سیستم سیاسی بسیط، بر واحد بودن و عدم تقسیم قدرت سیاسی در عرصه جغرافیایی کشورها اشاره دارد. به نظر می رسد بین نظام سیاسی بسیط و همبستگی ملی رابطه ای وجود داشته باشد. ویژگی مطلوب نظام سیاسی بسیط در جهت وحدت و همبستگی ملی، زمانی آشکار می شود که کشور به لحاظ انسانی و فرهنگی تقریباً یکدست باشد. این پژوهش به بررسی رابطه سیستم سیاسی بسیط با همبستگی ملی در کشور ایران پرداخته است. روش تحقیق این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است. جامعه آماری تحقیق، پژوهشگران و متخصصان جغرافیای سیاسی، علوم سیاسی، جامعه شناسی سیاسی، مدیریت دولتی است. تعداد نمونه آماری 70 نفر از متخصصان مزبور است. نتیجه تحقیق مزبور نشان می دهد، جدا از فوایدی که برای سیستم سیاسی بسیط وجود دارد، تمرکز افراطی و شدید در سیستم سیاسی بسیط، همبستگی ملی را تضعیف می کند .
عوامل بسیار زیادی بر فرایند جامعه پذیری سیاسی شهروندان یک جامعه تاثیر گذار می باشند. در این مقاله میزان تاثیر برخی از این عوامل بر جامعه پذیری سیاسی دانشجویان در جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. تاثیر میزان استفاده از رسانه های دولتی بر میزان جامعه پذیری سیاسی، تاثیر معضل بیکاری و تفکرات ناشی از مشکلات اقصادی بر میزان جامعه پذیری سیاسی و همچنین تاثیر تفکرات مذهبی خانواده بر میزان جامعه پذیری سیاسی دانشجویان این روند، سه فرضی می باشند که در این مقاله مورد تحلیل قرار گرفته شدند. اطلاعات پژوهش نیز با روش پیمایشی، از نمونه ای با حجم 1210 نفر از میان دانشگاه های دولتی سراسر کشور با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب و جمع آوری شده و تحلیل آنها نیز با نرم افزار spssانجام شده است.
نتایج مربوط به بررسی این فرضیات نشان می دهد که استفاده بیشتر از رسانه های دولتی باعث جامعه پذیری سیاسی بیشتر دانشجویان شده و همچنین در فرض دوم، به هر میزانی که افراد دانشجو مشکلات اقتصادی و بیکاری جامعه را بیشتر بداند، از جامعه پذیری سیاسی کمتری برخوردار می باشد و در نهایت فرض سوم نیز نشان می دهد که دانشجویان با پایگاه خانوادگی مذهبی سنتی از جامعه پذیری سیاسی بیشتری نسبت به دانشجویان با پایگاه خانوادگی غیر مذهبی برخوردارند.
کلمه «عدالت جنسیتى» که توسط مجلس هفتم از لایحه برنامه چهارم توسعه حذف گردید، نشان مىدهد که مجلس هفتم معتقد به تساوى میان زن و مرد نیست. درحالىکه لازمه عدالت میان زنان و مردان، تساوى در برابر قانون و تساوى در وظایف و فرصتهاى اجتماعى است. اگر این واژه در لایحه باقى مىماند و اجرا مىشد، به تدریج فرهنگ تساوى زنان و مردان هم شکل مىگرفت.