فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۴۱ تا ۴٬۱۶۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
5 - 14
حوزه های تخصصی:
"حق شهری" همانگونه که توسط هانری لفور در دهه شصت میلادی رقم خورد، نیاز به تغییرات اجتماعی _فضایی به منظور بهره مندی ساکنان شهر از زندگی شهری و امکانات مربوط به آن را ضروری می داند. با وجود تأثیر بسیار زیاد مفهوم حق شهر در نظریات علوم اجتماعی، جغرافیا و شهرسازی، بررسی مقایسه ای و به کارگیری چارچوب های نظری این مفهوم در نمونه های موردی کمتر به چشم می خورد. این کاستی، اطلاق پذیری ایده های لفور را در بستر های اجتماعی_سیاسی مختلف دچار ابهام نموده است .از آنجایی که فضای شهر نقش چشمگیری در مفهوم حق شهری و برخورداری ساکنان از مزایا و امکانات شهری دارد، ایده های لفور می تواند معیاری برای ارزیابی مداخلات فضایی در شهر ها باشد. هدف کلی پژوهش، شناسایی ارتباط بین معماری، طراحی و برنامه ریزی شهر، به عبارتی هرگونه فعالیت کنترل فضایی با مفهوم حق شهری است. برای دستیابی به این هدف، پس از بررسی اندیشه های لفور به استخراج نمود های فضایی ایده حق شهری به عنوان مدل مفهومی پژوهش، به منظور بررسی دو نمونه موردی (پروژه نواب در تهران و لا دفانس در پاریس) پرداخته می شود. نمود های فضایی برآمده از مفهوم حق شهری عبارتند از: کنترل فضایی، مرکزیت فضایی، تراکم فضایی، سیالیت فضایی و تداوم فضایی.روش مورد بررسی در این پژوهش ارزیابی و مقایسه ای است. نخست دو پروژه یاد شده به طور مستقل براساس اصول و شاخص های فضایی حق شهری مورد ارزیابی قرار گرفته و مزایا و معایب آنها شناسایی می گردد. سپس با مقایسه آن دو تأثیر هر معیار در تولید کیفیت فضایی مورد نظر تحلیل می شود. یافته های حاصل از پژوهش در قالب دو اصل معرفی می شوند: ۱. حق شهری می تواند به عنوان معیاری برای ارزیابی پروژه های شهری قرار گیرد و ۲. مداخلات کالبدی به دلیل تغییر در شیوه زندگی و حقوق اجتماعی افراد و گروه ها تأثیری مستقیم بر حق شهری دارند.
بررسی و تحلیل فضایی نابرابریهای اجتماعی درمناطق شهری با رویکرد شهر متراکم مطالعه موردی: شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
27 - 38
حوزه های تخصصی:
نابرابری های اجتماعی پدیده ای است که بر تمام مناسبات اجتماعی انسان ها تأثیر می گذارد. تحلیل فضایی توسعه، میزان نابرابری ها و محرومیت نواحی مختلف را مشخص و اولویت اقدامات برای ارتقای سطح زندگی را معلوم می کند. در ادبیات برنامه ریزی شهری دیدگاه های متفاوتی وجود دارند که سعی نموده اند تراکم را به عنوان یکی از متغیرهای تأثیرگذار در توسعه یافتگی مناطق معرفی نمایند. شهر متراکم یکی از الگوهای فرم پایدار می باشد که با هدف جلوگیری از گسترش شهر، به دنبال توزیع مناسب خدمات و تقویت شاخص های اقتصادی_اجتماعی در بین مناطق است. روش پژوهش توصیفی_تحلیلی است که در آن از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون T و مدل های تصمیم گیری چند معیاره (TOPSIS,SAW,VIKOR) و C.V استفاده شده است. در این تحقیق شاخص های توسعه براساس پنج بعد و 44 متغیر تعریف شده اند و داده های تحقیق نیز از بلوک های آماری سرشماری سال1390 استخراج شده است. جامعه آماری پژوهش، 12 منطقه شهر بابل بوده که محدوده های آن منطبق بر تقسیمات کالبدی مرکز آمار ترسیم شده است. بر اساس نتایج پژوهش، توزیع و پراکنش شاخص های توسعه در شهر بابل نوعی عدم تعادل فضایی را نشان می دهد، به طوری که نزدیک به 8/25 درصد از جمعیت شهر در مناطق توسعه یافته (3، 4و10) ، 5/14 درصد جمعیت در مناطق با توسعه متوسط (7و12) و 5/59 درصد در مناطق ضعیف و کمتر توسعه یافته (1 ،2 ،5 ،6 ، 8 ، 9و11) ساکن هستند. همچنین نواحی مرکزی شهر از سطح توسعه یافتگی بیشتری نسبت به مناطق پیرامونی و نیمه پیرامونی برخوردار می باشند و تفاوت معناداری میان ضریب توسعه در بین مناطق براساس طبقه بندی تراکم ساختمانی دیده می شود؛ به طوری که میانگین این ضریب در مناطق متراکم بیشتر از مناطق کم تراکم است. در نهایت مناطق 3 و 4 به عنوان مناطق توسعه یافته و مناطق 6 و 9 به عنوان مناطق کمتر توسعه یافته شهر بابل مشخص شده اند.
بررسی میزان امنیت مجتمع های محصور در شهر ارومیه با استفاده از روش تعیین ضریب مکانی و کانون های جرم خیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
55 - 66
حوزه های تخصصی:
امنیت جزو نیازهای اولیه انسانی و در سلسله مراتب نیازهای انسانی مازلو، بعد از نیازهای اولیه، در رده دوم قرار دارد. اهمیت موضوع سبب شده تا مفهوم امنیت به یکی از اولویت های اساسی نظریه پردازان شهری تبدیل شود. جدای از اثرات اجتماعی ناشی از وجود محیط های امن شهری بر الگوهای رفتاری شهروندان و بهبود کیفیت های محیطی، تبیین نقش کالبدی شهر بر کاهش جرائم، موضوع با اهمیتی است که در قالب نظریه های نوین شهرسازی مورد بحث قرار گرفته است. ایده مجتمع های محصور و دروازه دار یکی از این نظریه هاست. این مطالعه در نظر دارد تا با توجه به شرایط متفاوت اجتماعی حاکم بر جامعه محلی ایران، به کاربست این نظریه پرداخته و میزان انطباق پذیری آن را در شهر ارومیه مورد آزمون قرار دهد. برای انجام این مطالعه، مجتمع های محصور به تعداد 268 مورد در شهر ارومیه شناسایی شده و اطلاعات مربوط به جرائم بر مبنای اطلاعات مکان بروز سرقت از منازل گردآوری گردیده اند. در این پژوهش که از نوع کاربردی می باشد، از روش های تعیین ضریب مکانی و کانون های جرم خیز استفاده شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که ایجاد حصار و دروازه های ورودی در مجتمع های محصور توانسته است نقش قابل ملاحظه ای در کاهش جرائم در مقایسه با کل شهر داشته باشد؛ به طوری که با احتمال بالای 99 درصد، به میزان 57 درصد از مجتمع های محصور و 49 درصد از واحدهای مسکونی کل شهر از میزان جرم خیزی پایین تری برخوردارند. در نقطه مقابل، با احتمال بالای 99 درصد، به میزان 16 درصد مجتمع های محصور و 33 درصد واحدهای مسکونی کل شهر از میزان جرم خیزی بالاتری برخوردار بودند.
ارزیابی پراکنش مکانهای سوم در ارتباط با سطوح طبقات اجتماعی مختلف شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
81 - 92
حوزه های تخصصی:
در تعریفی که پروفسور الدنبرگ از مکان سوم ارائه می دهد، یک مکان سوم عرصه ای معرفی شده است که مردم را بدون در نظر گرفتن درجات و طبقات اجتماعی و تفاوت های قومی، نژادی و ... گرد هم می آورد. این در حالی است که به نظر می رسد حضور چنین مکان هایی در جامعه ما، خود ارتباط ویژه ای با طبقات اجتماعی داشته باشد. به این معنا که سطوح طبقات اجتماعی مختلف، مستعد شکل گیری تعداد و البته گونه متفاوتی از مکان های سوم هستند. بنابراین پژوهش حاضر برآن است که به مطالعه ارتباط طبقات اجتماعی شهر زنجان با نحوه پراکنش مکان های سوم پرداخته و دلایل آن را مورد بررسی و کاوش قرار دهد. در این راستا، در پژوهش حاضر شهر زنجان که بین دو کلانشهر اصلی ایران قرار گرفته ولی برخلاف آنها از یکپارچگی نسبی اجتماعی برخوردار بوده و همچنین در جریان تحولات اجتماعی سیاسی دهه های گذشته، کمترین تغییرات کالبدی و عملکردی را تجربه کرده، به عنوان نمونه مطالعاتی در نظر گرفته شده و داده های مورد نیاز با استفاده از روش های مصاحبه با متخصصان، پرسشنامه، مصاحبه گروهی متمرکز و مشاهده گردآوری شده و در محیط GIS تحلیل شده اند. به صورت کلی باید گفت، روش تحقیق در پژوهش حاضر روش ارزیابی است. نتایج پژوهش نشان می دهند، ویژگی های خاص هر یک از طبقات اجتماعی، نوع خاصی از روابط و مناسبات اجتماعی را میان اعضای طبقه یاد شده با یکدیگر و با سایر شهروندان تعریف کرده و بدین ترتیب بر نوع و تعداد مکان های سوم شکل گرفته، تأثیر مستقیمی می گذارد. با توجه به این موضوع، به نظر می رسد بتوان با گسترش چنین مکان هایی در محدوده های کمتر توسعه یافته و محدوده هایی که در سطوح طبقاتی پایین تر قرار دارند، به تقویت روابط اجتماعی ساکنان هریک از این محدوده ها با یکدیگر و نیز با سایر شهروندان کمک کرد و با فراهم نمودن زمینه ورود افراد از طبقات اجتماعی بالاتر به محدوده های کمتر توسعه یافته از طریق ارتقای مکان های سوم و به تبع آن اختلاط هر چه بیشتر شهروندان از طبقات اجتماعی مختلف، نابرابری اجتماعی را کاهش داده و بدین ترتیب موجبات ارتقای زندگی اجتماعی عمومی شهر را فراهم آورد.
بازآفرینی شهری خوانایی-محور، رویکردی به تجدید حیات شکلی و محتوایی ساخت اصلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۷
29 - 40
حوزه های تخصصی:
خوانایی یکی از ویژگی های اساسی محیط های شهری باکیفیت به شمار می رود، که با کمک به فرد برای درک صحیح و عمیق پیرامون، امکان برقراری ارتباط مطلوب بین فرد و محیط شهری را فراهم می سازد. متأسفانه در اغلب طرح ها و پروژه های شهرسازی، مفهوم خوانایی در عمل به صورت شماری راهکار ساده ی تسهیل مسیریابی و جهت یابی پیاده می شود. در حالی که این مفهوم، مفهومی جامع و پرمحتوا بوده و دارای ابعاد و جنبه های گوناگونی می باشد که توجه به آن ها در کنار یکدیگر، بر خلاف راهکارهای تک بعدی ساده انگارانه، قادر خواهد بود نقش مؤثری در بهبود و غنای تجربه و ادراک فرد از محیط شهری ایفا نماید. بر این اساس، پژوهش حاضر قصد دارد با کندوکاو در مفهوم خوانایی به درک ابعاد و مؤلفه های گوناگون آن دست یافته، ضمن شناسایی ارتباط معنادار آن با مفهوم ساخت اصلی، به معرفی اصولی کارآمد برای بازآفرینی ساخت اصلی با محوریت خوانایی دست یابد. کاربست اصول مذکور، علاوه بر تضمین خوانایی مقیاس های مختلف محیط شهری، می تواند چارچوبی جامع و کل نگر برای مواجهه با مسائل متعدد و به ظاهر مجزای محیط های شهری فراهم سازد، که برخلاف اقدامات بازآفرینی سطحی و جزءنگر، با در نظر گرفتن ارزش های محتوایی و غیرملموس محیط شهری همگام با جنبه های کالبدی ملموس، به معنای واقعی به تجدیدحیات، ارتقای کیفیت و غنای بافت شهری می انجامد. اصول بازآفرینی خوانایی-محور در راستای سه مؤلفه ی کالبدی، عملکردی و حسی-معنایی خوانایی ارائه شده، و محور اصلی آن ها بر وحدت و هماهنگی کالبدی، حیات و سرزندگی عملکردی، غنای بار حسی-معنایی محیط انسانی و در نهایت، همسویی و سازگاری میان کالبد، عملکرد و محتوای حسی-معنایی محیط شهری می باشد.
تحلیلی بر نقش زیباشناسانه هندسه در شکل گیری فضای شهری چهارباغ عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۷
41 - 54
حوزه های تخصصی:
شکل هندسی محور چهارباغ اصفهان درطول تاریخ، تغییرات وتحولات بسیاری رابه خود دیده وهمواره ازفرازونشیب های تاریخی بهره جسته است،طراحی ساختار اولیه چهارباغ که به دوره صفوی بر می گردد. بر مبنای الگویی هندسی بوده و موضوع اصلی این مقاله راتشکیل می دهد. بنابراین در این بررسی چگونگی استفاده از روش های هندسی انتقال اندازه هاوجستجوی سنجه های (مدول) مبنایی برای تشخیص تناسب در محور چهارباغ مهم هستند. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی، تحلیلی است به این صورت که ابتدا با توجه به متون، کتاب ها و نقشه های تاریخی، اشکال و تناسبات هندسی محور چهارباغ دردوره صفوی استخراج می گردد، سپس با استفاده از بار ارزشی زیباشناسانه نقش های هندسی چگونگی شکل گیری محور چهارباغ استنباط خواهد شد. نتایج تحلیل در این مقاله، بیانگر آن است که چهارباغ صفوی ازارتباطی همه جانبه، مادی و معنوی برخوردار بوده؛ که بواسطه تناسبی هندسی شکل های آن به تبعیت از یک بار معنایی بهم آمیخته، و این تناسب در ترکیب گری بین مولفه ها و در تناسبات کل و جزء ساختار ی هماهنگ و برقرار کرده، و این اوج کاربرد نقش هندسی را در کار زیبای معماری ایرانی نشان می دهد.
بررسی انطباق مصالح به کار رفته در ساختمانهای بلند مرتبه با شرایط اقلیمی و آسایش ساکنان(نمونه موردی شهر همدان)
حوزه های تخصصی:
انسان همواره در طول تاریخ سعی می نماید به منظور ایجاد سرپناهی مناسب برای سکونت آن را با محیط پیرامون خود هماهنگ سازد تا بتواند شرایط مناسبی برای ادامه حیات خویش ایجاد کند و در حقیقت نوع ساخت و معماری در این شرایط مناسب دخالت مستقیمی دارد. اما امروزه معماری های متفاوتی به وجود آمده که به وسیله عدم توجه به اقلیم و شرایط زیست اقلیمی آسایش را از ساکنین آنها سلب نموده است. مساله این است که آیا مصالحی که امروزه در ساخت بناهای بلندمرتبه مورد استفاده قرار می گیرد با توجه به اقلیم منطقه انتخاب می شود؟ و آیا این موارد می تواند بر آسایش ساکنین تاثیرگذار باشد؟ در این مقاله به عنوان نمونه موردی دو ساختمان بلند مرتبه از دو طیف متفاوت ساختمانهای بلند شهر همدان انتخاب شده است و با استفاده از نظرسنجی از ساکنین ، داده های آن به وسیله نرم افزار spss تحلیل شده است. بدین ترتیب ساکنین ساختمانی که با مصالح وارداتی ساخته شده است در نبود آسایش حرارتی سکونت دارند. تابش آفتاب از جداره های شیشه ای و جریان هوای سرد از درزهای بین مصالح از عوامل برجسته ای است که باعث مختل شدن آسایش ساکنین می شود. توجه به این نکته ضروری است که استفاده از مصالح مناسب در نماسازی و ساخت و ساز ساختمانهای بلند مرتبه یکی از عوامل مهمی است که از نظر صرفه جویی در مصرف انرژی و دست یابی به آسایش ساکنین نقش اساسی را ایفا می کند.
سنجش میزان آگاهی اساتید دانشگاه از حقوق شهروندی
حوزه های تخصصی:
مشارکت مبنایی است برای تبدیل فرد به شهروند. برای شهروند بودن در کامل ترین معنای آن، باید مؤثر و فعال بود. شهروندی فعال، معطوف به درگیرکردن مردم در فرا گرد تصمیم گیری است؛ مردمی که فرصت پیدا می کنند تا در زمینه های برنامه ریزی و انجام خدمات عمومی سخن گفته و به ارتقاء نتایج و خدمات بیندیشند. آگاهی شهروندان موجب رسیدن ایشان به حقی است که جامعه برای آن ها در نظر می گیرد. این آگاهی دارای جنبه های مختلفی از قبیل آگاهی اجتماعی، آگاهی فرهنگی و ... است. آگاهی شهروندی، به معنای شناخت شهروندان از وظایف حکومت و شهرداری در قبال شهروندان و تلاش برای تحقق حقوق و اجرای تکالیفشان است. آگاهی از حقوق شهروندی موجب می شود که مشارکت شهروندان در امور شهری از مراتب پایداری، استمرار و مسئولیت پذیری بیش تری برخوردار گشته، مثمر ثمر گردد. این پژوهش با استفاده از ابزار پرسشنامه به جمع آوری اطلاعات مربوط به میزان آگاهی اساتید دانشگاه، به عنوان نیروی متخصص جامعه نموده است. به منظور تحلیل این اطلاعات از نرم افزار آماری SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد این گروه از سطح آگاهی بالایی درزمینه حقوق شهروندی برخوردار هستند. در ادامه به آزمون فرضیات مطرح شده پرداخته است.
تبیین نقش عوامل محیطی و غیر محیطی فضاهای آموزشی در بروز خلاقیت کودک
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، تحقیقات بسیاری انجام شده که از میان عوامل تأثیرگذار در رشد خلاقیت کودک، عواملی مانند شیوه های آموزشی، موردبررسی قرارگرفته اند؛ اما به تأثیر کیفیت فضای معماری در پرورش خلاقیت، کمتر توجه شده است. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا عوامل محیطی و غیر محیطی مؤثر بر رشد خلاقیت در کودکان را شناسایی نماید. با استفاده از روش کیفی برای دست یافتن به شاخص های فضایی طراحی محیط خلاق برای کودک، به بررسی رفتار کودکان و دیدگاه های افرادی که پیوسته با آن ها در ارتباط هستند پرداخته شد. پس از بررسی مشاهدات و مصاحبه ها، تحلیل داده های کیفی صورت گرفت سپس دو عامل محیطی و چهار عامل غیر محیطی به عنوان متغیرهای مؤثر بر رشد خلاقیت کودکان در نظر گرفته شد و چگونگی ارتباط آن ها با موضوع خلاقیت بیان گردید تا بر اساس این نتایج به دست آمده، پیشبرد روند طراحی در چنین فضاهایی ممکن شود.
بهبود فضاهای جمعی مسکونی در جهت ارتقا پایداری اجتماعی: راهکارها و تدابیر طراحی در مجتمع های مسکونی
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه توسعه پایدار در دهه های اخیر یکی از اساسی ترین دغدغه های معماران و شهرسازان می باشد و پایداری اجتماعی نیز از ارکان حصول به این مهم بوده و با نظر به اینکه مسکن نقشی تعیین کننده در شکل گیری فرهنگ و هویت جامعه را داراست و در عین حال افزایش سکونت در آپارتمان و اقامت در مجتمع های مسکونی، توجه به عوامل توسعه پایدار در مجتمع های مسکونی امری ضروری است. این پژوهش با مطالعه پژوهش های حاضر در زمینه پایداری اجتماعی در سطح شهری، محلی و در نهایت مجتمع مسکونی ابتدا سعی در بررسی تعاریف مختلف پایداری اجتماعی از دیدگاه صاحب نظران و استخراج عوامل موثر، این پژوهش ها را همگرا کرده و در نهایت به دنبال ارائه راهکارهای طراحی جهت افزایش پایداری اجتماعی در مجتمع های مسکونی می باشد. سعی شده تا با روش تئوری مبنا و با توجه به کارکردهای مجتمع های مسکونی به ارایه راهکارهایی طراحی فضاهای جمعی در این محیط ها بپردازد. این راهکارها بر اساس شاخص های مکانی موثر بر ارتقاء پایداری اجتماعی در دو سطح راهبرد و تدبیر بررسی شده. مولفه های به دست آمده شامل امنیت، عدالت اجتماعی (مردمداری)، فعالیت پذیری (سرزندگی)، هویت مندی، انسجام فضایی کالبدی می باشد.
ارزیابی دلبستگی به مکان: تبیین عوامل و شاخص ها
حوزه های تخصصی:
دلبستگی به مکان از مهم ترین ابعاد رابطه انسان و مکان است که باید مورد توجه طراحان قرار گیرد. در روند شکل گیری دلبستگی به مکان، دو عنصر انسان و مکان از طریق عنصر سوم تعامل انسان و مکان به لحاظ شناختی، عاطفی و عملکردی، وارد یک فرآیند می گردند که در این فرآیند زمان به عنوان عامل چهارم قابل طرح است. این پژوهش ابتدا به بررسی نظریه های موجود در زمینه حس دلبستگی به مکان و چگونگی درک آن توسط مردم پرداخته و عوامل مؤثر بر این حس را بررسی می کند و درنهایت مدلی برای نشان دادن چگونگی تأثیرات این عوامل ارائه می کند. در این مدل، ارزیابی دلبستگی به مکان شامل دو مرحله ارزیابی عوامل انسانی و مکانی و ارزیابی تعامل انسان- مکان خواهد بود. در مرحله اول سه عامل ویژگی های کالبدی، ویژگی های فعالیتی و ویژگی های فردی، اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار می گیرد. در مرحله دوم نیز پنج شاخص: هویت مکانی، وابستگی کارکردی به مکان، دلبستگی عاطفی، معنا و پیوند و مشارکت اجتماعی مورد ارزیابی قرار می گیرد.
بررسی تأثیر ساختار کالبدی بر رفتار فضایی بهره بران با رویکرد روان شناسی محیط (مطالعه موردی: پایانه مسافربری استان همدان)
حوزه های تخصصی:
با توسعه جوامع انسانی، توجه معماران، طراحان و برنامه ریزان به کیفیت فضا و ساختار کالبدی آن افزایش یافته و نقش طراحی به عنوان ابزاری در جهت شکل دادن به محیط زندگی و پاسخ گویی به توقعات و نیازهای انسان، اهمیت بیشتری یافته است. رفتار فضایی فرد، در محیط جغرافیایی که در آن زندگی می کند، متأثر از عناصر تشکیل دهنده محیط و ساختار کالبدی پیرامون او، بر پایه ی ویژگی های روان شناختی، شخصیتی، فرهنگی و اجتماعی شخص بوده، که در فضا رخ می دهد. ساختار کالبدی محیط، فرصت های متعددی را برای بروز رفتار فضایی افراد ایجاد می کند. مکان پایدار به عنوان محیط ایده آل و پاسخده، نشانگر میزان کیفیت محیط بوده و به نسبتی که قابلیت های عرضه شده در محیط بیشتر باشد، افراد بر اساس فرایندهای ادراک- شناخت و انگیزش های درونی، ارتباط مؤثرتری با محیط برقرار می کنند. درواقع ساختار کالبدی، مجموعه ایست متشکل از فضاها و عناصر فرعی که در کنار یکدیگر عنصر اصلی و کلیت طرح را شکل می دهند. این عناصر شامل: فضاهای داخلی، خارجی، مکان یابی، چیدمان و غیره است که متغیر های فیزیکی همچون صدا و نور رفتار فضایی فرد را در محیط تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش موجود، محصول مطالعه چندین منبع و مرجع هماهنگ با موضوع (روش کتابخانه ای) و میدانی (مشاهده عینی-مصاحبه دقیق) بوده و هدف از ارائه این مقاله، بررسی عوامل و مؤلفه های کالبدی مؤثر بر رفتار فضایی و تبیین راهکارهای مناسب در جهت بهبود کیفیتی، در ساختار کالبدی محیط فیزیکی است. در این پژوهش پایانه مسافربری استان همدان، به عنوان نمونه موردی، انتخاب شده است.
بررسی عوامل مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در میان ساکنان محله مسکونی (نمونه موردی: محله برج قربان همدان)
حوزه های تخصصی:
تعاملات اجتماعی یکی از مهم ترین جلوه های فضاهای شهری موفق می باشد. محلات شهری به دلیل نقشی که در زندگی و مناسبات اولیه مردم ایفا می کنند. از اهمیت خاصی در ایجاد روابط اجتماعی برخوردارند. امروزه توسعه و برنامه ریزی بر مبنای محلات شهر در مرکز توجه طراحان و برنامه ریزان شهری قرار دارد این امر مستلزم درک نیازها و خواسته های شهروندان از محیط زندگی شان است. در مقاله حاضر روابط اجتماعی میان ساکنان محله که با افراد بیرون از محله نیز در تماس هستند، موردتوجه قرار می گیرد. این مقاله میزان سطح تعامل اجتماعی بین ساکنین محله برج قربان را موردبررسی قرار می دهد و شاخص های میزان تعامل اجتماعی را برای این محله بازگو می کند. در ابتدا با انجام مطالعات میدانی بر روی نمونه موردی بافت اجتماعی و روابط میان ساکنان بررسی می شود. آزمون و بررسی فرضیات تحقیق با استفاده از آماره استیودنت (t)، همبستگی و رگرسیون صورت گرفته و سپس با طرح ریزی مناسب سعی می شود تا فضای موردنیاز برای شکل گرفتن روابط و تعاملات اجتماعی در محله ارائه شود.
Comparative study of Thomas More’s utopia and Farabi’s utopia by emphasis on architectural and urban Design spaces(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ ضمیمه لاتین شماره ۴۰
۲۱۶-۲۰۵
حوزه های تخصصی:
Utopian thoughts have precedence as old as human history. Islamic civilization utopian thought owes its progress to the Farabi&rsquos utopian concept and expansion and academic study of utopian term in west owes to the Thomas More Utopia book. Theoretically, Farabi&rsquos utopian thoughts influenced development of utopian system in both Islam and Western civilizations. By emphasis on Farabi&rsquos Utopia as an example of utopian ideas in Islamic civilization, and Thomas More&rsquos Utopia as an example of utopian though in the western civilization, this research tries to investigate the commonalties and differences of these utopias. The architectural and urban building spaces of these examples were studied in the conceptual viewpoint. Thomas More Utopia consists of fifty four similar cities. All of the cities have been constructed well according to the same plan as possible as. The nearest cities have approximately twenty four miles distance, and the furthest ones are not so far from each other so that the people can travel less than one day. Because of similarities in the cities, only one of them has been referred in the &ldquoUtopia&rdquo this city is Amaurot. Each city sends three wise old men to Amaurot every year to negotiate on their common affairs. Amaurot is the main city of the island and it is near the center of the island. &ldquoThe opinions of the Utopians&rdquo and &ldquoThe Policy of the City&rdquo are two books of Farabi. He expresses the political and philosophical systems of Utopia comprehensively. He divides communities qualitatively and in addition, there are cities in contrary to Utopia. He pays attention to the quality of communities from perfectionism and auspicious perspective. In other words, the goal of the city determines type of the city. Farabi likens utopia to a creature that has independent existence beyond the members of the city. The comparison of the architectural and urban building spaces of Farabi&rsquos utopia and Thomas More&rsquos utopia showed that both of the cities are placed in the defined space from urban structure perspective both of them have defined volume and level, and the difference is that Thomas More&rsquos utopia is located in an islands and Farabi&rsquos utopia is universal. The More&rsquos city has a defied localization but Farabi&rsquos city does not posse this characteristic. Farabi has referred to the market space and transaction regarding to the urban micro spaces while Thomas More has referred to passages, hospitals, market and hall and other specification, situations and services. More has not explained the social and geographical divisions, but Farabi divides his utopia into complete and incompetent city and offers subcategories of human communities. Thomas More has emphasized on the urban divisions on streets and fragmentation of the city and also has referred to details like type of material, material used and entrance of city while, in Farabi&rsquos utopia has no references to the details of the architectural spaces and he has emphasized on educational and social goals.
Study People and Nature Connection in Built Environment to verify Aqa-Bozorg Mosque as Biophilic Design(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ ضمیمه لاتین شماره ۴۰
۲۵۳-۲۴۱
حوزه های تخصصی:
In this era that new technology has affected human life, many research scientists believe that Biophilic design can improve human well-being. Biophilic architecture can provide healthy spaces connected with nature and reduce stress and enhance longevity. Different researchers have identified and categorized different patterns in the Biophilic design. These patterns have a wide range of applications for both interior and exterior environments with physiological, cognitive and psychological benefits. This paper focuses on the 14 Biophilic patterns connected with nature that have been shown to impact human health. The objective of this qualitative study is to determine if one of the traditional mosque-schools in Iran has incorporated the 14 patterns of Biophilic Design defined by Ryan (2014). We aim to meet this objective by researching people&lsquos reactions to the fourteen Biophilic patterns (Ryan, 2014) using questionnaires and assessing people&rsquos connection to nature when present at the mosque. Aqa-Bozorg mosque-school in Kashan city which is one of the oldest cities in Iran was selected as the case study. Through questionnaires we asked whether visitors felt connected to or removed from nature while physically present in this mosque-school. Data results indicated that most of the visitors felt connected to nature while they were present in the building. We concluded that Aqa-Bozorg Mosque-school which was built long before the conceptualization of &ldquoBiophilic design&rdquo does incorporate these patterns.
بازشناسی مفاهیم مسکن و سکونت بر اساس آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
۶۰-۴۷
حوزه های تخصصی:
مفهوم مسکن براساس آموزه های اسلامی موضوعی است که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد. سکونت، بیانگر برقراری پیوندی پر معنا بین انسان و محیط مفروض است که از تلاش برای هویت یافتن (به مکانی حس تعلق داشتن) ناشی گردیده است. از این رو، مفهوم سکونت همواره در طول تاریخ، ذهن اندیشمندان را به خود مشغول داشته است. این مقاله با هدف ساختارشناسی مفاهیم سکونت و مسکن از دیدگاه اندیشمندان و سپس از دیدگاه آموزه های اسلامی تنظیم گردیده و نگارندگان تلاش نموده اند که با استفاده از آموزه های اسلامی به جهت گیری های دین اسلام در زمینه مفهوم مسکن دست یابند. آموزه های اسلامی درباره معماری مسکن، ضوابط و معیارهایی را مطرح می کند که مسکن را در حوزه تک بنا تا مجموعه شهری پوشش می دهد و نقش مسکن و انسان را در توده های انسانی و مجموعه های ساختمانی تشریح می نماید. ماهیت تحقیق، استقرایی و براساس روش تحلیلی- توصیفی تنظیم گردیده است. نگارندگان در این مقاله براساس آموزه های اسلامی به 25 حدیث از احادیث رسول خدا (ص) که مرتبط با ساخت سکونتگاه و فضاهای شهری هستند معطوف شده اند. سپس با استفاده از روش تحلیل محتوا معیارهای مؤثر بر کالبد و معنای مسکن و مکان یابی آن را به عنوان (کلان معیارها) و توضیحات وابسته آنها را به عنوان (خرد معیارها) استخراج و پیشنهاد نموده اند. معیارهایی چون طهارت، حریم، امنیت درونی و بیرونی مسکن، وحدت واحد همسایگی، قاعده لاضرر، سلسله مراتب، ظرفیت مادی و معنوی مسکن، وسعت زیاد مسکن، مکان یابی در محله اسلامی و همپیوندی با طبیعت، به عنوان معیارهای مؤثر بر کالبد و معنای مسکن در کلام پیامبر (ص) هستند. در پایان نیز نتایج حاصل از رعایت این معیارها در قالب سه دسته کلی روانی- اجتماعی، ساختاری-کالبدی و آموزشی طبقه بندی شده است.
ارزیابی میزان رضایت شهروندی از کیفیت های سکونتی در مجتمع های مسکونی؛ موردپژوهی: مجتمع های مسکونی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
۸۰-۶۱
حوزه های تخصصی:
هدف از تعریف مفاهیم و مولفه های کیفیت سکونتی شهر این است که یک نظریه کلی و عمومی در مورد یک مجتمع زیستی مطلوب ارائه شود؛ نظریه ای که با هرگونه محیط انسانی سازگار شود، به آن پاسخگو باشد و بتواند ارزش های عمومی را به عملیات خاص و مشخصی پیوند ده د و به ارتباط بین ارزش های انس انی و شهر کالبدی فضایی محدود شود. با بررسی و مرور ادبیات مربوط به میزان رضایت از محیط سکونتی مشخص شده است که درک میزان رضایت از سوی شهروندان از کیفیت سکونتی تاثیر فراگیر در میزان رضایتمندی اجتماعی و ایجاد محیطی مطلوب و پاسخده برای زندگی دارد. در این میان ارزیابی ساکنان از محیط های سکونتی شان می تواند به عنوان یکی از مهم ترین معیارهای سنجش دستیابی به اهداف و ارزیابی میزان موفقیت هر طرح شهری مطرح شود. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری داده ها از طریق تکمیل پرسشنامه می باشد. داده ها با استفاده از آزمون T و روش های تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون L.S.D و Scheffe تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس نتایج بدست آمده، میزان رضایت ساکنین در رابطه با کیفیت محیطی در حد متوسط و در برخی ابعاد مطلوب بدست آمد. همچنین نتایج آزمون برای رضایت از کیفیت محیط سکونتی نیز در سه شاخص اندازه و تسهیلات مسکن، و شرایط درونی و بیرونی مجتمع های مسکونی تاحدودی معنی دار بود. در پایان نیز در راستای ارتقاء میزان رضایت ساکنین از کیفیت های سکونتی در مجمتع های مسکونی در حوزه شرایط درونی و بیرونی راهکارهایی راهبردی و اجرایی مورد اشاره قرار گرفت.
بررسی نقش مراکز مذهبی در افزایش سرزندگی شهرهای معاصر؛ مطالعه موردی: محدوده امامزاده صالح تجریش، تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
۱۵۸-۱۴۱
حوزه های تخصصی:
شهر مظهر زندگی و منبع نمادین اعتقادات، خاطرات و تعلقات است. شهر تجلی گاه حیات اجتماعی افراد است. حضور افراد، تعاملات افراد، زندگی افراد در شهر آن را سرزنده و پویا می سازد. شهر نمایانگر ارزش ها و هنجارهای ساکنین است. امروزه شهرهای موفق شهرهایی هستند که متناسب با ارزش ها، هنجارها و خواست های ساکنینش توسعه یافته و فضاهایی خلاق، پویا و سرزنده را برای حضور انان فراهم می آورند. از اینرو فضاهای عمومی شهر از مهمترین اجزای شهر محسوب می شوند. شهرهای ایرانی از دیرباز در پیدایش و توسعه خود رنگ و بوی ارزش های دینی و معنوی ساکنان ان را به همراه داشته اند. جانمایی و طراحی مساجد، امامزاده ها، بقاع متبرکه در شهرهای ایرانی موید این موضوع است. جایی که فرد با درون خویش، با معنویت همراه شده و به مبنا پیدایش خود می پیوند. از این رو اماکن مذهبی را می توان دسته ای از فضاهای عمومی به شمار آورد که نه تنها فرد را به مبنا پیدایش خویش پیوند داده بلکه با ایجاد امکان تعاملات اجتماعی و پذیرفتن نقش فرهنگی- اجتماعی نقش مهمی در تقویت وجهه فرهنگی و اجتماعی شهرها ایفا نموده و زمینه ایجاد سرزندگی و پویایی شهری را فراهم می آورد. مقاله حاضر سعی بر آن دارد تا ضمن یافتن مولفه های سرزندگی در شهرهای معاصر به ارائه راهکارهایی جهت بهره مندی از پتانسیل های اماکن و سرمایه های مذهبی جهت ارتقاء سرزندگی شهری بپردازد. لذا با استفاده از روش پژوهش توصیفی و همچنین بهره مندی از تکنیک های دلفی و روش تحلیل سلسله مراتبی، به رتبه بندی و ارزش گذاری مولفه ها و سنجه های واجد ارزش در خلق و ارتقا سرزندگی محله ای پرداخته شده است. یافته های پژوهش موید این مطلب است از میان چهار مولفه اصلی تعریف شده و اثرگذار بر میزان سرزندگی محدوده بترتیب مولفه عملکردی، معناشناختی، اجتماعی- فرهنگی و در نهایت شاخص فرمی بیشترین تاثیر را بروی سرزندگی را دارند. به گونه ای که اماکن مذهبی از طریق همگونی با فعالیت های وابسته و تنوع فعالیتی فضا، پیوند با ارزش های معنوی افراد جامعه، ایجاد کانون های اجتماعی و با توجه به معماری ایرانی اسلامی باارزشی که در خود دارند، پویایی و سرزندگی فضا را در شهرها رقم می زنند.
رهیافتی بر شناسایی بایسته های سیاستهای اقتصاد مقاومتی بر سیاستهای شهرسازی و صنعت ساختمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
۲۶۸-۲۴۹
حوزه های تخصصی:
شرایط فعلی کشور و اقتضائات زمانی و مکانی موجود بر تصمیم گیری های کلان در حوزه شهرسازی و معماری تاثیر داشته است که در این میان تاثیر بایسته های سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی نیز باید در تدوین سیاستهای پیش روی شهرسازی و صنعت ساختمان موردتوجه قرار گیرد. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری داده مطالعات کتابخانه ای و در عین حال روش اسنادی و استدلال منطقی به موضوع شناسایی رهیافتهایی بر پدیداری بایسته های سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی بر معماری و صنعت ساختمان پرداخته شود. لذا در این مقاله به مفهوم اقتصاد مقاومتی و ارائه سیاستها، راهکارها و راهبردهایی در صنعت ساختمان در انطباق با سیاستهای فرادستی اقتصاد مقاومتی نظر داشته و به تفصیل به این موارد اشاره داشته است.
شناخت والویت بندی الگوهای صحیح مسکن روستایی درتوسعه پایدار معماری روستا با استفاده از تکنیک های MADM شهرستان ماسال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
۳۹۶-۳۸۱
حوزه های تخصصی:
ساختارهای معماری محیطهای روستایی برآیندهای با اهمیت فعالیت انسان بشمار می آیند که در طول قرنها مطابق با منطقهای قوی اجتماع- فرهنگی و محیطی شکل و تحول پیدا کرده اند. این بدان معنی است که مورفولوژی و الگوهای فضایی معماری روستا بتدریج در راستای برآورد نیازهای اجتماعی- فرهنگی جمعیتهای ساکن (پاسخگویی به نیاز سکونت، تأمین امنیت حریم خانوار و نظام تولیدی) و در تعامل با محیط فیزیکی اطراف توسعه پیدا کرده اند. سکونتگاههای روستایی پدیده های فضایی- مکانی می باشند که حاصل روابط متقابل انسانها با یکدیگر و با محیط هستند که علاوه برکنش بین اجزای درونی (طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، فضایی) در حال تقابل با سایر نظام ها و نیروهای بیرونی قرار دارند؛ لذا این سکونتگاه ها نمایانگر نقش های انسانی هستندکه به مرور زمان و با توجه به شرایط مذکور شکل گرفته و سازمان یافته اند. بر این اساس فضای سکونتگاه های روستایی با توجه به ویژگیهای ذکر شده دارای ساختار و استعدادهای بالقوه و بالفعل معینی می باشند که در مکانهای معینی تحت تاثیر نیروهای بیرونی و درونی به هر دلیل در تقابل با یکدیگر قرار دارند به گونه ای که اگر نظام و عملکرد این سازمان فضایی دچار اختلال گردد، سکونتگاه های روستایی ناپایدار می گردد. هدف این پژوهش شناخت الگوهای بهینه مسکن و نقش آن در توسعه پایدار معماری روستا می باشد و جامعه آماری مساکن روستایی شهرستان ماسال با 8351 سکونتگاه می باشد که با استفاده از نمونه گیری کوکران 368 نمونه انتخاب شد. در ابتدا با استفاده از تکنیک دلفی الگوهای صحیح معماری و ساخت مسکن روستایی شناسایی گردید و در 5 گروه تقسیم بندی شد و در نهایت با استفاده از روشهای آماری و تکنیکهای MADM نظیر AHP وTOPSIS این عوامل الویت بندی شدند. نتایج این بررسی حاکی از آن است که بین عوامل پنجگانه موثر بر سا خت مسکن عامل اقتصادی بیشترین تاثیر را دارد این عامل با Ci=./987 بیشترین نقش را داشته است.