فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۲۱ تا ۳٬۷۴۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
19 - 32
حوزه های تخصصی:
امروزه گردشگری، صنعتی روبه رشد و درآمدزا برای رونق چرخه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور محسوب می شود. مناطق بسیاری در کشور در صورت بهبود، پتانسیل جذب تعداد بیشتری از گردشگران را دارا هستند که در این میان انتخاب و شناسایی مناطق نمونه گردشگری مبتنی بر مجموعه ای از جاذبه های تاریخی، طبیعی و فرهنگی به عنوان تصمیمی راهبردی محسوب می شود. براساس تکنیک تأیید چندگانه، سیستم رأی گیری به عنوان روشی مبتنی بر خرد جمعی می تواند تصمیم های واقع بینانه تری را اتخاذ کند. از مزایای این تکنیک ضمن درنظرگرفتن معیارهای کمی و کیفی، تصمیم گیری مبتنی بر سیستم رأی گیری، خرد جمعی و سادگی به کارگیری آن است. در این پژوهش، در قالب مطالعه موردی بازده نقطه گردشگری در استان سمنان به وسیله کارشناسان مدیریت گردشگری، جغرافیا و برنامه ریزی شهری و روستاییبررسی و تحلیل شده اند. براساس نتایج پژوهش، منطقه ییلاقی شهمیرزاد، مهدیشهر سمنان، جنگل ابر و روستای ابر شاهرود در این استان به عنوان نقاط نمونه گردشگری معرفی شده اند که با بهبود کاستی های موجود در این مناطق، می توان گردشگران بیشتری را به این نواحی جذب کرد.
بررسی و شناخت اثر خارخانه بر میزان سرعت باد در مسکن بومی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نقاط بادخیز ایران، منطقه سیستان است و وزش باد در این منطقه تأثیر فراوانی بر روی ساخت وسازهای روستایی گذاشته و الگوهای منحصربه فردی را ایجاد کرده است. خارخانه های ساخته شده توسط معماران بومی سیستان یکی از الگوهایی هستند که درجهت تعدیل اوضاع جوّی به خصوص سرعت جریان باد در معماری بومی این منطقه شکل گرفته اند. تاکنون تحقیقاتی در مورد شناخت اثر خارخانه بر میزان سرعت باد و شرایط بهینه آن در مسکن بومی سیستان انجام نگرفته است؛ ازاین رو این مقاله میزان سرعت باد را در داخل فضای مسکن بومی دارای خارخانه اندازه گیری و شرایط آسایش انسانی را با فضای مشابهی که بدون خارخانه است، مقایسه کرده و به نوعی دنبال بهینه ترین سرعت باد درجهت دستیابی به آسایش حرارتی ساکنان مسکن بومی سیستان بوده است. در مقاله حاضر از روش پژوهش اندازه گیری میدانی بر روی دو گونه اتاق کاملاً مشابه دارای خارخانه و بدون خارخانه و همچنین نقطه ای به عنوان مبنا در بیرون بنا، طی گرم ترین روزهای سال در تیر 1398 و با فواصل زمانی 3 ساعته استفاده شده است و برای تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی توسط نرم افزار اِکسِل استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داده است که با توجه به برهم کنش سرعت جریان باد و دمای هوا برای رسیدن به آسایش حرارتی، در دمای کمتر از 5/32 درجه، جریان هوا تأثیر مثبت و در دمای بیش تر از آن اثر منفی بر آسایش حرارتی دارد؛ حال آنکه مطابق با تحلیل داده های میدانی، میانگین دمای هوا در فضای بیرون و اتاق بومی بدون خارخانه در تابستان بیش از 5/32 درجه سانتی گراد است و جریان باد در این دو مکان اثر منفی دارد؛ در حالی که در اتاق دارای خارخانه، دما در تمام ساعات شبانه روز زیر 30 درجه سانتی گراد است و جریان هوای حدود 1 متر بر ثانیه در این فضا اثر بسیار مثبتی بر آسایش افراد داشته است.
مدلسازی و اولویت بندی عوامل کلیدی در دستیابی به شکوفایی شهری (مطالعه موردی: شهر سنندج)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۰
93-105
حوزه های تخصصی:
شهر به عنوان مکان هندسی ممتاز برای شکوفایی، بهترین مکان برای برخورد عملی با برخی از چالش های پسابحرانی جدید شناخته می شود. امروزه شکوفایی شهری رویکردی کل نگر و جامع برای ارتقاء سطح خوشبختی جمعی و هدایت شهرها بسوی افقی روشن از نظر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی است. هدف اصلی تحقیق مشخص کردن کلیدی ترین شاخص های دستیابی به شکوفایی شهری در شهر سنندج می باشد. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تحلیل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SmartPLS به تحلیل مؤلفه های شکوفایی شهری در شهر سنندج پرداخته است. جامعه آماری خبرگان متشکل از 30 نفر مدیران فعال اجرایی استان، اعضای هیئت علمی و کارشناسان برنامه ریزی در سطوح مختلف بوده است. نتایج نشان دهنده آن است که یک نوع همبستگی و ارتباط منطقی و معنادار در ارتباط مؤلفه ها نسبت به یکدیگر ایجاد شده است. مؤلفه حکمروایی و قانون گذاری شهری با مقدار 875/0، مؤلفه پایداری زیست محیطی با مقدار 847/0، مؤلفه کیفیت زندگی با مقدار 767/0، مؤلفه توسعه زیرساخت با مقدار 721/0، مؤلفه عدالت و مشارکت اجتماعی با مقدار 477/0 و مؤلفه بهره وری با مقدار 439/0 به ترتیب بیشترین نقش را در دستیابی به شکوفایی شهری سنندج، دارا هستند.
بررسی مولفه های تاثیر گذار بر اجتماع پذیری مجتمع های مسکونی با رویکرد حفظ خلوت ( نمونه مورد مطالعه: مجتمع مسکونی ششصد دستگاه مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
91 - 106
حوزه های تخصصی:
در مجموعه های مسکونی ، تأمین خلوت در دو بعد اصلی خود (یعنی حفظ حریم خانوادگی و حریم خصوصی) به عنوان مؤلفه های مؤثر در تأمین امنیت و آرامش ساکنان، در اولویت قرار دارد. در حقیقت نگرش افراد به خلوت، بخشی از فرایند اجتماعی شدن آنهاست و به منظور تثبیت روابط اجتماعی باید به خلوت افراد و گروه ها در عرصه عمومی توجه شود. ایجاد تعادل میان خلوت و تعامل اجتماعی امری ضروری است و باید با توجه به ارزش های فرهنگی هر جامعه ای بررسی شود. هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی شاخص های تأثیر گذار خلوت بر تعاملات اجتماعی در مجتمع مسکونی ششصد دستگاه مشهد است. روش انجام پژوهش "توصیفی_تحلیلی" است و برای شناسایی مؤلفه های خلوت مؤثر بر تعاملات اجتماعی از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر ساکنان مجتمع مسکونی ششصد دستگاه مشهد است. حجم نمونه مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران 322 نفر است. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و PLS استفاده گردید. برای بررسی مدل پژوهش و ارزیابی اعتبار پرسشنامه از تحلیل عاملی تأییدی، برای مقایسه میانگین ها از آزمون تی تک نمونه ای و برای رتبه بندی مؤلفه ها از آزمون رتبه بندی فریدمن استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه های قلمروخواهی مانند فواصل میان فردی، مشخصات فیزیکی، قلمروهای فضایی و حریم سمعی و بصری به عنوان متغیرهای تأثیر گذار بر تعاملات اجتماعی در مجتمع مسکونی ششصد دستگاه با رویکردی به حفظ خلوت هستند. یافته های آزمون تی تک نمونه جامعه آماری نشان داد میانگین تمامی مؤلفه ها و زیرمؤلفه ها بالاتر از مقدار متوسط به دست آمده و تمامی مؤلفه ها و شاخص های تعیین شده دارای تأثیر نسبتاً زیادی بر تعاملات اجتماعی هستند(05/0>p). میانگین مؤلفه فواصل میان فردی برابر با 4.48، مرز و قلمرو برابر با 4.38، مشخصات کالبدی برابر با 4.12 و حریم سمعی بصری برابر با 4.06 هستند. نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن همچنین نشان داد که مؤلفه های مرز و قلمرو و فواصل میان فردی دارای بیشترین میانگین رتبه و در نتیجه بیشترین تأثیر را بر تعاملات اجتماعی دارند . همچنین در میان زیرمؤلفه ها، انعطاف پذیری کالبدی، همگنی اجتماعی و انعطاف پذیری میان فردی دارای بالاترین میانگین رتبه و بیشترین تأثیر بر تعاملات اجتماعی هستند.
روندیابی سالخوردگی جمعیت ایران در گروه سنی منتخب با استفاده از سری های زمانی برای افق 1435
حوزه های تخصصی:
تحولات جمعیتی یک کشور به عنوان مبنایی برای سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های کلان می باشد. به طوری که، جمعیت مبنای سرمایه گذاری در زمینه توسعه راه و مسکن، بنگاه های اقتصادی، تأسیسات آموزشی و درمانی، تسهیلات رفاهی و تأمین انرژی و غیره است. از این رو، عدم درک صحیح از تحولات جمعیتی منجر به ناهماهنگی در برنامه ریزی ها و در نهایت اتلاف سرمایه و زمان خواهد بود. جمعیت سالخورده به جمعیتی اطلاق می گردد که بیش از ده درصد کل جمعیت شصت و پنج سال و بالاتر باشد. همچنین، تعریف فرد سالخورده در کشورهای مختلف و با توجه به امید به زندگی بین سن 50 تا 75 سال متغیر می باشد. در این پژوهش نیز، 70سالگی به عنوان سن سالخوردگی در نظر گرفته شده است. بر این اساس، هدف این پژوهش روندیابی سالخوردگی جمعیت گروه سنی منتخب در 37 سال آینده (در افق 1435) می باشد. در این راستا از مدل خود رگرسیون میانگین متحرک انباشته (ARIMA) برای اعمال روابط و پیش بینی استفاده شده است. داده های بکار رفته سرشماری های سال 1365 تا 1395 می باشد. نتایج بدست آمده، نشان می دهد که انتظار تغییرات جمعیت 70 ساله و بیشتر افزایشی می باشد که این گروه جمعیتی در افق 1435 به 16/743 درصد خواهد رسید. همچنین، طبق نتایج حاصل از پیش بینی توسط مدل آریما، انتظار می رود در افق 1435 جمعیت 70 ساله و بیشتر، «26644317» نفر باشد که برابر با 22 درصد کل جمعیت کشور در آن سال خواهد بود.
ظرفیت سنجی فرم محلات بر اساس الگوی شهر فشرده مطالعه موردی: شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
79 - 95
حوزه های تخصصی:
از موضوعات اساسی در راستای نیل به توسعه شهری پایدار شناخت الگوی کالبدی شهر و تلاش برای دستیابی به فرم شهری مطلوب است. هدف این مطالعه سنجش ظرفیت فرم محلات بر مبنای الگوی فشرده است. روش پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی-تحلیلی و به لحاظ هدف از نوع کاربردی می باشد. به منظور گردآوری اطلاعات از بلوک های آماری سال 1390 مرکز آمار ایران استفاده شده است. برای استخراج و طبقه بندی اطلاعات این پژوهش از نرم افزار (GIS) بهره گرفته شده است. از روش آنتروپی برای تعیین میزان اختلاط محلات 22 گانه شهر استفاده شده است، و به منظور رتبه بندی فرم محلات از روش کوپراس (COPRAS) استفاده شد. نتایج نشان می دهد که شاخص های اصلی مرتبط با فرم فشرده از وضعیت مطلوبی در محلات شهرک ساحلی، شهرک دانشگاه، شهرک آزادگان و نخست وزیری برخوردارند و این محلات از شرایط مساعدتری برای پیاده سازی الگوی فشرده برخوردارند، ولی محله هایی مثل بی بی سرروزه که مقدار Qj به دست آمده بیشترین اختلاف را با سایر محلات دارد از کمترین پتانسیل و ظرفیت لازم برخوردار است. طبق نتایج الگوی رشد در اکثر محلات، فرم پراکنده ای را نشان می دهد که در صورت توجه به مزایای فرم فشرده و در سایه برنامه ریزی صحیح و مدیریت کارآمد، می تواند پایداری بیشتری را برای محلات ایجاد نماید.
تحلیل فضایی شهرهای کوچک شهرستان بابل بر اساس شاخص های زیست پذیری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: رشد جمعیت شهری و شهرنشینی قبل از فرآیند برنامه ریزی شهری در ایران، شهرها را به شدت از معیارهای زیست پذیری و استانداردهای زندگی دور کرده است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان زیست پذیری شهرهای کوچک شهرستان بابل بر اساس ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی انجام شده است.روش: روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است که اطلاعات آن از طریق پرسشنامه ای با 4 بعد و 30 شاخص بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS، آزمون T-Tset، آنتروپی شانون و مدل الکتره استفاده شده است.یافته ها: نتایج بدست آمده از مدل الکتره نشان می دهد که شهر امیرکلا با امتیاز (5) بیشترین مطلوبیت و شهرهای خشرودپی و زرگرمحله با امتیاز (5-) کمترین مطلوبیت زیست پذیری را نسبت به شهرهای دیگر داشته اند. یافته های آزمون T-Tset نشان دهنده مطلوبیت پایین زیست پذیری شهرهای مورد مطالعه در ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی بوده که بعد زیست محیطی کمترین مطلوبیت را داشته است.نتایج: به منظور بهبود وضعیت زیست پذیری شهرهای کوچک شهرستان بابل، اتخاذ اقدامات مناسب در ابعاد زیست محیطی (افزایش کیفیت جمع آوری زباله، فاضلاب، آب های سطحی و فضای سبز داخل شهرها) و اجتماعی (افزایش امنیت و ایمنی در جاده ها، پیاده روها و معابر) از اهم ضروریات است.
بررسی آسایش حرارتی با استفاده از روش های PMV و PPD (مطالعه موردی: بازار وکیل شیراز)
حوزه های تخصصی:
آب و هوا تأثیر زیادی بر شرایط راحتی بشر دارد. در معماری سنتی ایران، طراحان تلاش نموده اند تا با به کارگیری اصول اقلیمی در ابنیه و فضاهای شهری شرایط آسایش را برای ساکنان و کاربران بنا فراهم آوردند. توجه به طراحی اقلیمی عناصر تشکیل دهنده ی بنا همچون سقف، کف، بازشو و جداره های متناسب با اقلیم می تواند کیفیت آسایش را ارتقا بخشد. بازار از جمله فضاهای شهری است که در معماری سنتی ایران همواره با رعایت اصول اقلیمی پدیدار شده است. تأمین آسایش حرارتی در بازار به سبب خلق محیطی آسوده با هدف رشد اقتصادی شهر ضروری می نماید. در این پژوهش آسایش حرارتی در بازار وکیل شیراز با استفاده از روش های PMV و PPD بررسی می شود. در صورت راحت نبودن شرایط آسایش حرارتی می توان تمهیداتی در نظر گرفت که در فصول مختلف سال، با استفاده از ترکیب روش های فعال و غیرفعال شرایط بهتر آسایش حرارتی را پدید آورد. روش این تحقیق، پژوهش تجربی می باشد. داده های مورد نیاز به وسیله ی ابزار اندازه گیری به صورت میدانی اندازه گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که آسایش حرارتی در زمستان از نظر درجه تنش فیزیولوژیک، بدون تنش سرما و حساسیت حرارتی از درجه راحت برخوردار می باشد و کمتر از 15 درصد کاربران بازار از این شرایط ناراضی هستند.
بررسی تطبیقی الگوهای مدیریت رشد شهری در کلان شهرشیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
89 - 102
حوزه های تخصصی:
رشد روزافزون جمعیت در کلان شهرها باعث گسترش افسارگسیخته شهرها و پراکنده رویی شده است که در نقطه مقابل رشد هوشمند و توسعه درون زا قرار دارد. شهر شیراز دارای 1700 هکتار بافت فرسوده و ناکارآمد و حدود 450 هکتار اراضی بایر و رها شده در داخل شهر است. وسعت این مقدار از بافت های نیازمند توجه، لزوم به کار گیری توسعه درونزا و ابزارهای دستیابی به آن را نمایان می سازد. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی سیاست های مدیریت رشد شهری (سیاست های بیرونی مدیریت رشد و سیاست های درونی مدیریت رشد) جهت شناسایی بهترین سیاست درونی مدیریت رشد در شهر شیراز می باشد. بدین منظور در پژوهش از ترکیب مدل های تاپسیس و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP-TOPSIS) استفاده شده و تعیین امتیازها با استفاده از روش نمونه گیری متوالی و نظرسنجی خبرگان در قالب مدل دلفی دومرحله ای و با استفاده از نظرات 17 نفر از کارشناسان و مدیران شهری شیراز بوده است. نتایج نشان می دهد که سیاست های بیرونی مدیریت رشد به علت تأثیر کلان و گستردگی مساحت تحت تأثیر به طور کل از اولویت بالاتری برای مدیریت شهری برخوردار است. مانند: ایجاد کمربند سبز شهری (0.69)، اعمال محدوده رشد شهری (0.69) که هر دو رتبه دوم و محدوده خدمات شهری (0.63) که رتبه سوم اولویت را کسب کرده اند و در مرحله بعد سیاست های درونی مدیریت رشد قرار دارند که تأثیرگذار ترین آنها، تنظیم مجدد زمین (0.75) با رتبه اول می باشد و سایر سیاست های درونی مدیریت رشد نظیر طرح های جامع الزام آور، انتقال و خرید حق توسعه، مشوق های تراکمی و افزایش مسکن، همکاری ها و توافقات درون محلی و برنامه ریزی اشتراکی، هزینه تأثیر توسعه و مقررات هم زمان و مالیات ویژه و ابزار تأمین مالی در رتبه های چهارم به بعد قرار دارند.
تحلیل پدیده ترس از جرم در الگوهای جابه جایی روزمره زنان (مطالعه موردی: منطقه 6 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر که تحرک و جابه جایی در شهر بخشی جدایی ناپذیر از زندگی روزمره شهروندان است، احساس ترس از به خطر افتادن امنیت فردی در محیط های حمل ونقل به تجربه روزانه بسیاری از افراد به ویژه شهروندان زن بدل شده است. ترس از جرم پدیده ای پیچیده، غیرملموس و چندلایه است که وجود و تداوم آن می تواند در تجربه های جابه جایی افراد سبب محرومیت فضایی و به تبع آن محرومیت اجتماعی گسترده برای گروه های آسیب پذیر در دستیابی به امکانات و فرصت های ارائه شده در شهر شود. براین اساس پژوهش کمی حاضر به دنبال بررسی انواع الگوهای جابه جایی زنان و ترس برخاسته از این الگوها هنگام جابه جایی در منطقه 6 شهرداری تهران است؛ از این رو براساس نمونه گیری تصادفی، 320 نفر از زنان ساکن در منطقه مورد پژوهش، حجم نمونه را تشکیل داده اند. نتایج نشان می دهد 95 درصد پاسخ دهندگان پس از تاریکی، هنگام جابه جایی احساس ترس می کنند که میزان این ترس در 52 درصد آن ها فراتر از حد متوسط و در میان زنان جوان مجرد بیش از سایر گروه هاست. بیشترین میزان ترس در انواع الگوهای جابه جایی متعلق به جابه جایی افراد پیاده در مقایسه با سواره و موتوری، حمل ونقل همگانی در مقایسه با حمل ونقل خصوصی، سفر مستقل در مقایسه با سفرهای مشایعت شده و مراجعه به مقصد از پیش ناشناخته است.
ارزیابی نقش کیفیت معماری در ارتقا کیفیت زندگی در مجتمع های مسکونی از دیدگاه سلامت ساکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
43 - 58
حوزه های تخصصی:
بی توجهی طراحان و معماران به کیفیت مجموعه های زیستی در جریان رشد شتابان شهرنشینی، ساکنان این مجموعه ها را با مشکلات متعددی روبه رو نموده که از جمله مهمترین آنها، افت شدید کیفیت زندگی در این مجموعه هاست. اهمیت این موضوع به حدی است که در بعضی موارد، زندگی در این مجتمع ها، سلامت ساکنان آن را به مخاطره می اندازد. در همین ارتباط پژوهش حاضر، کیفیت معماری را به عنوان متغیر مستقل، کیفیت زندگی را به عنوان متغیر وابسته و کیفیت سلامت را به عنوان متغیر میانجی مد نظر قرار داده و سعی در تحلیل چگونگی ارتباط میان متغیرهای یادشده نموده است. بنابراین بر اساس ادبیات تحقیق، کیفیت سلامت با سه شاخص سلامت جسمانی، سلامت روانی و سلامت اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفت. کیفیت معماری نیز در قالب سه شاخص کیفیت محیطی، کیفیت ساختاری و کیفیت عملکردی مد نظر قرار گرفت و در نهایت کیفیت زندگی خود به عنوان یک مفهوم ثابت و چند جانبه تعریف گردید. گردآوری اطلاعات در حوزه کیفیت معماری و سلامت با استفاده از پرسشنامه محقق ساز و در ارتباط با کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامه استاندارد انجام گرفت. جامعه آماری در این تحقیق، ساکنان سه مجتمع اساتید، دراک و چوگان در شهر شیراز بودند که از نظر بافت اجتماعی ساکنان و نیز موقعیت جغرافیایی در شهر، در یک سطح قرار داشته ولی از نظر شاخص های محیطی و معماری، دارای تفاوت هایی با یکدیگر بودند. تحقیق از نوع کمی _ کیفی و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری و نیز تحلیل محتوای مصاحبه های صورت گرفته از ساکنان انجام گرفته است. در انتها نتایج تحقیق حاکی از آن بود که کیفیات معماری، تأثیر بسزایی در کیفیت زندگی ساکنان در مجتمع های مسکونی دارد که این موضوع از طریق ارتقای سطوح مختلف سلامت ساکنان شکل می گیرد. به این ترتیب که کیفیت محیطی باعث ارتقای سلامت جسمانی شده، کیفیت ساختاری باعث ارتقای سلامت روانی شده و کیفیت عملکردی باعث ارتقای سلامت اجتماعی ساکنان می شود و در نهایت برآیند این موارد باعث ارتقای کیفیت زندگی در مجتمع های مسکونی می شود.
ارزیابی میزان پاسخگویی فضاهای عمومی شهری به نیازهای معلولان جسمی حرکتی (مطالعه موردی: خیابان فردوسی شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
509 - 532
حوزه های تخصصی:
امروزه در فضاهای شهری شاهد افراد کم توان جسمی - حرکتی هستیم که حضورشان در اجتماع نادیده گرفته شده است. از جمله حقوق ضایع شده آن ها می توان به تحرک و دسترسی ایمن به خدمات، فضاها و تأسیسات عمومی شهرها با حفظ استقلال فردی اشاره کرد. با توجه به اینکه قدرت تطبیق معلولان با بسیاری از ناملایمات شهری پایین تر از دیگر شهروندان است و این افراد در بسیاری از مواقع ناتوان می مانند، فضای خانه را به محیط شهری ترجیح می دهند که این امر لزوم برنامه ریزی برای استانداردسازی فضاهای شهری و انطباق آن ها با نیازهای معلولان را بیشتر می کند. ایجاد فضاهای پاسخگو برای افراد دارای محدودیت های حرکتی، نمود تأمین عدالت و ایمنی اجتماعی در دسترسی هاست که علاوه بر امنیت جانی و بهداشتی، آثار روانی فوق العاده ای به همراه خواهد داشت و از افسردگی و انزوای معلولان جلوگیری خواهد کرد. هدف پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی حاضر بررسی وضعیت فضاهای عمومی شهری در پاسخگویی به نیازهای معلولان جسمی حرکتی در خیابان فردوسی شهر سنندج و تأثیر این فضاها بر انزوای اجتماعی معلولان است. برای جمع آوری داده ها از روش پیمایشی و کتابخانه ای استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون هایی مانند آزمون t تک نمونه ای و رگرسیون خطی چندگانه صورت گرفت. شاخص های مورد بررسی در این پژوهش شامل پیاده روها، پل های ارتباطی و دسترسی ها، حمل و نقل درون شهری، تجهیزات و مبلمان شهری و ساختمان ها و مکان های عمومی است. یافته های آزمون t حاکی از آن است که تمام شاخص های مورد بررسی میانگین بسیار پایینی دارد و فضاهای شهری در منطقه مورد مطالعه قادر به پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و زیستی معلولان نیستند. در این میان کمترین میانگین مربوط به شاخص سیستم حمل و نقل عمومی (1/1) است. همچنین در تحلیل رگرسیون، شاخص حمل و نقل با ضریب تأثیر 458/0 بیشترین تأثیر را بر انزوای معلولان دارد. نتایج نشان می دهد در زمینه طراحی و برنامه ریزی شهری برای معلولان در خیابان فردوسی سنندج اقدامات مناسب و کافی صورت نگرفته و هیچ یک از فضاها و کاربری های مورد سنجش در محدوده مورد مطالعه از نظر میزان پاسخ دهی برای نیازهای معلولان وضعیت مطلوبی ندارند که در این میان قابلیت دسترسی و وضعیت حمل و نقل عمومی به مراتب وضعیت بدتری داشته و انزوای معلولان را به همراه داشته است.
مقایسه تطبیقی ارزشگذاری اقتصادی CVM مقاصد گردشگری شهری (مطالعه موردی: پارک های ائل گلی و باغلارباغی کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
33 - 48
حوزه های تخصصی:
بنا به گزارش سازمان جهانی گردشگری، صنعت گردشگری بعد از صنعت نفت به عنوان دومین اقتصاد جهان، درآمدهای بسیاری را برای کشورهای مختلف در پی دارد و از طرفی چون به گسترده ترین صنعت دنیا نیز تبدیل شده است، لذا به یکی از مؤلفه های تفکیک ناپذیر زندگی انسان معاصر نیز تبدیل شده است. ارزشگذاری مناطق توریستی در شهرها در راستای اتخاذ راهبردها و سیاست های اقتصادی از مهمترین مقولات توسعه و برنامه ریزی صنعت گردشگری به شمار می-آید. پارک های ائل گلی و باغلارباغی واقع در استان آذربایجان شرقی و شهر تبریز به دلیل دارا بودن جاذبه های زیاد، از مناطق توریستی و گردشگری مهم شهر تبریز می باشند. لذا مطالعه ارزش توریستی آن می تواند در پیش بینی نیاز ها و رفع کمبود ها و توسعه گردشگری در این شهر مؤثر باشد. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است. هدف پژوهش حاضر برآورد ارزش توریستی پارک های ائل گلی و باغلارباغی با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط CVMبوده که در این راستا با استفاده از مدل لوجیت و پرسشنامه انتخاب دوگانه به بررسی عوامل مؤثر در پذیرش تمایل به پرداخت برای بازدید از این پارک ها می پردازد. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 320 نمونه برای پارک ائل گلی و تعداد 150 نمونه برای پارک باغلارباغی انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که 65 درصد بازدیدکنندگان پارک ائل گلی و 67 درصد بازدیدکنندگان پارک باغلارباغی حاضر به پرداخت مبلغی برای بازدید از این جاذبه های توریستی می باشند. متغیر های مبلغ پیشنهادی، میزان تحصیلات، درآمد، رضایت، بعدخانوار، سن و جنسیت عوامل مؤثر در احتمال پذیرش تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان از این پارک ها می باشند. متوسط تمایل به پرداخت گردشگران در ازای استفاده از خدمات گردشگری پارک ائل گلی 12000 ریال برای هر نفر و پارک باغلارباغی 10000 ریال برای هر نفر است و با در نظر گرفتن این میزان متوسط ارزش کل تفریحی سالانه پارک ائل گلی 1.069.409.952.000 میلیارد ریال و ارزش کل تفریحی سالانه پارک باغلارباغی 63.894.732.000 میلیارد ریال برآورد می شود.. لذا با توجه به ارزش و اهمیت بالای این پارک ها، می بایست برنامه ریزان برای توسعه گردشگری و بالا بردن رفاه بازدیدکنندگان به این منطقه توجه بیشتری داشته باشند
ماهیت فضای معماری: ریشه ها و رویکردها
حوزه های تخصصی:
همراه با تحولات فکری، مفاهیم معماری چون فضا و مکان، مدام در حال دگرگونی اند. فضا از واژه هایی است که کاربرد آن در مباحث معماری و شهری روز بروز افزایش یافته است. نقش و اهمیت مفاهیم بنیادی در بررسی تحولات معماری و شهری و به خصوص در مباحث مبانی نظری معماری لزوم و اهمیت جستار معانی و مفاهیم فضا را می رساند. وجود روابط بینا متنی و گسترش وسیع رسانه، سبب انتقال مفاهیم از حوزه های مختلف و در جوامع مختلف شده است. در این مقاله سعی شده است با بررسی مفاهیم مطرح شده درباره فضا در حوزه های مختلف، ابعاد و جنبه های فضا را بهتر درک شود. در این بررسی برای شروع این جستجو از معنی لغوی فضا شروع کرده سپس به معنای آن در حوزه های مختلف علوم پرداخته شده است. بر این اساس معنای فضا در رویکرد های انتزاعی-کالبدی، تجربی، تعاملات انسانی، فلسفی و معنوی موردبررسی قرار گرفت. درنهایت بر معنای آن در معماری متمرکزشده و به تحلیل آن در یک شبکه معنایی می پردازد. مقاله بر مبنای مراتب وجودی رویکردهای به فضا را ساحت های گوناگون فضایی می داند. فضای معماری نیز به عنوان بخشی از این فضا دارای این ویژگی است.
تدوین سناریوهای مؤثر بر توسعه گردشگری با رویکرد آینده نگاری مطالعه موردی: استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
107 - 127
حوزه های تخصصی:
امروزه، توسعه صنعت گردشگری به عنوان یکی از راه های مهم دستیابی به رشد و توسعه در دنیا محسوب می شود و جوامع مختلف به این مقوله به عنوان یکی از عوامل مهم درآمدزا توجه داشته و بسیاری از برنامه های خود را بر این اساس پایه گذاری کرده اند. هدف از این مقاله تدوین سناریوهای مؤثر بر توسعه گردشگری استان کهگیلویه و بویراحمد با رویکرد آینده نگاری می باشد. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی، از حیث روش ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی در سطح اکتشافی و مبتنی بر رویکرد آینده نگاری و سناریونویسی است که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی صورت گرفته است. روش جمع آوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگان و متخصصان در موضوع مربوطه می باشند که علاوه بر حوزه تخصصی خود از شناخت کافی نسبت به منطقه موردمطالعه نیز برخوردار هستند. روش نمونه گیری در این پژوهش نیز مبتنی بر روش غیر احتمالی و از نوع هدفمند است. در این پژوهش از روش های تحلیل ساختاری، سناریو نگاری و تکنیک دلفی استفاده شده است. نرم افزارهای مورداستفاده در این پژوهش نرم افزار Scenario Wizard و MIC MAC می باشد. بر اساس نتایج مدل تحلیل ساختاری از میان 40 شاخص موردبررسی، 12 شاخص به عنوان مهم ترین شاخص های تأثیرگذار بر توسعه گردشگری استان کهگیلویه و بویراحمد انتخاب شد. نتایج نهایی هم نشان داد که 5 سناریو با سازگاری قوی و محتمل پیش روی توسعه گردشگری استان قرار دارد. درمجموع 5 سناریوی قوی پیش روی توسعه گردشگری استان، بیشتر سناریوها در وضعیت مطلوب قرارگرفته اند که این نشان دهنده وضعیت امیدوارکننده برای توسعه گردشگری استان است.
آینده نگاری برنامه ریزی مسکن اقشار کم درآمد شهری با رویکرد سناریونویسی (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
833 - 859
حوزه های تخصصی:
امروزه مسکن یکی از مهم ترین نیازهای بشری است که نقش ویژه ای در بهبود کیفیت زندگی و رفاه شهروندان ایفا می کند. رشد شتابان شهرنشینی، نبود منابع کافی، ضعف مدیریت و نبود برنامه ریزی جامع مسکن در کشورهای درحال توسعه، دسترسی گروه های کم درآمد به مسکن مناسب را به معضلی جدی تبدیل کرده است؛ از این رو برنامه ریزی با رویکرد آینده نگاری می تواند سبب ایجاد روندی مثبت در وضعیت آینده برنامه ریزی مسکن اقشار کم درآمد شود و از بروز و تحقق آینده نامطلوب جلوگیری کند. پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد آینده نگاری به بحث و بررسی ارتباط با وضعیت آینده برنامه ریزی مسکن اقشار کم درآمد کلان شهر تبریز پرداخته است. از لحاظ هدف، این پژوهش کاربردی- توسعه ای و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی است. برای نگارش مبانی نظری از روش کتابخانه ای و برای جمع آوری داده ها از تکنیک دلفی استفاده شده است. هدف این پژوهش، شناسایی سناریوهای محتمل، ممکن و درنهایت سناریوهای مطلوب برای وضعیت آینده سیستم است. بر این اساس، 13 عامل کلیدی تأثیرگذار بر وضعیت آینده سیستم از مجموع 59 عامل اولیه مؤثر به روش تحلیل تأثیرات متقاطع و با استفاده از نرم افزار میک مک استخراج شدند. در ادامه، برای شناسایی سناریوهای مطلوب، 51 وضعیت محتمل برای عوامل کلیدی طراحی و با تشکیل ماتریس 51×51، میزان تأثیرات وقوع هریک از وضعیت ها بر وقوع یافتن یا نیافتن وضعیت های دیگر از سوی متخصصان سنجیده شد. سپس با استفاده از نرم افزار ScenarioWizard، 3 سناریوی قوی، 12 سناریوی باورکردنی و 270 سناریوی ضعیف استخراج شدند که در این پژوهش، بررسی سناریوهای باورکردنی صورت گرفت. نتیجه اصلی پژوهش نشان می دهد که 13 عامل کلیدی، بازیگران اصلی و مؤثر بر وضعیت آینده برنامه ریزی مسکن اقشار کم درآمد کلان شهر تبریز هستند که نقش کلیدی در بهبود این وضعیت دارند. همچنین تحلیل سناریوهای محتمل و باورکردنی حرکت به سوی شرایط مطلوب در روند آینده سیستم را نشان می دهد، اما وقوع شرایط نامطلوب و بحرانی را برای وضعیت آینده سیستم دور از انتظار نمی داند.
ارزیابی وضعیت شاخص های زیست پذیری شهری از دیدگاه شهروندان (مورد شناسی: مناطق پنج گانه شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر با توجه به رشد و گسترش شهرها، مسائل شهرسازی و مفاهیمی مانند شهر و شهروندی به مهمترین مسائل تأثیرگذار بر زندگی انسان در ابعاد کمّی و کیفی تبدیل شده اند؛ بنابراین پرداختن به تئوری های جدید شهرسازی مانند شهر زیست پذیر با اهدافی از قبیل حل مشکلات شهری، ارتقای کیفیت زندگی در شهر، کارآمدی مدیریت شهری و راهبری شهر به سمت و سوی مطلوبیت بیشتر با احترام گذاشتن به ارزش های بومی و محلی بیش از پیش اهمیت یافته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و ارزیابی وضعیت زیست پذیری مناطق پنج گانه شهر زاهدان از دیدگاه شهروندان انجام شده است. ماهیت این پژوهش «توصیفی-تحلیلی» و از نوع «کاربردی» است. جمع آوری داده ها و اطلاعات با استفاده از پرسشنامه صورت گرفته است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و جامعه نمونه پژوهش 400 نفر تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و تحلیل رگرسیون، آزمون T تک نمونه ای و در مرحله نهایی به منظور بررسی زیست پذیری و رتبه بندی مناطق 5گانه شهر زاهدان، از آزمون کروسکال والیس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که متغیّر درآمد با مقدار بتای 322/0 بیشترین تأثیر را بر میزان رضایتمندی ساکنان شهر زاهدان از شاخص های زیست پذیری دارد. نتایج آزمون T تک نمونه ای بیانگر آن است که میانگین کلی شاخص های زیست پذیری 67/2 و پایین تر از حد متوسط است. از میان ابعاد مورد مطالعه، «بُعد اجتماعی» با میانگین 02/3، در حد متوسط قرار دارد و از وضعیت مطلوب تری برخوردار است؛ البته با توجه به سطح معنی داری که از 05/0 بالاتر بوده، به لحاظ آماری این رابطه معنی دار نیست و نمی توان این نتیجه را به کل جامعه تعمیم داد؛ در حالی که «بُعد اقتصادی» با میانگین 54/2، «بُعد چالش های شهری» با میانگین 64/2 و «بُعد زیرساخت های شهری» با میانگین 50/2 کمتر از حد متوسط می باشند و وضعیت نامطلوبی دارند. نتایج آزمون کروسکال والیس نشان می دهد که از میان مناطق 5گانه شهر زاهدان، منطقه 1 با میانگین رتبه ای 83/243، دارای بیشترین زیست پذیری است. در مقابل، منطقه 4 با میانگین رتبه ای 33/137، دارای کمترین زیست پذیری در بین مناطق 5گانه شهر زاهدان است.
تحلیل مکانی و ارزیابی فضاهای شهری از منظر شهر دوستدار سالمند (مطالعه موردی: منطقه 6 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
371 - 389
حوزه های تخصصی:
امروزه با رشد جمعیت سالمند در جامعه، نیاز به محیط های شهری آرام و سالم، متناسب با نیازهای سالمندان بیش از گذشته احساس می شود. برای دستیابی به شهر دوستدار سالمند و برخورد مناسب با پدیده سالمندی و ارتقای کیفیت زندگی سالمندان، پایش و اطلاع از ساختار و ویژگی های سالمندی در کشور برای برنامه ریزان و مدیران ضروری است. روش های مختلفی برای پایش و ارزیابی اینکه شهرها تا چه حد دوستدار سالمند هستند وجود دارد. در این تحقیق، برای ارزیابی شش محله منطقه 6 تهران شامل انقلاب اسلامی، دانشگاه تهران، بهجت آباد، قائم مقام فراهانی، پارک لاله و ایرانشهر از منظر شهر دوستدار سالمند، روش تحلیل تصمیم گیری چندمعیاره تاپسیس مبتنی بر سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) با دو رویکرد سراسری و محلی به کار گرفته شد. معیارهای استفاده شده در این تحقیق شامل فاصله از خدمات بهداشتی-درمانی، فاصله از خدمات حمل ونقل، امنیت، آلودگی هوا، فاصله از خدمات عمومی، وضعیت پیاده روها و فاصله از فضای سبز است که وزن اولیه آن ها با استفاده از روش بهترین-بدترین به دست آمد. نتایج روش تاپسیس سراسری نشان داد که کیفیت زندگی شهری سالمندان دارای روندی کاهشی از شمال به جنوب منطقه است؛ درحالی که روش تاپسیس محلی هیچ گونه روندی را برای این پارامتر در منطقه نشان نمی دهد. همچنین مجموع مساحت بلوک های شهری با درجه شهر بسیار دوستدار سالمند، درروش تاپسیس سراسری (46/622528 مترمربع) و در تاپسیس محلی (76/401899 مترمربع) به دست آمد. مقایسه نتایج و ارزیابی بازدید میدانی به روش بردا (Borda) نشان داد که میزان مطابقت بازدید میدانی با نتایج روش تاپسیس سراسری بیشتر از تاپسیس محلی است.
تحلیل فضایی دسترسی به پارک و فضای سبز در خمینی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
105 - 124
حوزه های تخصصی:
تأثیرات فیزیکی و طبیعی فضای سبز در سیستم شهری و بازدهی های مختلف اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی آن در ساختار جوامع شهری تا حدی است که به عنوان یکی از شاخص های توسعه پایدار از آن یاد می شود. پراکندگی فضایی نامناسب و مکان یابی نادرست پارک ها و فضای سبز بیش از کمبود فضای سبز از نظر سطح و سرانه، منجربه عدم دسترسی مناسب به پارک ها در اغلب شهرهای ایران شده است؛ ازاین رو این پژوهش بر آن است تا میزان دسترسی مردم و بهره برداری مطلوب از پارک ها و فضای سبز را به صورت مطالعه موردی در شهر خمینی شهر مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهد. داده های مورداستفاده در این پژوهش شامل: مشاهده میدانی، گزارش و نقشه های موجود کاربری اراضی شهری و مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بوده است. برای ارزیابی از تکنیک های تحلیل و توابع شعاع دسترسی، تحلیل زمان دسترسی و برای تحلیل فضایی از تکنیک های جهت حرکت به سمت پارک و نیز دسترسی در مقیاس های مختلف در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که براساس تحلیل شعاع دسترسی، بیش از نیمی از جمعیت شهر خمینی شهر دسترسی به پارک در هیچ سطحی از محله ای، همسایگی، ناحیه ای و شهری ندارند. براساس زمان دسترسی مناسب به پارک که باید در شعاع دسترسی مناسب 400 تا 600 متر که معادل 10 دقیقه پیاده روی باشد، در خمینی شهر بسیاری از پهنه ها و بلوک ها و محله های شهر باید زمانی بیشتر از یک ساعت را پیاده طی کنند تا به نزدیک ترین پارک دسترسی پیدا کنند. همچنین بررسی جهت حرکت و میزان جاذبه پارک ها نشان می دهد که بخش قابلِ توجهی از مردم علی رغم صرف زمان بیشتر در پارک های حوزه جنوبی شهر جذب می شوند. براساس تحلیل دسترسی به پارک های با مقیاس همسایگی، 80 درصد بافت شهر خمینی شهر، پارکی در مقیاس واحد همسایگی ندارد.
تأثیر آموزش مبتنی بر کارگاه بر توانایی فراشناختی و طراحی دانشجویان معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشجویان دارای استعدادهای بالقوه ای هستند که این استعدادها باید توسط خود و یا راهنمایان آموزشی شناخته شده تا از آن ها بهره برداری صحیح به عمل آید. به این منظور لازم است، روش های آموزشی، یاددهی و یادگیری مناسب، جهت ارتقاء آن ها موردبررسی قرار گیرد. آموزش صحیح می تواند فراگیران طراحی را در مسیری مشخص و درست قرار داده؛ همچنین موجبات ارتقاء قدرت طراحی آنان را فراهم سازد. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤالات است؛ که آموزش معماری مبتنی بر کارگاه می تواند توانایی طراحی دانشجو را بالا ببرد؟ آموزش معماری مبتنی بر کارگاه می تواند توانایی فراشناختی دانشجو را افزایش دهد؟ روش این تحقیق، پژوهشی عمل نگر مبتنی بر طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون بود. جهت انجام پژوهش از آزمون فراشناخت حالتی جهت سنجش تحلیل شناختی در چهار بعد آگاهی، راهبرد شناختی، برنامه ریزی و بررسی خود و از آزمون طراحی محقق ساخته جهت سنجش قدرت طراحی استفاده شد. بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت که روش آموزش معماری مبتنی بر کارگاه می تواند به ارتقای کیفی سطح طراحی کمک نماید و قدرت تحلیل فراشناخت دانشجو را نیز افزایش دهد.