فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۹۴۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
پس از شکست دکترین نظم نوین جهانی که به وسیله بوش پدر مطرح شده بود، دیدگاه های دیگری همچون پایان تاریخ، به وسیله فوکویاما و برخورد تمدن ها، به وسیله هانتینگتون مطرح شد که این نظریه ها نیز چون موارد پیشین، همچنان بر طبل حاکمیت و سلطه غرب می کوبید.
در این مقاله، با بررسی پارادایمی جدید، در پی پاسخ به این پرسش هستیم که آیا در دنیای معاصر نیز نظریه برخورد تمدن ها پی گیری می شود یا پارادایم جدیدی با عنوان «برخورد با نظام سلطه»؟
نگارنده بر این باور است، تحولات ایران در دهه های گذشته به رهبری امام خمینی& نه تنها نظام استبدادی شاهنشاهی را به زانو درآورد، بلکه از سطح منطقه فراتر رفته و نظام سلطه گر باقی مانده از عهدنامه وستفالیا را به چالش کشیده است.
رژیم حقوقی فضای ماورای جو زمین و چالش های پیش روی آن
منبع:
راهبرد ۱۳۸۷ شماره ۴۶
حوزه های تخصصی:
اقتصاد و روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پیوند میان اقتصاد وروابط بینالملل را در چارچوب اقتصاد سیاسی بینالملل ـ به عنوان بازتاب تعامـل میان دولت و بازار در صحنه بینالمللـی ـ مورد بررسـی قرار میدهد. با توجه به نظم نوین جهانی و متعاقب آن جهانی شدن اقتصاد که بیانگر حاکم شدن اقتصاد بازار در سطح بینالمللی است. به نظر میرسد اقتصاد سیاسی بینالملل از اهمیت شایان توجهی برخوردار گردیده است؛ به گونهای که با توجه به وابستگی متقابل اقتصادی و تأثیرات آن بر حوزه بینالمللی، روابط بینالملل دیگر نمیتواند تنها به مثابه رقابت ژئواستراتژیک بین دولتها درک شود؛ موضوعات اقتصادی، کانالهای جدید ارتباطی و الگوهای جدید همکاری، سیاست جهانی نوینی را به وجود آورده است که در آن اقتصاد سیاسی بینالملل و نهادهای بینالمللی نقش مهمی را ایفا مینمایند.
روابط بین الملل به عنوان موضوعی میان رشته ای، جامعه شناسی و روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه، تاریخ و جامعهشناسی هریک اثرگذاری ویژهای بر رشته روابط بینالملل داشتهاند. جوهر روابط بینالملل بهگونهای است که بدون اتکا به دیگر علوم توانایی تبیین و تحلیل واقعیتهای جامعه بینالمللی را نداشت و به همین دلیل از دیگر علوم بهره برد. در میان علوم اجتماعی، نخست فلسفه علم و شناختشناسی و سپس تاریخ و بعد از آن جامعهشناسی بیش از علوم دیگر در تحول دیدگاههای روابط بینالملل مؤثر واقع شدند. جامعهشناسی تا اندازهای در این حوزه مؤثر واقع شد که مدعی گردید بحثهای انحصاری سیاست مانند قدرت، سلطه، دولت و حزب موضوعاتی صرفاً جامعهشناختی بوده و دوام و قوام سیاست و روابط بینالملل بدانها وابسته است. به هر روی آنچه روشن است اینکه هرگاه روابط بینالملل داعیه استقلال صرف خود را داشته است به کمترین مرتبه از نظر قوام و استحکام سقوط کرده است.
نقد و تحلیل کتاب: نانو فناوری و جنگ های مدرن: ظرفیت ها و موانع (معاونت پژوهش و تولید علم)
حوزه های تخصصی:
جنگ ناهمطراز: بازشناسی مفهومی
حوزه های تخصصی:
معرفی و نقد کتاب (سیاست جهانی محدودیت ها و فرصت های انتخاب)
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش حل و فصل منازعه در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله تلاشی برای شناخت جایگاه حل و فصل منازعه در نظام بین الملل است. مدعای این پژوهش این است که مفهوم مذکور بعد از جنگ جهانی دوم در سه مرحله ی: بنیان ها، ساختارها و بازسازی ها شکل گرفته است.حل وفصل منازعه در شناسایی ریشه هاو علل پیدایش منازعات نظامی و چگونگی ایجاد صلح در سطوح داخلی، منطقه ایی، و بین المللی مؤثر بوده است. در دهة اخیر در نتیجه تحول روشهای حل و فصل منازعه، فرهنگ صلح و رسیدن به صلح پایدار از طرف سازمان ملل، سایر مراجع جهانی و پژوهشگران صلح مطرح شده است. تحقق صلح پایدار مستلزم بسترسازی مناسب برای فرهنگ صلح و از جمله عوامل مهم آن توسعه نهادهای سیاسی - اجتماعی و همچنین آموزش آحاد جامعه از سطوح پایین به منظور تغییر رفتارهای خشونت آمیز به صلح آمیز است. این تغییرات بایستی در ساختار سیاسی - اجتماعی جوامع نیز نهادینه شود تا زمینه های صلح پایدار فراهم گردد.
اقتصاد سیاسی هژمونی چند جانبه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک صحیح از مفاهیم قدرت و هژمونی امری ضروری است. این درک و فهم به ویژه در ارتباط با ایالات متحده آمریکا اهمیت بیشتری دارد زیرا این کشور تاثیرات بسیار مهمی بر روند تحولات نظام اقتصاد سیاسی جهانی برجای گذارده و همچنان تاثیرگذارترین کشور است. فرضیه های متعددی در پی شناخت و معرفی هژمون جدید، یعنی هژمونی فراملیتی جهانی سرمایه و یا بازگشت به هژمونی آمریکا برآمده اند؛ بازگشتی که تحت عناوینی همچون هژمونی طلبی، بازسازی هژمونی و یا همچنین تثبیت هژمونی آمریکا ازآن یاد می شود. اما بدون این درک و فهم صحیح نمی توان به خوبی نسبت به «واقع گرا» یا «رویایی» بودن چنین فرضیه هایی قضاوت کرد. نوشتار حاضر، تلاش دارد در چهارچوب رویکرد اقتصاد سیاسی بین الملل و ادبیات موجود در این حوزه مطالعاتی اقدام به سنتز مفهوم هژمونی در پارادایم نئولیبرالیستی نهادگرا مبتنی براصل وابستگی متقابل و در پارادایم ماتریالیستی گرامشین نماید. سپس، با ارایه برخی نارسایی های موجود در این مفهوم سازی ها « چندجانبه گرایی» را به عنوان اصل بنیادین هژمونی توضیح می دهد. بدین ترتیب، چنانچه ضرورت «همکاری کثرت گرا» از سوی نئولیبرالیست های نهادگرا در دوران « نظم پس از هژمونی» را و چه مفهوم «هژمونی فراملیتی سرمایه» در جهان را آن گونه که پیروان مکتب گرامشی بیان می دارند، ملاک تحلیل نظام اقتصاد سیاسی جهانی قرار دهیم، به اصل چندجانبه گرایی به عنوان بنیان این سنتز خواهیم رسید. یعنی هرگونه تلاش برای ظهور هژمونی جدید و یا بازسازی هژمونی و یا تثبیت آن در نظام اقتصاد سیاسی جهانی بدون تکیه براصل چندجانبه گرایی غیرممکن است.
ترجمه مقاله: جنگ های آینده و فناوری های پیشرفته (اولویت بندی نسل بعدی توانمندی ها)
حوزه های تخصصی:
نقد و تحلیل کتاب: تهاجمات (آسیب پذیری پایگاه های هوایی در برابر سلاح های تهاجمی)
حوزه های تخصصی: