فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۴۱ تا ۳٬۹۶۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
نواحی روستایی امروزه به دلیل دارا بودن مناظر بکر و انواع جاذبه های اکوتوریسم، از مهمترین مکان ها برای ایجاد فعالیت های گردشگری می باشند. از آنجایی که به لحاظ محدودیت فعالیت ها، درآمدهای مشاغل روستایی کفاف زندگی روستاییان را نمی دهد، ایجاد انواع فعالیت های گردشگری در روستاها با توجه به ظرفیت های موجود آنها، می تواند در به وجود آوردن مشاغل مختلف و ایجاد اقتصاد تلفیقی در نواحی روستایی، ضعف درآمدی حاکم بر این فضاهای زیستی را بر طرف نموده و زمینه های کسب درآمد بیشتر در روستاها را ایجاد نماید. هدف این پژوهش بررسی زمینه های ایجاد گردشگری صیادی در روستاهای ساحلی شهرستان تنکابن برای افزایش سطح درآمدی روستاییان می باشد. روش تحقیق در این پژوهش، از نوع توصیفی-تحلیلی با تاکید بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری تحقیق شامل گردشگرانی می باشند که از منطقه مورد مطالعه دیدن کرده اند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه با حجم نمونه 100 نفر جمع آوری و با نرم افزار SPSS داده پردازی و تحلیل گردیده است. با توجه به مقیاس و ماهیت داده ها از روش آماری همبستگی، آزمون پارامتری T تک نمونه ای و آزمون ناپارامتری فریدمن استفاده شده است. منطقه مورد مطالعه روستاهای ساحلی شهرستان تنکابن می باشد. این روستاها در منطقه ساحلی، بین شهرستانهای عباس آباد و رامسر واقع شده اند. روستاهای باغ نظر، حاجی محله، واچک و پایین شیرود در حاشیه رودخانه ای که به دریاچه خزر می ریزد واقع گردیده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که روستاهای مورد مطالعه از توان بالایی برای ایجاد فعالیت های گردشگری صیادی برخوردار بوده و همچنین گردشگران تمایل زیادی برای ماهیگیری در ایام سفر به منطقه برای گذران اوقات فراغت دارند. با توجه به نظر گردشگران، با ایجاد امکانات و تاسیسات اقامتی و پذیرایی برای گردشگری صیادی در منطقه، می توان زمان اقامت گردشگران را در روستاهای ساحلی افزایش داد و اشتغال و درآمد مناسبی را برای روستاییان فراهم نمود.
تحلیل فضایی محرومیت های توسعه یافتگی (مطالعه موردی: شهرستان های استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، تحلیل فضایی محرومیت های توسعه یافتگی با مطالعة شهرستان های استان گیلان صورت گرفته است. براین اساس، از پنج معیار (فعالیت و سرمایه گذاری های صنعتی، نابرابری های اجتماعی- اقتصادی، جمعیت، راه و ارتباطات و بهداشت و درمان) و نوزده زیرمعیار استفاده شد. همچنین شهرستان های استان گیلان از طریق مدل تاپسیس و وزن دهی با شیوة AHP از منظر خبرگان در دو سطح حجم نمونه استادان دانشگاهی و مسئولان امر رتبه بندی و سطح بندی شده اند. در راستای تحلیل فضایی محرومیت ها، پس از ارزش گذاری زیرمعیارهای پژوهش از طریق سنجش میزان همبستگی، مهم ترین عامل، میزان نرخ بیکاری شناخته شده است. سپس با استفاده از روش دلفی راهکارهای مؤثر بر کاهش محرومیت های توسعه یافتگی از سوی کارشناسان شناسایی شده اند و از طریق مدل AHP میزان اهمیت عوامل مورد نظر اولویت بندی شده اند. مهم ترین راهکارها «بازشناسی فرصت های اشتغال از منطقة آزاد تجاری- صنعتی انزلی» و «فراهم آوردن فرصت های سرمایه گذاری بخش خصوصی» معرفی شده اند، اما تعامل دانشگاه و بخش صنعت از طریق پارک های علم و فناوری و رویکرد به شکل گیری خوشه های صنعتی به هدایت منطقة آزاد انزلی، موجب توسعة متوازن و ساماندهی فعالیت شهرک ها و نواحی صنعتی شهرستان های استان گیلان می شود و فرصت های اشتغال را بدون مهاجرت در شهرستان های استان فراهم می آورد تا از این طریق محرومیت توسعه یافتگی استان نیز کاهش یابد. مهم ترین موانع پیش روی توسعة متوازن شهرک های صنعتی استان گیلان نیز کمبود نقدینگی، تهیة مواد اولیه و ماشین آلات تأثیرگذار بوده است. در این پژوهش، شهرستان های شفت، فومن، رضوان شهر، ماسال و صومعه سرا شهرستان های محروم ناحیة غرب و شهرستان املش در ناحیة شرق استان گیلان شناخته شده اند.
تحلیلی بر تأثیر راهکارهای اصلاحی مدیریت بازارچه مرزی در بهبود سطح توسعه اقتصادی- اجتماعی نواحی روستایی پیرامون (مطالعه موردی: بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی و تحلیل تأثیر راهکارهای اصلاحی مدیریت بازارچه مرزی در بهبود سطح توسعه اقتصادی- اجتماعی روستاییان بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان بعد از دوره ای رکود و ناکارآمدی در عملکرد بازارچه، هدف اصلی پژوهش حاضر است.
روش تحقیق: تحقیق کاربردی حاضر با روش توصیفی– تحلیلی انجام و داده های مورد نیاز در بخش نظری با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای و در بخش عملی با استفاده از پیمایش میدانی مبتنی بر مصاحبه و توزیع پرسش نامه در میان ۲۶۰ نفر از سرپرستان خانوار روستاهای بخش، گردآوری شد. تعیین حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و توزیع پرسش نامه ها در میان روستاهای نمونه به صورت طبقه ای و در میان سرپرستان خانوار به صورت تصادفی ساده بوده است. داده های به دست آمده نیز با استفاده از شاخص های توصیفی چون میانگین و مد و آزمون های آمار استنباطی چون: t تک نمونه ای، تحلیل مسیر و تکنیک AHP تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان دهنده این واقعیت است که راهکارهای اصلاحی که از سوی مدیریت بازارچه اتخاذ و اجرا شده اند، موجب بهبود عملکرد بازارچه و در نتیجه، ارتقای سطح توسعه اقتصادی- اجتماعی روستاییان بخش شده اند. در این میان، مؤلفه افزایش درآمد، دارای بیشترین تأثیر، در بهبود سطح توسعه اقتصادی- اجتماعی روستاییان به دنبال اجرای راهکارهای اصلاحی مدیریتی در شیوه اداره بازارچه می باشد. از میان راهکارهای اتخاذی مدیریت بازارچه نیز راهکار افزایش سقف مبادلات و افزایش درآمد روستاییان، دارای بیشترین اهمیت و تأثیر در خروج از رکود بازارچه و اثرگذاری مطلوب آن در توسعه اقتصادی- اجتماعی روستاییان بخش بوده است.
محدودیت ها: محدودیت دسترسی به روستاهای منطقه به دلیل گستردگی، کمبود آمارهای کمی در ارتباط با حجم مبادلات بازارچه و عدم در اختیارگذاری آن ها به دلیل امنیتی بودن منطقه، مهم ترین محدودیت های پژوهش حاضر بوده اند.
راهکارهای عملی: مهم ترین راهکار، سهم بردن بیشتر روستاییان از منافع بازارچه با جذب پس اندازهای خرد روستاییان در قالب تعاونی تجاری و نیز اختصاص بخشی از درآمدهای بازارچه به منظور سرمایه گذاری در فعالیت های مولد کارگاهی در سطح روستاهای بخش است.
اصالت و ارزش: نوآوری اصلی پژوهش، بارزکردن نقش مدیریت صحیح و کارآمد نهادهای و محدثات توسعه ای روستایی از جمله بازارچه های مرزی در راستای توسعه اقتصادی– اجتماعی نواحی روستایی محروم مرزی است.
ارزیاب ی و سنجش وضعیت پای داری محله ها در شه ر س ردشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعة پایدار و به تبع آن توسعة پایدار محله ای، مفهومی است که در سال های اخیر در مجامع علمی مطرح شده است و ارتباط تنگاتنگی با آسیب های اجتماعی، زیست محیطی، اقتصادی و معیشت شهری، امنیت، مشارکت، شکل، بافت و مدیریت شهری دارد. امروزه پایدارترین و مؤثرترین برنامه های توسعه ای آنهایی اند که مبتنی بر ویژگی ها و نیازهای خانواده ها و جمعیت های محله ای تدوین و ارائه گردند؛ بنابراین، بررسی، شناخت و تحلیل قابلیت ها و توانایی های محله های شهری، گامی اساسی و مهم در فرایند تدوین برنامه ریزی های توسعه پایدار شهری تلقی می شود. بر این اساس، این پژوهش درصدد ارزیابی و سنجش وضعیت پایداری محله ها در شهر سردشت از لحاظ 4 شاخص در ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و نهادی-کالبدی برآمده است. این تحقیق با رویکردی ت وصیفی- تح لیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و نیز برداشت های میدانی و پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه محله های شهر سردشت استکه از بین آنها تعداد 380 نفر طبق جدول م ورگان به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و داده های آن با نرم افزارهای SPSSو GISتجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد که میزان پایداری محله های شهر سردشت از نظر ساکنان با میانگین (66/2) پایین تر از حد میانه پاسخ ها است و در حد مطلوبی قرار ندارد. چنانچه یافته های تحقیق نشان می دهد که بین محله های مختلف این شهر به لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه، نابرابری و اختلاف وجود دارد. طبق نتایج پژوهش، شاخص زیستی از بیشترین پایداری در شهر سردشت برخوردار است. همچنین نتایج حاصل از آزمون Tنشان می دهد، با مقایسه میانگین پایداری محله ها، تنها محله های آشان، سرچاوه، فرهنگیان و ترمینال شرایط بهتری دارند و میانگین پایداری آنها بالاتر از حد میانه است که در این بین، کمترین میزان پایداری نیز در محله های سه راه مارغان و گرده سور است.
اولویت بندی راهبردهای حکومت شهری در کلان شهر شیراز با استفاده از مدلSWOT- ANP
حوزه های تخصصی:
شهر به عنوان سیستمی باز و پویا همواره از سیستم هایی متأثر و بر سیستم هایی تأثیر می گذارد؛ در ایران نیز مدیریت شهری به تبع از سیستم اداره کشور، سنتی و نظام اداره شهرها به صورت حکومت شهری می باشد. هدف پژوهش تحلیل جایگاه حکومت شهر در شیراز و اولویت بندی راهبردهای آن می باشد. روش تحقیق نیز توصیفی -تحلیلی و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر تعیین و برای شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید از مدل SWOT استفاده گردید. سپس برای اولویت بندی راهبردها با استفاده از نظرات متخصصان برنامه ریزی و مدیریت شهری، از مدل ANP استفاده شد. نتایج نشان می دهد که راهبرد حمایت از قانون و جلوگیری از دخالت افراد غیر مسئول در فرایند برنامه ریزی و تصمیم گیری بیشترین امتیاز را کسب کرده است. در نهایت نیز راهبردهای تدافعی با کسب امتیاز 4541/ 0 به عنوان راهبردهای دارای اولویت اول انتخاب شده اند.
تحلیل شاخص های ذهنی کیفیت محیط در بافت های فرسوده شهری (مطالعه موردی: محله آبکوه مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبحث کیفیت در محیط های سکونتی خاص هم چون بافت های فرسوده شهری به واسطه برخورداری این سکونت گاه ها از ویژگی هایی هم چون سطح بالای تراکم جمعیتی و ساختمانی و تمرکز در محیطی بعضاً فاقد ارتباطی ارگانیک با ساختار شهر، دارای حساسیت و پیچیدگی مضاعفی نسبت به سایر بافت های شهری است. بدین منظور، با هدف شناخت و بررسی شاخص های کیفیت محیط شهری و سنجش وضعیت فعلی آن در بافتی فرسوده و مسئله دار، شناسائی مؤلفه های تأثیرگذار بر میزان ادراک ساکنان از کیفیت محل سکونتشان و هم چنین تأثیر متغیرهای اجتماعی و اقتصادی ساکنان هم چون سن، نوع مالکیت، سطح تحصیلات، بعد خانوار، مدت زمان سکونت در محله بر نحوه ادراک فردی از این مؤلفه ها و در نهایت ارائه راهکارهای مناسب جهت ارتقاء کیفیت محیط زندگی، محله آبکوه واقع در شهر مشهد که دارای بافتی با هسته روستایی، ارگانیک و بسیار متراکم می باشد، به عنوان محدوده مطالعاتی انتخاب گردید. یافته های پژوهش حاکی از رضایتمندی پایین ساکنان از کیفیت محیط در محدوده مورد مطالعه و تأثیرات ناشی از ویژگی های فردی در ادراک رضایتمندی و یا نارضایتی آنان می باشد. ویژگی های فردی نقش مؤثری در نحوه نگرش و ادراک ساکنان به مقوله کیفیت محیط، را دارند و متغیرهای سن، مدت زمان سکونت در محله و سطح تحصیلات، بیشترین ارتباط را با ادراک افراد از کیفیت محیط محله خود دارا می باشند. به طوری که با بالا رفتن سطح تحصیلات، میزان رضایتمندی از کیفیت محیط پایین می آید. هم چنین با افزایش سن و مدت زمان سکونت در محله، رضایتمندی نیز افزایش پیدا می کند.
ارزیابی آسیب پذیری کاربری آموزشی با رویکرد پدافند غیرعامل شهری دربرابر زلزله (مطالعه موردی: منطقه 6 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از اصول ضروری ایمن سازی فضاهای شهری، توجه به عملیاتی کردن الزامات پدافند غیرعامل شهری به منظور کاهش آسیب پذیری و ایمن سازی آن هاست. کاربری های آموزشی، یکی از کاربری های عمومی در نظام کاربری اراضی شهری است که مدیریت ایمنی و توجه به الزامات پدافندی آن، به دلیل تولید سفر بالا و تراکم جمعیتی در ساعات مشخص و گاهی دائم، بسیار حائز اهمیت است. پژوهش حاضر، در زمینه ارزیابی آسیب پذیری کاربری های آموزشی دربرابر زلزله با رویکرد پدافند غیرعامل شهری در منطقة 6 تهران است که در قالب مطالعات فضایی- مکانی و با اجرای مدل تحلیلی در سه گام انجام شد. ابتدا شناسایی و دسته بندی اصول و الزامات پدافند غیرعامل در سه گروه پارامترهای جمعیتی، سازه ای و مکانی صورت گرفت و با استفاده از ابزار پرسشنامه و نظرسنجی کارشناسی، اولویت های اصول پدافند غیرعامل در ارتباط با فضاهای آموزشی مشخص شد. در ادامه، بر پایة فرایند تحلیل شبکه ای، تعیین وزن هریک از معیارها انجام گرفت. وزن حاصل از مدل ANP، در محیط نرم افزار ArcGIS بر لایه های مکانی منطقه اعمال شد. نتایج اجرای مدل نشان داد که از نظر شاخص های سازه ای، بیش از 55 درصد واحدهای آموزشی منطقه، در گروه سازه هایی با میزان آسیب پذیری زیاد قرار می گیرند و از نظر شاخص های جمعیتی، در 60 درصد واحدهای آموزشی درصورت وقوع زلزله میزان آسیب پذیری زیاد است. از لحاظ شاخص های مکانی، بیش از 75 درصد فضاهای آموزشی، با چند نوع کاربری ناسازگار همجوار هستند و بیشترین آسیب پذیری را دارند. به طورکلی، نتایج حاصل از روی هم گذاری لایه ها نشان داد بیش از 67 درصد واحدهای آموزشی محدوده در پهنه های آسیب پذیر واقع شده اند و میزان آسیب پذیری واحدهای آموزشی در این پهنه ها بسیار بالاست.
تعاون و توسعه شهرستان نهاوند
حوزه های تخصصی:
بازنمایی هویت مکانی روستاهای حومه ای در طرح های توسعه روستایی (مطالعه موردی: روستای دره مرادبیگ شهرستان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی هویت از زبان ساکنان محلی به مبنای نظری بازنمایی اجتماعی مربوط است. در این ارتباط باید به گفتمان های محلی اشاره کرد. روستای حومه ای دره مرادبیگ در فاصله سه کیلومتری از مرکز شهر همدان بر اثر جریان های شهرگریزی و تکامل روستا با استفاده از امکانات شهری تغییر هویت داده است. دره مرادبیگ از قدیم برای مردم همدان مکانی تفریحی با هویت ویلانشینی و گذراندن اوقات فراغت بوده است. با توجه به طرح توسعه روستا ها، هویت مکانی روستای دره مرادبیگ تحت تأثیر تحولات اخیر چگونه باید باشد؟ با تغییرات صورت گرفته هویت مکان برای افراد با سنین مختلف چگونه است؟ از نظر هانری لوفور، فضا عاملی سیاسی و اجتماعی است که هویت مکان آن بر اساس عوامل درونی و بیرونی است. هالفکری بر اساس این مدل، هویت روستاها را برآمده از موقعیت های روستا، بازنمودهای رسمی و زندگی روزمره روستاییان می داند. نتایج تحقیق نشان می دهد برای پاسخگویی به نیاز ساکنان با سنین مختلف و به منظور هویت بخشی در الگوی مسکن ویلایی و روستایی باید توسعه عمرانی و امکانات شهری در روستا لحاظ شود. همچنین فضاهای جمعی مرکز محله، قابلیت های طبیعی، فرهنگی و اکولوژیکی رودخانه آلوسجرد و سرمایه اجتماعی باید با سازماندهی و دستیابی به بافت ترکیبی افزایش یابد.
تحلیلی بر سیاست های توسعه روستایی در برنامه پنج ساله ششم توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، نظام برنامه ریزی در سطح جهانی به علت پویایی ذاتی جوامع انسانی و ناکارآمدی نظریه ها در حل چالش ها، شاهد تغییر مفهوم اندیشه توسعه بوده است. بازاندیشی فکری توسعه، ارزیابی چارچوب مفهومی نظریه های برنامه ریزی در عرصه توسعه روستایی را اجتناب ناپذیر می نماید. بنابراین در این مقاله سعی شد سیاست های توسعه روستایی برنامه ششم (توسعه) مبتنی بر اندیشه فرانوگرایی مورد ارزیابی قرار گیرد. روش پژوهش، کیفی؛ مبتنی بر روش فراترکیب و تحلیل محتوای جهت دار است. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و برای تفهم، مبتنی بر مقوله ها از روش استدلال منطقی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد؛ عدم عقلانیت گرایی، نفی عقیده جهان شمول بودن و نفی فراروایت ها سه اصل کلیدی (و بنیانی) و کثرت گرایی، حکمروایی، زمینه گرایی، بوم گرایی و محلی گرایی پنج اصل برنامه ریزی فرانوگرا هستند. بر این اساس، ارزیابی سیاست های توسعه روستایی در برنامه ششم بیانگر آن است که این سیاست ها از جنبه مفهومی در انطباق نسبی با اصول برنامه ریزی فرانوگرایی، لیکن در عمل در انطباق کامل با تفکر برنامه ریزی نوگرا قرار دارد. زیرا، نظام برنامه ریزی مبتنی بر عقلانیت ابزاری و نخبه گرایی نسخه ای از برنامه ریزی فرانوگرا را پایه ریزی کرده است که در عمل هویت خود را از دست داده است و بیشتر جنبه شعارگونه پیدا کرده است. به عبارتی، نظام برنامه ریزی کشور (در تدوین سیاست های توسعه روستایی) در حوزه مفهومی، مرزبندی پارادایمیک را موردتوجه قرار نداده و در برزخ برنامه ریزی نوگرا و فرانوگرا گرفتار شده است.
ضرورت سنجش و توانمندسازی سرمایه اجتماعی در بهسازی بافت های فرسوده شهری مطالعه موردی: محله سرشور (مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر پارادایم برنامه ریزی شهری از نگاهی غیر انعطافی با حاکمیت دولتی و مبتنی بر پایه فلسفی عقل گرایی، به سوی اصول نسبیت گرایی همراه با تغییر نگاه از تجویزی به مشارکتی، زمینه لازم را برای مطرح شدن بحث سرمایه اجتماعی فراهم کرده است. هدف مقاله حاضر، بیان ضرورت سنجش و توانمندسازی سرمایه اجتماعی است که از عناصر مهم در برنامه ریزی شهری و توانمندسازی بافت های فرسوده به شمار می رود. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات به دو صورت کتاب خانه ای و پیمایشی (میدانی) است. داده های این پژوهش با استفاده از پرسش نامه و به روش نمونه گیری تصادفی به دست آمده است. جامعه آماری بر اساس سرشماری نفوس ۱۳۸۵ جمعیت محلّه سرشور۷۵۶۰ نفر بوده است که حجم نمونه پژوهش۲۷۰ نفر به دست آمده و درصد اطمینان این روش ۹۰ درصد است. بر اساس تحلیل صورت گرفته، نتایج این پژوهش نشان از عدم شکل گیری روابط انجمنی، سطح مشارکت و انسجام اجتماعی پایین و اعتماد نهادی در سطح کلان و میانی (مدیریت شهری) ناچیز است و صرفاً اعتماد در حوزه شخصی و بین شخصی در حد قابل قبول باقی مانده است؛ بنابراین، می توان گفت که وضعیت سرمایه اجتماعی محله سرشور به جز در موارد استثنایی که آن هم به جنبه سنتی و سرمایه اجتماعی قدیم مربوط می شود، در اغلب موارد مطلوب نیست؛، بنابراین در جهت بهسازی و بهبود سازمان فضایی محله، اولین مسأله ای که باید قبل از هر چیز حل شود، جلب اعتماد مردم و ذی-نفع های پروژه نسبت به متولیان بهسازی است.
بررسی وضعیت شهر دوستدار کودک و ارتباط آن با شاخص های کیفیت، ایمنی و امنیت کاربری های مورد نیاز کودکان در شهر جهرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: برخورداری فضاهای شهری از شاخص های و مؤلفه های شهر دوستدار کودک، یکی از شاخص های کلیدی توسعه پایدار شهری است و سطح و وضعیت آن نشانگر میزان توجه سیاست گذاران و متولیان امور شهری به علایق، نیازها و خواسته های قشرهای مختلف جامعه به ویژه کودکان، به عنوان سرمایه انسانی آینده شهرها است. هدف مقاله حاضر بررسی وضعیت شهر دوستدار کودک، شناسایی چالش ها و راهکارهای بهبود آن و همچنین بررسی و تحلیل ارتباط آن با شاخص های کیفیت، ایمنی و امنیت کاربری های مورد نیاز کودکان در شهر جهرم است. روش: پژوهش کاربردی حاضر با استفاده از ترکیبی از روش های توصیفی تحلیلی، همبستگی و علی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را کودکان دارای سن 6 تا 12سال ساکن در شهر جهرم تشکیل می دهد که با استفاده از روش های برآورد حجم نمونه 372 نفر از آن ها به عنوان نمونه برآورد گردید. ابزار اصلی پژوهش جهت گردآوری داده های مورد نیاز، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی و پایایی آن با رعایت اصول روش های تحقیق میدانی تأیید شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد وضعیت شهر دوستدار کودک با میانگین 2/1، به صورت معناداری پایین تر از سطح متوسط قرار دارد. نتایج بررسی همبستگی دو متغیر کیفیت و ایمنی و امنیت کاربری های مورد نیاز کودکان با شهر دوستدار کودک نشان داد میزان همبستگی محاسبه شده با مقدار 0/665 و 0/535، به لحاظ آماری معنادار بوده و از نوع مثبت می باشد. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد در مدل برازش شده، 59/9 درصد از واریانس شهر دوستدار کودک به واسطه متغیرهای مستقل تبیین شده است. میزان ضریب رگرسیونی استانداردشده شاخص های ایمنی و امنیت و کیفیت کاربری مورد نیاز کودکان به ترتیب با میزان 0/571 و 0/421، به لحاظ آماری معنادار بوده است. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد کمبود و ضعف کمی و کیفی فضاهای آموزشی، ورزشی، تفریحی، بهداشتی و امنیتی مورد نیاز کودکان و همچنین عدم توجه به نظرات و خواسته های کودکان در طراحی فضاهای مختلف مورد نیاز آن ها، مانع تحقق پذیری شهر دوستدار کودک در محدوده مطالعاتی هستند و لازم است این مسائل و مشکلات با اتخاذ تدابیر لازم تا حد قابل توجهی مرتفع شوند، چراکه کودکان سرمایه های اصلی آینده شهرها هستند و لازم است نیازها و خواسته های آن ها تا حد قابل توجهی برآورده شود.
بررسی رابطه بین تراکم ساختمانی با قیمت زمین مطالعه موردی: منطقه 1 کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند افزایش جمعیت و فعالیت در شهرها، منجر به افزایش تراکم ساختمانى و متراکم شدن توده های ساختمانى گردیده است. ساخت وسازها و شکل گیری فضاهاى مسکونى همواره نیازمند زمین است. عرضه زمین به واسطه ثابت بودن، همواره محدودیتی را بر تقاضا ایجاد می نماید؛ اما با شدت گرفتن تقاضا برای سکونت، از یک سو، افزایش شدید قیمت زمین و از سوی دیگر افزایش ارتفاع بناها و رشد بلندمرتبه سازی را در پی خواهد داشت، بر همین اساس هدف پژوهش حاضر، تحقیق در مورد ارتباط بین متغیر تراکم ساختمانی با قیمت زمین است. اطلاعات مورد نیاز برای این پژوهش از بنگاه های املاک در سطح منطقه 1 کلان شهر تبریز در سال 1394 جمع آوری شده است. پس ازآن پراکنش قیمت زمین و همچنین تراکم ساختمانی منطقه با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) بر روی نقشه مشخص شده است. بنابرین روش پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحلیلی، اکتشافی و بر اساس مطالعات میدانی است و ابزار مطالعاتی تحقیق مبتنی بر روش پیرسون می باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است؛ بین قیمت زمین و تراکم ساختمانی در هر محله و در هردوره زمانی، همبستگی مثبت بالا ومستقیمی وجود دارد؛ چنانچه برای دوره اول(85-90) این ضریب برابر(697.) و دوره دوم(90-94) مساوی با (724.) می باشد؛ بنابرین افزایش شدید قیمت زمین درمنطقه مورد مطالعه، افزایش ارتفاع بناها و رشد بلندمرتبه سازی را در پی خواهد داشت.
تاثیرگردشگری خانه های دوم بر اقتصاد روستایی دهستان ابرشیوه در شهرستان دماوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه سکونتگاه های روستایی به عنوان جزئی از نظام های جغرافیایی، تحت تأثیر عوامل گوناگون طبیعی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در حال تحول هستند. این تحولات به خصوص در بعد اقتصادی با شاخص هایی همچون اشتغال، بیکاری، کمی درآمد، توانسته سبب بروز مشکلاتی در روستاها شود. از سویی، با رشد شهرنشینی و ماشینی شدن زندگی، تمایل مردم برای گذران اوقات فراغت در روستاها افزایش یافته است که در این میان، گردشگری روستایی به عنوان راهبردی اقتصادی که با ایجاد اشتغال، افزایش درآمد و جلوگیری از مهاجرت روستائیان منجر به رشد و توسعه روستایی می شود، دارای اهمیت است. در خصوص گردشگری خانه های دوم به عنوان بخشی از صنعت گردشگری روستایی، این سوال مطرح می شود که "آیا گردشگری خانه های دوم در اقتصاد روستایی تأثیرگذار است؟"پژوهش حاضر در راستای پاسخ به سوال مذکور در دهستان ابرشیوه از شهرستان دماوند انجام شده است، که از نظرهدف کاربردی، از نظر روش توصیفی– تحلیلی است. اطلاعات از طریق مطالعه میدانی با استفاده از پرسشنامه از روستاهای برگزیده که دارای خانه های دوم بوده،جمع آوری شده است. روایی پرسشنامه از طریق محتوایی به تأیید اساتید و نخبگان مطالعات گردشگری رسید و برای پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که گردشگری خانه های دوم به عنوان عامل مؤثر و محرک برای اشتغالزایی، افزایش درآمد، افزایش رفاه عمومی روستائیان و در راستای اصول توسعه گردشگری روستایی بوده است. همچنین، گسترش روز افزون خانه های دوم در نواحی روستایی بدون هیچ گونه نظارت و برنامه ریزی، می تواند موجب بروز مشکلات اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی در روستاها شود که با توجه به موضوع بوم گردی، می توان با برنامه ریزی مناسب برای ساخت دهکده های توریستی و مبنا قرار دادن فضای روستاهای فعلی و مشارکت خود روستائیان اقدام به توانمندکردن روستائیان نمود.
خرده گیری و موشکافی (3)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی و پیش بینی مسیر بهینه گسترش شهری سنندج با استفاده از سلول های خودکار- مارکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیاز به برنامه ریزی و مدیریت مناسب، برنامه ریزان شهری را به ترکیب اطلاعات زمانی و مکانی برای شناخت و یافتن الگوها و مدل های رشد و پیش بینی شهری ترغیب کرده است. در این تحقیق به منظور شبیه سازی و پیش بینی گسترش شهر سنندج، از ترکیب مدل سلول های خودکار، زنجیره ای مارکوف و رگرسیون لجستیک، استفاده شده است. سپس با استفاده از داده های سال های 1998 و 2006 و همچنین عکس های ماهواره ای، گسترش شهر سنندج برای سال 2014 شبیه سازی شده است. بر این اساس با استفاده از مدل زنجیره ای مارکوف و اعمال محدودیت ها و فاکتورهایی چون ظرفیت های توسعه میان افزا، شیب، حریم و بستر رودخانه، زمین های کشاورزی و... توسعه افقی آن برای سال 2022 پیش بینی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در شبیه سازی رشد کنونی شهر سنندج تا سال 2014، اراضی بایر و کوهستانی بیشترین مقدار (655 هکتار) تبدیل به کاربری شهری را داشته اند. برای پیش بینی اراضی مورد نیاز توسعه افقی، توسعه میان افزا به عنوان اولویت اول، سپس زمین های خارج از محدوده شهری در اولویت های بعدی در نظر گرفته شده است. پیش بینی می شود جهت غالب توسعه افقی، جنوب غربی، شمال غربی و به مقدار محدودتر، در جهات دیگر باشد. در سال 2022 همچنان اراضی بایر و کوهستانی بیشترین تغییر را به اراضی شهری خواهند داشت. نتایج تحقیق حاکی از کارایی بالای مدل سلول های خودکار- زنجیره ای مارکوف در پایش روند توسعه شهر در سال های گذشته و پیش بینی شهری برای سال های آتی بر اساس الگوی رشد سال های گذشته است.
تحلیلی بر ناکارامدی نظام مدیریت بحران در دگرگونی فضایی مناسب نواحی روستایی مورد مطالعه: شهرستان ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سکونتگاههای روستایی به مثابه نظام های مکانی– فضایی در معرض پویایی ودگرگونی مداوم قرار دارند.آشکار است که در این تحولات، مجموعه عوامل و نیروهای متفاوت ومتنوعی نقش آفرین هستند اما بیشتر این عوامل به نوعی متاثر ازنظام مدیریتی است که در فضاهای روستایی نقش آفرینی می کند. این نظام، با توجه به الگوهای مختلف، دارای اثر گذاری متفاوتی بر نظام های فضایی است. براین اساس، تحقیق حاضر به دنبال بررسی دگرگونی فضایی سکونتگاههای روستایی شهرستان ارومیه مبتنی بر نقش مدیریت بحران است. قلمرو جغرافیایی مورد مطالعه، شهرستان ارومیه است که در غرب دریاچه ارومیه قرار دارد. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و بر اساس روش، توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری مورد مطالعه، 70 نفر از خبرگان دستگاههای مرتبط با مدیریت بحران شهرستان ارومیه می باشند که با روش تعیین حجم نمونه با جامعه نا معلوم با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها واطلاعات از روش کتابخانه ای و میدانی، از فن پرسشگری و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کلموگروف اسمیرنوف، دوربین واتسون، رگرسیون، تحلیل مسیر و همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS بهره گیری شده است. مبتنی بر یافته های پژوهش، این نتیجه حاصل شده است که روستاهای تحت تاثیر اقدام نظام مدیریت بحران در مواجهه با مخاطره خشکیدن دریاچه ارومیه با دگرگونی های نامناسبی در ابعاد زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی روبرو شدند. این دگرگونی ها، متاثراز سازوکار نظامی است که در آن بعلت دولتی بودن، تمرکز گرایی و بخشی نگری؛ پاسخگویی، مشروعیت، نقش پذیری کارآمد، عدالت محوری وجهت گیری برنامه ای در آن تضعیف شده است. در این میان، ضعف مشروعیت و ضعف در نقش پذیری کارآمد از اهمیت بالاتری برخوردار هستند. با تعمق در ماهیت عوامل و روابط مستقیم و غیر مستقیم آنها این نکته کلیدی مشخص شده است که نقش پذیری ضعیف روستاییان و نگاه ابزاری به مشارکت آنها در مدیریت بحران، عامل کلیدی بروز تحولات فضایی نامناسب در روستاهای مورد مطالعه است.
آسیب شناسی توسعه گردشگری در سکونتگاه های روستایی استان گیلان مورد:دهستان دیلمان، شهرستان سیاهکل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری به عنوان ابزاری مفید برای رشد اقتصادی در نواحی روستایی نقش غیر قابل انکاری داشته و بعنوان یک نیروی مؤثر در تحولات این مناطق محسوب می شود. اما تداوم این فعالیت در طول زمان واجد پیامدهایی است که دگرگونیهایی نظیرتعدد در سبک معماری و جانمایی کاربریها خارج از محدوده تعریف شده، تغییر در کاربریهای کشاورزی و به حاشیه رفتن فعالیتهای کلاسیک و ریشه دار در نواحی روستایی و همچنین عدم رعایت نظام کاربری اراضی از جمله آنهاست. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و باستناد مطالعات اسنادی و مشاهده و مصاحبه با کارشناسان و مدیران محلی به بررسی آسیبهای ناشی از توسعه گردشگری در یکی از نواحی روستایی استان گیلان (دهستان دیلمان شهرستان سیاهکل) می پردازد. ناحیه جغرافیایی این پژوهش یکی از محدوده های اکوتوریستی گیلان است که در طی دهه اخیر و بدلایلی که در این مقاله بدانها پرداخته خواهد شد شدیدترین تغییرات فضایی-کالبدی را در بستر محیطی خویش دیده و روند این تغیرات با شتاب چشمگیری در حال افزایش است. در واقع این مقاله تلاش دارد تا گسترش تفکر سرمایه داری و نقش آن در کثرت عناصر کالبدی با هویت های مختلف و مالاً کاهش عناصر وحدت بخش مکانی را درناحیه به تحلیل بکشد. یافته های این تحقیق نشان می دهد به طور متوسط روزانه در حدود 230نفر گردشگر به منطقه وارد می شوند و بر همین اساس علیرغم کاهش 31 درصدی در جمعیت روستایی در فاصله سرشماریهای سال 1375 و 1385، درخواست برای ساخت و ساز در این ناحیه 25 درصد افزایش داشته است. علیرغم اینکه تمامی روستاهای بالای 50 خانوار ناحیه و همچنین مرکز اداری-سیاسی آن (شهر دیلمان) برخوردار ازطرح فیزیکی- کالبدی هستند لیکن سرعت تغییرات در چشم انداز جغرافیایی ناحیه به گونه ایی است که مدیران نیز عملاً در دام منفعت مالی حاصل از این امر از سازماندهی این فضاهای بکر و مستعد غافل شده و ضرورت آنرا به فراموشی سپرده اند. تداوم این وضعیت می تواند به انحصارگرایی فضاهای جغرافیایی و از آن مهمتر تخریب منابع و واگرایی از اهداف و برنامه های توسعه پایدار ناحیه دیلمان بیانجامد.
هوشمندسازی، رویکردی در تحقق توسعه پایدار شهری (مطالعه موردی: منطقه 6 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۷)
145 - 157
حوزه های تخصصی:
توسعه پایدار از مهم ترین دغدغه پژوهشگران در دهه های اخیر است؛ زیرا تمامی ابعاد و جنبه های زندگی بشر را دربرمی گیرد. براین اساس، اصطلاح توسعه، معطوف به ارتقای سطح و کیفیت زندگی افراد و بهبود رفاه عمومی جامعه و پایداری آن است و به استمرار این فرایند در طول نسل های بشر اشاره دارد. در این زمینه، شهر هوشمند نه واقعیت بلکه نوعی راهبرد محسوب می شود که در جهت چشم انداز توسعه آینده به آن توجه شده است. این شهر به چگونگی شکل دهی شهر توسط شهروندان و اینکه چگونه می توان به امر توسعه پایدار شهری کمک کرد و به آن سرعت بخشید، اشاره دارد. تراکم بالای زندگی و وابستگی به منابع مشترک، شهرها را در موقعیتی قرار می دهند که به مکان هایی برای توسعه پایدار تبدیل می شوند؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی نقش شهر هوشمند (محیط هوشمند، پویایی هوشمند، اقتصاد هوشمند، حکمرانی هوشمند، زندگی هوشمند و مردم هوشمند) در تحقق توسعه پایدار شهری برای منطقه 6 کلان شهر تهران با بهره مندی از 14 محله است. پژوهش حاضر پیمایشی است و داده های آن به کمک پرسشنامه که اعتبار صوری دارد جمع آوری شد. برای دستیابی به میزان پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج نشان می دهد هوشمندی و پایداری شهری رابطه هم بستگی مستقیمی دارند. همچنین براساس نتایج تحلیل رگرسیونی، سه عامل تحرک هوشمند، مردم هوشمند و زندگی هوشمند از مهم ترین عوامل مؤثر بر پایداری به شمار می آیند. زندگی هوشمند تأثیرگذارترین و مهم ترین عامل تبیین پایداری است و پس از آن به ترتیب تحرک هوشمند و مردم هوشمند قرار دارند.
ارزیابی کارکرد شهرهای کوچک در نظام شهری استان لرستان با استفاده از مدل های ضریب کشش پذیری، TOPSIS و L.Q(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرهای بزرگ نواحی متروپلیتن در کشورهای در حال توسعه به شدت در حال رشد هستند. این نواحی تمامی امکانات، خدمات و سرمایه های کشور را در خود بلعیده، ولی با این وجود با انواع مشکلات و معضلات شهری دست و پنجه نرم می کنند. از طرف دیگر سایر نقاط در این کشورها اعم از شهرهای میانی، کوچک و نقاط روستایی از توسعه عقب مانده اند و دچار رکود و توقف پیشرفت خود شده اند. پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای– کاربردی و روش تحقیق ترکیبی (پیمایش و توصیفی– تحلیلی) به ارزیابی کارکرد شهرهای کوچک در نظام شهری استان لرستان پرداخته است. همچنین با استفاده از مدل های ضریب کشش پذیری، تاپسیس، ضریب مکانی و نرم افزار EXCEL و GIS داده ها و اطلاعات، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داده است طی دوره 1355-1390 بیشترین و کمترین ضریب کشش پذیری را در بین کل شهر های استان لرستان به ترتیب شهرهای الیگودرز و دورود با ضریب 3/2 و 026/- دارا بوده اند، همچنین نتایج مدل L.Q نشان داده است شهرهای نام برده فعالیت پایه آنها فقط بخش صنعت می باشد. در نهایت رتبه بندی مدل TOPSIS نشان داده شهر بروجرد از لحاظ ایده آل منفی کمترین فاصله (217/0) را با ایده آل مورد نظر داشته است.