فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه استفاده از شاخص های اقلیمی برای ارائه گروه بندی های مستدل نواحی کشت محصولات کشاورزی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. بر این اساس، در ناحیه بندی مناطق کشت انگور نیز عوامل آب وهوایی، به ویژه در کیفیت محصول ثابت شده است. هر چند که تاکیدات در این زمینه عمدتاً مبتنی بر شاخص حرارتی بوده است ولی اصولاً استفاده از روش های تک پارامتری کفایت لازم را برای ناحیه بندی ندارد. بر این مبنا از مقادیر ماهانه دمای حداقل، دمای حداکثر، مقدار بارش، درصد رطوبت نسبی، میانگین سرعت باد، تعداد ساعات آفتابی، و همچنین مقادیر تبخیر و تعرق پتانسیل پنمن در 45 ایستگاه هواشناسی کشور طی ماه های ژانویه تا سپتامبر از 2005-1985 ـ که مطابق با سایت مرکز آمار ایران نواحی کشت انگور بودند ـ مقادیر 3 شاخص حرارت خورشیدی هاگلین، خنکی شبانه، خشکی (تراز آبی ریو) محاسبه شد. شاخص های مذکور تنوع اقلیم کشت انگور را در ایران نشان داد. آنگاه 16 گروه اقلیمی نواحی کشت انگور مطابق با روش تونیتو و کاربونئو (2004) به تفکیک مشخص شدند و سپس مشخصات آنها مورد بررسی قرار گرفت. در این گروه بندی، مناطق مرکزی و شرق ایران در گروه مناطقِ خیلی گرم با هوای گرم شبانه و نیز با خشکی خیلی زیاد قرار گرفت، در صورتی که سایر مناطق کشور دارای تنوع اقلیمی بود. با تکیه بر الگوهای ارائه شده در پژوهش حاضر، می توان مناطق جدید با پتانسیل رشد انگور را همراه با در نظر گرفتن کیفیت محصول شناسایی کرد و با استفاده از گونه های کشت شده در نواحی مختلف اقلیمی، حداکثر موفقیت را در کشت محصول در مناطق جدید به دست آورد.
بررسی اثرات خشکسالی در جامعه عشایری استان سیستان و بلوچستان و راههای مقابله با آن
حوزه های تخصصی:
خشکسالی عبارت است از کاهش غیر منتظره بارش درفاصله زمانی معین، به گونه ای که به دلیل این کاهش نوعی از سازش سیستمهای حیاتی منطقه در معرض نابودی قرار گیرد، از آنجا که کوچ نشینی و معیشت وابسته به آن، نوعی سازش فرهنگی انسان با محیط به شمار می رود، پدیده خشکسالی به دلیل ماهیت بر هم زننده تعادل و سازش سیستمها، معیشت مبتنی بر کوچ را به طور جدی به چالش می کشاند. از سال 1377 متاسفانه بخشهای وسیعی از ایران، از جمله استان سیستان و بلوچستان با خشکسالی روبرو شده اند، این درحالی است که بر اساس نتایج سرشماری عشایر کوچنده در سال 1377، عشایر استان حدود 5 درصد جمعیت کل استان و 6/9 درصد خانواده های عشایر کشور را شامل شده و از این حیث چهارمین استان عشایرنشین کشور به شمار می رود. با توجه به استمرار پدیده خشکسالی در سالهای بعد، که هنوز هم ادامه دارد، نه تنها بخش قابل توجهی از مراتع به عنوان مهمترین منبع تامین علوفه دامی از بین رفته است، بلکه دام، که اساس اقتصاد زندگی عشایر را تشکیل می دهد، نیز خسارت جبران ناپذیری دیده و به تبع آن فرآورده های آن نیز کاهش یافته و یا از بین رفته است. البته در طول این سالها از سوی اداره کل امور عشایری و دیگر دستگاههای ذی ربط استان، اقداماتی صورت گرفته که تا حدودی مؤثر بوده است. نوشتار حاضر به اثرات خشکسالی در امور دامی و فرآورده های آن در سطح استان و اقدامات انجام شده از سوی اداره عشایری می پردازد.
تعیین گونه های گیاهی معرف برخی خصوصیات خاک در مراتع کوه نمک قم با استفاده از تکنیک رسته بندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به رابطة متقابل گیاه و خاک به عنوان اجزای اصلی اکوسیستم های مرتعی، تحقیق حاضر به شناخت گونه های معرف در شرایط سخت محیطی مناطق خشک و بیابانی به عنوان مهم ترین ابزار در مدیریت اکولوژیک این اکوسیستم ها پرداخته است. به این منظور، مراتع استپی و خشک کوه نمک در استان قم انتخاب شد. پس از تعیین واحدهای همگن اراضی، نمونه برداری در آنها با استفاده از پلات و به صورت تصادفی صورت گرفت. اندازه و تعداد پلات به ترتیب با استفاده از روشهای سطح حداقل و آماری تعیین شد. پس از شناسایی گونه های گیاهی در هر پلات، درصد پوشش تاجی گونه ها و مشخصات توپوگرافی نقطه نمونه برداری ثبت شد. سپس با حفر 10 پروفیل خاک در هر واحد، نمونه برداری در دو عمق 0 تا 20 و 20 تا 50 سانتیمتری خاک صورت گرفته و نمونه ها برای تعیین مشخصه های هدایت الکتریکی (EC)، اسیدیته خاک (pH) درصد گچ (CaSo4)، درصد آهک (CaCo3)، نسبت جذب سدیم (SAR) و بافت خاک به آزمایشگاه منتقل شد. در نهایت، داده های به دست آمده، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و با استفاده از تکنیکهای رسته بندی DCA و CCA، روابط گونه های گیاهی و عوامل خاکی تعیین شد. نتایج نشان داد که شوری و بافت خاک از عوامل اصلی محدودکنندة رشد گونه های گیاهی این مناطق محسوب میشوند و فقط دو گونه Stipagrostis plumosa و Tamarix aphylla به ترتیب با شنی و شور بودن خاک واکنش مثبت نشان داده اند. همچنین گونه های موجود در مناطق تخریب یافته، واکنش مشخصی با عوامل خاکی نداشته و به صورت گروه اکولوژیک جداگانه ظاهر شده اند.
ارزیابی ساختار و عملکرد قطعات گیاهی اکوسیستم مرتع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی فرآیندها و لندفرم های پریگلاسیر در دامنه ی شرقی سبلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیدایش سیستم فرسایش پریگلاسیر در ارتباط بامجاورت یا نزدیکی به یخچال ها به صفحات یخی قاره ای نیست. دامنه شرقی سبلان نیز با وجود اینکه فاقد سیستم فرسایش یخچالی است. اما با توجه به نمایه تغییر پذیری فصلی نزولات جوی و نمایه تغییر پذیری فصلی درجه حرارت، زاویه تابش خورشید در فصول گرم، شیب دامنه، فعالیت باد، جهت گیری دامنه ها، فرسایش پوشش گیاهی، ارتفاع منطقه و در مجموع عملکرد فرایند یخبندان و ذوب و حاکمیت آب و هوای نیمه خشک سرد در منطقه؛ می توان گفت که قسمتی از دامنه شرقی سبلان در حال حاضر در معرض سیستم فرسایش پریگلاسیر قرار دارد. در این مقاله سعی بر این است که سهم فرآیندهای مجاور یخچالی و برفی را در شکل گیری دامنه شرقی سبلان مشخص کنیم. در این راستا ویژگی های لندفرم ها و نهشته های پریگلاسیر منطقه مورد بررسی قرار گرفته است.
رادیولرها و اهمیت آن ها در زمین شناسی
حوزه های تخصصی:
بررسی عوامل موثر در تولید رسوب حاصل از فرسایش خندقی در حوضه های آبخیز کوچک ( مطالعه موردی : حوضه آبخیز دره کره - بوشهر )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسایش خندقی به عنوان یکی از اشکال فرسایش خاک به وسیله آب، از فرایندهای مهم تخریب سرزمین در ایران به شمار می آید که تحت شرایط خاص محیطی به وقوع می پیوندد. هدف از پژوهش حاضر عبارت است از بررسی قابلیت روش منشا یابی ترکیبی در شناسایی میزان رسوب حاصل از فرسایش خندقی، با استفاده از ترکیب ردیاب های مختلف (کربن آلی، نیتروژن، فسفر، نسبت C/N و سزیم 137) در سه حوزه آبخیز کوچک با مساحت های 5، 25 و 175 هکتار. یافته های تحقیق حاکی از آن است که سهم فرسایش خندقی در تولید رسوب بین 86 و 99 درصد متغیرست. مساحت حوضه، کاربری اراضی و تراکم خندق از مهم ترین عوامل این تغییر به شمار می آیند. مسلماً با افزایش مساحت آبخیز، طول دامنه ها بیشتر می شود و بنابراین فرایندهای تخریب دامنه ای (فرسایش سیاری و سطحی) نسبت به خندق ها رسوب کمتری تحویل سامانه زهکش می دهند. براساس میزان دقت مدل منشا یابی، ردیاب سدیم 137 با خطای 120/0 درصد دقیق ترین نتیجه را برای جدایی منابع رسوب سطحی و زیرسطحی (خندقی) به دست می دهد. با توجه به تاثیر فرایندهایی از قبیل فرسایش خندقی، کناری و رودخانه ای در میزان رسوب تولیدی حوزه های آبخیز، بسیاری از مدل ها از قبیل USLE ، MUSLE ، WEPP ، EUROSEM ، GUEST و اندازه گیری های انجام شده به وسیله پلات های فرسایشی با در نظر گرفتن فرایندها و فرسایش پاشمان، سطحی و شیاری نتایج دور از واقعیت ارائه می دهند که همواره باید مدنظر مدیران و پژوهشگران این رشته قرار بگیرد.
تحلیل دلایل و پیامدهای خشکسالی دراستان خراسان جنوبی و شهر بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر اقلیم یکی از مهم ترین چالش های بشر در سده جاری است. حوادث طبیعی ناشی از آن مانند خشک سالی ها، طوفان، سیل های شدید، گرما، سرماهای بی موقع، بالا آمدن سطح آب دریاها، شدت آفات و بیماری های گیاهی، نابودی جنگل ها، مراتع و... خسارات جبران ناپذیری را در سطح کره زمین سبب شده است. خشک سالی پدیده ای خزنده و پیچیده است که ناشی از کمبود بارش و افزایش درجه حرارت بوده و برخلاف سایرحوادث، پیش بینی ابتداء، مدت و انتهای آن نیز دشوار است. استان خراسان جنوبی از سال 1377 تاکنون باخشکسالی مواجه بوده است. هدف اصلی این تحقیق تحلیل داده های هواشناسی، تعیین مدت خشکسالی، طول دوره، نواحی دارای استعداد بالای خشکسالی براساس شاخص بارش استاندارد (SPI)، شاخص درصد نرمال و شاخص دهک ها و خصوصیات آماری بارش ماهانه ایستگاه های سینوپتیک استان خراسان جنوبی و شهر بیرجند در فاصله سال های 1368 تا 1395 و سپس بررسی دلایل و پیامدهای اقتصادی– اجتماعی و زیست محیطی و ارائه راه کار بوده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در طول این دوره شدیدترین خشکسالی در سال های آبی 1380- 1378، مرطوب ترین سال منطقه، سال آبی 1370- 1369 و از سال 1377 تاکنون میزان بارندگی استان نزدیک به نرمال و یا خشکسال بوده و در بین شهرستان های استان، بیشترین میزان خشکسالی به ترتیب مربوط به ایستگاه های قائن، خوسف، بشرویه، طبس و فردوس است.
روشهای تهیه نقشه
حوزه های تخصصی:
پهنه بندی آسیب پذیری آب های زیرزمینی، با کمک الگوریتم های فازی عصبی (مطالعه موردی: استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی آسیب پذیری آبخوان، کاری سودمند برای توسعه و مدیریت و تصمیم گیری های مربوط به کاربری اراضی، نحوه پایش کیفی منابع آب زیرزمینی و جلوگیری از آلودگی این آب ها به شمار می آید. هدف از این مطالعه، به کارگیری مدل هوشمند ریاضی برای پیش بینی آسیب پذیری آب های زیرزمینی در استان زنجان است و به همین خاطر با استفاده از مدل ANFIS، روش جدیدی برای تخمین آسیب پذیری آب های زیرزمینی ارائه شده است. فرایند توسعه و ارزیابی این مدل با استفاده از مجموعه داده های واقعی و معیارهای آماری صورت گرفته است. بدین منظور با تهیة داده های مورد نیاز شامل عمق سطح آب زیرزمینی، تغذیه خالص، محیط آبخوان، محیط خاک، توپوگرافی، تأثیر منطقه غیراشباع و هدایت هیدرولیکی آبخوان، اقدام به ایجاد مدل ANFIS شد. در مرحلة بعد نتایج حاصل از مدل با داده های واقعی اعتباریابی گردید. طبق نتایج تحقیق، مدل ایجاد شده توان پیش بینی موفقیت آمیز آسیب پذیری آب های زیرزمینی را دارد. مقادیر RMSE و در مرحله آموزش به ترتیب 18/101 و 98/0، و در مرحله ارزیابی 8/173 و 94/0 به دست آمدند. روش ارائه شده در این تحقیق، رهیافت جدیدی در تخمین آسیب پذیری آب های زیرزمینی به شمار می آید و قابلیت اتصال و ترکیب با مدل های دیگر و نیز به هنگام سازی با توجه به شرایط واقعی را به خوبی دارد. در بررسی نتایج حاصل از مدل ANFIS، بیشترین درصد پتانسیل آلودگی دشت مربوط به کلاس آسیب پذیری کم 74 درصد، و کمترین آن مربوط به کلاس خیلی بالا 1 درصد برآورد شده است.
جزایر قوسی و انواع برخورد صفحات لیتوسفر
حوزه های تخصصی:
نواحی بارشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به کمک داده های بارش روزانه 333 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی 366 نقشه هم بارش کشور به روش کریگینگ روی یاخته های 18´18 کیلومتر محاسبه و یک ماتریس 5214´366 حاصل شد. انجام یک تحلیل خوشه ای بر روی فواصل اقلیدسی این ماتریس به روش ادغام وارد نشان داد که برحسب مقدار و زمان دریافت بارش در ایران هشت ناحیه بارشی متمایز وجود دارد. آرایش جغرافیایی این نواحی آشکار می سازد که هرچند مقدار بارش تا اندازه ای به ناهمواری ها وابسته است اما زمان دریافت بارش بیشتر آرایش مداری دارد و با پیشروی و پسروی سامانه های همدید وابستگی دارد
بررسی و پیش بینی متوسط دمای ماهانه تبریز با استفاده از مدل آریما (ARIMA)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تاثیر دما در شرایط اقلیمی هر منطقه و اهمیت پیش بینی آن در برنامه ریزیهای محیطی، استفاده از روشهای آماری به منظور مطالعه تغییرات و پیش بینی دما، کاربرد وسیعی پیدا کرده است. یکی از روشهای مذکور، بررسی متوسط دمای ماهانه بر اساس مدل آریمای باکس- جنکینز است. در این تحقیق با استفاده از مدل فوق، متوسط دمای ماهانه ایستگاه تبریز برای یک دوره آماری 40 ساله (98-1959) بر اساس روش خود همبستگی و خود همبستگی جزیی و کنترل نرمال بودن باقی مانده ها با به کارگیری آزمون کولموگروف اسمیرنوف مورد بررسی قرار گرفته است. پس از مقایسه معیار آکاییک (AIC)، الگوهای آزمایشی مدل (0,0,1), (0,1,1) 12 ARIMA که ترکیبی از دو بخش غیر فصلی (q=1,d=0,p=0) و فصلی (SQ=1,SD=1,SP=0) می باشند، به عنوان مدلهای محاسباتی انتخاب گردیده و بر اساس آنها، تغییرات متوسط دمای ماهانه ایستگاه تبریز تا سال 2010 پیش بینی شده است.
شبیه سازی تغییرات دما و بارش تبریز در شرایط دو برابر شدن دی اکسید کربن جو با استفاده از مدل گردش عمومی، مؤسسه مطالعات فضایی گودارد GISS 1(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق با استفاده از داده های ماهانة حاصل از محاسبة ضرایب مربوط به دما و بارش نقاط شبکه در مختصات ایستگاه تبریز و داده های ماهانة دما و بارش ایستگاه هواشناسی تبریز در یک دورة آماری 53 ساله از سال1951 تا 2003 اثرات دو برابر شدن میزان جو بر دما و بارش به عنوان مهم ترین عناصر اقلیمی شبیه سازی شده است. مدل های هایترگراف و آمبروترمیک ترسیمی برای تبریز مبین تغییرات ماهانة عناصر اقلیمی دما و بارش در شرایط دو برابر شدن جو هستند. با میانگین گیری داده های واقعی دما و بارش و داده های شبیه سازی شدة ماهانه مقادیر فصلی عناصر مذکور شبیه سازی و مورد مقایسه قرار داده شده است. نتایج حاصل از شبیه سازی عناصر دما و بارش به روش GISS مبین افزایش دمای تبریز در کلیة مقاطع ماهانه، فصلی و سالانه و کاهش بارش در ماه های فصول زمستان (فوریه و مارس) و بهار (آوریل و می) و افزایش آن در فصول تابستان، پائیز و نیز مقطع سالانه هستند. مدل هایترگراف فعلی و شبیه سازی شده تبریز در شرایط دو برابر شدن جو، تغییرات دما و بارش را مورد تأیید قرار داد. مدل های آمبروترمیک فعلی و شبیه سازی شده به وسیلة مدل GISS نیز در مقایسه با هم نشانگر تغییر اقلیم (دما و بارش) در تبریز هستند. با توجه به مدل های آمبروترمیک و هایترگراف ترسیمی در این پژوهش، تغییر اقلیم تبریز در شرایط دو برابر شدن به شکل کاهش مدت و شدت دوره سرد و کاهش روزهای همراه با یخبندان، کاهش بارش بهاره و زمستانی، تغییر بارش زمستانی از برف به باران، طولانی شدن دورة رشد گیاهان، افزایش دما و به تبع از آن خشکی، به منصة ظهور خواهد رسید.
نظریه جغرافیای زیستی جزیره و اهمیت آن در مدیریت و گزینش ذخایر طبیعی
حوزه های تخصصی:
پهنه بندی بارش غرب و شمال غرب ایران به روش تحلیل خوشه ای
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به کمک داده های بارش روزانه 169 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی و باران سنجی منطقه غرب و شمال غرب کشور از تاریخ 1951 تا 2004 که طول دوره آماری آنها دست کم 10 سال بود، نقشه هم بارش ترسیم شد و یک ماتریس 169×19724 حاصل شد که بر روی سطرها روز و بر روی ستون ها، ایستگاه ها قرار گرفتند. سپس میانگین بارش برای هر روز محاسبه شد و یک ماتریس جدید 169×366 حاصل شد. با استفاده از روش کریجینگ جهت درون یابی بارش کل پهنه مورد نظر اندازه یاخته ها 14×14 کیلومتر در نظر گرفته شد و برای هر روز نقشه بارش جداگانه ای ترسیم شد. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای بر روی فواصل اقلیدسی این ماتریس به روش وارد نشان داد که بر حسب مقدار و زمان دریافت بارش در منطقه مورد مطالعه سه ناحیه بارشی متمایز وجود دارد. مناطق مذکور با توجه به وضعیت بارشی آنها شامل منطقه کم بارش، پربارش و متوسط می باشد.
دریاچه چشمه سبز گلمکان (ژنز و تحولات مورفوتکتونیک – مورفوکلیماتیک)
حوزه های تخصصی:
دریاچه طبیعی“چشمه سبز” در دامنه شمالی رشته کوه بینالود (شمال خراسان) واقع و مشرف بر حوضه آبریز رودخانه گلمکان میباشد. این دریاچه کوهستانی که در ارتفاع 2500 متری از سطح دریا واقع شده، یکی از نقاط جذاب و دیدنی است که در مورد منشا وژنز آن اظهار نظر چندانی صورت نگرفته و ابهاماتی چند وجود دارد. حوضچه این دریاچه از سنگهای متاپولیتی با دگرگونی ضعیف معروف به اسلیت و فیلیت (در سازندهای ژوراسیک) تشکیل شده است. در مورد نحوه تکوین و تکامل آن میتوان حداقل دو پیش فرض را درنظر گرفت، نخست آنکه مورفولوژی و شکل تقریباً مدور دریاچه و نواحی پیرامونی آن، میتواند بیانگر این باشد که دریاچه مذکور احتمالاً حاصل میراثهای اقلیمی و مورفوکلیماتیک عصر یخچالی کواترنر بوده و در نتیجه به عنوان یک “دریاچه سیرکی” هویت مییابد. دوم اینکه چون بینالود توسط زمین ساختهای پوسته ای نازک، شکل گرفته و درواقع به صورت یک نوار چین خورده و گسلیده از نوع گسلهای تراستی است؛ بنابراین تجمع آب در امتداد دره های سوبسکانتی مقابل جبهه رورانده طی دوره های مرطوبترکواترنر، موجب پیدایش دریاچه چشمه سبز شده است. وجود یک گسل با روند شمال غربی – جنوب شرقی (که محور دریاچه را تشکیل میدهد)، میتواند فرضیه دوم را قوت ببخشد.
ارزیابی شاخص های محاسبه سرمایش بادی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ویژگی های یکی از پدیده های مهم اقلیمی تحت عنوان سرمایش بادی مطرح گردیده است. این پدیده از ترکیب عناصر اقلیمی درجه حرارت و باد در شرایط محیطی خاصی ایجاد و به مختل شدن راحتی انسان منجر می گردد. در این شرایط، دمای پایین هوا باعث افزایش ناراحتی انسان شده و احتمال سرمازدگی و یخ زدن بافت های بدن انسان افزایش می یابد. در واقع درجه ای از هوا که باعث یخ زدگی بافت های بدن می گردد، تحت عنوان «شاخص سوزباد» نیز تعریف می شود و تا به حال به منظور مدل سازی آن، شاخص های استاندارد متعددی ارائه شده است. در این تحقیق بری محاسبه و تخمین مقادیر سرمایش بادی دو شاخص معروف در سطح جهان مورد استناد قرار گرفته است؛ شاخص اول برای نخستین بار توسط «سایپل»و «پاسل» مطرح شده است. اما شاخص دوم، امروزه توسط سازمانهای هواشناسی کشورهای کانادا و ایالات متحده آمریکا به صورت کاربردی مورد استفاده قرار میگیرد. در این راستا، پس از ارائه مبانی تئوری، ابتدا هر کدام از شاخصهای مذکور به اختصار معرفی و سپس مقادیر مورد محاسبه دمای معادل سرمایش بادی حاصل از هر دو روش به طور مجزا ارائه شده است. جداول و معادلات استاندارد، ترکیب عناصر اقلیمی دما و باد، در روند ایجاد پدیده سرمایش بادی در ایستگاه هواشناسی سینوپتیک شهر «اهر» و محدوده شمالغرب کشور را ارائه می دهند. مقایسه مدلهای نهایی حاکی از این موضوع است که دماهای هم ارز سوز باد شاخص اول نسبت به شاخص دوم اختلاف بیشتری با دمای واقعی هوا دارد. بر این اساس، در شرایط مشابه با آب و هوای شمالغرب کشور، در مطالعات کاربردی استناد به شاخص هواشناسی کانادا توصیه می گردد.
تحلیل روند سالانه آستانه بارش های سنگین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش روند آستانه بارش های سنگین ایران با استفاده از داده های 1437 ایستگاه همدید، اقلیمی و بارانسنجی در دوره 40 ساله (1343 تا 1382) بررسی شد. پس از مشخص نمودن آستانه بارش سنگین هر سال، از روش های آماری ناپارامتری من کندال برای تحلیل روند آستانه بارش های سنگین و از روش برآورد کننده شیب خط سن، برای تخمین میزان شیب خط روند، استفاده شد. نتایج نشان داد که روند افزایشی معنی داری در آستانه ی بارش های سنگین سالانه ایران بویژه از سال 1371 تا 1382 مشاهده شده است که این مقدار افزایشی به طور متوسط 5/0 میلیمتر در هر سال برآورد شده است. ضمن این که مقدار حداقل و حداکثر افزایش آستانه بارش برآورده شده نیز به ترتیب 22/0 میلیمتر و 78/0 میلیمتر برای هر سال بدست آمد.