فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱٬۰۵۰ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
233 - 244
حوزه های تخصصی:
ﮐﻤﭙﻮﺳﺖ ﯾﮑﯽ از راﻫﺒﺮدﻫﺎی ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻣﻮاد زائد ﺟﺎﻣﺪ ﺷﻬﺮی اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﺪف ﮐﺎﻫﺶ ﺣﺠﻢ و وزن ﻣﻮادی ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ دﻓﻊ ﺷﻮد، ﮐﺎﻫﺶ اﻧﺘﺸﺎر ﺑﻮ و ﺷﯿﺮاﺑﻪ، بازیافت منابع و کاهش هزینه های احتمالی دفع مورد استفاده قرار می ﮔﯿﺮد. ﺟﻬﺖ رﻋﺎﯾﺖ ﻗﻮاﻧﯿﻦ و ﻣﻘﺮرات زﯾﺴﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ در ﭼﺎرﭼﻮب اﻧﻄﺒﺎق ﻃﺮح ﺗﻮﺳﻌﻪ ای ﺑﺎ ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ ﻫﺎی زﯾﺴﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ، اﻧﺠﺎم ﻃﺮح ارزﯾﺎﺑﯽ اثرات زﯾﺴﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ ﮐﺎرﺧﺎﻧﺠﺎت ﮐﻤﭙﻮﺳﺖ اﻟﺰاﻣﯽ ﺷﺪه است. بر این اساس در ارزیابی زیست محیطی کارخانه کمپوست زاهدان از روش های چک لیستی و ماتریس تغییر یافته ﻟﺌﻮﭘﻮﻟﺪ استفاده شده است. با توجه به اطلاعات بدست آمده مشخص گردید که منطقه فاقد سکنه می باشد و از جهات دیگر نیز با توجه به تحقیقات و نقشه های کاربری اراضی، هیچگونه عارضه خاص اکولوژیکی و اقتصادی_اجتماعی در محدوده 10 کیلومتری طرح شناسایی نشده و زمین محل طرح عمدتاً بایر و سنگلاخی می باشد. تنها عاملی که به طور مشخص می تواند شعاع اثر گذاری طرح را افزایش دهد جهت و مقدار بادهای 120روزه استان می باشد که معمولاً از سمت زابل به سمت زاهدان می وزد که با توجه به فاصله مناسب محل طرح، خطری متوجه ساکنین شهر نمی باشد. در مجموع گزینه انجام طرح با 94/0+ در مقابل گزینه عدم انجام با 7/3- دارای برتری کامل بوده و طرح به لحاظ طرح های بهسازی و اقدامات اصلاحی قویاً توصیه شده است. بر اساس بررسی صورت گرفته عمده آثار دراز مدت طرح در مرحله بهره برداری در مورد شیرابه و نشت آن، مخاطرات بهداشتی داخل کارخانه برای شاغلان و محیط بیرونی (عمدتاً از حشرات و جانوران موذی)، آلودگی بویایی و آلودگی محصول می باشد.
تحلیل خطر زمین لرزه بر اساس بیشینه شتاب با استفاده از رهیافت تعیینی (مطالعه موردی: شهرستان سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشور ایران به دلیل شرایط زمین شناسی و جغرافیایی خاص، همیشه در معرض خطرات طبیعی مختلفی بوده است. یکی از این بلایا، زمین لرزه است که آسیب های قابل توجهی را بر پیکره اقتصادی و اجتماعی کشور تحمیل کرده است. این مسئله به ویژه در مناطق دارای گسل های فعال تهدیدی جدی محسوب شده و هر ساله خسارت های جانی و مالی غیرقابل اغماضی به بار می آورد. ازاین رو توجه به اهمیت مکان یابی و پهنه بندی مناطق پرخطر از نظر دارا بودن پتانسیل خطر لرزه خیزی امری ضروری و قابل توجه است. بر همین اساس در پژوهش حاضر با استفاده از رهیافت تعینی به تعیین مناطق پرخطر لرزه خیز پرداخته شده است. به همین منظور گسل های منفرد و سامانه های گسلی مهم موجود در منطقه ابتدا به کمک تکنیک های سنجش ازدور، روی تصاویر ماهواره ای لندست 8 شناسایی شدند. در گام بعدی با توجه به ویژگی های زمین شناسی و تکتونیکی منطقه به قطعه بندی زمین شناختی و لرزه ای منطقه مورد مطالعه پرداخته شد و سازوکار گسل ها مشخص شدند و نقشه رقومی گسل ها در محیط نرم افزار Arc GIS تهیه شد. سپس با استفاده از معادلات تجربی معتبر، بیشینه بزرگای مورد انتظار گسل های اصلی منطقه محاسبه و میانگین گیری انجام شد. درنهایت با انتخاب چند رابطه کاهندگی معتبر بیشینه شدت و شتاب افقی زمین لرزه برای منطقه مورد مطالعه، با استفاده از رهیافت تعینی، محاسبه شده و میانگین مقادیر محاسبه شده به عنوان بیشینه شدت و شتاب زمین مربوط به هر گسل، برای تحلیل خطر منطقه مورد مطالعه استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد بیشینه شدت زمین لرزه بیش از + Ⅷ مرکالی و کمترین میزان آن نیزⅤمرکالی است. هم چنین میزان بیشینه شتاب افقی زمین لرزه در منطقه مورد مطالعه g37/0 و کمترین مقدار آن نیزg 05/0 بود. بر همین اساس طبق نتایج به دست آمده مناطق با پتانسیل خطرپذیری کم، دارای خطر متوسط، خطرپذیری بالا و مناطق با خطرپذیری بسیار بالا، بر اساس مقادیر بیشینه شدت زمین لرزه به ترتیب، 45/17، 81/24، 62/33 و 10/24 درصد و بر اساس مقادیر بیشینه شتاب زمین لرزه به ترتیب، 34/36، 77/29، 72/17 و 17/16 درصد از مساحت منطقه مورد مطالعه را تشکیل می دهند. درنهایت به منظور بررسی میزان صحت پژوهش انجام شده نتایج حاصله با نمونه های رخداد واقعیت زمینی تطابق داده شد و نتایج نشان دهنده تطابق قابل ملاحظه نتایج به دست آمده با واقعیت زمینی بود.
آسیب پذیری کشاورزی ایران در موقعیت جغرافیایی خشک و نیمه خشک و خسارت های وارده به کشاورزی روستایی
بررسی چالش های مدیریت منابع محیطی در مناطق روستایی (نمونه موردی: شهرستان بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه مناطق روستایی بخش عمده ای از منابع طبیعی را در برمی گیرند؛ برنامه ریزی جهت رفع مسائل و به کارگیری شیوه های کارآمد، جهت بهره برداری و مدیریت بهینه آن می تواند راهگشای بسیاری از مشکلات زیست محیطی و اقتصادی – اجتماعی در زمینه توسعه روستاها باشد. روش تحلیل داده ها با استفاده از مدل فرایند تحلیل شبکه ای است که پس از تنظیم پرسشنامه در اختیار 22 نفر از کارشناسان خبره قرار گرفت که با نظرسنجی از آنان، وزن های مناسب هر معیار و زیر معیار تعیین شد. یافته ها حاکی از آن است چالش هایی ازجمله عدم وجود دستورالعمل تخص صی ارزی ابی ب رای ه ر ی ک از پروژه های مشمول ارزیابی محیطی، عدم غربالگری در ارزیابی اثرات منابع محیطی، مشخص نبودن بحث منابع محیطی در آمایش سرزمین و جایگاه قانونی، فقدان اصلاح نظام بهره برداری از منابع طبیعی و مهار عوامل ناپایدار، ع دم بازدارن دگی و ض مانت اجرای ی در ق وانین ارزی ابی منابع محیطی که به ترتیب دارای ضریب تأثیر (013/0)، (011/0)، (01/0)، (009/0)، (008/0) می باشند؛ ازجمله مهم ترین چالش ها و دسترسی به امکانات و تخریب زیست محیطی در روستا، ضعف سازوکار قانون در صیانت از منابع، ضعف مقررات در سرمایه گذاری منابع قانونی که به ترتیب دارای ضریب تأثیر (0004/0)، (0006/0)، (0007/0)، ازجمله کم اهمیت ترین چالش های پیش روی مدیریت منابع طبیعی هستند.
بررسی آسیب پذیری سکونتگاه ها در نواحی روستایی مطالعه مقایسه ای شهر فراغی و روستاهای سیل زده شرق استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخاطرات طبیعی در اغلب موارد، تلفات سنگین جانی و مالی بر سکونتگاه های انسانی وارد می سازد. زیرساخت های نامناسب، عدم توزیع عادلانه امکانات میان شهرها و روستاها، نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، سبب روند رو به رشد آسیب پذیری سکونتگاهی کشور در برابر مخاطرات است. هدف از این پژوهش، بررسی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی جابه جاشده شرق استان گلستان پس از سیل 1384 می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و داده های آن در دو بخش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده اند. جامعه آماری حاضر (1392 خانوار) مجموعه ای از، ساکنان شهر فراغی و روستاییانی که به روستاهای چاتال، قپان علیا و سفلا بازگشته اند می باشد. از این میزان، با توجه به رابطه ی کوکران (سطح اطمینان 95 درصد و ضریب خطای 0.05) تعداد 301 خانوار به صورت تصادفی ساده برای تکمیل پرسشنامه انتخاب و درنهایت باوجود تلاش پژوهشگران، تنها تعداد 185 مورد از پرسشنامه ها جمع آوری شد. برای مقایسه آسیب پذیری در دو نمونه، از آزمون t نمونه های مستقل استفاده شده است. از آنجاکه بررسی میزان آسیب پذیری کالبدی تنها با رویکردهای متداول، ممکن نبوده، پژوهش حاضر با استفاده از نرم افزار GIS به پیش بینی مناطقی که پس از رخداد مخاطرات به سبب حساسیت موجود به پهنه های بحرانی تبدیل می شوند پرداخته است. بررسی ها نشان دهنده ی افزایش میزان آسیب پذیری شهر فراغی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کاهش میزان آسیب پذیری کالبدی – محیطی آن نسبت به سه روستا می باشد. از آنجا که کاهش آسیب پذیری منوط به کاهش خسارات در تمامی ابعاد است؛ نتایج این پژوهش نشان می دهد، بازسازی پس از سیل 1384 استان گلستان نه تنها در کاهش میزان آسیب پذیری شهر فراغی نسبت به سه روستای مورد بررسی، موفق نبوده بلکه بر روند رو به رشد آسیب پذیری آن مؤثر بوده است.
پهنه بندی سیلاب با استفاده از تحلیل فازی (مطالعه موردی: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
51 - 68
حوزه های تخصصی:
هر ساله شاهد هستیم که بلایای طبیعی خسارات عمده مالی و جانی به جوامع انسانی وارد می سازد و متأسفانه کشور ما هم هر چند صباحی طعم تلخ این واقع را می چشد. سیل، زلزله، خشکسالی، سرمازدگی، طوفان و ... خسارات جانی و مالی فراوانی به کشور وارد می آورد و این تببین تمهیداتی جهت کاهش خسارات ناشی از این بلایا را می طلبد. قطعا قدم اول شناخت و درک این پدیده ها می باشد. توسعه روند شهرنشینی و تخریب پوشش گیاهی، فرسایش خاک، تغییرات آب و هوایی جهانی اهمیت پرداختن به موضوع سیلاب شهری را بیش از پیش مورد موردتوجه قرار داده است. این تحقیق به منظور پهنه بندی خطر سیل در شهر ساری با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره صورت گرفت. با استفاده از نه معیار، فاصله از رودخانه، ضریب رواناب، ضریب CN، تراکم جمعیت، تراکم مسکونی، شیب، کاربری اراضی، قدمت ابنیه و فضای باز توسعه یافت. با تهیه لایه های موردنیاز، به تعیین وزن هر لایه براساس میزان اهمیت آن ها در بروز سیلاب اقدام گردید. پس از وزن دهی نهایی، لایه ها به صورت دو به دو توسط نرم افزار Expert Choice مقایسه و ماتریس حاصل از این مقایسات به نرم افزار Idrisi منتقل و ضریب نهایی برای هرلایه تعیین شد. در نهایت، با اعمال این ضرایب از طریق نرم افزار ArcGIS نقشه پهنه بندی خطر سیلاب در محدوده شهر ساری تهیه شد. نتایج نشان می دهد که خطر سیل در مرکز و جنوب شهر از بیشترین مقدار برخوردار بوده است. نقشه پهنه بندی خطر سیل نشان می دهد که 12/24 درصد از محدوده نقشه در پهنه بندی خطر خیلی زیاد و 05/37 درصد در پهنه بندی خطر خیلی کم قرار گرفته اند. جهت کاهش خطر به مقاوم سازی ساختمان های اطراف رودخانه برای کاهش خسارات ناشی از سیل می باشد.
مقایسه عملکرد روش های جبری و زمین آمار در تعیین تغییرات مکانی کیفیت آب زیرزمینی دشت بروجن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
115 - 130
حوزه های تخصصی:
رشد جمعیت و افزایش استفاده از منابع آب برای استفاده های کشاورزی، صنعتی و شرب از عوامل اصلی کاهش کیفیت و آلودگی آب های زیرزمینی است. به سبب بهره برداری بی رویه منابع آب زیرزمینی در دشت حاصلخیز بروجن طی سالیان اخیر، این منطقه به عنوان دشت ممنوعه بحرانی شناخته شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی کیفیت آب زیرزمینی در آبخوان دشت بروجن با استفاده از روش های تحلیل مکانی جبری و زمین آماری می باشد. بدین منظور از داده های 19 چاه نمونه برداری در دوره ی زمانی 1392-1368، جهت بررسی کیفیت آب زیرزمینی دشت بروجن استفاده شد. تغییرات مکانی پارامترهای کیفیت آب با روش های جبری IDW، RBF و زمین آماری کریجینگ مورد ارزیابی قرار گرفت. با استفاده از روش ارزیابی متقابل شامل شاخص های میانگین خطا و ریشه دوم مربع میانگین خطا، نتایج روش های درون یابی مورد آزمون قرار گرفتند و روش مناسب جهت پهنه بندی پارامتر های کیفی مختلف انتخاب شد. بر اساس نتایج تخمین مکانی پارامتر های کیفی آب زیرزمینی دشت بروجن، برای پارامتر سختی کل (TH) روش کریجینگ (72/30RMSE= و 09/0ME=)، به عنوان روش مناسب انتخاب شد. هم چنین برای پارامترهای pH و SAR، غلظت یون کلر و غلظت یون سولفات روش RBF با مقادیر ریشه دوم مربع میانگین خطا برابر 05/0، 33/0، 27/0 و 4/0 برای تخمین مکانی مناسب می باشد. در حالی که پارامترهای EC و TDS با روش وزن دهی عکس فاصله و مقادیر RMSE به ترتیب (62/84 و 36/56) بهتر تخمین شده اند. در مجموع، با مقایسه نقشه های تهیه شده برای پارامترهای سختی کل، هدایت الکتریکی، غلظت یون کلر، غلظت یون سولفات و نسبت جذبی سدیم مشاهده می شود که پهنه های مشخص شده برای این پارامترها تقریبأ از یک الگوی خاص پیروی کرده و میزان حداقل و حداکثر تمامی پارامترها در نواحی مشترکی از دشت واقع شده است.
بررسی تاثیر تغییرات پوشش و کاربری زمین در قابلیت فرسایش خاک – مطالعه موردی حوضه قره سو گرگانرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسایش خاک یکی از ریسک های اصلی تهدیدکننده منابع آب و خاک در ایران است که رابطه ای قوی با نوع پوشش و کاربری زمین دارد. در این پژوهش بوسیله مدل RUSLE با بهره گیری از تصاویر سنجنده های TM ، ETM و OLI ماهواره لندست در یک بازه 30 ساله برای سه سال 1985 ، 2000و 2015 تاثیر تغییرات پوشش زمین بر پتانسیل فرسایش خاک در حوضه آبخیز قره سو مورد بررسی قرار گرفت . نتایج تغییرات پوشش زمین نشان دهنده کاهش پوشش های جنگل متراکم، جنگل با تراکم کم و باغ و مرتع در برابر افزایش سطوح کشاورزی، زمین های بدون پوشش و سکونتگاه های انسانی در طی بازه سی ساله است. همچنین نتایج مدل RUSLE سیر افزایشی پتانسیل فرسایش خاک درحوضه آبخیز قره سو را نشان می دهد، هرچند که در نواحی جلگه ای با کاربری کشاورزی روندی معکوس با روند کلی در نتیجه اصلاح و تغییر الگوی کشت و رشد کشاورزی آبی دیده می شود. میانگین پتانسیل فرسایش خاک برآورد شده درحوضه قره سو برای 1985 ، 2000و 2015 به ترتیب 102.02، 103.11و 103.76 تن در هکتار در سال است. همچنین در کلاس های بیش از 100 (تن در سال در هکتار) یا طبقات با پتانسیل خیلی زیاد و بحرانی این مقدار از 43.8 درصد به 45.5 درصد از مساحت حوضه در سال 2015 افزایش یافته است. این روند افزایشی در سطح زیر حوضه ها نیز مورد آزمون قرار گرفت و در اکثر آنها پتانسیل فرسایش خاک بر اساس روند تغییرات کاربری زمین رو به افزایش است.
مقایسه سه روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی، شبکه عصبی مصنوعی و تراکم سطح در ارزیابی کمی و پهنه بندی حساسیت پذیری زمین لغزش در محیط GIS (مطالعه موردی: حوزه آبخیز سیمره هومیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پهنه بندی حساسیت پذیری زمین لغزش به عنوان تقسیم بندی زمین، برحسب درجه حساسیت پذیری واقعی یا بالقوه زمین لغزش می تواند در مدیریت کارآمد بحران یاری دهنده باشد؛ اما ماهیت نامشخص متغیرهای لازم جهت بررسی، تأثیر متفاوت هر متغیر و عدم امکان تعیین مرزهای دقیق نواحی آسیب پذیر، موجب عدم قطعیت در نقشه های آسیب پذیری می گردد. استفاده از فن آوری های نوین مانند GIS و الگوریتم های هوش محاسباتی می توانند در تهیه نقشه های دقیق تر پهنه بندی زمین لغزش مفید واقع گردند. در این مطالعه با هدف پهنه بندی حساسیت پذیری زمین لغزش در حوزه آبخیز سیمره هومیان، به دلیل وقوع زمین لغزش های متعدد در این منطقه، به مقایسه سه روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی ( [1] FAHP)، شبکه عصبی مصنوعی و تراکم سطح بر اساس معیارهای مختلفی ازجمله توپوگرافی، پوشش گیاهی، رطوبت نسبی، عمق گسیختگی خاک، فاصله از رودخانه، گسل و جاده و رده مقاومتی زمین پرداخته شده است. بر اساس نتایج به دست آمده نواحی شمالی محدوده مطالعاتی مستعد وقوع حرکات دامنه ای هستند؛ از طرفی مقادیر پارامترهای صحت سنجی مؤید دقت بالاتر نتایج دو رویکرد شبکه عصبی و تراکم سطح به ترتیب با مقادیر صحت کلی 73/0 و 71/0 بوده که ناشی از عملکرد بهتر دو روش فوق نسبت به روش FAHP با صحت کلی 58/0 می باشد. درمجموع روش شبکه عصبی بر اساس آماره های صحت سنجی مورد استفاده شامل، صحت کلی، صحت کاربر و صحت تولید کننده به ترتیب با مقادیر 73/0، 8/0 و 59/0 بالاترین صحت را به خود اختصاص داده است.
برآورد ارتفاع رواناب با استفاده از روش شماره منحنی و ابزار Arc- CN Runoff در حوضه آبخیز افجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رواناب و سیلاب یکی از مهمترین و پرحادثه ترین مخاطرات طبیعی ایران می باشد که در سال های اخیر تکرار و شدت وقوع آن بیشتر شده است. رواناب هایی که تبدیل به سیلاب می شوند بالاترین نرخ تلفات جانی را به همراه دارند و به لحاظ وسعت بعد از خشکسالی دومین بلای طبیعی محسوب می شوند. به همین منظور برآورد پتانسیل تولید رواناب و پیش بینی رواناب و سیلاب در یک حوضه، جهت برنامه ریزی در حفاظت خاک و فرسایش و نیز مدیریت حوضه های آبخیز از لحاظ تولید رواناب بسیار حائز اهمیت است. استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی GIS و سنجش از دور، در تسهیل تخمین رواناب حوضه آبخیز در قرن اخیر رواج یافته است . این عمل با استفاده از مدل بارش رواناب که شامل تغیرات اقلیمی و ژئومورفولوژیکی است انجام می گیرد . به منظور برآورد ارتفاع رواناب در حوضه آبخیز افجه، به نقشه های گروه هیدرولوژیکی خاک، کاربری اراضی و بارندگی 24 ساعته در فصل های مختلف نیاز است. نقشه شماره منحنی رواناب براساس تلفیق نقشه های گروه هیدرولوژیکی خاک و کاربری اراضی با استفاده از ابزار Arc - CN Runoff در محیط نرم افزار GIS تهیه شد. هدف از این مطالعه برآورد ارتفاع رواناب از ابزار Arc - CN Runoff در حوضه افجه و پهنه بندی پتانسیل تولید رواناب در حوضه آبخیز است. به همین منظور مقادیر بارندگی در چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان داد که نوع کاربری اراضی و گروه هیدرولوژیکی خاک در عکس العمل هیدرولوژیکی حوضه آبخیز افجه مؤثر بوده است. این نکته بیانگر این بود که در مناطقی از حوضه آبخیز افجه که برون زدگی های سنگی وجود دارد (گروه هیدرولوژیکی D ) شماره منحنی بالاتر و در نتیجه پتانسیل تولید رواناب بیشتر می باشد. در نهایت مقادیر دبی برآوردی با دبی مشاهداتی مورد مقایسه قرار گرفتند که مشخص شد در فصل تابستان و بهار، بین مقادیر دبی برآوردی و مشاهداتی انطباق بیشتری نسبت به فصل زمستان و تابستان وجود دارد.
پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از منطق فازی (مطالعه ی موردی: حوضه ی آبخیر سد چم گردلان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
1 - 18
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش برای تهیه نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش حوضه آبخیز سد ایلام از طریق وزن دهی به معیارهای اصلی و با استفاده از توابع عضویت فازی و ایجاد بهترین تابع رابطه بین حضور و عدم حضور زمین لغزش و مجموعه ای از عوامل استفاده شده است. ابتدا نقاط لغزشی با استفاده از عکسهای هوایی، نقشه های توپوگرافی 1:50000 و زمین شناسی 1:100000 و بازدیدهای میدانی و نرم افزار Google Earth مشخص و متعاقب آن نقشه ی پراکنش زمین لغزش منطقه تهیه گردید. سپس هر یک از عوامل موثر در محیط نرم افزار ARCGIS رقومی و برای تحلیل های فازی مورد استفاده قرار گرفت. پهنه بندی خطر زمین لغزش در منطقه با استفاده از اپراتورهای فازی Gamma)، Product ،Sum ،Or ،And) صورت پذیرفت. بعد از مرحله فازی سازی و وزندهی، معیارهای مؤثر در وقوع زمین لغزش های منطقه با استفاده از روش مذکور، از طریق عملگرهای گامای فازی با لانداهای2/0، 5/0، 8/0 و 9/0 نیز تهیه شد و با مقایسه نقشه های نهایی، مدل ایده آل برای پهنه بندی خطر زمین لغزش در این محدوده انتخاب شد. نقشه ی پهنه بندی منطقه قسمتهای مستعد لغزش را در پنج رده(خطر بسیار کم،خطر کم، خطر متوسط، خطر زیاد، خطر بسیار زیاد) نشان می دهد. نتایج نشا ن داد که از میان اپراتورها و عملگرهای فوق، عملگر گاما با لاندای 9/0 به دلیل فازی سازی مناسب هر معیار با استناد به نقشه های پراکنش زمین لغزش های رخ داده و نحوه تفکیک طبقات خطر، روش مناسب تری برای پهنه بندی زمین لغزش ها در این منطقه محسوب می شود.
مکان یابی دفن پسماند شهری با استفاده از مدل های تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و شبکه عصبی مصنوعی(ANN) (مطالعه موردی: شهرستان گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
187 - 205
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش و روند رو به رشد شهرنشینی در طی سال های گذشته در شهرهای کشورهای درحال توسعه و در پی آن افزایش ضایعات انسانی و سنتی بودن روش دفن زباله در این گونه شهرها، مکان یابی دفن پسماند به عنوان یک موضوع اصلی مطرح می شود. با توجه به مرکزیت شهرستان گرگان در استان گلستان و افزایش رو به رشد جمعیتی آن، مکان یابی دفن پسماند یک موضوع بسیار مهم در این شهرستان می باشد. هدف این پژوهش مکان یابی دفن پسماند در شهرستان گرگان است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت در دسته تحقیقات توصیفی و تحلیل قرار می گیرد. داده ها و اطلاعات موجود از طریق مراجعه به کتابخانه، ادارات، سایت ها و از طریق پرسشنامه تهیه و استخراج گردیده است. برای مکان یابی دفن پسماند در شهرستان گرگان با استفاده از 11 شاخص و 2 مدل AHP و ANN بهره گرفته شده است. با توجه به مدل های، AHP و ANN می توان عنوان کرد نامناسب ترین مکان برای دفن پسماند قسمت های شمالی شهرستان می باشد که از دلایل آن می توان به نزدیکی چاه های آب زیرزمینی، نزدیکی به فرودگاه، نزدیکی به سه شهر گرگان، جلین و سرخن کلا، زمین شناسی نامناسب، نزدیکی راه های آسفالته و روستاها اشاره کرد. در زمینه دفن پسماند در گذشته، هر 2 مدل مشخص گردیده است محدوده هزار پیچ به عنوان مکان بسیار نامناسب برای دفن پسماند بوده است.
تحلیل خطر احتمالی ریسک محور زمین لرزه بندر سیراف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
61 - 82
حوزه های تخصصی:
با استفاده از روش های آماری و احتمالی تحت عنوان تحلیل خطر لرزه ای، می توان از ایمن بودن سازه ها در برابر زمین لرزه ها اطمینان حاصل نمود، ازاین رو هرساله تحقیقات فراوانی حاوی روش های جدید پهنه بندی خطر زلزله در سراسر جهان ارائه می شود؛ بنابراین ضرورت استفاده از روش های جدید و به روزی که بتوان بر اساس آن نقشه های خطر لرزه ای را در کشور به روز کرد قابل احساس است؛ ازاین رو در این پژوهش با استفاده از رویکرد تحلیل خطر ریسک محور بر طبق استاندارد ASCE 07-10 به بررسی وضعیت لرزه خیزی ساختگاه بندر سیراف در استان بوشهر با استفاده رهیافت احتمالی پرداخته که بر اساس پارامترهای مربوط در این منبع نتایج حاصل از تحلیل خطر موردبررسی قرارگرفته است. در مطالعه حاضر، به منظور بررسی وضعیت لرزه ای ساختگاه مجموعه ای از داده های لرزه خیزی تاریخی و دستگاهی با پوشش زمانی تا سال 2019 تا شعاع 150 کیلومتری بکار گرفته شده و منابع لرزه زا مدل شده اند. بدین منظور منابع لرزه زا در گستره طرح با استفاده از نقشه های موجود، تعیین و پس از آن مدل مناسب از چشمه های لرزه زا به صورت خطی در منطقه ارائه شده است. فهرست زمین لرزه های رخ داده در گستره طرح از طریق اسناد و کتب تاریخی و ثبت دستگاهی جمع آوری شده و با استفاده از روش کیکوسلول، نواقص موجود در کاتالوگ برطرف شده است. جهت دستیابی به توزیع پوآسونی رویدادها با استفاده از دو روش پنجره زمانی- مکانی گاردنر و نوپوف و روش نظامند گرانتسال، حذف پیش لرزه ها و پس لرزه ها انجام شده است. در نهایت با ترکیب منابع لرزه زا و استفاده از روابط کاهندگی مناسب، پارامترهای لرزه خیزی با استفاده از روش گوتنبرگ- ریشتر و کیکوسلول، محاسبه و نتایج به صورت طیف خطر ریسک محور در سطح طراحی برای دوره بازگشت 2475 سال با استفاده از روش احتمالی تحلیل خطر لرزه ای برای بندر سیراف ارائه شده است. نتایج پژوهش حاکی است که مقادیر لرزه ای طیف به دست آمده بر طبق آیین نامه ASCE 07-10 از مقدار پیشنهادی برای این ناحیه در استاندارد 2800 متفاوت است، همچنین پیشنهاد شده است به دلیل لرزه خیزی بالای منطقه از روش های جدید و به روزی که در آن ها ثبت و برآورد زلزله به صورت مناسبی انجام شده است استفاده شود.
عملکرد توابع مفصل ارشمیدسی در تخمین سیل سالانه، مطالعه موردی: حوزه آبخیز قره سو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیل به عنوان یکی از ویرانگرترین خطرهای طبیعی شناخته شده است که آسیب های زیادی به جوامع انسانی، تاسیسات، مراکز صنعتی و اراضی کشاورزی وارد می کند. تخمین میزان دبی سیلاب در محل تلاقی رودخانه ها - با توجه به قرار گرفتن بسیاری از زیر ساخت ها در این مناطق – با توجه به مسائل اقتصادی و محیط زیستی از اهمیت زیادی برخوردار است. در مطالعه حاضر با توجه به آمار دبی اوج سالانه موجود در بازه زمانی سال های 1358 لغایت 1379 در حوزه آبخیز رودخانه قره سو در استان کرمانشاه، با استفاده توابع مفصل در چهار مدل: 1)رگرسیون 2) جمع 3) عامل وزنی 4) نزدیکترین ایستگاه، اقدام به تخمین میزان دبی اوج سالانه در محل تلاقی جریان های بالادست (ایستگاه هیدرومتری قره باغستان) شده است. بدین منظور ابتدا همگنی و کیفیت داده-ها مورد بررسی قرارگرفت. سپس برازش توزیع های احتمالاتی مناسب به سری داده ها صورت گرفت و با توجه به توابع توزیع حاشیه-ای ایستگاه های بالادست تابع توزیع توام در محل تلاقی جریان ها با استفاده از توابع مفصل ارشمیدسی بدست آمد که بهترین تابع مفصل برای ایستگاه های بالادست تابع مفصل گامبل انتخاب شد. نتایج حاصل نشان داد مدل مفصل با استفاده از رابطه رگرسیونی، با ضریب تعیین 711/0، خطای جذر میانگین مربعات 387/79، ضریب همبستگی تائو کندال 872/0 و ضریب رواسپیرمن 677/0 دارای دقت بیشتر بوده و برای تخمین دبی اوج نسبت به سایر مدل ها ارجحیت دارد. در نهایت مقادیر دبی برای دوره بازگشت های مختلف با توجه به مدل منتخب بدست آمد.
ارزیابی و شبیه سازی رشد شهری با استفاده از مدل زنجیره مارکوف (مورد مطالعه: شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به ارزیابی و شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان دزفول با استفاده از داده های ماهواره ای قبل از جنگ عراق با ایران پرداخته شده است. جنگ به همراه خود خرابی های زیادی خصوصاً در محیط های شهری در بر دارد. در دوران پس از جنگ توجه به رشد و توسعه شهری در جهت از بین بردن آسیب های وارده اهمیت ویژه ای می یابد. امروزه مدل سازی و شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای می تواند ابزار بسیار مفیدی برای تشریح روابط متقابل بین محیط انسان ساخت و محیط طبیعی برای کمک به تصمیم گیری برنامه ریزان در شرایط پیچیده باشد. در این تحقیق مدل شبیه سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی CA-Marcov به کاربرده شد و در این مدل از داده های تاریخی به دست آمده از استفاده از داده های سنجش از دور چندزمانه (Landsat ETM+) مربوط به سال های 1985 و 2005 استفاده شد. نقشه های کاربری و پوشش اراضی با روش طبقه نظارت شده با الگوریتم حداکثر احتمال در طی دو سال مورد نظر تهیه گردید. سپس با استفاده از نقشه های کاربری و پوشش اراضی بدست آمده و ترکیب آن با روش های پیش بینی زنجیره های مارکوف به شبیه سازی و پیش بینی تغییرات فیزیکی آتی در سال های 2018 و2030 پرداخته شد. نتایج شبیه سازی در سال های 2018 و 2030 نشان از روند افزایشی در اراضی شهری شهر دزفول به ترتیب برابر 77/130 و 334 هکتار و روند کاهشی در اراضی کشاورزی به ترتیب برابر 22/320 و 24/273 هکتار دارد. نتایج تحقیق حاکی از کارایی بالای مدل تلفیقی CA-Marcov در پایش روند تغییرات کاربری اراضی در سال های گذشته و پیش بینی این تغییرات خصوصاً رشد شهری برای سال های آتی براساس الگوی تغییرات در سال های گذشته است.
تحلیل وضعیت تاب آوری منطقه ای در برنامه ریزی فضایی با تاکید بر موردپژوهی منطقه مرکزی ایران (استان های اصفهان، چهارمحال و بختیاری و یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاب آوری، به عنوان انگاشتی برای رویارویی با اختلالات، غافلگیری ها و تغییرات غیرمنتظره در سال های اخیر به مثابه توانایی مکان ها، جوامع و سیستم ها در تحمل و ایستادگی در برابر خطرات به وجود آمده از تنش ها وفشارها مطرح شده است؛ به نحوی که سیستم بتواند سریعاً به وضعیت پیش از تنش بازگشته، تهدیدات آتی را پذیرفته و با آن ها رویارویی کند. منطقه ی مرکزی ایران، بنا به منطقه بندی مطالعات طرح کالبدی ملی ایران مشتمل بر سه استان اصفهان، چهارمحال وبختیاری و یزد، واقع در اقلیم خشکِ بیابانی با بحران های متعدد محیطی مواجه است که وضعیت تاب آوری منطقه را دست خوش اختلال ساخته و در نتیجه طرح وکاربست هدف تاب آوری منطقه ای در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها را جهت کاهش آسیب پذیری و مقابله با بحران های گوناگون فرامنطقه ای آشکار ساخته است. با وجود آشکار شدن ضرورت طرح مفهوم تاب آوری در سطحی فراتر از شهر، هم چنان چارچوب مشخصی برای اندازه گیری این وضعیت در سطح منطقه وجودندارد. بر این اساس پژوهش ِپیش ِ رو، با اعتقاد به فرامنطقه ای وچندبعدی بودن موضوع تاب آوری بر آن است تا با تعدیل وکاربست مفهوم تاب آوری به صورت یکپارچه و چندبعدی در سطح منطقه ای چارچوبی مناسب برای سنجش وضعیت تاب آوری منطقه ای به شیوه ی شاخص ترکیبی و از آن طریق برنامه ریزی کاهش آسیب و ارتقاء تاب آوری ارائه دهد. در این رابطه هدف کلان پژوهش به تدوین چارچوبی بهینه در راستای بررسی، سنجش و رتبه بندی وضعیت تاب آوری منطقه ی مرکزی ایران اختصاص یافته است. نتایج حاصل نشان می دهد که استان چهارمحال وبختیاری از بالاترین میزان تاب آوری برخوردار بوده و پس از آن به ترتیب دو استان اصفهان و یزد قراردارند. در این میان استان یزد پایین ترین میزان تاب آوری را در بین استان های منطقه ی مرکزی دارد؛ بنابراین، ضروری است در برنامه ریزی ها و تخصیص منابع به ارتقاء و بهبود بخش های دارای اولویت توجه ویژه ای شود. رویارویی با دستورکارهای تاب آوری مستلزم پذیرش رویکردهای برنامه ریزی و تصمیم گیری فرامنطقه ای هم چون منطقه گرایی محیط زیستی است.
تحلیل فضایی تاب آوری سکونتگاه های روستایی در برابر مخاطره زلزله ( مطالعه موردی: شهرستان مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خسارات گسترده مخاطرات به محیط و کالبد سکونتگاه های انسانی موجب شده است که مفهوم تاب آوری در کاهش آثار سوانح، به حوزه ای مهم در عرصه مدیریت بحران تبدیل شود. با توجه به این اهمیت، هدف پژوهش حاضر تحلیل تاب آوری سکونتگاه های روستایی در برابر زلزله در شهرستان مریوان می باشد. جامعه آماری این پژوهش، شامل روستاهای ۶ دهستان خاوومیرآباد، زریوار، سرکل، سرشیو، کوماسی و گلچیدر است که خانوارهای نمونه از بین روستاهای این دهستان ها و به روش تصادفی طبقه بندی شده و ۱۸ روستا به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد و تعداد ۳۱۰ پرسشنامه به صورت تصادفی تکمیل شدند. اعتبار پرسشنامه ها با آزمون آلفای کرونب اخ، 79% به دست آمد. تحلیل آماری داده ها با آزمون های t تک نمونه، کروسکال والیس و تحلیل واریانس انجام شد . علاوه بر این، از روش دیمتل برای تعیین جهت رابطه میان معیارها، با استفاده از ۶ نفر از کارشناسان و از روش تحلیل شبکه ای نیز برای وزن دهی به معیارها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهند که می توان روستاهای مورد مطالعه دارای را بافتی با تاب آوری پایین به حساب آورد که مهم ترین علت آن وضعیت نامناسب عوامل درونی سکونتگاه های روستایی می باشد از جمله کیفیت پایین ساخت و ساز و اسکلت نامناسب بناها. .با توجه به نتایج تحلیل واریانس بیشترین تاب آوری در دهستان زریوار با میانگین ۲.۹۹ و کمترین تاب آوری مربوط به دهستان خاوومیرآباد با میانگین ۱.۸۷ می باشد. در مجموع می توان نتیجه گرفت که تاب آوری سکونتگاه های روستایی در سطح دهستان های شهرستان مریوان در سطح بسیار پایینی است.
ارزیابی تغییرات کاربری اراضی به منظور پایش بیابان زایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند روز افزون تخریب منابع طبیعی در بسیاری از نقاط جهان، تهدیدی جدی برای بشریت محسوب می شود. بیابان زایی یکی از مظاهر این تخریب می باشد که در حال حاضر به عنوان یک معضل گریبان گیر بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای در حال توسعه می باشد. در حال حاضر سنجش از دور یکی از فن آوری هایی است که با داده های بهنگام و دقت مناسب برای پایش تغییر کاربری اراضی در عرصه های منابع طبیعی می باشد. هدف از این تحقیق ارزیابی تغییرات کاربری اراضی به منظور پایش بیابان زایی با استفاده از تکنیک سنجش از دور در منطقه شرق اصفهان- اراضی کشاورزی اطراف زاینده رود می باشد. در این مطالعه از تصویر سنجنده های TM به تاریخ 1366 ، 1377، ETM + به تاریخ 1381و OLI به تاریخ 1393 مربوط به ماهواره لندست5 ،7 و 8 جهت بدست آوردن نقشه کاربری اراضی استفاده و بعد تصحیح هندسی و رادیومتریک انجام گرفت. سپس از ترکیب رنگی کاذب، آنالیز مولفه اصلی، شاخص گیاهی و روش طبقه بندی نظارت شده جهت بارزسازی عوارض و از الگوریتم حداکثر احتمال به عنوان مناسب ترین روش در طبقه بندی نظارت شده در 9 طبقه از پوشش اراضی استفاده گردید. پس از تولید نقشه کاربری اراضی عملیات ارزیابی صحت با محاسبه ماتریس خطا و سپس عملیات آشکارسازی برای این نقشه ها انجام گرفت. در نهایت جهت پایش بیابان زایی، تغییرات 27 ساله کاربری اراضی اطراف زاینده رود با استفاده از روش مقایسه به شناسایی تغییرات پرداخته و مساحت هر کاربری بدست آمد. نتایج نشان داد که در دوره زمانی 27 ساله، حاشیه رودخانه زاینده رود تغییرات چشمگیری داشته، به طوری 43/86 درصد حاشیه رودخانه به دلیل گسترش فعالیت های کشاورزی در حریم رودخانه و خشک شدن رودخانه، تخریب شده است. از دیگرتغییرات بارز، کاهش قابل توجه اراضی کشاورزی می باشد به طوری که 64 درصد این اراضی نسبت به سال 1366 کاهش یافته است. از دلایل کاهش اراضی کشاورزی می توان به خشکسالی حاکم بر منطقه و خشک شدن رودخانه زاینده رود و همچنین کاهش نزولات جوی وتغییر کاربری اراضی و همجواری این منطقه با کویر اشاره کرد. همچنین حدود 99/324 هکتار از اراضی شوره زار به اراضی کشاورزی تبدیل شده است. علاوه بر این، مناطق شهری هم توسعه یافته که درتوسعه آن اراضی کشاورزی و مرتع نقش داشته اند. اراضی بایر اطراف زاینده رود نیزافزایش و همچنین در منطقه از اراضی مرتعی کم و به اراضی بایر وتا حدودی به کشاورزی افزوده شده که استفاده نامناسب از این اراضی را به منظور کشاورزی نشان می دهد. که این بیانگر پیشرفت بیابان زایی در منطقه است. به طور کلی روند بیابان زایی در این دوره 27 ساله یک روند رو به رشد داشته است. بنابراین داده های ماهواره ای چند زمانه و چند طیفی جهت بارزسازی خصوصا در مورد پایش بیابان زایی دارای قابلیت وسیعی می باشد و روش مقایسه پس از طبقه بندی برای مشخص شدن نوع و جهت تغییرات رخ داده مفید است.
پهنه بندی خطر سیلاب در محدوده شهر ایلام با استفاده از روش AHP و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
179-192
حوزه های تخصصی:
گسترش شهرنشینی و تغییر شرایط هیدرولوژیک طبیعی آبراهه ها احتمال وقوع سیلاب را افزایش می دهد. تحقیق حاضر جهت پهنه بندی خطر سیلاب در محدوده شهر ایلام و تعیین محدوده های بحرانی بافت شهری در برابر سیلاب با استفاده از روش AHP و GIS صورت گرفته است. برای این منظور پارامترهای شماره منحنی، ارتفاع، فاصله از آبراهه، زمین شناسی، کاربری اراضی، جمعیت، شیب، خاکشناسی، تراکم ساختمان، بافت فرسوده و تجمع جریان به عنوان پارامترهای تأثیرگذار در خطر سیلاب شهر ایلام انتخاب و وزن دهی این پارامترها در محیط نرم افزار Expert Choice انجام شد. سپس نتایج حاصل از این نرم افزار به محیط نرم افزار GIS منتقل و نقشه پهنه بندی خطر سیلاب در محدوده موردنظر تهیه گردید. نقشه پهنه بندی خطر سیلاب نشان می دهد که مناطق با خیلی خطر کم 8/0 درصد، مناطق با خطر کم 5/8 درصد، مناطق با خطر متوسط 6/49 درصد، مناطق با خطر زیاد 54/32 درصد و مناطق با خطر خیلی زیاد 56/8 درصد از مساحت حوزه آبخیز شهر ایلام را تشکیل می دهند . همچنین ناحیه مرکزی شهر بیشترین خطر و احتمال وقوع سیلاب را دارد که علت این امر تراکم زیاد جمعیت و مناطق مسکونی در این ناحیه و نزدیکی آن به مسیل و تراکم بافت فرسوده و قدیمی آن می باشد. بنابراین، با بررسی نتایج حاصل از نرم افزار Expert Choice می توان مؤثرترین عوامل در بروز خطر سیلاب را شناسایی و با اولویت بندی آنها، راهکارهای مدیریتی را معطوف به برطرف کردن یا کاهش تأثیر این عوامل کرد.
ارزیابی آسیب پذیری تأسیسات شهری درمقابل زلزله، نمونه موردمطالعه: محله قدغون بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
189 - 208
حوزه های تخصصی:
از شرایط حیات محلات در شهر، وجود زیرساخت های تأسیساتی چون آب، فاضلاب، برق، گاز و ... می باشد. وجود نقصان در عملکرد هر بخش از این تأسیسات، موجب خدشه دار شدن زندگی در محله می شود و آسیب پذیری کل محله را به دنبال خواهد داشت؛ بنابراین سنجش میزان آسیب پذیری تأسیسات شهری و شناخت وضع موجود آن ها، از اولین گام های کاهش آسیب پذیری شهر است. پژوهش حاضر باهدف کاربردی کردن دانش بنیادین ارزیابی آسیب پذیری، به روش توصیفی و با رویکرد کمی به ارزیابی میزان آسیب پذیری تأسیسات در مقابل زلزله در دو دسته شاخص های عینی و مدیریتی (که هرکدام دارای زیرشاخص هایی هستند که به روش دلفی-AHP وزن گذاری و نقشه هایشان در محیط GIS تولیدشده اند)، در مقیاس محله قدغونِ بروجرد می پردازد. نتایج حاصل از مطالعات میدانی و مصاحبه با مسئولین ذی ربط نشان می دهد که پس از گذشت 12 سال از آغاز فرایند بازسازی این محله، 27% لوله های فاضلاب، 35% لوله های آب شهری، 80% سیم های برق، 24% تیرهای چوبی، 51% لوله های گاز تعویض شده است، از طرفی عدم لحاظ استانداردهای لرزه ای سیستماتیک و برنامه مدیریت بحران در تاسیسات، کاهشی جزئی در آسیب پذیری آن ها را منجر شده است. نتایج حاصل از ارزیابی آسیب پذیری تأسیسات در شاخص های عینی نشان می دهد، تمامی 5 شاخص لوله های فاضلاب، آب شهری، برق، گاز و مخابرات، عددی بالاتر از 3 از 5 را کسب نموده؛ و در شاخص های مدیریتی از میان 6 مورد بررسی شده، شاخص های وجود استاندارد و برنامه ریزی با عدد بالاتر از 4 و شاخص های تراکم و عمرتاسیسات در بازه 2-3 از 5 ارزیابی شده اند. درمجموع عدد آسیب پذیری تأسیسات در دودسته شاخص های عینی و مدیریتی به ترتیب برابر 3.47 و 2.805 از بازه 0-5 است، که در ترکیبی وزنی، عدد آسیب پذیری تأسیسات محله 3.2496 با آسیب پذیری متوسط روبه بالا ارزیابی می شود.