فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۸۱ تا ۴٬۸۰۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
در ارتباط با مباحث شهر و شهرنشینی در ایران، هدف کلّی برنامه ریزی شهری، تأمین رفاه مردم از راه ایجاد محیطی بهتر، سالم تر، آسان تر، مؤثّرتر و دلپذیرتر است. همین دلیل تحلیل تناسب زمین برای توسعه ی شهری و شناسایی اراضی مناسب و اولویت دار برای توسعه ی فضایی ضرورت دارد، در شهر رشت هرچند مهندسان مشاور طرح های جامع شهر در اوّلین طرح، جهت شمال و در دو طرح اخیر، جهت جنوب را جهت توسعه تعیین کرده اند، اما به کار نگرفتن روش های مناسب در این پیشنهادها و نیز، شرایط ویژه ی اراضی اطراف شهر رشت، لزوم استفاده از روش های جدید مکان یابی را ضرورت می بخشد. بنابراین هدف این مقاله، مطالعه ی روند توسعه ی کالبدی فضایی شهر رشت و عوامل مؤثّر در آن، همچنین تعیین جهت های مناسب توسعه آتی آن است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان می دهند که عوامل و موانع طبیعی و انسانی، نقش عمده ای را در جهت دهی به توسعه ی فضایی شهر داشته اند، همچنین مشخّص شد که تعاونی های مسکن، ادغام روستاهای حاشیه ی شهر در محدوده ی خدماتی و اسکان غیر رسمی، نقش چشمگیری در توسعه ی کالبدی شهر داشته اند. در بخش پایانی با تهیه ی لایه های اطلاعاتی مختلف ازجمله، قابلیت اراضی، سطوح ارتفاعی، شیب، پایداری زمین، شبکه ی ارتباطی، فرودگاه، گورستان، رودخانه، زیستگاه های طبیعی، شهرک صنعتی، مرداب و نقاط روستایی اطراف شهر و تهیه ی لایه ها در نرم افزار ArcGIS و تجزیه و تحلیل آنها در سامانه ی اطلاعات جغرافیایی، با استفاده از مدل AHP ، اراضی مناسب برای توسعه ی آتی شهر مشخّص شد. یافته های پژوهش بیانگر مکان یابی توسعه ی آتی شهر به سمت جنوب شهر رشت است.
ارزیابی تعادل فضایی در سیستم شهری بوشهر و فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۱
۲۶۸-۲۵۷
حوزه های تخصصی:
غالب برنامه ریزان شهری، بویژه در مکتب ساختارگرایی معتقدند که پدیده های گوناگون فضای زندگی را نمی توان جداگانه و بطور مستقل از یکدیگر مطالعه کرد؛ لذا پیوستگی اساسی تئوریهای سکونتگاهی شهری و ناحیه ای را می توان در «تئوری سیستم ها» مشخص ساخت. این پژوهش با اعتقاد به اینکه تعادل فضایی در سیستم شهری استان فارس و بوشهر چه وضعیتی دارد، انجام شده است. با عنایت به ماهیت تحقیق سؤال اصلی مقاله این است که آیا در سیستم شهری منطقه بوشهر و فارس، سلسله مراتب شهری دارای تعادل فضایی می باشند، بنابراین در این رساله هدف پژوهش ضمن غنا بخشیدن و انسجام دهی به مطالعات موجود در پی به دست آوردن شواهد عینی در خصوص بررسی تعادل سیستم شهری در محدوده مورد مطالعه می باشد تا براساس آن بتوان به ارائه یک الگوی مناسب سازمان فضایی سیستم شهری دست یافت. روش تحقیق انتخاب شده برای انجام پژوهش روشی نظری -کاربردی است که در آن از تئوری سیستم ها و روشهای آمار توصیفی، استنباطی و مدل های برنامه ریزی استفاده شده است. در جامعه آماری تحقیق برای سنجش روابط جمعیتی میان شهرها 8262 نفر به عنوان آزمودنیهای تحقیق مورد ارزیابی گرفتند. در نهایت مشخص گردید که با توجه به روابط مذکور در روابط فضایی جمعیت ورودی و خروجی مراکز شهری در طبقات مختلف میزان خی دو محاسبه شده کوچکتر از میزان خی دو در جدول نقاط بحرانی است و با احتمال 05/ =a فرض صفر (Ho) را می پذیریم و پذیرش فرضیه صفر دارای این معنی است که فرض وابسته بودن یا سیستمی بودن عناصر و مراکز شهری تأیید نمی شود، بلکه مراکز مذکور به طور مستقل از یکدیگر فعالیت می نمایند و از همپیوندی و انسجام سیستمی برخوردار نمی باشند.
تبارشناسی هنجارهای کیفی طراحی فضاهای شهری با تاکید بر میزان پدیداری آنها در عرصه های عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۲
۸۰-۵۷
حوزه های تخصصی:
امکان دهی به عرصه های عمومی در فضاهای شهری که موجب ایجاد ارتباط سازنده اجتماعی، تعاملات شهروندی مطلوب و افزایش گُفتمان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در شهر می شود؛ یکی از اهداف و رسالتهای طراحی شهری بشمار رفته و می رود. حوزه عمومی، حوزه ای واقع در میان جامعه مدنی و دولت است و فضای طرح آزاد مسائل عمومی و استدلال و تحقیق درباره آنها و نهایتا تکوین اراده عمومی را تشکیل می دهد. عرصه عمومی، حوزه ای است که افکار عمومی در آن با بکارگیری خرد انتقادی و قضاوت عقلانی شکل می گیرد و به تنها منبع مشروعیت بخش به قوانین حاکم بر حیات اجتماعی مبدل می شود. پرسشهایی از این قبیل که آزادی، عدالت، برابری، عقلانیت و جز آن، تنها در حوزه عمومی هر جامعه خاص ممکن است پاسخ داده شده و مورد پذیرش و باور قرار گیرد. از سویی دیگر، کیفیت محیط از مهمترین رسالتهای طراحی شهری بوده و هست و ایجاد التزام هنجاریابی بین مولفه های عام کیفیت محیط با پدیدار شدن آن در عرصه های عمومی نیز اهمیت مضاعفی در این میان دارد. این تحقیق در راستای دستیابی به تبارشناسی هنجارهای کیفی محیط در میزان پدیداری آنها در عرصه های عمومی شهر است. روش تحقیق «توصیفی و تحلیلی» و همچنین «روش استدلال منطقی» است که ابتدا با احراز شرایط عرصه های عمومی، مولفه هایی بدست آمده و سپس با سایر مولفه های کیفیت محیط تطبیق داده شدند. در پایان نیز نتایج این استنتاج در قالب جدولی مورد اشاره قرار گرفته است.
بررسی روند مداخله در مناطق اسکان غیررسمی با تاکید بر سیاست تخریب و پاک سازی(نمونه موردی: اسلام آباد کرج، 1391-1374)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناهنجاری و ناپایداری اسکان و سکونت اگرچه ریشه ای دیرپا در سرزمین ما دارد اما تظاهر آن در اشکال حاشیه نشینی، اسکان غیررسمی، کانون های خودرو و اسکان غیرقانونی و نامتعارف به عنوان محصول شرایط جدید شهرنشینی در کشور است به طوری که بیش از 50 درصد ساکنان شهرهای کم درآمد و 20 درصد ساکنان کشورهای با درآمد متوسط را نیز به خود اختصاص داده اند. این پدیده به شیوه فعلی و مرسوم در ایران از دهه 1320 آغاز و تا اواخر دهه 1350 به شدت نسبتاً زیادی روند گسترش خود را طی نموده است. هدف این پژوهش بررسی فرآیند شکل گیری اسکان غیررسمی در منطقه اسلام آباد و در نهایت بررسی نتایج طرح تخریب و پاک سازی منطقه بعد از گذشت دو دهه از ابتدای اجرای طرح است. نوع پژوهش کاربردی و روش آن تحلیلی – توصیفی و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، اسنادی و میدانی بوده و جهت نمایش روند انجام طرح از تصاویر ماهواره ای دوره ای استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اسکان غیررسمی در منطقه اسلام آباد از سال 1311 با ثبت تپه مرادآب به عنوان مرتع مشاع قریه بیلقان و با هجوم مهاجران با ریشه روستایی به آن شکل گرفته و از سال 1347 با اعلام تپه به عنوان اراضی ملی از سوی وزارت منابع طبیعی منطقه مستعد شکل گیری سکونتگاهی غیررسمی شده است. طرح تخریب و پاک سازی منطقه نیز از سال 1374 برای محدوده 72 هکتاری منطقه آغاز شده است و تا پایان سال 1391 تعداد 3978 واحد تخریب شده است که 715 واحد آن در دهه اول و تعداد 3182 واحد آن در دهه دوم تخریب و پاک سازی شده اند. با گذشت 17 سال از شروع طرح تعداد 14512 نفر تا سال 1380 و تعداد 15056 نفر در دهه دوم که جمعاً 29568 نفر از منطقه اسلام آباد منتقل شده اند.
امنیت سازی با توسعه پایدار در مناطق مرزی (مطالعه موردی، شهر مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اﻣﺮوزه ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﮔﺴﺘﺮدﮔی ﺷﻬﺮﻧﺸیﻨی و رواج ﻧﺎ اﻣﻨی ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋی در ﺷﻬﺮﻫﺎ، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﻮﺿﻮع اﻣﻨیﺖ سازی، ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑ ﺮآن و راﻫکﺎرﻫﺎی ﺗﻘﻮیﺖ اﻣﻨیﺖ در ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺿﺮورت یﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ و ایﻦ ﻣﻮﺿﻮع در ﺷﻬﺮﻫﺎی ﻣﺮزی از ﺣﺴﺎﺳیﺖ ﺑیﺸﺘﺮی ﺑﺮﺧﻮردار اﺳ ﺖ. ﺣﻔﻆ و ﮔﺴﺘﺮش اﻣﻨیﺖ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی دﻏﺪﻏﻪ ﻫﻤیﺸﮕی کﺸﻮرﻫﺎیی اﺳﺖ کﻪ دارای ﻣﺮزﻫﺎی ﻣﺸﺘﺮک ﻃﻮﻻﻧی ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺎیﮕﺎن ﺧﻮد ﻣی ﺑﺎﺷﻨﺪ. دیﺪﮔﺎه ﻫﺎی ﻧﻮیﻦ در زﻣیﻨﻪ اﻣﻨیﺖ سازی ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی ﺑﺮ اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی ﺗﺎکیﺪ ﻓﺮاوان دارﻧﺪ. در ﺣﻘیﻘﺖ آﻧﭽﻪ کﻪ ﻣی ﺗﻮاﻧﺪ اﻣﻨیﺖ مناطقﻣﺮزی را ﺗﻀﻤیﻦ ﻧﻤﺎیﺪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی اﺳﺖ. در ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺗﻼش ﺑﺮ ایﻦ اﺳﺖ کﻪ ﺑﺎ ﻣﻌﺮﻓی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان راﻫﺒﺮد اﺳﺎﺳی ﺣﻔﻆ و ﮔﺴﺘﺮش اﻣﻨیﺖ مناطق ﻣﺮزی ﺑﻪ ﺑﺮرﺳی یکی از ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی کﺸﻮر ﺑﺮ اﺳﺎس ایﻦ دیﺪﮔﺎه ﺑﭙﺮدازد. ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از نوع کاربردی واز روش ﻫﺎی ﺗﻮﺻیﻔی و ﺗﺤﻠیﻠی اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ، که اطلا عات ازطریق منابع کتابخانه ای، واسنادی ومنابع اینترنتی ومشاهدات میدانی جمع آوری شده در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، ﭘﺲ از ﺑﺮرﺳی ﻧﻈﺮیﻪ ﻫﺎ در ﺧﺼﻮص ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی، ﺑﺎ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﺮزی ﺷﻬﺮ مریوان ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﻮردی، ﺑﻪ ﺗﺎﺛیﺮ ﻣﺮزی ﺑﻮدن ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻓﻀﺎیی، ﻣکﺎﻧی آن ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﻮد. و در نهایت به این نتیجه منتج شده است کﻪ توسعه پایدار ارمغان امنیت وامنیت پایدار ارمغان توسعه است و اﻣکﺎﻧﺎت در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ اﻟﮕﻮی ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﻮزیﻊ ﻧﺸﺪه و در ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻘﻖ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻧﻤی ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺎ ﻋﻨﺎیﺖ ﺑﻪ ایﻨکﻪ ﻧﻈﺎم ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ریﺰی ایﺮان ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺑﺨﺸی ﻣی ﺑﺎﺷﺪ و ایﻦ ﻧﻮع ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ریﺰی ﺑﻪ ویﮋﮔی ﻫﺎی ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی ﺑی ﺗﻮﺟﻪ اﺳﺖ.
رابطه ساخت اجتماعی شهرها و میزان آسیب پذیری در برابر خطر زلزله مطالعه موردی: محلات کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت میزان آسیب پذیری نسبت به مخاطرات طبیعی و ریشه یابی علل تفاوتهای اجتماعی- فضایی آن، برای نیل به جامعه ای پایدار ضروری است. بر این اساس، مسأله این است که «میزان آسیب پذیری خانوارهای محله های جنوبی با خانوارهای محلات شمالی شهر تهران تفاوت داشته و بیشتر است»، بنابراین، سوال اصلی پژوهش چنین طرح شد: «عوامل موثر بر تغییر و تفاوت اجتماعی- فضایی میزان آسیب پذیری شهر تهران در برابر خطر زلزله کدامند؟» جهت تبیین تئوریک، سه دیدگاه اصلی شناسایی و با محوریت دیدگاه ساخت اجتماعی، چارچوب نظری و فرضیه های پژوهش ارائه گردید. برای داوری فرضیه ها، روشهای «علی- مقایسه ای» و «همبستگی» انتخاب شد. حجم نمونه با روش کوکران محاسبه و نمونه گیری به روش خوشه ای انجام شد. داده ها نیز توسط پرسشنامه های خانوار و خبرگان، گردآوری و با روشهای واریانس یکطرفه، رگرسیون و تحلیل مسیر تحلیل شد. تحلیل واریانس یکطرفه در تایید فرضیه اول نشان داد که میانگین های میزان آسیب پذیری و پایگاه اقتصادی- اجتماعی خانوارهای محلات چهارگانه، از تفاوت معناداری برخوردارند؛ مطابق ضریب تعیین رگرسیون چندگانه نیز، 88 درصد تغییرات میزان آسیب پذیری توسط ترکیب خطی عوامل محله، پایگاه و نگرش ریسک تبیین گردید. نتایج در تایید فرضیه های دوم و سوم نیز نشان داد که عوامل محله و پایگاه به ترتیب با ضریب تاثیر 878/0 و 067/0-، سهم بیشتری در تبیین تغییرات میزان آسیب پذیری نسبت به عامل نگرش ریسک دارند. در تایید فرضیه چهارم، عوامل شغل، سواد و درآمد نیز بترتیب با ضرایب برابر با 521/0؛ 205/0 و 201/0؛ نسبت به عوامل سن، سرمایه اجتماعی و وضع مهاجرت سهم بیشتری در تبیین داشتند. نتیجه اینکه: درجه آسیب پذیری مردم نه تنها به نزدیکی به منبع خطر، و یا رفتار سنتی؛ بلکه به جایگاه اجتماعی و فضایی آنها در جامعه نیز وابسته است. در این میان نقش اساسی را عوامل محله و پایگاه در بستر فرایند جدایی گزینی اجتماعی- فضایی ایفا می نمایند.
اولویت بندی قطب های گردشگری و تدوین راهبردهای توسعه گردشگری منطقه ای با استفاده از تکنیک TOPSISو SWOT مطالعه موردی: استان کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه شهرنشینی و نیاز به گذران اوقات فراغت و رهایی از تنش های روزمره، اهمیت جاذبه های گردشگری در نواحی جغرافیایی را بیشتر نمایان ساخته؛ از این رو الگوهای نوین توسعه گردشگری بر مدار توسعه محلی و بهره گیری از تنوع های مکانی- فضایی گردشگری استوار هستند؛ لذا در برنامه ریزی آمایش سرزمین به منظور شناخت محیط های مستعد، هدایت گردشگران، کاهش آسیب های زیست محیطی و تمرکز فعالیت در مناطق مستعد، اولویت بندی نواحی و سپس ارائه برنامه-ریزی راهبردی برای اجرای طرح های توسعه در کانون توجه برنامه ریزان توسعه قرار دارد. بر این اساس استفاده ازروش های مناسب جهت شناسایی بهترین مکان از میان تعداد زیادی مکان، با مدد معیارها و شاخص ها، ضروری می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی قطب های گردشگری استان کرمانشاه بر اساس 4 شاخص(طبیعی، تاریخی، تفریحی، تجاری) صورت گرفته که بر اساس این اولویت بندی به تدوین راهبردهای توسعه گردشگری در این قطب ها می پردازد. پژوهش حاضر از نظر روش و ماهیت توصیفی – تحلیلی و پیمایشی و بر حسب محتوا کاربردی- توسعه ای می باشد. ابزار پژوهش پرسشنامه و جامعه آماری پژوهش را صاحب نظران و کارشناسان گردشگری در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تشکیل می دهد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های TOPSIS و SWOT استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان به ترتیب اهمیت در قطب گردشگری کنگاور 93/0، اورامانات 92/0(بسیار خوب)، قصر شیرین 61/0(خوب)، کرمانشاه با 45/0(متوسط) و اسلام آباد غرب با صفر(ضعیف) ارزیابی شده است. که نشان دهنده این است که قطب های گردشگری به برنامه ریزی استراتژیک نیازمند می باشد.
مقایسه تطبیقی رویکرد مدیریت سنتی و جدید شهری در ایران
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت عامل اصلی و تعیین کننده موفقیت هر سازمان و تشکیلاتی شناخته می شود و هدف آن سیاست گذاری و اجرای برنامه ها است. شهرها نیز به عنوان یک سیستم و نظام اجتماعی پیچیده و متنوع نیازمند به مدیریت سازمان یافته ای (مدیریت شهری) برای تعیین و دستیابی به اهداف و هماهنگی فعالیت ها و... در ابعاد و عرصه های مختلف توسعه پایدار شهری هستند. در این مقاله ضمن شناخت و بررسی چگونگی، سیر تحولات سطوح مدیریتی شهری ایران در ادوار مختلف، و بیان وضعیت موجود، نقاط قوت و ضعف آن ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و با استفاده از روش های توصیفی (مطالعات کتابخانه ای)، تحلیل داده های ثانویه (اسنادی) و تکنیک تحلیل محتوا به بررسی و مقایسه تطبیقی میان رویکرد مدیریت سنتی و جدید شهری پرداخته شده است. در پایان پیشنهاد هایی برای کارآمد سازی مدیریت شهری در راستای توسعه و مدیریت شهری غیر متمرکز در ایران با توجه به چالش ها و چشم اندازهای مدیریت نوین شهری در شهرها (مدیریت الکترونیکی و هوشمند، دانش محور، درونزا و ...) مطرح گردیده است.
تحلیلی بر مکانیابی جهات بهینه توسعه فیزیکی شهر اردبیل با استفاده از مدل AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر اردبیل به عنوان مرکز استان اردبیل در طی چند دهه ی اخیر رشد و گسترش شتابانی را به خود دیده است. رشد 5/7 برابری جمعیت شهر نسبت به اولین دوره سرشماری و حدود 5/3 برابری آن بعد از جدایی استان اردبیل از آذربایجان شرقی همزمان با گسترش کالبدی 4/3 برابری آن نسبت به دوره های قبل گواه این مسأله می باشد. ادامه بروز این مسأله که در دهه ی اخیر دلیل اصلی گرایش به توسعه فیزیکی شهر در قسمت های مختلف به خصوص جنوب این شهر بوده، باعث گردیده تا مسأله مکان یابی جهات بهینه توسعه فیزیکی برای جمعیت در حال افزایش شهر یک ضرورت جدی تلقی گردد. در پژوهش حاضر که با رویکرد « توصیفی – تحلیلی» به انجام رسیده است، مکان یابی جهات مطلوب توسعه فیزیکی شهر به عنوان هدف اصلی پژوهش مد نظر قرار گرفته است. در راستای برآورد هدف و با توجه به شرایط فیزیکی منطقه شهری اردبیل و داده های در دسترس اقدام به تهیه و ترسیم نقشه های مربوط به شاخص های دخیل در امر مکان یابی گردیده. در این راستا از مجموعه 14 متغیر در قالب عوامل انسانی و طبیعی مؤثر در مکان یابی جهت بهینه توسعه فیزیکی شهر استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده اقدام به ارزش گذاری شاخص های منتخب پژوهش با استفاده از نظرات 10 نفر از کارشناسان مربوط به حوزه بحث با استفاده از مدل AHP در قالب نرم افزار Edrisi شده و نتایج بدست آمده جهت نمایش فضایی آنها در قالب نرم افزار Arc GIS تلفیق گردیده است. برابر با نتایج بدست آمده، از دیدگاه کارشناسان و با توجه به وضعیت منطقه، شاخص عوامل طبیعی با کسب 527/0 وزن در مدل AHP دارای اهمیت و وزن بیشتری در بحث مکان یابی جهات بهینه توسعه فیزیکی شهر اردبیل گردید که در این بین بیشترین وزن های کسب شده از سوی خط گسل موجود در منطقه و توپوگرافی زمین بود. از سوی دیگر تلفیق وزن های بدست آمده و ترکیب آنها برای نمایش فضایی و آگاهی از جهت بهینه توسعه فیزیکی برای شهر اردبیل نشان داد که جهات شرقی شهر نسبت به سایر جهات مناسب ترین جهت برای توسعه فیزیکی احتمالی شهر خواهد بود. توپوگرافی مناسب، دوری از خط گسل اصلی و شیب مناسب زمین از عوامل اصلی انتخاب جهت شرقی برای توسعه فیزیکی برای شهر اردبیل بودند.
تحلیل گرادیان الگوی سیمای سرزمین شهری(مطالعه ی موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمّی کردن الگوی سیمای سرزمین شهری برای ارزیابی و پایش کارکردهای اقتصادی اجتماعی و زیست محیطی شهری ضرورت دارد. در این مطالعه از ترکیب روش تحلیل گرادیان و متریک های سیمای سرزمین، برای کمّی کردن الگوی سیمای سرزمین شهر اصفهان استفاده شده است. بدین منظور نقشه ی کاربری اراضی سال 1386 در شش طبقه ی انسان ساخت، کشاورزی، فضای سبز، بایر، جادّه و رودخانه تهیّه شد. برای انجام تحلیل گرادیان دو ترانسکت در جهت شمال جنوب و شرق غرب با عبور از مرکز شهر، هدایت شد. برای محاسبه ی متریک ها در طول ترانسکت ها از روش پنجره ی متحرّک استفاده شد و متریک ها در دو سطح کلاس و سیمای سرزمین کمّی شدند. در کل، در سطح کلّ سیمای سرزمین شهر اصفهان، بیشترین درصد کلاس و تراکم لکّه و نمایه ی بزرگترین اندازه ی لکّه مربوط به اراضی کشاورزی است و میانگین اندازه ی لکّه ی اراضی بایر و مرتع بیشترین مقدار است. در طول ترانسکت ها علاوه بر تغییر انواع کاربری ها، تغییر در مقادیر متریک های مختلف نیز مشاهده شد. متریک تراکم لکّه و تراکم حاشیه به سمت مرکز شهر افزایش یافت. به طور کلّی نتایج حاصل نشان داد، میانگین اندازه ی لکّه در حواشی ترانسکت بیشتر است و به عکس تراکم لکّه و تراکم حاشیه در مرکز شهر مقادیر بیشتری دارد. از این نتایج می توان چنین برداشت کرد که مقادیر تراکم لکّه و تراکم حاشیه با توسعه ی شهری افزایش یافته است. این مطالعه نشان داد در طول ترانسکت ها علاوه بر تغییرات کاربری ها، شکل و تراکم لکّه ها نیز تغییر کرده است و روند این تغییرات در دو ترانسکت از هم متفاوت است.
اولویت سنجش راهبردهای توسعه گردشگری فرهنگی در منطقه الموت قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری یکی از شاخص هایی است که روابط بین افراد را تنظیم می کند، در این میانگردشگری فرهنگی که به فرآیند بازدید از مکان ها و آثار فرهنگی و شناخت جوامع مختلف مربوطمی شود، بیش از انواع دیگر گردشگری در این موضوع مؤثّر است. الموت با داشتن قلعه ها، بناهایتاریخی و مذهبی و همچنین روستاهای تاریخی و گردشگری، همراه با تنوع اقوام و نژاد و هنرهایسنّتی، یکی از مناطق گردشگریِ فرهنگی کشور به شمار می آید. با توجه به آسیب پذیری منطقه بهلحاظ فرهنگی، پژوهش پیش رو سعی بر این داشت که با استفاده روش برنامه ریزی راهبردیضمن بررسی نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدید در بخش گردشگری QSPM و SWOTفرهنگی، بهترین راهبردها را برای مقابله با این تهدیدها و بهره گیری از فرصت ها تعیین کند.روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و گردآوری اطلاعات با استفاده از روش های مشاهده یمستقیم و مصاحبه با کارشناسان و نخبگان دانشگاهی و تهیه ی پرسش نامه انجام گرفته است.در فرآیند جمع آوری پرسش نامه ی دلفی، جامعه ی نمونه در دو سطح مختلف مدیران، کارشناسانمرتبط با سازمان میراث فرهنگی الموت و متخصصان و صاحب نظران دانشگاهی، تقسیم بندیشد. در این بخش از روش گلوله ی برفی برای تعیین حجم نمونه استفاده شد. یافته های پژوهشنشان داد که بهترین نوع راهبرد برای وضعیت کنونی الموت، تدوین راهبردهای تنوع است کهباید برای بهره گیری از فرصت ها در آینده انجام گیرد. در اولویت بندی که با استفاده از ماتریسبرنامه ریزی راهبردی کمی انجام شد، راهبرد ثبت جهانی الموت و ایجاد تأسیسات در مجاورتمکان های تاریخی و راهبردهای تعیین ظرفیت تحمل مکان ها، هدایت گردشگران به امکانناشناخته، تحریک جامعه ی بومی برای مشارکت در فرآیند گردشگری و استفاده ی بهینه ازکاربری چشم اندازهای تاریخی، جذاب ترین راهبردها تعیین شدند.
ارزش های جاوید و جهان گستر شهرسازی اسلامی (بازنمودی از نگرش های فرا کالبدی و فرازمانی شهر اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش کوشیده تا توان به کارگیری ارزش های شهرسازی اسلامی را در دوره ی امروزین و
برای گستره جهانی آشکار سازد. در پژوهش ها ی مشابه ، بیشتر به سوی ه های شکلی و
ریخت شناسی شهر اسلامی در دوران گذشته بسنده شده و سوی ه های دریافتی و پویا و
امروزین آن چندان بررسی نشده است. در این نوشتار ابتدا پژوهش های انجام شده بازبینی و
شناسایی شده است. پس از آشکارسازی گذشته نگر و « ناکالبدی » و « کالبدی » در دو لایه ی
شهر اسلامی که تا « فراکالبدی » کالبدی بودن بیشتر این پژوهش ها ، پنداره ها و سویه های
کنون پنهان مانده اند، با نگرش به انگاره های شهرسازی امروزین نمایان شده است. نمونه هایی
از شهرهای اسلامی کندوکاو شده و با بررسی های چندباره و ژرف، ویژگ ی های شیو ه ی
یگانگی با » ،« دادگستری » هم آمیزی کالبدی پاره های آن ها در چند شناسه ی هموند ، مانند
نهاده شده اند. گزینش این « سازش پذیری با خردورزی » و « پرمایگی با ناهمگونی » ،« گوناگونی
پنداره ها به گونه ای شده که دارای سرشت فراکالبدی باشند. سرانجام رویکردهای جدید در
انگاره های شهرسازی امروزین که از 1960 به این سو در جهان بازگو شده ، همچون
ساختاری و » و نیز رو ش های « بنیادی » و « جانشینی » ،« داد و ستدی » ،« شهرسازی فزاینده »
با رویکردهای گسترش شهر اسلامی سنجش شده است. یافته ی بنیادی این نوشتار « راهبردی
این است که ارزش های شهرسازی اسلامی فرای کالبد، جای و زمان است و می توان از آنها در
گسترش شهرهای جهانی امروز بهره برد. این شهرسازی، راهبردی و پویا بوده و ویژگی ها و
انگاره های درست امروزین شهرسازی را از زمانی بسیار پی ش تر دربرداشته است و توان
بسیاری در جهان گستر ی داشته و همچنان دارد.
تبیین نقش فضاهای همگانی در توسعه گردشگری شهری
حوزه های تخصصی:
امروزه فضاهای همگانی شهری علاوه بر این که مکانی برای حضور مردم و محل تعاملات اجتماعی شهروندان است، به عنوان فضای گردشگری نیز مورداستفاده گردشگران قرار می گیرد. ازآنجایی که جذابیت فضاهای مورد بازدید گردشگران اهمیت زیادی در سرزندگی و ایجاد حس خاطره انگیزی افراد دارد، رفاه و آسایش نیز می تواند در تداوم حضور پذیری مردم در هر فضا تأثیرگذار باشد. در عصر حاضر با توسعه فناوری اطلاعات، علاوه بر ارتقای آگاهی شهروندان در خصوص توسعه اقتصادی و اشتغال زایی، صنعت گردشگری و به ویژه گردشگری شهری، آگاهی متولیان و تصمیم گیران شهری نیز در این زمینه بسیار افزایش یافته است. این امر سرمایه گذاران در این بخش را به تکاپو انداخته تا ضمن مطالعه و تحقیق در این خصوص، به بررسی توجیه اقتصادی طرح های سرمایه گذاری پرداخته و در ایجاد فضاهای سکونتی و تفریحی گردشگران اقدام نمایند. بنابراین در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی و جمع آوری اطلاعات با تکیه بر اسناد ملی بالادستی کشور به عنوان راهبردها و سیاست های توسعه گردشگری از جمله ارتقای شبکه حمل ونقل شهری، ارتقای کیفی مؤلفه های فضاهای همگانی شهری و فضاهای گردشگری و نیز تقویت آسایش، ایمنی و رفاه نسبی برای دسترسی آسان گردشگران به فضاهای مذکور و در یک کلام با ارتقای فضاهای همگانی شهری و عناصر اصلی موجود در آن به توسعه گردشگری رسیده و پاسخ لازم برای این سؤال که آیا فضاهای همگانی شهری برجذب گردشگر شهری تأثیرگذار است، ارائه گردیده است.
تحلیلی بر گسترش کالبدی-فضایی شهر و تعیین الگوی بهینه و پایدار رشد کالبدی شهر صالح آباد با بهره گیری از مدل های کمی
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۳
۴۷-۵۶
حوزه های تخصصی:
به رغم گذشت دو دهه از ورود مفهوم راهبرد های توسعه شهری در ادبیات مدیریت شهری رویکرد غالب توسعه در سیستم های مدیریت شهری کشور ما به گونه ای است که تنها در حد هدایت و راهبری طرح های هادی یا جامع شهری، تغییرات کاربری و گسترش سرمایه های فیزیکی محدود مانده است، به طوری که شهرها به شکلی بی برنامه رشد نموده و محدوده های شهری در مدت کوتاهی به چندین برابر وسعت اولیه ی خود رسیده اند. این معضل به الگوی گسترش افقی معروف گردیده و منشاً بسیاری از مشکلات در شهرهای کشورهای در حال توسعه شده است. بنابراین بررسی الگوی گسترش شهرها یکی از مسائلی است که می تواند راهبرد توسعه را در افق دوردست، جهت توانمندسازی مدیریت شهری فراهم سازد. این پژوهش با در نظر گرفتن شاخص های مساحت، جمعیت، تراکم کلی مسکونی و بهره گیری از مدل هلدرن و ضریب جینی به تحلیل الگوی گسترش کالبدی- فضایی شهرصالح آباد پرداخته است. روش پژوهش، تحلیلی- تطبیقی و به صورت مطالعه ی اسنادی بوده و جهت بررسی بیشتر به مشاهده ی مستقیم و غیرمستقیم، پرداخته شده است و هدف نهایی آن ارائه راهکارهایی جهت جلوگیری از رشد افقی یا پراکندگی شهر در راستای توسعه پایدار شهری می باشد. نتایج نشان می دهد که شهرصالح آباد در طی دهه های گذشته به صورت پراکنده رشد نموده و منجر به پدیده ی گسترش افقی یا پراکندگی شهری شده است. بر این اساس باید از الگوی گسترش متمرکز درون بافتی فشرده و در عین حال الگوی پیوسته ی قطاعی با توسعه سیستم شبکه ارتباطی متقاطع و مورب بهره گرفت تا رشد کالبدی شهر روندی معقولانه تر را طی نماید.
تبیین ساختاری کارکردی مدیریت مشارکتی شهری(مطالعه ی موردی : شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در راستای اینکه هر ساختاری را کارکرد ویژه ای است و هر کارکرد ویژه ای، ریشه در ساختاری دارد، هدف این نوشتار، توصیف و تبیین ساختار و کارکرد مدیریت مشارکتی در شهر مشهد است. تحلیل ساختاری کارکردی روشی است که در این پژوهش به کارگرفته شده است. تعداد پرسش نامه ها (384 نفر شهروند و 21 کارشناس شهری) از فرمول کوکران به دست آمده است. یافته ها نشان می دهد که دو نیمه ی ""از بالا به پایین"" (سازمان های شهری) و ""از پایین به بالا"" ( شورای شهر و شهرداری) در ساختار مدیریت شهری مشهد، به طور هم زمان و هم تراز فعّالیّت دارند (دوگانگی ساختاری)، به گونه ای که نیمه ی ""از بالا به پایین""، یک کارکرد به نسبت غیرمشارکتی و نیمه ی ""از پایین به بالا"" یک کارکرد نسبی مشارکتی را از خود آشکار می کند (دوگانگی کارکردی). یافته ها نشان می دهد که میانگین شاخص مشارکت، برابر 4/2 بوده که این مقدار کمی کمتر از حدّ متوسّط در طیف پنج گزینه ای لیکرت (5/25) است. بنابراین به دنبال ""دوگانگی ساختاری""، ""کارکرد نیمه مشارکتی"" نیز از ویژگی های مدیریت شهری مشهد است. در تبیین این دوگانگی باید گفت: در نیمه ی ""از بالا به پایین"" (سازمان های شهری)، منبع اصلی تأثیرپذیری و به دنبال آن، طرفِ پاسخ خواه، سازمان های فرادست هستند، در صورتی که در نیمه ی ""از پایین به بالا"" ( شهرداری شورای شهر)، منبع اصلی تأثیرپذیری و به دنبال آن، طرفِ پاسخ خواه، شهروندان هستند. گذرنکردن برنامه های سازمان های شهری، از صافی شورای شهر و همچنین، نبود مدیریت یکپارچه نیز، از مهم ترین چالش های پیشِ روی مدیریت مشارکتی شهری است.
مدل سازی و آنالیز اثر پوشش سطوح معابر بر دمای فضاهای باز شهری تفهم طراحی و نتایج از پروژه سهیل
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به ارزیابی آثار سه ماده آسفالت، بتن سیمانی و آجر توپر در کف سازی سطوح معابر شهری بر شرایط میکرو اقلیم فضاهای فعالیت به ویژه دمای محیطی حاکم بر آنها اختصاص دارد. هدف بهبود شرایط آسایش حرارتی و کاهش شدت جزیره گرمایی در ملاحظات منطقه ای است. تحقیق روی سایت سهیل واقع در شهر تهران با سنجش آثار مواد به کارگرفته شده در پوشش معابر آن از روش شبیه سازی در مدل سه بعدی ENVI_met® و در تیرماه انجام گرفته است. نتایج مدل سازی و شبیه سازی مؤلفه های دمایی ناشی از تغییر نوع پوشش شبکه معابر در پارامترهای دمای پتانسیل و دمای تابشی در فضای سایت مقایسه شد. این مقایسه نشان داد که استفاده از آجر به عنوان کف پوش سرد سنتی در پوشش معابر شهری به ویژه در اقالیم خشک ایران در مقایسه با پوشش های مدرن و پرکاربردی مانند آسفالت و بتن سیمانی کمک چشمگیری به کاهش اوج دمای محیط در طول روز تا بیش ازс◦5/1 و کاهش دمای سطحی معابر تا с◦10 می کند. درحالی که شرایط آسایش در حد قابل ملاحظه ای در بافت شبکه معابر آجری نسبت به دو سطح دیگر بهبود یافته است. همچنین آنالیز اختلاف دمای روزانه و شیب تغییرات در مقایسه با سه ماده نشان داد که اوج اختلاف دما بین آنها در ساعات 10صبح تا 17 بعدازظهر رخ می دهد و پس از ساعت 18 مقدار شیب تغییرات برای تمام پوشش ها اندک و دارای ارزش یکسانی است. به طور کلی نتایج نشان داد که استفاده از کف پوش های سرد سنتی مانند آجر توپر بر شبکه معابر و سایت های پیاده آثار قابل ملاحظه ای بر بهبود شرایط آسایش حرارتی در فضاهای باز شهری در مقابل مواد متداول امروزی خواهد داشت. این نتایج لزوم کاربرد رویکرد علمی بر جزئیات سبک و الگوی شهرسازی و معماری سنتی ایران را دوچندان می کند.
بررسی کیفیت کالبدی و کارکردی کاربری های تفریحی-فراغتی در شهرهای گردشگری(نمونه مورد مطالعه: شهر بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خدمات تفریحی و فراغتی از جمله عوامل موثر بر کیفیت تجربه گردشگران در مقاصد گردشگری محسوب می شود، امری که می تواند مستقیماً در مدت زمان اقامت آنان نیز تاثیر گذار باشد. هدف این تحقیق، بررسی وضعیت کمی و کیفی کاربری های تفریحی-فراغتی در نوار ساحلی بابلسر است. از نظر روش شناسی مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی است. منابع مورد استفاده در این پژوهش شامل: مشاهده و چک لیست، برداشت میدانی، پرسشنامه، منابع کتابخانه ای و استفاده از متون علمی است. جامعه آماری تحقیق مبتنی بر روش کوکران برای تعیین حجم نمونه، شامل گردشگران حوزه، مالکان کاربری های خدمات تفریحی و فراغتی است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفته اند. با استفاده SPSS، از روش های آماری توصیفی و استنباطی چون میانگین، فراوانی و همبستگی به منظور آنالیز داده ها نیز بهره گرفته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد، کیفیت کالبدی و خدمات رسانی واحدهای تفریحی و فراغتی در شهر بابلسر در سطح نامطلوبی قرار دارد و در میان جامعه گردشگران بین طبقه اقتصادی-اجتماعی و میزان رضایتمندی آنان از کاربری های تفریحی-فراغتی نوار ساحلی بابلسر رابطه معنی داری وجود ندارد.
بررسی الگوهای رفتاری عربستان سعودی نسبت به نقش یابی ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه خلیج فارس به عنوان بخشی از گستره سیستم بین المللی به دلیل ویژگی های منحصر به فرد در دوران گذار تاریخی خود به عنوان یک بخش مهم و مساله ساز مطرح بوده است، اما به دلیل گسترش صنعت و نیاز روزافزون دنیای صنعتی به نفت، خلیج فارس به تدریج به عنوان یک واحد ژئوپلی استراتژیکی تابع سیستم بین المللی تبدیل شد و به عنوان یک سیستم تابعه مطرح گردید. در این بین افزایش قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازیگر پیرامونی سیستم تابع خلیج فارس باعث واکنش هایی از سوی بخش مرکزی این سیستم و به خصوص عربستان سعودی شده است. بر اساس آنچه تئوری سیبرنتیک می گوید؛ همه ساخت های سیستم که با توجه به ویژگی های کارگزاران آن شکل می گیرد در خدمت دو ساخت اصلی، تحت عنوان ساخت کنترل کننده و کنترل شونده است که عربستان سعودی به عنوان کنترل کننده با اتخاذ الگوهای رفتاری انطباقی و کسب حمایت قدرت مداخله گر درصدد مقابله با نقش یابی جمهوری اسلامی ایران، در جهت حفظ نظم موجود در سیستم تابع خلیج فارس می باشد. این مقاله با این فرضیه که الگوهای رفتاری عربستان سعودی در برابر نقش یابی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس به اتخاذ تصمیمات انطباقی با محیط بین المللی و وابستگی به کسب حمایت قدرت مداخله گر منجر شده است، در صدد یافتن پاسخ برای این پرسش است که الگوهای رفتاری عربستان سعودی در برابر نقش یابی جمهوری اسلامی ایران به چه سمت و سویی می رود؟ همچنین کوشیده می شود به نحوه شکل گیری الگوهای رفتاری و نقش قدرت مداخله گر در سیستم تابع خلیج فارس پرداخته شود.
تعیین شکاف کیفیت خدمات ارائه شده در شهرداری ها(نمونه موردی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکاف بین خدمات ارائه شده و انتظارات مردم، یکی از چالش های اساسی ارتباط بین شهرداری و ساکنین شهر می باشد. هدف اصلی تحقیق حاضر آن است تا میزان انطباق خدمات ارائه شده توسط شهرداری مشهد و انتظارات شهروندان مشهدی را مورد بررسی قراردهد. در این تحقیق، از روش توصیفی و تحلیلی بهره برداری شده است. نمونه انتخابی724 نفر از شهروندان مشهدی بوده اند که نظر آنها در پنج سطح کیفیت یعنی فیزیکی، ضمانت، قابلیت اطمینان، پاسخگویی و همدلی پرسیده شده است. داده-های گردآوری شده نیز با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که بین خدمات ارائه شده و انتظارات شهروندان شکاف مشاهده می شود. بیشترین شکاف مربوط به همدلی(65/1-) و کمترین آن مربوط به بعد ضمانت (44/1-) بوده است. در واقع، در تمامی ابعاد بین واقعیت ها و انتظارات تفاوت معنی داری مشاهده می گردد(000/0=P). علاوه بر آن شهروندانی که از سطح سواد و درآمد بیشتری برخوردار بودند، شکاف خدمات را بیش از سایرین ارزیابی کردند(01/0 P <). به همین دلیل، پیشنهاد می شود برای بهبود کیفیت خدمات، ضمن توجه به سیاست های کلان و بلند مدت، برای ارائه خدمات مناسب، در ارتقای آموزش و مهارت کارمندان، عوامل ارائه کننده خدمات و تخصیص بیشتر اعتبار به خدمات اولویت دار، اقدام گردد.
بررسی تنگناهای طبیعی و انسانی برای توسعه فیزیکی- کالبدی شهرها درشهرستان گرمی با استفاده ازGIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه فیزیکی بی رویه و ناموزون شهری، آثار و پیامدهای متعددی را برجای گذاشته و شهرها را با مسایل و معضلات خاصی روبرو نموده است. ساخت و سازهای غیرمجاز، همجواری های نامناسب در کاربری ها، آلودگی های زیست محیطی و به هدر رفتن زمین های کشاورزی، تخریب اکوسیستم های طبیعی و گسترش به سمت پهنه های آسیب پذیر شهری از نظر مخاطرات محیطی از قبیل دره های سیلابی، دامنه های ناپایدار، حریم رودخانه ها و... نمونه ای از این مشکلات است که امروزه شاهد آنیم. شهرستان گرمی نیز به دلیل موقعیت جغرافیایی خود و قرارگیری بر روی پهنه های پرشیب و کوهستانی دارای محدودیت های متعددی است. بنابراین بررسی و تجزیه و تحلیل پدیده های مختلف طبیعی و عوامل انسانی منطقه و در نهایت ارائه راهکارهای کنترل و برخورد منطقی با این فرآیندها و محدودیتهای حاصل از آنها ضروری است. در همین زمینه، تحقیق حاضر با علم به اهمیت موضوع و با هدف بررسی مناطق مستعد برای توسعه شهری با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی تدوین گردیده است. برای تجزیه و تحلیل فضایی و ارزیابی چند معیاری از نرم افزار Edrisi، و برای استاندارد سازی ارزش ها (مقادیر) و یکسان سازی مقیاس ها در لایه های نقشه ای، از روش استانداردسازی بر مبنای درجه عضویت در تابع فازی استفاده گردید. برای وزن دهی به معیارها نیز روش Critic انتخاب شده و در تحلیل نهایی ارزیابی چند معیاری (برای مکان های مناسب توسعه شهر)، تکنیکTopsis مورد استفاده قرار گرفته و جهات مطلوب توسعه شهری تعیین شده است. نتایج نشان میدهد که توسعه شهر به سمت شمال شرق به علت برخورد با زمینهای مرغوب کشاورزی، بالا بودن سطح آب های زیرزمینی و نزدیکی به خطوط گسل محدودیت دارد و جهت توسعه آن مناسب نیست و با توجه به سایر عوامل متناسب با شاخصهای توسعه، بخشهای شرقی و جنوبی شهر، بهترین جهات توسعه و گسترش شهری گرمی به حساب میآید