هدف اصلی این نوشتار، بررسی تاثیر گفتمان سلفی در جهان اسلام بر جهانیشدن امنیت خارمیانه است. این پژوهش، طبق رویکرد بابی سعید به مسئله اسلام سیاسی، این مقوله را با پوشش گفتمانی مطالعه میکند. اسلام سلفی به مثابه گفتمان، با موضع رادیکال خود در مقابل گفتمان سکولار غرب، تاحد زیادی باعث دل مشغولی جامعه بین المللی شده است. گفتمان مذکور، به دلیل به چالش کشیدن نظم بین المللی غربی و ارجاع به دال اسلامی- هویتی خویش، به یکی از مدلولات جهانیشدن امنیت تبدیل شده و موجب ورود «اسلام سلفی» به سرفصل های مطالعات امنیت بین الملل شده است. فرضیه این پژوهش اینگونه صورت بندی میشود که «به دلیل خاستگاه گفتمان اسلام سلفی در خاورمیانه، امنیت این منطقه، در پرتو گسترش آن گفتمان به سایر نقاط جهان، جهانی شده است». با جهانیشدن امنیت، گفتمان هائی چون اسلام سلفی، با ورود به دنیای مجازی، دال امنیتی خود را بیشتر به رخ می کشند. جایی که میان اسلام سلفی و جهانیشدن تطابق حاصل شود، شاهد گستردگی و اشاعه هستی شناسی عدم امنیت غربی خواهیم بود.
یکی از دلایل استمرار شکافهای سیاسی در اسراییل از زمان تاسیس آن ، نوع نظام انتخاباتی این کشور بوده که مشوق احزاب کوچک تر و تضعیف کننده احزاب بزرگ تر بوده است . با وجود آنکه احزاب متعدد در اسراییل بازتاب دهنده شکافهای اجتماعی ، اقتصادی و ایدئولوژیک آن است ، نظام انتخاباتی نیز به نوبه خود این شکافها را تقویت کرده است . در کشورهای مختلف برای جلوگیری از راه یابی احزاب کوچک تر محلی و منطقه ای به پارلمان ، حد نصاب مشخص تعیین می شود و هر چه مقدار آن بیشتر باشد احتمال اینکه احزاب کوچک بتواند راهی پارلمان شوند ، کمتر می شود . اما برای تشویق مردم به مشارکت سیاسی در جوامع با شکافهای متعدد ، این حد نصاب پایین در نظر گرفته می شود . در مورد اسراییل این قاعده صادق بوده و باعث ورود احزاب کوچک تر متعدد به پارلمان یا همان کنست می شود . تعداد احزاب موجود در پارلمان دستیابی به ائتلاف حزبی را مشکل تر کرده ، باعث تشکیل کابینه های ائتلافی شکننده می شود ؛ ائتلافهایی که در آنها گاه یک حزب بسیار کوچک باعث انحلال کابینه و حتی انحلال پارلمان جهت برگزاری انتخابات پیش از موعد مقرر می شود . در سال 1992 با تصویب کنست قرار شد انتخاب نخست وزیر از سال 1996 با رای مستقیم مردم باشد ، اما نتایج پیش بینی نشده باعث شد دوباره در سال 2001 قانون انتخاباتی به حالت سابق برگردد .
هدف از این پژوهش بررسی جایگاه منطقه ای و بین المللی پادشاهی عربستان سعودی و کاوش اهداف و سمت گیری های نوینی است که این کشور در ورای رسیدن به چنین جایگاهی جویای آنهاست؛ لذا چهارچوب اولویت های سیاست خارجی عربستان و جهت گیری های این پادشاهی در عرصه های خلیج فارس، کشورهای عربی و جهان اسلام مورد بررسی قرار خواهد گرفت و از این منظر به تحول جایگاه پادشاهی در عرصه های مختلف می پردازیم. تحولات داخلی پادشاهی تا آنجا مورد توجه قرار می گیرد که به فهم جامع تری از موضوع پژوهش کمک کند. محدودة زمانی پژوهش عمدتاً بر دورة حکومت ملک عبدالله متمرکز می شود اما در بررسی عرصه های مختلف تحول در جایگاه این پادشاهی، دوره های پیشین نیز مورد امعان نظر قرار می گیرند. درنهایت میزان صحت و سقم فرضیه با استفاده از داده های مطرح شده در این پژوهش در قالب نتیجه گیری مورد بررسی قرار می گیرد.