پژوهش های جغرافیای برنامه ریزی شهری
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره 7 پاییز 1398 شماره 3 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
آینده شهر تهران به عنوان پایتخت و یک کلان شهر در گرو تغییرات شدید در کلان روندهای محیطی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فناورانه است. در میان این دگرگونی ها و تحولات شدید، ساختار حکمروایی کلان شهر تهران نیز مستثنا نخواهد ماند و آینده های مختلفی در پیش دارد. براین اساس نیاز است این آینده ها شناسایی شده و مدنظر قرار بگیرد تا مسیر بهینه برای عبور از چنین تحولاتی آشکار شود. در این پژوهش درباره اصول و مفاهیم آینده نگاری حکمروایی بحث شده و سناریوهای حکمروایی کلان شهر تهران در افق 1420 ترسیم و تبیین شده است. براساس خروجی های دلفی آنی، پیش ران های اصلاحات اساسی در ساختار اداره کشور، شکل گیری نظام فدرالیسم در کشور، جهانی شدن و آثار آن بر کلان شهر تهران و وضعیت مشارکت سمن ها و نهادهای مدنی در حکمروایی بیشترین اثرگذاری و بیشترین عدم قطعیت را دارند. براساس سه عدم قطعیت بحرانی شناسایی شده و از ترکیب آن ها درمجموع هشت سناریوی ممکن شکل گرفته است. پس از حذف ناسازگاری درونی سناریوها، پنج سناریو به عنوان سناریوهای سازگار باقی ماند و در ادامه داستان سناریوها برای هرکدام تدوین شد. هریک از این سناریوها تأثیرات متفاوتی بر حکمروایی شهری و تقویت یا تضعیف شاخص های حکمروایی شایسته شهری در کلان شهر تهران خواهد داشت. سناریوی اول (حکمروایی در کلاس جهانی) همراه با مجموعه ای از فرصت های بهبود ساختار حکمروایی کلان شهر تهران بوده و در صورت بهره گیری از ظرفیت های این سناریو الگوی بهینه حکمروایی شهری امکان پذیر شده است و عمده موانع آن رفع خواهد شد، اما در سناریوی سوم (روزگار سخت خسروان) وقوع پیش فرض های منفی عدم قطعیت های بحرانی، رفع موانع حکمروایی را بسیار دشوار کرده است و مجموعه ای از موانع جدید به همراه خواهد داشت. در سایر سناریوها نیز ترکیبی از ظرفیت ها و موانع حکمروایی شهری شکل گرفته و نگرش مدیران را به آینده های محتمل گسترده تر کرده است؛ بنابراین مدیران شهری باید با آگاهی از ظرفیت ها و موانع هریک از سناریوها آمادگی لازم برای بهره گیری از ظرفیت ها را داشته باشند، خود را برای موانع جدید آمده کنند و به روش های محدود اصلاح ساختار حکمروایی کلان شهر اتکا نکنند.
سنجش و ارزیابی مؤلفه های برنامه ریزی شهری در توسعه پایدار گردشگری شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جاذبه های مختلف در شهر کاشان اشکال متنوع ، زیبا و کم نظیری از گردشگری شهری را به وجود آورده است، اما بی توجهی به نقش برنامه ریزی شهری در جهت توسعه زیرساخت ها، تجهیزات و ارائه تسهیلات به گردشگران سبب عقب ماندن این شهر در یکی از زمینه های مهم فعالیت های اقتصادی و اجتماعی در سطوح منطقه ای، ملی و جهانی به عنوان مقصد حرکت های گردشگری شده است. بنابراین از آنجا که توجه به ارکان و معیارهای اساسی برنامه ریزی شهری برای استفاده مؤثر از این جاذبه ها امری ضروری است، در پژوهش حاضر، نقش راهبردی و کلیدی برنامه ریزی شهری در توسعه پایدار گردشگری شهر کاشان تبیین و راهبردها و رهنمودهای مناسبی برای توسعه این فعالیت به منظور تأثیر مثبت بر توسعه پایدار (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) شهر ارائه شده است.نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی- تحلیلی است که اطلاعات آن به دو شیوه اسنادی (کتابخانه ای) و پیمایشی (میدانی) جمع آوری شده است. براساس نتایج پژوهش، زیرساخت ها، تجهیزات و تسهیلات شهری، همچنین استفاده از ابزارهای نوین در برنامه ریزی گردشگری تأثیر بسزایی در دستیابی به توسعه پایدار گردشگری دارند؛ یعنی به تناسب توسعه زیرساخت ها، تجهیزات، ساماندهی فضای شهری و استفاده از ابزارهای نوین در برنامه ریزی گردشگری، امکان دستیابی به توسعه پایدار گردشگری شهری بیشتر خواهد شد.
تحلیل مؤلفه های تبیین کننده حکمروایی شهری دانش بنیان (مطالعه ای در کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تحلیل و پیش بینی تحقق رویکرد حکمروایی شهری دانش بنیان در مدیریت شهری تبریز انجام شده است. هدف فرعی این پژوهش ارزیابی میزان اولویت کاربست شاخص های حکمروایی شهری دانش بنیان و میزان پیش بینی تحقق رویکرد حکمروایی شهری از سوی این شاخص ها در مدیریت شهری تبریز است. به منظور گردآوری داده های توصیفی پژوهش از روش اسنادی با مراجعه به منابع نظری مرجع و معتبر استفاده شده و گردآوری داده های تحلیلی نیز به روش پیمایشی و به کمک ابزار پرسشنامه صورت گرفته است. بدین منظور به روش دلفی و هدفمند از دیدگاه های 50 کارشناس و خبره مرتبط با موضوع پژوهش برای جمع آوری داده های کمی و ارزش گذاری شده در راستای متغیرهای تبیین کننده پژوهش استفاده شده است. ابزار پژوهش برای پیشبرد اهداف و پرسش های پژوهش در قالب اولویت های برنامه ریزی برای کاربست حکمروایی شهری دانش بنیان در کلان شهر تبریز، مدل تصمیم گیری چندمعیاره تاپسیس فازی (FTOPSIS) و به منظور پیش بینی روند تحقق پذیری حکمروایی شهری دانش بنیان در کلان شهر تبریز مدل تحلیل تشخیص (Discriminant Analyze) است. براساس نتایج پژوهش، شاخص «خلق دانش» با میزان شاخص شباهت 350/0 در شرایط نامناسبی است؛ از این رو اولویت بیشتری برای بهبود وضعیت در فرایند مدیریت شهری تبریز از دیدگاه کارشناسان دارد. علاوه براین نتایج آماره تأییدی تحلیل تشخیص نشان می دهد براساس آماره واریانس تبیینی، داده ها یا مؤلفه های واردشده به مدل پژوهش به میزان 88/0 کیفیت داده ها را تبیین می کنند که این رقم میزان قابل اتکایی است. نکته بعد این است که نتایج میزان پیش بینی تحقق پذیری مؤلفه ها در مدیریت شهری تبریز رضایت بخش نیست. دلیل این مسئله، پایین بودن این میزان از 5/0 است که نیمی از درصد پیش بینی کلی محسوب می ِشود. حتی مناسب ترین شاخص، یعنی «به روزرسانی و طبقه بندی دانش» در این زمینه نیز از این میزان مبنا فاصله دارد. همچنین براساس نتایج مدل تحلیل تشخیص، شاخص «به روزرسانی و طبقه بندی دانش» با میزان 025/0 لامبدای ویلکز و میزان پیش بینی کلی 392/0 بهتر از بقیه شاخص ها شرایط تحقق رویکرد حکمروایی شهری دانش بنیان را در فرایند مدیریت شهری تبریز پیش بینی می کند.
ارزیابی سناریوهای مختلف پراکنش فضایی کاربری های شهری به منظور کاهش حجم ترافیک (مطالعه موردی: کاربری های آموزشی شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربری زمین و حمل ونقل و انتقالات شهری دو جزء جدانشدنی سیستم عمومی ساختار شهری و مبحث کلیدی مطالعات شهری و ناحیه ای محسوب می شوند؛ زیرا یکی از نقش های اساسی زندگی شهری را تشکیل می دهند که با ارتبا ط بخشی امور انسانی به یکدیگر و جریان یابی افراد، کالا، انرژی و اطلاعات محقق می شود. هدف پژوهش توصیفی-تحلیلی و کاربری حاضر، ارزیابی تأثیرات اراضی شهری در ایجاد حجم ترافیک برای ساماندهی و بازتوزیع فضایی آن ها در بافت مرکزی شهر کاشان است. در این پژوهش، کاربری آموزشی (دبستان، راهنمایی و دبیرستان) و کاربری درمانی در محدوده مرکزی کاشان برای نمونه بررسی شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها مصاحبه و اطلاعات طبقه بندی شده کاربری اراضی شهرداری بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از الگوریتم k-means در محیط Arc GIS استفاده شد. در بازه زمانی که برای بازتوزیع کاربری های مورد مطالعه با استفاده از الگوریتم k-means درنظر گرفته شد، در حداقل شعاع دسترسی دبستان 14/16 درصد و در حداکثر شعاع دسترسی آن 99/17 درصد، کاربری دبیرستان در حداقل شعاع دسترسی 22/17 درصد و در حداکثر شعاع دسترسی آن 31/1 درصد، کاربری مدرسه راهنمایی در حداقل شعاع دسترسی 32/7 و در حداکثر شعاع دسترسی 67/6 درصد و در کاربری درمانی در حداقل شعاع دسترسی 51/31 از ترافیک شهری کاسته خواهد شد. نتایج این پژوهش میزان تراکم ترافیک در بخش مرکزی کاشان را در مقایسه با کل شهر و نقش کاربری بهداشتی و درمانی در ترافیک بخش مرکزی به دلیل هم پوشانی به کل شهر نشان می دهد.
ارزیابی میزان پاسخگویی فضاهای عمومی شهری به نیازهای معلولان جسمی حرکتی (مطالعه موردی: خیابان فردوسی شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در فضاهای شهری شاهد افراد کم توان جسمی - حرکتی هستیم که حضورشان در اجتماع نادیده گرفته شده است. از جمله حقوق ضایع شده آن ها می توان به تحرک و دسترسی ایمن به خدمات، فضاها و تأسیسات عمومی شهرها با حفظ استقلال فردی اشاره کرد. با توجه به اینکه قدرت تطبیق معلولان با بسیاری از ناملایمات شهری پایین تر از دیگر شهروندان است و این افراد در بسیاری از مواقع ناتوان می مانند، فضای خانه را به محیط شهری ترجیح می دهند که این امر لزوم برنامه ریزی برای استانداردسازی فضاهای شهری و انطباق آن ها با نیازهای معلولان را بیشتر می کند. ایجاد فضاهای پاسخگو برای افراد دارای محدودیت های حرکتی، نمود تأمین عدالت و ایمنی اجتماعی در دسترسی هاست که علاوه بر امنیت جانی و بهداشتی، آثار روانی فوق العاده ای به همراه خواهد داشت و از افسردگی و انزوای معلولان جلوگیری خواهد کرد. هدف پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی حاضر بررسی وضعیت فضاهای عمومی شهری در پاسخگویی به نیازهای معلولان جسمی حرکتی در خیابان فردوسی شهر سنندج و تأثیر این فضاها بر انزوای اجتماعی معلولان است. برای جمع آوری داده ها از روش پیمایشی و کتابخانه ای استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون هایی مانند آزمون t تک نمونه ای و رگرسیون خطی چندگانه صورت گرفت. شاخص های مورد بررسی در این پژوهش شامل پیاده روها، پل های ارتباطی و دسترسی ها، حمل و نقل درون شهری، تجهیزات و مبلمان شهری و ساختمان ها و مکان های عمومی است. یافته های آزمون t حاکی از آن است که تمام شاخص های مورد بررسی میانگین بسیار پایینی دارد و فضاهای شهری در منطقه مورد مطالعه قادر به پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و زیستی معلولان نیستند. در این میان کمترین میانگین مربوط به شاخص سیستم حمل و نقل عمومی (1/1) است. همچنین در تحلیل رگرسیون، شاخص حمل و نقل با ضریب تأثیر 458/0 بیشترین تأثیر را بر انزوای معلولان دارد. نتایج نشان می دهد در زمینه طراحی و برنامه ریزی شهری برای معلولان در خیابان فردوسی سنندج اقدامات مناسب و کافی صورت نگرفته و هیچ یک از فضاها و کاربری های مورد سنجش در محدوده مورد مطالعه از نظر میزان پاسخ دهی برای نیازهای معلولان وضعیت مطلوبی ندارند که در این میان قابلیت دسترسی و وضعیت حمل و نقل عمومی به مراتب وضعیت بدتری داشته و انزوای معلولان را به همراه داشته است.
ارزیابی عملکرد مؤلفه های آسایش بصری و رابطه آن با حس مکان (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوع حس مکان و احساس تعلق به آن، از محورهای مهم در ارز ش بخشی به بافت های شهری و معماری بناها، به ویژه ابنیه تاریخی است. عامل مؤثر دیگر آسایش بصری است که در مکان و فضا وجود دارد و یکی از مؤلفه های مهم برای سکونت و زندگی در شهرها، به ویژه در شهرهای ایرانی از جمله شهر یزد به شمار می آید. طی سال های اخیر، آلودگی بصری یکی از دلایل اصلی کاهش ارتباط انسان با محیط شهری و افت راندمان کاری در میان شهروندان بوده است؛ از این رو هدف پژوهش کاربردی و توصیفی-پیمایشی حاضر، ارزیابی عملکرد مؤلفه های آسایش بصری و رابطه آن ها با حس مکان در شهر یزد است. جمع آوری اطلاعات به کمک 400 پرسشنامه (براساس فرمول کوکران) به صورت تصادفی در میان ساکنان منطقه 2 شهر یزد صورت گرفت. به منظور ارزیابی و رتبه بندی مؤلفه ها از تکنیک رتبه بندی MAPPAC و برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. براساس نتایج، تکنیک MAPPAC و وزن دهی مؤلفه های مربوط که به روش سلسله مراتبی فولر انجام شد، مؤلفه کیفیت معماری بناها با وزن 381/0 مهم ترین عامل اثرگذار بر آسایش بصری مردم و مؤلفه امنیت اجتماعی با وزن 291/0 مهم ترین عامل تأثیرگذار بر حس مکان شهروندان شهر یزد است. همچنین مؤلفه پوشش گیاهی با وزن 069/0 کمترین عامل اثرگذاری بر آسایش بصری مردم و مؤلفه ایمنی عناصر کالبدی با وزن 033/0 کمترین عامل اثرگذاری بر حس مکان شهروندان شهر یزد محسوب می َشوند. همچنین نتایج پژوهش بیانگر رابطه معنا دار میان مؤلفه های آسایش بصری و مؤلفه های حس مکان در شهر یزد (در سطح 95 درصد) است.
کاربرد سناریوی پایه مدل اسلوس در شبیه سازی توسعه شهری (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دو دهه اخیر در ایران، رشد بی رویه کلان شهرها سبب نابودی مناطق زیستی و طبیعی زیادی شده است؛ بنابراین باید ارزیابی توسعه شهری با استفاده از مدل های مناسب صورت بگیرد تا از نابودی محیط زیست، منابع زمینی و اکوسیستمی جلوگیری شود؛ از این رو پژوهش توسعه ای- کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر با هدف مدل سازی رشد شهری کلان شهر تبریز و پیش بینی تغییرات آتی آن با استفاده از مدل اسلوس انجام شده است. در این مقاله، از مدل سلول های خودکار Sleuth در محیط GIS برای مدل سازی رشد شهری کلان شهر تبریز استفاده شده است. متغیرهای مورد استفاده شامل شیب، سیستم حمل ونقل، کاربری اراضی، مستثنیات و سایه روشن است که داده های مربوط به آن ها با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست به دست آمده است. مدل رشد شهری Sleuth برای داده های تاریخی تولیدشده از تصاویر ماهواره ای لندست برای سال های 1993-2016 در سه مرحله کالیبره شد و ضرایب رشد تولیدشده به کمک مدل، با استفاده از برنامه اجرایی OSM برای انتخاب در مراحل بعد شکل گرفت. پنج ضریب رشد شهری شامل پخش، انتشار، زایش، مقاومت شیب و جاذبه جاده، در سال 2016 به ترتیب ارزش های 26، 40، 38، 76 و 89 را داشتند. براساس ضرایب به دست آمده، با توجه به داده های تاریخی، رشد شهری بیشتر از ضریب جاذبه جاده تأثیر گرفته است. در مقایسه با دیگر شهرها که مقاومت شیب تأثیر چندان زیادی در توسعه شهری ندارد، در شهر تبریز توپوگرافی عامل بسیار مهمی در محدودکردن توسعه شهری است. الگوهای رشد شهری آینده تا سال 2040 با طراحی سه سناریوی تاریخی، زیست محیطی معتدل و زیست محیطی سخت برای کلان شهر تبریز پیش بینی شد. نتایج نشان می دهد براساس سناریوی اول تا سال 2040 میلادی 3241 هکتار به زمین های شهری افزوده خواهد شد و بخش زیادی از باغ ها و زمین های مرغوب از بین خواهد رفت. براساس نتایج سناریوی دوم ممکن است 1670 هکتار از زمین های باارزش دست نخورده باقی بماند، اما در سناریوی سوم نه تنها از زمین های باارزش زیادی محافظت خواهد شد، بلکه مطابق با رویکرد شهر فشرده، مدیران شهری در ارائه خدمات شهری به شهروندان موفق تر خواهند بود. نتایج پیش بینی ها نشان می دهد سناریوی زیست محیطی معتدل برای توسعه فیزیکی کلان شهر تبریز بسیار مفید است. درنهایت اینکه مدل اسلوس روش خوبی برای توضیح الگوی فضایی توسعه کلان شهر تبریز است.
طراحی و توسعه سیستم ارسال تبلیغات شهروندمحور مبتنی بر مفهوم حصار جغرافیایی (Geofence)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبلیغات رسانه ای و محیطی مرسوم (رادیو و تلویزیون، وب سایت ها، بیلبوردها و نوشته های روی ساختمان ها) علاوه بر محدودیت، در مواردی از قبیل مکان و زمان ثابت آن ها، هزینه بالا و اثر مخرب آن ها در منظر و سیمای شهری، مکان محور نیست یا به عبارتی براساس موقعیت مکانی افراد ارائه نمی شود. تبلیغات و بازاریابی مبتنی بر مکان و موقعیت کاربر، از جمله روش های نوین و کاربردی در مدیریت تبلیغات شهری به شمار می آید. در این پژوهش، با استفاده از مفهوم حصار جغرافیایی و ابزارهای GIS، سرویس تبلیغاتی مکان-مبنای شهروند-محور به نام مشتری یاب به منظور نمایش تبلیغات در تلفن همراه مشتریان براساس موقعیت جغرافیایی و زمانی آن ها در محیط شهری فراهم شده است. به کمک این سیستم، صاحبان کسب وکار می توانند تبلیغات لازم را به مشتریان بالقوه خود در یک مکان و زمان مشخص ارائه دهند. سیستم مذکور به سه بخش مدیریت سایت، صاحبان کسب وکار (فروشگاه ها) و کاربران (مشتریان) تقسیم شده است. در مدیریت سایت، ایجاد، به روزرسانی و تغییر وضعیت حصار جغرافیایی و کاربران فروشگاه ها صورت می گیرد. صاحبان کسب وکار می توانند آگهی های مورد نیاز خود را در یک حصار جغرافیایی و زمان مشخص در سیستم وارد کنند. مشتری ها نیز زمانی که وارد محدوده مدنظر می شوند، پیام ها و اعلان هایی از قبیل آگهی و تخفیف را براساس موقعیت خود در محدوده دریافت خواهند کرد. آزمایش سیستم مورد نظر در منطقه 6 تهران با شعاع 400 متر حصار جغرافیایی صورت گرفت و تبلیغات چندین فروشگاه دریافت شد. میزان کاربردپذیری و رضایتمندی از سیستم به روش مقیاس کاربردپذیری سیستم (SUS ) اندازه گیری شد؛ درنتیجه مشتریان بیش از 70 درصد از سیستم رضایت داشتند.
سنجش سطح پایداری در سکونتگاه های غیررسمی شهر اردبیل به کمک مدل بارومتر پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مهم ترین بازتاب های شهرنشینی معاصر، پیدایش و گسترش محله های آسیب پذیر (سکونتگاه های غیررسمی) در مرکز یا پیرامون شهرهاست. این سکونتگاه ها را می توان بخش های فراموش شده و برنامه ریزی نشده ای در مقایسه با سایر سکونتگاه های شهری دانست که از نظر پایداری بسیار شکننده هستند. لازمه سنجش پایداری بررسی ابعاد چهارگانه پایداری (اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی) به صورت سیستماتیک است؛ از این رو هدف پژوهش کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر واکاوی و سطح بندی وضعیت پایداری سکونتگاه های غیررسمی شهر اردبیل با تکیه بر معیارهای پایداری محله ای و اولویت بندی آن ها برای برنامه ریزی آتی است. اطلاعات مورد نیاز به کمک مطالعات کتابخانه ای-اسنادی و روش های میدانی گردآوری شده اند. جامعه آماری نیز محله های پانزده گانه سکونتگاه های غیررسمی شهر اردبیل است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای Excel و SPSS استفاده شد و با بهره گیری از مدل بارومتر پایداری سطوح پایداری محله های هدف در چهار بعد (اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی) تعیین شد. همچنین نقشه ها برای بازنمایی بهتر، به کمک نرم افزار Arcgis ترسیم شدند. براساس نتایج اجرای مدل مزبور، محله سلمان آباد با امتیاز 501/0 از پایداری متوسط برخوردار بود. پس از آن محله کاظم آباد (344/0) و اسلام آباد (300/0) در وضعیت ناپایداری بالقوه و سایر محله های هدف در وضعیت ناپایدار قرار دارند. درمجموع محله های هدف از نظر میانگین کل رفاه اکوسیستم (231/0) و رفاه انسانی (249/0) در سطح بسیار پایینی قرار دارند؛ بنابراین با توجه به شرایط ناپایداری سکونتگاه های غیررسمی شهر اردبیل می توان نتیجه گرفت سطح پایداری در این محله ها مناسب نیست؛ از این رو برنامه های توسعه ای متناسب با ضعف ها و قوت های هر محله و براساس سطوح پایداری هریک از این سکونتگاه ها ضروری است.
سنجش مکانی-زمانی فرم فضایی شهر ارومیه با تأکید بر شاخص های تراکم شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تراکم از مباحث کلیدی مطالعات شهری و از مهم ترین عناصر شناسایی فرم شهر است که پایش تغییرات آن در ترسیم وضعیت کالبدی-اجتماعی و تحلیل روند تحولات شهر اهمیت دارد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی روند تغییرات و نحوه توزیع فضایی-زمانی شاخص های تراکم شهری ارومیه طی سال های 1375-1395 با استفاده از روش های آماری است. جامعه آماری مناطق پنج گانه شهر ارومیه است. نتایج پژوهش نشان دهنده افزایش مقادیر همه شاخص های مدنظر و ناهمگنی در توزیع است؛ به طوری که محدوده جنوبی شهر تراکم ساختمانی و سرانه زیربنای بالا و شمال شهر تراکم جمعیتی بالا و سرانه زیربنای پایینی دارد. ضریب موران شاخص ها از الگوی تصادفی و پراکندگی به خوشه ای حرکت کرده است. بیشترین تغییر نیز به سرانه خالص مسکونی با افزایش ضریب 04/0- در سال 1375 به 4/0 در سال 1395 مربوط است. ضریب گری نیز با کاهش و فشردگی همراه بوده است و بیشترین فشردگی در جمعیت، واحد مسکونی و زیربنا به میزان 28/1 تا 82/0 واحد و کمترین فشردگی در مساحت با کاهش 15/0 واحدی است. در ضریب ویلیامسون بیشترین نابرابری در مساحت، جمعیت تعداد خانوار و زیربناست و بقیه شاخص ها توزیع متعادل تری دارند. آنتروپی متغیرهای مساحت با افزایش ضریب به 57/1 و 97/0 بیانگر الگوی پراکنش است. در تراکم مسکونی نیز FAR و تراکم ساختمانی با ضرایب کمتر از 5/0 نشان دهنده قطبیت و تعادل نداشتن در توزیع است. به طورکلی با وجود متعادل شدن توزیع و حرکت شاخص ها به سمت فشردگی محدود، شهر با افزایش نابرابری و توزیع قطبی در شاخص های تراکم ساختمانی و سرانه زیربنا در منطقه 1 و 5 و شاخص جمعیتی در منطقه 2 مواجه است. تحول ساختار شهر در دهه گذشته نیز موجب قطبی ترشدن ساختار فضایی شهر از نظر جمعیتی و ساختمانی و افزایش نابرابری شده است. همچنین منطقه 5 با بیشترین نابرابری در توزیع شاخص ها مواجه بوده و نامتعادل تر است.