فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۴٬۰۹۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
کمبود آب آشامیدنی سالم بخصوص در کشورهای جهان سوم از جمله کشور ایران به عنوان یکی از معضلات اساسی مطرح است. از این رو لازم است ضمن اعمال سیاست های اصولی به جنبه های مدیریتی مختلف این منبع حیاتی توجه شود. در این راستا پژوهش حاضر با شناسایی و طبقه بندی ریسک هایی که منابع آب آشامیدنی را در روستاهای بخش مرکزی شهرستان مینودشت تهدید می کنند، اقدام به ارزیابی و اولویّت بندی آنها نموده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و به شیوه پیمایشی انجام شده است. نمونه آماری مورد مطالعه روستاهایی است که دارای دهیاری می باشند. مدل مورد استفاده در این تحقیق TOPSIS Fuzzy (تاپسیس فازی) می باشد. نتایج به دست آمده گویای آن است که بیشترین میزان ریسک مربوط به ریسک هایی با مشخصات فیزیکی منابع و مخازن آب و ریسک های ناشی از عوامل انسانی بوده است و ریسک های مربوط به عوامل طبیعی و مکان گزینی منابع و مخازن آب و کیفیت آب در رتبه های بعدی قرار دارند. بیشترین میزان ریسک در گروه های مختلف مربوط به نداشتن و یا مشخص نبودن حریم منابع، مخازن و خطوط انتقال، نداشتن نقشه ی منابع آب، مخازن، خطوط انتقال و شبکه ی توزیع، تبخیر و هدر رفت آب در مخازن و یا منابع و عدم امکان توسعه ی شبکه ی توزیع آب و عدم پایش مستمر کیفیت آب توسط سازمان های مسؤول می باشد.
توان سنجی اقلیمی سواحل جنوبی دریای خزر برای توسعه گردشگری ساحلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثرات اقلیمی سواحل دریای خزر بر برخی فعالیت های ورزشی، برای توسعه گردشگری ساحلی است. در این راستا داده های هواشناسی 25 ساله (1986- 2010)، هشت ایستگاه سینوپتیک استفاده شد. شاخص اقلیم ساحلی (BCI) به منظور ارزیابی پتانسیل استراحت ساحلی و مدل «کی و ومپلو»، برای ارزیابی توریسم ورزشی در رشته های چتربازی، فوتبال و دوجاده ای محاسبه شدند. صحت سنجی و مقایسه وضعیت آسایش حرارتی و تحلیل شرایط اقلیمی برای توسعه فعالیت های ساحلی با شاخص سوزباد انجام شد. تحلیل ها بر اساس خروجی های مدل طرح اطلاعاتی اقلیم توریسم و پهنه بندی، با روش وزن دهی عکس فاصله انجام شد. نتایج شاخص BCI نشان داد که سواحل شرقی، برای استراحت ساحلی نسبت به سواحل غربی مطلوبیت ترند. بر مبنای شاخص های BCI و سوزباد معلوم شد که ماه های جون، جولای و آگوست شرایط مناسب تری برای استراحت ساحلی دارند. در مقابل، سواحل غربی برای ورزش های بادی مناسب ترند. با وجود وسعت زیادتر مناطق مساعد برای ورزش چتربازی در سواحل شرقی، ولی استعداد اقلیمی سواحل غربی مطلوب تر است. با این وجود، سواحل غربی برای ایجاد مجتمع های ساحلی شرایط اقلیمی مطلوب تری نسبت به سواحل شرقی دارند. در مجموع، به دلیل نامناسب بودن دما، سرعت باد و افزایش مه آلودگی، در ماه های دسامبر، ژانویه و فوریه شرایط مطلوبی برای فعالیت های مذکور در بخشهای غربی وجود ندارد.
اولویت بندی سیل خیزی واحدهای آب شناسی حوضه آبریز دالکی با استفاده از شبیه سازی HEC-HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه هایی که می توان خسارت ناشی از سیلاب را کاهش داد، تعیین مناطق مولد سیلاب و اعمال روش های مناسب کنترل آن می باشد. در این پژوهش، با تلفیق GIS و شبیه آب شناسی HEC-HMS، میزان مشارکت زیر حوضه های بالادست ایستگاه آب سنجی چم چیت واقع در حوضه آبریز دالکی در سیل خروجی کل حوضه بر اساس دوره برگشت های 2، 50 و 100 ساله تعیین می شود. بدین منظور با استفاده از روش تکرار حذف انفرادی زیر حوضه ها و در محیط شبیهHEC-HMS ، زیر حوضه های آبریز بالادست ایستگاه آب سنجی چم چیت ازنظر سیل خیزی اولویت بندی می شوند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که میزان مشارکت زیر حوضه ها دربده خروجی کل حوضه تنها تحت تأثیر مساحت و بده اوج زیر حوضه نمی باشد و عواملی مانند موقعیت مکانی زیر حوضه ها، فاصله تا خروجی، ضریب CN و نقش روندیابی در رودخانه اصلی تأثیر بسزایی در سیل خیز بودن زیر حوضه ها دارند. علاوه بر این تغییری در اولویت بندی سیل خیزی زیر حوضه ها در دوره برگشت های مختلف دیده نشد.
سیستم پشتیبان فضایی برنامه ریزی و مدیریت محیط زیست برای مکان یابی و آمایش صنایع پتروشیمی لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تحقیقی توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی است که در استان لرستان با هدف تدوین یک سیستم پشتیبان تصمیم گیری فضایی برنامه ریزی و مدیریت محیط زیست به منظور مکان یابی و آمایش صنایع پتروشیمی با بهره گیری از روش های فرارتبه ای انجام گرفته است. در این تحقیق مهم ترین معیارهای توسعه و استقرار صنایع پتروشیمی با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی، تحلیل شده و نقشة پهنه بندی محدودة مورد مطالعه جهت توسعه و استقرار صنایع پتروشیمی به کمک روش های Prometee II و Electere III با معیارهای ارزیابی تهیه شده است. یافته های پژوهش نشان داد از مجموع کل مساحت منطقه، به روش Promethee II، حدود 45207 کیلومتر مربع (16 درصد)، و به روشElectre III ، 29207 کیلومتر مربع (10 درصد)، برای توسعة صنایع پتروشیمی در استان لرستان مناسب است، همچنین تحلیل حساسیت روش های به کارگرفته شده نشان داد نقشه های تولیدشده با هر دو روش به داده های واقعی نزدیکند و نسبت به روش های متداول دقت بالاتری دارند.
مطالعه تطبیقی مفهوم «قلمرو» و «قلمروسازی» در قوانین اساسی مشروطه و جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«قانون اساسی» یکی از موضوعات مهم مورد مطالعه جغرافیای سیاسی است زیرا حکومت ها برای اعمال حاکمیت بر قلمرو، منابع و مردم کشور خود، نیازمند تدوین قانون اساسی و اجرای آن هستند. وقوع انقلاب، از پدیده هایی است که معمولاً تدوین یک قانون اساسی جدید را در پی دارد. کشور ایران نیز در طول یکصد سال گذشته، دو انقلاب بزرگ را تجربه کرده که به دنبال هر دو انقلاب، دو قانون اساسی جدید یعنی «قانون اساسی مشروطه» و «قانون اساسی جمهوری اسلامی» شکل گرفته است. محور نوشتار حاضر، بر مقایسه دو مفهوم «قلمرو» و «قلمروسازی» و ابعاد آنها در این قوانین اساسی استوار است و در انجام آن از «روش توصیفی تحلیلی» بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق، نشانگر تفاوت این مفاهیم در دو قانون اساسی است بدین گونه که در قانون اساسی مشروطه، مفهوم «قلمرو» بخشی از فضای جهانی می باشد که به یک حکومت معین تعلق دارد، حقوق حاکمیت و مالکیت در آن اعمال می شود و دارای محدوده و مرزهای مشخص می باشد. اما در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نه تنها قلمرو چنین مضمونی را دارا می باشد، بلکه در بسیاری از اصول آن مفهومی «فرا قلمرو» ارائه شده است که مترادف با «امت» بوده و چندان قائل به مرزهای کشور نیست. از نظر «قلمروسازی» و ابعاد آن (سازماندهی سیاسی فضا، قلمروداری و قلمروخواهی) نیز این دو قانون متفاوت از هم هستند. به عنوان نمونه در «قانون اساسی مشروطه» صرفاً به بحث «سازماندهی سیاسی فضا» و «قلمروداری» پرداخته شده است، درحالی که در «قانون اساسی جمهوری اسلامی» علاوه بر اینها، «قلمروخواهی» نیز در نظر گرفته شده است. همچنین، در «قانون اساسی مشروطه»، بیشترین اصول در ارتباط با «سازماندهی سیاسی فضا» است. در حالی که در «قانون اساسی جمهوری اسلامی» بیشترین «اصول» مرتبط با «قلمروداری» است. این تحقیق نشان می دهد که علت وجود تفاوت ها در مفهوم قلمرو و قلمروسازی، تفاوت در شرایط فضایی و دیدگاه های خاص نخبگان و قانون گذاران این دو قانون بوده است.
بررسی و تبیین نقش اندیشه های فلسفی در جغرافیای سیاسی مطالعه موردی: جغرافیای سیاسی در اندیشه توماس هابز
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی شده تا با بررسی اندیشه فلسفی، «توماس هابز» (۱۵۸۸- ۱۶۷۹)، به تبیین اثرات دیدگاه فلسفی بر جغرافیای سیاسی پرداخته شود. هابز با تدوین کتاب لویاتان بعنوان مهم ترین اثر خود، تأثیر بسزایی در جامعه دانشگاهی غرب داشته، به طوریکه این کتاب به عنوان متن مرجع در دانشگاه ها تدریس شده است. نظرات و اندیشه سیاسی توماس هابز بدلیل ارتباط آن با مبانی علم جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک یعنی قدرت، دولت، حاکمیت، سرزمین و مردم، (به طور مستقیم و یا غیر مستقیم)، برای جغرافیدانان سیاسی بسیار حائز اهمیت است. دانستن اندیشه فلسفی ای که هابز را به نوشتن این کتاب رهنمون شده از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چرا که اندیشه فلسفی هر کس مبانی و پایه های فکری او را مشخص می کند. برخی توماس هابز را «خالق فلسفه به زبان انگلیسی» می دانند. هابز در کار خود از روش شناسی علمی بهره گرفت و همانطور که در طول تحقیق مطرح شده، دارای رویکرد فلسفی رئالیستی است، و دیدگاهی مکانیکی و طبیعت گرا دارد. او از روش استقرایی قیاسی برای تبیین مسائل استفاده می کند. هابز نگاهی بدبینانه به انسان دارد و انسان را گرگ انسان می داند. از این رو وجود یک نیروی بالاتری که بر انسان ها حکومت کند را ضروری می داند. تأثیر اندیشه های سیاسی زمان او و دوران پرآشوبی که در آن می زیسته، باعث شکل گیری ذهنیتش در مورد حکومت و مردم شده، و سرانجام نظریه خود درباره دولت را در کتاب لویاتان به رشته تحریر درآورده است. در این پژوهش، اثرات آراء فلسفی توماس هابز بر اندیشه ها و موضوعات جغرافیای سیاسی به صورت توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است.
تجزیه و تحلیل آتش سوزی جنگل با منشأ آب و هوایی با داده های ماهواره ای در منطقه ی البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش از تصاویر ماهواره ای MODIS و الگوریتم جهانی کشف آتش برای آشکارسازی مکان های آتش سوزی در جنگل و مراتع استان مازندران استفاده گردید. با این روش پیشنهادی، پس از اجرای تصحیح های هندسی و رادیومتری و با تعیین حد آستانه ی مناسب نواحی دارای پتانسیل آتش مشخص گردید. سپس، با تعیین حد آستانه و آزمون های گوناگون، پیکسل آتش برای سه مورد آتش سوزی سال های 2006 در منطقه ی سوادکوه، 2009 در منطقه ی نور و برای 2010 در منطقه ی بهشهر استخراج شد. نتایج نشان می دهد که با استفاده از حد آستانه ی 310 درجه ی کلوین برای باند 22 سنجنده ی مودیس، که برای مقیاس جهانی در نظر گرفته شده است، آتش سوزی های سرد و کوچک آشکار نمی شود. از این رو، از حد آستانه بومی شده استفاده گردید. همچنین، با ترسیم نقشه های دمای سطحی و پوشش گیاهی به بررسی تأثیرات دما و مقدار سبزینگی پوشش گیاهی در روزهای آتش سوزی و روز قبل و بعد آن ها پرداخته شد. در این بررسی مشخص گردید برای پیکسل آتش سوزی مقدار سبزینگی در روز آتش از روز قبل کاهش و میزان دما برای پیکسل آتش در روز آتش سوزی از روز قبل افزایش داشته است. ترسیم و بررسی نقشه های سینوپتیکی نشان می دهد که در روز آتش سوزی در سطح زمین استیلای زبانه ی کم فشار و در تراز های میانی فراز مانع موجب انتقال هوای گرم عرض های جغرافیایی بالا به منطقه ی مطالعه شده است
تعیین قابلیت و توان بوم شناختی شهرستان رودان به منظور کاربری طبیعت گردی با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی ظرفیت و توان بوم شناختی شهرستان رودان برای کاربری طبیعت گردی و انتخاب مناسب ترین مکان های توسعه آن با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره[1] می پردازد. برای این منظور، با شناسایی 11 معیار و 36 زیرمعیار و ارزیابی آنها با استفاده از روش دلفی، 9 معیار و 28 زیرمعیار به عنوان معیارهای مورد بررسی انتخاب شد. سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی[2] و با بهره گیری از نرم افزار [3]EC معیارهای انتخاب شده وزن دهی و اولویت بندی شد و در نهایت، نقشه لایه های مکانی برای معیارهای گزینش شده با استفاده از نرم افزار ArcGIS10 در محیط GIS تهیه و پس از اعمال ضریب اهمیت، روی هم گذاری و تلفیق و مناطق مستعد توسعه طبیعت گردی شناسایی شد. نتایج نشان داد که مناطق دارای درجه توان اندک با 5/141323 هکتار و 4/43 درصد از کل اراضی، بیشترین مساحت اراضی را در شهرستان رودان به خود اختصاص داده است. 1/9 درصد از مساحت کل شهرستان شامل 3/29711 هکتار دارای توان زیاد، 9/57327 هکتار از سطح شهرستان معادل 6/17 درصد دارای توان متوسط و حدود 4/97344 هکتار معادل 9/29 درصد آن، اراضی فاقد توان برای توسعة طبیعت گردی است.
ارزیابی تناسب اراضی در بستر تغییرات اقلیمی (مورد مطالعه: کشت کلزا در استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور به دست دادن روشی برای ارزیابی تغییرات تناسب اراضی در دوره های آینده با توجه به وقوع تغییرات اقلیمی، برای کشت کلزا و در استان آذربایجان غربی انجام گرفته است. به این منظور، پس از شناسایی نیازهای رویشی کشت کلزا، از الگوی LARS-WG و شبکة عصبی و براساس نتایج الگوی HADCM3 و تحت دو سناریوی A1 و B1 استفاده شد. سپس نیازهای رویشی کلزا به صورت رقومی برای دورة 2010-1987 و سه دوره در آینده آماده سازی شد. برای تعیین درجة اهمیت معیارها، از روش دیماتل و تحلیل شبکه استفاده شد. براساس نتایج، روش مطرح شده قابلیت الگوسازی اثر تغییرات اقلیمی در تناسب اراضی را دارد. اجرای این روش برای کشت کلزا نشان می دهد که تغییرات دما و بارش سبب کاهش اراضی بسیار مناسب و مناسب برای کشت این محصول می شود؛ به طوری که اراضی مناسب کشت این محصول از 47 درصد در دورة پایه به 34 درصد در آینده تغییر خواهد یافت. همچنین، باوجود تغییرات دما و بارش در زمینة تغییرات اقلیمی، منابع زمینی در هر دوره به مثابة یکی از مهم ترین شاخص های نیازهای رویشی در تولید محصولات زراعی تأثیر بسزایی دارد.
تشخیص آنامولی های TEC قبل از وقوع زلزله های بزرگ با تلفیق شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم بهینه سازی توده ذرات(PSO)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث پیش بینی زمین لرزه به منظور کاهش تلفات و آسیب های آن از اهمیت بالایی برخورد ار است؛ به ویژه د ر منطقه لرزه خیزی مانند ایران که سالانه شاهد وقوع این پد ید ه طبیعی می باشد . تشخیص ناهنجاری های قبل از زلزله نقش بسزایی د ر این امر د اراست. تغییرات یونسفری که با اند ازه گیری های از راه د ور(مانند استفاد ه از سیستم تعیین موقعیت جهانی) قابل شناسایی هستند به پیش نشانگرهای یونسفری زلزله معروف می باشند . د ر این مطالعه د و مجموعه د اد ه از محتوای الکترون های یونسفر که حاصل از پرد ازش د اد ه های GPS با نرم افزار Bernese است برای د و مورد مطالعاتی زلزله اهر آذربایجان شرقی (۲۱ مرد اد ۱۳۹۱) و زلزله کاکی بوشهر (20فرورد ین1392) مورد استفاد ه قرار گرفته و نتایج آن با د اد ه های ایستگاه جهانی مقایسه گرد ید ه است. از آنجا که تغییرات TEC[1] رفتاری غیرخطی د ارد بد ین منظور برای پیش بینی و تشخیص تغییرات آن از تلفیق شبکه عصبی ( با به کارگیری پرسپترون چند لایه ([2]MLP)) و الگوریتم PSO[3] استفاد ه گرد ید ه است. الگوریتم PSO با عملکرد ی مبتنی بر جمعیت می تواند د ر بهبود وزن برآورد شد ه توسط شبکه عصبی مؤثر واقع شود . با تجزیه و تحلیل علل ناهنجاری های یونسفر از جمله مید ان های ژئومغناطیسی و فعالیت های خورشید ی و حذف آن ها از پرد ازش های مورد نظر، نتایج حاصل نشان می د هد که برخی از این ناهنجاری ها ناشی از وقوع زلزله است و به کارگیری الگوریتم های هوشمند توانسته است کارآیی مناسبی د ر جهت پیش بینی سری های زمانی غیر خطی د اشته باشد . خروجی حاصل از تلفیق شبک عصبی و PSO نشان می د هد که هر د و ناهنجاری های مثبت و منفی رخ می د هند. ناهنجاری های قبل از زلزله غالباً نزد یک به کانون زلزله رخ می د هند و د ر 3 روز قبل از زلزله اهر آذربایجان شرقی و 2 تا 6 روز قبل از زلزله کاکی بوشهر قابل رؤیت می باشند .
ارزیابی و پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از مدل ویکور ( مطالعه ی موردی: حوضه آبخیز آق لاقان چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها ازجمله مخاطرات طبیعی هستند که همه ساله موجب خسارات جانی و مالی زیاد، به ویژه در نواحی کوهستانی می شوند. حوضه آبخیز آق لاقان چای با داشتن چهره ی کوهستانی و با توجه به وضعیت زمین شناسی، لیتولوژی و اقلیمی، عمده شرایط لازم جهت شکل گیری حرکات لغزشی را دارد. این پدیده همه ساله موجب خسارات به مناطق مسکونی، تخریب راه ارتباطی، رسوب زایی گسترده و پر شدن مخزن سد یامچی و بستر رودخانه از رسوب می شود. بنابراین هدف تحقیق حاضر، سطح بندی حوضه ی آق لاقان چای ازلحاظ خطر زمین لغزش می-باشد. در این مطالعه ابتدا با بررسی های میدانی و مطالعه منابع، ده عامل شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از جاده، فاصله از آبراهه، فاصله از گسل، فاصله از مناطق مسکونی، بارش، کاربری اراضی و خاک، به عنوان عوامل مؤثر برای ایجاد لغزش در منطقه شناسایی شدند. سپس لایه های اطلاعاتی در سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید. تحلیل و مدل سازی نهایی، در محیط ادریسی، با استفاده از روش ویکور به عنوان یکی از روش های تحلیل تصمیم-گیری چند معیاره، انجام شد. درنهایت، نقشه پهنه بندی خطر زمین لغرش، در پنج رده با خطر بسیار کم تا خطر بسیار زیاد طبقه بندی گردید. طبق نتایج به دست آمده، 8 درصد از مساحت حوضه در طبقه بسیار پرخطر و 27 درصد نیز در طبقه پرخطر قرار دارد. همچنین، طبقات با خطر متوسط، کم خطر و بسیار کم خطر به ترتیب، 31، 25 و 9 درصد مساحت حوضه را تشکیل می دهد. به طور عمده مناطق بسیار پرخطر و پرخطر در قسمت کوهستانی شمال و جنوب غربی حوضه مطالعاتی، در سازندهایی با زیربنای سنگ سخت به همراه مواد رسوبی و سست سطحی، شیب های 35-20 درصد و مقدار بارش بالا (550-350 میلی متر) قرار دارند. به طورکلی نتایج مطالعه نشان می دهد که حوضه آق لاقان چای دارای توان بسیار بالا ازلحاظ رخداد حرکات لغزشی می باشد. لذا انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی در حوضه مطالعاتی ضروری به نظر می رسد.
توان سنجی نیروگاه بادی در استان سیستان و بلوچستان با استفاده از روش فازی - ای.اچ.پی در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باد به عنوان یکی از مظاهر انرژی های نو، برای جایگزین شدن سوخت های فسیلی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. استان سیستان و بلوچستان با توجه به وضعیت توپوگرافی و موقعیت نسبی خود یکی از مناسب ترین مکان ها برای احداث نیروگاه بادی می باشد. لذا در این پژوهش جهت پتانسیل سنجی احداث نیروگاه بادی در استان سیستان و بلوچستان، معیارها و زیر معیارهای مختلفی مدنظر قرار گرفته است. برای فازی سازی معیارها براساس نظرات کارشناسی و بررسی تحقیقات صورت گرفته، نقاط کنترل و نوع تابع فازی برای هر یک از لایه ها براساس درجه بندی عضویت آنها در محدوده ی صفر الی یک در نرم افزار IDRISI مشخص گردید. سپس با توجه به اهمیت تلفیق اطلاعات، فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای وزن دهی به لایه ها انتخاب و به کمک نرم افزار Expert choice پیاده سازی گردید. سپس از نرم افزار ArcGIS، به منظور تحلیل فضایی و همپوشانی لایه ها استفاده شد و بعد از تجزیه و تحلیل اطلاعات، استان سیستان و بلوچستان، از نظر قابلیت احداث نیروگاه بادی به چهار سطح عالی، خوب، متوسط و ضعیف تقسیم گردیدند. در نهایت نتایج حاصله نشانگر آن است که مناطق عالی جهت احداث نیروگاه بادی در منطقه مورد بررسی، در محدوده شمال و شمال شرقی منطقه مورد مطالعه در ایستگاه زابل با مساحتی بالغ بر 64/1519851 هکتار یا 08543/0 درصد قرار دارد. علاوه بر این، مناطق خوب با مساحتی بالغ بر 12/2983473 هکتار یا 1677/0درصد از سطح منطقه مورد مطالعه، شامل ایستگاه های چابهار، غرب و شمال غرب زاهدان و قسمتهای جنوبی شهرستان زابل می باشد. همچنین در آینده می توان با احداث نیروگاه بادی در این مکان ها از انرژی تجدید پذیر باد که عاری از هرگونه آلودگی زیست محیطی می باشد، نهایت استفاده را برد.
بررسی تأثیر طایفه گرایی ب ر الگوی رأی دهی؛ مطالعة موردی: شهرستان نورآباد ممسنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طایف ه گرای ی، نوعی احساس و انگیزه درونی در افراد ساکن در مکان و فضای جغرافیایی خاص است که ارزش های مرتبط با نحوه ادراک از مکان و محل زیست را بر ارزشهای فراتر از محل یا مرتبط با محل های دیگر ترجیح می دهند و ناظر بر این است که، ساکنان یک محدوده سکونتگاهی عموماً همانند یکدیگر بر بنیاد ویژگی و شناسه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شان، به فرد و یا جریانی که با آنان احساس همانندی می نمایند، رأی می دهند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی این مسئله است آیا گرایش های طایفه ای مکانی بر الگوی رأی نمایندگان نه دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه ممسنی اثرگذار بوده است؟ بدین منظور مقاله حاضر آمارهای نه دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی را انتخاب نموده و بر اساس روش تحقیقِ توصیفی تحلیلی و برای تبیین بهتر موضوع با استفاده از نرم افزارهای GIS و Excel به تحلیل داده و نقشه های محقق ساخته پرداخته است. نتایج پژوهش نشان داد گرایش های طایفه ای مکانی در الگوی رأی سه نماینده از نه نماینده، یعنی صمدشجاعیان، عبدالرسول موسوی و رضاقلی الهیاری تأثیر کمی داشته است، اما در الگوی رأی نماینده های دور پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهم (فریبرز انصاری، سید ابراهیم امینی، علی احمدی، عبدالرضا مرادی، نوذر شفیعی) تأثیر چشمگیری داشته است. به طوری که مقوله طایفه گرایی پایگاه حمایتی اطمینان بخشی برای ایشان به شمار می رود.
تعیین مناطق مستعد توسعه اکوتوریسم با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) مورد شناسی: شهرستان خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکوتوریسم عبارت است از سفر هدف دار به طبیعت برای شناخت تاریخ طبیعی و فرهنگی محیط با پرهیز از ایجاد تغییر در اکوسیستم ها و تخریب محیط زیست و ایجاد فعالیت های اقتصادی که منجر به بهره برداری صحیح از منابع محیط زیستی و اشتغال زایی برای اهالی بومی شود. ارزیابی توان شهرستان خرم آباد برای توسعه اکوتوریسم گامی اساسی برای دستیابی به توسعه پایدار در این منطقه به شمار می رود. به منظور ارزیابی توان اکوتوریستی منطقه با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)، ابتدا با توجه به وضعیت منطقه مورد مطالعه، نظرات کارشناسان پنج خوشه اقلیمی، مورفولوژیکی، ژئوپدومتری، زیست محیطی و اقتصادی-اجتماعی در نظر گرفته شد که هر کدام داری زیرمعیارهایی بودند و روابط بین این خوشه ها و زیرمعیارها تعیین شدند. سپس پرسشنامه هایی بین کارشناسان برای مقایسه و ارزیابی گزینه های مؤثر در ارزیابی توان اکوتوریسم توزیع گردید. در مرحله بعد با محاسبه سوپرماتریس حد در هر پرسشنامه وزن نهایی گزینه ها در آن پرسشنامه تعیین شد و با گرفتن میانگین هندسی از وزن های حاصل از هر پرسشنامه، وزن نهایی گزینه های مؤثر در فرآیند ارزیابی مشخص شد. در ادامه، گزینه ها به لایه های اطلاعاتی تبدیل شدند و در نهایت با استفاده از تکنیک ترکیب وزنی خطی (WLC) در محیط GIS نقشه توان اکوتوریستی منطقه تهیه شد. نتایج حاصل از فرآیند تحلیل شبکه ای نشان داد که به ترتیب 65/7 و93/32 درصد از منطقه مورد مطالعه دارای توان عالی و خوب برای توسعه اکوتوریسم هستند و 85/6 درصد از سطح منطقه فاقد توان برای اکوتوریسم است.
پهنه بندی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر زلزله با مدل AHP در محیط GIS، مطالعه موردی بخش چورزق شهرستان طارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت مسائل روستاها و ارائه راهکارهای مناسب برای آنها از اقدامات اساسی در راستای نیل به توسعه پایدار روستایی است. یکی از دغدغه های اصلی مدیران و برنامه ریزان منطقه ای، مخاطرات طبیعی در مناطق مختلف است. شهرستان طارم در شمال استان زنجان به دلیل ساختار خاص زمین شناسی و توپوگرافی آن، آسیب پذیری بالایی در برابر خطر زمین لرزه دارد. در این تحقیق، تلاش شده است تا با استفاده از مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی و روش تحلیل چندمعیاری فضایی و با بکارگیری پنج شاخص محیطی و جمعیتی به پهنه بندی سکونتگاه های روستایی در برابر خطر زلزله اقدام شود. برای این کار، ابتدا پارامترهای موثر شامل: وجود گسل، جنس زمین، شیب، زمین لغزش و تراکم جمعیت انتخاب شده و سپس لایه های اطلاعاتی آنها در محیط GIS تهیه و کلاس بندی شد. وزن دهی به معیارها با استفاده از منطق فازی و مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) صورت گرفته و نقشه نهایی پهنه بندی خطر زلزله در چهار کلاس پهنه های با خطر پائین، خطر متوسط، خطر بالا و خطر خیلی بالا به دست آمد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که بخش عمده ای از محدوده شهرستان طارم و سکونتگاه های روستایی منطقه در پهنه های با خطر بالا (45.71 درصد) و خیلی بالا (14.71 درصد) قرار گرفته است. با توجه به پهنه های خطر بالقوه، ضروری است تا محل مناسبی برای اسکان اضطراری در منطقه مکان یابی و تجهیز شود.
تحلیل فضایی امنیت گردشگران سلامت در مناطق روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری سلامت بویژه آبگرم در جهان در حال رشد است ایران نیز چشمه های آبگرم متعددی در مناطق روستایی دارد که گردشگران زیادی را به خود جذب می کند و تأمین امنیت گردشگران از عوامل کلیدی موفقیت این مقاصد است. البته مسائل امنیتی گردشگران در هر مقصد متفاوت است. لذا هدف مقاله واکاوی فضایی امنیت گردشگران سلامت (جانی، مالی و رفتاری) در روستاهای آبگرم کشور است. جامعه تحقیق کلیه گردشگران آبگرم روستایی هستند که تعداد 384 گردشگر با نمونه گیری خوشه ای از 16 روستا در 8 منطقه جغرافیای انتخاب شدند و ابزار مورد مطالعه پرسشنامه بود. نتایج نشان داد که گردشگران سلامت در طول سفر امنیت داشتند اما میزان آن بین مناطق مختلف یکسان نبود به طوری که امنیت در جنوب-غرب و جنوب-شرق نسبت به سایر مناطق کمتر بود. راهکارهای ارتقای امنیت همچون افزایش همکاری های کشور ایران و پاکستان در مبارزه با تروریسم و مواد مخدر و حضور نیروی انتظامی در مناطق گردشگری پیشنهاد شد.
ارزیابی پتانسیل ناپایداری دامنه ای به کمک مدل منطقه ای در بخش شمال غرب زاگرس با توجه به زمین لغزش های حوضه ی لیله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دامنه های زاگرس در بعضی از قلمرو این رشته کوه ها مستعد انواع حرکات توده ای است. در این تحقیق حساسیت دامنه های بخش شمال غرب زاگرس از نظر نوع سطحی این پدیده با توجه به لغزش های حوضه ی لیله مورد ارزیابی قرارگرفته است. هدف از این کار نه تنها پهنه بندی دامنه های حوضه لیله از نظر شدت و ضعف در وقوع لغزش بوده است بلکه دستیابی به مدلی نیز بوده است تا جهت پهنه بندی دامنه ها از نظر ناپایداری ها قابل تعمیم به مناطق مجاور هم باشد. برای این منظور دامنه های منطقه ی مورد نظر با استفاده از هشت متغیّر: لیتولوژی، شیب، مورفولوژی دامنه، جهت گیری دامنه، کاربری اراضی، فاصله از زهکش، فاصله از جاده و فاصله از سکونتگاه، با چهار روش: وزنی؛ ارزش اطلاعاتی؛ تراکم سطح و AHP مورد پهنه بندی قرار گرفته است. متغیّر های هشت گانه ی فوق با توجه به ارتباط آماری بین پراکندگی فضایی 39 توده لغزشی در سطح حوضه با هر طبقه یا کلاس از متغیّر های تأثیرگذار در وقوع لغزش های سطحی انتخاب شده اند. انتخاب روش های فوق نیز به دلیل استفاده ی گسترده ی آنها توسط پژوهشگران ایرانی بوده است.نتایج تحقیق که بهصورت چهار نقشه پهنه بندی در چهار سطح: پهنه با خطر خیلی زیاد، پهنه با خطر زیاد، پهنه با خطر متوسط و پهنه با خطر کم ارائه گردیده است، نشان می دهد که روش آماری دو متغیّره تراکم سطح بیشترین و روش وزنی نیز کمترین همخوانی با ویژگی های منطقه ی مورد مطالعه را دارد. مطابق نتیجه روش تراکم سطح حدود86/16 درصد از مساحت حوضه لیله در معرض خطر خیلی زیاد، 21/49 درصد در معرض خطر زیاد، 35/25 درصد در معرض خطر متوسط و 57/8 درصد نیز در معرض خطر کم از نظر لغزش قرار دارد.
تحلیل کیفی چالش های فراروی صنایع تبدیلی انواع میوه در استان کرمانشاه (کاربرد نرم افزار NVivo)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنایع تبدیلی کشاورزی با تکمیل فرایندهای پس از تولید، راهکاری برای جلوگیری از ضایعات، افزایش ارزش افزودة محصولات کشاورزی و فرصتی کم نظیر برای اشتغال زایی به شمار می آیند. استان کرمانشاه توانایی زیادی در توسعة صنایع تبدیلی انواع میوه دارد، هرچند توسعة این صنایع در کشور ما با چالش های بسیاری مواجه است. هدف پژوهش کیفی حاضر آن است که ضمن تحلیل چالش های پیش روی صنایع مذکور، راهکارهایی برای برون رفت از آنها ارائه کند. نمونه های برگزیده در پژوهش حاضر، کارشناسان سازمان ها و مدیران واحدهای فرآوری میوه بودند، که به شیوة هدفمند انتخاب شدند. پس از انجام بیش از 10 ساعت مصاحبة عمیق با 8 نفر از نمونه های منتخب، اشباع تئوریک به دست آمد و مصاحبه ها پیاده سازی شدند. با استناد به نتایج تحلیل مصاحبه های میدانی در محیط NVivo10، چالش های فراروی صنایع تبدیلی انواع میوه در استان کرمانشاه در 8 طبقة تنگناهای مرتبط با بازار، نیروی کار، مسائل مدیریتی، پیامدهای هدفمندی یارانه ها و تحریم های اقتصادی، انسجام نداشتن سازمان های متولی صنایع کشاورزی، و نداشتن برنامه ریزی راهبردی جای گرفتند. طبق نتایج مطالعة حاضر، به سیاست گذاران صنایع تبدیلی استان کرمانشاه پیشنهاد می شود که به پرداخت سهم یارانة تولید توجه ویژه داشته باشند و با حمایت از نظام توزیع امانی، بسیاری از چالش های بازار فرآورده های تبدیلی را برطرف کنند.
بررسی عوامل مؤثر بر توان سازگاری کشاورزان دربرابر تغییرات اقلیم (مطالعة موردی: گندم کاران شهرستان سرپل ذهاب، استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیم در بسیاری از نقاط جهان آثار خود را در دهة اخیر بر جای گذاشته است و انتظار می رود تأثیر این تغییرات در دهه های آینده تشدید شود. ایران نیز از این تغییرات وسیع در امان نبوده و آثار آن در بسیاری از مناطق مشاهده شده است. یکی از راه های کاهش تأثیر این پدیده، سازگاری کشاورزان با تغییرات آب وهوایی است. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر توان سازگاری بین 370 کشاورز گندم کار شهرستان سرپل ذهاب نسبت به تغییرات اقلیمی بود. در این مطالعه از روش پیمایشی استفاده شد و داده ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای جمع آوری شدند. در این مطالعه از پرسشنامة ساختارمند بهره گرفته شد و به منظور جمع آوری داده ها مصاحبة حضوری با گندم کاران انجام شد. نتایج نشان دادند که برخی از ویژگی های فردی، اجتماعی و اقتصادی کشاورزان نظیر سطح تحصیلات، مهارت، عضویت در نهادهای اجتماعی، تجربه، بهره مندی از خدمات آموزشی و هواشناسی، عملکرد گندم، سطح مکانیزاسیون، درآمد و استفاده از اعتبارات در میزان توان سازگاری گندم کاران مؤثر بوده است. با کمک نتایج این مطالعه، شرکت آب منطقه ای استان کرمانشاه و مدیریت هماهنگی ترویج جهاد کشاورزی می توانند با در نظر گرفتن عواملی که توان سازگاری کشاورزان را تحت تأثیر قرار می دهند، اقدامات لازم را در این زمینه به کار گیرند.
ارزیابی دقت روش های رگرسیون چند متغیره (MR)، رگرسیون لجستیک (LR)، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و منطق فازی (FL) در پهنه بندی خطر زمین لغزش حوضه آبخیز طالقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی خطر زمین لغزش، سطح زمین را به نواحی ویژه و مجزایی از درجات بالفعل و بالقوه خطر (از هیچ یا بسیار زیاد) تقسیم می کند. این فرآیند که بر مبنای شناخت ویژگی های طبیعی و مدل سازی کمی بر پایه داده های ناحیه مورد مطالعه صورت می گیرد، می تواند مبنایی برای اقدامات بعدی و برنامه ریزی های آتی توسعه و عمران در مقیاس منطقه ای، ناحیه ای و محلی محسوب گردد. این پژوهش به ارزیابی میزان دقت روش های رگرسیون چند متغیره (MR)، رگرسیون لجستیک (LR)، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و منطق فازی (FL) جهت تعیین مناسب ترین روش برای تهیه ی نقشه ی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز طالقان پرداخت. فاکتورهای ارتفاع، شیب، جهت شیب، زمین شناسی، کاربری اراضی، تراکم پوشش گیاهی، تراکم آبراهه، جاده، گسل و بارش به عنوان پارامترهای مؤثر بر وقوع پهنه های لغزشی، متغیرهای مستقل پژوهش را تشکیل دادند. پهنه های لغزشی هم متغیر وابسته در اجرای مدل-های ذکر شده بودند. مقدار شاخص مجموع کیفیت (Qs) که مقایسه و ارزیابی روش ها را در قیاس با یکدیگر نشان می دهد، در روش رگرسیون لجستیک 26/0 محاسبه شده است که مطلوبیت و صحت بیش تر استفاده از این روش را در پهنه بندی خطر سطح های لغزشی حوضه آبخیز مورد بررسی نشان می دهد. پس از آن، روش گامای فازی 7/0 با مجموع کیفیت 25/0 در درجه ی دوم مطلوبیت و صحت قرار دارد. مقدار Qs روش های رگرسیون چند متغیره، گامای فازی 8/0، گامای فازی 9/0 و تحلیل سلسله مراتبی بترتیب 24/0، 23/0، 22/0 و 16/0 بدست آمده است که بیانگر صحت کم تر آن ها نسبت به رگرسیون لجستیک می باشد. در مورد شاخص دقت پیش بینی خطر (P) هم مشاهده می شود که رگرسیون لجستیک با مقدار 22/0، تفکیک پذیری یکسان تر و مناسب تری از پهنه های خطر را نسبت به دیگر روش ها مورد استفاده تأیید می کند. مقدار این شاخص برای روش های گامای فازی 7/0 و رگرسیون چند متغیره، که دارای مجموع کیفیت بالاتری نسبت به سایر روش ها بودند، 18/0 برآورد شده است که نشان از تفکیک پذیری مناسب و یکسان پهنه های خطر لغزش در این دو روش دارد. دقت روش محاسبه شده برای گامای فازی 8/0 و 9/0 نیز 18/0 است.