فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱٬۷۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق تحلیل عوامل موثر بر شکل گیری الگو و دینامیک مجرا در محدوده مورد مطالعه رودخانه کلقان چای و ارزیابی قدرت رودخانه و اثرات آن بر مورفولوژی مجرا تحت تاثیر عوامل و اقدامات انسانی در تغییر شکل مجرا می باشد. تصاویر ماهواره ای، نفشه های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی، داده های هیدرولوژیکی جریان، داده های مستخرج از مدل رقومی ارتفاع و داده های مطالعات صحرایی داده های تحقیق را تشکیل می دهند، جهت رسیدن به هدف تحقیق، از روشهای تحلیل قدرت رودخانه، قدرت مخصوص رودخانه، شاخص های ضریب خمیدگی، زاویه مرکزی و تحلیل سینوسی مسیر برای تحلیل دینامیک و الگوی مجرا استفاده شده است. نتایج روشهای مختلف نشان داد که شکل گیری الگو و دینامیک مجرا در محدوده مورد مطالعه تحت تاثیر ویژگیهای فرایندهای هیدرولوژیکی ناشی از فرایند تدارک دبی و دبی رسوبی، مقاومت لیتولوژیکی بستر و کنارهای های رودخانه می باشد و نقش عوامل انسانی به صورت تصرف و اشغال بستر رودخانه به شکل ایجاد باغات و مزارع و همچنین برداشت منابع شن و ماسه از بستر رودخانه می باشد. نتایج تحلیل قدرت سیلابی و قدرت مخصوص رودخانه نشان داد که با کاهش عرض معبر رودخانه، قدرت رودخانه افزایش می یابد، و قدرت سیلابی رودخانه به ویژگیهای مورفولوژیکی رودخانه بستگی دارد. نتایج این تحقیق می تواند در شناسایی بازه های حداکثر توان رودخانه و بازه های تحت تاثیر فرسایش رودخانه ای استفاده شود.
ارزیابی فعالیت های نو زمین ساخت در حوضه های آبخیز غرب استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحلیل مفهوم نو زمین ساخت مناطق سطح زمین، بیشترین تمرکز بر مطالعه فرآیندهای پویا و اثرگذار بر شکل دهی یا تغییر شکل لندفرم ها و پدیده های زمین می باشد. از این رو، اشکال ژئومورفولوژیکی در برابر فعالیت های زمین ساختی بسیار حساس بوده و در اثر این حرکات تغییر می کنند. هدف از این پژوهش بررسی وضعیت نو زمین ساخت با استفاده از شاخص های ژئومورفولوژیکی همچنین تحلیل نقش عوامل تکتونیکی در شکل گیری و تحول مورفولوژی محدوده تحقیق می باشد.. برای ارزیابی و تحلیل فعالیت های نو زمین ساختی در هر یک از این حوضه ها از طریق شاخص های ژئومورفولوژی از جمله: شاخص شکل حوضه ( Bs )، شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی ( Af ) شاخص تقارن توپوگرافی عرضی ( T )، شاخص منحنی هیپسومتریک ( Hc )، شاخص پهنای کف دره به ارتفاع آن ( Vf )، شاخص پیچ و خم رود ( S )، شاخص گرادیان طولی رودخانه ( SL ) استفاده شده است. نتایج به دست آمده طی چندین مرحله کار میدانی و ارزیابی شاخص های ژئومورفولوژی، نشان دهنده وجود حرکات نو زمین ساخت فعال در حوضه ها به صورت فراخاست و عملکرد سیستم گسلی می باشد و نشانه این است که همه حوضه های مورد مطالعه دارای فعالیت شدید نو زمین ساختی می باشد و فقط از نظر شاخص Af در وضعیت غیرفعال قرار دارند.
تحلیل شکل مجرای رودخانه قرانقو در بازه کوهستانی (حد فاصل روستای خراسانک شهرستان هشترود تا شهرستان میانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق تحلیل عوامل مؤثر بر شکل گیری الگو و دینامیک مجرا در بازه کوهستانی رودخانه قرنقو حد فاصل روستای خراسانک شهرستان هشترود تا ورودی رودخانه به شهرستان میانه می باشد. الگوی تحقیق به صورت مقایسه ای- استنباطی می باشد. نقشه های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی، داده های هیدرولوژیکی جریان، داده های مستخرج از مدل رقومی ارتفاع و داده های مطالعات صحرایی مواد تحقیق را تشکیل می دهند، جهت رسیدن به هدف تحقیق، از روش های تحلیل قدرت رودخانه، قدرت مخصوص رودخانه، شاخص های ضریب خمیدگی، زاویه مرکزی، تحلیل سینوسی مسیر و تحلیل نیمرخ طولی رودخانه برای تحلیل دینامیک و الگوی مجرا استفاده شده است. نتایج روش های مختلف نشان داد که شکل گیری الگو و دینامیک مجرا در محدوده مورد مطالعه تحت تاثیر ویژگی های لیتولوژیک مقاطع کنترل می گردد بر همین اساس دینامیک مجرا در مقاطعی مثل مقطع 1 تحت تأثیر ع ملکرد مقاومت لیتولوژیکی بستر و ک ناره های رودخانه عمدتاً به صورت تعمیق بستر بوده و در مقاطعی مثل مقطع 10 دینامیک مجرا به دلیل تشکیلات سست و فرسایش پذیر به صورت تعریض بستر می باشد که شدیداً توسط ویژگی های لیتولوژیکی رودخانه کنترل می گردد. نتایج این تحقیق می تواند در شناسایی بازه های حداکثر توان رودخانه و بازه های تحت تأثیر فرسایش رودخانه ای استفاده شود.
بررسی نحوه تشکیل و گسترش تپه های ماسه ای و تاثیر آن بر مورفولوژی محیط ساحلی دریای عمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه جنوب سیستان و بلوچستان بدلیل وجود تناوب لایه های مقاوم و نامقاوم، فرسایش پذیر هستند. وزش بادهای۱۲۰ روزه ذرات ناشی از فرسایش را جابجا که با کاهش انرژی، این ذرات رسوب می شوند . هدف اصلی در این تحقیق مطالعه رسوب شناسی تپه های ماسه ای در نوار ساحلی و تاثیر آنها در تغییر چهره مورفولوژیکی محیط حاشیه دریای عمان است. در این تحقیق روش کار به اینگونه بوده است که ابتدا تعداد 15 نمونه رسوبی از سه نقطه پشت به باد، رو به باد و از راس تپه های ماسه ای مناطق ساحلی نمونه برداری شد. نتایج حاصل از آنالیز دانه سنجی نشان داد میانگین قطر ذرات بین 2 تا 3 فی و رده رسوبی از نوع ماسه ای و ماسه سیلتی با کج شدگی منفی و جورشدگی خوب (0.5 فی) است (یک محیط پر انرژی). تشکیل این تپه های ماسه ای اینگونه است که با توجه به اینکه تاثیر تکتونیک و فرایندهای هوازدگی و فرسایش سازندها تخریب و در سواحل انباشته می شوند. این ذرات توسط نیروی باد جابجا و با کاهش انرژی باد، رسوب نموده و تشکیل تپه های ماسه ای را می دهند. حرکت تپه های ماسه ای در نوار ساحلی دریای عمان، چهره ژئومورفولوژی محیط را تغییر می دهند.
ارزیابی تعادل ژئومورفولوژیکی با استفاده از روش های رزگن و چهارچوب استیل رود (مطالعه موردی: رودخانه تروال، کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودخانة تروال، به عنوان سرشاخة سفیدرود، در شرق استان کردستان واقع شده است. هدف اصلی در این مطالعه تحلیل تعادل ژئومورفولوژیکی و شناسایی مناطق پایدار و ناپایدار رودخانة تروال است. نخست ظرفیت تعادل رودخانه با روش چهارچوب استیل رود و سپس وضعیت پایداری استیل ها بر اساس طبقه بندی رزگن تعیین شد. بر اساس چهارچوب استیل رود، استیل های سینوزیتة کم با مواد ریزدانه و مئاندری با بستر ماسه ای دارای ظرفیت تعادل محلی و استیل های سینوزیتة کم با بستر گراولی، چندمجرایی در چم ازون دره، سینوزیتة کم با بستر ماسه ای در چم تروال و مئاندری با مواد ریزدانه در چم سنگ سیاه ظرفیت تعادل بسیار زیادی دارند. برای بررسی پایداری، 34 مقطع در همة استیل ها برداشت شد. استیل های مئاندری و چندمجرایی با بستر ماسه ای، سینوزیتة کم با مواد ریزدانه و مئاندری با مواد ریزدانه در چم تروال و استیل آدا با بستر رسی در چم سنگ سیاه پایدارند؛ درحالی که استیل های سینوزیتة کم با بستر گراولی، سینوزیتة کم با بستر ماسه ای و چندمجرایی ناپایدار بودند. ناپایداری در چم تروال و سنگ سیاه می تواند به دلیل گسل های متعدد باشد. به طورکلی، مناطقی از رودخانه که بر اساس روش استیل رود دارای ظرفیت تعادل زیادی است معمولاً نتایج روش رزگن حاکی از ناپایداری وضعیت آن بخش رودخانه است.
کاربرد دو روش ناپارامتریک در تعیین آستانه ی عوامل مؤثر بر رشد طولی آبکندها با استفاده از تکنیک های داده کاوی (مطالعه موردی: حوضه ی آبخیز سنگانه ی کلات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۲
131 - 152
حوزه های تخصصی:
تعیین آستانه ی عوامل مؤثر بر رشد طولی آبکندها می تواند به مدیران و تصمیم گیران کمک کند تا بتوانند با شناخت دقیق، راه کار مناسبی را پیش بینی و از تخریب اراضی به نحو مطلوب جلوگیری به عمل آورند. هدف از انجام پژوهش حاضر در حوضه ی آبخیز سنگانه ی کلات تعیین آستانه ی عوامل مؤثر بر رشد طولی آبکندها با استفاده از تکنیک های داده کاوی می باشد. در این پژوهش ابتدا بر اساس مطالعات میدانی مشخصات مورفومتری 23 آبکند همراه با نمونه برداری از خاک شامل تعیین ویژگی های فیزیکی و شیمیایی مؤثر خاک اندازه گیری گردید. سپس با بهره گیری از روش های ناپارامتریک الگوریتم خوشه بندیK-Means و درخت تصمیم CARTبه تعیین آستانه ی عوامل مؤثر بر گسترش طولی آبکندها پرداخته شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مهم ترین عوامل مؤثر بر گسترش طولی آبکندها در این منطقه عرض آبکند، نسبت جذب سدیم، شیب پیشانی آبکند و درصد سیلت می باشد. همچنین مهم ترین عامل شکل گیری فرسایش آبکندی در منطقه ی مورد مطالعه و گسترش آن تحت تأثیر عوامل اقلیمی از یک طرف که باعث ایجاد رواناب و تغییر در میزان نفوذپذیری، و از طرف دیگر تحت تأثیر ویژگی ها و خصوصیات فیزیکی و شیمایی خاک های منطقه می باشد. بنابراین ارائه و اعمال راه کارهایی جهت اصلاح خاک و حوضه ی آبخیز بالادست آبکندهای این منطقه می تواند در کاهش گسترش آبکندها تأثیرگذار باشد.
برآورد بار رسوب ماهانه ی ایستگاه های حوضه ی آجی چای با استفاده از مدل MPSIAC و ریزمقیاس نمایی آبشاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۴ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۱
83 - 103
حوزه های تخصصی:
در این مقاله جهت برآورد میزان فرسایش و رسوب در زیرحوضه های حوضه ی آجی چای با توجه به نبود آمار کافی بار رسوب -که ی کی از مسائل اساسی حوضه های کشور می باشد- از مدل تجربی پسیاک اصلاح شده استفاده شده است. از آنجائی که میزان رسوب حاصل از این مدل متوسط سالانه می باشد، لذا در مرحله ی اول جهت محاسبه رسوب برای هر سال چگونگی تغییرات فاکتورهای نه گانه مدل فوق نسبت به زمان مورد بررسی قرار داده شده است. فاکتورهای که ماهانه (مثل بارش و رواناب) و یا سالانه (مثل پوشش گیاهی و کاربری اراضی) دستخوش تغییر هستند، نقش مستقیمی در محاسبه رسوب برای هر سال دارند. در مرحله ی دوم برای ریزمقیاس کردن رسوب سالانه ی حاصل از مدلسازی مرحله ی اول و با توجه به اینکه نمی توان رسوب سالانه را به نسبت مساوی برای تمام ماه های سال توزیع کرد، با استفاده از روش آبشاری میزان رسوب سالانه به ماهانه ریزمقیاس گردید. نتایج حاصل نشان می دهد بین بار رسوب برآورد شده با مدل پسیاک اصلاح شده و ریزمقیاس شده با مدل آبشاری، با نتایج مشاهداتی و ثبت شده همبستگی بالایی وجود دارد. از طرفی همانطوری که انتظار می ر فت از بین عوامل نه گانه مدل، دو عامل فرسایش رودخانه ای و فرسایش سطحی به ترتیب 6/13 و 4/13 بیشترین امتیاز را دارند همچنین کاربری اراضی و پوشش گیاهی با امتیازهای 4/13 و 5/11 نقش خود را در تولید و یا مهار رسوب به خوبی نشان می دهند. میزان رسوبدهی سالانه در کل حوضه 92/1 تن در هکتار می باشد که زیرحوضه 22 با توجه به شیب تند و پوشش گیاهی کاملا ضعیف با 88/3 تن در هکتار در سال بیشترین و زیرحوضه 1-14 با 0/1 تن در هکتار در سال کمترین مقدار تولید رسوب را در حوضه به خود اختصاص دادند.
تأثیرات نوزمینساخت بر تغییرات مورفولوژیک حوضه های زهکشی سواحل مکران، جنوب شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرورانش صفحه عمان به زیر پوسته ایران موجب پیدایش کمربند برافزایشی زمین ساختی فعال مکران شده است. الگوی تغییرات مکانی-فضایی زمین ساختی مکران را می توان؛ با بررسی لندفرم های این ناحیه و ازجمله اندازه گیری شاخص های ژئومورفیک مشخص کرد. در این پژوهش با محاسبه کمیت های مورفوتکتونیک حوضه ها (شکل، طول، تقارن و عدم تقارن و ... حوضه؛ تراکم و نسبت انشعاب و ... شبکه زهکشی؛ نسبت مساحت و طول رده آبراهه ها) در حوضه های زهکشی جگین، سدیج، کهیر و باهوکلات، الگوی رفتاری حوضه ها به نیروهای نوزمینساختی مشخص شده اند. استخراج شاخص ها و مقایسه کمی مکانی آن ها با استفاده از داده های توپوگرافی(مدل های رقومی ارتفاعی) و نقشه های زمین شناسی در قالب مدل های موجود در نرم افزارها صورت گرفته است. علاوه بر شاخص های متداول عدم تقارن آبراهه( AF )، ناهنجاری ( a ∆ ) و تراکم ناهنجاری سلسله مراتبی( Ga )، تقارن توپوگرافی عرضی( T )، پیچناکی رودخانه( S )، شکل حوضه ( BS ) از شاخص های سطحی نسبت مساحت رده و طول آبراهه ها نیز جهت ارزیابی کنش- واکنش زمین ساخت- فرم حوضه ها استفاده شده اند. نتایج کمی حاصل نشان می دهند که: حوضه جگین بر اساس میزان ناهنجاری در تقارن و شکل حوضه ؛ حوضه باهوکلات بر اساس ناهنجاری های سلسله مراتبی ( a ∆ ) و تراکم سلسله مراتبی، و توپوگرافی عرضی؛ و حوضه کهیر بر اساس پیچناکی دارای بیشترین فعالیت تکتونیک هستند. دلیل ناهنجاری شاخص ها در حوضه ها را می توان ناشی از عملکرد تکتونیک فعال بر منطقه دانست. با تأثیر پذیرفتن پارامترهای زمین شناسی و ایجاد آنومالی های تکتونیک، جنس زمین تغییریافته و فرسایش در حوضه ها دگرگون خواهد شد. اما بر اساس شاخص نسبت مساحت رده ها و طول آبراهه ها حوضه باهوکلات بیشترین فعالیت زمین ساختی را دارد. بنابر نسبت مساحت رده آبراهه ها، طول آبراهه ها و شاخص تقارن توپوگرافی میزان تغییر شکل زمین ساختی کمربند برافزایشی مکران از غرب به شرق افزایش می یابد. این در صورتی است که، شاخص عدم تقارن آبراهه روندی کاهشی داشته و سایر شاخص ها در جهت غربی-شرقی الگوی خاصی را نداشته و بسته به حوضه موردنظر متفاوت هستند.
تحلیل میزان مهاجرت عرضی مجرای رودخانه ارس با استفاده از روش ترانسکت در طی سال های 2016-1987 (از سد خدا آفرین تا سد میل مغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، میزان مهاجرت مجرای رودخانه ارس در طی 29 سال گذشته (در بازه زمانی 1987 م، 1366ه.ش تا 2016م، 1395ه.ش) با استفاده از روش ترانسکت موردبررسی قرار گرفت. در ابتدا مجرای رودخانه برای دو دوره زمانی با استفاده از پردازش تصاویر ماهواره ای سنجنده های TM ، OLI ، لندست 5 و 8 به دست آمد. سپس با توجه به مورفولوژی و میزان مهاجرت مجرا، رودخانه ارس به 13 ترانسکت تقسیم شده و میزان مهاجرت مجرا بر اساس مهاجرت های صورت گرفته محاسبه شد. همچنین، با توجه به تغییرات ایجادشده در مساحت ترانسکت ها، وسعت اراضی ازدست رفته و یا اضافه شده در هر دو کرانه رودخانه محاسبه گردید. نتایج نشان داد که میانگین میزان مهاجرت مجرای رودخانه ارس در طول 29 سال گذشته (مابین دو سد) در حدود 73/4 متر در سال بوده است. در طی این دوره در حدود 48/171 هکتار به اراضی ایران افزوده شده و در مقابل حدود 26/376 هکتار از اراضی ایران درنتیجه تغییرات مجرا از دسترس خارج شده است. بر این اساس پیشنهاد می شود ارزیابی دقیق تغییرات رودخانه های مرزی موردتوجه بیشتری قرار گیرد.
ارزیابی خطر فرسایش آبی و بادی و مقایسه پتانسیل رسوب دهی آنها در منطقة حارث آباد سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسایش خاک، تهدیدی جدی برای حفاظت منابع خاک و آب کشور است. در این تحقیق، پهنه بندی خطر فرسایش بادی و آبی به ترتیب با مدل های IRIFR(IRIFR.E.Aو IRIFR.E.B) و MPSIACدر منطقة سبزوار انجام شد و پتانسیل رسوب دهی آنها مورد بررسی قرار گرفت. سپس، نقشة واحد های کاری تهیه شد و عوامل نه گانة مؤثر در فرسایش بادی و آبی در هر یک از 15 واحد کاری مورد بررسی قرار گرفت و همچنین، نقشه های خطر فرسایش آبی و بادی و نقشة فرسایش ناخالص آبی و بادی و فرسایش ناخالص کل (آبی+بادی) برای منطقة مورد نظر تهیه شد. نتایج نشان داد، اراضی کشاورزی با مساحت 9/4936 هکتار بیشترین حساسیت را نسبت به فرسایش بادی و واحد کاری اراضی مارنی با مساحت 3/596 هکتار، بیشترین حساسیت را به فرسایش آبی و تولید رسوب دارند. با توجه به نقشة وضعیت فرسایش بادی منطقة مورد بررسی، 55/80 درصد از منطقه در کلاس متوسط، 47/10 درصد در کلاس زیاد و 40/8 درصد منطقه در کلاس کم خطر فرسایش بادی قرار گرفتند. با توجه به بررسی نقشة وضعیت فرسایش آبی منطقه، 32/50 درصد از منطقه در کلاس کم و 11/49 درصد در کلاس متوسط خطر فرسایش آبی قرار گرفتند. فرسایش بادی 19/71 درصد و فرسایش آبی 81/28 درصد در کاهش حاصلخیزی اراضی منطقه مؤثر بوده است. نتایج حاکی از آن است که مقدار کل رسوب منطقة مورد مطالعه، 23/14412 متر مکعب در کیلومتر مربع در سال است که 47/10259 متر مکعب در کیلومتر مربع به وسیلة فرسایش بادی و 76/4152 متر مکعب در کیلومتر مربع به وسیلة فرسایش آبی صورت می گیرد.
آستانه های ژئومورفیک حوضه آبی قزل اوزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات محوری در مطالعات ژئومورفیک، بررسی چگونگی روند تغییرات در اشکال سطح زمین است. امروزه ماهیت مطالعات ژئومورفولوژی را تبیین و تحلیل فرم و فرایندهای ژئومورفیک موجود در سطح زمین تشکیل می دهد. در دیدگاه سیستمی، تحلیل های ژئومورفیک بر اساس رابطه میان فرم و فرایند صورت می گیرد. آستانه های ژئومورفیک به این علّت که شرایط مرزی در وقوع تغییرات را نشان می دهند و نیز به منظور درک تغییرات زمانی، یکی از مفاهیم اساسی در تئوری سیستمی است، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. این پژوهش که مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی در حیطه آستانه ها و تعادل در راستای تحلیل سیستمی است تلاش دارد آستانه ها و طبقه بندی آن را در حوضه قزل اوزن موردمطالعه قرار دهد. بر همین اساس در سه محور مختلف، درونی، بیرونی و ترکیبی،تجزیه وتحلیل مجازی فرم و فرایندهای حوضه با کمک نقشه های توپوگرافی، لیتولوژی، شیب، خشکسالی (با کمک شاخص SPIو Moran)، ژئونرون های حوضه (با کمک نقشه های هم دما و هم بارش و استفاده از روش جاستین )، ردیابی دریاچه های قدیمی و سطوح فرسایشی، شواهد ژئومورفولوژیکی اسارت و انحرافانجام شده است.نتایج نشان داد که در قسمت جنوب حوضه نوعی تعادل ژئومورفیک حاصل شده و دلیل آن را می توان تخلیه تدریجی چاله بیجار و شکل گیری سطوح فرسایشی آن دانست. با تخلیه این سطوح رودخانه های مهمی همچون انگوران-چای و سجاس رود تغییر مسیر داده و با انحرافی که به دست آورده اند در شرایط کنونی در جای دیگری به قزل اوزن می ریزند. بررسی ژئونرون های منطقه نیز نشان داد که پایاب زنجان رود و میانه تحلیل برنده بوده و مقدار آبی که دریافتی بسیار کم تر از آبی است که از آن ها خارج می شود و اگر رودخانه هایی همچون انگوران چای، قلعه چای و قرنقو چای در مسیر به قزل اوزن نمی پیوست، چه بسا رودخانه کاملاً خشک می شد. این در حالی است که اکثر زیرحوضه های منطقه (سرآب و پایاب) جزء تقویت کننده ها بوده و همین امر سبب شده رودخانه قزل اوزن در این مناطق به دلیل وارد شدن مادّه و انرژی از زیرحوضه ها، همچنان پویا بماند و از تعادل ژئومورفیک خود دور شود.
بررسی نقش ژئومورفولوژی در توسعه فیزیکی شهرستان بندر لنگه با استفاده از مدل AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه فیزیکی در شهرهای ایران به دلیل ویژگی های جغرافیایی و تراکم انسانی و نیز رشد جمعیت و مهاجرت های روستایی همواره با دگرگونی در ساختار شهر همراه بوده و در شکل گیری توسعه نامتوازن شهری اثر فراوان داشته است. بنابراین ب ا توج ه ب ه وض عیت من ابع زیستی کشور، لازم است هرگونه برنامه ریزی درخصوص توس عه و عم ران ملّ ی و منطق ه ای ب ا نگ رش ب ه اس تعداد و قابلیت های سرزمین صورت گیرد. پژوهش حاضر به عنوان یک مطالعه کاربردی با شیوه توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است. جهت دستیابی به هدف از اسنادو مدارک مختلف مانند نقشه های زمین شناسی 1:100000 موجود منطقه همچنین از لایه های خاک شناسی و کاربری اراضی و از آمارهای موجود در سازمان های مربوط، مانند آمار جمعیتی و از نظرات 10 نفر از کارشناسان و اساتید دانشگاه ها در رشته های ژئومورفولوژی و سنجش از دور و نرم افزارهای GIS و Expert choice و مدل تحلیل سلسله مراتبی(AHP) استفاده شد، جهت تعیین اراضی مناسب برای توسعه آتی شهرستان بندرلنگه 9 معیار شیب، جهت شیب، ارتفاع، فرسایش خاک، لیتولوژی و زمین شناسی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از دریا و فاصله از رودخانه در نظر گرفته شد که بیشترین وزن در بین معیارها با 305/0متعلق به کاربری اراضی می باشد. اراضی شهرستان بندرلنگه برای توسعه آتی شهرستان در 5 طبقه دسته بندی شد، بر اساس نقشه نهایی می توان گفت اراضی مناسب جهت توسعه شهرستان عمدتاً بطور پراکنده در مرکز و شمال شهرستان قرار گرفته اند و قسمت های جنوبی و غربی شهرستان به دلیل وجود گنبدهای نمکی و بدلندها و قرار گیری آبراهه های فصلی برای توسعه مناسب نمی باشند.
تجزیه و تحلیل تکتونیک – ژئومورفولوژی حوضه رودخانه درونگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوضه آبخیز رودخانه درونگر، در رشته کوه های کپّه داغ، در شمال استان خراسان رضوی واقع شده است. شواهد ژئومورفولوژیکی حوضه مورد بحث، حاکی از ادامه فعالیت های نئوتکتونیکی در دوران پلیو- کواترنر است. هدف از این پژوهش، ارزیابی تکتونیک فعال و مقایسه نتایج به دست آمده از شاخص های ژئومورفیک و شواهد ژئومورفولوژیکی حوضه و تأثیر آن بر شبکه زهکشی رودخانه ای است. در این پژوهش از شاخص های ژئومورفولوژیک (Hi، Bs، AF، Smf، S، Vfو SL )، شاخص طبقه بندی IAT ، نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای و مدل رقومی ارتفاع (DEM)، جهت تجزیه و تحلیل فعالیت های نئوتکتونیکی حوضه استفاده شده است. نتایج به دست آمده از شاخص های ژئومورفیک و بررسی شواهد ژئومورفولوژیکی، حاکی از فعال بودن نئوتکتونیک در حوضه می باشد و بر اساس شاخص طبقه بندی IAT، این حوضه جزء مناطق فعال از نظر تکتونیکی به حساب می آید
بررسی شواهد رسوبی نوسانات سطح آب دریاچه ارومیه در کواترنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پادگانه های دریاچه ای و خطوط ساحلی قدیمی دریاچه ارومیه یکی از مهم ترین شواهد ژئومورفولوژیکی دریاچه ارومیه هستند که بررسی آن ها ازلحاظ پراکندگی و تغییرات ارتفاعی و همچنین ماهیت رسوب شناختی آن ها می تواند اطلاعات بسیار ارزشمندی را در رابطه با نوسانات دیرینه سطح آب دریاچه ارومیه و همچنین شرایط محیطی و تغییرات آن در زمان رسوب گذاری در اختیار محققین علوم زمین در اختیار قرار دهد.این تحقیق باهدف مطالعه پادگانه ها و خطوط ساحلی قدیمی دریاچه ارومیه از دیدگاه رسوب شناسی با بررسی دانه بندی با استفاده از الک شیکر مرطوب و تجزیه وتحلیل آن ها در نرم افزار گردیستات و همچنین بررسی آنالیز عنصری و ژئوشیمی رسوبی رسوبات پادگانه های دریاچه ای از طریق انجام آزمایش های ICP و XRF و بررسی تغییرات آن ها هم زمان با نوسانات سطح آب دریاچه ارومیه انجام گرفت. نتایج مطالعات دانه بندی رسوبات نشان می دهد، همزمان با بالا آمدن سطح آب دریاچه ،رسوبات ریزدانه در حد سیلت و رس در پادگانه های دریاچه ای نهشته شده است و با پسروی سطح آب دریاچه دانه بندی رسوبات به ماسه و گراول تغییریافته است. با بالا آمدن سطح آب دریاچه و همزمان شکل گیری پادگانه های دریاچه ای ارومیه، مقدار CaO افزایش یافته که علت آن را می توان با بالا رفتن مقدار کربنات کلسیم رسوبات شیمیایی و بیوشیمیایی ازجمله پوسته های صدف موجود در پادگانه های دریاچه ای در ارتباط دانست. عناصر اصلی سیلیس (SiO2) ، آلومینیم (Al2O3) ، اکسید منیزیم (MgO) ، اکسید آهن ( (Fe2O3 ، تیتان (TiO2) ، اکسید پتاسیم (K2O) ، اکسید سدیم (Na2O) و اکسید سولفور (SO3) همزمان با افزایش سطح آب دریاچه کاهش می یابد که نشان دهنده تأثیر کمتر رسوبات حمل شده با منشأ خشکی در پادگانه های دریاچه ای بوده است و در زمان پس روی آب دریاچه این عناصر روندی معکوس را نشان می دهند. در این میان محتوی بیولوژیک نقش بسیار زیادی در تغییرات بافت رسوبات و همچنین تغییر در مقدار عناصر رسوبی همزمان با بالا آمدن سطح آب دریاچه را در رسوبات پادگانه های دریاچه ای ارومیه نشان می دهند.
ارزیابی توانمندی ژئوتوریسمی ژئومورفوسایت های روستای ورکانه به روش پری یرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشکال ژئومورفولوژیک و نمود آن ها در مکان های ژئومورفیکی یکی از ارکان اصلی دانش ژئوتوریسم است. محوریت مطالعاتی در این شاخه علمی، تعیین لندفرم های ویژه گردشگری و ترکیب نمودن آن با مواریث فرهنگی، تاریخی و اکولوژیکی به منظور دست یابی به توسعه پایدار گردشگری است. بنابراین مکان های ژئومورفیک به صورت اشکال و فرآیندهای ژئومورفولوژیکی تعریف می شوند که بنابر درک انسان از عوامل تأثیرگذار زمین شناسی، ژئومورفولوژیکی، تاریخی و اجتماعی این مکان ها، ارزش زیبایی شناختی، علمی، فرهنگی- تاریخی و یا اجتماعی- اقتصادی پیدا می کنند. روستای ورکانه به سبب داشتن ویژگی های زمین شناختی و ژئومورفولوژیکی در معماری چشم اندازهای طبیعی و فرهنگی، اهمیت و پتانسیل بالایی در زمینه جذب ژئوتوریسم دارند. بنابراین، ارایه روش های ارزیابی جامع در تحقق توسعه ارزش های علمی، فرهنگی، اقتصادی و مانند آن ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از روش پری یرا و بررسی های میدانی به ارزیابی توانمندی مکان های ژئومورفیکی روستای ورکانه پرداخته شود. در این روش، از یک طرف از مجموع دو معیار علمی و مکمل، ارزش ژئومورفولوژیکی سایت ها شناسایی می شود و از طرف دیگر ارزش مدیریتی از مجموع دو معیار محافظت و استفاده به دست می آید و از جمع این دو ارزش اصلی امتیاز نهایی مکان های ژئومورفیک مشخص می شود. نتایج نشان می دهد از میان سایت های مورد بررسی، بالاترین امتیاز در بخش ژئومورفولوژیکی (62/7) متعلق به خانه های سنگی و بالاترین امتیاز در بخش مدیریتی (02/6) متعلق به همین مکان می باشد این بیانگر توانمندی قابل توجه مکان های ژئومورفیکی مورد مطالعه برای جذب گردشگر و توسعه گردشگری در منطقه است. با توجه به نتایج به دست آمده، برای اینکه مکان های ژئومورفیک قابلیت عرضه به گردشگران و بازدیدکنندگان را داشته باشد، لازم است این مکان ها تبدیل به محصول گردشگری شوند. تبدیل شدن جاذبه ها و مکان های گردشگری، پیش از هر چیز نیازمند سرمایه گذاری و آماده سازی دارد تا اینکه یک توسعه پایدار به ویژه در جوامع روستایی فراهم شود
بررسی نقش عوامل مورفودینامیک و اقلیمی مؤثر در پیدایش و تکوین جریان واریزه ای در زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان واریزه ای یکی از مهم ترین فرآیندهای دامنه ای در جابه جایی مواد به شمار می آید که موجب شکل زایی و افزایش بار رسوبی رودخانه ها می شود. برای بررسی جریان واریزه ها در دامنه های شمالی الوند، واقع در زاگرس مرکزی، 44 نمونه جریان واریزه ای انتخاب و با استفاده از عکس های هوایی، نقشه های توپوگرافی، بازدید های میدانی و نقشه برداری در محیط نرم افزار ArcGIS، مشخصات مورفومتری آنها شامل طول بخش معبر، ارتفاع جریان، عمق بخش معبر، عرض مخروط، شیب و ارتفاع اندازه گیری و سپس مقادیر حجم واریزه ها، عمق سایش و تخریب مواد دامنه ای محاسبه شد . با استفاده از داده های بارندگی، برف و دمای اندازه گیری شده در 10 ایستگاه هواشناسی منطقه (1371 تا 1389)، نقش برخی از شاخص های اقلیمی مانند دما، باران و برف در ایجاد واریزه ها بررسی شد. نتایج نشان داد در بین عوامل مؤثر در تشیکل جریان واریزه ای در دامنه های شمالی الوند، ارتفاع و شیب بیشترین نقش را دارند . تمرکز واریزه ها از لحاظ فراوانی و گستردگی در ارتفاع بین 2700 تا 3000 متری، بیانگر نقش مهم عوامل لیتولوژی، تکتونیک و برفاب همراه با سیستم شکل زایی و فرسایشی جنب یخچالی در تشکیل و توسعه واریزه های منطقه است. نتایج بررسی نقش بارندگی بر اساس معادله کاین ، بلیجنبرگ نشان داد بارندگی های 15 تا 105 دقیقه ای در برخی سال ها موجب حرکت واریزه ها بر روی دامنه ها و ورود آن به رودخانه ها و افزایش بار رسوبی آنها شده است.
تحلیل ارتباطات بین متغیّرهای فضایی در دشت خان میرزا: مقایسه ی کارایی الگوی رگرسیون وزنی جغرافیایی و الگوی حداقل مربعات معمولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بطور متداول، برای درک ارتباطات فضایی بین متغیّرها محققان علوم محیط زیست و جغرافیا از الگوهایی چون رگرسیون حداقل مربعات معمولی ( OLS ) بهره می گیرند که دارای کاستی های بسیاری در ارائه ی نتایج فضایی بویژه در مقیاس محلی است. محققان در سال های اخیر الگوی رگرسیونی وزنی جغرافیایی ( GWR ) به منظور درک روابط بین متغیّرهای فضایی در سطح محلی پیشنهاد داده اند. در این تحقیق به منظور مقایسه ی کارایی این الگوها، میزان تغییرات کاربری اراضی (به عنوان متغیّر وابسته) در رابطه با تغییرات افت و برداشت از منابع آب زیرزمینی (به عنوان متغیّرهای مستقل) در دوره زمانی 1379 تا 1389 در در دشت خان میرزا (استان چهارمحال و بختیاری) مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور بررسی کارایی الگوها از ضریب تغییرات باقیمانده های استاندارد شده، وابستگی های محلی فضایی، شاخص مورن، معیار اطلاعات اکائیک تصحیح شده و ضریب تبیین محلی بهره گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد بر اساس ضریب تغییرات استاندارد شده، الگوی GWR قابلیت انطباق داده ها را نسبت به OLS را دارا است. همچنین بر اساس نتایج ضریب تبیین بر روی متغیّرهای تحقیق، الگوی GWR برازش محلی مطلوبی را بین نقاط رگرسیونی و نمونه ای برقرار می کند. بر اساس شاخص مورن، الگوی GWR کمترین شباهت مقداری و مکانی را در موقعیت های مجاور داده های نمونه ای نشان می دهد و کارامدی الگوی GWR در ارائه ی خروجی های فضایی در برابر الگوی OLS را اثبات می نماید.
بررسی زمین ساخت فعال با استفاده از شاخص های ژئومورفولوژی در البرز مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های بررسی حرکات زمین ساخت فعال، استفاده از اطلاعات ریخت زمین ساخت است. اندازه گیری کمی شاخص های ژئومورفولوژی، یک ابزار مهم برای تعیین سطح فعالیت زمین ساخت منطقه است. این اندازه گیری های کمی امکان مقایسه زمین ریخت های مختلف و محاسبه متغیرها را فراهم و شناسایی نرخ فعالیت زمین ساختی یک منطقه را امکان پذیر می سازد. در این مطالعه، زمین ساخت فعال البرز مرکزی در حوضه های هراز و نور- نوشهر با اندازه گیری شش شاخص ژئومورفولوژی ناهنجاری سلسله مراتبی (∆a) ، انشعابات (R) ، انتگرال و منحنی فرازسنجی (Hi) ، برجستگی نسبی (Bh) ، تراکم زهکشی (Dd) و ضریب شکل (Ff) مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) 30 متر در محیط GIS حوضه ها و آبراهه های منطقه مورد مطالعه استخراج شد، سپس شاخص های ژئومورفولوژی در هر زیرحوضه اندازه گیری شد. هر شاخص به سه رده به لحاظ فعالیت زمین ساختی تقسیم شد و در نهایت براساس تقسیم بندی هر شاخص، سطح فعالیت زمین ساختی کل برمبنای شاخص زمین ساخت فعال نسبی (Iat) منطقه تعیین شد و گستره مورد بررسی به 4 رده فعالیت زمین ساختی بسیار بالا، بالا، متوسط و کم تقسیم شد، سپس نقشه پهنه بندی سطح فعالیت زمین ساختی درگستره مورد مطالعه ترسیم شد. نتایج حاصل از شاخص زمین ساخت فعال نسبی نشان می دهد که گستره مورد بررسی دارای فعالیت زمین ساختی بسیار بالا و بالا است به ویژه در مناطق منطبق با گسل های شمال البرز، خزر، گلندرودشمالی و جنوبی، بلده و گسل های جنوب باختری و چین خوردگی های جنوب خاوری محدوده مورد بررسی را تایید می کند، همچنین شواهد زمین ریختی حاصل از مشاهدات صحرایی اثبات کننده نتایج حاصل از شش شاخص ژئومورفولوژی در گستره مورد مطالعه است.
بررسی نقش گسل ها در مورفولوژی دشت های شمالی زنجان رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از خصوصیات منحصربه فرد دشت های شمالی حوضه آبی زنجان رود در استان زنجان، وجود رودخانه هایی است که به صورت موازی، در دره های عمیقی جریان دارند. با توجه به شیب ملایم سطوح هموار اطراف دره ها، که به دره ها ختم نمی شود، لندفرم های موجود با فرآیندهای امروزی در تعادل نیستند. مشخص بودن کنیک کوهستان در نقشه های توپوگرافی و شواهد میدانی، نشان می دهد در دشت های مورد مطالعه، مخروط افکنه جدیدی در حال گسترش نیست، در حالی که حفر دره ها در درون مخروط افکنه های قدیمی انجام شده اند که کل سطح دشت های شمالی را پوشیده اند. رودخانه هایی مثل سهرین، سارمساقلو و قره چریان که وسعت حوضه آبی قابل توجهی بالاتر از سینوزیته جبهه کوهستان دارند، در دره های عمیقی جاری هستند که در سینوزیته کوهستان گاه عمق آنها از صد متر نیز تجاوز می کند و در طول زیادی از مسیر، با حفظ اختلاف ارتفاع اولیه نسبت به نواحی اطراف، به زنجان رود ختم می شوند. بررسی شرایط توپوگرافیکی دشت سرهای پوشیده از رسوبات آلوویالی، الگوی آبراهه های موازی و انقطاع دشت سرها با دره های آبشخور مانند عمیق و وسیع، از روی نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی منطقه به همراه شواهد میدانی نشان دهنده دخالت شدید تکتونیک در تحول دشت های شمالی زنجان رود است. در این پژوهش، از شاخص های مورفوتکتونیکی همچون؛ گرادیان طولی رودخانه (SL)، تقارن نداشتن حوضه زهکشی (Af)، نسبت کف دره به ارتفاع آن (Vf)، پیچ و خم پیشانی کوه (Smf) و تقارن توپوگرافی عرضی (T) استفاده شده است. ارقام برآورد شده از این شاخص ها ، در سه کلاس یک تا سه (فعال تا غیر فعال) طبقه بندی شدند. از نتایج به دست آمده بر می آید که این زیرحوضه از نظر تکتونیکی در گروه فعال قرار گرفته است.
ارزیابی تغییرات موررفولوژیک و پایداری رودخانه ی قرانقو چای هشترود با استفاده از مدل BEHI(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۴ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۰
145 - 164
حوزه های تخصصی:
ت غییر کانال، فرسایش و رس وب گذاری ک ناره ای رودخان ه ها ف رآیندهای ط بیعی رودخانه های آبرفتی هستند که باعث تخریب زمین های کشاورزی اطراف و خسارت به تأسیسات انسانی اطراف رودخانه می شوند. در این پژوهش از روش BEHI (شاخص خطر فرسایش کناره ای) جهت ارزیابی رودخانه قرانقو چای از نظر الگو و اندازه گیری میزان فرسایش کناره ای و ناپایداری کناره ها استفاده شده است. برای انجام این کار بازه ای از رودخانه انتخاب و 9 مقطع از این بازه مورد بررسی قرار گرفت. در این مدل از داده های مرتبط با پارامترهای ارتفاع کرانه، ارتفاع دبی لبالبی، عمق ریشه، تراکم ریشه، زاویه ی کناره، درصد محافظت کناره و ترکیبات و ساختار مواد کناره استفاده شده است. نتایج به دست آمده از مدل BEHI نشان می دهد که فرسایش کناره ای در هر دو کناره راست و چپ مقاطع عرضی وجود دارد به طوری که در کناره سمت راست رودخانه، میزان خطر فرسایش در تمامی مقاطع از متوسط تا خیلی زیاد است و فقط در یکی از مقاطع میزان خطر فرسایش خیلی کم بوده و همچنین در کناره های چپ رودخانه در مقاطع مذکور میزان خطر فرسایش کناره از خیلی کم تا شدید برآورد شده است. علت بالا بودن ضریب خطر فرسایش در کناره سمت راست، پایین بودن میزان تراکم ریشه در ساحل راست و جنس سست مواد نسبت به ساحل چپ می توان دانست.