می یابد.
ارزیابی حریم امن شهری در ارتباط با آسیب پذیری لرزه ای؛ مورد شناسی: شهرهای استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش فیزیکی بیبرنامه شهرها، بدون در نظر گرفتن وضعیت و جهت گسل ها، احتمال قرارگیری شهرها را در پهنه لرزه خیز بالا میبرد؛ به این ترتیب در صورت وقوع زمین لرزه باعث ایجاد خسارات مالی و انسانی بیشتری پدید می آید. در این مورد تعیین حریم امن شهرها و رعایت آن میتواند در کاهش خسارت های ناشی از زمین لرزه مؤثر باشد. ایجاد امکانات امداد رسانی از جمله ایستگاه های آتش نشانی، مراکز پلیس و مراکز بهداشتی و درمانی با گسترش فیزیکی شهر سخت تر، پر هزینه تر و زمان بر است. این مقاله از جمله پژوهش های کاربردی است که با توجه به موقعیت شهرها و گسل ها، در پی تعیین حریم امن شهری در ارتباط با آسیب پذیری لرزه ای است. محدوده مورد مطالعه شهرهای استان یزد میباشد. به این منظور ابتدا وضعیت زمین شناسی و زلزله خیزی و سپس ویژگیهای جمعیتی و شهرنشینی استان مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت با دو روش متفاوت: الف- استفاده از استانداردهای موجود (حریم امن گسل ها با کمینه و بیشینه استاندارد، 1000- 300 متر). ب- استفاده از داده های 100 سال اخیر، موقعیت شهرها و شعاع فاصله از گسل ها در ارتباط با زلزله های احتمالی، حریم امن شهری مشخص شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که، قسمت عمده ای از استان یزد در پهنه خطر نسبی پایین و متوسط قرار میگیرد و پهنه های با خطر بالا، شهرهای جنوب، شرق و شمال شرق استان را در بر میگیرد. لزوم رعایت حریم امن گسل ها در شهرهای ندوشن، هرات، مروست، تفت، بهاباد، دیهوک و عشق آباد بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد. از نظر وضعیت شهرنشینی، 74/21 درصد شهرها و 63/7 درصد جمعیت شهرهای استان در پهنة خطر بالا قرار دارند. با پیش بینیهایی که در مورد جمعیت شهرهای استان انجام شده است، آشکار شده که تمرکز شهری در استان در حال افزایش است و جمعیت آسیب پذیر نیز بیشتر می شود. با توجه به شعاع فاصله از گسل ها در ارتباط با زلزله های احتمالی و با توجه به زلزله های تاریخی، تمامی شهرهای استان در شعاع مناسبی قرار گرفته اند. این موضوع به معنای امن بودن شهرهای استان در برابر خطر زلزله نیستزیرا با روش اوّل (استانداردهای موجود) خلاف این موضوع اثبات شد. در ضمن این پژوهش نشان داد که تنها اکتفا به داده های تاریخی (در این پژوهش دوره 100 ساله بررسی شده) نمیتواند ضامن ایمنی شهرها در برابر زلزله باشد.
تعیین حساسیت وقوع زمین لغزش با استفاده از رگرسیون لجستیک در حوضه آبریز واز (استان مازندران)
حوزه های تخصصی:
تهیه نقشه حساسیت به زمین لغزش گام بزرگی در مدیریت خطر است. امروزه تهیه چنین نقشه هایی با استفاده از تکنیک های کیفی و کمی در GIS صورت می گیرد. منطقه مورد مطالعه در این تحقیق حوضه آبخیز واز است که در دامنه های شمالی البرز و جنوب شهر چمستان در استان مازندران واقع شده است.
دراین مقاله برای تهیه نقشه حساسیت به زمین لغزش از تکنیک آماری رگرسیون لجستیک استفاده شده است که می تواند برازش مناسبی را برای یافتن روابط بین وجود و عدم وجود زمین لغزش (متغیر وابسته) و عوامل مستقل مانند لیتولوژی و زاویه شیب تشریح نماید. نقشه پراکنش زمین لغزش برای ایجاد یک متغیر وابسته که دارای مقدار صفر برای عدم وقع زمین لغزش و مقدار 1 برای وجود زمین لغزش مورد استفاده قرار گرفت. لیتولوژی، زاویه شیب، جهت دامنه، ارتقاع،کاربری اراضی، فاصله از جاده و گسل به عنوان متغیرهای مستقل در این مدل هستند. تاثیر هر پارامتر در وقوع زمین لغزش از ضرایبی که در رگرسیون لجستیک ایجاد می شود، ارزیابی می شود. تفسیر ضرایب نشان می دهد که لیتولوژی، فاصله از جاده و شیب نقش مهمی را در وقوع و توزیع زمین لغزش دارند.
با استفاده از نقشه پیش بینی احتمال وقوع زمین لغزش، منطقه موردمطالعه به پنج گروه حساسیت تقسیم بندی شدند: بسیار پایین، پایین، متوسط، بالا و بسیار بالا. مناطق حساسیت به زمین لغزش متوسط تا بسیار بالا بیش از 50 درصد منطقه مورد مطالعه را شامل می شوند
پایش زمانی و مکانی خشکسالی کشاورزی با استفاده از داده های سنجش از دور مورد مطالعه: استان مرکزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به روند تغییرات اقلیم و کاهش بارندگی در دهه اخیر، خشکسالی به یک مشکل بزرگ در جهان و بالاخص در مناطق خشک و نیمه خشک از قبیل ایران تبدیل شده است. از این رو پایش و مدیریت آن امری مهم می باشد. در مقابل روش های سنتی که مبتنی بر مشاهدات ایستگاه های هواشناسی هستند و بیشتر به بررسی خشکسالی هواشناسی می پردازند، استفاده از تکنیک سنجش از دور و تصاویر ماهواره ای به عنوان یک ابزار مفید جهت پایش مکانی و زمانی خشکسالی کشاورزی مورد توجه محققین واقع شده است. اما استفاده از این تکنیک و نتایج حاصل از آن همچنان نیاز به ارزیابی و واسنجی برای مناطق مختلف دارد. هدف از این مطالعه بررسی الگوهای مکانی و زمانی خشکسالی با استفاده از داده های ماهواره ای سنجنده مادیس بین سال های 2013-2000 می باشد. بدین منظور شاخص های خشکسالی بر مبنای داده های ماهواره ای شامل: شاخص اختلاف نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI)، شاخص وضعیت پوشش گیاهی (VCI)، شاخص وضعیت دما (TCI)، شاخص خشکی (TDVI) و شاخص رطوبت خاک (SWI) از روی تصاویر مادیس برای دوره زمانی مورد نظر و در مقیاس های زمانی فصلی، شش ماهه و سالانه استخراج گردید و نتایج حاصل از این شاخص ها با مقادیر شاخص بارش استاندارد (SPI) مقایسه گردید. نتایج نشان می دهد که محدوده مطالعاتی به طور کلی از پوشش گیاهی متوسط تا کم برخوردار است. برمبنای محاسبه های انجام شده شرایط اقلیمی محدوده با نتایج حاصل از شاخص گیاهی VCI در مقیاس فصلی، تطابق بیشتری دارد. در نتیجه شاخص VCI به عنوان بهترین شاخص جهت پایش خشکسالی کشاورزی استان مرکزی انتخاب گردید. همچنین نتایج به دست آمده از به کار گیری شاخص گیاهی VCI، نشان دهنده وضعیت خشکسالی در سال های 2000 و 2008 و وضعیت ترسالی در سال های 2009 و 2010 نسبت به دوره مطالعاتی در منطقه می باشد.
پهنه بندی زمین لرزه های رخ داده در استان فارس طی سال های 1900 تا 2010 میلادی و مقایسه آن با دیگریافته های پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش پهنه بندی لرزه خیزی استان فارس بر اساس تحلیل آماری زمین لرزه های ثبت شده در فاصله زمانی 110 سال از سال های 1900 تا 2010 میلادی و مقایسه نتایج آن با پهنه بندی های انجام شده، جهت آزمون کارآیی سیستم های اطلاعات جغرافیایی و بهره گیری از داده های لرزه ای دراز مدت است. بدین منظور از داده های لرزه ای بر گرفته از سایت USGS و نقشه های زمین شناسی جهت مشخص کردن خطوط گسلی استفاده و یافته ها مورد تحلیل قرار گرفته است، برای انجام تحلیل ها از نرم افزارهای اکسل و Arc GIS استفاده شده و نتایج نشان می دهد که در طی دوره مورد نظر 1636 زمین لرزه در محدوده مورد مطالعه رخ داده که بزرگای آنها بین 2.5 تا 6.9 ریشتر است. حدود 70 درصد از زمین لرزه ها بزرگایی کمتر از 4.5 داشته، بیشترین و کمترین تعداد زمین لرزه های رخ داده به ترتیب مربوط به شهرستان های لار و ارسنجان می باشد. پهنه بندی خطر لرزه ای بر اساس بزرگا نشان می دهد که 60 درصد از مساحت استان فارس و همچنین شهر شیراز در محدوده با خطر نسبی بالا قرار دارند. مقایسه پهنه بندی حاصل با کارهای مشابه قبلی نشان داد که در پهنه بندی حاضر، پهنه با خطر نسبی کم، مساحت بیشتری از استان را در بر گرفته است، در حالی که در کارهای قبلی پهنه با خطر کم اصلا یا وجود نداشت یا محدوده ی کمی را به خود اختصاص داده بود. بر اساس پهنه بندی حاضر بیشتر مراکز پر جمعیت (همچون شیراز، لار) و نیمه غربی استان فارس در محدوده با خطر نسبی زیاد بوده، در حالی که در کارهای قبلی نیمه شرقی نیز جزء محدوده پر خطر محسوب شده بود. همچنین پهنه بندی حاضر نسبت به کارهای مشابه قبلی از دقت بیشتری برخوردار است.