فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲٬۲۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
در کشورهای در حال توسعه، به دلیل رشد سریع و بدون برنامه ریزی شهر در گذشته، در برخی موارد کاربری های ناسازگار در مجاورت همدیگر قرار گرفته اند، که این خود منجر به پایین ماندن سطح کیفیت زندگی و کاهش کارایی کاربری های مختلف شده است. هدف این مقاله، تکوین و توسعه نوعی سامانه مکانی پشتیبان تصمیم گیری در مسائل مربوط به ارزیابی سازگاری بین کاربری های شهری است. در این مقاله سازگاری بین کاربری های شهری در سطح ریزدانه و در شعاع کاربری های همسایه بررسی شده است. پنج عامل آلودگی صوتی، آلودگی هوا، راحتی و آسایش، امنیت و زیبایی شناسی به عنوان عوامل مؤثر در ارزیابی سازگاری در نظر گرفته شده اند و ماتریس سازگاری به عنوان ابزاری به منظور ارزیابی سطح سازگاری بین دو کاربری شهری مورد استفاده قرار گرفته است. از تکنیک دلفی نیز برای دستیابی به توافق گروهی بین کارشناسان برنامه ریزی شهری استفاده شده است. به منظور توسعه مدل مورد نظر، از مفاهیم و ابزارها و روش های تصمیم گیری گروهی، تصمیم گیری چندشاخصه فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی، برای ایجاد سامانه مورد نیاز در محیط GIS استفاده شده است. در این مدل، تکنیک تصمیم گیری چندشاخصه فازی با ابزار تحلیلی GIS تلفیق شده است، تا بتوان کاربری های ناسازگار در سطح شهر را با توجه به عوامل مختلف، استخراج کرد. مدل پیشنهادی این تحقیق به همراه محیط نرم افزاری توسعه یافته مربوط، برای بخشی از منطقه هفت شهر تهران، پیاده سازی و آزمایش شد. نتایج مدل می تواند به عنوان ابزاری برای کمک به مدیران شهری به منظور مطالعه بهتر وضعیت شهری و جلوگیری از توسعه مناطق با بافت نامناسب، با هدف تضمین توسعه پایدار، به کار گرفته شود. توسعه مدل ارزیابی سازگاری کاربری های تفصیلی شهری در مقیاس همسایگی، ارائه روشی به منظور تعیین کاربری های ناسازگار با توجه به تاثیر همزمان عوامل مؤثر در سازگاری، به کارگیری تئوری فازی در محاسبه ناسازگاری بین کاربری ها و یکپارچه سازی GIS و روش های تصمیم گیری چندمعیاری در حل مسئله ناسازگاری، از نتایج مهم این تحقیق به شمار می آید. شاخص سازگاری می تواند به عنوان معیاری به منظور پیشنهاد و اولویت بندیِ چندین کاربری مناسب برای هر زمین شهری، مورد استفاده قرار گیرد.
مکان یابی ایستگاه های آتش نشانی با استفاده از روش تحلیل شبکه و مدل AHP در محیط GIS (مطالعه موردی: شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان کاربری ها و خدمات موجود در شهر، توزیع و مکان یابی بهینه ایستگاه های آتش نشانی به دلیل اهمیت و توجه روزافزون به امر ایمنی در شهرها و ارایه تمهیداتی در زمینه پیشگیری و مقابله با آتش سوزی و حادثه از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. شهر قم با جمعیتی در حدود 957457 نفر در سال 1385 و به عنوان یک شهر پرجمعیت، از نظر تعداد و پراکندگی واحدهای خدماتی از جمله ایستگاه های آتش نشانی با کمبود روبرو است. در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و با بهره گیری از روش تحلیل شبکه در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، توزیع فضایی، مکان استقرار و شعاع عملکرد ایستگاه های آتش نشانی موجود شهر قم مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که الگوی پراکنش ایستگاه های آتش نشانی شهر قم در وضع موجود از الگوی مناسبی برخوردار نمی باشد و فاصله زمانی رسیدن خودروهای آتش نشانی به آخرین نقطه منطقه تحت پوشش خود بیش از 5 دقیقه می باشد که با مدت زمان استاندارد، 2 دقیقه اختلاف داشته و عملا یک سوم شهر به این کاربری دسترسی مناسب ندارد. بنابراین با به کارگیری مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تلفیق آن با قابلیت های GIS، برای مناطق خارج از شعاع عملکردی ایستگاه های موجود، 5 ایستگاه جدید مکان یابی و پیشنهاد گردید تا کل فضای شهر، بر اساس استاندارد 3 دقیقه ای رسیدن خودروهای آتش نشانی به محل حریق، تحت پوشش ایستگاه های آتش نشانی موجود و پیشنهادی قرار گیرد
تجزیه و تحلیل عوامل موثر در پیدایش و توسعه سکونتگاه های روستایی با استفاده از مدل SWOT (مطالعه موردی روستای حسن رباط- شهرستان شاهین شهر و میمه)
حوزه های تخصصی:
پیدایش سکونتگاههای بشری همواره بر پایه ی عوامل طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و کالبدی استوار بوده است و روستاها به عنوان اولین شکل از حیات جمعی انسان در یک عرصه طبیعی از ویژگیهای متعدد طبیعی، اقتصادی و ... تأثیر می پذیرند. عوامل مکانی-فضایی همچون ارتفاع از سطح دریا، شیب، دما و بارش بسترهای طبیعی مؤثر در پیدایش و توسعه سکونتگاههای روستایی می باشند که برخی از آنها نقش موثرتری در این زمینه ایفا میکنند. این پژوهش با رویکردی توصیفی-تحلیلی از طریق مطالعات میدانی و کتابخانه ای و با استفاده از مدل تحلیل استراتژیکSWOTو با هدف بررسی عوامل موثر در پیدایش و توسعه سکونتگاه های روستایی در روستای حسن رباط شهرستان شاهین شهر و میمه، بر حسب معیارهای طبیعی (مکانی-فضایی) و همچنین برخی عوامل اقتصادی، اجتماعی و کالبدی صورت گرفته است. مهمترین راهبردها در این خصوص توسعه گردشگری روستایی، توسعه کشاورزی در روستا، اصلاح بافت نامنظم روستا و توسعه دامپروری در روستا می باشد.
کاربرد متریک های سیمای سرزمین در ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی با استفاده ازسنجش از دور و GIS مطالعه ی موردی: منطقه ی بیابانی دهلران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر کاربری سرزمین ناشی از فعالیت انسان به دلیل عدم توجه به محدودیت های محیط زیستی بر سیمای محیط بسیار تأثیرگذار بوده است و روند در حال توسعه ی تغییر کاربری در نتیجه ی فعل و انفعالات پیچیده ی فاکتورهای ساختاری و عملکردی، آثار محیط زیستی شدیدی بر اکوسیستم های طبیعی داشته است. بنابراین با توجه به آثار منفی ناشی از استفاده ی نامناسب از سرزمین و تغییر کاربری اراضی، آگاهی و شناخت روند تغییرپذیری، در ارزیابی آثار محیط زیستی ناشی از توسعه به منظور طرح ریزی و مدیریت پایدار سرزمین ضروری است.این مطالعه به منظور بررسی روند تغییرات سیمای سرزمین در منطقه ی دهلران استان ایلام انجام شد. به منظور تهیه ی نقشه های پوشش سرزمین و تحلیل تغییرات، به ترتیب از تصاویر ماهواره ای (1364)TMو (1386)ETM+و متریک های مساحت طبقه، تراکم لکه، تعداد لکه،متوسطاندازه یلکه، تراکم حاشیه و متوسط شاخص شکل استفاده شد. به منظور آنالیز گسستگی چشم انداز، متریک های متنوع الگوی چشم انداز در سطح کلاس با استفاده از نرم افزار FRAGSTATS محاسبه شد. تجزیهوتحلیل متریک های سیمایسرزمین بیانگر جایگزینی گسترده ی اراضی مرتعیمتوسط توسط اراضی کشاورزی، مرتعی فقیر، مسکونی و بایر بوده است. نتایج به دست آمده نشان داد، افزایش تعداد لکه ها و کاهش میانگین مساحت، شاخص مهم تجزیه بوده و روند تخریب و تجزیه سیمای سرزمین به صورت افزایشی بوده است. نتایج به دست آمده، لزوم توجه به وضعیت کاربری و پوششسرزمین در منطقه، به منظور
بهره برداری مناسب و پایدار از منابع طبیعی را نشان دهد.
کاربرد GIS در مکان یابی عرصه های پخش سیلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پراکنش نامناسب زمانی و مکانی بارش در مناطق خشک و نیمه خشک، علاوه بر ایجاد سیلاب های مخرب موجب هدر رفتن رواناب سطحی می شود. از این رو مهار رواناب سطحی و بهره برداری مناسب از آن می تواند راهکار مناسبی برای جلوگیری از هدر رفت آب باشد. تعیین عرصه های مناسب برای استفاده بهینه از سیلاب یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده موفقیت طرح های پخش سیلاب می باشد. از سوی دیگر تعیین مکان های مناسب با استفاده از روش های سنتی و متداول بسیار دشوار بوده و اکثرا باعث بروز خطا می شود. سیستم اطلاعات جغرافیایی به همراه ابزارها و تکنیک های آن توانایی آن را دارد که تلفیق لایه های مختلف اطلاعاتی در قالب مدل های مختلف و در حداقل زمان ممکنه در مکان یابی عرصه های مناسب پخش سیلاب مورد استفاده قرار گیرد. مکان مورد مطالعه این تحقیق در حوزه آبخیز سمل از بزرگ حوضه آبخیز اهرم بوشهر و با وسعت 31571.7 هکتار قرار گرفته است. هدف از این مقاله تعیین مکان های مناسب پخش سیلاب با استفاده از نقشه های شیب، قابلیت اراضی، نفوذپذیری سطحی، واحدهای کواترنر و ضخامت آبرفت می باشد که در محیط GIS صورت پذیرفته است. نقشه کاربری اراضی از داده های ماهواره لندست TM (سال 1991)، عکس های هوائی و مطالعات میدانی استخراج شده اند. سپس به لایه های اطلاعاتی با توجه به میزان اهمیت هر یک در مکان یابی وزن خاصی داده شد و با تلفیق لایه ها در قالب مدل های منطق بولین، شاخص هم پوشانی نقشه ها، منطق فازی و مقایسه با عرصه های کنترلی (عرصه های اجرا شده توسط وزارت جهاد کشاورزی) نقشه مکان های مناسب پخش در هر مدل به دست آمد. نتیجه تحقیق نشان می دهد که اپراتورهای 0.1= گاما، 0.2= گاما و Product از مدل منطق فازی بیشترین هم پوشانی را با عرصه های کنترلی داشته و بهترین مدل تلفیق برای تعیین مکان های مناسب پخش سیلاب در منطقه مورد استفاده می باشند.
تعیین پتانسیل ژئوئید با استفاده از داده های ارتفاع سنجی ماهواره ای و GRACE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از این مقاله، تعیین پتانسیل ژئوئید با استفاده از داده های ماهوارة ارتفاع سنجی، Jason-2 و ماهواره GRACE است. مراحل انجام تحقیق حاضر براساس الگوریتم زیر است: 1) تهیه 80 دوره، در حدود 27 ماه، داده های خام ماهواره ارتفاع سنجی Jason-2؛ 2) انجام تصحیحات لازم نظیر: جزر و مدی، اتمسفریک و دستگاهی بر روی داده های خام به منظور تعیین ارتفاع سطح آب تصحیح شده؛ 3) تعیین پتانسیل ثقل روی نقاط سطح متوسط دریا به صورت ماهانه، با استفاده از ضرایب ماهانه هارمونیک های کروی مدل های ژئوپتانسیل ماهواره GRACE؛ 4) حذف داده های مربوط به دریاچه های بزرگ دنیا، به خصوص خزر یا کاسپین؛ و 5) متوسط گیری از باقی ماندة داده ها به منظور تعیین پتانسیل ژئوئید.
نتایج نشان می دهند که متوسط پتانسیل ژئوئید در فاصله زمانی ـ از ژوییه 2008 تا سپتامبر 2010- در حدود بوده که بیشترین مقدار تغییرات زمانی ماهانه آن با دوره تناوب نیمه سالانه در حدود 2/2 مترمربع بر مجذور ثانیه است.
ارزیابی مدل های شبکه عصبی و درخت تصمیم برای تشخیص مناطق ابری در تصاویر ماهواره نوآ بر روی گستره ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای مطالعه سطح زمین با تصاویر ماهواره ای، طبقه بندی و تشخیص درست پیکسل های ابری امری ضروری به شمار می آید. از میان روش های طبقه بندی موجود می توان به مدل های شبکه عصبی و درخت تصمیم در داده کاوی اشاره کرد که الگوریتم های متعددی از این دو دسته مدل، شکل گرفته و توسعه یافته اند. به منظور ارزیابی دقت این مدل ها در طبقه بندی و انتخاب بهترین آنها، یازده الگوریتم از این دو دسته مدل ارزیابی شدند. بدین منظور با انتخاب 40000 پیکسل با ویژگی های مناطق ابری، صاف، برفی و آب در چهار کلاس از تصاویر کالیبره شده ماهواره نوآ بر روی گستره ایران در فصول مختلف سال و با استخراج اطلاعات پنج باند نوآ محاسبه نسبت های باندی NDVI، نسبت بازتابندگی باند یک به بازتابندگی باند دو و اختلاف دمای درخشندگی باند پنج با دمای درخشندگی باند چهار و معرفی آنها به عنوان متغیرهای ورودی، دقت هر یک از الگوریتم ها در طبقه بندی این کلاس ها مقایسه شد. زمان اجرای سریع الگوریتم های درخت تصمیم در مقایسه با اجرای کندتر الگوریتم های شبکه عصبی و شفاف بودن تصمیمات گرفته شده در مدل های درخت تصمیم از مزایای این دسته مدل های طبقه بندی است. در نهایت بعد از تشکیل ماتریس تطابق که تعداد درستی و خطا در طبقه بندی پیکسل ها را نشان می دهد، مشخص شد که در بین یازده الگوریتم مورد مقایسه، الگوریتم درخت تصمیم C5، با 43 مورد خطا در تشخیص پیکسل های ابری، با دقتی معادل 56/99 درصد دارای بهترین دقت در طبقه بندی است. نیز با توجه به مزایای ذکر شده برای این دسته مدل های طبقه بندی، C5 مناسب ترین الگوریتم برای طبقه بندی پیکسل های ماهواره ای و تشخیص پیکسل های ابری شناخته شد.
ارزیابی درون یابی به روش کریجینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تهیه نقشه های پراکندگی و ادغام آنهاتوسط روشهای آمار فضایی و سیستم های اطلاعات جغرافیائی GIS در گرایش های مختلف جغرافیا نقش ویژه ای یافته است لذا جغرافیدانان برای تهیه این نقشه ها از روشهای درون یابی بهره می برند روش کریجینگ از جمله مدلهای پر طرفدار در این زمینه میباشد از آنجائی که این روش تفاوتهای عمده ای با سایر روشها دارد بنابراین در این مقاله مدل کریجینگ در درون یابی مورد بررسی و نقد قرار گرفته است از نتایج به دست آمده مشخص شد با اینکه این مدل از دقت بالایی برخوردار است اما در اکثر تحلیل های جغرافیائی نتایجی دور از واقعیت می دهد ضمن آنکه به ساختار فضایی نقاط نمونه برداری وابسته است وتحت تاثیر دامنه تغییرات نمونه ها نیز میباشد ویژگیهای دیگر آن از جمله هموار سازی جمع پذیری و مطلق بودن نیز محدودیت هایی را در تحلیل های جغرافیائی ایجاد می کند
تعیین مناطق مناسب جهت احداث سد زیرزمینی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و تحلیل سلسله مراتبی، مطالعه موردی: دشت ملایر در استان همدان
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های مفید در تامین آب مورد نیاز بخش های مختلف، بویژه در مناطق خشک و نیمه خشک و مقابله با بحران خشک سالی، کمک به افزایش ذخایر آب زیرزمینی است. احداث سدهای زیرزمینی و استفاده از آب های سطحی هدر رونده به منظور تغذیه مصنوعی از جمله راهکارهای مناسب جهت تامین و توسعه منابع آبی می باشد. اولین و مهمترین مرحله در احداث یک سد زیرزمینی شناسایی مکان های مناسب برای احداث سد می باشد. این مرحله به دلیل این که سود یا زیان پروژه را در بطن خود دارد باید به طور دقیق انجام شود. در این تحقیق پس از بررسی پیشینه تحقیق و اصلاح برخی اطلاعات پایه همگام با پیمایش های صحرایی متعدد و با استفاده از تکنیک های GIS محل های مناسب برای این سازه مشخص شد. اما به علت این که عوامل بسیار زیادی در مکان یابی این سازه نقش دارند و همچنین میزان اهمیت آن ها با هم متفاوت است، لذا به منظور تصمیم گیری بهتر در مورد اولویت بندی مکان های مشخص شده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شد. در نهایت از 27 مکان مناسب مشخص شده در منطقه مورد مطالعه (دشت ملایر) در مرحله اولیه تنها 9 منطقه برای اولویت بندی معرفی شدند که در قالب یک نقشه به ترتیب اولویت ارایه شده است.
مدل سازی و تهیه نقشه خطای درون یابی، با استفاده از ویژگی های مثلث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داده های تهیه شده از طریق درون یابی در بسیاری از پروژه های اجرایی و مهندسی و مطالعات در زمینه های مختلف مانند زمین شناسی، هواشناسی، مدیریت بحران، منابع طبیعی و محیط زیست مورد استفاده قرار می گیرند. رایج ترین معیارها بیان کننده میزان دقت درون یابی، برآورد خطای جذر میانگین مربعات (RMSE) و نمایش بزرگی خطا در نقاط نمونه با ارتفاع معلوم اند که به علت مکانی نبودن یا فراگیر نبودن اطلاعات، شاخص های مذکور قابلیت استفاده محدودی دارند، زیرا RMSE میانگین خطای درون یابی در نقاط محدودی را نشان می دهد و نمایش بزرگی خطا در نقاط نمونه با ارتفاع معلوم نیز برای آگاهی از میزان خطا و قابلیت اطمینان درون یابی در هر نقطه و موقعیت دلخواه قابل استفاده نیست. بدین ترتیب، به نظر می رسد که ایجاد روش های موثرتر و کاربردی تر برای ارزیابی و نمایش مکانی دقت خروجی درون یابی در کنار RMSE ضرورت دارد.
در این مقاله، ضمن بیان برخی از محدودیت های خطای جذر میانگین مربعات (RMSE)، روشی کاربردی مبتنی بر مثلث بندی نقاط با ارتفاع معلوم برای مدل سازی و تهیه نقشه خطای درون یابی ارائه شده است. در این روش ویژگی های هندسی مثلث های محاط بر نقاط مجهول ـ مانند محیط، مساحت و اختلاف ارتفاع بین رئوس برای مدل سازی و پیش بینی خطا ـ مورد استفاده قرار می گیرند. کارایی روش پیشنهادی با استفاده از مطالعه موردی، بررسی گردیده و رابطه معنی داری بین خطای واقعی و خطای برآورد شده با مدل، مشاهده شده است. تولید لایه قابلیت اطمینان درون یابی نه تنها برای ارزش گذاری و استفاده موثر از نقشه های حاصل از درون یابی می تواند مفید باشد، بلکه برای نمونه برداری تکمیلی و ترمیم نقاط ضعف نقشه های تولید شده با درون یابی نیز می تواند قابل استفاده باشد.
برنامه ریزی و ساماندهی فضایی ـ مکانی خدمات بهداشتی و درمانی با استفاده از GIS مورد: شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اغلب شهرها عدم تخصیص متناسب فضا و جایابی بهینه عناصر خدماتی و کالبدی شهر، به ویژه مراکز درمانی (بیمارستان) و تعداد عوامل موثر در مکان یابی این مراکز، افزایش روزافزون مشکلات شهری و شهروندان را به دنبال داشته است و دارد. لذا این امر لزوم استفاده از روش های موثر و سیستم های رایانه ای در مکان یابی بهینه این مراکز را بیش از پیش آشکار ساخته است. هدف عمده این پژوهش، ارزیابی نحوه توزیع مراکز درمانی (بیمارستان) و مشخص کردن نواحی محروم از این خدمات در شهر زنجان با توجه به استانداردها و ضوابط مکان یابی بیمارستان بوده است. سپس با بهره گیری از امکانات سامانه های اطلاعات جغرافیایی و با تحلیل شبکه در تعیین شعاع عملکردی و توزیع فضایی بیمارستان ها و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص همپوشانی برای مکان یابی بهینه فضاهای شهری به منظور احداث بیمارستان در این شهر اقدام شد، که خود می تواند راهنمای عمل برنامه ریزان و مسئولان بهداشت و درمان و نهادهای متولی امر ساخت وساز بیمارستان باشد. در این تحقیق داده های مکانی از روی نقشه های رقومی و خطی تهیه و داده های توصیفی نیز با استفاده از آمار و پژوهش های میدانی، جمع آوری گردید و به پایگاه اطلاعاتی متصل شد. آن گاه برای هر یک از عوامل تاثیر گذار در مکان یابی مراکز درمانی (بیمارستان)، لایه های مرتبط همچون سازگاری اراضی، نزدیکی به مرکز مناطق، یکی به مراکز آتش نشانی، دسترسی به شبکه های ارتباطی درجه یک، فاصله از کارگاه های صنعتی موجود، نزدیکی به پارک های منطقه ای، شیب منطقه و فاصله از مرکز محله ها تهیه شد و در هر لایه حریم کاربری ها مشخص گردید؛ و با روی هم گذاری لایه های مذکور بر اساس الگوها و ضوابط مشخص، به تحلیل و بررسی آن پرداخته شد. نتایج حاصل از این پژوهش مشخص ساخت که مکان فعلی اکثر مراکز درمانی (بیمارستان ها) در شهر زنجان با معیارهای علمی و ضرورت های این کاربری مطابقت ندارد. در عین حال یافته های حاصل از این تحلیل نشان می دهد که نیاز کنونی شهر زنجان به مراکز درمانی با توجه به سرانه های شهری، حداقل 7 بیمارستان است که مسئولان شهر می توانند از 11 نقطه استخراج شده از GIS، برای رفع این کمبود استفاده کنند.
مکان یابی اسکان موقت پس از زلزله با استفاده از GIS و تکنیک AHP مطالعه موردی: منطقه شش شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
مدیریت بحران، علمی کاربردی است که به وسیله مشاهده سیستماتیک بحران ها و تجزیه و تحلیل آنها، در جستجوی یافتن ابزاری است که به وسیله آن بتوان از بروز بحران ها پیشگیری و یا در صورت بروز، در راستای کاهش اثرات آن، به امداد رسانی وسیع و بهبود اوضاع اقدام نم ود . همه ساله در نقاط مختلف کره زمین، افراد زیادی بر اثر وقوع سوانح طبیعی نظیر زلزله و سیل جان و کاشانه خود را از دست می دهند. تأمین مکان های مناسب برای استقرار مراکز امدادرسانی پس از وقوع زلزله و اسکان آوارگان یکی از موارد مهم در برنامه ریزی و مدیریت بحران است. در این پژوهش منطقه شش شهرداری شیراز با توجه به استعداد لرزه خیزی بالا به عنوان الگوی تهیه پایگاه داده مکانی به منظور مکان یابی محل های استقرار موقت جمعیت های آسیب دیده ناشی از زلزله احتمالی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته است. بر این اساس در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی ، پس از مشخص شدن معیارهای مؤثر در امر مکان یابی مساکن موقت که از پیشینه مرتبط با تحقیق و با توجه به محدوده مورد مطالعه و اطلاعات و داده های قابل دسترس گزینش گردید، اقدام به وزن دهی معیارها و شاخص های مورد مطالعه طبق نظر کارشناسان خبره مدیریت بحران و با استفاده از تکنیک مقایسه زوجی و نرم افزار Expertchoice می شود. سپس با استفاده از مدل AHP و نرم افزار Arc GIS ، لایه های تولیدی هر معیار با توجه به وزن مشخص شده هر یک، با یکدیگر تلفیق شده که خروجی آن نقشه پهنه بندی سطح منطقه شش شهرداری شیراز برای اسکان موقت سانحه دیدگان است. نتایج نشان داد معیارهای دسترسی و خصوصیات مکانی موجود در بین سایرمعیارها و استانداردهای مکان یابی مناطق مناسب جهت اسکان موقت آسیب دیدگان از اهمیت بیشتری برخوردارند.
بررسی روش های وزن دهی اطلاعات مکانی در GIS (مطالعه موردی: تهیه نقشه پتانسیل معدنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکتشاف معادن جدید دارای اهمیت زیادی برای انسان هاست. سامانه های اطلاعات جغرافیایی (GIS) می توانند به شکل موثری در جمع آوری، وزن دهی، تجزیه و تحلیل و نمایش اطلاعات مکانی در جهت کمک به فرایندهای اکتشافی عمل کنند. موفقیت اکتشافات معدنی بستگی زیادی به عواملی چون تعیین عناصر تاثیرگذار، تعیین میزان تاثیر آنها و تعیین مدل های مناسب برای تلفیق عناصر مذکور دارد. هنگام تلفیق اطلاعات به منظور نشان دادن میزان اهمیت نسبی این عوامل، از اعدادی به نام وزن استفاده می شود و این اعداد تاثیر مستقیم و بسزایی در نتایج هر مدل تلفیق اطلاعات دارند.
روش های وزن دهی به دو دسته عمده دانش ـ مبنا و داده ـ مبنا تقسیم می شوند. در این مقاله، دو روش وزن دهی معرفی شده و مورد ارزیابی قرار گرفته اند که عبارت اند از: پردازش تحلیلی سلسله مراتب و شبکه های عصبی مصنوعی، که روش نخست در زمره روش های دانش ـ مبنا جای دارد و روش دوم در حوزه روش های داده ـ مبنا قرار می گیرد.
به منظور ارزیابی مدل ها، اطلاعات یک کانسار مس در علی آباد یزد مورد استفاده قرار گرفت. مطالعات اکتشافی این کانسار شامل مطالعات زمین شناسی، ژئوشیمیایی و ژئوفیزیکی به همراه 26 چاه اکتشافی حفر شده در قالب نقشه های مختلف، آماده شد و برای وزن دهی مورد استفاده قرار گرفت. نتیجه هر روش مورد استفاده، تهیه نقشه پتانسیل معدنی است.
در آزمون روش ها، روش شبکه های عصبی مصنوعی، روش دقیق تری برشمرده شده است، زیرا این روش توانست پتانسیل ماده معدنی را در تمامی چاه ها به درستی پیش بینی کند، در حالی که موفقیت روش پردازش تحلیلی سلسله مراتب در این زمینه حدود 88 درصد بوده است. این تحقیق نشان داد که شبکه های عصبی مصنوعی قابلیت انطباق پذیری زیادی با داده ها دارند.
بررسی نقش اقلیم روی فرآیندهای هوازدگی سنگها براساس مدل های پلتیر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوازدگی زمانی رخ می دهد که سنگ های سطحی زمین در اثر فرایندهای فیزیکی، شیمیایی و یا بیولوژیکی شکسته و یا تغییر شکل می دهند. این عمل می تواند توسط باد، آب، اقلیم، عوامل گیاهی و جانوری صورت گیرد. این مطالعه براساس مدل های لویس پلتیر انجام شده که در این مدل ها از دو متغیر متوسط دما و بارش سالانه استفاده گردیده است. پلتیر با استفاده از این دو متغیر هفت مدل را مشخص کرد که می توانند انواع مختلف پدیده های هوازدگی را توصیف کنند.از بین این مدل ها دو مدل مربوط به رژیم های هوازدگی و رژیم های مورفوژنتیکی در مورد کشور ایران مورد بررسی قرار گرفته و رژیم های مربوط به هر ایستگاه از روی نمودارهای مربوطه تعیین گردید. به منظور مطالعه و بررسی وضعیت هوازدگی و مناطق ژئومورفولوژیکی در سطح کشور، داده های اقلیمی شامل میانگین بارش و دمای سالانه 143 ایستگاه سینوپتیک که دارای داده و طول دوره آماری مناسب بودند از سایت سازمان هواشناسی اخذ گردیده و در یک پایگاه داده در محیط GIS ثبت گردید. در ادامه بعد از بررسی روند دما و بارش در کشور، رژیم های مربوط به هر ایستگاه از روی مدل های پلتیر تعیین و بعد از دادن ارزش وزنی به آنها در پایگاه داده مربوطه ثبت گردیده و سپس نقشه های مربوطه در محیط Arcmap تولید گردید. نتایج حاصل نشان داد که از نُه وضعیت مورفوژنتیکی موجود در مدل پلتیر، پنج وضعیت در شرایط اقلیمی ایران اتفاق می افتد به طوری که بیشتر بخش های واقع در فلات مرکزی، شرق و جنوب کشور در منطقه خشک، مناطق کوهستانی کشور، ارتفاعات زاگرس و البرز دارای رژیم نیمه خشک، ایستگاه های واقع در سواحل جنوبی دریای خزر و دامنه های غربی زاگرس دارای رژیم معتدل و ساوان می باشند. از نظر وضعیت هوازدگی نیز مناطق واقع در فلات مرکزی و جنوب کشور دارای هوازدگی خیلی کم، مناطق کوهستانی کشور مثل ارتفاعات زاگرس، البرز و شمال غرب دارای هوازدگی مکانیکی در سطح ضعیف، در برخی از ایستگاه های واقع در دامنه های شمالی البرز و دامنه های غربی زاگرس هوازدگی شیمیایی همراه با عمل یخبندان تا هوازدگی شیمیایی متوسط و در چند ایستگاه واقع در سواحل جنوبی دریای خزر هوازدگی شیمیایی در سطح شدید رخ می دهد.
کاربرد منحنی های هیپسومتری بی بعد در ارزیابی مساحتهای در حال فرسایش و رسوبگذاری در حوضه آبخیز بانه
حوزه های تخصصی:
از مهمترین ویژگی های حوضه ها که در فرایند فرسایش تاثیر زیادی دارند می توان به ویژگی های فیزیکی اشاره کرد . در این بین ویژگیهای ارتفاعی و توپوگرافی به طور مستقیم و غیر مستقیم در فرآیند فرسایش تاثیر گذار هستند و سایر پارامترهای تاثیر گذار از جمله اقلیم حوضه ها ( میزان و نوع بارش ) و خاک را که در وضعیت فرسایش در سطح حوضه ها بسیار مهم هستند ، متاثر می سازند .بنابراین برای ارزیابی وضعیت فرسایش و رسوب در سطح حوزه بانه ، جدول و منحنی های هیپسومتری بی بعد واقعی و تئوریک محاسه و ترسیم شده اند . با توجه به آنها ، متوجه می شویم که حوضه بانه ضمن فرسایش و رسوب گذاری ، نسبت به حالت تعادل فاصله نسبتا بیشتری داشته و جوان تر است .
ارزیابی توان اکولوژیک محیط برای تعیین مناطق مستعد کشاورزی با استفاده از GIS(بخش مرکزی شهرستان کیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به توسعه پایدار و استفاده بهینه و کارآ از منابع، در گرو شناخت جامع و دقیق از امکانات، توان ها و محدودیت هایی است که در رسیدن به وضع مطلوب با آن مواجهیم. در بخش مرکزی شهرستان کیار از استان چهارمحال و بختیاری- منطقه مورد مطالعه - شرایط متفاوت محیطی با توان محیطی متفاوت برای کشاورزی وجود دارد. این پژوهش به بررسی و ارزیابی توان های محیطی برای تعیین توان کشاورزی منطقه پرداخته است.در این تحقیق، از روش تجزیه و تحلیل سیستمی استفاده شده و شناسایی منابع، تجزیه و تحلیل، ناحیه بندی و ارزیابی توان محیط در چند مرحله انجام گرفته است. ابتدا اطلاعات مورد نیاز منطقه با استفاده از منابع اطلاعاتی موجود وکار میدانی جمع آوری گردیده و در ادامه با استفاده از نرم افزارهای جغرافیایی GIS تهیه نقشه های لازم، تجزیه و تحلیل، جمع بندی و تلفیق و ترکیب لایه های اطلاعاتی صورت گرفته و توان محیطی نواحی تعیین گردیده است. درپایان، با استخراج یگان های زیست-محیطی و سنجش آن ها با مدل اکولوژیک، مناطق مستعد برای کاربری کشاورزی مشخص شده است
سنجش کیفیت مکان های شهری با استفاده از روش ارزیابی چند معیاره در GIS : مورد مطالعه : شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه کیفیت زندگی در حال تبدیل شدن به ابزار مهمی برای ارزیابی سیاست های عمومی، رتبه بندی مکان ها، درک و اولویت بندی مسائل اجتماع، تدوین و پایش سیاست ها و راهبردها یا استراتژی های مدیریت و برنامه ریزی شهری است. در این مطالعه کیفیت مکان به عنوان منابع، امکانات و فرصت های فراهم شده به وسیله محیط برای تامین نیازهای انسانی و به عنوان زیرمجموعه کیفیت زندگی مورد توجه قرار گرفته، و با تلفیق داده های سنجش از دور، سرشماری و سایر داده های مکانی در محیط GIS به سنجش کیفیت مکان از طریق روش ارزیابی چندمعیاره در سطح نواحی شهرداری تهران پرداخته شده است. سه قلمرو اصلی ـ اجتماعی، دسترسی و فیزیکی به عنوان معیار تعیین گردید و با استفاده از تحلیل عاملی، از مجموع 49 پارامتر، مولفه های مربوط به هر قلمرو (زیرمعیارها) شناسایی شد. وزن های مولفه های مربوط به هر قلمرو با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی استخراج گردید و شاخص نهایی هر قلمرو با ترکیب خطی وزن دهی شده مولفه های استاندارد شده مربوط به هر قلمرو ایجاد شد و در نهایت قلمروهای سه گانه «اجتماعی و دسترسی و فیزیکی» به منظور استخراج شاخص نهایی کیفیت مکان با یکدیگر تلفیق شدند. علاوه بر این، با استفاده از شاخص تحلیل مکانی Getis-Ord خوشه های مطلوب و نامطلوب در هر قلمرو و در شاخص نهایی کیفیت مکان مشخص گردید. نتایج نشان داد که خوشه های مطلوب در قلمرو اجتماعی در نواحی شمالی و مرکز به سمت شمال، در قلمرو دسترسی در نواحی مرکزی و در قلمرو فیزیکی در نواحی شمالی شهر تهران اند. در نهایت تحلیل مکانی شاخص نهایی کیفیت مکان نشان داد که نواحی شمالی و مرکزی به سمت شمال شهر تهران محل تمرکز نواحی مطلوب، و بخش های غربی، جنوب غربی و تا حدودی جنوب شهر تهران محل تمرکز نواحی نامطلوب از لحاظ کیفیت مکان هستند. همچنین نتایج تحلیل همبستگی در مورد شاخص های نهایی در سه قلمرو اجتماعی، دسترسی و فیزیکی بیانگر وجود رابطه مثبت معنادار بین شاخص نهایی قلمرو اجتماعی با شاخص نهایی قلمرو فیزیکی و قلمرو دسترسی است.
بهینه سازی چندهدفه تخصیص کاربری اراضی با استفاده از الگوریتم NSGA-II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی کاربری اراضی به واسطه افزایش فعالیت ها و دخل و تصرف های بشر بر زمین به منظور برآوردن نیازهای مختلف، دائماً در حال تغییر است. بهینه سازی تخصیص کاربری اراضی همانا یافتن بهترین الگوی ممکن با در نظر گرفتن نیازهای حاکم بر مقولة تخصیص است. اغلب جست وجوها و بهینه سازی های کاربری اراضی در دنیای واقعی، ماهیتاً دربردارندة چندین هدف اند. در این مطالعه قابلیت الگوریتم ژنتیک مرتب سازی نامغلوب نخبه گرا (NSGA-II) با طراحی و استفاده از دو نوع عملگر تقاطع یکنواخت (UC) و عملگر تقاطع دوبعدی (TDC) برای بهینه سازی تخصیص کاربری اراضی با اهداف چندگانه در بخشی از حوضه طالقان مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت. داده های به کار رفته شامل نقشه کاربری اراضی سال 2002، توپوگرافی، خاک شناسی، اطلاعات مربوط به میزان فرسایش خاک و بازدهی اقتصادی از منطقه مورد مطالعه بوده است. اهداف مورد نظر شامل میزان فرسایش، میزان رواناب، تناسب اراضی، میزان فشردگی ـ سازگاری و بازدهی اقتصادی است. مدل طراحی شده با دو جمعیت اولیه متفاوت اجرا گردید. بار اول با جمعیت کاملاً تصادفی و بار دوم با تولید جمعیت اولیه تصادفی راهنمایی شده که در آن نسبت مساحت کاربری های مختلف تعیین شده بود. نتایج نشان داد کارکرد عملگرهای تقاطع کاملاً تحت تأثیر شرایط اولیه قرار دارد و عملگر UC فاقد توانایی مناسب در ایجاد همگرایی کلی است. همچنین استفاده از تقاطع TDC با جمعیت اولیه راهنمایی شده، همگرایی را بسیار افزایش داد و موجب بهبود نتایج گردید. به لحاظ پیوستگی قطعات کلاس های مختلف کاربری نیز عملگر TDC بهتر از UC کارکرد داشته است. نتایج این مطالعه نشان داد که پس از بهینه سازی کاربری اراضی در منطقه مورد مطالعه، علاوه بر کاهش فرسایش خاک، میزان سوددهی کلی نیز افزایش یافته است.
ریز طبقه بندی اراضی باغی و زراعی با استفاده از تکنیکهای پردازش شی پایه والگوریتم های فازی با هدف تخمین سطح زیر کشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکنولوژی سنجش از دور یکی از فناوری های کارآمد و نوین در استخراج کاربرهای اراضی ، به روز رسانی نقشه ها و کشف تغییرات کاربرها می باشد. سنجش از دور با ارائه تصاویر ماهواره ای با قدرت زمانی و مکانی متفاوت امکان مدیریت بهنگام کاربری ها را فراهم می آورده که باعث صرفه جویی در وقت و هزینه شده واین امر قدرت تصمیم گیری، بهره برداری بهینه و برنامه ریزی دقیق تر برای منابع طبیعی را افزایش می دهد. استفاده از تکنیک های پردازش شی گرا (دانش پایه) تصاویر ماهواره ای از روشهای جدید در پردازش تصاویر می باشد،که علاوه بر استفاده از قدرت تفکیک طیفی تصاویر از ویژگی های فیزیکی و هندسی(بافت ،شکل)تصاویر نیز استفاده می کند. تحقیق حاضر با هدف استخراج نقشه کاربریهای باغی و زراعی در دشت میاندوآب با استفاده از الگوریتم ها و شاخص های مناسب در پردازش شی گرای تصاویر ماهواره ای در محیط نرم افزار eCognition انجام شده است. در این تحقیق نقشه پراکنش محصولات کشاورزی در 9 کلاس تهیه شد و سپس برای پردازش شیء پایه تصاویر ماهوارهای، تصویربا مقیاس10 ،ضریب شکل0.7وفشردگی0.3سگمنت سازی شدو بر اساس الگوریتم فازی AND ،کاربری های مورد نظر با استفاده ازشاخصهای بافت،هندسی،NDVI،GLCM ،Braitnese طبقه بندی شده اند که ازالگوریتم طبقه بندی Assign Class استفاده شده است،که در نهایت دقت کلی 93.6/0 وضریب کاپا 92.5/0 برای کاربری های استخراج شده به دست آمد. مساحت سطح زیر کشت برای کاربری های گندم و جو،آلو و آلوچه،سیب،تاکستان ویونجه به ترتیب شامل 2622.42 ، 4505 ، 4354.55 ، 4457.85 ، 14110.58 هکتار می باشد
برنامه ریزی جامع کاربری اراضی و آمایش سرزمین در حوضه های آبریز شهری با استفاده از GIS - مطالعه ی موردی: حوضه آبریز ماهیدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آمایش سرزمین علمی است که با توجه به ویژگیهای اکولوژیک سرزمین و شرایط اقتصادی- اجتماعی آن، نوع استفاده بهینه از سرزمین را مشخص میسازد. در بسیاری از مناطق ایران، انتخاب کاربری و مدیریت زمین بدون توجه به قابلیت و توان سرزمین انجام میشود که سبب اتلاف سرمایه و کاهش ظرفیت محیطی میگردد. در این تحقیق برنامه ریزی کاربری اراضی و تهیه نقشه آمایش با استفاده از توانمندی های ویژه محیط GIS در حوضه آبریز شهری ماهیدشت کرمانشاه– با مساحت تقریبی 1380 کیلومتر مربع – انجام شد. با استفاده از توابع موجود در GIS نقشه طبقات ارتفاع از سطح دریا، درصد شیب، جهات جغرافیایی، نقشه خاک، تیپ و تراکم پوشش گیاهی به روش دوتایی با هم ترکیب شده و در نهایت 577 واحد زیست محیطی بدون تکرار به عنوان واحدهای کاری ارزیابی توان و مدیریت کاربری زمین در مقیاس 1:150000 تفکیک و نقشه بندی گردید. همچنین ویژگی های اقلیم شناسی، احتمال فرسایش خاک و نوع کاربری فعلی برای هر واحد ثبت گردید. برای این واحدهای زیست محیطی یا اکوسیستم های خرد نیز ارزیابی توان اکولوژیک برای کاربری های کشاورزی، مرتع داری، جنگل داری، آبزی پروری، توریسم، توسعه شهری و حفاظت صورت پذیرفت. در نتیجه بررسی آمایشی سرزمین و اولویت بندی بین کاربری ها به روش کیفی قیاسی از بین توان های اکولوژیکی، نقشه آمایش سرزمین حوضه آبریز ماهیدشت تولید شد. از مقایسه نقشه های کاربری فعلی و کاربری آتی مشخص گردید که مساحت جنگل های منطقه از مقدار 7 درصد کاربری فعلی به حدود 12 درصد در کاربری بهینه افزایش می یابد، در کاربری مرتع نیز از حدود 12 درصد در شرایط فعلی به حدود 15 درصد در شرایط تغییر بهینه دست می یابیم و در طبقه مربوط به زراعت آبی از 10 درصد در شرایط فعلی به حدود 60 درصد در شرایط بهینه می رسیم. هم چنین نقشه توان اکولوژیکی آتی نشان می دهد که باید برخی مناطق(مساحتی بالغ بر 2درصد کل حوضه) مورد حفاظت قرار گیرد بنابراین در این زمینه نیز باید تمهیدات لازم را اندیشید.