فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۱٬۷۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
برآورد و تعیین رواناب مستقیم رودخانه ها در عمل کار پیچیده ای است و تاکنون روش های متفاوتی برای محاسبه آن پیشنهاد شده است. یکی از روش های جدید در حل مسائل مهندسی آب و رودخانه ها و همچنین برآورد دبی رودها، استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی است که با الگوبرداری از شبکه عصبی مغز انسان، ضمن اجرای فرایند آموزش، روابط درونی بین داده ها را کشف می کند و آن را به موقعیت های دیگر تعمیم می دهد. هدف عمده پژوهش حاضر نیز برآورد رواناب از طریق تجزیه و تحلیل روابط بارش ـ رواناب براساس داده های کمی ژئومورفولوژی و با استفاده از تکنیک شبکه های عصبی مصنوعی ژئومورفولوژیکی (GANN) در حوضه امامه (از زیرحوضه های جاجرود) است. در مطالعه حاضر بر مبنای ساختمان ژئومورفولوژی شبکه هیدرولوژی حوضه مورد نظر، یک سامانه شبکه عصبی ژئومورفولوژیکی سه لایه با تعدادی نودهای میانی برابر تعداد مسیرها یا وضعیت های ژئومورفولوژیکی شبکه هیدرولوژی حوضه به منظور برآورد رواناب مستقیم ایجاد گردید. وزن های مربوط به اتصالات درون شبکه ای ساختمان آن مدل با استفاده از متغیرهای ژئومورفولوژی تعیین شد. نتایج به دست آمده از مدل شبکه ای مذکور با اطلاعات حاصل از مشاهدات مستقیم به منظور نشان دادن کارایی آن مقایسه شد. ارزیابی نتایج، حاکی از عملکرد بسیار خوب (97/0=2R) مدل شبکه ژئومورفولوژیکی در تعیین پاسخ های هیدرولوژیکی حوضه مورد مطالعه است. بدین وسیله، برتری مدل مذکور بر روش های رایج و معمول نشان داده می شود.
زمین لغزش و راهکارهای تثبیت آن
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع ناپایداری دامنه ای که هر ساله خسارات مالی و جانی فراوانی را بر زندگی انسان ها وارد می نماید پدیده زمین لغزش است وجود عوامل مستعد کننده ناپایداری دامنه ها نظیر شیب، زمین شناسی و کاربری اراضی از جمله عوامل ایجاد خسارت فراوان به منابع طبیعی و مسکونی ،از قبیل هدررفت سریع خاک، تخریب اراضی کشاورزی، مسکونی، جنگل ها،جاده ها و... می باشد. در واقع زمین لغزش یک پدیده مخرب طبیعی است و باعث به وجود آمدن خسارات جبران ناپذیری می شود که دفع آنها مستلزم صرف وقت و هزینه هنگفتی است. شناخت نواحی مستعد وقوع زمین لغزش و حرکات توده ای از ضروریات مدیریت منابع طبیعی و برنامه ریزی توسعه ای و عمرانی است. از این رودراین تحقیق با روش توصیفی سعی شده باشناسایی عوامل مختلف طبیعی و انسانی موثر دروقوع زمین لغزش راهکارهای کاربردی در جهت کاهش و جلوگیری از وقوع این بلایای طبیعی با استفاده از مبحث مدیریت بحران ارایه گردد. خوشبختانه در سراسر جهان در خصوص بلایای طبیعی تحقیقات بسیار انجام شده و در ایران نیز تحقیقات خوبی در زمینه بلایای طبیعی و زمین لغزش صورت پذیرفته و مراکز مدیریت بحران نیز در شهرهای مهم و استانها فعال شده اند که تجارب خوبی از حوادث و بلایای گذشته را دارا می باشند .
تعیین سن پادگانه های دوره کواترنر (مطالعه موردی حوزه آبخیز طالقان)
حوزه های تخصصی:
مطالعه دوره کواترنر در ایران بسیار محدود بوده ودر مقایسه با سایر دوره های زمین شناسی بسیار ناچیز است. یکی از اقدامات اساسی و بنیادی برای مطالعات کواترنر که تاکنون در ایران صورت نگرفته است، سن سنجی پادگانه های کواترنر است. در این تحقیق سن دقیق پادگانه های دوره کواترنر برای اولین بار گزارش میشود. روشی که برای سن سنجی استفاده شده است، لومینسنس حرارتی یا ترمولومینسنس است که در حوزه آبخیز طالقان که در 100 کیلومتری شمال غرب تهران قرار دارد انجام گرفت. در این تحقیق مطالعات در سه پادگانه جنگ ترویا، وورم و ریس صورت گرفته است بطوریکه از پادگانه جنگ ترویا سه نمونه از پادگانه وورم سه نمونه واز پادگانه ریس هفت نمونه جمع آوری شده است. برای نور ندیدن نمونه ها نمونه برداری در شب انجام پذیرفت و در کیسه های سیاهرنگ چند لایه قرار گرفت و به آزمایشگاه منتقل شد. در آزمایشگاه این نمونه ها با روشFine Grain آماده سازی و باروشRegeneration و Additive پرتودهی و اندازه گیری شد. آماده سازی و اندازه گیری نمونه ها در زیر نور قرمز انجام گرفت تا از هرگونه تاثیر احتمالی نور معمولی بر روی آنها جلوگیری شود. در نهایت سن پادگانه جنگ ترویا بین 4650 تا 5200 سال تعیین شد. سن پادگانه وورم از 9100 تا 15600 سال محاسبه شده است و سن پادگانه ریس حدود 100 هزار سال تخمین زده شده است. نتایج حاصل از سن سنجی تقریبا با تخمین سن پادگانه ها توسط احمدی و همکاران مطابقت دارد. با توجه به تفاوت در سن، شیب و خصوصیات پروفیل و کاربری در پادگانه وورم پیشنهاد می شود که پادگانه وورم به دو پادگانه تقسیم شود و وورم کشاورزی و و وورم مرتع نامگذاری شوند. در نهایت با توجه به فرم آهک موجود در پروفیل های خاک، خصوصیات اقلیم گذشته نیز تا حدودی تخمین زده شد.
بررسی اثرات آللوپاتیک عصاره اندام¬های مختلف خیار برشاخص¬های رشدی دانهالهای خیار، گوجه فرنگی، فلفل دلمه¬ای وبادمجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پهنهبندی تحول کارست دراستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استان کرمانشاه با مساحتی حدود 286/24953 کیلومتر مربع در میانه ضلع غربی کشور واقع شده است که قسمت عمده آن در داخل زون¬های زاگرس رورانده و چین¬خورده قرار دارد و اغلب ارتفاعات آن از سازندهای سخت (کربناته) تشکیل شده است. پهنه¬های کارستی استان کرمانشاه نقش مهمی در تأمین و تغذیه¬ آبخوانها دارد. به همین دلیل برای شناسایی این پهنه¬ها و میزان تحول آنها در این پژوهش اقدام به پهنه¬بندی تحول کارست و تهیه نقشه آن شده است. به¬منظور دستیابی به اهداف تحقیق ابتدا چاله های بسته سطحی به عنوان شاخص تحول کارست با استفاده از نقشه های توپوگرافی 50000/1 و تصاویر ماهواره ای 5 متر (BW) IRS شناسایی، نقشه آنها تهیه و پس از بررسیهای آماری وتأیید ارتباط نقشه¬ها با موضوع به کمک مربع کای و عملیات میدانی، هفت عامل، ارتفاع، لیتولوژی، ژئومورفولوژی (زمین ساخت)، دما، بارش، تبخیر و شیب به عنوان عوامل مؤثر در تحول کارست انتخاب شده¬اند. پس از رقومی کردن کلیه داده های مربوط به آن برای ارزشگذاری (وزن دهی) طبقات نقشه¬های عامل از روشهای آماری تحلیل سلسله مراتبی (قضاوت کارشناسی)، تراکم سطح، ارزش اطلاعاتی، وزن متغیرها و روش تجربی استفاده شده است، درنهایت در محیط GIS، نقشه¬های عامل هم¬پوشانی و نقشه¬های پهنه¬بندی تحول کارست با 5 روش مذکور به دست آمده است. در بین روشهای به کار گرفته شده برای پهنه¬بندی، روش ارزش اطلاعاتی بیشترین انطباق را با شاخص انتخاب شده (چاله¬های بسته) در منطقه مطالعه شده دارد. نقشه¬های پهنه¬بندی به دست آمده علاوه بر تعیین مناطق با درجات مختلف تحول اشکال کارست در استان، محدوده¬های دارای شرایط مساعدتر فعالیت کارست در اقلیم حاضر را نیز نشان می دهد. همچنین در این تحقیق مشخص می¬شود که توده آهکی بیستون نسبت به سایر سازند¬ها در واحد ساختمانی زاگرس رورانده و نسبت به سایر واحدهای ساختمانی (زاگرس چین¬خورده و زون دگرگونی) تحول بیشتر است.با توجه به نتایج به دست آمده درنقشه نهایی می¬توان به این نتیجه رسید که هر جا در استان کرمانشاه تحول کارست بیشتر است، به احتمال زیاد منابع آب زیر¬زمینی نیز غنی می¬باشد که در برنامه¬ریزیها باید به آن توجه ویژه داشت.
اهمیت مطالعات ژئومورفولوژی در برنامهریزی محیطی در راستای دستیابی به توسعه پایدار (مطالعه موردی استان گیلان)
حوزه های تخصصی:
دانش ژئومورفولوژی به عنوان یکی از شاخههای مهم جغرافیای طبیعی است که هدف نهایی آن کمک به بهبود حیات انسان است. فرایندهای ژئومورفیک در زندگی و فعالیتهای انسان، آثار قابل توجهی دارد و از سوی دیگر، فعالیتها و رفتارهای انسان نیز خود بر این واحدهای ژئومورفولوژی و فرایندهای ژئومورفیک تأثیر میگذارد و این تأثیر متقابل و دو جانبه، استدلال فوق را قوّت میبخشد و آنرا تأیید میکند استان گیلان به لحاظ موقعیت جغرافیایی خود در بین دو واحد بزرگ ساختمانی البرز ـ تالش و جلگه خزر واقع شده و محیط مناسبی را برای تشکیل اشکال و پدیدههای مورفودینامیک فراهم ساخته است. ساکنان این منطقه جهت نیازمندیهای خود به خصوص با ورود تکنولوژیهای جدید در عرصه کشت و صنعت موجب تغییراتی در سیستم اکولوژیکی شده و به علت عدم آگاهی از نحوه فعالیت جریانات سطحی و نوسانات آب دریای خزر اقدام به خانهسازی در بسترهای فرعی و اصلی رودخانهها و در حریم دریا نمودهاند. این عدم آگاهی از فعل و انفعالات محیط طبیعی اطراف خود، سالانه موجب خسارتهای عظیم جانی و مالی در محدودههای مخاطرهآمیز شده است. حوادث طبیعی از جمله زلزله، سیل، زمین لغزه، ریزش، بهمن، پیشروی و پسروی آب دریا در سالهای اخیر خساراتی را بر این استان واردکرده
روشهای مطالعه دیرینه سیلاب در ژئومورفولوژی رودخانه ای
حوزه های تخصصی:
بررسی عوامل موثر در تولید رسوب حاصل از فرسایش خندقی در حوضه های آبخیز کوچک ( مطالعه موردی : حوضه آبخیز دره کره - بوشهر )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسایش خندقی به عنوان یکی از اشکال فرسایش خاک به وسیله آب، از فرایندهای مهم تخریب سرزمین در ایران به شمار می آید که تحت شرایط خاص محیطی به وقوع می پیوندد. هدف از پژوهش حاضر عبارت است از بررسی قابلیت روش منشا یابی ترکیبی در شناسایی میزان رسوب حاصل از فرسایش خندقی، با استفاده از ترکیب ردیاب های مختلف (کربن آلی، نیتروژن، فسفر، نسبت C/N و سزیم 137) در سه حوزه آبخیز کوچک با مساحت های 5، 25 و 175 هکتار. یافته های تحقیق حاکی از آن است که سهم فرسایش خندقی در تولید رسوب بین 86 و 99 درصد متغیرست. مساحت حوضه، کاربری اراضی و تراکم خندق از مهم ترین عوامل این تغییر به شمار می آیند. مسلماً با افزایش مساحت آبخیز، طول دامنه ها بیشتر می شود و بنابراین فرایندهای تخریب دامنه ای (فرسایش سیاری و سطحی) نسبت به خندق ها رسوب کمتری تحویل سامانه زهکش می دهند. براساس میزان دقت مدل منشا یابی، ردیاب سدیم 137 با خطای 120/0 درصد دقیق ترین نتیجه را برای جدایی منابع رسوب سطحی و زیرسطحی (خندقی) به دست می دهد. با توجه به تاثیر فرایندهایی از قبیل فرسایش خندقی، کناری و رودخانه ای در میزان رسوب تولیدی حوزه های آبخیز، بسیاری از مدل ها از قبیل USLE ، MUSLE ، WEPP ، EUROSEM ، GUEST و اندازه گیری های انجام شده به وسیله پلات های فرسایشی با در نظر گرفتن فرایندها و فرسایش پاشمان، سطحی و شیاری نتایج دور از واقعیت ارائه می دهند که همواره باید مدنظر مدیران و پژوهشگران این رشته قرار بگیرد.
بررسی تنوع ژنتیکی برخی از ژنوتیپ های گردوی ایرانی(Juglans regia L.) با استفاده از نشانگر مولکولی رپید RAPD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد ژئومرفولوژی در توسعه و محدودیت شهر کرج
حوزه های تخصصی:
تشخیص فعالیت های نئوتکتونیکی درحوضه آبریز قرنقوچای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شبکه های زهکشی و چشم اندازهای رودخانه ای به صور گوناگون نسبت به وقوع تغییرات در بستر جریان عکس العمل نشان می دهند. تشکیل تراس های رودخانه ای، تغییر نیمرخ طولی و مقطع عرضی وهمچنین جابجایی های جانبی در مسیر جریان رودخانه ها از جمله این عکس العمل ها محسوب می شوند که با تشدید فرسایش نیز همراه می گردند. در محدوده مورد مطالعه (واقع در مختصات 27 /°46 تا 42/°47 طول شرقی و 58 /°36 تا 44 /°37 عرض شمالی، و قرارگرفتن در دامنه شرقی کوهستان سهند)، حضور شبکه زهکشی معکوس، وجود تراس های رودخانه ای، گسل ها، چین خوردگی ها و بالاآمدگی گنبدهای نمکی، نشان دهنده فعالیت های نئوتکتونیکی در حوضه هستند. در این مقاله، تحلیل های مورفومتریک در حوضه قرنقو بر روی شبکه زهکشی به منظور تعیین اثرات نئوتکتونیک بر روی ویژگی های رودخانه ها، با استفاده از روش های هیپسومتریک وشاخص های مورفوتکتونیک و ژئومورفیک صورت گرفت. نتایج این بررسی ها وتحلیل ها نشان داد که فعالیت های نئوتکتونیک برشبکه زهکشی حوضه کاملا تاثیرگذاشته است. توپوگرافی و اشکال ژئومورفیک وهمچنین معماری دره ها با بالاآمدگی ها در بخش های جنوبی و میانی حوضه در رابطه هستند. حضور شکستگی ها و بی نظمی ها در نیمرخ طولی رودخانه ها، جابجایی های جانبی در مسیر جریان آنها و غیرعادی بودن شبکه زهکشی از اثرات بالاآمدگی های تکتونیکی محسوب می شوند. ارقام حاصل از بکارگیری شاخص های مختلف نیز نشان دهنده فعال بودن تکتونیک در بخش های مختلف حوضه، بویژه در بخش های میانی وجنوبی آن است.
مروری بر مدل سازی تجربی و فیزیکی زمین لغزش های ناشی از بارندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بروز پدیده زمین لغزش می تواند ناشی از عوامل متعدد زمین شناسی، ژئومورفولوژیکی، هیدرولوژیکی، بیولوژیکی و انسانی باشد. با وجود این، نقش اساسی در شروع زمین لغزش را عمدتاً عاملی ماشه ای ایفا می کند. بارندگی، به عنوان متداول ترین عامل ماشه ای وقوع زمین لغزش ها شناخته شده است. از این رو، مهمترین بخش در مدل سازی تجربی، آماری و یا فیزیکی زمین لغزش، بخش هیدرولوژیکی آن خواهد بود. در پژوهش حاضر کوشش شده است با بررسی پژوهش های صورت گرفته (کتاب ها و مقالات پُراستناد از پژوهشگران شناخته شده در زمینه مدل سازی هیدرولوژیکی زمین لغزش)، در بازه زمانی 1975 (معرفی مفهومی به نام آستانه بارندگی برای شروع زمین لغزش به وسیله کمبل) تا 2008 میلادی (ارائه مدل فیزیکی HSB-SM از سوی طالبی و همکاران)، مفاهیم به کار رفته در این پژوهش ها معرفی و دستاوردهای حاصل از آنها بررسی شود. اغلب مدل های فیزیکی، مقدار بارندگی مورد نیاز برای وقوع زمین لغزش را به صورت دینامیک (در هر لحظه از رخداد بارندگی) برآورد می کنند، اما محدودیت بزرگ مدل های فیزیکی (به خصوص در کشورهایی مانند ایران) نیاز آنها به اطلاعات مفصل و دقیق از خصوصیات خاک، هیدرولوژی و مورفولوژی دامنه است، که البته جمع آوری آنها معمولاً دشوار و پرهزینه است. بنابراین با توجه به در دسترس بودن داده های بارندگی در اغلب مناطق کشور، پیشنهاد می شود برای تعیین آستانه بارندگی وقوع لغزش در مناطق مستعد کشور، مدل های تجربی ـ آماری در نظر گرفته شود و برای هر منطقه رابطه قابل اطمینانی بین خصوصیات بارش و وقوع زمین لغزش ارائه گردد. ورودی این مدل ها اغلب داده های بارندگی در پایه های زمانی مختلف است که باعث سهولت استفاده از آنها می گردد. از طرفی با توجه به تحقیقات انجام شده در نقاط مختلف جهان و نمونه ای در ایران (به وسیله نگارندگان)، نتایج این مدل ها از دقت مناسبی برخوردار است.
مطالعات کانی شناسی و سیالات درگیر در کانسار مس- طلا کالچویه، شرق اصفهان
حوزه های تخصصی:
کانسار مس- طلا کالچویه در 110کیلومتری شرق اصفهان و در داخل سنگهای آتشفشانی و آذر آواری ائوسن واقع شده است. توفهای ماسه ای و گدازه های آندزیتی بیشتر حجم این مجموعه را به خود اختصاص داده اند. کانی سازی در منطقه به شکل رگه ای و رگچه ای بوده و گانگ اصلی کانی سازی، کوارتز می باشد. کانیهای فلزی اصلی شامل کالکوپیریت، کالکوسیت، گالن و کانی های هوازده شامل گوتیت، اکسیدهای آهن، مالاکیت و آزوریت می باشند. بررسیهای انجام شده در این منطقه حاکی از آن است که کانی سازی فلزی کالچویه از نوع کانسارهای کم سولفید کوارتز رگه های گرمابی است و نتایج مطالعات دماسنجی بر روی کانیهای کوارتز، نشان دهنده وجود محلول با دمای کم تا متوسط و قدرت کم کانی سازی است.
تاثیر تکتونیک جنبا بر مورفولوژی مخروط افکنه درختنگان در منطقه شهداد کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"مخروط افکنه حوضه آبریز درختنگان یکی از مخروط افکنه های بزرگ ایران در ناحیه ای کاملا خشک در شمال- شمال شرق کرمان است. این مخروط افکنه به واسطه فرسایش مواد در حوضه آبریز رودخانه درختنگان و نهشته شدن این مواد در بخش انتهایی این حوضه یعنی دشت لوت شکل گرفته است. تکتونیک به عنوان یکی از عوامل درونی در شکل گیری این پدیده نقش اساسی داشته است. فعالیت های تکتونیکی با تاثیرگذاری در محل استقرار مخروط افکنه، افزایش رسوب دهی، افزایش شیب و در نتیجه افزایش توان حمل و مقدار رسوب رودخانه درختنگان، نقش خود را در تحـول و تکامل امروزی آن ایفا نموده است و به استناد ارزیابی روش های متعدد تکتونیک جنبا(Active Tectonic) این منطقه جزء مناطق فعال تکتونیکی قلمداد می شود. از مهمترین شواهد تکتونیکی در منطقه می توان به وجود گسل های موجود در منطقه، رسوبات مخروط افکنه از راس تا انتها، بررسی نیمرخ طولی مخروط افکنه در گذشته و حال و... اشاره نمود.
حوضه رودخانه درختنگان از شرق به کویر لوت، از غرب به کوههای باغ بالا و کلیسکی از طرف شمال به ارتفاعات دهران و از جنوب به کوه جفتان محدود می شود. در این پژوهش با بررسی شواهد ژئومورفیک، تاثیر تکتونیک جنبا در نحوه تکوین و تغییر شکل مخروط افکنه تحلیل شده است"
خاستگاه دگرسانی های گرمابی با استفاده از ایزوتوپ های پایدار در منطقه تاکستان (زون طارم سفلی)
حوزه های تخصصی:
سنگهای آتشفشانی و آذرآواری منطقه تاکستان تحت تاثیر فرآیندهای دگرسانی گرمابی وسیع قرار گرفته است. وجود شکستگیهای فراوان و ژرف از یک طرف و توده های نیمه ژرف از طرف دیگر سبب توسعه دگرسانیهای گرمابی به عنوان آخرین نمودهای حرارتی در منطقه مورد مطالعه شده است. زونهای دگرسانی موجود در منطقه عبارتند از زون پروپلیتیک، آرژیلیک، آرژیلیک پیشرفته و زون سیلیسی. توسعه هر یک از زونهای دگرسانی در بخشهای مختلف متفاوت است. تشکیل سینترهای سیلیسی، توف های سیلیسی با حفظ لایه بندی اولیه و گسترش زونهای خالص آلونیتی از مهمترین رخدادهای منطقه مورد مطالعه می باشد. از مهمترین کانیهای تشکیل دهنده توف ها می توان به کوارتز، پلاژیوکلازهای سوسوریتی شده،کلریت، سریسیت و آلونیت اشاره نمود. براساس نتایج ژئوشیمیایی سنگهای آتشفشانی دارای ترکیب شیمیایی از ریولیت، داسیت، آندزیت، آندزیت بازالتی تا بازالت می باشد. نوع دگرسانی گرمابی در منطقه طارم اسید- سولفات می باشد و آلونیت کانی غالب این زون دگرسانی است. بر اساس نتایج ایزوتوپ های پایدار اکسیژن، هیدروژن و گوگرد بر کانیهای دگرسانی (مسکوویت، کائولینیت و آلونیت) منشا سیالات دگرسانی در این منطقه، ماگمایی است.
بررسی توسعه کارست در توده پرآو - بیستون با استفاده از ضریب فرود ، زمان مرگ چشمه ها و تحلیل نتایج ایزوتوپی و شیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توده پرآو ـ بیستون با وسعت 880 کیلومترمربع در زون زاگرس رورانده و در استان کرمانشاه واقع شده است. در این توده کوهستانی تحت تاثیر شرایط پالئوکلیما، اشکال متنوع کارستی همچون جاما، اووآلا و دولین ها شکل گرفته است و با شرایط اقلیمیِ حاضر، در ارتفاعات بالاتر از 2500 متر شرایط برای فعالیت های کارستی فراهم آمده است. میزان توسعه کارستی، می تواند ضریب هیدرولیکی و سرعت تاثیرپذیری آبدهی چشمه ها از بارش را تحت تاثیر خود قرار دهد، به همین دلیل در پژوهش حاضر، تحولات کارستی در توده پرآو ـ بیستون براساس فاکتورهای هیدروژئولوژیکی منطقه مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفته است. بنابراین به بررسی ویژگی های ایزوتوپی ـ شیمیایی، برآورد ضریب خشکیدگی، حجم ذخیره دینامیکی و تفسیر رژیم تخلیه چشمه های اصلی منطقه پرآو ـ بیستون (سراب برناج، سراب بیستون و سراب طاق بستان) در مقایسه با چشمه های دیگر واقع در زون زاگرس چین خورده (سراب شیان و سراب نیلوفر) پرداخته شده و برای مطالعه و ارائه تحلیل های صورت گرفته از داده های مربوط به سال آبی 1384 استفاده شده است. هیدروگراف چشمه ها در توده پرآو ـ بیستونِ متاثر از توسعه کارستی به وجود آمده، نوسان و پیچیدگی های بیشتری را نشان می دهد که تغذیه به صورت کانالیزه رخ می دهد و سطح تماس با عامل انحلال (آب) اندک است. میزان تریتیوم بالای چشمه های اطراف توده پرآو ـ بیستون به مقادیر حدی باران و آب های جوی نزدیک است و میزان Co2 و C14 آنها نیز از نفوذ سریع و سطح تماس کم آب با بستر ـ به علت وضعیت کانالیزه حاکم بر منطقه ـ حکایت دارد. بررسی مقادیر ایزوتوپی چشمه ها همچون میزان تریتیوم، کربن 14 و فشار گازکربنیک نیز نشان دهنده کارستی بودن منطقه است. از طرف دیگر میزان ضریب خشکیدگی چشمه ها، ضریب آلفا و حجم ذخیره دینامیکی آنها (چشمه های اطراف پرآو ـ بیستون)، در مقایسه با دیگر چشمه ها نیز دلالت بر توسعه کارست در منطقه دارد و تغذیه مجرایی و کانالیزه چشمه ها را نشان می دهد.
ارزیابی نسبی فعالیت های تکتونیکی با استفاده از تحلیل های شکل سنجی (مورد نمونه: حوصه اوجان چای، شمال شرقی کوهستان سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی تکتونیک فعال در هر منطقه دارای اهمیت زیادی است. عبور گسل شمال تبریز از بخش میانی حوضه اوجان چای و تمرکز تعداد زیادی از مراکز سطحی زمین لرزه های سده بیستم در آن، زمینه مناسبی را برای بررسی فعالیت های تکتونیکی در حوضه اوجان چای فراهم کرده است. در این راستا، هدف این مطالعه ارزیابی نسبی فعالیت های تکتونیکی با استفاده از تحلیل های شکل سنجی و داده های لرزه زمین ساختی در حوضه اوجان چای است. داده های موردنیاز برای این پژوهش، نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای، داده های لرزه نگاری دستگاهی و تاریخی و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) شامل نرم افزارهای Arc/View و Arc/GIS هستند. برای دستیابی به نتایج دقیق، حوضه اوجان چای به چهار زیرحوصه تقسیم شده است. نتایج تحلیل های شکل سنجی نشان می دهند که کل حوصه اوجان چای دارای فعالیت های تکتونیکی زیاد است. در تایید این تحلیل ها، ویژگی های لرزه زمین ساختی حوصه و تمرکز کانون زمین لرزه های پیرامون گسل های منطقه، تکتونیک فعال را در حوصه اوجان چای آشکار می سازند.
ریخت زمین ساخت و ارزیابی فعالیت گسل کوهبنان از طریق محاسبه شاخص های زمین ریختی
حوزه های تخصصی:
گسل کوهبنان که به عنوان یکی از گسل های اصلی از مجموعه گسل های بنیادی جنوب خاوری ایران مرکزی شناخته می شود، با جنبش مورب لغز (راستا لغز راستگرد به همراه مولفه معکوس) مسبب بسیاری از رویدادهای لرزه ای در قسمت شمال کرمان تا جنوب خاوری استان یزد می باشد. در طول این گسل شواهد ریخت زمین ساختی قابل توجهی دیده می شود که بیانگر فعالیت های امروزی این گسل می باشد.
بر پایه شواهد حرکتی، جنبشی و هندسی گسل کوهبنان به 38 قطعه تقسیم گردید. مقادیر شاخص های زمین ریختی V , Vf , %facet , Smf به ترتیب دارای مقادیر میانگین 1.058، 87.57%، 0.7466، 1.8399 می باشند. بر اساس مقادیر پارامترهای زمین ریخت شناسی محاسبه شده و میزان فعالیت های زمین ساختی، این منطقه در دسته با فعالیت های زمین ساختی بالا از لحاط فرازگیری تقسیم بندی می گردد. میزان این فرازگیری برای منطقه مورد نظر 3±1 میلی متر در سال پیشنهاد می شود.
ژئومورفولوژی لس های منطقه یلی بدراق شمال شرق استان گلستان، شمال شهرستان کلاله
حوزه های تخصصی:
به علت فعالیت مداوم فرسایش، عوارض ناهمواری ها هیچ وقت ثابت نیستند، ازبین انواع فرسایش، رخداد فرسایش آبی از فرایندهای تاثیر گذار در تغییر چهره دامنه ها می باشد. از این رو در تحقیق حاضر با هدف شناسایی مهم ترین رخساره های فرسایشی و عوامل موثر در شکل گیری و تشدید انواع فرسایش جهت معرفی راهبرد های کنترل و مبارزه با فرسایش در منطقه که گستره وسیعی از نهشته های لسی را در استان گلستان شامل می شود اقدام شده است. بدین منظور با استفاده از نقشه ها و تصویر ماهواره ای لندستETM Plus مربوط به دوره زمانی 2002 و بهره گیری از تکنیک های سامانه اطلاعات جغرافیایی و بسته نرم افزاری ILWIS، خصوصیات ژئومورفولوژی و رخساره های فرسایشی در منطقه مورد مطالعه مشخص گردیده و رابطه بین آن ها از طریق تجزیه و تحلیل همبستگی و ایجاد روابط رگرسیونی مشخص شده است. به طوری که شکل، شیب، جهت اراضی، مقدار بارندگی، تیپ گیاهی و تراکم گیاهی و کاربری اراضی در مناطق لسی به عنوان متغیرهای مستقل و هر یک از رخساره های فرسایش آبی شامل فرسایش های ورقه ای، شیاری، خندقی، آبراهه ای و بالاخره بیرون زدگی سنگی به عنوان متغییرهای وابسته بوده اند. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شده است که خصوصیات ژئومورفولوژی لس های منطقه در گذشته و هم چنین در آینده با توجه به تغییر کاربری غیر اصولی توسط عامل انسان از یک طرف و تغییرات کاهشی پوشش گیاهی به ویژه تراکم آن از سوی دیگر موجب تشدید فرسایش آبی و شکل گیری و گسترش انواع رخساره های فرسایش آبی به ویژه فرسایش خندقی و افزایش وسعت رخساره بیرون زدگی سنگی در منطقه می شود. به طوری که این امر موجب تغییرات کاملا بارز در وضعیت و به علت فعالیت مداوم فرسایش، عوارض ناهمواری ها هیچ وقت ثابت نیستند، ازبین انواع فرسایش، رخداد فرسایش آبی از فرایندهای تاثیر گذار در تغییر چهره دامنه ها می باشد. از این رو در تحقیق حاضر با هدف شناسایی مهم ترین رخساره های فرسایشی و عوامل موثر در شکل گیری و تشدید انواع فرسایش جهت معرفی راهبرد های کنترل و مبارزه با فرسایش در منطقه که گستره وسیعی از نهشته های لسی را در استان گلستان شامل می شود اقدام شده است. بدین منظور با استفاده از نقشه ها و تصویر ماهواره ای لندستETM Plus مربوط به دوره زمانی 2002 و بهره گیری از تکنیک های سامانه اطلاعات جغرافیایی و بسته نرم افزاری ILWIS، خصوصیات ژئومورفولوژی و رخساره های فرسایشی در منطقه مورد مطالعه مشخص گردیده و رابطه بین آن ها از طریق تجزیه و تحلیل همبستگی و ایجاد روابط رگرسیونی مشخص شده است. به طوری که شکل، شیب، جهت اراضی، مقدار بارندگی، تیپ گیاهی و تراکم گیاهی و کاربری اراضی در مناطق لسی به عنوان متغیرهای مستقل و هر یک از رخساره های فرسایش آبی شامل فرسایش های ورقه ای، شیاری، خندقی، آبراهه ای و بالاخره بیرون زدگی سنگی به عنوان متغییرهای وابسته بوده اند. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شده است که خصوصیات ژئومورفولوژی لس های منطقه در گذشته و هم چنین در آینده با توجه به تغییر کاربری غیر اصولی توسط عامل انسان از یک طرف و تغییرات کاهشی پوشش گیاهی به ویژه تراکم آن از سوی دیگر موجب تشدید فرسایش آبی و شکل گیری و گسترش انواع رخساره های فرسایش آبی به ویژه فرسایش خندقی و افزایش وسعت رخساره بیرون زدگی سنگی در منطقه می شود. به طوری که این امر موجب تغییرات کاملا بارز در وضعیت و نظم دامنه ها در مناطق لسی قلمداد می گردد.
دامنه ها در مناطق لسی قلمداد می گردد
نقش عوامل غیررودخانه ای در تغییرات مورفولوژی مسیر آبراهه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انواع مختلف مورفولوژی مسیر آبراهه ها در رودخانه های کوهستانی نتیجه واکنش این آبراهه ها به عوامل رودخانه ای و غیررودخانه ای است. حوضه آبریز باغلار یکی از سیستم های رودخانه ای دامنه شمالی میشوداغ در شمال غرب ایران است که وقوع اسارت و حرکات توده ای، و نقش آنها در تغییر شکل مسیر رودخانه، موضوع این مقاله است. در این مقاله با اتکا به یافته های میدانی و بر اساس تقسیم بندی های موجود در مورد انواع مورفولوژی مسیر آبراهه ها، مورفولوژی بخش های مختلف آبراهه ها مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس، چهار نوع مورفولوژی آبراهه ای مسطح، پله - حوضچه بر روی سنگ مادر، پلکانی و پلکانی - حوضچه ای تشخیص داده شده است. تفاوت در ویژگی های بستر مسطح رودخانه در قسمت های مختلف مسیر، تشکیل آبراهه های پلکانی - حوضچه ای و وقوع آشفتگی های دوره ای در جریان رودخانه، تغییر بستر مسطح رودخانه به بستر پله - حوضچه در بخشی از مسیر و تشکیل آبراهه هایی با بستر پلکانی، از جمله آثار عوامل غیررودخانه ای (اسارت و ناپایداری های دامنه ای) در مورفولوژی آبراهه های رودخانه باغلار هستند. انجام چنین مطالعاتی می تواند به ارزیابی بهتر واکنش رودخانه به تغییرات گوناگون در پهنه حوضه آبریز و تامین اطلاعات پایه برای طرح های آمایش سرزمین، حفاظت محیط زیست و کنترل سیلاب کمک کند، و شناخت و دخالت دادن عوامل غیررودخانه ای راه را برای طرح معادله هایی کاملتر برای برآورد میزان حمل بار بستر در رودخانه های کوهستانی فراهم می کند.