فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱٬۰۵۰ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
41 - 61
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف ارزیابی تخریب اکولوژیکی منطقه حفاظت شده کوسالان در شهرستان مریوان در استان کردستان با استفاده از فن آوری های سنجش ازدور و GIS انجام شده است. برای این منظور تصاویر دو دوره زمانی مربوط به سال های 1989 و 2020 تهیه گردید. پس از انجام تصحیحات رادیومتریک و اتمسفریک، تغییرات شاخص NDVI که بیان کننده تغییرات پوشش گیاهی در دو بازه زمانی موردبررسی است، مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور مدل سازی تخریب اکولوژیک از 4 معیار کلی پوشش گیاهی، زمین شناسی، فیزیوگرافی و فعالیت های انسانی و 8 زیر معیار شامل فاصله از روستا، فاصله از جاده، محدوده های زمین لغزش، شدت فرسایش، شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا و پوشش گیاهی استفاده گردید. زیر معیارها با مدل Fuzzy استاندارد شدند و با روش AHPوزن دهی گردیدند. تغییرات پوشش گیاهی در آستانه های مختلف شاخص NDVI شامل سه آستانه 1-3/0، 1-4/0 و 1-1/0 مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این ارزیابی نشان می دهد که کیفیت و تراکم پوشش گیاهی دارای روند کاهشی در طول این 31 سال بوده است. نتایج مدل سازی پتانسیل تخریب اکولوژیکی نشان داد مؤثرترین معیار در ایجاد تخریب، فاصله از روستا است. به طورکلی 50 درصد از مساحت منطقه دارای پتانسیل بالای تخریب اکولوژیکی است. نتایج این مطالعه نشان داد استفاده از مدل های دقیق و تجزیه وتحلیل نتایج آن ها در محیط GIS می تواند روش دقیقی در برآورد پتانسیل تخریب اکولوژیکی مناطق حفاظت شده باشد.
بررسی همدیدی سیل حوضه آبخیز بالیخلوچای اردبیل (مطالعه موردی: 16 اسفند 1388 و 17 آذر 1389)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
117 - 135
حوزه های تخصصی:
سیلاب به عنوان یکی از بلایای طبیعی با داشتن بیش ترین فراوانی نسبی وقوع همواره زندگی بشر را تهدید نموده است. هدف از انجام این تحقیق کشف روابط الگو های گردش جوی با سیلاب های حوضه آبخیز بالیخلو چای اردبیل به منظور جلو گیری از مخاطرات آن با رویکرد محیطی به گردشی است. برای این کار داده های دبی برای سه ایستگاه پل الماس، نیر، گیلانده از سال (1353-1392) از اداره آب منطقه ای استان اردبیل اخذ شد و با استفاده از روش خوشه بندی سلسله مراتبی ward دو مورد از سیلاب رخداده در تاریخ 16 اسفند 1388 و 17 آذر 1389 به عنوان فرین انتخاب و تحلیل گردید. داده های مربوط به سطوح فوقانی جو از سایت مرکز ملی پیش بینی محیطی (NCEP-NCAR) تهیه شد و نقشه های ترکیبی فشار تراز سطح دریا با ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال، بردار باد با آب قابل بارش، امگا با تاوایی و هاف مولر رطوبت ویژه در محیط نرم افزار گردس ترسیم گشت. نتایج تحلیل سینوپتیکی نشان داد حاکمیت سامانه کم فشار حرارتی مدیترانه ای و پر فشار حرارتی چین عامل مهمی در اغتشاش جوی بوده و در کنار آن قرار گیری منطقه موردمطالعه در جلوی محور فرود ناوه ی شرق مدیترانه حرکات چرخندی هوا را در پی داشته و وضعیت سرعت قائم هوا و تاوایی روی منطقه موردمطالعه بیانگر جوی ناپایدار بوده است. مقدار نم ویژه نیز از روز قبل از وقوع سیل در لایه های پایینی اتمسفر افزایش یافته و شار رطوبت دریای مدیترانه از طریق باد های غربی جنب حاره ای بر جو منطقه موردمطالعه در ایجاد بارش های سیل آسا نقش مهمی داشته است.
ارزیابی پتانسیل انباشت کربن خاک در گونه های کلیر و کهور ایرانی (مطالعه موردی: منطقه کشتگان سراوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
99 - 112
حوزه های تخصصی:
امروزه تغییر اقلیم و افزایش گرمای جهانی ناشی از افزایش غلظت گازهای گلخانه ای به ویژه گاز دی اکسید کربن یکی از چالش های مهم در بحث توسعه پایدار می باشد. ترسیب کربن در زیست توده گیاهی و خاک های تحت آن، از ساده ترین و از نظر اقتصادی عملی ترین راهکار ممکن به منظور کاهش دی اکسید کربن اتمسفری می باشد. این تحقیق به منظور ارزیابی انباشت کربن خاک در گونه های گیاهی کلیر و کهور ایرانی در منطقه کشتگان شهرستان سراوان انجام شد. بدین منظور نمونه های خاک از عمق صفر تا 30 سانتی متری زیر تاج پوشش گونه های گیاهی کلیر و کهورایرانی و منطقه شاهد (بدون پوشش گیاهی) از هر ناحیه 20 نمونه به صورت تصادفی برداشت گردید و میزان انباشت کربن خاک، وزن مخصوص ظاهری خاک، اسیدیته، شوری، درصد رس، سیلت و شن اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میزان انباشت کربن خاک در منطقه تحت پوشش گونه گیاهی کلیر (1/32 تن در هکتار) به طور معنی داری (p<0.01) بیشتر از منطقه تحت پوشش گونه گیاهی کهور ایرانی (0/75 تن در هکتار) و منطقه شاهد (0/25 تن در هکتار) بود. محتوی ماده آلی خاک و درصد شن در زیر سایه انداز هر دو گونه گیاهی بیشتر از شاهد بود. با توجه به نتایج می توان اظهار داشت که وجود گونه های گیاهی سبب افزایش میزان انباشت کربن خاک و در نتیجه تعدیل گرمایش جهانی می شود.
ارزیابی شدت بیابان زایی در دشت مرادآباد - سراوان با استفاده از مدل Albedo-NDVI(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
209 - 224
حوزه های تخصصی:
بررسی و پایش پدیده بیابان زایی در منطقه های خشک و نیمه خشک باتوجه به افزایش روزافزون این پدیده، یکی از نگرانی های اساسی جوامع و دولت های درگیر مسئله بیابان زایی است. ازطرفی شناخت مناطق در معرض خطر پدیده بیابان زایی جهت مدیریت و کنترل این پدیده در کمترین زمان ممکن و حداقل هزینه از ضروریات است. هدف از این مطالعه، تهیه نقشه شدت بیابان زایی در دشت مراد آباد سراوان با استفاده از مدل Albedo-NDVI است. این روش بر مبنای سنجش از دور استوار است. برای تهیه دو شاخص مورد اشاره پس از تصحیحات لازم بر روی تصاویر ماهواره ای لندست 8 دو شاخص Albedo و NDVI در نرم افزار Erdas Imaging استخراج گردید. برای بررسی رابطه بین دو شاخص مورد بررسی تعداد 200 پیکسل متناظر از هر شاخص انتخاب و رگرسیون خطی بین آنها تشکیل گردید. بر اساس ضریب شیب خط حاصل از رگرسیون خطی، معادله تعیین شدت بیابان زایی بدست آمد و بر اساس ضریب شکست طبیعی جنکس نقشه شدت بیابان زایی تهیه شد. همچنین برای ارزیابی دقت مدل با مطالعات قبلی بر اساس مدل میدانی IMDPA یک ماتریس بهم ریختگی بین 100 نقطه متناظر تشکیل گردید. نتایج حاصل از رگرسیون خطی بین دو شاخص NDVI و Albedo نشان داد که این دو شاخص با یکدیگر همبستگی منفی بالایی دارند (85/0- =R ). نتایج حاصل از طبقه بندی شدت بیابان زایی بر اساس این مدل نشان داد که 35درصد منطقه در کلاس خیلی شدید و تنها 5 درصد منطقه بدون تخریب قرار دارد. همچنین مقدار مقدار دقت مدل با ضریب کاپای معادل 58/0 بدست آمد، که بیانگر دقت خوب مدل می باشد.
تغییرات زمانی-مکانی آتش سوزی نواحی رویشی ایران مبتنی بر برونداد سنجنده MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
41 - 60
حوزه های تخصصی:
افزایش فعالیت آتش سوزی در بسیاری از عرصه های رویشی ایران در دهه های اخیر نگرانی ها را در مورد پیامدهای کوتاه مدت و بلندمدت ناشی از آن افزایش داده است. آتش سوزی جنگل ها و مراتع بر کمیت، کیفیت و سلامت اکوسیستم های طبیعی تاثیر خواهد داشت. گام اول در مهار و پیش گیری از آتش سوزی جنگل ها پایش دقیق آن است. لذا این پژوهش با هدف برآورد مساحت گستره های آتش سوزی و شناسایی تغییرات زمانی-مکانی این رخدادها در نواحی رویشی ایران انجام شده است. برای دستیابی به این هدف از داده های سنجنده MODIS ماهواره TERRA شامل محصولات آتش سوزی فعال (MOD14A1) و مناطق سوخته شده (MCD64A1) در یک دوره 20 ساله (2020-2001) استفاده شده است. نتایج نشان داد که بیشینه گستره آتش سوزی در نواحی رویشی ایران مربوط به ماه ژوئیه می باشد که حدود 4100 هکتار از اراضی ایران را در بر می گیرد. در این ماه بخش وسیعی از جنگل های کشور بخصوص در قسمت های شمال غربی در ناحیه رویشی ارسباران دارای رخداد آتش سوزی می باشد. در مقابل، کمینه مقدار گستره های آتش سوزی در نواحی رویشی ایران مربوط به ماه آوریل می باشد که به صورت دو پهنه محدود در شمال غرب و غرب کشور مشاهده شد. به جهت زمانی بیشینه رخدادهای آتش سوزی جنگل در ماه های گرم و خشک سال شامل ژوئن، ژوئیه، اوت و سپتامبر در نوار غربی کشور در رویشگاه زاگرس رخ داده است. همبستگی خطی بین مناطق سوخته شده و مناطق دارای آتش سوزی فعال در ایران نشان داد که یک ارتباط معنی دار بین این دو محصول ماهواره ای وجود دارد. این ارتباط نشان می دهد مناطق سوخته شده در نواحی رویشی ایران جز کانون های فعال آتش سوزی جنگل هستند.
تغییرپذیری و روند تغییرات شدت- گستره ی ترسالی و خشکسالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
129 - 150
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تغییرپذیری و روند تغییرات گستره ی شدت های ترسالی- خشکسالی در مقیاس های سالانه، فصلی و ماهانه در ایران است. برای این منظور، از شاخص ZSI ، آزمون روند من-کندال و داده های بارش ماهانه بازکاوی شده (ERA5) مرکز پیش بینی میان مدت اروپا (ECMWF) در بازه زمانی 2021-1979 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در گستره شدت های ترسالی – خشکسالی سالانه کشور، سه دوره مشخص: دهه 80 با گستره های تقریباً برابر ترسالی- خشکسالی، دهه 90 گستره های ترسالی و دو دهه اول قرن 21 میلادی که در شروع آن در سال آبی 2000-1999 بیش از 97 درصد کشور (70 درصد مساحت خشکسالی بسیارشدید) تحت شرایط خشکسالی بوده، بیشتر گستره های خشکسالی مشاهده می گردد. الگوی تغییرپذیری گستره های شدت ترسالی- خشکسالی در فصل زمستان و بهار تقریباً مشابه سالانه بوده، اما در فصل پاییز متفاوت از الگوی سالانه، در اواخر دوره، افزایش گستره های ترسالی بیشتر مشاهده می گردد. در این فصل در ماه نوامبر مساحت شدت های مختلف خشکسالی به ویژه (متوسط و شدید) کاهشی و در مقابل مساحت شدت های ترسالی افزایشی بوده است. اما در زمستان و بهار به خصوص ماه های ژانویه و تا حدودی مارس روند گستره های شدت ترسالی-خشکسالی برعکس بوده است. شدت شاخص نیز در برخی دوره های زمانی دارای روند بوده که افزایش شدت طبقات خشکسالی (افزایش شدت منفی شاخص) بارزتر است. در کل در هر سه مقیاس ماهانه، فصلی و سالانه، رخداد خشکسالی های ضعیف و متوسط اما متوالی زیاد، درحالی که ترسالی های بسیارشدید و شدید با توالی کم، بیشتر بوده است. افزایش گستره های خشکسالی شدید مشهودتر و شدت طبقات خشکسالی نیز کمی افزایش یافته است. افزایش شدت شاخص و گستره های ترسالی در فصل پاییز شاید گویای تغییر رژیم بارشی و در مقابل افزایش گستره های خشکسالی به خصوص خشکسالی های شدید در دو فصل اصلی بارشی ایران (زمستان و بهار) هشداری برای مدیریت منابع آب در دوره گرم سال باشد.
بررسی توزیع زمانی- مکانی و امکان پیش بینی جست باد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
209 - 228
حوزه های تخصصی:
امروزه شاهد انبوهی از پدیده های مخرب طبیعی هواشناسی و هیدرولوژیکی هستیم که هرساله تلفات و خسارات مالی و زیست محیطی بیشتری به زندگی بشر وارد می کنند. یکی از پدیده های جوی که می تواند بر ایمنی پرواز، حمل و نقل، سازه ها، انرژی و بسیاری دیگر از جنبه های زندگی بشری اثر مستقیم داشته باشد، جست باد است. هدف از این مطالعه، بررسی توزیع زمانی-مکانی جست باد در کشور ایران در یک بازه زمانی 15 ساله و ارزیابی یک روش تجربی تحت عنوان WPD جهت پیش بینی این پدیده با استفاده از برونداد مدل WRF است. بدین منظور داده های ثبت شده در 32 ایستگاه همدیدی بین سال های 2004 تا 2018 میلادی موردمطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد تعداد دفعات وقوع جست باد در مناطق جنوب شرق و شمال غرب کشور به مراتب بیشتر از سایر مناطق بوده است؛ درحالی که فراوانی وقوع جست بادهای همرفتی در نیمه غربی کشور بیشتر بود. به طور کلی، فراوانی وقوع جست باد در بازه موردمطالعه روندی صعودی داشته و اغلب گزارش های جست باد همرفتی مربوط به فصل بهار بوده است. در مجموع، 67 درصد جست بادها در نیمه اول سال گزارش گردیده اند و تنها 13 درصد از آن ها در فصل پاییز اتفاق افتاده اند. همچنین محتمل ترین زمان وقوع جست باد بین ساعت های 18-12 محلی بوده است. در ادامه و از میان روش های پیش بینی جست باد، رابطه مورداستفاده در سامانه پس پردازش یکپارچه مدل WRF (WPD) انتخاب و عملکرد آن در کشور ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از روش پیش گفته بر روی 885 مورد جست باد غیرهمرفتی، حاکی از عملکرد مطلوب این روش جهت پیش بینی جست باد در ایران بود.
تحلیل نقش تغییرات زیرساخت سبز شهری در تاب آوری اکولوژیک منطقه یک شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
59 - 78
حوزه های تخصصی:
تاب آوری اکولوژیک مفهومی است که بر قابلیت بازگشت پذیری ساختارها و کارکردهای اکولوژیکی در مقابل شوک های وارده دلالت دارد. پهنه شمالی تهران به مثابه مهم ترین پشتوانه های اکولوژیک این شهر در دهه های اخیر دچار تغییرات کاربری زیادی شده است. تحقیق حاضر تحلیل نقش تغییر کاربری در تاب آوری اکولوژیک زیرساخت های سبز (به عنوان یکی از ارکان ساختاراکولوژیکی) منطقه یک شهرداری تهران پرداخته است. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی تحلیلی محسوب می شود. از داده های ماهواره ای لندست (2021-1976) برای کشف تغییرات مورد نظر و از سنجه های سیمای سرزمین برای تحلیل وضعیت تاب آب وری اکولوژیک استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق، سنجه اندازه لکه ها(CA) و تعداد لکه های(NP)، سبز در طی دوره مورد بررسی، از نظر وسعت کاهش یافته و از نظر تعداد دچار افزایش چشم گیری شده اند. این تغییرات بیانگر فرایند خرددانگی و از بین رفتن انسجام ساختاری لکه های سبز است. نتایج حاصل از متریک پیوستگی(ENN و GYRATE) نیز پیوستگی کمی بین لکه های سبز منطقه را نشان می دهد. بعلاوه نتایج سنجه CONTAG، بیان می کند که درصد سرایت به خاطر پیوستگی کم، پایین است. بنابراین می توان گفت که زیرساخت های سبز منطقه در مقابل تغییرات کاربری اراضی انسجام ساختاری خود را از دست داده و در نتیجه کارکردها و خدمات اکولوژیکی مورد انتظارِ آن ها نیز دچار نارسایی شده اند. بنابراین زیرساخت های سبز منطقه مورد مطالعه در مقابل تغییرات کاربری آسیب پذیر بوده و به نحو بارزی از تاب آوری اکولوژیک آن ها کاسته شده است.
برآورد تغییرات زمانی و مکانی شاخص های سیل و جریان کمینه مستخرج از منحنی تداوم جریان (FDC) در رودخانه های استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۲۶-۱۰۹
حوزه های تخصصی:
در بررسی تغییرات پاسخ هیدرولوژیکی ناشی از تغییر اقلیم می توان از شاخص های مستخرج از منحنی تداوم جریان استفاده نمود. هدف از این تحقیق مشخص کردن شاخص های سیل و جریان کمینه با استفاده از منحنی تداوم جریان در ایستگاه های هیدرومتری استان اردبیل می باشد. در این تحقیق تغییرات زمانی و مکانی شاخص های Q10،Q50، Q90، Q90/50و شاخصLane در 31 ایستگاه هیدرومتری استان اردبیل طی دوره 1372تا 1393 ارزیابی شد. در این مطالعه 5 ایستگاه (حاج احمد کندی، ننه کران، شمس آباد، پل سلطانی و بوران) که دارای جریان های حداقل، متوسط و حداکثر هستند، برای نمایش نتایج گرافیکی انتخاب شدند. ایستگاه های مذکور از نظر دبی و مساحت بررسی شده و منحنی تداوم جریان و منحنی تداوم جریان بی بعد براساس متوسط دبی و مساحت رسم شد. هم چنین روند تغییرات زمانی شاخص های Q10،Q50، Q90، Q90/50 و شاخص Laneبا آزمون ناپارامتری من کندال محاسبه شد. براساس نتایج به دست آمده شاخص Q10(جریان سیلابی) در ایستگاه های واقع بر روی رودخانه اصلی قره سو در سطح یک درصد دارای روند کاهشی معنی دار بوده است. شاخص Q50(جریان متوسط) در اکثر ایستگاه ها دارای روند کاهشی معنی دار بوده است. علاوه بر این، مقدار شاخص های Q90 و Q90/50 نیز در اکثر ایستگاه ها دارای روند کاهشی معنی دار در سطح p < 0.05)) بوده اند. در خصوص شاخص Laneبه عنوان شاخص مرتبط با سیل، در ایستگاه های ارباب کندی و دوست بیگلو که تحت تاثیر احداث سد بوده اند روند کاهشی معنی دار داشته اند. در نتایج تغییرات مکانی، شاخص (Lane) بیان گر سیلاب اوج است که مقادیر بالای آن در محدوده شرق و مرکز استان بیش تر است. در مجموع مقادیر شاخص های مرتبط با جریان های سیلابی در حوزه های بالادست استان روند افزایش داشته و نیز مقادیر مرتبط با جریان متوسط و نیز شاخص مشارکت جریان پایه در اکثر ایستگاه ها روند کاهشی معنی دار داشته است.
آشکارسازی کانون های جدید گردوخاک گسترش یافته در شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۷۴-۱۵۷
حوزه های تخصصی:
فرایند مستمر و رو به گسترش گرمایش جهانی به ویژه در منطقه آسیا، شرایط را برای افزایش خشکی و گسترش پدیده بیابان زایی فراهم کرده است. بسیاری از بیابان هایی که تا چندی پیش در تعادل اکولوژیک، شرایط حفاظت خاک را داشتند، امروزه به عنوان کانون های تازه ای از ایجاد مخاطره گردوخاک گسترش یافته تبدیل شده اند. نمونه های متعددی در ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی خاص اش، در میان برخی از بیابان های مهم دنیا، اتفاق افتاده است. ناهنجاری دمایی 8 درجه ای در زمستان سال گذشته در حوضه آبخیر دریای کاسپین، کانون های گردوخاک جدیدی برای سواحل جنوبی این دریا فراهم کرده است. در تاریخ 30 الی 31 اردیبهشت 1400، گردوخاکی کم سابقه از لحاظ وسعت منطقه درگیر و همچنین غلظت، در ایستگاه های هواشناسی استان گیلان به ثبت رسید. اجرای مدل های پسگرد شیمیایی جو HYSPLIT نشان از گسیل گردوخاک از منطقه شمال غربی دریای کاسپین برای اولین بار به سواحل جنوبی دریای کاسپین (استان گیلان) با چنین شدتی دارد. کانون و منشاء این گردخاک بیابان راین در شمال غربی دریای کاسپین شناسایی شد. گرمایش مستمر و کم سابقه در منطقه و همراهی با جریان های قوی شمالی-جنوبی شرایط را برای گسیل این گردوخاک فراهم کرد. به دلیل منشاء گردوخاک گسیل شده و همچنین وضعیت جغرافیایی و توپوگرافیکی حوضه دریای کاسپین، تراز این گردوخاک از سطح زمین تا ارتفاع کمتر از 1500 متر ارزیابی شد. تحلیل شرایط همدید با استفاده از داده های بازتحلیل NCEP/NCAR با تفکیک مکانی 1 درجه، بیانگر استقرار توده هوای پرفشار با مرکز 1018 هکتوپاسکال روی بخش های شمال غربی دریای کاسپین و نفوذ زبانه پرفشار تا سواحل جنوبی دریای کاسپین است. با توجه به گرادیان مناسب فشاری و افزایش سرعت باد، چشمه های مولد گردوخاک روی مناطق بیابانی راین شکل گرفته و با حاکمیت جریان های شمالی (جنوب سو) توده گردوخاک به سمت استان گیلان گسیل می یابد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر سیلاب با استفاده از تکنیک چند معیاره آراس و هیدروگراف واحد (مطالعه ی موردی:حوضه بالادست ایستگاه هیدرومتری پل سلطان مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
115 - 138
حوزه های تخصصی:
یکی از بزرگ ترین و رایج ترین اشکال مخاطرات طبیعی سیلاب می باشد و شناخت نواحی مستعد وقوع سیلاب، از اقدامات اساسی در مدیریت منابع طبیعی و برنامه ریزی توسعه ای محسوب می گردد. بنابراین هدف تحقیق حاضر، پهنه بندی حوضه بالادست ایستگاه هیدرومتری پل سلطان مشکین شهر، از لحاظ پتانسیل وقوع سیلاب می باشد. برای رسیدن به این هدف با بررسی های میدانی و مرور منابع، ابتدا 11 عامل موثر وقوع سیلاب منطقه شامل شیب، طبقات ارتفاعی، لیتولوژی، فاصله از گسل، بارش، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، سرعت جریان، زمان جریان و خاک، شناسایی و در محیط GIS، استخراج شدند. استانداردسازی نقشه ها با استفاده از روش فازی انجام و سپس به منظور وزن دهی معیارهای مطرح، از روش کرتیک استفاده گردید و تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از مدل آراس، انجام شد. نتایج مطالعه نشان داد، عوامل شیب، لیتولوژی، کاربری و ارتفاع به ترتیب با مقادیر وزنی؛ 164/0، 156/0، 118/0 و 116/0 بیشترین تأثیر را بر ایجاد سیل در منطقه مطالعاتی دارند. همچنین، با توجه به نتایج به دست آمده به ترتیب 46/20 و 02/32 کیلومتر مربع از مساحت محدوده، در طبقه بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارندکه نشانگر پتانسیل بالای این حوضه برای وقوع سیلاب می-باشد. ضمنا نتایج نشان داد، زمان لازم برای جریان آب به خروجی از 0 ثانیه (بارانی که بر خود خروجی می بارد) تا 68000 ثانیه (در طول 17 ساعت)، متغیر است. در این صورت مناطق صاف و هموار در نزدیکی حوضه با بیشترین زمان و کمترین سرعت و همینطور در مراتع در سمت شمال شرقی با کمترین زمان و بیشترین سرعت به نقطه خروجی ابخیز می رسد. لذا پهنه بندی خطر سیلاب، می تواند در انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی این حوضه کمک موثری را داشته باشد.
ارزیابی حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل های نسبت فراوانی و منطق فازی (مطالعه موردی: آزادراه خرم آباد-اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
103 - 116
حوزه های تخصصی:
پهنه بندی خطر زمین لغزش نقش مهمی در توسعه زیرساخت های ایمن و قابل دوام، شهرنشینی، کاربری زمین و برنامه ریزی زیست محیطی ایفا می کند. شناسایی و تعیین مناطق حساس و مستعد لغزش می تواند ضمن جلوگیری از بروز آسیب ها، زمینه را برای اجرای طرح های پایدارسازی دامنه ها فراهم سازد. هدف اصلی این مطالعه تهیه نقشه پراکنش زمین لغزش ها، شناسایی عوامل مؤثر بر لغزش و پهنه بندی خطر آن در آزادراه خرم آباد-اراک (قطعه خرم آباد تا بروجرد) است. بدین منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای و مطالعات میدانی نقشه پراکنش لغزش ها تهیه و با استفاده از مدل نسبت فراوانی (FR) عوامل مؤثر بر لغزش شامل شیب، لیتولوژی، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، کاربری زمین، بارندگی و فاصله از عوامل گسل و شبکه آبراهه ها مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. در این مطالعه به منظور پهنه بندی خطر زمین لغزش از روش منطق فازی (گامای 9/0) استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده نقشه خطر زمین لغزش حاصل به پنج طبقه، مناطق خطر بسیار کم (%55/18)، کم (%67/30)، متوسط (%51/26)، زیاد (%15/18) و بسیار زیاد (%12/6) تقسیم بندی و درنهایت با استفاده از منحنی Receiver Operating Characteristic (ROC) اعتبارسنجی شد. نتایج تحلیل منحنی ROC برای روش گامای فازی نشان داد که نقشه حساسیت زمین لغزش تهیه شده در منطقه موردمطالعه با سطح زیر منحنی 94/0AUC= دارای قدرت پیش بینی عالی است.
پهنه بندی خطر ریزش سنگ با بهره گیری از روش های تصمیم گیری چندمعیاره در آزادراه خرم آباد-پل زال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
139 - 156
حوزه های تخصصی:
آزادراه خرم آباد-پل زال از جمله مسیرهای کوهستانی و پرخطر است که نیازمند مطالعه خطر ریزش سنگ است؛ لذا این مطالعه با هدف بررسی و پهنه بندی خطر ریزش سنگ در محور خرم آباد-زال در سال 1400 انجام شده است. در این تحقیق از روش تصمیم گیری چندمعیاره فازی-گاما و AHP برای اولویت بندی و وزن دهی به معیارها استفاده شد. لایه ها و زیر لایه های مورد استفاده در این مطالعه شامل: کاربری اراضی، فاصله از گسل ها، میانگین بارندگی، فاصله از آبراهه ها، فاصله از جاده ها، طبقات شیب، جهت شیب، لیتولوژی و مدل ارتفاعی رقومی (DEM) با استفاده از روش فازی- گاما وزن دهی و در دامنه 0 تا 1 قرار گرفتند و لایه های فازی سازی با مقدار گامای (γ) 95/0 با یکدیگر تلفیق و نقشه های مناطق مستعد خطر ریزش سنگ در منطقه مورد مطالعه حاصل شد. سپس با بهره گیری از روش AHP مناطق مستعد خطر ریزش سنگ در آزادراه خرم آباد-پل زال شناسایی گردید. نتایج حاصل از روش AHP نشان داد که معیار فاصله از جاده با وزن 1633/0 و جنس سنگ با وزن 1621/0مهم ترین معیارهای سنجش خطر ریزش سنگ هستند. نتایج حاصل نشان داد روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در مقایسه با روش فازی-گاما مناطق مستعد خطر ریزش سنگ بیشتری را مشخص کرده که این نشان دهنده دقت بالاتر این روش در مقایسه با روش فازی-گاما است.
تأثیر انتقال رسوب در عرض پهنه بندی سیلاب رودخانه آجی چای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
63 - 85
حوزه های تخصصی:
نقشه های پهنه بندی سیلاب، یکی از اطلاعات پایه و مهم در مطالعات طرح های عمرانی در جهان محسوب می شوند. در روش مرسوم تهیه نقشه های پهنه بندی سیلاب، محاسبات بر اساس جریان دائمی با فرض بستر ثابت (بدون در نظر گرفتن انتقال رسوب) انجام می شود. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تأثیر فرسایش و انتقال رسوب رودخانه بر روی پهنه بندی سیلاب رودخانه ها است. در این راستا محاسبات پهنه بندی سیلاب رودخانه آجی چای در مدل HEC-RAS در حالت مرسوم (جریان دائمی با بستر ثابت) محاسبه گردید. در گام بعدی، محاسبات پهنه بندی سیلاب با استفاده از جریان شبه غیردائمی با بستر متحرک انجام شد و با نتایج حاصل از مرحله قبل مقایسه گردید تا میزان تأثیر انتقال رسوب در پهنه بندی سیلاب مشخص گردد. مقایسه بین نتایج به دست آمده در دو حالت جریان دائمی (بستر ثابت) و جریان شبه دائمی با بستر متحرک نشان داد که در مقاطع رسوب گذار، عرض سطح آب در حالت جریان با بستر متحرک افزایش می یابد. بیشترین میزان این افزایش عرض، 19 درصد است؛ به عبارت دیگر در رودخانه مذکور، عرض پهنه بندی سیلاب در روش مرسوم کمتر محاسبه می شود. این موضوع ضرورت بررسی شرایط رودخانه از نظر فرسایش و رسوب گذاری را تأیید می نماید تا زمانی که رودخانه حالت رسوب گذاری دارد میزان پهنه سیلاب با دقت بیشتری تعیین شود. افزایش پهنه سیلاب در مقاطع رسوب گذار، به دلیل انباشت رسوبات در مقطع و به دنبال آن افزایش سطح جریان و عرض پهنه بندی سیل است؛ بنابراین پیشنهاد می شود در رودخانه های رسوب گذار از مدل شبه غیردائمی (بستر متحرک) جهت تهیه نقشه های پهنه بندی سیلاب جهت تأمین ایمنی بیشتر استفاده شود. نتایج این تحقیق نشان دهنده اهمیت ریخت شناسی رودخانه در تهیه نقشه های پهنه بندی سیلاب رودخانه ها به منظور مدیریت سیل است.
تبیین معیارهای کالبدی مؤثر در ارتقای تاب آوری سکونتگاه های غیر رسمی در برابر مخاطرات محیطی (مورد مطالعه: شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
79 - 94
حوزه های تخصصی:
آسیب پذیری سکونتگاه های غیررسمی در برابر مخاطرات محیطی، توجه به تاب آوری را ضروری می سازد. در واقع تاب آوری به دلیل پویا بودن واکنش جامعه در برابر مخاطرات، نوعی آینده نگری است و یکی از راه های کاهش ریسک و آسیب پذیری در سکونتگاه های انسانی است. هدف اصلی از انجام این پژوهش، شناسایی فاکتورهای اثرگذار کالبدی بر ایجاد محلات تاب آور در مناطق درگیر با اسکان غیررسمی شهر همدان در برابر مخاطرات محیطی است. شاخص های پژوهش در پنج طیف شاخص کاربری، شاخص تراکم، شاخص دسترسی، شاخص ساختار کالبدی و شبکه معابر مورد ارزیابی قرار گرفت. روش این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی بوده و به منظور جمع آوری اطلاعات و داده ها از روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. سطح تاب آوری سکونتگاه های غیررسمی شهر همدان از حد متوسط پایین تر است و عامل اول (مقاومت ساختمان) بیشترین نقش را در تبیین ارتقای تاب آوری سکونتگاه های غیررسمی شهر همدان دارد. این عامل می تواند در مقابله و انطباق با تاب آوری موفق عمل کند. از بین عوامل شناسایی شده، عامل تراکم بر ارتقای تاب آوری سکونتگاه های غیر رسمی تأثیر ندارد و سایر عوامل تأثیر مستقیم و مثبت دارند.
بررسی کیفی وضعیت اثر مخاطرات طبیعی بر روی کارخانه های صنعتی با تاکید بر صنایع نفت و گاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
183 - 208
حوزه های تخصصی:
با افزایش تعداد کارخانه های فرآیندی به دلیل نیاز جوامع بشری به محصولات این کارخانه ها، دسته جدیدی از حوادث ناشی از انواع خرابی های رویداده در آنها و تاثیر مخرب این رویدادها بر روی جوامع و محیط زیست و اقتصاد مشاهده شده است. افزایش حوادث ناشی از تاثیر مخاطرات طبیعی بر روی صنایع و تحمیل هزینه بسیار به جوامع و دولت ها، و آسیب پذیری بالای صنایع مذکور و نواحی شهری به این دسته از رویدادها، نیاز به توجه به این دسته از رویدادها را بیشتر نمود. با اینحال همچنان در بسیاری از مناطق دنیا به این موضوع آنچنان که باید پرداخته نشده است و همچنان با این دیدگاه که احتمال وقوع این قبیل حوادث بسیار ناچیز می باشد از پرداختن به آن و همچنین تعریف و پذیرش مسئولیت در برابر آن شانه خالی می شود و این درحالیست که فراوانی و توسعه روزافزون این رویدادها نشان داده شده است. در این مقاله با اتکا به آمارهای موجود به ارزیابی و مقایسه تبعات مخاطرات طبیعی منجر به رویداهای طبیعانه پرداخته می شود. منظور از رویدادهای طبیعانه، حوادث فناورانه ناشی از مخاطرات طبیعی می باشد که به عنوان رویدادهایی با پیامد بالا و احتمال پایین در نظر گرفته می شوند و می توانند یک ناحیه وسیع را تحت تاثیر قرار دهند و منجر به حوادث بزرگ و زنجیره وار شوند. بعد از معرفی و دسته بندی رویدادهای طبیعانه، مقایسه ای از توزیع و تبعات این رویدادها در ایران و جهان بر اساس مقالات و تحقیقات موجود صورت پذیرفته است. این تحقیقات نشان می دهد که بر خلاف مخاطرات طبیعی به رویدادهای طبیعانه در کشور توجه لازم نشده است. این در حالیست که هم تنوع کارخانه ها و سازه های صنعتی در ایران بسیار زیاد است که شرایط موجود و نیز روال تعمیر و نگهداری آنها مناسب نیست و هم بررسی آمار جمع آوری شده در این تحقیق نشانگر پتانسیل بالای وقوع حوادث فناورانه در کشور می باشد. در نهایت برای گام اول در راستای افزایش سطح آمادگی برای رویدادهای طبیعانه مرور تجارب موثر جهانی توصیه می شود. شناسایی و دسته بندی این صنایع، تدوین اطلاعاتی که در گزارشات ایمنی آنها باید وجود داشته باشد و نیز بررسی سناریوها و لحاظ کردن اثر دومینویی پیشنهاد شده و توصیه هایی در این راستا مدون شده است.
ارزیابی ریسک مرگ و میر ناشی از تنش گرمایی در کلانشهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
131 - 148
حوزه های تخصصی:
تنش های گرمایی یکی از عوامل خطر در مرگ و میر به شمار می رود. هدف پژوهش، شناخت پتانسیل شاخص جهانی آب و هوای حرارتی (UTCI) به عنوان شاخص خطر سلامت مرتبط با گرما در ایران است. با استفاده از 32 سال داده های روزانه هواشناسی، مقادیر UTCI در صدک های مختلف برای شناسایی دوره های مرگ و میر بیش از حد در پنج شهر تهران، اهواز، مشهد، شیراز و اصفهان در فصل تابستان تعریف شد. الگوهای فراوانی طبقات شاخص UTCI تابستانه شناسایی شد. آستانه صدک های مقادیر حداقل و حداکثر شاخص برای هر ایستگاه استخراج شد. نتایج پژوهش نشان داد مقادیر تابستانی شاخص بین 4/55 تا 9/1- درجه سانتیگراد متغیر است. در مجموع 08/18% دمای شبانه (دمای حداقل شاخص اقلیم حرارتی) و 64/97 % دمای روزانه (دمای حداکثر شاخص اقلیم حرارتی) روزهای مورد مطالعه همراه با تنش گرمایی بوده است. در طول دوره مورد مطالعه 10 درصد روزهای تابستان در شرایط مرتبط با مقادیر حداکثر شاخص UTCI در سه کلاس تنش گرمایی قوی، بسیار قوی و شدید قرار دارند. همبستگی با داده های مرگ و میر از 5 ایستگاه نشان داد که رابطه بین UTCI و تعداد مرگ و میر بستگی به آب و هوای زیستی ایستگاه دارد و تعداد مرگ و میر در شرایط تنش گرمایی بسیار قوی و شدید افزایش می یابد، یعنی زمانی که UTCI بالای 38 و 46 درجه سیلسیوس است. برازش رده های تنش گرمایی بر تعداد مرگ و میرها با روند تابع LOWESS نشان داد پراکندگی مرگ و میر در راستای شاخص UTCI ماهیت متنوعی داشته و بصورت اشکال بالابر V-، U-، J دیده شد. میزان افزایش مرگ و میر بستگی به سطوح تنش گرمایی دارد و در حدود 35 درجه سیلسیوس و بالاتر، یعنی ورود به محدوده رده تنش گرمایی متوسط شاخصUTCI ، افزایش مرگ و میر مشهود است.
تحلیل روند جنگل زدایی با استفاده از مدل های ماشین بردار پشتیبانی (SVM) و طبقه بندی بیشترین شباهت (MLC) و تاثیر آن بر دمای سطح زمین(LST) و شاخص های طیفی (منطقه مورد مطالعه: محدوده جنگلی تالش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1 - 18
حوزه های تخصصی:
دمای سطح زمین اطلاعات مهمی را در زمینه نقش کاربری اراضی و پوشش زمین بر روی فرایندهای بیلان انرژی ارائه میدهد. بنابراین هدف این تحقیق، ارزیابی الگوهای LST در اثر تغییرات رخ داده در کاربری اراضی (LULC) می باشد.منطقه مورد مطالعه با وسعتی معادل 6/300 کیلومتر مربع در منطقه تالش واقع شده است. به این منظور تصاویر لندست در فصول خشک و مرطوب از سال 1365 تا 1401 دانلود گردید. چهار طبقه کاربری با طبقه بندی بیشترین شباهت(MLC) و ماشین بردار پشتیبانی(SVM) در بازه های زمانی 36 ساله شناسایی شد. مقادیر ضریب کاپا برای مدل SVM معادل 7802/0 بوده و برای مدل MLC معادل 5328/0 بوده است. شاخص های طیفی NDVI، NDSI و NDWI برای پوشش گیاهی، خاک بایر و آب محاسبه شده و در سالهای فوق با LST تطبیق داده شدند. تغییرات کاربری زمین طی سال های 1365 تا 1401 عامل مهمی در تغییرات دمای سطح زمین بوده که به طور متوسط از 7/13 درجه سانتیگراد تا 5/39 درجه سانتیگراد در فصل مرطوب و 37/0- تا 07/41 درجه سانتیگراد در فصل خشک متغیر بوده است. پهنه های آبی و پوشش گیاهی کمترین و خاک بایر بیشترین مقادیر LST را نمایش داده اند. بیشترین همبستگی منفی به میزان 74/0- متعلق به شاخص NDVI در سال 1365 بوده و بیشترین همبستگی مثبت به میزان 79/0 متعلق به شاخص NDSI در سال 1365 می باشد. مساحت پهنه جنگلی کاهش 3/20 درصدی و اراضی کشاورزی افزایش 217 درصدی را در 36 سال نشان می دهند. زمین های بایر بیشتر تغییر را داشته و از 2/68 کیلومتر مربع به 12 کیلومتر مربع کاهش یافتند. به طور کلی LST ، به علت افزایش فعالیت های انسانی از قبیل گسترش زمین های زراعی و جنگل زدایی در دوره مورد مطالعه افزایش یافته است.
مدل سازی حساسیت خطر وقوع سیل در حوضه آبریز الندچای بر پایه یک رویکرد طبقه بندی ترکیبی نوین (FURIA-GA-LogitBoost)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
1 - 24
حوزه های تخصصی:
با شروع فصل بهار سیلاب ها به عنوان مهم ترین مخاطره ژئومورفیک در سطح کشور مطرح می شوند که خسارت های جانی و مالی فراوانی را به بار می آورند. حوضه آبریز الندچای واقع در شهرستان خوی و شمال غرب کشور نیز به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی جزو حوضه های با پتانسیل بالای خطر وقوع سیل شناخته می شود. هدف از پژوهش حاضر مدل سازی تغییرات فضایی حساسیت خطر وقوع سیل در این حوضه با استفاده از مدل ترکیبی نوین FURIA-GA-LogitBoost می باشد. به همین منظور از 13 پارامتر مؤثر در وقوع سیل شامل لیتولوژی، گروه های هیدرولوژیکی خاک، شاخص پوشش گیاهی، کاربری اراضی، ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از آبراهه، تراکم آبراهه، بارش، شاخص رطوبت توپوگرافیک، شاخص قدرت آبراهه و شاخص حمل رسوب استفاده شده است. جهت اجرای مدل تحقیق از نرم افزار WEKA استفاده شده و نقشه نهایی حساسیت خطر وقوع سیل تهیه گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد مناطق پایین دست حوضه حساسیت بالایی را از نظر خطر وقوع سیل دارند. این مناطق محل تمرکز مهم ترین اجتماعات انسانی حوضه آبریز (شهر خوی) و زمین های کشاورزی و باغات است که سیلاب به عنوان یک مخاطره ژئومورفیک، تهدید جدی برای این مناطق محسوب می شود. بررسی میزان دقت نقشه نهایی با استفاده از منحنی ROC و سطح زیر منحنی (AUC) نشان داد که مدل به کار رفته در تحقیق به ترتیب با ضرایب 861/0 و 895/0 از نظر داده های آموزشی و اعتبارسنجی از عملکرد خوبی در تهیه نقشه حساسیت خطر وقوع سیل برخوردار بوده است.
بررسی دامنه شبانه روزی دما در ایران با استفاده از مجموعه داده AgERA5(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
189 - 208
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی دمای شبانه روزی در ایران انجام شده است. برای این منظور کمینه و بیشینه دما طی دوره آماری 40 ساله (2020-1981) با استفاده از برونداد مجموعه داده AgERA5 بررسی و سپس دامنه شبانه روزی دما (DTR) محاسبه گردید. جهت درستی سنجی مجموعه داده AgERA5 از داده های 56 ایستگاه هواشناسی همدید و سنجه های آماری RMSE و R2 و برای بررسی متوسط روند از آزمون Theil-Sen استفاده گردید. نتایج درستی سنجی دمای کمینه و بیشینه نشان داد که مجموعه داده AgERA5 از دقت بالایی برای برآورد دما برخوردار است و روند ماهانه دمای کمینه و بیشینه در ایران افزایشی است. روند افزایش دما در طول زمان ثابت نبوده و در ماه های مختلف متفاوت است. بااین حال روند افزایشی دما طی ماه های مختلف سال برای دو متغیر دمای کمینه و دمای بیشینه هماهنگ است. در تمامی ماه ها، بیشینه روند افزایشی دما در فصل زمستان و ماه مارس مشاهده می شود. شاخص DTR در ایران حداقل 48/0 و حداکثر 6/16 درجه سلسیوس است که به ترتیب در ماه های دسامبر و ژوئیه اتفاق می افتد. بیشینه شاخص DTR در مناطق خشک داخلی و کمینه آن در مناطق شمالی و شمال غربی کشور رخ می دهد. بیشینه روند افزایشی دمای کمینه و بیشینه در ماه مارس است که به ترتیب 8/0 و 2/1 به ازای هر دهه افزایش می یابد. در مقابل بیشینه روند کاهشی دمای کمینه و بیشینه در ماه نوامبر است که به ترتیب با 1/0- و 2/0- به ازای هر دهه کاهش می یابد