فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۸۱ تا ۴٬۰۰۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین توسعه یافتگی با میزان تصادفات برون شهری و درون شهری در استان های ایران پرداخته است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و برای وزن دهی ۳۹ شاخص، از روش آنتروپی شانون و برای محاسبه توسعه یافتگی از روش تاپسیس استفاده شده است و با روش تحلیل خوشه ای در پنج خوشه رتبه بندی شده است. نتایج، نشان دهندة رابطه معکوس بین توسعه یافتگی و تعداد مصدومان و جان باختگان است. به گونه ای که استان های تهران، اصفهان و خراسان رضوی به ترتیب با ضریب ،(۰٫۴۷۳)، (۰٫۳۸۸) و (۰٫۳۰۷)، توسعه یافته ترین و به ترتیب با دارا بودن ۳۷۴۴۲۳، ۳۰۰۷۰۲ و ۲۱۸۹۸۲ نفر، مصدوم و متوفی بیشترین تلفات را دارند. به نظر می رسد، چنین رابطه ای در نتیجة عدم توازن بین این سطح از توسعه یافتگی و تعداد وسایل نقلیه در استان های توسعه یافته ایران است که در صورت برقراری تعادل و توازن بین وضعیت توسعه یافتگی و تعداد وسایل نقلیه در این استان ها این رابطه مستقیم خواهد بود.
عوامل مؤثر بر فرآیند شبکه ای قابلیت تحرک نقاط روستایی در بخش مرکزی شهرستان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قابلیت تحرک به معنی جابجایی مردم و کالاها از نقطه ای به نقطه دیگر در نظر گرفته می شود که به زیرساخت های حمل و نقل وابسته بوده و از اهمیت زیادی در توسعه پایدار نواحی روستایی برخوردار است. بهبود قابلیت تحرک می تواند اثرات مستقیم و غیرمستقیم گوناگونی در بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی نواحی روستایی داشته باشد. با توجه به اینکه قابلیت تحرک مناسب از جمله معضلات پویایی، به ویژه پویایی اقتصادی نقاط روستایی کشور بوده، تحقیق حاضر بر آن است تا ضمن تحلیل قابلیت تحرک در نقاط روستایی بخش مرکزی شهرستان تبریز، عوامل مؤثر بر آن را مورد بررسی قرار دهد. برای این منظور روش تحقیق توصیفی – تحلیلی مورد توجه قرار گرفت. ابتدا با استفاده از ادبیات تحقیق به عملیاتی نمودن مفاهیم و متغیرهای مطرح در سؤالات پرداخته شده و روایی آن به روش نظرسنجی از نخبگان مورد ارزیابی قرار گرفت و پس از تأیید جهت تعیین روابط علت و معلولی میان شاخص ها و در مرحله بعد جهت وزن دهی به نظرسنجی مجدد (15 نفر از متخصصان رشته جغرافیا و برنامه ریزی روستایی و برنامه ریزی حمل و نقل) اقدام گردید. سپس برای ارزیابی قابلیت تحرک، تکنیک فرآیند شبکه ای با بهره گیری از نرم افزار Super Decisions و برای بررسی نقش عوامل در قابلیت تحرک نقاط روستایی مورد مطالعه از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS.24 استفاده شد. جامعه آماری تحقیق را روستاهای بخش مرکزی شهرستان تبریز شامل 52 روستا تشکیل می دهد که داده های لازم به صورت تمام شماری از دهیاران آنها جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که در بین شاخص های قابلیت تحرک، شاخص های تعداد مسافران در فصول مختلف و جابجایی تولیدات باغی، بیشترین روابط علت و معلولی را با سایر شاخص های مطرح داشته است. به علاوه روستای کردکندی کمترین میزان قابلیت تحرک و مایان سفلی بیشترین قابلیت تحرک را دارد که این مسئله بیانگر اثر عوامل دیگری غیر از جمعیت صرف نواحی در میزان قابلیت تحرک آنها است. به علاوه بر اساس نتایج مدل سازی معادلات ساختاری، عامل فاصله بیشتر از سایر عوامل در قابلیت تحرک سکونتگاه های روستایی مؤثر بوده است.
نقش مراکز مذهبی در ایجاد همبستگی میان شهروندان با رویکرد سرمایة اجتماعی (مطالعه موردی: شهر فردوسیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران شهرنشینی حاضر به ویژه در جوامع جهان سوم که بی اعتمادی و عزلت بر زندگی اکثریت شهروندان سایه افکنده است، تلاش در جهت همبستگی اجتماعی و بالابردن سرمایة اجتماعی درون شهرها از مهم ترین اهداف برنامه ریزان و مدیران شهری می باشد. به این منظور مذهب با تکیه بر ابزارهای مادی و معنوی خود نقشی به سزا در بالابردن حس تعلق و اعتماد اجتماعی و مهم تر از همه ایجاد وفاق و همبستگی اجتماعی بین شهروندان می تواند داشته باشد. هدف از این مطالعه، بررسی نقش مراکز مذهبی به ویژه مسجد در ایجاد همبستگی میان شهروندان با رویکرد سرمایة اجتماعی در مسجد جامع شهر فردوسیه شهرستان شهریار می باشد. جامعة پژوهش را تمام شهروندان شهر فردوسیه تشکیل می دهند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. برای انجام این تحقیق با توجه به حجم نمونة تعیین شده از طریق جدول مورگان، تعداد 341 پرسشنامه میان شهروندان مورد مطالعه توزیع شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) از طریق نرم افزار Smartpls.2 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که مدل ایجاد شده برای ایجاد همبستگی میان شهروندان از برازش مناسبی برخوردار بود و عوامل پیشنهاد شده به خوبی توانایی اندازه گیری مفهوم مورد نظر را دارند. بارهای عاملی به دست آمده برای متغیرهای مشاهده شده بالاتر از 5/0 بود و سازه ها از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بودند؛ همچنین، بر اساس مدل ایجاد شده از طریق مدل یابی ساختاری، اعتماد و مشارکت ارتباطی معنادار و مثبت با همبستگی اجتماعی داشتند، در حالی که انسجام اجتماعی ارتباطی معنادار با همبستگی اجتماعی نداشت.
بررسی تطبیقی ساختار فضایی و صرفه های مکانی شهرنشینی (یک مطالعه موردی از شیراز و مازندران مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، ادبیات گسترده ای پیرامون ساختار فضایی مناطق کلانشهری و پیامدهای اقتصادی آن با تأکید بر دو مفهوم چندمرکزیتی و صرفه های تجمع به وجود آمده است. مدافعان مناطق چندمرکزی ادعا می کنند که این مناطق می توانند با ایجاد تعادل بین صرفه ها و عدم صرفه های مقیاس مزایای رقابتی ویژه ای را نسبت به مناطق تک مرکزی خلق کنند، در حالی که از تمرکز بیش از اندازه و ازدحام مناطق رقیب جلوگیری می کند. با این وجود مطالعات اندکی وجود دارند که این انگاشت ها را به طور تطبیقی مورد سنجش قرار داده باشند. از این رو، مقاله حاضر در پی آن است تا با مطالعه تطبیقی دو منطقه کلانشهری شیراز و مازندران مرکزی، به بررسی برخی از ادعاها مبنی بر ارتباط میان ساختار فضایی بهینه و صرفه های تجمع بپردازد. روش شناسی تحقیق مبتنی بر روش های توصیفی و تحلیل آماری مانند شاخص سیسونه- هال و هرفیندال است. نتایج تحقیق نشان می دهد ساختار فضایی منطقه با تأکید بر دو مفهوم چندمرکزیتی و پراکنش، بیانگر الگوی پراکنده و چندمرکزی مازندران مرکزی در مقابل الگوی متمرکز و تک مرکزی منطقه کلانشهری شیراز است. در این راستا، از منظر بعد مصرف، نبود شهری غالب با محیط و فرهنگی کلانشهری را باید مهم ترین عامل در عدم دستیابی به صرفه های شهری تلقی کرد. این امر مانعی بر سر دستیابی به کارایی بالاتر خدمات و امکانات به ویژه سرمایه گذاری کم تر بخش خصوصی خواهد بود. با این وجود، یافته های تحلیل از تنوع تولیدی نسبتاً برابر منطقه مازندران مرکزی در مقابل منطقه کلانشهری شیراز نشان می دهد که خود عاملی مهم در ایجاد پیوندهای مکمل در بین مراکز شهری این منطقه می باشد. هم چنین، به نظر می رسد یک الگوی چندمرکزی بدون به اشتراک گذاشتن منابع خود جهت تأمین بیش تر زیرساخت ها و تسهیلات در سطح منطقه ای، نمی توانند در دستیابی به صرفه های مکانی، خود را به عنوان رقیبی نزدیک به مناطق کلانشهری تک مرکزی تعریف کند.
کاربرد شبکه عصبی مصنوعی در مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهر سردرود (1410-1363)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یک گام اساسی جهت مدیریت و برنامه ریزی توسعه شهری و هم چنین ارزیابی اثرات تجمعی آن بررسی و شبیه سازی توسعه فیزیکی شهر می باشد. هدف از این مطالعه، درک عوامل مؤثر در روند توسعه فیزیکی منطقه شهری سردرود با عنایت به مقوله توسعه فضایی پایدار شهری از بعد اکولوژیکی و حفظ شرایط زیست محیطی آن در دو دهه آتی می باشد. بدین منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه لندست 5 و تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای شی گرا تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 1390-1363 با تأکید بر گسترش پراکنده شهر سردرود، مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت شهر سردرود از 24/111 هکتار در سال 1363 به 12/528 هکتار در سال 1390 رسیده است. 94/162 هکتار از توسعه ذکر شده بر روی اراضی باغی و زراعی صورت گرفته که لزوم مدیریت توسعه آتی مبتنی بر اصول توسعه پایدار را می طلبد. بدین منظور عوامل مؤثر بر توسعه فیزیکی شهر سردرود بر اساس پیشینه تحقیق در قالب 14 شاخص شناسایی و با استفاده از روش شبکه عصبی مبتنی بر مدل LTM نقشه احتمال توسعه شهری تهیه گردید. پس از پیش بینی الگوی آتی توسعه شهری در شهر سردرود با استفاده از راهبرد حفاظت از باغات و فضاهای سبز در فرایند توسعه شهری با بلوک بندی نقشه احتمال توسعه شهری، دادن فضای لازم برای توسعه، به طول 15 کیلومتر و پیشنهاد اعمال ممنوعیت توسعه در اطراف کمربند سبز پیشنهادی، حفظ ذخایر اکولوژیک شهر سردرود با کاهش تخریب اراضی باغی و جلوگیری از اتصال شهر به کلانشهر تبریز مورد تأکید قرار گرفته است.
تحلیلی بر اثرات سرمایه اجتماعی در اخلاق زیست محیطی روستاییان مطالعه موردی: دهستان چایپاره بالا؛ شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بروز بحران های زیست محیطی ناشی از دخالت بی رویه انسان باعث شده است اندیشه های مربوط به نحوه تعامل انسان با محیط و از جمله مفهوم اخلاق و جایگاه آن در حفظ و بهره برداری بهینه از محیط زیست مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته و ضرورت ارزیابی مواضع کنونی انسان نسبت به طبیعت با توجه به ابعاد اخلاقی و معنوی مورد تأکید قرار گیرد. تحقیق حاضر به تحلیل اثرات سرمایه اجتماعی در اخلاق زیست محیطی روستائیان پرداخته است. نوع تحقیق، کاربردی و ماهیت و روش آن توصیفی - تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آمارهای توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (کای دو و رگرسیون خطی) صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق، روستاهای دهستان چایپاره بالای شهرستان زنجان است که در سرشماری سال 1390 دارای 15022 نفر جمعیت و در قالب 3584 خانوار بوده است. واحد تحلیل، خانوارهای روستایی ساکن در این دهستان می باشند، به منظور سازگاری درونی و پایایی پرسشنامه گویه های طرح شده از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که مقدار آن 86/0 درصد به دست آمد. نتایج تحقیق نشان دهنده وجود تفاوت معنادار آماری میان متغیر وابسته اخلاق زیست محیطی و متغیر مستقل سرمایه اجتماعی است. بررسی های پژوهش حاضر نشان می دهد براساس سرمایه اجتماعی، تفاوت معناداری در میزان اخلاق زیست محیطی روستایی به دست آمده و جهت این رابطه نیز مثبت برآورد شده است که نشان دهنده وجود رابطه مستقیم می باشد. براین اساس می توان گفت که با افزایش سرمایه اجتماعی، میزان اخلاق زیست محیطی نیز افزایش پیدا می کند.
ارزیابی ظرفیت های توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی منطقه مورد مطالعه: روستاهای دهستان بیزکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی روستایی به عنوان یک راهبرد اساسی برای توسعه روستایی می تواند کمک شایانی برای توسعه روستاها کرده و منجر به کاهش بیکاری و افزایش اشتغال و در نتیجه افزایش درآمد، متنوع سازی اقتصاد، استفاده بهینه از منابع و بهبود زندگی روستاییان شود. نکته اساسی در تحقق فعالیت کارآفرینانه در سطح اجتماع، فراهم بودن زمینه های کارآفرینی در جامعه است. این مطالعه با هدف مطالعه ظرفیت های کارآفرینی در زمینه توسعه روستایی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که جهت گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و میدانی به صورت پرسش نامه ای طراحی شد. جامعه آماری این پژوهش خانوارهای روستایی دهستان بیزکی (791 N = ) از توابع بخش گلبهار شهرستان چناران است که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی، 155 خانوار از 10 روستای دهستان به صورت تصادفی به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. این پژوهش در 5 بُعد اقتصادی، محیطی، ظرفیت فردی، زیرساختی، اجتماعی- فرهنگی و نهادی تحلیل آماری شده است. همچنین از روش تصمیم گیری چند شاخصه VIKOR ، به روش وزن دهی آنتروپی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که از بین 10 روستای دهستان بیزکی، روستای سلوگرد با داشتن بیشترین ظرفیت های کارآفرینی، رتبه اول و روستای محمدآباد بلوچ با کمترین ظرفیت های کارآفرینی رتبه آخر را به خود اختصاص داده اند. همچنین مقدار Sig آزمون مقایسه میانگین ها یعنی T برای تمام شاخص های اقتصادی، فردی، محیطی، اجتماعی- فرهنگی و نهادی و زیرساختی برابر 000/0 (کوچکتر از 05/0) است؛ در نتیجه ُبعد اقتصادی، فردی، محیطی، اجتماعی- فرهنگی و نهادی و زیرساختی تأثیر بسیار بالا و مثبتی در ایجاد و توسعه ظرفیت های کارآفرینی داشته است در نهایت با توجه به تحلیل نتایج، پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.
تحلیلی بر الگوهای مکان یابی ایستگاهای مترو شهری (مطالعه موردی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت شهری و روند رو به تزاید مالکیت خودرو باعث بروز بسیاری از مشکلات عبور و مرور در حمل و نقل شهری گردیده است. یکی از راه های برون رفت از این دشواری ها، توسعه حمل و نقل عمومی به ویژه سیستم های ریلی و مترو شهری است که در سال های اخیر در اغلب شهرهای بزرگ کشور راه اندازی شده است. در این مقاله سعی بر آن است که ضمن معرفی شبکه متروی شهر تبریز به ارزیابی ایستگاه های مکان یابی شده در طرح توسعه متروی تبریز با استفاده از 18 شاخص در قالب روش تحلیل سلسله مراتبی پرداخته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد ایستگاه 29 بهمن و ایستگاه استاد شهریار بیش ترین امتیاز از متغیر کیفیت مبلمان و کم ترین امتیاز را از این گزینه را ایستگاه خیام دارا است. ایستگاه 4 در زیر شاخص وجود درمانگاه و اورژانس بیش ترین امتیاز و ایستگاه 6 کم ترین امتیاز را داراست.کاربری های محدوده ایستگاه 2 و ایستگاه 7 ارتباط بیش تری با عملکرد ایستگاه ها دارند. در بین ایستگاه های فاز اول خط یک ایستگاه استاد شهریار از لحاظ زیباشناختی امتیاز بیش تری را دارا است. ایستگاه 1 به دلیل نزدیک بودن به دپو ائل گلی بیش ترین وزن متغیر دسترسی به خدمات تأسیساتی را به خود اختصاص داده است. ایستگاه 5 کم ترین دسترسی به خدمات را در بین هفت ایستگاه دارد. ایستگاه 3 در موقعیتی مکان یابی شده است که بیش ترین رفت و آمد تاکسی ها می باشد و از میزان نظم واحدهای حمل و نقل بالایی برخوردار است. نتایج تحقیق حاضر می تواند در اولویت دهی اصلاح خدمات دهی ایستگاه های متروی تبریز مورد بهره برداری قرار گیرد.
ارزشیابی و تحلیل جاذبه های زمین گردشگری (ژئوتوریستی) منطقه اردل برای توسعه صنعت گردشگری با الگوی نیکولاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های گذشته، زمین گردشگری (ژئوتوریسم) شاخه جدیدی از گردشگری و بوم گردی (اکوتوریسم)، با تکیه بر پدیده های زمین شناسی در صنعت گردشگری به طور فزاینده ای گسترش یافته است. این جاذبه ها و مکان های زمین ریخت شناختی (ژئومورفولوژیک) براساس درک و بهره برداری انسان، ارزش های ویژه ای دارند که می توانند نقطه کانونی توسعه و ارتقای صنعت گردشگری و بسیاری از جاذبه های مهم گردشگری را تشکیل دهند. بر این مبنا، شناسایی و ارزشیابی توانمندی ها و جاذبه های زمین ریخت شناختی به برنامه ریزان این امکان را می دهد تا متناسب با آن ها، توسعه و جهت آن را در منطقه مشخص کنند؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر نیز ارزیابی ارزش های جاذبه های زمین گردشگری موجود در منطقه شهرستان اردل که مکانی زمین ریخت شناختی شناخته می شود با روش نیکولاس است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از جنبه روش، توصیفی – تحلیلی بوده است. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات لازم از روش های اسنادی و میدانی بهره گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل همه خبرگان و مسئولان مرتبط با موضوع، در سطح شهرستان و استان بوده است که به صورت تمام شماری، تعداد 110 نفر از آن ها سرشماری شده اند. در منطقه اردل، مکان هایی مانند غار اردل، تنگه درکش ورکش، محدوده های آبشار دره عشق، چشمه مولا و سرداب که ارزیابی شده اند، به دلیل داشتن شکل های زمین گردشگری، مهم ترین مکان های زمین گردشگری منطقه هستند. نتایج به دست آمده نشان دادند جاذبه های زمین گردشگری محدوده پیرامونی آبشار دره عشق و غار اردل به ترتیب با 04/66 و 18/57 نمره، بیشترین و کمترین امتیاز را بین جاذبه های زمین گردشگری شهرستان گرفتند. همچنین نتایج نشان دادند این منطقه از نظر جاذبه های زمین گردشگری توانمندی های بسیار مطلوبی دارد و باید برای استفاده از این جاذبه ها برای نقش زیربنایی ویژگی های زمین شناختی و زمین گردشگری در معماری چشم اندازهای طبیعی و فرهنگی، برنامه ریزی مناسب انجام شود.
تحلیل فضایی عدالت اجتماعی در بهره مندی از خدمات عمومی شهری، مطالعه موردی: حوزه های 16 گانه شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از هم پاشیدگی نظام توزیع مراکز خدماتی شهری یکی از مهم ترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی در دهه های اخیر بوده که زمینه ساز نابرابری شهروندان در برخورداری از این خدمات شده است. چنانچه مهم ترین رسالت برنامه ریزان و مدیران شهری در این زمینه، تلاش برای دستیابی به آرمان «برابری فرصت ها» در دسترس ی گروه های مختلف جامعه شهری به خدمات عمومی و از بین بردن تضاد در تأمین فرصت ها می باشد. در این راستا یکی از اساسی ترین عناصر شهری جهت افزایش سطح رفاه اجتماعی مردم شهر، وجود خدمات ش هری است. هدف از مطالعه حاضر تحلیل فضایی عدالت اجتماعی در بهره مندی از خدمات عمومی شهری در 16 حوزه شهر اردبیل می باشد که از نظر روش توصیفی– تحلیلی می باشد. در این پژوهش میزان دس تیابی ساکنین به خدمات عمومی شهری ابتدا با استفاده از مدل ANP وزن دهی و سپس با استفاده از مدل تاپسیس و ساو سطح بندی شدند. با توجه به رتبه متفاوت حوزه های شهری اردبیل در مدل های مختلف، در نهایت نتایج مدل ها با استفاده از مدل کاندرست ادغام گردید. نتایج به دست آمده از مطالعه نشان داد که حوزه های 12 و 11 با کسب رتبه اول از لحاظ میزان برخورداری از وضعیت بسیار مطلوبی برخوردارند، حوزه های 14، 15، 13و 16، با کسب رتبه دوم در طبقه برخوردار، حوزه های 6 و 10، در طبقه نیمه برخوردار و حوزه های 2،5 ،7 و 9، با کسب رتبه چهارم در طبقه نابرخوردار از خدمات عمومی قرار دارند و حوزه های 3، 4 و 8، در رتبه آخر قرار گرفته اند. یعنی از نظر برخورداری از خدمات عمومی شهری وضعیت بسیار نامطلوب دارند.
سنجش تأثیرگذاری و اجرایی شدن شاخص های راهبرد توسعه شهر (CDS)بر توسعه گردشگری شهری، مورد مطالعه: چابکسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راهبرد توسعه شهر در اغلب موارد اهدافی همچون بهبود بخشیدن به مدیریت و حاکمیت شهری، افزایش رشد اقتصادی و اشتغال شهری، کاهش مداوم فقر شهری را در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران دنبال می کند. در همین راستا، هدف از مطالعه حاضر، سنجش تأثیرپذیری اجرایی شدن شاخص های راهبرد توسعه شهری در مدیریت یکپارچه توسعه گردشگری در شهر چابکسر می باشد که به روش توصیفی– تحلیلی انجام گرفت. تحقیق از انواع کاربردی بود که به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفت. حجم نمونه تحقیق شامل 365 نفر از شهروندان و 20 نفر از کارشناسان شهری بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، انتخاب شدند. بر اساس یافته های تحقیق، میانگین به دست آمده از سنجش امتیاز اجرای شاخص هایCDS در شهر چابکسر (مدیریتی و حکمروایی خوب، بانکی بودن، قابل زندگی بودن، رقابتی بودن)، از دید کارشناسان 72/3 و از دید شهروندان با 28/3 می باشد که مقدار هر دو بالاتر از میانگین معیار است. همچنین مشخص شد که تدوین راهبرد توسعه شهری (CDS) برای شهر چابکسر و ایجاد هماهنگی بر عناصر تأثیرگذار در سیستم برنامه ریزی گردشگری شهر و توجه به نظام مدیریت یکپارچه و کارآمد شهری و گردشگری به همراه ارتقاء سطح مشارکت شهروندان در تهیه و اجرای طرح های گردشگری الزامی است. توسعه گردشگری، راهبرد توسعه شهری، توسعه گردشگری، چابکسر
تحلیل نقش گردشگری درتوسعه پایدار منطقه ای و رتبه بندی عوامل تأثیرگذار آن براساس مدل F,ANP)مطالعه موردی: شهرستان مراغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: گردشگری یک عامل مهم در استقرار منابع گوناگون و توسعه مناطق کمتر توسعه یافته به-شمار می رود. با بهره گیری حساب شده از توسعه گردشگری، می توان زمینه توسعه اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و محیط زیستی بسیاری از مناطق محروم را فراهم آورد. در این پژوهش، هدف این است که نخست نقش گردشگری در توسعه منطقه ای شهرستان مراغه بررسی گردد؛ سپس عوامل تأثیرگذار گردشگری در منطقه اولویت بندی شود. همچنین راهکارهایی برای توسعه پایدار گردشگری ارائه شود تا ضمن افزایش منافع حاصل از آن، بتوان تأثیرات منفی آن را به حداقل کاهش داد. روش: این پژوهش با توجّه به نوع هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی و همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان، متخصّصان (اساتید دانشگاهی رشته های مربوط)مسئولین سازمان ها و ادارات و مردم محلّی شهرستان مراغه، با جامعه آماری ۱۵۰۰۰ نفر و تعداد نمونه ۴۰۰ نفر است. روش گردآوری داده ها و اطّلاعات در این پژوهش، روش کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه) است. برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیات پژوهش از تحلیل رگرسیون خطّی ساده، آزمون t و مدل F,ANP استفاده شده است. یافته ها/ نتایج: نتایج پژوهش حاکی از این است که ضریب تعیین بین متغیّر مستقل (توسعه گردشگری) متغیّر وابسته (توسعه اقتصادی) برابر ۱۳/۰ است. به عبارت دیگر، توسعه گردشگری ۱۳درصد تغییرات متغیّر وابسته را توجیه می کند. همچنین در بُعد اجتماعی و فرهنگی نیز توسعه گردشگری ۳۱ درصد تغییرات ایجادشده در متغیّر وابسته را پیش بینی (توجیه) و خطّی بودن رابطه بین دو متغیّر توسعه گردشگری و توسعه اجتماعی فرهنگی را تأیید کرده و نشان می دهد توسعه گردشگری همانند بُعد اقتصادی، در بهبود وضعیت اجتماعی و فرهنگی شهرستان نیز تأثیر داشته است. همچنین در بُعد زیست محیطی نیز گردشگری در محل تأثیر گذاشته است. نتایج رتبه بندی عوامل تأثیرگذار نیز براساس ترکیب تحلیل عاملی (FA) و تحلیل شبکه ای (ANP) به ترتیب عبارت اند از: افزایش کیفیت محیط زیست، گسترش امکانات بهداشتی و خدمات رفاهی، افزایش حساسیت به محیط، افزایش درآمد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از تحلیل آماری رگرسیون خطّی و آزمون t نشان داد بین توسعه گردشگری و توسعه اجتماعی فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی منطقه رابطه معناداری وجود دارد.
تأثیرپذیری انواع مختلف گردشگری از یکدیگر در منطقه آزاد ارس: کاربرد رهیافت مدل سازی معادلات ساختاری (SEM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی تأثیرپذیری انواع مختلف گردشگری از یکدیگر در منطقه آزاد ارس انجام شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه است که بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده، اطلاعات 70 نفر از گردشگران این منطقه جمع آوری و با رهیافت مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که رابطه دوسویه ای بین گردشگری تاریخی و بوم گردشگری وجود دارد. به عبارت دیگر با افزایش گردشگری تاریخی، میزان بوم گردشگری افزایش می یابد و بالعکس. جهت افزایش گردشگری تاریخی باید میزان رضایت گردشگران از جاذبه های تاریخی پل خداافرین، حمام جلفا، کاروانسرای خواجه نظر، کلیسای چوپان، کلیسای سنت استپانوس و ... افزایش یابد و با افزایش رضایت گردشگران از جاذبه های طبیعی، بوم گردشگری منطقه آزاد ارس نیز توسعه می یابد. میزان رضایت گردشگران از روستای اشتبین، تأثیر معناداری را بر میزان رضایت آن ها از امامزاده سیدمحمدآقا می گذارد. هم چنین یافته های تحقیق حاکی از این است که یکی از عوامل موثر بر گردشگری تجاری میزان رضایت گردشگران از تنوع کالا است و یا به عبارت دیگر جهت افزایش گردشگری تجاری باید میزان تنوع کالاها افزایش یابد. بنابراین بازسازی آثار تاریخی و اماکن مذهبی و توسعه ی طرح های تجاری در منطقه آزاد ارس پیشنهاد می شود.
نقش طبیعت گردی در توسعه پایدار روستای دره مرادبیگ همدان با استفاده از مدل تحلیل سوات (SWOT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش بسیار مهمی از فعالیت های جهانگردی مبتنی بر طبیعت بوده و از این رو، برای بهبود شرایط زندگی روستاییان و بهره مندی از زیبایی های طبیعی، توجه به گردشگری روستایی حائز اهمیت است. روستای دره مرادبیگ همدان با بهره مندی از توان های طبیعی، فرهنگی و تاریخی از زمینه برنامه ریزی بر پایه مطالعات طبیعت گردی برخوردار است. در مطالعه حاضر، با استفاده از روش ماتریس تحلیلی سوات ( SWOT )، توسعه گردشگری روستای دره مرادبیگ بررسی شد و بر پایه نتایج پژوهش، چشم انداز بی نظیر دو طرف دره مرادبیگ و جاذبه های طبیعی آن مهم ترین نقاط قوت، برخورداری از چشم اندازهای طبیعی مهم ترین فرصت بیرونی، نبود برنامه ریزی و امکانات اردو و اقامت موقت مهم ترین نقاط ضعف داخلی و تخریب باغ ها و فضاهای بکر و تغییر کاربری آنها مهم ترین تهدیدهای این روستا شناخته شدند.
کاربرد شیوه تحلیل پوششی داده ها در تحلیل پایداری سکونتگاه های روستایی: مطالعه موردی روستاهای شهرستان بناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، با رویکرد توصیفی- تحلیلی، به بررسی شاخص های پایداری در سکونتگاه های روستایی با شیوه آنتروپی شانون، تحلیل پوششی داده ها و ماتریس متقاطع در روستاهای شهرستان بناب پرداخته شد. بر پایه یافته های پژوهش، از 28 روستای مورد مطالعه با استفاده از سی شاخص، سیزده روستا به عنوان روستاهای کارآ شناخته شدند. همچنین، برای نشان دادن کارآیی هر کدام از روستاها از لحاظ سطح بندی، از ماتریس متقاطع استفاده شد؛ بر این اساس، روستاهای خوشه مهر و زوراق و کوته مهر به ترتیب رتبه های اول تا سوم و روستاهای قشلاق خانه برق، خانه برق جدید و القو در رتبه های آخر قرار گرفتند، که نشان دهنده وضعیت نامناسب آنها در بین روستاهای مورد مطالعه بود.
بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر عملکرد دهیاران نواحی روستایی شهرستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دهیاری ها و بررسی عملکرد آنها از موضوعات مهم در حوزه مدیریت روستایی است که در قالب یک نهاد مشارکتی و مردمی در سطح روستا، می تواند نقش مهم در فرایند توسعه پایدار روستایی ایفا کند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر عملکرد دهیاری ها در روستاهای شهرستان اصفهان انجام گرفت. مطالعه از نوع توصیفی- پیمایشی بود و جامعه آماری آن را 151 دهیار روستاهای شهرستان اصفهان تشکیل می دادند. پایایی گویه های تحقیق با آماره آلفای کرونباخ سنجیده شد، که 82/0 به دست آمد. روش های آماری مورد استفاده شامل آمارهای توصیفی (میانگین، انحراف معیار و ...) و نیز آمارهای استنباطی بوده که مهم ترین آنها ماتریس میانگین و ماتریس وزنی است. بر اساس یافته های پژوهش، عملکرد دهیاری های در ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، عمرانی، زیربنایی و زیست محیطی در سطح متوسط قرار داشتند. همچنین، بُعد اجتماعی و فرهنگی بیشترین و بعد اقتصادی و زیست محیطی کمترین توجه و فعالیت را به خود اختصاص دادند.
بررسی عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر سازگاری کشاورزان خرده مالک با تغییرات آب وهوایی در مناطق کوهستانی (مطالعة موردی: دهستان ملاوی شهرستان پلدختر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تغییرات آب و هوایی اثرت زیادی بر زندگی خانوارهای کشاورز، به ویژه در مناطق کوهستانی دارد. به دلیل ظرفیت انطباق پذیری پایین کشاورزان خرده مالک، این تغییرات اثرات بیشتری بر بازه محصول آن ها خواهد گذاشت. کشاورزان می توانند با استفاده از روش های سازگاری، خود را با این تغییرات انطباق دهند. استفاده از این روش ها ارتباط زیادی با عوامل اقتصادی و اجتماعی دارد. هدف این پژوهش بررسی عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر سازگاری کشاورزان خرده مالک با تغییرات آب وهوایی در روستاهای کوهستانی است.
روش: تحقیق از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن، توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بوده است. جامعه آماری شامل کشاورزان دهستان ملاوی در شهرستان پلدختر است (۱۶۳۶N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده ۳۱۰ خانوار کشاورز به عنوان نمونه انتخاب شد. برای بررسی تغییرات اقلیمی از داده های ایستگاه هواشناسی شهرستان پلدختر، برای شناسایی مهم ترین شیوه های سازگاری با تغییرات اقلیمی از تحلیل عاملی اکتشافی (FA)، و برای شناسایی عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر سازگاری کشاورزان با تغییرات آب وهوایی از مدل رگرسیون لجستیک استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که از میان شیوه های سازگاری، تنظیم زمان کشت، مدیریت خاک و مدیریت کشت محصولات بیشترین کاربرد را از سوی کشاورزان داشته است. درباره عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر سازگاری کشاورزان، یافته ها نشان می دهد از بین عوامل اقتصادی، اندازه مزرعه، سرمایه کشاورز، مالکیت املاک و میزان پس انداز خانوار، از بین عوامل اجتماعی سن سرپرست، تحصیلات سرپرست خانوار، تجربه کشاورز و اندازه خانوار بیشترین اثر را بر سازگاری کشاورزان با تغییرات اقلیمی داشته اند.
راهکارها: به منظور افزایش ظرفیت انطباقی کشاورزان خرده مالک باید خدمات حمایتی بیشتری از سوی دولت و سازمآن های مربوطه در اختیار آن ها قرار گیرد. همچنین، نهاده هایی که می تواند به بهبود کیفیت خاک کمک کند، راحت تر و به میزان بیشتری در اختیار آن ها قرار گیرد.
تحلیل جغرافیایی پراکنش شاخص های کالبدی مسکن روستایی ایران با رویکرد توزیع مطلوب فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تحلیل جغرافیایی و در رأس آن بحث سامان د هی فضایی روندی برای بهره سازی، آرایش منطقی، حفظ تعادل، توازن و هماهنگی در فضای جغرافیایی و جلوگیری از بروز عدم تعادل و بازتاب های تخریبی و منفی در فضای سرزمین است. تحقیق حاضر سعی دارد تا با گردآوری سنجه های مطلوب در بعد شاخص کالبدی مسکن، میزان برخورداری مناطق روستایی ایران از این شاخص ها را مشخص کرده و به کمک تکنیک های رایج، به رتبه بندی و سطح بندی این مناطق جهت تحلیل موضوع توزیع مطلوب فضایی در بعد کالبدی مسکن بپردازد و راه کارهای توسعة متعادل و برون رفت از حالت افتراق فضایی را پیشنهاد دهد.
روش: رویکرد حاکم بر این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و ماهیت آن می تواند کاربردی باشد. به این منظور داده های آماری مورد نظر، از سازمان مرکز آمار ایران، اخذ و جهت سنجش داده ها از پرسش نامه ای در قالب نظرات خبرگان و صاحب نظران که شامل ۲۰ کارشناس و متخصص صاحب نظر در این زمینه است، استفاده شده است. جهت تحلیل و وزن گذاری داده های پژوهش نیز از مدل تأپسیس فازی و ویکور استفاده شده است. سپس، نتایج حاصل از این مدل ها با استفاده از تکنیک-های (میانگین رتبه ها، روش بردا و کپ لند) ادغام شده است و جهت روشن شدن ارتباط بین شاخص های کالبدی روستایی مسکن با عامل جمعیت روستایی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است.
یافته ها: نتایج به دست آمده به روشنی بیان گر نوعی ناهماهنگی بین موضوع پژوهش با رویکرد توزیع فضایی است؛ به طوری که تحلیل فضایی شاخص های مسکن، نشان دهندة این واقعیت است که بین استان های ایران از لحاظ شاخص های مسکن روستایی تفاوت معناداری وجود دارد.؛ به طوری که در استان های مرکزی و شمالی شاهد وزن مطلوبی تری نسبت به اغلب استان های جنوب و جنوب شرقی که به طور نسبی کم ترین ضریب شاخص های مسکن روستایی را از آن خود کرده اند، هستیم. این مسأله به نوعی گرایش به سمت عدم تعادل را نشان می دهد.
اصالت و ارزش: شایان ذکر است که مطالعة کمّی در زمینة شاخص های کالبدی مسکن روستایی با رویکرد و تکنیک به کاررفته صورت گرفته است و اگر پژوهشی صورت گرفته است، بر روی مناطق شهری بوده که همین مسأله می تواند باعث تمایز پژوهش حاضر از سایر تحقیقات شود.
بررسی اثرات خشکسالی دریاچة ارومیه بر تغییرات تاب آوری سکونت گاه های روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: خشک سالی دریاچة ارومیه بیش از دو دهه است که ادامة حیات تعداد زیادی از سکونت گاه های شهری و روستایی پیرامونی خود را به چالش کشیده است. در این میان، جوامع روستایی به دلیل وابستگی بیشتر به عناصر محیطی در برابر پدیدة خشک سالی آسیب پذیرتر هستند. به منظور کاستن اثرات مخرب خشک سالی رویکرد تاب آوری به عنوان یک روش علمی و کاربردی شناخته می شود. بنابراین، هدف این پژوهش شناسایی میزان تاب آوری روستاهای پیرامون دریاچة ارومیه در برابر است.
روش: تحقیق از نوع کاربردی و رویکرد آن توصیفی-هم بستگی و تحلیلی است. جامعة آماری این پژوهش ۱۳۶۹۶ نفر جمعیت ساکن در ۴۲ روستای پیرامون این دریاچه بوده که در فاصلة کمتر از ۲۵ کیلومتری قرار داشتند. با استفاده از فرمول کوکران از بین افرادی که بالای ۱۵ سال سن داشتند و همچنین بالای ۱۵ سال در روستا سکونت داشتند، ۳۷۰ نفر به روش تصادفی ساده به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. همین تعداد نیز به عنوان جامعة کنترل و از روستاهای با فاصلة بیشتر انتخاب شد. با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ، پایایی بخش های مختلف پرسش نامة تحقیق ۸۶/۰ تا ۸۸/۰ به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و GIS انجام شد.
یافته ها: نتایج شاخص استاندار بارش نشان داد که وضعیت خشک سالی محدودة مورد مطالعه در ۱۵ سال اخیر تقریباً در حالت نرمال قرار داشته است. براساس نتایج فرمول ویژة تاب آوری، تاب آوری زیست محیطی دارای بیشترین میزان فاصله از حد بهینه و تاب آوری زیرساختی و کالبدی دارای کمترین میزان فاصله از حد بهینة خود بوده است. میانگین نهایی تاب آوری روستاهای نزدیک دریاچه برابر با ۴۱/۰ از ۱ و روستاهای دور از دریاچه برابر با ۶۰/۰ از ۱ بوده است. نتایج حاصل از تحلیل آزمون رگرسیون چندمتغیره نشان داد که اثرپذیری تاب آوری زیست محیطی از خشک سالی دریاچة ارومیه بیشتر از ابعاد بوده است (۸۷۴/۰=r). همچنین، یافته ها نشان داد که میزان تاب آوری اقتصادی و اجتماعی در روستاهای شرق و جنوب دریاچه بیشتر از جهات دیگر دریاچه بوده است.
راهکارهای عملی: با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود در راستای ارتقای تاب آوری روستاهای پیرامون دریاچة ارومیه ضمن توجه به خصوصیات موقعیت جغرافیایی روستاها، توجه بشتر بر ابعاد تاب آوری زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی معطوف شود.
ارزیابی کیفیت محیطی مقصدهای گردشگری روستایی (مطالعه موردی: محور قلعه رودخان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تمام کشورها، هدف اصلی، دستیابی به توسعه پایدار است. در این زمینه استراتژی توسعه گردشگری می تواند در دستیابی به این هدف مفید باشد. توجه به سطوح مختلف توسعه جامع یعنی توسعه منطقه ای، از پیش شرط های موفقیت توسعه ملی است. یکی از بخش های اقتصادی که در توسعه روستایی کمتر به آن توجه شده است، گردشگری روستایی می باشد. در این میان، آنچه حائز اهمیت قابل توجهی است کیفیت محیط هایی است که گردشگری در آن ها رخ می دهد. بحث های مربوط به کیفیت محیطی امروزه به یکی از مهم ترین مباحث در تحقیقات روانشناسان، اکولوژیست های گردشگری و جغرافیدانان تبدیل شده است. فراهم نمودن تسهیلات یا خدمات با کیفیت برای گردشگران، بخش اساسی و مهمی برای توسعه یک محصول پایدار است. کیفیت محیط سکونتگاه های انسانی و به ویژه نواحی روستایی، گردشگری، بستگی زیادی به کیفیت زیرساخت ها و مدیریت مناسب آن دارد. این وضع می تواند در تصویر ذهنی و رضایتمندی ساکنان محلی و گردشگران مؤثر باشد. با توجه به اهمیت کیفیت محیط و مؤلفه های مختلف مربوط به آن در توسعه گردشگری روستایی، پژوهش حاضر به منظور ارزیابی کیفیت محیطی مقصدهای گردشگری روستایی در محور قلعه رودخان شهرستان فومن انجام شده است.