عناصر و مؤلفههاى دیندارى را مىتوان به چهار بخش تقسیم کرد: بینشها؛ احساسها؛ ارزشها و رفتارهاى دینى. در سه بخش نخست، وضعیت دیندارى کم و بیش همان شرایطى را دارد که در بیست سال پیش وجود داشت؛ اما در رفتارهاى دینى، فقط بخشى که تحت نظارت و الزام حکومت بوده دچار تنزل شده است. چشمانداز آینده، سمت و سوى گفتمان دینى معنویتگرا، نوگرا و مردمسالار است.
دین در دوره ای طولانی از تاریخ مغرب زمین نقشی محوری، تعیین کننده، و مشروعیت بخش در عرصه های مختلف حیات سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی آن دیار داشته است. بنابراین، در این پژوهش بر آنیم تا نشان دهیم عقب نشینی دین از بیش تر قلمروهای ذی نفوذ قبلی اش، به ویژه اجتناب از دخالت در حوزة سیاست، و ظهور آموزة سکولاریسم و نهادینه شدن آن، که با قرون جدید آغاز شد، حادثه ای صرفاً تاریخی نیست، بلکه زمینه های نظری یا همان الهیات مسیحیت بسترهای لازم را در پذیرش نهادمند سکولاریسم فراهم و تسهیل کرد. به عبارت بهتر، زمینه هایی از پیش مهیا در خوانش سکولاریستی از الهیات مسیحیت چنان مساعد بود که همة گروه های متداخل در جریان مذهبی ، اعم از ارتدوکس و اصلاح طلبان، به پذیرش آن، به مثابة برترین قرائت سیاسی از دین، مجاب شدند. البته، زمینه های اجتماعی را در استقبال از سکولاریسم نمی توان نادیده گرفت، که سزاوار کوششی جداگانه است