"کارآفرینی در ایران پدیده جدیدی است و مطالعات بسیار محدودی در این زمینه خصوصاً در رابطه با موضوع کارآفرینی زنان انجام شده است. علی رغم اینکه اخیراً شاهد افزایش علاقهمندی زنان ایرانی به داشتن مشارکت اقتصادی و اجتماعی و خصوصاً تحصیلات عالی هستیم، ولی در بهره مندی از مشارکت آنان در امور اقتصادی جامعه با مشکلاتی مواجهیمم.
از سوی دیگر، استراتژیهای متفاوت زنان و مردان کارآفرین در راه اندازی و مدیریت کسب و کار و رویکرد متفاوت آنان به موفقیت، منشأ تفاوتهایی در کسب و کارهای آنان می باشد.
لذا به منظور دریافت شناختی کلی از زنان کارآفرین تحصیلکرده دانشگاهی و کسب و کارهای آنان، همچنین شناسایی عوامل مؤثر در راه اندازی موفق کسب و کارهای کارآفرینانه توسط این زنان، مطالعه ای وسیع و ملی در جامعه زنان کارآفرین تحصیل کرده دانشگاهی ایران با استفاده از پرسشنامهای که بدین منظور طراحی و با نظر خبرگان کارآفرینی و انجام پیش آزمون، اصلاح گردید، انجام گرفت. این مقاله به بیان قسمتی از نتایج این مطالعه در ارتباط با استراتژیها و رویکرد زنان کارآفرین دانشگاهی به موفقیت میپردازد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که زنان کارآفرین ایرانی، با برنامهریزی و با هدف ارائه محصولات و خدماتی با کیفیت بهتر، کسب و کار خود را راهاندازی میکنند و داشتن برنامه کسب و کار، نقش مهمی در راه اندازی موفق کسب و کار آنان دارد. همنچنین زنان کارآفرین ایرانی، موفقیت خود را در درجه اول در رسیدن به رضایت شخصی و اثبات شایستگیهای خود و سپس در سودآوری می دانند."
هر حوزه علمی نوظهوری با چالش تشریح موضوع متمایز و قلمرو نظری – مفهومی منحصر به فرد خود یا به بیان دیگر هویت علمی مواجه است. وجه تمایز حوزه های علمی در موضوع آن ها نهفته بوده و کارآفرینی نیز به عنوان یک حوزه علمی نوظهور از این قاعده مستثنی نبوده و در جهت نیل به یک هویت علمی متمایز، ناگزیر به عبور از چالش تعریف موضوع خود به عنوان یکی از الزامات بنیادین فعالیت های هویت آفرینی است. تعریف موضوع کارآفرینی به عنوان یک حوزه علمی زمینه وبستر لازم را جهت سامان دهی به فعالیت های آموزشی، پژوهشی و مشاوره آن به خوبی فراهم می کند. وحدت بخشی به فعالیت ها به ویژه یکپارچه سازی آموزش ها و پژوهش های پراکنده بر محور موضوع کارآفرینی موجب تسریع در رشد و توسعه کارآفرینی به عنوان یک حوزه علمی نوظهور می شود. این نوشتار دیدگاه های مختلف را درباره موضوع کارآفرینی به عنوان یک حوزه نوظهور علمی برسی نموده، سپس فرصت را با نگاه فرآیندی بر اساس منطق و استدلال قابل پذیرش همگانی به عنوان موضوع متمایز و یکپارچه ساز نظریه های و چارچوب ها و در عین حال بسیار با اهمیت برای دنیای پویای معاصر ارایه می نماید. در این نوشتار جهت بررسی ونیل به هدف از روش ترکیبی استفاده می شود.
توجه به کارآفرینی روستایی با نگرشی به مشکلات موجود در این نواحی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در این راستا با رویکرد رفتاری و بر اساس الگوی فرآیندی به بررسی زمینه های کارآفرینی پرداخته شده است. بنابراین هدف اصلی این مقاله بررسی و تحلیل میزان آشنایی روستاییان با زمینه ها و مهارت های کارآفرینی است. ناحیه مورد مطالعه، "دهستان براآن جنوبی" از بخش مرکزی شهرستان اصفهان است. روش تحقیق، کتابخانه ای و میدانی بوده و پس از تعیین شاخص ها و متغیرهای تحقیق، با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته داده های لازم گردآوری شده است. بر این اساس با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، تعداد 150 نفر از افراد روستایی واقع در سن فعالیت (15 تا 65 سال) با حداقل سواد راهنمایی بررسی شدند. نتایج نشان داد که 2.33 درصد از روستاییان آشنایی خیلی زیاد، 18.76 آشنایی زیاد، 23.56 درصد دارای آشنایی کم و 55.35 درصد آشنایی بسیار کم با زمینه ها و مهارت های کارآفرینی دارند. این وضع در همه شاخص ها و متغیرهای مطالعاتی کم و بیش یکسان است. در این راستا، آموزش کارآفرینی و آماده سازی محیط اجتماعی و اقتصادی روستاها برای جذب نیروی انسانی جوان، متخصص و ماهر به نواحی روستایی و فعالیت های کشاورزی می تواند به عنوان راه کار اصلی در ایجاد و تقویت کارآفرینی این نواحی در راستای توسعه پایدار بسیار موثر باشد.