فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
بررسی تطبیقی ساختار مناظره و گفت و گوی قهرمانان در شاهنامه فردوسی، ایلیاد و اُدیسه هومر (بر پایه برخی دستاورد های مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی با تکیه بر روش تحلیل گفتمان انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه و در جهان معاصر به ویژه بعد از پیدایش مکتب ادبیات تطبیقی نگرش تطبیقی به آثار همانند ادبی جهانی با اقبال فراوانی مواجه شده است. تحلیل گران انتقادی گفتمان بر آن شده اند که متن های ادبی، مثل سایر متن ها، در خدمت ارتباط است، بنابراین، آن ها را نیز می توان با نگرش و روش انتقادی تحلیل نمود. سه اثرمورد بررسی، در حول محوریت شخصیت های هکتور، اولیس و رستم طرح ریزی شده است. این قهرمانان در بستر حماسه، گاه برای دفاع از میهن و گاه برای دفاع از شاه و یا برای طی طریق خود به ایفای نقش قهرمانانه می پردازند. آن ها در خلال گفت و گوی درونی و بیرونی بیش از هر چیز دغدغه های قهرمانانه را روایت و برجسته می کنند و ذهن ما را نسبت به آنچه برای خودشان مهم است، سوق می دهند. در این بستر، موقعیت هایی قابل ردیابی است و تاثیر و نشانه های میهن پرستی، دلسوزی و شفقت، اخلاق مداری و فضایل انسانی، مرگ با عزت، شجاعت و رشادت، قدرت و سلطه به خصوص در تبیین جایگاه قهرمان در حماسه و نظام معنایی آن مورد تبیین قرار می گیرد. هومر و فردوسی با ترکیب بندی ابعاد گفتمان های مسلط حماسه، در قالب ژانری از پیش موجود، حماسه ای نو را باز تولید کرده اند. بنابراین، سه اثر حماسی، به منزله رخدادی ارتباطی، فقط بازتابی از اندیشه شاعر نیست، بلکه، با انتقاد از عملکردهای بزدلانه و رواج نگاه های قهرمانانه، نظم گفتمانی ویژه ای را بازتولید می کند.
مقایسه و تحلیل ساختار روزنامه های ملانصرالدین و صوراسرافیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات طنز
- حوزههای تخصصی ادبیات سبکها و جریانهای ادبی معاصر شعر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات گونه های نثر معاصر نثر مطبوعاتی و خبری
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق شاعران و نویسندگان فارسی زبان بر یکدیگر
درآمدی تطبیقی بر شعر فارسی و اردو در دوره مشروطه (عنوان عربی: دراسة مقارنة للأشعار الفارسیة والأردیة فی عهد ثورة الدستور)
حوزه های تخصصی:
پیشینه ادبیات تطبیقی، بنا بر اسناد و مدارک، به گذشته های دور می رسد؛ اگرچه به طور رسمی، واژگان ادبیات تطبیقی را پیشینیان برای موازنه و سنجش ادبیات و دانش های تطبیقی به کار نبرده اند.اما سال 1828م. را برخی محققان ادبیات تطبیقی آغاز پیدایش این دانش می دانند که در دانشگاه سوربن فرانسه، در درس تاریخ ادبیات فرانسه، ویلمن ارایه کرده است. دانشی که چشم انداز تازه ای از بررسی و تحقیق برروی مطالعه ادبیات باز کرده، به سنجش آثار، عناصر، انواع، سبک ها، دوره ها، جنبش ها و چهره های ادبی و به طور کلی، مقایسه ادبیات در مفهوم کلی آن در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف می پردازد.مقاله حاضر، بررسی تطبیقی اجمالی شعر فارسی و اردو در دوره مشروطه است؛ که در آن، نگارنده سعی کرده است باتوجه به مقایسه دو شاعر فارسی زبان و اردوزبان - ملک الشعرای بهار و فیض احمد فیض - گذشته ادبیات فارسی و تاثیر آن در ادبیات اردو را به اختصار توضیح دهد و روند تکاملی این حرکت را در شعر دوره مشروطه و بعد از آن بیان کند. ضمنا در موارد گوناگون، نمونه هایی از این نزدیکی ها و شباهت ها و نحوه تاثیرپذیری شعر اردو از شعر فارسی از گذشته تا حال ارایه شده و به ویژه تلاش بر آن بوده است که بیشتر از نظر محتوایی موارد تطبیقی عنوان شود.چکیده عربی:تصل خلفیة الأدب المقارن وفقا للمستندات والوثائق إلی حقب بعیدة بالرغم من عدم استخدام مصطلح الأدب المقارن عند القدماء للمقارنة بین الآداب. ویعتقد البعض أن هذه النزعة الأدبیة بدأت منذ عام 1928م عندما أبدعها فیلمن عند تدریسه تاریخ الأدب الفرنسی بجامعة سوربون. ومنذ ذلک الحین أنشئت نزعة أدبیة فتحت نافذة جدیدة من الدراسات والبحوث علی الآداب حیث تعالج النتاجات الأدبیة، وعناصرها کما تتطرق إلی الأنواع الأدبیة، وأسالیبها، والأعصر المختلفة، والنزعات المتنوعة، والوجوه الأدبیة، وبشکل عام تقارن بین الآداب فی مفاهیمها الکلیة فی ثقافتین أو أکثر وبلغتین مختلفتین أو لغات مختلفة.ونظرا إلی الدراسة المقارنة بین الشاعرین الفارسی والأردی؛ ملک الشعراء بهار، وفیض أحمد فیض، یدرس هذا المقال الأشعار الفارسیة والأردیة فی عهد ثورة الدستور دراسة مقارنة؛ إذ حاول فیه الدارس التطرق إلی تاریخ الأدب الفارسی وتأثیره علی الأدب الأردی باختصار وتطویر هذه النزعة فی شعر ثورة الدستور وبعدها. والمقال یقدم نماذج لهذا التقارب والتشابه وطریقة تأثّر الشعر الأردی بالشعر الفارسی منذ القدم حتی الآن. وکان الترکیز علی تقدیم تلک النماذج من حیث المضامین.
بررسی تطبیقی شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از فروغ فرخزاد با شعر «سرزمین هرز» از تی. اس. الیوت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اشعار «سرزمین هرز» تی. اس. الیوت و « ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» فروغ فرخزاد اگرچه به لحاظ صوری متفاوت به نظر می رسد؛ امّا در باطن دارای بنیانی هم بسته اند که حاصل تشابه دیدگاه های انسان گرای مدرن هر دو شاعراست. هدف در این پژوهش بررسی تطبیقی این دو شعر در راستای اثبات تأثیرپذیری فروغ فرخزاد از تی. اس. الیوت است. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از یادداشت برداری کتابخانه ای در پی رسیدن به هدف اصلی این تحقیق است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر دو شعر از شیوة آغاز و پایان بندی یکسانی برخوردارند. این اشعار متونی پاره پاره و خرد شده اند که در ظاهر انسجامی ندارند؛ ولی وجود ساختارِ به ظاهر نامرتبط و تصاویرشکسته در این اشعار یک استراتژی هدفمند برای القای تشویش انسان مدرن و درهم شکستگی اجتماع انسان ها در روزگار شاعر است. تلمیحات از مهمترین اشکال بینامتنیت ضمنی در این اشعار است که نشان می دهد هر دو شاعر ، شعر خویش را تبدیل به فضایی کرده اند که در آن انواع مفاهیم و تصاویر از ادبیات کلاسیک و متون مذهبی ریشه گرفته و در راستای انتقاد از انسان مدرن نمود یافته است.در هر دو شعر تلفیق هر تصویر با تصاویر دیگر و در سرتاسر شعر معناساز شده است .مشابهت افکار و اشتراک تصویرپردازی آن ها در هر دو شعر مبین وحدت نیازهای انسان مدرن و همسانی معضلات و مسائل زندگی در عصر حاضر است.
رودکی و عمرخیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و مطالعه نظام مند ویژگیهای فکری نویسنده، شاعر و هنر مند، از جمله راههای دقیق و علمی است که ما را به دنیای آنها نزدیک می کند. نوشتار حاضر، عهده دار بررسی و تحلیل مقایسه ای ابعاد فکری آدم الشعرای شعر پارسی، ابوعبداله رودکی، با عمربن ابراهیم خیامی نیشابوری، معروف به حکیم عمرخیام در رباعیهای منسوب بدوست. شاید درنظر نخست چنین تصور شود که نتوان، میان اندیشه های این دو بزرگ همترازی و تناسبی ایجاد کرد و مقایسه آن دو غریب نماید؛ اما این پژوهش نشان خواهد داد که در حقیقت، بیش از وجوه افتراق، می توان ابعاد مشترکی را در اشعار این دو بزرگ یافت. روح خیامی که غالبا انعکاسی از اندیشه های پیش از اسلام است، در آثار شعرای پیش از او نیز نشانه هایی دارد. نگارندگان این نوشتار نیز با تحلیل دقیق ابیات رودکی و مقایسه آن با تفکر خیامی، می کوشند جهان شعری مشترک آنها را روشن سازند. اگر نیک بنگریم، خاستگاه فکری این دو شاعر و اندیشمند یک سرچشمه بیش نیست. این نوشتار، به مقایسه و بررسی اجمالی اندیشه های دو شاعر بزرگ یاد شده در محورهای بی اعتباری دنیا، حتمی بودن مرگ، اغتنام وقت، نکوهش ریا و فریبکاری، تغییر و دگرگونی، اکسیر شراب، آمیختگی شادی و غم، وارستگی، توصیف طبیعت و... بررسی می شود.
دانته و تاثیرپذیری او از منابع شرقی (عنوان عربی: دانتی و تأثره بالمصادر الشرقیة)
حوزه های تخصصی:
روزی که دانته نام کمدی را بر اثر خود نهاد، معنی آن با آنچه امروز به کار می رود، متفاوت بود. سیصد سال بعد، خود ایتالیایی ها به منظور قدرت بخشیدن و پیونددادن با ماوراءالطبیعه، نام «الهی» را بر آن افزودند. دانته تدوین کتاب را از سال 1307 م. آغاز کرد.اثر دانته سه بخش یا سه مجلد دارد: اول بخش دوزخ، دوم برزخ (یا به عبارت دیگر، محل پاک شدن از گناهان) و قسمت سوم بهشت. مجموعه اثر او را یکصد سرود تشکیل می دهد. هر سرود دارای بندهایی با سه مصراع است که به تفاوت از صد و ده تا صد و شصت مصراع را شامل می شود.هر بخش دارای ده طبقه است: طبقات نه گانه جهنم و یک طبقه مقدماتی آن؛ طبقات هفت گانه برزخ به همراه جزیره برزخ، طبقه مقدماتی آن و بهشت زمینی؛ طبقات نه گانه بهشت و قسمت عرش اعلا.در این کتاب دو عدد خاص وجود دارد: یکی عدد 3 (سه) که نمودی از تثلیث است و دیگری عدد 10 (ده) که مقیاسی برای وحدت است.سفر دانته از دوزخ شروع می شود و سپس به سراغ برزخ می رود، در آنجا خود را تطهیر می کند و با کوله باری از امید راهی بهشت می شود. دانته پس از عبور از برزخ در مدخل بهشت بئاتریس را ملاقات می کند. از آنجا که فرجام کار بهشتیان محوشدن در جمال معشوق ابدی است، زمانی شاعر از بئاتریس جدا می شود که دیگر محو شده است. آنچه در بهشت دانته اتفاق می افتد با مضامین تصوف عاشقانه یا عرفان ما شباهت هایی دارد. از آن گذشته، عبور دانته از مرحله های مختلف و به قول مولانا جلال الدین، «پله پله تا ملاقات خدا»، نشانه اعجاز عشق است که برای ما ایرانیان موضوع مهجوری نیست.یکی از هدف های دانته در خلق این اثر سمبلیک و رمزی، ملاقات بئاتریس و با او بودن در بهشت است. دیگر اینکه خواسته است اثر را به دوست صمیمی اش دلااسکالا تقدیم کند.یکی از آثاری که دانته تحت تاثیر آن قرار گرفته، ارداویرافنامه است. ارداویراف شخصیتی زرتشتی است که طی سفر خیالی به مدت هفت شبانه روز، گزارشی از دیدار خود ارایه می کند. بسیاری از اجزای این گزارش شباهت های اجتناب ناپذیری با شاهکار دانته دارند که موضوع بحث این تحقیق است.چکیده عربی: عندما أسمی دانتی کتابه بالکومیدیا، کان معنی الکلمة یختلف عن الیوم. وبعد مضی ثلاثمائة عام أضاف الإیطالیون علی الکتاب اسم “الإلیهة” لیربطوا الکتاب بماوراء الطبعیعة.بدأ دانتی تألیف کتابه منذ عام 1307م.ینقسم کتاب دانتی إلی ثلاثة أقسام أو مجلدات: القسم الأول هو الجحیم والثانی البرزخ (مکان تطهیر الإنسان من الذنوب) والثالث الفردوس. ویبدأ رحلة دانتی من الجحیم ومن ثم ینطلق نحو البرزخ لیطهر نفسه وأخیرا یتحرک نحو الفردوس مفعما بالآمال. ویلتقی قبل وصوله إلی الفردوس وعند بوابته ببئاتریس. وبما أن أصحاب الفردوس ینتهی بهم المصیر إلی المحو فی جمال المعشوق الأبدی، فإن الشاعر یفارق بئاتریس عندما لم یبق أثر منه نتیجة لمحوه فی جمال المعشوق. فالأحداث التی تحدث فی جنة دانتی تشبه مضامین التصوف الغرامیة أو مضامین عرفاننا الإسلامی. بالإضافة إلی أن اجتیاز دانتی للمراحل المختلفة، وعلی حد تعبیر مولانا جلال الدین «صعود السلالم للقاء الله»، لاینمّ إلا عن إکسیر العشق، الأمر الذی لم یعد غریبا لدی الإیرانیین.تعدّ «أرداویرافنامه» من النتاجات الشرقیة التی تأثر بها دانتی. وأرداویراف یعتبر شیخا زرادشتیا یقدم تقاریر عن رحلته الخیالیة التی استغرقت سبع لیال. فإن کثیرا من أحداث هذه التقاریر تتشابه وأثر دانتی الفرید وهذا هو موضوع المقال.
تأثر شاملو از بیهقی
مفهوم زمان در شعر شاملو و ادونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بشر، زمان را به دو صورت تجربه می کند: نخست، زمان بیرونی که ناپایدار و گذراست و نهایتا در چهره ی مرگ، نمودار می شود و دیگر، زمان درونی که آدمی با تصور شاعرانه ی آن می خواهد جاودانه بماند. پژوهش حاضر با بررسی تطبیقی سروده های شاملو و آدونیس، به چگونگی بازتاب مفهوم زمان، به منزله ی تجربه و تصویری مشترک، در شعر این دو شاعر معاصر اختصاص دارد. در آغاز، تعریف لغوی و اصطلاحی زمان و معرفی مهم ترین دیدگاه های مطرح شده در باب آن مورد توجه قرار گرفته، سپس اندیشه ی شاعران و دریافت آنان از گونه های زمان بررسی شده است. نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد که شاملو و آدونیس، برای رستن از چنبره ی زمان و پیوستن به جاودانگی از شیوه هایی چون بازگشت به گذشته، اسطوره و عشق یاری می طلبند. هرآینه، نگاه مشترک دو شاعر به مقوله ی«زمان» همراه با افق دید وسیع شان از دغدغه های انسانی، می تواند گامی برای حرکت ادبیات امروز به سوی ادبیات جهانی تلقی شود.
بررسی تطبیقی «نوروزی نامه» عشقی و «نوروزیة» لاهوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود پژوهش های سودمند در باب شعر و ادب عصر مشروطه، هنوز بسیاری از جزئیات و جوانب آن به درستی بررسی و گزارش نشده است. دو سرودة «نوروزی نامة» میرزادة عشقی (م 1303ش) و «نوروزیة» ابوالقاسم لاهوتی (م 1336ش) از جمله آثار این دوره است که تا به امروز کمتر در دایرة توجّه و تحقیق پژوهندگان ادبیات معاصر قرار گرفته است. این دو شعر که از وزن، قالب و نظام قافیه آرایی واحدی برخوردارند، در ایام مهاجرت سرایندگان آنها به سرزمین های عثمانی در جریان جنگ جهانی اوّل و در استانبول سروده شده اند. هر دو شعر در عین بهره مندی از وجوه مشترک صوری، محتوایی، شأن نزول، و موقعیت تاریخی و جغرافیایی سرایش، تمایزهای درخور اعتنایی با یکدیگر دارند که بررسی و مقایسة آنها را الزام می کند. از میان این دو شعر به ویژه «نوروزی نامة» عشقی از حیث اشتمال بر نخستین بارقه های نوگرایی، میزان گسست از سنت رایج ادبی و نیز برخورداری از صبغة رمانتیک، واجد اهمیت خاصی است. شعر لاهوتی نیز که یک سال پس از شعر عشقی، به مناسبت فرارسیدن نوروز 1298ش / 1337ق و به اقتفای آن سروده شده است، علاوه بر جنبه های بلاغی، از جهت وقوف به دیدگاه سیاسی اجتماعی و تلقی میهنی شاعر در آن برهه از حیات وی، و نشان دادن سیر تحول اندیشة او شایستة تأمل و بررسی است. در این مقاله ضمن مقایسة این دو اثر و تبیین موارد اشتراک و تمایز آنها، وجوه بلاغی و میزان گسست هریک از آن دو از موازین سنت ادبی مطالعه خواهد شد و درون مایة آنها با توجه به زمینه های سیاسی و اجتماعی و گفتمان رایج در آن مقطع تاریخی مورد تحلیل قرار خواهد گرفت.
زنان، اُسوه های پایداری در دو رمان باکثیر و حسین فتّاحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات در دو شاخة نظم و نثر از دیر باز روایت گر وقایع و حوادث جامعه، به ویژه مبارزات و مقاومت های مردان و زنان نستوه و مبارز در برابر ددمنشان ستم پیشه بوده است که در این میان، ادبیّات اسلامی و دفاع مقدّس در روایت و تصویرِ مقاومت های زنان، نقشی پر رنگ و مؤثّر داشته اند؛ لذا اهتمام به ادبیّات پایداری با نگاهی اسلامی از مهم ترین رویکردهای فکری نویسندگان معاصراست؛ آنانی که از نزدیک در جریان جنگ حضور داشته اند و بعینه مظلومیّت ملّت خویش به ویژه زنان را دیده اند. علی احمد باکثیر رمان نویس معاصر و متعهّد عربی و حسین فتّاحی نویسندة معاصر ایران از جمله روایت گرانِ این مقاومت و پایداری اندکه درآثار خود به خوبی از زن و تجلّی حضور او در عرصه های پایداری سخن رانده اند؛ آنان سیمای بانوی مسلمان را ترسیم کرده اند تا از پایداری زنان در دورانی خبر دهندکه چشم استعمارگران به کشورشان خیره مانده بود و این زنان بودند که با نگاهی واقع بینانه، شرایط جنگ را پذیرفتند و دوشادوش مردان قدم به عرصة پایداری نهادند. در این مجال برآنیم که با استفاده از مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر رمان « سیرة شجاع » باکثیر و « عشق سالهای جنگ » حسین فتّاحی به تحلیل مقاومت های زنان مبارز و پایدار وتأثیرعشق در این پایداری به ویژه « سمیّه و نرگس » بپردازیم که نتایج به دست آمده حاکی از تأثیر روحیة اجتماعی و عشق به همسر و وطن در پایداری این دو زن نستوه در ابعاد و جنبه های مختلف حیات فردی و اجتماعی از جمله مشکلات زندگی شخصی و مشارکت عملی در مبارزات پشت جبهه است.
مقایسه داستان بهرام چوبینه با تراژدی مکبث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان شاهکارهای ادبی جهان، به دلیل اندیشه ها و جان مایه های مشترک، همانندی های بسیار به چشم می آید. در این نوشته، با مقایسه داستان بهرام چوبینه از شاهنامه فردوسی و تراژدی مکبث اثر شکسپیر و از راه باریک شدن در سرنوشت قهرمانان این دو داستان می کوشیم تا سرشت انسانی را در پرتو اندیشه دو شاعر نامدار شرق و غرب روشن تر ببینیم. شاهنامه فردوسی و نمایشنامه مکبث شکسپیر از جهات گوناگون همانندند: آفرینندگان هر دو در شمار ابرمردان ادبیات جهان اند؛ هر دو روایات تاریخی را دست مایه آفرینش ادبی خود ساخته اند؛ هر دو، طبعا به مقتضای اثر هنری، در روایت دست برده اند؛ هر دو اثر در سال های پختگی و کمال خود- احتمالا در آخرین دهه زندگی- پدیده آمده اند؛ و سرانجام، در هر دو اثر، سایه روشن های روح آدمی در مواجهه با قدرت نگاشته شده است. نمایشنامه مکبث، چون دیگر آثار شکسپیر در دوران کمال او، از نوع تراژدی است؛ اما اثر حکیم توس، اگر کاملا با موازین تراژدی منطبق نباشد، مایه های سرشار تراژیک دارد. دو داستان را ذیل سه عنوان- بستر، وقایع، شخصیت ها- بررسی می کنیم و در این بررسی آنها را همچون دو آیینه در مقابل هم می گذاریم و می کوشیم تا کمال و نقص هر یک را در دیگری باز جوییم. ضمنا شایسته دیدیم که، در لابه لای گفتار، هر واقعه را در جای خود به اختصار نقل کنیم تا خوانندگان در جریان ماجرا قرار گیرند تا برای آنان یادآور خوانده های گذشته باشد.
متنبّی و شاعران پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پهنه ی بی پایان شعر و ادب مشرق زمین، بی گمان یکی از اثرگذارترین شاعران، در طول قرون و اعصار، «متنبّی» بوده است. چرا که «ابوطیّب متنبی» - این شاعر کوفیِ قرن چهارم هجری- نه تنها سخنور صاحب سبکِ بسیار اثرگذاری در طول تاریخ ادب عربی بوده است، بلکه در سخنوران بزرگ پارسی همچون مولوی و سعدی نیز تأثیر نموده است. از این رو به نظر نگارنده - به عنوان مترجم دیوان متنبّی- وی را باید «سرسلسله ی شعرای مشرق زمین» نامید؛ زیرا هیچ شاعر دیگری در هر دو ادب پارسی و عربی بدین حدّ اثرگذار نبوده است و نام و سخن هیچ شاعر عربی به اندازه ی متنبّی در مطاوی متون ادب پارسی نیامده است. در این مقال، به طور اجمال، به تأثیر سبک و سخن متنبی در شعرای بزرگ پارسی- از آغاز تا اکنون- پرداخته شده است.
مقایسه تطبیقی قصاید سنایی و سعدی
حوزه های تخصصی:
مقایسه تطبیقی میان آثار شاعران بزرگ با توجه به دوران زندگی آنان، مقایسه روان شناسی شخصیت آنان و نیز مضامین گوناگونی که بدان پرداخته اند، می تواند منجر به شناخت بهتر آنان و نیز تبیین میزان تأثیرپذیری آنان از یکدیگر شود. در این مقاله کوشیده شده تا با توجه به نکات ذکر شده به مقایسة تطبیقی قصاید سنایی و سعدی پرداخته شود. با توجه به تفاوت های آشکار در دوران زندگی آنها، درون گرا بودن سنایی و برون گر بودن سعدی و فضل تقدم سنایی در قصیده و غزلسرایی بر سعدی، سعدی در بسیاری از غزل ها به آثار سنایی توجه داشته، اما در شیوة قصیده سرایی مشابهتی در آثار آن دو دیده نمی شود.
بودلر و سپهری، در جست و جوی بهشت گمشده (عنوان عربی: بودلر وسپهری بحثاً عن الجنة المفقودة)
حوزه های تخصصی:
شارل بودلر و سهراب سپهری ــ دو شاعر فرانسوی و ایرانی ــ از نظر اندیشه و هنر، نوآورترین شاعران عصر خود به شمار میروند. این دو شاعر درونگرا، دلزده از کره خاکی، با هدف پی بردن به حقیقت هستی و رسیدن به دنیای ایده آل، همواره در جست و جوی آرمان شهری هستند که در آن بیاسایند؛ از اینرو، به طبیعت، سفر، عرفان و... گرایش می یابند.در مقاله حاضر، به برخی اندیشه ها و مضامین شعر سپهری اشاره و این اندیشه ها و مضامین با مضامین اشعار بودلر همسنگ دانسته شده است. گرچه دیدگاههای سپهری و بودلر در مسیر جست و جوی بهشت گمشده خود، شباهتهای بسیاری دارند، تفاوتهای چشمگیری نیز دارند که آنها را از هم متمایز میکند. در این مقاله، همچنین، تشابه و تفاوتهای محتوایی و اندیشه شاعرانه این دو شاعر با رویکردی تطبیقی از منظر ادبی و عرفانی بررسی شده است.چکیده عربی:یعتبر شارل بودلر الشاعر الفرنسی وسهراب سپهری الشاعر الإیرانی من أکثر الشعراء إبداعا فی عصرهما. یرغب هذان الشاعران المنطویان علی نفسهما والنافران من الدنیا الدنیة فی الکشف عن حقیقة الوجود والوصول إلی العالم الأمثل باحثین عن مدینة فاضلة (یوتوبیا) للحصول علی الهدوء والسکینة ولذلک یمیلان إلی الطبیعة والسفر والعرفان وما إلی ذلک.یشیر هذا المقال إلی عدد من الأفکار والمضامین فی شعر سپهری لیبرهن علی تکافؤها ومضامین بودلر الشعریة بعد خضوعها للدراسة المقارنة. وبالرغم من المشابهات الموجودة بین نظرة الشاعرین فی بحثهما عن الجنة المفقودة إلا أن هناک مفارقات واضحة تمیّز کلّا من الشاعرین عن الآخر وهذا المقال یدرس المشابهات والمفارقات المضمونیة والفکریة بین الشاعرین دراسة مقارنة وبمنظار الأدب والعرفان.