فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
دیدگاه های فلسفی و معرفت شناسی یکی از عوامل عمده در واژه سازی ادبیات علمی است به طوری که واژه های جدید بعضا زاییده طرح حوزه های معرفت شناسی نو و به تبع آن برداشت ها و مفاهیم خاص در چهار چوبه این دستگاه هاست. پاره ای از واژه ها با ساختار مشابه در قلمرو یک موضوع در حوزه های معرفت شناسی متفاوت به کار گرفته شده اند ولی علی رغم داشتن ساختار قلمرو موضوعی همسان بار مفهومی آنها در دیدگاه های گوناگون یکسان نیست. "تعادل" - Equilibrium از جمله چنین واژگانی است. واژه "تعادل" هم در دیدگاه تکاملی دیویس و هم در دیدگاه تصادفی یا کاتاسترفیسم ها و هم در حوزه معرفت شناسی سیستمی به کار گرفته شده است ولی بدون تردید آنچه از مفهوم تعادل در دیدگاه دیویس مورد نظر است با آنچه در دیدگاه های تصادفی و سیستمی مطرح است تفاوت دارد. آشنایی با بار مفهومی چنین واژه هایی کمک خواهد نمود که با رویارویی با برداشت ها و دیدگاه های فلسفی متعدد در ژئومرفولوژی، درک به واقع نزدیک تری از منظور کاربران و نظریه پردازان این حوزه به دست آید. این مقاله که براساس تحلیل گزاره های پیشکسوتان و طرح کنندگان اصلی دیدگاه های بالا پیرامون مفهوم تعادل در ژئومرفولوژی تدوین شده به اهمیت بار مفهومی و تفاوت آن در دیدگاه های مختلف تأکید دارد و الزام آشنایی با این مفاهیم برای دست یابی به درک بهتری از پارادایم های طرح شده در هر یک از حوزه های معرفتی فوق را بیان می دارد.
تعیین پتانسیل ژئوئید با استفاده از داده های ارتفاع سنجی ماهواره ای و GRACE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از این مقاله، تعیین پتانسیل ژئوئید با استفاده از داده های ماهوارة ارتفاع سنجی، Jason-2 و ماهواره GRACE است. مراحل انجام تحقیق حاضر براساس الگوریتم زیر است: 1) تهیه 80 دوره، در حدود 27 ماه، داده های خام ماهواره ارتفاع سنجی Jason-2؛ 2) انجام تصحیحات لازم نظیر: جزر و مدی، اتمسفریک و دستگاهی بر روی داده های خام به منظور تعیین ارتفاع سطح آب تصحیح شده؛ 3) تعیین پتانسیل ثقل روی نقاط سطح متوسط دریا به صورت ماهانه، با استفاده از ضرایب ماهانه هارمونیک های کروی مدل های ژئوپتانسیل ماهواره GRACE؛ 4) حذف داده های مربوط به دریاچه های بزرگ دنیا، به خصوص خزر یا کاسپین؛ و 5) متوسط گیری از باقی ماندة داده ها به منظور تعیین پتانسیل ژئوئید.
نتایج نشان می دهند که متوسط پتانسیل ژئوئید در فاصله زمانی ـ از ژوییه 2008 تا سپتامبر 2010- در حدود بوده که بیشترین مقدار تغییرات زمانی ماهانه آن با دوره تناوب نیمه سالانه در حدود 2/2 مترمربع بر مجذور ثانیه است.
برآورد عمق و فاصلة مناسب زهکش های زیرزمینی بر اساس کیفیت زه آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش سنتی حاکم بر طراحی سیستم های زهکشی، اهداف زهکشی را منحصراً افزایش عملکرد محصول و بهبود شرایط محیط توسعة ریشه میداند و اثرات زیست محیطی طرح های زهکشی را مورد بررسی قرار نمیدهد. امروزه در نگرش جدید، اهداف کشاورزی و زیست محیطی توأماً در طرح های زهکشی مورد بررسی قرار میگیرند. عمق و فاصلة زهکش های زیرزمینی از پارامترهای مهم در طراحی سیستم های زهکشی میباشند که تعیین مناسب آنها در عملکرد مطلوب سیستم زهکشی نقش مهمی را ایفا میکند. در این تحقیق از مدل آزمایشگاهی و مدل عددی Visual MODFLOW جهت شبیه سازی جریان آب و انتقال نمک به سمت لوله های زهکشی استفاده گردیده و تأثیر عمق و فاصلة زهکش ها بر مقدار و کیفیت زه آبها در هر دو مدل مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس داده های حاصل از مدل آزمایشگاهی و شبیه سازی عددی جریان برای عمق ها و فواصل مختلف زهکش ها، رابطه ای ارائه و واسنجی گردیده است که بر مبنای آن شاخص های کیفیت شیمیایی زه آب (EC و TDS) میتوانند با توجه به عمق و فاصله زهکش ها، بار هیدرولیکی، میزان تغذیه و مقادیر شاخص های شیمیایی جریان ورودی تغذیه کننده و آب زیرزمینی تعیین شوند. صحت سنجی این رابطه با مقایسه بار هیدرولیکی حاصله با مقادیر مشاهداتی به ازای استقرارهای مختلف زهکش ها بر اساس دو شاخص آماری جذر میانگین مربعات خطا (RSME) و ضریب تعیین (R2) انجام پذیرفت که مقادیر میانگِین به دست آمده برای این شاخص ها به ترتیب برابر 154/0 سانتی متر و 994/0 دقت قابل قبول آن را نشان داد
طبقه بندی اقلیمی ایران با استفاده از تکنیکهای آماری چند متغیّره
حوزه های تخصصی:
یک دستة 9 متغیرة آب و هوایی در 43 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک در ایران با تحلیل عاملی و تجزیة خوشه ای مورد مطالعه قرار گرفته است. روش تحلیل عاملی، 3 عامل مهم را نشان داد: یکی عامل رطوبت، دیگری دما و سومی عامل جهت گیری باد. تغییرپذیری فضایی امتیازات عاملی توصیف و تفسیر گردید و سپس گروه بندی امتیازات عاملی با تکنیک گروه بندی فاصله ای، ایران را به 6 ناحیة اقلیمی همگن اصلی تقسیم نمود؛ ضمن آنکه در مرحلة بعدی 12 زیر ناحیة اقلیمی نیز شناسایی شد.
چالش های زیست محیطی جنگلها و مراتع ایران و پیامدهای آن
حوزه های تخصصی:
رشد و اعتلای صنایع سنگین و متمرکز، پس از انقلاب صنعتی و نیز کم توجهی به اثرات آلاینده های ساخته دست بشر، چالش های زیست محیطی زیادی را در سطح جهان به وجود آورده است. امروزه، آلودگی ها و چالش های زیست محیطی، گریبان گیر همه کشورهای جهان به ویژه کشورهای صنعتی شده است. این کشورها، علی رغم داشتن فن آوری های پیشرفته، قادر به حل این مشکل نبوده و نشست هایی مانند نشست استکهلم، ژوهانسبورگ و سران هشت کشور صنعتی جهان نیز نتوانسته است در حل معضل موجود، نقش اساسی داشته باشد. ابعاد چالش های زیست محیطی، با گستردگی هر چه بیشتر افزایش می یابد و تقریبا تمامی ابعاد محیط زیست انسان و موجودات زنده کره زمین، از قبیل: هوا، آب و خاک جنگل و مرتع را تحت تاثیر قرار داده است. کشور ما ایران، اگر چه از آلودگی های صنایع سنگین به دور مانده است، ولی در زمینه جنگل و مرتع و فرسایش خاک، دچار چالش شده، به گونه ای که از وسعت جنگل های کشور کاسته شده، مساحت آن از 600 میلیون هکتار در سال 1300، به 1.7 میلیون هکتار در سال 1382 رسیده است. وضعیت مراتع ایران نیز از این بهتر نیست، زیرا مساحت تحت پوشش آن از 80 تا 90 میلیون هکتار در سال 1370، به 40 تا 45 میلیون هکتار در سال های اخیر رسید است. از مهمترین پیامدهای چالش جنگل ها و مراتع، علاوه بر تلفات این منابع ارزشمند، فرسایش شدید خاک و بروز سیلاب های ویرانگر است. به گونه ای که از اوایل دهه 1300 تا اوایل دهه 1370، در یک دوره حدود 40 ساله، تعداد سیلاب های مخرب از 200 مورد به 1100 مورد رسیده است.
بررسی حداکثر بارش های روزانه از شمال غرب تا جنوب غرب ایران
حوزه های تخصصی:
حداکثر بارش روزانه، شدت بارندگی را در طول یک روز نشان می دهد به عبارتی دیگر، حداکثر بارش روزانه، بیشترین مقدار بارندگی است که درطول یک روز 24 ساعت، طی یک دوره زمانی معین مثلا یک ماه و یا یک سال، ریزش می کند. در مناطق خشک و نیمه خشک مثل ایران که ممکن است تمام و یا بخش بزرگی از بارش سالانه، طی فقط چند روز ریزش نماید، مطالعه حداکثر بارشهای روزانه در فعالیتهای عمرانی، مقابله با بلایای طبیعی و عملیات کشاورزی، اهمیت زیادی دارد.در این مطالعه، داده های حداکثر بارش روزانه طی یک دوره زمانی 10 ساله از سال 1987 تا 1996، انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است. نسبت حداکثر بارش روزانه به بارش سالانه، توزیع فضایی حداکثر بارشهای روزانه و الگوهای حاکم بر رژیم این بارشها در منطقه ای به وسعت شمالغرب تا جنوبغرب ایران، مطالعه شده است. همچنین با استفاده از روش آماری چند متغیره تحلیل خوشه ای، حداکثر بارشهای روزانه در منطقه مورد مطالعه، ناحیه بندی شده است.
ارزیابی اثرات اجتماعی - اقتصادی و زیست محیطی طرح های آبخیزداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوضه های رودخانه ای، به خصوص در مناطق خشک و نیمه خشکی مانند ایران و سرزمین های مجاور، همواره محور سکونت و تمدن جوامع بشری بوده اند. افزایش جمعیت و فشار بر منابع آب و خاک در دوران اخیر، همراه با تحول و پیشرفت در فناوری تامین آب و شیوه های کشت و کار کشاورزی، موجب شده تا اهمیت این منابع محدود در کشور ما بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. از این رو، مدیریت منابع آب و خاک و اقدامات حفاظتی به شیوه های نوین اهمیت و ضرورت بیشتری کسب نموده است. مقاله حاضر، با هدف معرفی بخشی از عملکرد مدیریت حوضه آبخیز سپیدرود و ارزیابی پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی آن تهیه شده است. در تحقیق انجام شده، اثرات اجتماعی– اقتصادی و زیست محیطی این طرح با روش کیفی مورد ارزیابی قرار گرفته است. متغیرهای اصلی عبارت بودند از متغیرهای اجتماعی شامل مهاجرت، اشتغال و مشارکت محلی در طرح؛ متغیرهای اقتصادی شامل کنترل سیلاب، احیاء اراضی، میزان تولید و افزایش قیمت زمین؛ و متغیرهای زیست محیطی ازجمله سطح آب زیرزمینی و تحدید بستر رودخانه با تبدیل آن به اراضی کشاورزی. با تحلیل آماری داده ها، همبستگی میان متغیرها بر اساس ارزش و اهمیت آنها تعیین گردید و درصد اثرات مثبت و منفی طرح بر هر یک از عوامل به دست آمد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که طرح ساماندهی زنجانرود در کنترل سیلاب و افزایش سطح زیرکشت بسیار موفق بوده و در نتیجه آن میزان تولید و درآمد کشاورزان نیز افزایش یافته است. 92 درصد پاسخ دهندگان معتقد بودند که این طرح اثرات قابل توجه اقتصادی برای کشاورزان در بر داشته است.
نظریه ی کیاس در ژئومورفولوژی
حوزه های تخصصی:
" سه دهه اخیر را باید دهه های تجدید نظر در مبانی معرفت شناسی علمی تلقی کرد. انتشار نظریه عمومی سیستم ها در سال 1972 یعنی یکسال بعد از مرگ لودیگ فون بر تالنفی، طرح منطق فازی توسط لطفی زاده و تبیین نظریه Chaos در سال 1986 توسط هریسون و بیسواس، پایه های خدشه ناپذیر بودن تفکر علمی را فرو ریخت.
بدون تردید غایت گرایی و عدم الزام علیت در نظریه سیستم ها، مردود دانستن منطق علمی در تبیین بسیاری از پدیده های چند ارزشی در منطق فازی و پیروی نکردن بسیاری از رفتارها و رخدادها از نظر علمی در نظریه Chaos واقعیتی را برملا کرد و آن عدم کارائی معرفت شناسی علمی در تحلیل رفتار و مکانیسم همه پدیده هاست (رامشت، 1376: 66-50: رامشت، 1378 53-52).
مروری گذرا بر سیر تاریخی نظریه های فوق نشان می دهد که مخالفت ها و تمسخرهای عالم مآبانه نسبت به این گونه عقاید، مانع از گسترش آن ها و نظریه پردازی در این مقولات نگردیده، زیرا پیچیدگی سیستم های محیطی و انسانی امروز و نیاز انسان به حل مشکلات و معضلات، تمسک به چنین نظریه پردازیهایی را ایجاب کرده است.
تلاش محققان در معرفت شناسی علمی برای نظم بخشیدن به رخدادها بیشتر بدان خاطر صورت گرفته که تب پیش بینی بشر در حدوث وقایع و رفتارها را فرو نشاند و تئوری Chaos دقیقاً به این نکته اشاره می نماید که این تلاش اگر چه در بسیاری از موارد نتیجه بخش بوده است ولی وقوع همه رخدادها و رفتارها تابع نظم علمی نیست و اگر چه می توان آن ها را پیش بینی کرد ولی پیش بینی های خطی نمی تواند راه حل مناسبی در این موارد به شمار آید. مفهوم کیاس در ژئومورفولوژی بیشتر در دیدگاه سیستمی و مقوله Disequilibrium مطرح است و در تحلیل بسیاری از رخدادها و پدیده های ژئومورفولوژی بدون به کار بردن تکنیک های غیرخطی بویژه در مقیاس زمانی بلند مدت، قادر به درک و تبیین مکانیسم آن ها نخواهیم بود.
این مقاله که نتیجه بررسی های نظری طرح پژوهشی آثار یخچالی در دامنه های غربی زفره و مقایسه آن با دامنه های نسار شرقی این منطقه است، به تبیین مبانی تئوری Chaos و تطبیق آن در ژئومورفولوژی می پردازد و حوزه کاربردی آن، در این بخش از علوم جغرافیائی را دنبال کرده است و از این رو برای دست یابی به چنین منظوری ضمن تشریح پاره ای از مفاهیم، با ارائه مدل ساده ای از عملکرد سیستم های آبی منطقه در پاراگلیشیال نمونه های ژئومورفیک موجود در منطقه هنجن و نطنز را که شواهد بارز Chaos در چشم انداز عمومی منطقه به شمار می آیند، را معرفی و با مواردی که این پدیده در آن ها قابل مشاهده نیست مقایسه نموده است."
منشاء تشکیل گنبد های نمکی در ایران
حوزه های تخصصی:
واژه دیاپیر در اصل ریشه یونانی دارد و به معنی سوراخ کردن است. دیاپیر به فرایندی که طی آن مواد با وزن مخصوص کمتر از طبقات رویی خود، بالا آمده وآنها را می شکافد و سپس در سطح زمین ظاهر می گردد، گفته می شود (Ramberg,1981,PP20-21). این اصطلاح در سال 1915 توسط M.L.MarazeC توصیف و به کار گرفته شده است. منشاء دیاپیر ها ممکن است متفاوت باشد. برخی از آنها دارای منشا آذرین، برخی دیگر گچی و یا حتی سلول های یخی هستند. این پدیده اخیر در مناطق قطبی با افزایش حجم باعث ایجاد پینگو می شود (سبزه ای، 1375، 158). معمولی ترین دیاپیرها گنبد های نمکی است که پراکندگی آن در سطح زمین نسبتاً زیاد است. نمک به خاطر وزن مخصوص کمتر نسبت به لایه های خود بر اثر تحریکاتی مانند فشارهای تکتونیکی با ایجاد گسله در طبقات رویی، به سمت بالا حرکت کرده و در سطح زمین ظاهر می شود. اهدافی که در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد به قرار زیر است. 1- مشخص نمودن نحوه تشکیل نمک. 2- مشخص نمودن بالا آمدگی لایه های نمک و تشکیل گنبد های نمکی. 3- ویژگی های سازند هرمز. 4- پراکندگی جغرافیایی گنبدهای نمکی در ایران. بر اساس نتایج به دست آمده منشاء دیاپیرها متفاوت است و در مورد نحوه تشکیل آن نظرات متفاوتی ارائه شده است بدین ترتیب: 1- نظریه رومانیایی 2- فرضیه تکتونیک 3- فرضیه آتشفشانی
بررسی نقش اقلیم روی فرآیندهای هوازدگی سنگها براساس مدل های پلتیر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوازدگی زمانی رخ می دهد که سنگ های سطحی زمین در اثر فرایندهای فیزیکی، شیمیایی و یا بیولوژیکی شکسته و یا تغییر شکل می دهند. این عمل می تواند توسط باد، آب، اقلیم، عوامل گیاهی و جانوری صورت گیرد. این مطالعه براساس مدل های لویس پلتیر انجام شده که در این مدل ها از دو متغیر متوسط دما و بارش سالانه استفاده گردیده است. پلتیر با استفاده از این دو متغیر هفت مدل را مشخص کرد که می توانند انواع مختلف پدیده های هوازدگی را توصیف کنند.از بین این مدل ها دو مدل مربوط به رژیم های هوازدگی و رژیم های مورفوژنتیکی در مورد کشور ایران مورد بررسی قرار گرفته و رژیم های مربوط به هر ایستگاه از روی نمودارهای مربوطه تعیین گردید. به منظور مطالعه و بررسی وضعیت هوازدگی و مناطق ژئومورفولوژیکی در سطح کشور، داده های اقلیمی شامل میانگین بارش و دمای سالانه 143 ایستگاه سینوپتیک که دارای داده و طول دوره آماری مناسب بودند از سایت سازمان هواشناسی اخذ گردیده و در یک پایگاه داده در محیط GIS ثبت گردید. در ادامه بعد از بررسی روند دما و بارش در کشور، رژیم های مربوط به هر ایستگاه از روی مدل های پلتیر تعیین و بعد از دادن ارزش وزنی به آنها در پایگاه داده مربوطه ثبت گردیده و سپس نقشه های مربوطه در محیط Arcmap تولید گردید. نتایج حاصل نشان داد که از نُه وضعیت مورفوژنتیکی موجود در مدل پلتیر، پنج وضعیت در شرایط اقلیمی ایران اتفاق می افتد به طوری که بیشتر بخش های واقع در فلات مرکزی، شرق و جنوب کشور در منطقه خشک، مناطق کوهستانی کشور، ارتفاعات زاگرس و البرز دارای رژیم نیمه خشک، ایستگاه های واقع در سواحل جنوبی دریای خزر و دامنه های غربی زاگرس دارای رژیم معتدل و ساوان می باشند. از نظر وضعیت هوازدگی نیز مناطق واقع در فلات مرکزی و جنوب کشور دارای هوازدگی خیلی کم، مناطق کوهستانی کشور مثل ارتفاعات زاگرس، البرز و شمال غرب دارای هوازدگی مکانیکی در سطح ضعیف، در برخی از ایستگاه های واقع در دامنه های شمالی البرز و دامنه های غربی زاگرس هوازدگی شیمیایی همراه با عمل یخبندان تا هوازدگی شیمیایی متوسط و در چند ایستگاه واقع در سواحل جنوبی دریای خزر هوازدگی شیمیایی در سطح شدید رخ می دهد.
ارزیابی اثرات زیست محیطی احداث آزادراه قمیشلو با استفاده از روش ماتریس ICOLD و چک لیست
حوزه های تخصصی:
ارزیابی یکی از راه های قابل قبول برای دست یابی به اهداف توسعه پایدار است و می تواند به عنوان یک ابزار برنامه ریزی، اثرات بالقوه زیست محیطی که در نتیجه اجرای پروژه های عمرانی و توسعه، پدیدار می شوند را شناسایی و گزینه های منطقی جهت حل آن ها را انتخاب کند. هدف از این مطالعه ارزیابی آثار زیست محیطی آزادراه قمیش لو بر وضعیت پناهگاه حیات وحش قمیش لو که در استان اصفهان قرار دارد، می باشد. ابتدا با مطالعات کتابخانه ای، شناختی واقعی از محیط زیست منطقه به دست آمد و با مرور منابع فنی پروژه، در جهت شناسایی کلیه فعالیت های دو فاز ساختمانی و بهره برداری، اقدام گردید و دو روش ماتریس ICOLD و روش چک لیست جهت ارزیابی اثرات زیست محیطی انتخاب گردید.نتایج مطالعات نشان داد که با توجه به عبور این آزادراه از پناهگاه حیات وحش قمیش لو و بروز خسارت به محیط زیست منطقه، انجام این طرح مردود است. مجموع ارزش های طرح، 182 امتیاز مثبت و 682 امتیاز منفی می باشد. با توجه به بیش تر بودن تعداد اثرات منفی(353)، محیط بیولوژیکی بیش ترین تاثیر منفی را از اجرای طرح مذکور متحمل می شود. در حالی که محیط اجتماعی با امتیاز 95 کم ترین اثرات منفی را دریافت می کند.
خطر زمین لرزه و تحلیل ریسک پذیری مراکز جمعیتی از زلزله (مورد نمونه: شهرستان بستان آباد، آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زلزله یکی از مخاطرات طبیعی است که وقوع آن می تواند تلفات، خسارت و آسیب های بسیاری را ایجاد کند. معمولا در تحقیقات مربوط به کاهش تاثیرات مخرب زلزله، به شناسایی مخاطره یا روش های ساخت و ساز و مقاوم سازی بناها بیشتر توجه شده، تحلیل ریسک پذیری جوامع انسانی به فراموشی سپرده می شود. شهرستان بستان آباد از مناطقی است که به علت عبور گسل شمال تبریز از آن، از نظر لرزه خیزی در پهنه های با خطر بالا و بسیار بالا قرار دارد و خطر زمین لرزه همواره نواحی شهری و روستایی آن را تهدید می کند. هدف این پژوهش، پهنه بندی خطر زمین لرزه در شهرستان بستان آباد، شناسایی سرچشمه های لرزه زا، برآورد توان لرزه زایی گسل های فعال منطقه و ممیزی نواحی پرخطر تا کم خطر از نظر وقوع زلزله است، ضمن این که خطرپذیری جوامع انسانی شهرستان را از پدیده زلزله بررسی می کند. برای دستیابی به این هدف، از نقشه های توپوگرافی رقومی 1:50000) و (1:250000، نقشه های زمین شناسی 1:250000) و (1:100000)، سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرم افزارهای آرکویو و آرک.جی.آی.اس، داده های لرزه نگاری تاریخی و دستگاهی و داده های شناسنامه آبادی های کشور استفاده شده است.نتایج این پژوهش نشان می دهد که بر اساس نقشه پهنه بندی خطر زمین لرزه در حدود 81.43 درصد از مساحت شهرستان بستان آباد در پهنه های با خطر بسیار زیاد، زیاد و نسبتا زیاد واقع شده است. 62 درصد از جمعیت 100 هزار نفری شهرستان که در شهر بستان آباد و 78 روستای پیرامون گسل تبریز زندگی می کنند، از خطرپذیری بسیار بالایی در برابر حوادث ناشی از وقوع زمین لرزه برخوردارند.
نواحی بارشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به کمک داده های بارش روزانه 333 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی 366 نقشه هم بارش کشور به روش کریگینگ روی یاخته های 18´18 کیلومتر محاسبه و یک ماتریس 5214´366 حاصل شد. انجام یک تحلیل خوشه ای بر روی فواصل اقلیدسی این ماتریس به روش ادغام وارد نشان داد که برحسب مقدار و زمان دریافت بارش در ایران هشت ناحیه بارشی متمایز وجود دارد. آرایش جغرافیایی این نواحی آشکار می سازد که هرچند مقدار بارش تا اندازه ای به ناهمواری ها وابسته است اما زمان دریافت بارش بیشتر آرایش مداری دارد و با پیشروی و پسروی سامانه های همدید وابستگی دارد
ارزیابی استفاده از انرژی خورشیدی در گرمایش ساختمان ها و نواحی مسکونی آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقلیم مناطق، هم در تعیین نوع ساختمان و سرپناه، هم در میزان و مقدار نیاز افراد به مصرف انرژی و هم در تامین آن (گاهی به عنوان عامل محدود کننده و گاهی به صورت یک عامل موثر) نقش تعیین کننده ای ایفا می کند. از این رو، فرآیند تعیین، شناخت و کنترل تاثیرات اقلیمی بر مقدار مصرف انرژی در هر منطقه حایز اهمیت زیادی است. نحوه بهره گیری از شکل های متنوع انرژی برای مقاصد گوناگون، انواع ساختمان ها و نیز برای جوامع و افراد مختلف بسیار متفاوت بوده، واضح است که میزان مصرف انرژی و نیاز به آن در مناطق سردسیر بیشتر از مناطق گرمسیر است. مصرف یا تقاضای زیاد برای انرژی مسلما هزینه تامین آن را در مناطق سردسیر بالا خواهد برد که این مساله به عنوان یکی از مشکلات اساسی این جوامع به شمار می آید. براین اساس، منطقه آذربایجان نیز به عنوان بخشی از منطقه شمال غرب ایران و به علت برخورداری از آب و هوای سرد و کوهستانی، طبیعتا در تامین انرژی موردنیاز بخش های مختلف جامعه با این مشکلات و محدودیت ها رو به روست. از این رو، بررسی و شناخت دقیق انرژی خورشیدی به عنوان برترین منابع انرژی جهان در منطقه مورد مطالعه برای برنامه ریزی و مدیریت صحیح انرژی و دستیابی به آینده ای مطمئن امری اجتناب ناپذیر است.
آثار و پیامدهای خشکسالی بر منابع آب حوضه مرکزی گناباد طی دوره 1385-1365
حوزه های تخصصی:
خشکسالی از جمله مخاطرات طبیعی موقتی است، که در بیشتر نواحی جهان ظهور می کند و به سرعت به شکل تهدید منابع آب خودنمایی می کند. این پدبده در نواحی خشک و نیمه خشک شدت بیشتری دارد. کاهش غیر منتظره در میزان بارش نرمال، هر منطقه سبب بروز خشکسالی می شود. تداوم خشکسالی بر منابع آبی، کشاورزی و اقتصاد منطقه اثر منفی می گذارد. اگر خشکسالی باعث کاهش رواناب، افت سطح آب سفره های زیر زمینی و کاهش دبی این منابع شود، خشکسالی هیدرولوژیکی بروز خواهد کرد. از آن جا که رودهای دایمی در حوضه مورد مطالعه وجود ندارد. منابع آب آن وابسته به قنات ها، چشمه ها و چاه های حوضه بوده که به شدت از تغییرات بارش اثر پذیرند. هدف این تحقیق بررسی خشکسالی در حوضه مرکزی گناباد (از زیر حوضه های دشت لوت) و آثار آن بر منابع آب این حوضه می باشد. برای تعیین خشکسالی و شدت آن شاخص های زیادی در نظر گرفته می شود، ولی در این تحقیق با استفاده از دو شاخص درصد از نرمال و انحراف از استاندارد بارندگی، بروز خشکسالی و تداوم آن مورد بررسی قرار گرفته، همچنین نقش باران های 48 ساعته در تشدید اثر خشکسالی بررسی شده است. سپس با استفاده از چهار شاخص افت سطح آب سفره های زیر زمینی در طول دوره 20 ساله، کاهش دبی، تعداد کف شکنی در چاه های حوضه و کاهش تعداد منابع آب، اثرات خشکی بر منابع آبی حوضه بررسی گردیده است. تداوم خشکسالی در این حوضه که از سال 1378 تا سال 1381 شدت بیشتری داشته و بر منابع آبی آن اثر گذاشته و باعث ایجاد خشکسالی هیدرو لوژیکی در حوضه مورد مطالعه شده است. نتایج آشکار ساخت طی این دوره خشکسالی منجر به کاهش آب دهی در قنات ها، به مقدار 48 درصد در چاه ها، به مقدار 40 درصد و در چشمه ها به مقدار31 درصد شده است.
فلدسپات (ویژگی ها و کاربردهای فراوان ترین کانی پوسته زمین)
حوزه های تخصصی:
عملیات صحرایی زمین شناسی
حوزه های تخصصی:
پهنه بندی اقلیمی استان لرستان با استفاده از روشهای آماری و تعیین مناسب ترین روش تجربی
حوزه های تخصصی:
شناخت زیر منطقه های همگن اقلیمی، یکی از نیازهای اولیه در برنامه ریزی های محیطی و آمایش سرزمین است و طبقه بندی اقلیم (یعنی شناسایی پهنه هایی که دارای آب و هوای یکسانی باشند) جهت دستیابی به توسعه همه جانبه در ابعاد مختلف زمانی- مکانی ضروری می باشد.
از این رو برای شناخت مناطق همگن اقلیمی استان لرستان از 331 متغیر هواشناسی در دوره آماری 1388-1378 برای 9 ایستگاه سینوپتیک پراکنده در سطح منطقه مورد استفاده قرار گرفت. داده های بارش با استفاده از 7 ایستگاه باران سنجی وزارت نیرو و 2 ایستگاه باران سنجی سازمان هواشناسی با طول دوره آماری 1387-1357 مورد استفاده قرار گرفت. متغیرهای یادشده به کمک روش تحلیل مولفه های اصلی به 8 مولفه کاهش و با استفاده از چرخش واریماکس چرخش داده شدند. از میان مولفه های بدست آمده با توجه به نمره ها و میزان واریانس، 3 مولفه دما، رطوبت، بارش به عنوان مولفه های اصلی در تعیین اقلیم استان انتخاب شدند. سپس با بهره گیری از روش خوشه بندی سلسله مراتبی به شیوه اتصال کامل ایستگاه های مورد استفاده در این تجزیه و تحلیل بر مبنای مقادیر نمرات استاندارد آنها در مولفه های بدست آمده گروه بندی و به این ترتیب استان لرستان به 4 منطقه اقلیمی تقسیم شد. در آخر نقشه اقلیمی استان بر اساس درخت خوشه بندی در محیط ARC\GIS ترسیم شد. همچنین به منظور تعیین مناسب ترین روش طبقه بندی، استان لرستان با استفاده از روش های تجربی، طبقه بندی شد. نتیجه نشان داد اقلیم این استان با استفاده از روش تحلیل مولفه های اصلی همخوانی بیشتری با واقعیت اقلیمی آن نسبت به روش های تجربی دارد
تاثیر جهت دامنه های کوهستانی ایران بر تفاوت ارتفاع خط تعادل آب و یخ کواترنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عواملی که بر ارتفاع خط تعادل آب و یخ اثر می گذارد، مقدار انرژی دریافتی از خورشید است که به عوامل متعددی، از جمله زاویه تابش، عرض جغرافیایی، مقدار و جهت شیب دامنه ها و ... بستگی دارد. در این جا کوشش شده است با استفاده از زاویه تابش خورشید و روابط فیزیکی، میانگین انرژی دریافتی روزانه در طی سال بر سطوح ارضی، در هر مقدار شیب و در هر جهت جغرافیایی محاسبه شود. در مرحله بعدی، با در نظر گرفتن دمای ثابت صفر درجه سانتی گراد (برای برآورد برف مرز دایمی) و دمای پنج درجه (در برآورد ارتفاع خط تعادل آب و یخ) و مقایسه ( comparative ) مقدار انرژی دریافتی سطوح ارضی که شیب یکسان، ولی جهت جغرافیایی مخالف هم دارند، تفاوت مقدار انرژی دریافتی از خورشید آنها برآورد گردید و سپس مقدار تفاوت انرژی به تفاوت ارتفاعی تبدیل شد؛ و به این ترتیب، تفاوت ارتفاع خط تعادل آب و یخ در سطوح ارضی مختف به دست آمد. هر چند اعداد برآوردی ارتفاع برف مرز دایمی و خط تعادل آب و یخ، رقوم ارتفاعی هستند که با ارتفاع کنونی بسیاری از ناهمواریهای ایران منطبق نیستند، ولی با توجه به پایین بدن ارتفاع برف مرز دایمی و خط تعادل آب و یخ دورههای یخچالی کواترنری، می توان نتایج حاصله را به گذشته نیز تعمیم داد. از بررسی به عمل آمده، می توان چنین نتیجه گرفت: 1- در صورتی که افت محیطی دما، در هر صد متر افزایش ارتفاع 48 صدم سانتی گراد باشد، با کاهش 5 درجه تا 12 درجه سانتی گراد دمای ایران زمین در دوره کواترنری، ارتفاع برف مرز دایمی 1042 تا 2500 متر پایین تر از ارتفاع برآوردی بوده است؛ 2- بیشترین تاثیر جهت شیب سطوح ارضی بر تفاوت ارتفاعی خط تعادل آب و یخ، در دامنه هایی دیده می شود که امتداد کوهستانی آنها، غربی- شرقی باشد؛ 3- امتداد شمالی- جنوبی ناهمواریها، هیچ اثری بر تفاوت ارتفاع خط تعادل آب و یخ ندارد.
پایش تغییرات پوشش برف با استفاده از تصاویر سنجنده مودیس در منطقه ی شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و اندازه گیری تغییرات سطوح برف به عنوان یکی از منابع مهم تأمین آب، بسیار حائز اهمیت است. با توجه به شرایط سخت فیزیکی محیط های کوهستانی امکان اندازه گیری دائم زمینی جهت تخمین منابع برفابی و تشکیل پایگاه داده ها وجود ندارد. به همین جهت استفاده از تصاویر ماهواره ای در شناسایی مناطق برفگیر و ارزیابی تغییرات آن بسیار مهم می باشد.
داده های مورد استفاده در این مطالعه، تصاویر ماهواره ای سنجنده مودیس منطقه ی شمال غرب ایران مربوط به سال های 2000 تا 2009 میلادی می باشد. روش مورد استفاده در این مطالعه شاخص NDSI، طبقه بندی های نظارت نشده و نظارت شده می باشد که پس از مقایسه بین روش ها، طبقه بندی نظارت شده به عنوان روش مناسب انتخاب گردید. بررسی نقشه های مربوط به تغییرات پوشش برفی در ماه آوریل نشان داد که در طول دوره ی مورد مطالعه، کمترین مقدار پوشش برف مربوط به سال 2008 با 01/1040 کیلومتر مربع و بیشترین مساحت مربوط به سال 2007 با 78/10471 کیلومتر مربع می باشد. این موضوع، نشان دهنده ی تغییرات 1000 درصدی در طول یک دهه در میزان پوشش برف منطقه شمال غرب ایران بوده و آسیب پذیری منابع آب وابسته به ذوب برف را در این منطقه نشان می دهد. همچنین نتایج نشان داد در سال هایی که میانگین دمای فصل سرد پایین تر می باشد، سطح پوشش برف در بهار همان سال بیشتر از سال های دیگر می باشد به طوری که در سال 2007 کمترین میانگین دما را در طول ده سال داشته (6/2 در جه سانتیگراد) در حالی که بیشترین سطح پوشش برفی در طول ده سال نیز مربوط به همین سال می باشد (78/10471 کیلومتر مربع).