فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۸۱ تا ۵٬۲۰۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
تبیین مفهوم ریسک و سنجش میزان ریسک لرزه ای مناطق شهری (مطالعه موردی: نجف آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس نقشه پهنه بندی خطر زلزله در ایران، بخش زیادی از این کشور در محدوده خطر نسبتاً متوسط روبه بالا قرار دارد. از سوی دیگر، دوره های غیرلرزه ای بعضی گسل ها در سده بیستم (حتی آرامشی هزارساله) نشان دهنده لرزه زا نبودن این گسل ها نیست. در این میان، قضاوت شهروندان از خطر باید بر این مبنا باشد که آن ها در منطقه ای زلزله خیز سکونت دارند. براین اساس ضروری است ارزیابی ریسک لرزه ای مناطق مختلف کشور با هدف کاهش خطرپذیری جوامع شهری در اولویت برنامه ریزی ها قرار بگیرد. در پژوهش کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر، ضمن معرفی دیدگاه ها و مدل های مختلف مرتبط با مفهوم شناسی ریسک و آسیب پذیری، ریسک پذیری لرزه ای شهر نجف آباد بررسی شد. برای این منظور، از پارامترهای گوناگون کمی و کیفی براساس رویکرد تصمیم گیری چندمعیاره و روش تحلیل شبکه (ANP) و ارائه مدل کاربرد داشت. نتایج نشان می دهد حدود 60 درصد مساحت توسعه یافته شهر - که دربرگیرنده ساختمان های خشتی و آجر و آهن است - ریسک پذیری متوسط روبه بالایی دارد. با تطبیق نقشه تراکم جمعیت بر این پهنه، حدود یک چهارم جمعیت شهر (در بعضی قسمت ها با تراکمی بین 70 تا 100 نفر در هکتار) خطرپذیری بالایی دارند.
بررسی عوامل مؤثر در معرفی بازار تبریز به عنوان برند گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
1 - 16
حوزه های تخصصی:
برندها به عنوان یکی از با ارزش ترین دارایی های ناملموس به حساب می آیند. برندسازی ایده ی خلق ویژگی منحصر به فرد برای متمایزسازی، یکی از اجزای ضروری در برنامه های گردشگری و از ابزارهای مهم توسعه ی جوامع است. همان گونه که یک محصول و یا خدمت برند می شود و فرآیند برندسازی را طی می کند تا در ذهن و قلب مشتری قرار بگیرد و سهمی از ذهن و فکر مشتری را به خود اختصاص دهد، مکان های گردشگری هم از این قاعده مستثنی نیستند. با توجه به این که برای موفقیت در زمینه ی ساخت برند، شناسایی عوامل آن یکی از گام های نخستین است، در تحقیق حاضر سعی شده است با استفاده از مدل معادلات ساختاری، به بررسی عوامل مؤثر در معرفی بازار تاریخی تبریز به عنوان برند گردشگری پرداخته شود. برای این منظور از نرم افزارهای LESREL و SPSS 22 کمک گرفته شده است. این تحقیق بر مبنای نوع پژوهش، کاربردی و روش پژوهش توصیفی و تحلیلی است. در این تحقیق جمع آوری داده ها از طریق توزیع پرسشنامه و مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است. جامعه ی آماری این تحقیق، ساکنان محلی بالای 15 سال شهر تبریز است که برای تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری، به ترتیب از روش تعیین حجم نمونه ی کوکران و نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. نتایج نشان می دهد، اهمیت نسبی، هویت برند با ضریب بتای (318/0)، تسهیلات با ضریب بتای (311/0)، تصویر مقصد با ضریب بتای (247/0) و تمایز با ضریب بتای (147/0) می باشد و این متغیرها به ترتیب بیش ترین تا کمترین تأثیر را در ساخت برند بازار تبریز داشته اند.
تحلیل رویکرد پدافند غیرعامل در مکان گزینی روستاها با تأکید بر مؤلفه های طبیعی(موردمطالعه: بخش مرکزی شهرستان لارستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدافند غیرعامل شامل اقداماتی است که بدون استفاده از تسلیحات میزان خسارات مالی و انسانی ناشی از حملات نظامی را کاهش دهد. بر این مبنا، بررسی و ارزیابی مکان گزینی مراکز جمعیتی بر اساس اصول و معیارهای پدافند غیرعامل از ضرورت های برنامه ریزی و طراحی های مسکونی است. در این پژوهش، بر مبنای معیارهای پدافند غیرعامل به بررسی مکان گزینی روستاهای بخش مرکزی شهرستان لارستان پرداخته شده است. جامعه آماری تعداد (9) روستای اصلی واقع در بخش مرکزی شهرستان لارستان است. به منظور تحلیل داده ها و رده بندی روستاها بر اساس اصول پدافند غیرعامل، از مدل AHP استفاده و برای اجرای این مدل نرم افزار Expert Choice به کار گرفته شد. در انتخاب شاخص ها بنا بر هدف پژوهش، بر معیارهای طبیعی تأکید شده، بررسی ها بر محور هفت معیار انجام گرفته و سرانجام به رده بندی روستاها بر مبنای اصول پدافند غیرعامل اقدام شده است. نتیجه پژوهش نشان داد که روستای کرمستج در جنوب شرقی لار، بهترین وضعیت را ازلحاظ رعایت معیارهای پدافند غیرعامل دارد. در مرتبه بعدی، روستای درز در شرق بخش مرکزی لارستان است و در آخرین رتبه، روستای شاه غیب قرار می گیرد.
بررسی عوامل تأثیرگذار بر تغییر بستر رودخانه مرزی هریرود در شمال شرق کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات عمده مرزهای کشور از نظر ژئوپلتیک، درنظر گرفتن رودخانه ها به عنوان یکی از پدیده های دینامیکی برای تعیین مرز بوده که تقریبأ در اغلب مناطق کشور معضلات و منازعات ویژه ای را به وجود آورده است. طی چند دهه اخیر به دلیل خشکسالی های شدید حاکم بر استان های خراسان رضوی و شمالی تعداد زیادی از رودخانه های مرزی مانند هریرود، سومبار و اترک با تغییر بستر شدید همراه شده اند و پیامدهای زیادی را به بار آورده اند. منطقه مورد پژوهش، بخشی از حوضه آبریز تجن، منطبق بر رودخانه مرزی هریرود به طول78کیلومتر می باشد که مرز طبیعی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ترکمنستان را تشکیل می دهد. در این مطالعه از طریق روش تجربی– تحلیلی و با تکیه بر عملیات میدانی و در نظر گرفتن شاخص های مآندرشدگی و تغییر بستر رودخانه اقدام گردید. مهم ترین عوامل مداخله گر در منطقه عبارت بودند از، عوامل طبیعی(گسل هریرود، ژنتیک رودخانه، شرایط فیزیوگرافی و هیدرولوژیکی منطقه، منابع خاک و لیتولوژی)و عوامل آنتروپوژن(سکونتگاه های مرزی و تراکم جمعیت، تشدید کاربری و تخریب پوشش گیاهی، شخم اراضی) در تغییر بستر رودخانه هریرود است. بررسی های انجام شده در محدوده مطالعاتی نشان داد که طی سه دهه اخیر، خسارات وارده ناشی از روند تغییر بستر رودخانه هریرود بی سابقه بوده است. به طوری که آسیب دیدگی های جّدی به جاده مرزی، کنده شدن و تخریب میله های مرزی، فرسایش خاک و آسیب دیدگی سکونتگاه های روستایی و پاسگاه های مرزبانی از آثار مستقیم تغییرات مورفودینامیکی هریرود است. در این راستا نقش عوامل آنتروپوژن بیش از سایر عوامل طبیعی بوده است. بنابراین فرآیندهای مآندرشدگی و فلش سیلاب های سالانه می تواند سریعأ خط مرزی را تغییر داده و منجر به مناقشات ژئوپلتیک و حتی سیاسی در مرز شده وامید است در زمینه مدیریت کنترل رودخانه های مرزی از طریق همگرایی با کشورهای همسایه تدابیر ویژه ای، اتخاذ گردد تا این عامل دینامیکی تعیین مرز(یعنی رودخانه ها)قابل کنترل شوند.
ارزیابی کیفی مکان گزینی وضع موجود فضاهای ورزشی شهرکرد با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی و سطح بندی مکانگزینی فضاهای ورزشی شهرکرد بر اساس معیارهای مکان یابی است. روش پژوهش «توصیفی- تحلیلی» بوده که با استفاده از مطالعات میدانی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، تمام فضاهای ورزشی شهرکرد است. در این پژوهش، داده های حاصل از پیمایش میدانی با مدل AHP وزن دهی شده و با استفاده از مدل تاپسیس درجه مطلوبیت و رتبه هریک از فضاهای ورزشی در چهار معیار همجواری، دسترسی، ایمنی و آسایش مشخص شده است. در مرحله آخر جهت رتبه بندی نهایی فضاهای ورزشی شهرکرد، از مدل تصمیم گیری ویکور استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، با توجه به وزن های سلسله مراتبی (AHP) و رتبه بندی انجام شده در مدل تاپسیس، بین مکانگزینی وضع موجود فضاهای ورزشی شهرکرد و معیارهای مکانیابی (همجواری، دسترسی، ایمنی و آسایش) تفاوت وجود دارد. یافته های حاصل از روش ویکور نشان می دهد که سالن یادگار امام و مجموعه ورزشی انقلاب در وضعیت مطلوب، مجموعه ورزشی تختی نیمه مطلوب و فضاهای ورزشی حجاب، باستانی و رسالت در وضعیت نامطلوب قرار دارند.
بررسی جایگاه الگوهای نوین برنامه ریزی شهری در محلات جدید شهری (مطالعه موردی: محله یاغچیان تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همزمان با افزایش جمعیت شهرهای کشور در دوره شهرنشینی سریع (دهه شصت)، توسعه متصل شهرها در قالب ایجاد شهرک های جدید برای جذب سرریز جمعیت کلان شهرها در اولویت مدیران شهری قرار گرفت. با توجه به شرایط اضطرار آن دوره به سبب افزایش درصد شهرنشینی و مهاجرت ها، صرفا ابعاد کالبدی و مسکن پذیری مورد توجه برنامه ریزان بود و اهداف متعالی برنامه ریزی شهری که همان تامین آسایش، ایمنی و زیبایی می باشد؛ به ورطه فراموشی سپرده شد. محله یاغچیان تبریز نیز یکی از شهرک های مسکونی متصل است که برای استقرار بخشی از جمعیت شهر تبریز، برنامه ریزی گردیده است. هدف این پژوهش سنجش میزان رعایت استانداردهای برنامه ریزی شهری نوین در محله یاغچیان می باشد. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است و ماهیت تحقیق کاربردی می باشد. جهت بررسی الگوهای نوین برنامه ریزی شهری ابتدا به مطالعه ادبیات مربوطه پرداخته شده، پس از شناخت نظریات، تعاریف و الگوهای مختلف، گویه های پرسشنامه تدوین و تجزیه و تحلیل گردیده است. حجم نمونه آماری بر طبق روش نمونه گیری کوکران 384 نفر می باشد. نتایج حاکی از آن است که محله یاغچیان تبریز، از نظر شاخص های ارتباطات و دسترسی، زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و نهادی و مدیریتی در وضعیت مطلوب قرار نداشته و میانگین به دست آمده از عدد 3 در طیف لیکرت کمتر می باشد. همچنین تحلیل رگرسیون نشان می دهد شاخص ارتباطات و شاخص اجتماعی بیشترین تأثیر در شاخص مدیریتی و نهادی دارند و در نهایت کمترین میزان بتا در تحلیل رگرسیون مربوط به شاخص کالبدی بوده است.
تحلیل ظرفیت های توسعه کارآفرینی در ناحیه روستایی دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مکانیسم های عمده برای کاهش فقر و نابرابری در مناطق کمتر توسعه یافته، تأمین امکانات اشتغال مولد برای افراد بسیار فقیر است. از همین رو ضرورت توجه به کارآفرینی روستایی به مثابه حافظ امنیت اقتصادی روستا باید در اولویت سیاست ها و برنامه های توسعه روستایی قرار گیرد. همچنین باید توجه داشت کارآفرینی در اجتماعات روستایی دارای درآمد اندک، در صورتی موفقیت حاصل می نماید که ابتکارات و تنوعات مشاغل از درون خود روستا برخیزد. این پژوهش با هدف تحلیل ظرفیت های توسعه کارآفرینی در ناحیه روستایی دامغان انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که جهت گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و میدانی به صورت پرسشنامه ای استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل سوالات پژوهش از نرم افزارهای Spss و Arc Map استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد وضعیت مؤلفه های کارآفرینی در مناطق روستایی مورد مطالعه کمی پایین تر از مقدار متوسط و نزدیک به متوسط است. مناسب ترین شرایط را می توان در بعد کالبدی و سپس به ترتیب مؤلفه های در نهادی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و فردی مشاهده کرد. نتایج حاکی از این است که در روستاهای شهرستان دامغان، زیرساخت های کارآفرینی (از جمله زیرساخت های فیزیکی و سرمایه ای) فراهم بوده اما محیط اجتماعی و به خصوص اقتصادی برای گسترش کارآفرینی مهیا نیست. زیرساخت ها به تنهایی موجب ارتقای سایر مؤلفه های کارآفرینی نمی شود بلکه می توان از آن به عنوان بستری برای شکوفایی سایر مؤلفه ها استفاده کرد و کارآفرینی روستایی را ارتقاء بخشید. در واقع با کارآفرینی در روستاها می توان روند توسعه روستایی را تسریع کرد زیرا کارآفرینی علاوه با کشف و شکوفایی سرمایه های پنهان اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و نهادی، منجر به به ایجاد درآمد پایدار و درنتیجه کاهش مشکلات (مهاجرت، بیکاری و غیره) برای روستاییان می شود.
شاخص های مؤثر بر مصرف انرژی الگوهای مسکن در مقیاس محله با تأکید بر کارآیی انرژی (نمونه موردی: شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت کارآیی انرژی در توسعه پایدار محله ای به مثابه یکی از معیارهای توسعه پایدار به لحاظ زیست محیطی و بوم شناختی این مقاله با هدف شناسایی و مقایسه تطبیقی شاخص های مؤثر بر کارآمدی مسکن و بافت شهری به لحاظ بهبود وضعیت بهره وری مصرف انرژی، بر اساس مقیاسی میانی تحت عنوان(محله) انجام شد. در این راستا در چارچوب روش تحقیق تحلیلی- توصیفی، نخست با مطالعات اسنادی به استخراج شاخص های مؤثر بر مصرف انرژی ساختمان ها با توجه به مقیاس محله و سپس به ریخت شناسی و کدبندی الگوهای مسکن و بافت شهر سنندج بر اساس شاخص های منتخب مدل مفهومی پژوهش پرداخته شد. سپس به مدل سازی و شبیه سازی مصرف انرژی کل (گرمایش، سرمایش و روشنایی) توسط نرم افزار Design Builder مبادرت ورزیده شد. تفسیر نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و تحلیل واریانس چند متغیری و همچنین طبقه بندی Duncan حاکی از آن است که بین الگوهای غالب قرارگیری توده ساختمان، الگوی شبکه معابر و جهت گیری استقرار آن ها در مجموع ۷۲ مدل بر اساس تقسیم بندی بافت قدیمی، میانی و جدید محلات شهر سنندج از منظر انرژی مصرفی کل رابطه معنی داری وجود دارد. لذا کارآمدترین و ناکارآمدترین الگوی شناسایی شده به ترتیب به مدل های B5F3O1 و B4F2O2 اختصاص یافته است. الگوی توده های فشرده ساختمانی با اشتراک حداکثری جبهه ها در ارتباط با بلوک شهری، فضای باز میانی بلوک و جهت استقرار شرقی- غربی از لحاظ بهره وری انرژی متعلق به بافت های جدید و میانی، مطلوب شناخته شد. رویکرد مورد استفاده این پژوهش، در روند طراحی مجموعه های ساختمانی در مقیاس محله و برنامه ریزی های آتی شهری برای بهبود بهره وری انرژی و کاهش پیامدهای زیست محیطی در مناطق شهری کاربرد دارد.
تحلیل عوامل مؤثر بر امنیت غذایی در نواحی روستایی جنوب استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت امنیت غذایی و عوامل مؤثر بر آن با استفاده از شاخص های استراتژی مقابله غذایی، اندازه گیری مقدار کالری دریافتی خانوار و شاخص تنوع غذایی در منطقه جبالبارز در جنوب استان کرمان انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه خانوارهای منطقه جبالبارز بوده که با استفاده از فرمول کوکران، 400 خانوار براساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده است. داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه استخراج گردید. نتایج پژوهش نشان دهنده وضعیت نامناسب امنیت غذایی، تنوع غذایی و گروه های غذایی خانوارهای مطالعه شده بوده است. همچنین الگوی مصرفی خانوارها به لحاظ کیفیت تغذیه و تنوع، به ویژه در گروهایی مثل لبنیات بر اساس علوم تغذیه می بایستی تغییر نماید. بر اساس نتایج مدل لاجیت نیز متغیرهای جنسیت و تحصیلات سرپرست خانوار، تعداد اعضای خانوار، سن مسئول تغذیه خانوار، داشتن درآمد ماهیانه ثابت، وضعیت تملک مسکن بر سطح امنیت غذایی مؤثر بوده است.
بررسی و تحلیل موقعیت ژئوپلیتیکی کردستان عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناطق مختلف جغرافیایی جهان به لحاظ قدرت تأثیرگذاری بر سایر مناطق و نیز میزان اهمیتی که در سیاست گذاری های قدرت های جهانی دارند، از جایگاه یکسانی برخوردار نیستند. هر کدام از مناطق مختلف جغرافیایی بر اساس موقعیت نسبی و مطلق خود و سایر ویژگی های ساختاری و کارکردی خویش، وزن ژئوپلیتیکی مخصوصی را دارا می باشد. منطقه کردنشین خاورمیانه با وسعتی در حدود 475000 کیلومتر مربع در قلب منطقه بحرانی خاورمیانه جای گرفته است. واقع شدن در محل تقاطع چهار حوزه تمدنی متفاوت؛ تمدن ترک - آلتایی در شمال، تمدن عربی- سامی در جنوب و جنوب غرب، تمدن آریایی - ایرانی در شرق، و تمدن اسلاو - ارمنی در شمال شرق، و نیز تقسیم شدن در بین چهار کشور منطقه، بیش از پیش باعث پیچیدگی مسائل این بخش از خاورمیانه شده است. در این بین، کردستان عراق که در شمال این کشور واقع شده است، به لحاظ دارا بودن ذخایر فراوان انرژی، رودخانه های جاری قابل توجه و مسائل هیدروپلیتیک مربوط به آن در کنار موقعیت معبری و توریستی آن از اهمیت فوق العاده ای در ساختار جغرافیای سیاسی این کشور برخوردار است. غیر متمرکز بودن نظام سیاسی عراق و اعطای اختیارات اجرایی و قانونگذاری به مناطق و استان های این کشور در قانون اساسی آن، بیش از پیش بر اهمیت ژئوپلیتیکی مناطق جغرافیایی تشکیل دهنده عراق افزوده است. در این مقاله، سعی شده است تا با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از روش کتابخانه ای و استفاده از اسناد و متون مرتبط، جایگاه و اهمیت ژئوپلیتیکی منطقه کردنشین عراق در شمال این کشور بررسی و تبیین گردد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که این منطقه به خاطر داشتن موقعیت برتر ژئواکونومیکی و هیدروپلیتیکی در کنار جاذبه های توریستی و موقعیت گذرگاهی در چارچوب کشور عراق از جایگاه قابل توجهی برخوردار می باشد.
تحلیل پایداری محلات شهری بر مبنای شاخص های توسعه پایدار (نمونه موردی شهر مهاباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد شتابان شهرنشینی و مشکلات ناشی از آن در دهه های اخیر، نگاه برنامه ریزان شهری را به مباحث پایداری و توسعه پایدار معطوف داشته است و در این بین محله به عنوان هسته اصلی توسعه شهری از نظام رسمی برنامه ریزی فضایی به دور مانده و محلاتی شکل گرفته اند که به لحاظ رعایت اصول و قواعد ﺑﺎ اﻫﺪاف ﺗﻮﺳﻌﻪی ﭘﺎﯾﺪار ﺷﻬﺮی در تضاد قرار گرفته اند لذا این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف تحلیل میزان ﭘﺎﯾﺪاری و سطوح پایداری ﻣﺤﻼت ﻣﻨﺘﺨﺐ واﻗﻊ در چهار نوع بافت قدیمی، بافت میانی، بافت جدید و اسکان غیررسمی بر مبنای 5 شاخص اصلی (کالبدی،اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، خدماتی، زیست محیطی) و 44 شاخص فرعی استخراج شده، صورت گرفته که ابتدا با استفاده از مدل کمی تاپسیس و وزن های آنتروپی شانون اقدام به رتبه بندی محلات شده که رتبه محلات شکل گرفته در بافت میانی و قدیمی به دلیل نزدیکی به مرکز شهر و برخورداری بهتر، مطلوبتر و رتبه محلات نوساز و اسکان غیر رسمی که در دهه های اخیر توسعه یافته اند در رتبه های پایین تری از لحاظ مقایسه قرار گرفته اند. و سپس محلات مورد مطالعه با استفاده از مدل تحلیل خوشه ای در سه سطع پایدار و نیمه پایدار و ناپایدار دسته بندی شده که محلات شکل گرفته در بافت میانی و قدیمی در سطح پایدار و محله بافت نوسازدر سطح نیمه پایدار و محلات اسکان غیررسمی در سطح ناپایدار شکل گرفته اند.
ارزیابی تاب آوری بافت تاریخی شهر در برابر مخاطرات طبیعی (زلزله) (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های کاربردی در امور مربوط به ایمن سازی شهرها در برابر سوانح طبیعی سبب افزایش ابتکارات در طراحی ها و یافتن بهترین سیاست ها خواهد شد. بنابراین برای دستیابی به این هدف، گنجاندن برنامه های افزایش تاب آوری و کاهش آسیب پذیری شهروندان و جامعه که در معرض مخاطرات و سوانح طبیعی هستند در طرح های توسعه شهری ضرورت دارد. لذا برنامه ریزی برای تاب آوری در بحران جز مهمی از آینده نگری جوامع و سازمان ها شده است. پژوهش حاضر به منظور ارزیابی میزان تاب آوری بافت تاریخی شهر یزد در برابر مخاطرات طبیعی از جمله زلزله را مورد بررسی قرار داده است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع داده ها اسنادی و میدانی و از نظر نحوه اجرا به صورت فضایی است. با استفاده از مدل AHP به تلفیق لایه های کاربری در محیط GIS مبادرت شد و در نهایت، محلات بافت تاریخی شهر از لحاظ میزان تاب آوری مشخص شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که بخش های جنوبی و غربی از نظر تاب آوری در برابر مخاطرات در وضعیت نامناسبی قرار داشته (38/8 هکتار) و در مقابل واحدهای ساختمانی واقع در بخش های مرکزی و شرقی این منطقه از نظر تاب آوری در شرایط مساعدتری قرار دارد (26/90 هکتار). با توجه به ارزیابی صورت گرفته می توان اینگونه بیان داشت که محلات فهادان، زردتشتی، پشت باغ و گنبد سبز دارای بالاترین میزان تاب-آوری در برابر مخاطرات بوده و در مقابل محلات شیخداد، دولت آباد، گودال مصلی، گازرگاه و شش بادگیری دارای کمترین میزان تاب آوری هستند.
بررسی شاخص های حکم روایی خوب شهری در شهرهای منطقه ای شمال کشور (مورد پژوهی: شهر گرگان)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷
۴۴-۴۶
حوزه های تخصصی:
جهان در طی دهه گذشته با مشکلات عظیم شهری روبرو بوده که مراکز علمی و سازمان های شهری جهت حل مسائل تئوری های مختلفی اعم از رشد هوشمند شهری، نوشهرگرایی، توسعه پایدار و در زمان حاضر رویکرد حکمروایی خوب شهری را به عنوان اثربخش ترین، کم هزینه ترین و پایدارترین شیوه اعمال مدیریت صحیح مطرح نموده اند. حکمروایی خوب شهری را می توان شیوه و فرایند اداره امور شهری با مشارکت و تعامل سازنده سه بخش دولتی، خصوصی و جامعه مدنی به منظور نیل به شهر سالم، باکیفیت و قابلیت زندگی بالا و توسعه پایدار شهری تعریف کرد. هدف پژوهش حاضر اولویت بندی شاخص های حکمروایی خوب شهری در شهر گرگان می باشد. روش پژوهش در مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی می باشد. بدینوسیله 9 شاخص حکمروایی خوب شهری به این شرح انتخاب گردید. مشارکت، اجتماع محوری، پاسخگویی، شفافیت، مسئولیت پذیری، کارایی و اثر بخشی، امنیت، تساوی و حاکمیت قانون که از مهم ترین و اساسی ترین شاخص های مود نظر سازمان ملل به منظور ارزیابی و اولویت بندی مولفه های حکمروایی شهری است. نتایج به دست آمده از تکنیک تصمیم-گیری چند معیاره (AHP) نشان می دهد که شاخص مشارکت در اولویت اول، شاخص اجتماع محوری در مرتبه دوم و شاخص پاسخگویی با میزان 0.139 در مرتبه سوم از معیارهای حکمروایی خوب شهری قرار گرفته است. شاخص شفافیت با امتیاز 0.114 در مرتبه چهارم، مسئولیت پذیری با ضریب اهمیت 0.072 در مرتبه پنجم، کارایی و اثر بخشی در مرتبه ششم. شاخص امنیت در مرتبه هفتم، شاخص تساوی با ضریب اهمیت 0.026 در مرتبه هشتم و در نهایت حاکمیت قانون با ضریب اهمیت 0.017 در مرتبه نهم از مولفه های حکمروایی خوب شهری قرار گرفته است.
شناسایی و طبقه بندی نیمه اتوماتیک بافت های مدرن و فرسوده شهری براساس الگوهای طیفی و مکانی در محیط سنجش ازدور شیءگرا (مطالعه موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
661 - 678
حوزه های تخصصی:
الگوی توسعه محله های شهری به موازات رشد و گسترش شهر، دستخوش تحولات زیادی در گذر زمان شده است. این تغییرات در شهرهایی که پیشینه تاریخی دارند مشهودتر است؛ به گونه ای که می توان تفاوت بارزی میان محله های قدیمی که بدون برنامه ایجاد و پس از شکل گیری مشمول طرح و برنامه شده اند با محله های جدید از پیش برنامه ریزی شده مشاهده کرد. یکی از فنونی که می تواند در بررسی این تفاوت و مقایسه تطبیقی الگوی محله ها قدیمی و جدید در مطالعات شهری استفاده شود، فناوری سنجش ازدور و پردازش شیءگرا است. پردازش شیءگرا نوعی پردازش تصویر است که به دلیل استفاده از اطلاعات هندسی، محیطی و محتوای تصاویر می تواند دستیابی به دقت بالا را در فرایند طبقه بندی شیءگرا میسر کند. هدف از این مطالعه، مقایسه تطبیقی الگوهای بافت مدرن و سنتی شهر اصفهان با استفاده از فرایند پردازش شیءگرا و نرم افزار eCognition است. برای نیل به این هدف دو محله شهری انتخاب شد و مراحل پژوهش روی آن ها صورت گرفت. در راستای استخراج الگوهای بافت شهری، انواع تکنیک های پردازش شیءگرا شامل اطلاعات هندسی، بافت، ضریب تراکم، نامنظمی اشکال و... به کار گرفته شد تا الگوهای شیءپایه تصاویر ماهواره ای برای شناسایی بافت سنتی و مدرن استخراج شود. پس از شناسایی الگوریتم های مناسب، طبقه بندی فازی با الگوریتم نزدیک ترین همسایه اعمال شد سپس ارزیابی نتایج با مطالعات میدانی صورت گرفت. ارائه روش هایی نوین برای شناسایی و طبقه بندی بافت شهری در نتایج پژوهش حاضر می تواند راهگشای انواع مطالعات باشد تا الگوهای بافت در محیط های شهری به سرعت شناسایی شود.
بررسی ارتباط بین پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز و کیفیت زندگی شهروندان در حوزه پارس جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
107 - 122
حوزه های تخصصی:
عوامل متعددی برکیفیت زندگی افراد تأثیرگذار است که از جمله آنها میزان صنعتی شدن محدوده زندگی می باشد. تداوم تعهد فرد به نظام اجتماعی ریشه در رضایت از کیفیت زندگی خود، وضعیت جامعه و به طور کلی شرایط زندگی فرد دارد. هر فرد از طریق تحلیل شرایط پیرامون خود، می تواند اوضاع فردی خویش را دریافته و به ارزیابی آن بپردازد. عواطف مثبت در مورد شرایط خود اگرچه عنصری ذهنی است، ریشه در شرایط عینی دارد. پژوهش حاضر با استفاده از روش میدانی، تکنیک پیمایش و ابزار تحقیق پرسشنامه به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی می باشد که آیا بین پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز با کیفیت زندگی شهروندان در حوزه پارس جنوبی ارتباط وجود دارد؟ جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی شهروندان 18 سال به بالای شهرستان های عسلویه و کنگان می باشد که تعداد 376 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه که با استفاده از فرمول کوکران بدست آمده مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و معادلات ساختاریSmart PLS استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بین پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز با میزان کل کیفیت زندگی (34/0 -P= ) و شاخص های آن یعنی کیفیت زندگی اجتماعی (37/0 -P= )، کیفیت زندگی روانی (36/0 -P= )، کیفیت زندگی جسمانی (30/0 -P= ) و کیفیت زندگی خانوادگی (39/0 -P= ) ارتباط منفی و معکوس وجود دارد. اما بین پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز با کیفیت زندگی اقتصادی ارتباط معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری (Smart PLS) نیز نشان می دهد که پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز بر کیفیت زندگی تأثیر متوسط داشته (513/0-) و متغیر پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز در مجموع (263/0) از واریانس متغیر کیفیت زندگی را تبیین می کند.
شناسایی موانع دستیابی به شهر پاک با تکیه بر جمع آوری زباله با استفاده از تئوری بنیانی (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
773 - 790
حوزه های تخصصی:
تولید زباله در شهرها یکی از مهم ترین چالش های مطرح در برنامه ریزی شهری است که برای دستیابی به شهر سالم و به تبع آن شهر پاک مطرح می شود. پدیده زباله از ابتدا با موضوعات مهمی از جمله چگونگی جمع آوری، بازیافت، نحوه دفع، مکان یابی دفع و... همراه است که هریک از آن ها نیازمند بررسی، و به نوعی مکمل یکدیگر هستند. جمع آوری زباله از سطح شهرها، موضوعی مرتبط با پاکیزگی شهری و نخستین حلقه مطرح شده است. این مقوله تأثیری مستقیم در سیمای شهر دارد؛ از این رو سهل انگاری در آن، شهرها را با مشکلات بسیاری مواجه می کند. همچنین علاوه بر مسائل مربوط به فناوری، با مقوله های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، مدیریتی و... درگیر است؛ بنابراین، شناسایی و رتبه بندی این مقوله ها می تواند در نحوه برخورد با مسئله مورد نظر مفید باشد. در پژوهش حاضر، تنگناهای موجود در زمینه جمع آوری زباله در شهر رشت با به کارگیری روش کیفی و استفاده از تئوری بنیانی مطالعه شده است. براساسروشنمونه گیریهدفمندونظر، 48 نفرازشهروندانبه عنواننمونهانتخابشدند. گردآوری داده هاواطلاعاتلازم بامصاحبهنیمه ساختاریافته ومشاهداتمیدانیصورت گرفت. مصاحبه هانیز تاحصول مرحلهاشباعتئوریکادامه یافت. برمبنای نظریهبنیانی،داده هادرسهمرحله کدگذاریتحلیلشدند. نتایجحاصلازآن ها،استخراجپنج مقولههسته ایشاملعوامل تأثیرگذار اجتماعی-فرهنگی،اقتصادی، زیرساختی، مدیریتی وقوانین است.
تحلیل عوامل مؤثر در امنیت غذایی پایدار خانوارهای روستایی (مطالعه موردی: شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأمین امنیت غذایی پایدار در جامعه روستایی یکی از اهداف اساسی برنامه های توسعه روستایی محسوب می شود. در تحقیق حاضر به بررسی عوامل مؤثر در امنیت غذایی پایدار خانوارهای روستایی پرداخته شده است. پژوهش حاضر بر اساس هدف، از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستاهای شهرستان زنجان هستند. شهرستان زنجان در سال 1390، 97هزار و 225 نفر جمعیت روستانشین، 26هزار و 429 خانوار، 13 دهستان و 248 روستای دارای سکنه داشت. 54 روستا به عنوان روستاهای نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی(پرسش نامه) بود. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای و رگرسیون خطی) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد وضعیت امنیت غذایی پایدار خانوارهای روستایی مطلوب نیست و عوامل اقتصادی مهم ترین عامل مؤثر در پایداری امنیت غذایی خانوارهای روستایی است. براساس یافته های تحقیق پیشنهادهایی ازقبیل گسترش و تقویت فروشگاه های مصرف، ارائه سبد کالایی غذا برای خانوارهای تحت پوشش نهادهای اجتماعی ارائه می شود.
ارزیابی عوامل سازه ای موثر بر حس امنیت فضایی شهروندی در زیرگذرهای کلان شهر مشهد از دیدگاه شهروندان مناطق 11 و 12(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای شهری امروزی، مولفه ای برای وقوع نابهنجاری های شهری و در نتیجه عدم وقوع امنیت در شهر می باشند، در بسیاری موارد نوع طراحی فضای کالبدی، نقشی که مکان خاص به خود می گیرد و ابعاد اجتماعی یک محدوده منجر می گردد که فضاها امن و یا بالعکس ناامن گردند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی عوامل سازه ای موثر بر حس امنیت فضایی شهروندی در زیرگذرهای کلان شهر مشهد از دیدگاه شهروندان مناطق 11 و 12 می باشد. روش تحقیق توصیفی-پیمایشی از نوع کاربردی می باشد. جهت اولویت بندی شاخص های ایمنی زیرگذرها از فرآیند ""تحلیل شبکه"" (ANP) استفاده شده است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی شهروندان مناطق 11 و 12 می باشد که به نسبت جمعیت نواحی در این دو منطقه 383 پرسشنامه با استفاده از فرمول کوکران، توزیع شده است. علاوه بر این 20 پرسشنامه در بین خبرگان شهری(متولیان امور زیرگذرها-سازمان حمل و نقل و ترافیک شهرداری مشهد) توزیع شده است. نتایج حاصل از مقایسه ی میانگین دو جامعه ی مستقل بیانگر این است که منطقه 11 در تمامی شاخص های مورد مطالعه به استثنای بهداشت و روشنایی وضعیت مساعدتری را داراست و اولویت بندی حاصل از تکنیک ANP بیانگر این است که شاخص دسترسی و سهولت کاربرد با وزن نرمال شده ی 0.19 در اولویت اول و شاخص طراحی داخلی با وزن نرمال شده ی 0.09 در اولویت آخر جهت تامین ایمنی زیرگذرها قرار دارد.
سنجش نابرابری فضایی سطح سلامت در استان قزوین با استفاده از تکنیک الکتره فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل تأثیر گذار در توسعه هر کشوری، بهینه بودن ارائه خدمات بهداشت و درمان است. این خدمات زمانی مطلوب تر خواهند بود که به طور عادلانه در مناطق مختلف توزیع شوند و رضایت جامعه را فراهم کنند. هدف پژوهش حاضر، تحلیل نابرابری سلامت منطقه ای در استان قزوین است؛ بدین منظور با رویکردی کاربردی و ماهیتی توصیفی و تحلیلی انجام یافته است. جمع آوری داده با شیوه کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است که مشتمل بر مطالعه ادبیات جهانی سلامت، پژوهش های انجام شده پیشین و استناد به سالنامه آماری استان قزوین در سال 1392 است. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از مدل الکتره فازی، مدل جمع وزنی، ضریب همبستگی پیرسون، ضریب پراکندگی و آزمون تی صورت گرفته است که بدین منظور از نرم افزارهای Excel و SPSS برای اطمینان از صحت و دقت در محاسبه ها بهره گیری شد. محاسبات روش الکتره فازی نشان دهنده برتری غالب شهرستان قزوین با 5 امتیاز بر سایر شهرستان های استان است و در جایگاه های بعدی به ترتیب شهرستان های بوئین زهرا با 4 امتیاز، تاکستان با 3 امتیاز، آبیک با 2 امتیاز، البرز با 1 امتیاز و آوج با صفر امتیاز، رتبه های دوم تا ششم را کسب کردند. محاسبات آزمون تی، ضریب همبستگی پیرسون، ضریب پراکندگی نیز نشان دهنده نابرابری توزیعی چه در بین شهرستان ها و چه در درون آن ها (شهرها و روستاها) است؛ وجود نابرابری در استان قزوین، از توزیع ناعادلانه خدمات سلامت و فاصله از دو اصل در دسترس بودن و فراهم بودن بین شهرستان ها و درون آنها حکایت دارد.